16 نتیجه برای نگرش
محمدحسین کاوه، داود شجاعی زاده، داود شاه محمدی، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی، جعفر بوالهری،
دوره 1، شماره 4 - ( 4-1382 )
چکیده
یک پنجم، یا احتمالا بیشتر، از کودکان و نوجوانان دنیا از اختلالات خفیف تا شدید روانی رنج می برند. از آنها تنها 20%، یا حتی کمتر، خدمات سلامت روان مورد نیاز را دریافت می کنند. به دلایل بسیار مدرسه جایگاه اساسی برای سازماندهی و ارائه خدمات سلامت روان به است. پژوهش نشان داده است که مدارس و معلمان در ارتقای سلامت روان، شناسایی کودکان در معرض خطر اختلالات روان شناختی و ارجاع آنان برای دریافت کمک های تخصصی، نقش هایی اساسی دارند. این مطالعه، با پیشنهاد راهکاری برای سازماندهی خدمات سلامت روان در مدارس، برای ارزیابی نقش معلم بعنوان گام اول در آن راهکار، طراحی و اجرا گردیده است. هدف اصلی این مطالعه، تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر آگاهی، نگرش، خود-کارآمدی و عملکرد معلمان در زمینه بهداشت روان دانش آموزان بوده است. در این مطالعه مداخله ای، 57 نفر از معلمان مدارس ابتدایی دولتی شهر خرم آباد در استان لرستان ایران، مشارکت داشتند. کارگاه آموزشی به مدت 3 روز برای معلمان گروه مداخله (27 نفر) برگزار گردید. سپس آنان نزدیک به 4.5 ماه به فعالیت (شامل اجرای رفتارهای الف و ب) پرداختند. اطلاعات پژوهش در سه مرحله: قبل و بعد از کارگاه آموزشی و در پایان فعالیت ها با استفاده از پرسشنامه های خود اجرا از معلمان و دانش آموزان جمع آوری گردید. داده ها در نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از روش های آمار غیر پارامتری پردازش و تحلیل شدند. مقایسه نتایج قبل و بعد از مداخله آموزشی افزایش های بارزی را در آگاهی، نگرش، قصد و عملکرد معلمان در گروه مداخله نشان می دهد. در گروه شاهد تغییرات بارزی در ارتباط با متغیرهای مورد مطالعه مشاهده نگردید. معلمان گروه مداخله در طی این پروژه 106 دانش آموز را شناسایی و به مرکز مشاوره ارجاع کردند؛ روان شناسان وجود اختلال را در 79 نفر از آنها تایید نمودند. در همین مدت معلمان گروه شاهد تنها ارجاع 2 دانش آموز را گزارش دادند. سطح آگاهی دانش آموزان، معیار اصلی عملکرد معلمان در آموزش بهداشت روان، در گروه مداخله بطور بارز افزایش یافته بود؛ اما این شاخص در گروه شاهد تغییر بارزی را نشان نداد. همچنین نتایج حاکی از آگاهی، نگرش و عملکرد بالاتر معلمان زن نسبت به معلمان مرد بوده است. این پژوهش بخوبی نشان داده است که معلمان آموزش دیده از پتانسیل قابل توجهی برای مشارکت در ارائه خدمات سلامت روان در مدارس برخوردارند. از این رو پیشنهاد می شود برنامه ریزی کارگاه های آموزشی برای گسترش گام اول راهکار ارائه شده برای سازماندهی خدمات، یعنی توسعه مشارکت معلمان، انجام پذیرد.
سیدابوالحسن نقیبی، کورش وحیدشاهی، جمشید یزدانی، فهیمه نوشنائی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین علت سرطان زنان در سراسر جهان است و علت حدود 18 درصد همه بدخیمیهای زنان محسوب میشود. با کمک(BSE) Breast Self Examination میتوان تومور را در مراحل اولیه و قابل درمان تشخیص داد و نیز با ایجاد تغییر اساسی در آگاهی نگرش و عملکرد زنان برای انجام منظم و مداوم خود آزمایی پستان و پیگیری مداوم ، موفقیت عظیمی در مبارزه با سرطان پستان بدست میآید لذا با توجه به اهمیت نقش بهورزان بعنوان محیطی ترین سطح ارائه خدمات بهداشتی اولیه این مطالعه با هدف تعیین آگاهی، نگرش وعملکرد بهورزان زن درمورد خود آزمایی پستان در سال 85 انجام شده است .
روش کار: این تحقیق یک مطالعه توصیفی مقطعی(Cross Sectional) است که بر روی 89 نفر از بهورزان زن شاغل درخانه های بهداشت شهرستان ماکو با روش سرشماری انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که قسمت اول آن حاوی 10 سوال دموگرافیک و قسمت دوم تا چهارم 33 سوال آگاهی، نگرش و عملکرد بود که روایی آن به روش تأیید روایی محتوا توسط صاحبنظران و پایایی آن با استفاده از روش آزمون مجدد با 85% = r تأیید گردید. پرسشنامه ها از طریق مصاحبه حضوری تکمیل و اطلاعات حاصله با استفاده از نرم افزار11 Spssآنالیز گردید.
نتایج: یافته های پژوهش نشان دادبه ترتیب 6/50 درصد و 4/49 درصداز آگاهی خوب و متوسط در مورد خودآزمایی پستان برخورداربودند. 4/76 درصد آنان نسبت به خود آزمایی پستان دارای نگرش مثبت بودند علل عدم انجام خود آزمایی پستانها از نظر نمونههای پژوهش در 4/12درصد: عدم توانایی انجام آن به تنهایی، 1/1 درصد: ترس از تشخیص، 2/2 درصد: مشغله زیاد، 6/5 درصد: بیشتر شدن نگرانی، 2/11 در صد: عدم اعتقاد به آن، حتی در صورت احتمال ابتلا به سرطان پستان بود . از جهت عملکرد 9 درصد عملکرد خوب، 8/61 درصد عملکرد متوسط و2/29 درصد عملکرد ضعیف داشتند. در این مطالعه ، ارتباط معنی داری بین آگاهی با داشتن نگرش مثبت، (038/0=
p ) نگرش مجردین به انجام خودآزمایی نسبت به افراد متاهل (004/0≥
p) و همچنین نوع نگرش با نحوه عملکرد وجود داشت (045/0≥
p )
نتیجه گیری : این مطالعه آگاهی خوب تا متوسط ، نگرش نسبتاً مطلوب و عملکرد متوسط را در بهورزان زن شهرستان ماکو نسبت به خودآزمایی پستام نشان داد و با توجه به نقش آموزش بهورزان ، لزوم تقویت آگاهی نگرش بویژه عملکرد را نسبت به خود آزمایی پستان را در انان بیان نمود.
فرشید رادفر، محمد جواد حضوری، صدیقه سادات طوافیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه نگرش کارمندان و عملکرد مدیران در خصوص مدیریت تعارض در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی تعداد 330 نفرشامل 300 نفر پرستار و 30 نفر مدیر بیمارستان بطور تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 30 سؤال، انجام گرفت. جهت پردازش دادهها از نرم افزار SPSS استفاده شد.
نتایج : این پژوهش نشان داد که 178 نفر از کارمندان(59%) و 14 نفر از مدیران (47%) بر این باورند که از سبک اجتناب در مدیریت تعارض استفاده نمی شود. 177 نفر از کارمندان (59%) معتقدند که مدیرانشان از سبک سازش بهره نمی گیرند و 13 نفراز مدیران (43%)ادعا میکنند که از سبک سازش در مدیریت تعارض استفاده می شوند.. 120نفر از کارمندان(40%) و 4 نفر از مدیران(13%) معتقد بودند که مدیران از سبک مصالحه بهره می جویندو درهر دو گروه 179 نفر از کارمندان (60%) و 18 نفر از مدیران(60%) معتقد بودند که سبک حل مسئله در مدیران برای حل تعارضات سازمانی وجود ندارد.
نتیجه گیری : این پژوهش نشان داد مدیرانی که دارای نگرشهای اجتناب، حل مسئله و اجباربودند به نظر کارمندان در عمل نیز از همان شیوه ها بهره می جستند ولی مدیرانی که دارای سبک سازش و مصالحه بودند عملاً از این شیوه بهره نمی گرفتند.
فریبا کیانی، حسین سماواتیان، سیامک پور عبدیان، زهرا منصور نژاد، عفت جعفری،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزشهای ایمنی از نظر جهانی به عنوان مهمترین وسیله کاهش هزینههای مادی و انسانی حوادث و بیماری های شغلی شناخته شده است. لذا بررسی آسیب شناسی این نوع آموزش ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش، از پرسش نامه نگرش سنج ایمنی بمنظور فرآیند آسیب شناسی استفاده شد. این پرسشنامه متشکل از 13 بعد بود: وجدان کاری، سرنوشت گرایی، رهبری تبادلی ویژه ایمنی، هوشیاری ایمنی، گران باری نقش، فشارکاری، ادراک از ایمنی شغل، ادراک از اقدامات ایمنی سرپرست، ادراک از اقدامات ایمنی همکاران، ادراک از اقدامات مدیریت، ادراک از برنامهها و سیاستهای ایمنی، تعارضهای بین فردی در کار و دلبستگی شغلی.
روش کار: 204 نفر (101 نفرگروه مداخله و 103 نفر گروه کنترل) پرسش نامه نگرش سنج ایمنی را قبل از یک دوره آموزش ایمنی 4 ساعته در شرکت ذوب آهن اصفهان تکمیل کردند. تنها اعضای گروه مداخله در این دوره آموزشی شرکت کردند. این پرسش نامه تقریباً 30 روز بعد از آموزش دوباره بر اعضای هر دو گروه اجرا شد. نتایج گروه مداخله و کنترل با استفاده از آمارههای توصیفی و کوواریانس مورد مقایسه قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، آموزشهای ایمنی اثر مثبت معنیداری بر تغییر نگرش کلی کارکنان نسبت به مسایل ایمنی دارد. همچنین این آموزش به طور معناداری تنها بر ابعاد هوشیاری ایمنی، رهبری، ادراک از اقدامات ایمنی سرپرست و ادراک از اقدامات ایمنی مدیریت مؤثر بود.
نتیجه گیری: سنجشی از نگرش ایمنی و ابعادش میتواند برای شناسایی نواحی از آموزش که نیاز به توجه بیشتر و طراحی بهتر دارد، استفاده شود.
طاهره پاشایی، عباس رحیمی، آسو اردلان، فرشته مجلسی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: ختنه زنان شامل همه روشهای برداشت جزئی یا کلی از بخش خارجی دستگاه تناسلی زنان بدون دلایل خاص پزشکی می باشد سازمان جهانی بهداشت برآورد کرده است که حدود 100 تا 140 میلیون زن و دختر با عوارض ناشی از آن زندگی میکنند. ختنه توسط زنان سنتی انجام می شود و سنت و فشار اجتماعی از مهمترین انگیزه ها برای انجام عمل ختنه می باشد. این عمل نه تنها ارزشی برای سلامت ندارد بلکه دارای عوارض کوتاه مدت و بلندمدت بر زنان می باشد. هدف این مطالعه تعیین شیوع ختنه و عوامل موثربر آن در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی روانسر بود.
روش کار: این مطالعه به روش مقطعی(توصیفی -تحلیلی) است 348 زن مراجعه کننده به 5 مرکز بهداشتی شهرستان روانسر وارد مطالعه شدند. از پرسشنامه ساختار یافته برای تعیین شیوع و فاکتورهای موثر بر انجام ختنه استفاده شد و بعد از جمع آوری داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS 16 تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج: میزان شیوع ختنه در میان زنان بررسی شده، 7/55 درصد بود. میانگین سنی ختنه2/9 با انحراف معیار 2/14سال بود که شیوع ختنه با افزایش سن افزایش می یافت. تقربیا همه شرکت کنندگان توسط ماماهای محلی مورد ختنه قرار گرفته اند. همچنین2/96 درصد مادران و 6/87 درصد خواهران این زنان نیز ختنه شده بودند. میزان ختنه با تحصیلات زن(001/0p<) و تحصیلات مادر)006p= /) و سن (001/0p<) و سطح آگاهی و نگرش زنان نسبت به ختنه(001/0p<) ارتباط معنی دار نشان داد.
نتیجه گیری: ختنه در میان زنان شهرستان روانسر شیوع دارد و برای حذف آن نیاز به مشارکت رهبران مذهبی و متولیان امر سلامت و همچنین افزایش آگاهیهای مردم در خصوص ختنه و عوارض ناشی از آن می باشد. تحقیقات نشان داده است که اگر جوامعی که در ان ختنه انجام می شود خودشان تصمیم به ممنوعیت آن بگیرند این عمل به سرعت حذف می شود.
فاطمه واشقانی، فرشته مجلسی، محمود محمودی، داود شجاعی زاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم دومین سرطان شایع زنان با بروز بیش از500000 مورد در سال است اما به دلیل مرحله پیش سرطانی طولانی، وجود روشهای غربالگری مناسب و درمان موثر ضایعات، قابل پیشگیری می باشد. ازآنجا که کمبود آگاهی، موانع اجتماعی و فرهنگی به عنوان مانعی جهت شرکت در برنامههای غربالگری است و با توجه به نقش معلمان به عنوان یک منبع آگاهی رسان، لذا این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مداخله آموزشی از طریق الگوی باور سلامتی بر آگاهی و نگرش دبیران در زمینه تست پاپ اسمیر انجام گرفت.
روشکار: این پژوهش، مداخلهای شاهد دار از نوع قبل و بعد بوده که بر روی 72 نفر از آموزگاران زن که از طریق نمونه گیری آسان به دو گروه مداخله و شاهد تخصیص یافته بودند انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده که قبل از آموزش و یک ماه بعد از آموزش بین دوگروه آزمون شد. روش آموزشی شامل سخنرانی، پرسش و پاسخ بود و نتایج با کمک نرم افزار SPSS 11.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: 2/47% گروه مداخله و 8/45% گروه شاهد در رده سنی 50-40 سال، 2/47% گروه مداخله و 50% گروه شاهد دارای تحصیلات کارشناسی و 1/86% آنها متاهل بودند. 2/67% گروه مداخله و 2/74% گروه شاهد سابقه انجام پاپ اسمیر را گزارش کردند و آگاهی هر دو گروه در زمینه بیماری در حد متوسط بود و تفاوت معنیداری بین آگاهی، نگرش و سازه های مدل باور سلامتی قبل و بعد از آموزش در بین دو گروه و در داخل گروه مداخله وجود داشت (05/0>p).
نتیجه گیری: به کارگیری پاپ اسمیر در جامعه مورد پژوهش کمتر از هدف برنامه مردم سالم 2010 بوده بنابراین لزوم آموزش کافی و ارتقای آگاهی محرز می باشد.
بهادر حاجی محمدی، محمدحسن احرامپوش، سپیده خلعتبری لیماکی، آسیه امیری، سکینه گرایلو، مطهره السادات حسینی،
دوره 12، شماره 3 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مسمومیت غذایی زمانی اتفاق میافتد که شرایط و عملیاتی که غذا را از آلودگی به میکروب ها و سموم شیمیایی محافظت مینمایند به درستی انجام نشود. در جامعه ایرانی، زنان نقش بسیار مهمی در تهیه و آماده سازی غذا در خانوار بر عهده دارند. این تحقیق با هدف بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد زنان ساکن در شهر یزد پیرامون مسمومیت غذایی انجام شد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی بود که جمع آوری داده ها در آن از طریق پرسشنامه انجام شد. نمونه مورد بررسی 266 نفر از زنان ساکن در شهر یزد بودند که به صورت تصادفی با مراجعه به منازل آنها انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 18 انجام شد. حداقل و حداکثر امتیاز قابل اکتساب به ترتیب برای آگاهی صفر و 15، نگرش 15 و45 و عملکرد صفر و20 بود .
نتایج: میانگین امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد به ترتیب ( 54/2 ± 13/11)، (52/4 ± 98/39) و (96/1 ± 73/17) بود. با این حال 2/63% از زنان مورد مطالعه آگاهی از ایمنی غذاهای پخته نگهداری شده در یخچال نداشتند و 4/41% دارای این نگرش غلط بودند که صِرف پاک کردن میوه و سبزی، آنها را برای خوردن ایمن و بی خطر می کند. همچنین 8/68% بانوان دارای عملکرد غیر بهداشتی در مورد مصرف تخم مرغ نیم پخته بودند.
نتیجهگیری: زنان مورد مطالعه ساکن در شهر یزد در مورد برخی از عوامل ایجاد کننده مسمومیت غذایی از جمله سالمونلا، همچنین دمای مناسب پخت و نگهداری مواد غذایی از آگاهی خوبی برخوردار نبودند. بنابراین لازم است برنامه های آموزشی مناسبی جهت افزایش آگاهی و بهبود عملکردشان در این خصوص در نظر گرفته شود.
ناهید مستوفی، غلامرضا گرمارودی، احمدرضا شمشیری، الهام شکیبازاده،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تربیت جنسی یک مقوله بسیار مهم تربیتی در نوجوانان است و مادران مهمترین منبع قابل اعتماد جهت ارائه اطلاعات به نوجوانان می باشند. بنابر این لازم است از دانش، نگرش و عملکرد مناسب برخوردار بوده تا قادر باشند آموزشهای مورد نیاز نوجوانان خود را به آنها ارائه دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش گروهی بر آگاهی، نگرش و عملکرد مادران در تربیت جنسی دختران نوجوان آنان، در سال 1394 انجام گردید.
روش کار: این پژوهش، یک کارآزمایی شاهد دار تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد می باشد. 30 مادر که دختر نوجوان داشتند، جهت هر یک از گروههای مداخله و شاهد انتخاب شدند. ابتدا آگاهی، نگرش و عملکرد مادران در تربیت جنسی دختران نوجوانشان، توسط پرسشنامه های طراحی شده ای که اعتبار و پایایی آنها سنجیده شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج اندازه گیری پایه، مداخله آموزشی برای گروه مداخله در قالب سه جلسه آموزش گروهی به مدت 60-45 دقیقه در هر جلسه انجام گردید. اساس برنامه ریزی آموزشی در این پژوهش مبتنی بر یادگیری فعال بود. گروه شاهد تنها پمفلت آموزشی دریافت کردند. به فاصله سه ماه بعد از مداخله آموزشی، متغیرهای پیامد مجددا" اندازه گیری شدند، سپس داده های جمع آوری شده در دو گروه مداخله و شاهد، در مرحله قبل و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی کدبندی و مورد تحلیل قرار گرفتند. در نهایت داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 و آزمونهای توصیفی و تحلیلی شامل آزمونهای مجذور کای دو، فیشر و تی مستقل آنالیز گردیدند.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که ارتباط معنی داری بین دو گروه مداخله و شاهد در خصوص متغیرهای مطالعه قبل از مداخله وجود نداشت (0/05 (p> لیکن در گروه مداخله، قبل و سه ماه بعد از آموزش، سطح آگاهی، نگرش، عملکرد تفاوت معنی داری داشتند
(0/001 >p). در گروه کنترل، بین میانگین نمرات، قبل و بعد از مداخله، تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت (p>0/05).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد آموزش گروهی می تواند تغییرات قابل توجهی در سطح آگاهی، نگرش و عملکرد مادرانی که دختر نوجوان دارند، ایجاد کند.
زهرا کریمیان، فاطمه عطوف، راضیه معصومی، محمدعلی بشارت، عفت السادات مرقاتی خویی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجایی که دانش و نوع نگرش به مسائل جنسی از جمله عوامل کلیدی بر رفتار جنسی هستند، لذا هدف اصلی این مطالعه پیمایشی، تعیین پایه های شکل گیری رفتارهای جنسی زنان شهرستان کاشان می باشد.
روش کار: این مطالعه پیمایشی از نوع مقطعی می باشد که 500 نفر از زنان سنین باروری مراجعه کننده به کلیه مراکز بهداشتی درمانی شهر کاشان به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس بومی دانش و نگرش جنسی Sexual knowledge and attitude scale بود. جهت تجزیه تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون همبستگی و مدل رگرسیون استفاده شد.
نتایج: اکثریت واحدهای پژوهش در رده سنی 26 تا 35 سال (9/51%) و دارای تحصیلات دبیرستان (9/39%) بوده و ). بر اساس مدل رگرسیون نمره دانش با تحصیلات و وضعیت اقتصادی و نمره نگرش جنسی نیز با سن و تحصیلات رابطه داشت.
نتیجه گیری: علی رغم اینکه واحدهای پژوهش جوان و تحصیل کرده بودند و نمره دانش و نگرش آنها بالا بدست آمد، ولی همچنان در مواردی مانند احساس شرم موقع نزدیکی، اضطراب موقع نزدیکی، آغازگری مرد در روابط جنسی و فرزندآوری به عنوان هدف اصلی روابط جنسی دیدگاه های غلطی داشتند که ضرورت طراحی برنامه آموزشی مناسب که اصلاح کننده دیدگاه ها و نگرش های نادرست زنان می باشد، وجود دارد.
فیروز محمودی، فرزانه صادقی، معصومه جمال امیدی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هوش معنوی یکی از ابعاد روان شناختی می باشد که در تنظیم هیجان نقش اساسی دارد. در این پژوهش نقش نگرش معنوی در پیشبینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز بررسی شد.
روش کار: روش این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بود و در سال 1393 از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز، 250 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پرسشنامهی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و هوش معنوی، روی گروه نمونه اجرا شد. یافتههای پژوهش با استفاده از آزمون ضریبهمبستگی پیرسون و همبستگی کانونی تحلیل گردید.
نتایج: نتایج نشان داد که بین ابعاد نگرش معنوی و تنظیم شناختی هیجانی رابطهی مثبت و معنی دار وجود دارد و نتایج تحلیل کانونی نشان داد که از 2 ریشه کانونی، ریشه کانونی 1 از لحاظ آماری معنی دار (90/0=f ،03/0=p) بوده و 7% از تغییرات تنظیم شناختی هیجانی را تبیین می کند، ولی ریشه دوم رابطه معنی داری با تنظیم شناختی هیجانی ندارد.
نتیجه گیری: هر اندازه فرد دارای باورهای مذهبی بیشتری باشد، به تبع آن معنایی که به خود و جهان اطرافش میدهد، توأم با احساس ارزشمندی و هدفمندی است که میتواند هیجانات و شناخت های شخص را کنترل و تنظیم نماید.
پیام صفایی، افسانه مهاجر، غلامرضا جاهد خانیکی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه نگرش به عنوان ممتازترین مفهوم روانشناسی اجتماعی جایگاه ویژه ای در پژوهش ها دارد و بدون شک داشتن نگرش مثبت لازمه موفقیت در هر رشته تحصیلی است. هدف از این مطالعه شناخت عوامل مختلف مرتبط با نگرش دانشجویان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی نسبت به رشته تحصیلی و آینده شغلی شان است که در صورت نیاز اقداماتی را در جهت اصلاح این رشته بکار گرفت.
روش کار: این پژوهش از دسته مطالعات کاربردی به صورت توصیفی-مقطعی در سال 1395 انجام شد. جامعه مورد مطالعه را 77 نفر از دانشجویان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی در 7 دانشگاه علوم پزشکی کشور تشکیل دادند. نمونه گیری از طریق سرشماری صورت گرفت و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای مشتمل بر24 سوال بود. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSSنسخه 24 و آزمون های توصیفی میانگین و انحراف معیار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: با توجه به اطلاعات بدست آمده میانگین و انحراف معیار نگرش دانشجویان به رشته تحصیلی به ترتیب 0/35 و 4/12بدست آمد که نشان دهنده نگرش مثبت می باشد. میانگین و انحراف معیار نگرش نسبت به آینده شغلی نیز05/23 و 86/10حساب شد که کمتر ازامتیاز قابل قبول بود. در این مطالعه بین نگرش دانشجویان و وضعیت اشتغال ارتباط معنی داری مشاهده شد) 036/0(p=.
نتیجه گیری: نتایج حاصل نشان می دهد که بیشتر دانشجویان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی مورد مطالعه نسبت به رشته تحصیلی خود نگرش مثبتی داشتند در حالی که نگرش آن ها نسبت به آینده شغلی پایین تر از حد قابل قبول بود که نشانگر فقدان نگرش مطلوب دانشجویان می باشد. بنابراین تقویت برنامه های آموزشی،ارائه مشاوره و حمایت از دانشجویان می تواند نقش مفید و موثری در بهبود و تقویت نگرش آن ها داشته باشد.
حمیرا سلیمان نژاد، حمید پورشریفی، جهانشا محمدزاده، کورش سایه میری،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: نگرش به خودکشی در نوجوانان یکی از مشکلات عمدۀ سلامت روانی محسوب میشود. لذا انجام پژوهشهایی از این دست حائز اهمیت میباشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر اثربخشی پروتکل یکپارچهنگر در کاهش نگرش منفی به حل مسأله به عنوان تعیینکننده گرایش به خودکشی در نوجونان و جوانان 15 تا 24 ساله میباشد.
روش کار: در یک طرح نیمه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل تعداد 40 نفر از نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله شهر ایلام به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامههای نگرش به خودکشی و نگرش منفی به حل مسأله را تکمیل کردهاند. پس از اجرا و جمعآوری اطلاعات، دادهها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری MANCOVA به کمک نرمافزار SPSSV19 تحلیل شدهاند.
نتایج: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد تفاوت معنی داری در نمرات دو گروه وجود دارد (01/0p<، 748/10 =F، 506/0= اثر لاندای ویلکز). در همه مؤلفههای نگرش منفی به حل مسأله بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده شد. آموزش مهارتهای مبتنی بر رویکرد یکپارچهنگری بر نگرش منفی به حل مسأله افراد نمونه اثربخش بوده و نمرات پسآزمون گروه آزمایش در متغیرهای گرایش-اجتناب به مسائل و کنترل شخصی کاهش یافته و در متغیر اعتماد به حل مسائل افزایش یافته است.
نتیجهگیری: در نهایت میتوان گفت آموزش مبتنی بر رویکرد التقاطی (یکپارچهنگری) در نگرش منفی به حل مسأله نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله که گرایش به خودکشی داشتهاند، مؤثر بود. از این رو آموزش برنامههایی از قبیل حلمساله، تنظیم هیجان، ذهنآگاهی و مواردی از این قبیل به روانشناسان، والدین، نوجوانان، متخصصان حوزه سلامت و آسیبشناسی اجتماعی جهت کاهش و جلوگیری از خودکشی نوجوانان میتواند اثربخش واقع شود.
جعفر کردزنگنه، هاشم محمدیان،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: تأخیر در فرزند آوری علاوه بر داشتن مخاطرات بهداشتی برای مادر و کودک ممکن است منجر به بیفرزندی دائمی نیز شود. این مطالعه با هدف روان سنجی نسخه فارسی ابزار نگرش به باروری و فرزند آوری در زنان بدون سابقهی بارداری انجام شد.
روش کار: در این پژوهش 235 نفر از زنان بدون سابقه بارداری مناطق جنوب کشور به شیوه نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب و پرسشنامه نگرش به باروری و فرزندآوری در بین آنها اجرا شد. جهت تعیین روایی و پایایی پرسشنامه، از آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل عامل اکتشافی از نرمافزار SPSS نسخه 16 استفاده شد.
نتایج: میانگین سنی زنان 1/4 ± 47/24 سال بود. ضریب کلی آلفای کرونباخ معادل 88/0 بود. مقدار آزمون کیزر میر اولکین پرسشنامه 890/0 و مقدار آزمـون کرویـت بارتلـت در سطح معنیدار قرار داشت (001/0 p ≤). در این مطالعه علاوه بر مؤلفههای اصلی ابزار، مؤلفهی موکول کردن به آینده استخراج گردید که درمجموع 63% از واریانس نگرش به باروری و فرزند آوری را تبیین کردند.
نتیجهگیری: نسخه فارسی پرسشنامه نگرش به باروری و فرزند آوری 4 مؤلفهای دارای ویژگیهای روان سنجی قابلقبولی بود. پیشنهاد میشود در مطالعات آتی این ابزار 4 مؤلفهای نگرش به باروری و فرزند آوری مدنظر محققین جهت انجام مداخلات و برنامهریزیهای بهداشتی - جمعیتی در زنان بدون سابقهی بارداری قرار گیرد.
مریم جمشیدی مقدم، غلامرضا جاهد خانیکی، عباس رحیمی فروشانی، نبی شریعتی فر،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: غذا و تغذیه می تواند مهمترین موضوع مورد بحث دنیای امروز را تشکیل دهد و بیماریهای ناشی از غذا، یک مشکل بهداشت عمومی جدی می باشد. دست اندرکاران غذایی که در آشپزخانه ها کار می کنند نقش مهمی در انتقال بیماریهای قابل انتقال از طریق غذا ایفا می کنند. بیماریهای ناشی از غذا، بویژه آنها که بوسیله باکتری ها، ویروسها، انگلها و قارچها ایجاد می شوند قابل پیشگیری هستند و آموزش در مداخله مناسب غذا، یک کلید برای پیشگیری است.
روش کار: مطالعه ای مقطعی در 10 بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1396 انجام گرفت. در این مطالعه 136 نفر از دست اندرکاران غذای شاغل در بخش آشپزخانه بیمارستانها توسط پرسشنامه، از نظر میزان آگاهی، نحوه نگرش و عملکرد، ارزیابی شدند.
نتایج: نتایج نشان داد که 8/08% از گروه مورد مطالعه از آگاهی خوبی در خصوص بهداشت و ایمنی مواد غذایی برخوردار بودند (امتیاز بالاتر از 75%). همچنین 16/7% از آنها امتیاز کامل نگرش را کسب کردند. بیمارستانها از نظر عملکرد در سطح مطلوبی بودند. همچنین نتایج نشان داد که میان متغیرهای میزان تحصیلات و گذراندن دوره آموزشی بهداشت و ایمنی مواد غذایی توسط دست اندرکاران غذا و میزان آگاهی آنها رابطه معنی داری وجود دارد (05/0p<).
نتیجه گیری : به نظر میرسد آگاهی کافی در خصوص مباحث بهداشت و ایمنی مواد غذایی در بین کارکنان دست اندرکار تهیه و توزیع غذا در بیشتر بیمارستانها وجود ندارد؛ و انجام مداخله آموزشی و برگزاری دوره های آموزشی در زمینه موضوعات مورد ضعف و همچنین حساس سازی بیشتر پرسنل پیشنهاد می گردد.
زینب زارعی، آذر طل، رویا صادقی، کمال اعظم، مریم صبوری،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: عملکرد مادران در مورد تغذیه انحصاری با شیر مادر تابعی از سطح آگاهی و نحوه نگرش آنان به این موضوع میباشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخله مبتنی بر مدل فرانظری برآگاهی، نگرش و عملکرد جهت شیردهی انحصاری در مادران سه ماهه سوم بارداری مراجعه کننده به بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی گلستان سال 1399-1400 طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این مطالعه از نوع مداخلهای نیمه تجربی با دوگروه مداخله و کنترل بر 120 مادر باردار در سه ماهه سوم بارداری که به صورت تخصیص تصادفی با روش بلوک های چهارتایی تصادفی شده در دو گروه 60 نفری مداخله و کنترل انجام شد. پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک، اطلاعات مامایی و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل فرانظری بود. برنامه آموزشی به دلیل پاندمی کرونا ، زمینه و هدف: عملکرد مادران در مورد تغذیه انحصاری با شیر مادر تابعی از سطح آگاهی و نحوه نگرش آنان به این موضوع میباشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخله مبتنی بر مدل فرانظری برآگاهی، نگرش و عملکرد جهت شیردهی انحصاری در مادران سه ماهه سوم بارداری مراجعه کننده به بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی گلستان سال 1399-1400 طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این مطالعه از نوع مداخلهای نیمه تجربی با دوگروه مداخله و کنترل بر 120 مادر باردار در سه ماهه سوم بارداری که به صورت تخصیص تصادفی با روش بلوک های چهارتایی تصادفی شده در دو گروه 60 نفری مداخله و کنترل انجام شد. پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک، اطلاعات مامایی و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل فرانظری بود. برنامه آموزشی به دلیل پاندمی کرونا ، بخشی به صورت حضوری به مدت5 جلسه آموزشی (30 دقیقهای) سه بار در هفته و با رعایت پروتکل های بهداشتی و بقیه به صورت مجازی از طریق پیام رسان واتساپ و تلگرام به صورت (پادکست، فیلم آموزشی، پمفلت و پوسترالکترونیکی) برگزار گردید. داده ها یک و شش ماه بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار SPSS16 با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: قبل از مداخله، میانگین نمرات در حیطه آگاهی، نگرش، عملکرد و سازه های مدل فرانظری در دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنیدار آماری با یکدیگر نداشتند اما بعد از مداخله آموزشی میانگین آگاهی، نگرش، عملکرد و سازههای مراحل تغییر، منافع درک شده و موانع درک شده در موازنه تصمیم گیری و خودکارآمدی یک و شش ماه بعد از مداخله تفاوت معناداری داشت (۰۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد تغییر برنامه شیردهی در مادران باردار بر اساس مدل فرانظری قادر باشد آگاهی، نگرش و عملکرد آنان را در شیردهی انحصاری بهبود ببخشد.
بخشی به صورت حضوری به مدت5 جلسه آموزشی (30 دقیقهای) سه بار در هفته و با رعایت پروتکل های بهداشتی و بقیه به صورت مجازی از طریق پیام رسان واتساپ و تلگرام به صورت (پادکست، فیلم آموزشی، پمفلت و پوسترالکترونیکی) برگزار گردید. داده ها یک و شش ماه بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار SPSS16 با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: قبل از مداخله، میانگین نمرات در حیطه آگاهی، نگرش، عملکرد و سازه های مدل فرانظری در دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنیدار آماری با یکدیگر نداشتند اما بعد از مداخله آموزشی میانگین آگاهی، نگرش، عملکرد و سازههای مراحل تغییر، منافع درک شده و موانع درک شده در موازنه تصمیم گیری و خودکارآمدی یک و شش ماه بعد از مداخله تفاوت معناداری داشت (۰۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد تغییر برنامه شیردهی در مادران باردار بر اساس مدل فرانظری قادر باشد آگاهی، نگرش و عملکرد آنان را در شیردهی انحصاری بهبود ببخشد.
یاسمن طباطبایی رنجبر، شهره عالیان سماک خواه، فهیمه توریان،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر از نوع مقطعی است که به مدت سه ماه، از مهر ماه تا آذر ماه سال 1400 در بین 170 نفر از دست اندرکاران تهیه و توزیع غذا، با هدف بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد در ارتباط با ایمنی و بهداشت مواد غذایی در رستورانهای بین راهی جاده هراز انجام شد.
روش کار: ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامهای که شامل دو بخش سؤالات جمعیتشناختی محققساخته (سن، جنسیت، تحصیلات، نوع شغل در رستوران، سابقه کار، محل سکونت، سابقه شرکت در دورههای آموزشی) و بخش مربوط به سؤالات سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد که استاندارد سازمان بهداشت جهانی بود.
نتایج: 1/97% افراد دارای سطح آگاهی خوب و از نظر نگرش 100% افراد دارای نگرش مثبت و عملکرد 100% افراد خوب بود. همچنین بین سطح آگاهی با سن، سطح تحصیلات و سابقه شرکت در دورههای آموزشی رابطـه آماری معنیداری وجود داشت.
نتیجه گیری: بیشترین میزان آگاهی در سن 40-25 سال و افراد دارای تحصـیلات دانشگاهی و همچنین افراد دارای سابقه شرکت در دورههای آموزشی دیده شد. سطح آگاهی در کلید شماره چهار (نگهداری غذا در دمای ایمن) و از نظر نگرش و عملکرد کلید شماره 3 (پخت کامل غذا) کمترین میانگین را داشتند. همچنین از آنجایی که 4/82 % از افراد سابقه شرکت در دورههای آموزشی را نداشتند، لزوم اجرای دورههای آموزشی مناسب و ایجاد انگیزه جهت افزایش بیشتر آگاهی و متعاقباً افزایش و بهبود نگرش و عملکرد توسط ارگانهای زیربط میتواند ارتقاء دهنده وضع موجود باشد.