جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای نیاز

صدیقه خدمت، مهدی بحرینی،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه وهدف: تحقیقات نشان می‌دهد که مولرهای دایمی اول بیشترین دندانهایی هستند که مورد درمان ریشه قرار می‌گیرند مطالعات اپیدمیولوژیک متعددی در مورد شیوع پوسیدگی این دندانها در دانش‌آموزان نقاط مختلف کشور انجام شده است ولی تاکنون مطالعه‌ای در مورد میزان نیاز به درمان ریشه دندانها از جمله مولرهای دایمی اول در ایران صورت نگرفته است. هدف از این مطالعه تعیین میزان نیاز به درمان ریشه در مولرهای دایمی اول فک بالا و پایین در دانش‌آموزان 11- 7 ساله منطقه 6 تهران و ارتباط آن با عوامل سن، جنس دانش آموزان و میزان تحصیلات والدین آنها می‌باشد.
روش کار: تعداد 885 دانش‌آموز 11-7 ساله شامل 572 دختر و 313 پسر از 12 مدرسه منطقه 6 تهران از نظر میزان نیاز به درمان ریشه دندانهای مولر اول مورد مطالعه قرار گرفتند. بعد از ثبت مشخصات هر دانش‌آموز ، دندانها با استفاده از آینه و سوند معاینه ‌شدند. بر روی دندانهای مشکوک به درگیری پالپ، آزمایش های گرما و سرما انجام می‌شد و در موارد لزوم بیمار جهت تهیه رادیوگرافی پری‌آپیکال به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران ارجاع می‌گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون های Chi-square و Mann-whitneyمورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
نتایج : 26 نفر (3%) از دانش آموزان نیاز به درمان ریشه در دندان های مولر اول فک ها داشتند که شامل 18 دندان مولر اول در فک پایین و 8 دندان مولر اول در فک بالا بود. ارتباط معنی‌داری بین نیاز به درمان ریشه در مولرهای اول فکین با سن دانش آموزان (015/0= P)، میزان تحصیلات پدر (001/0=P) و میزان تحصیلات مادر (008/0=P) آنها مشاهده شد ولی بین جنس دانش‌آموزان و نیاز به درمان ریشه رابطه معنی‌داری وجود نداشت.
نتیجه گیری : با توجه به افزایش قابل توجه میزان نیاز به درمان ریشه با افزایش سن و درصد قابل توجه دندانهای مولر اول فک پایین نیازمند درمان ریشه استفاده از روشهای پیشگیری نظیرمسدود کردن سوراخها وشیارها (Pit and fissure sealant therapy) ودرمان با فلوراید در ابتدای رویش این دندانها بخصوص در فک پایین به مسؤولان بهداشت دهان و دندان، دندانپزشکان و والدین توصیه می شود.
ملیحه نوری سیستانی، عفت السادات مرقاتی خویی، محمد تقدیسی،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: نوجوانی ، پویاترین دوره در مسیر رشد بشر است که تقریباً دهه دوم زندگی را در بر می گیرد و بلوغ یکی از بحرانیترین پدیده های این دوره ، است. لذا اهمیت پرداختن به بهداشت نوجوانان بخصوص دختران نوجوان که نه تنها برای خود آنها بلکه برای خانواده، جامعه و نسل آینده نیز روشن است. اولین گام در طراحی برنامه جامع آموزشی تاکید بر نیازسنجی گروه هدف در بستر جامعه هدف می باشد. در این مقاله هدف ما نشان دادن کارآیی رویکرد نیاز سنجی در شناسایی و مقایسه اولویت های آموزشی بهداشت بلوغ دختران از دیدگاه دختران، مادران و معلمین جهت تغییرات موثر در رفتارهای بهداشتی دختران است.
روش کار: این پژوهش ، از نوع مطالعه کیفی است. 12 نفر از دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی منطقه 6 تهران، 12 نفر از مادران و 7 نفر معلمین آن منطقه با شرکت در جلسات متمرکز گروهی در تهیه پرسشنامه نیمه ساختار یافته مشارکت کردند. این افراد با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گفتگو با افراد مورد بررسی دستنویس شد و بر پایه روش آنالیز محتوایی مورد تحلیل قرار گرفت که منجر به تکمیل پرسشنامه نهایی شد.
نتایج: اثر بخشی کاربردی رویکرد نیازسنجی در موارد زیر نشان داده می شود: مشخص کردن تفاوت های اساسی در اولویت های سلامت بلوغ دختران از دیدگاه سه گروه هدف، تعیین کردن سطح نیازهای بهداشتی دختران، تعیین اولویت های آموزشی سلامت بلوغ برای سه گروه هدف. نتایج همچنین فقدان درک جامعی از آموزش سلامت جنسی در مدرسه را نشان داد.
نتیجه گیری: طبق یافته ها پیشنهاد می شود که رویکرد نیاز سنجی یکی از راههای مفید و ضروری جهت آموزشهای متناسب با نیاز های بهداشتی گروههای هدف می باشد. برای داشتن درک صحیح از نیازهای واقعی بهداشتی دختران نوجوان ، نیاز به اکتشاف اولویت های آنان از دیدگاه خودشان و افراد دخیل در رفتارهای بهداشتی آنان می باشد، بر این اساس نیازسنجی به عنوان اولین قدم موثر در ارتقاء سلامت پیشنهاد می گردد.


زهره شاه حسینی، معصومه سیمبر، علی رمضانخانی، حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: هیچ یک از ابزارهای کمّی طراحی شده برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی نوجوانان ایرانی نمی باشد. در این پژوهش، طراحی ابزاری روا و پایا برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان مورد نظر می باشد.

روش کار: این پژوهش روش شناسی در دو بخش کیفی و کمی انجام شد.در بخش کیفی برای تبیین مفهوم نیازهای سلامت و طراحی گویه های ابزار، مصاحبه های گروهی متمرکز با 67نوجوان18-12ساله(8گروه بحث متمرکز10-6نفره) ومصاحبه های فردی نیمه ساختاریافته با 11فرد کلیدی آگاه انجام پذیرفت.نمونه گیری مبتنی بر هدف و با حداکثر تنوع از افراد ساکن در شهرستان ساری صورت گرفت.در بخش کمی، روایی محتوا، روایی صوری، روایی سازه(تحلیل عاملی)، روایی ملاکی به همراه همسانی درونی وثبات ابزار مورد بررسی قرار گرفت.

نتایج: تحلیل محتوای داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده به تبیین مفهوم نیازهای سلامت دختران نوجوان در5 درونمایه ی اصلی: نیازهای سلامت روانی- عاطفی،  نیازهای سلامت اجتماعی،  نیازهای سلامت جسمی، نیازهای آموزشی و اعتقادات منجر شد. متوسط شاخص روایی محتوای ابزار92/0 بود.تحلیل عاملی اکتشافی نشان دهنده 5عاملی بودن ابزار طراحی شده بود.همبستگی نمره پرسشنامه نیازهای سلامت دختران نوجوان با پرسشنامه کیفیت زندگی نوجوانان 66/0 بود (001/0p<).اندازه گیری همسانی درونی، ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه را90/0 واندازه گیری ثبات ابزار،  شاخص همبستگی درون خوشه­ای رادر فاصله زمانی دوهفته) 001/0p< ,984/0 (ICC= نشان داد.

نتیجه گیری: پرسشنامه طراحی شده، ابزاری روا و پایا و مطابق با شرایط فرهنگی جامعه ایرانی، برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان می باشد.


پرویز اولیاء، فرح السادات بحرینی، منیر برادران افتخاری، مصطفی قانعی، آمنه ستاره فروزان، مهدی فراهانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تعیین اولویت­های تحقیقاتی یکی از موضوعات مهم در نظام تحقیقات سلامت می­باشد؛ به خصوص در کشورهای در حال توسعه  که توانایی اختصاص منابع مالی برای هر طرح پژوهشی وجود ندارد. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم اولویت­های تحقیقاتی کشور را تعیین نماییم

روش ­کار: این مطالعه با همکاری تمام دانشگاه­های علوم پزشکی کشور و سایر ذی­نفعان با استفاده از راهبرد پژوهش درضرورت­های بهداشت ملی ((ENHR  Essential National Health Researchوبا روش نیاز سنجی در سطح دانشگاه­ها انجام گردید و سپس اولویت­های کشوری بر اساس آنها تعیین شد.

نتایج: تعداد عنوان جمع آوری شده از دانشگاه ها 6723 عنوان که 17% از عناوین تحقیقاتی مرتبط با علوم پایه  ، 78% کاربردی وفقط 5% مرتبط با تحقیقات توسعه­ای بود. همچنین تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که بر اساس نوع مطالعه تقریبا" نیمی از اولویت­های تحقیقاتی توصیفی( 3/46%)، 36% تحلیلی  و6/17 % مداخله­ای بودند. به منظور دسته بندی اولویت­های جمع آوری شده ، نه محور بیماری­های واگیردار، بیماری­های غیر واگیر، تحقیقات نظام سلامت (HSR)، دارو و صنعت، علوم پایه، طب سنتی و گیاهان دارویی ، بهداشت محیط، تغذیه و دندانپزشکی تعیین گردید.

نتیجه­ گیری: در سال­های قبل تعیین اولویت­های تحقیقاتی از بالا و توسط تعداد محدودی از صاحبنظران و پژوهشگران تعیین می شد درحالیکه در این روش اولویت­ها از سطوح پایین تعیین و بتدریج به سطح ملی رسیده است.


سیما زائری، صبا اصغرزاده، شیوا خوشنویس، مهرنوش محمدی، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزیابی جامعه فرآیندی است که در طی آن با مشارکت فعال اعضای جامعه تصویر واضحی از دارایی­ها، نقاط قوت و نیازهای جامعه مورد بررسی بدست آمده و این نیازها اولویت بندی و نهایتا راهکارها و برنامه­های مناسب جهت رفع مشکلات تدوین می­شود. این پژوهش در محله­ی آذربایجان شهر تهران وبا هدف شناسایی و اولویت بندی مشکلات ونیازهای آن وبا مشارکت مردم انجام شده است. 

روش کار: در این مطالعه اعضای جامعه درارتباط با نیازها و مشکلاتشان مورد بررسی قرار گرفتند. این پژوهش بر اساس مدل کارولینای شمالی انجام شده است. در این مدل فرایند ارزیابی جامعه در ۸ مرحله انجام که هفت مرحله­ی اول شامل شناسایی و اولویت بندی مشکلات و مرحله­ی هشتم شامل تدوین برنامه­­های عملیاتی برای حل مشکلات دارای اولویت می­باشد.

نتایج:  در این مطالعه در مجموع 40 مشکل مختلف به دست آمد که در 5 گروه به شرح ذیل مشخص گردیدند:

 بهداشت محیط، مشکلات اجتماعی، حقوق شهروندی و خدمات شهری، مشکلات بهداشت وسلامت، مشکلات آموزشی و فرهنگی و به ترتیب پخش و استفاده از مواد مخدر، کمبود مرکز مشاوره خانواده، کمبود پارک و فضای سبز و زمین بازی برای کودکان محله، عدم نظارت پیمانکاران شهرداری در خصوص نظافت شهری، عدم تهیه خدمات بهداشت روان به عنوان مشکلات اصلی محله اولویت­بندی شدند.

نتیجه گیری: مشکلات بدست آمده در این مطالعه، طیف وسیع و متنوعی از مسائل در زمینه­ های، بهداشتی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی را در بر می­گیرد و منحصر به مشکلات بهداشتی نیست .ارزیابی جامعه فرصت لازم برای انجام مشارکت فعالانه را در اختیار اعضای جامعه قرار می­دهد و همچنین اطلاعات کافی برای انجام تصمیم گیری­های درست در اختیار می­گذارد. که مجموع این عوامل، ارزیابی جامعه را به عنوان روش قابل قبولی برای تعیین مشکلات و انتخاب اولویت­های جامعه معرفی می­نماید.


بهروز یزدان پناه، میترا صفری، فرح بحرینی، فرزاد وفایی، محسن سالاری، مهران یوسفی، مسعود رضایی، علی حسینی، محمد حبیبیان، فرید مرادیان،
دوره 11، شماره 1 - ( 5-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: تحقیقات سنتی برای حل مشکلات سلامت مردم به دلیل مشارکت محدود جامعه دچار چالش شده است. پروژه همیاران سلامت با هد ف تعیین الگوی مؤثر مشارکت جامعه در حل مشکلات سلامت در شهرستان بویر احمد و دنا طراحی واجرا شد.

  روش­کار : این مطالعه از نوع مداخله­ای- مشارکتی مبتنی بر جامعه است که طی سال های 1388- 1384 به اجرا در آمد. جامعه پژوهش کلیه خانوارهای روستایی و شهری شهرستان بویراحمد و دنا بودند. کمیته راهبردی پروژه از پژوهشگران دانشگاهی، مدیران بخش سلامت و نمایندگان سایر بخش­های مرتبط با سلامت تشکیل و شش منطقه برای انجام پروژه انتخاب شد. در هرمنطقه گروه همیار سلامت با حضور نمایندگان اقشار مختلف مردم، پژوهشگران و نمایندگان سازمان ها و بخش سلامت تشکیل شد. توانمندسازی اعضای گروه ها در زمینه نیاز سنجی و تعیین اولویت­ها و روش­های پژوهش انجام و مشکلات سلامت هر منطقه شناسایی و موضوع پژوهشی و برنامه مداخله­ای متناسب با مشکل طراحی و اجراشد.

  نتایج : مهمترین دستاورد این پروژه فرآیند طی شده جهت رسیدن به اهداف بود. اجرای شش طرح مداخله­ای – مشارکتی جهت حل مشکلات و نیازهای دارای اولویت سلامت دستاورد دیگر این پروژه است. بعد از اجرای مداخلات، فراوانی و میانگین مشکلات و عوامل مستعد کننده آن در جامعه تحت مطالعه کاهش یافت.

نتیجه­گیری: فعالیت گروه­های همیار سلامت الگویی از فرآیند رویکرد برنامه­ریزی شده به سلامت جامعه بود که به جامعه کمک می­کند تا گروه ارتقای سلامت را تشکیل، اطلاعات را جمع آوری و با توجه به اولویت­­های سلامت مداخلات را طراحی و ارزشیابی کند.
آرزو فلاحی، اسمعیل قهرمانی، پرستو فلاحی، یدالله زارع زاده،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: دانشجویان بهداشت عمومی جهت موفقیت در تحصیل و ارائه خدمت به افراد جامعه نیاز مبرم به آموزش معنویات و کسب مهارتهای مرتبط با آن دارند. مطالعه حاضر با هدف شناسایی نیازهای معنوی و مهارتهای مرتبط با آن در دانشجویان رشته بهداشت عمومی دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام گرفت.

روش کار: این بررسی کیفی با استفاده از رویکرد آنالیز محتوا در سال 1393 انجام شد. از طریق نمونه گیری هدفمند دیدگاه­ها و نیازهای 15 دانشجوی رشته بهداشت عمومی دانشگاه علوم پزشکی کردستان بررسی شدند. معیارهای ورود شامل تمایل جهت شرکت در مطالعه، دانشجوی رشته بهداشت عمومی و توانایی صحبت کردن به شیوه روان و سلیس بود. داده ها از طریق مصاحبهی فردی و گروهی عمیق نیمه ساختار، مشاهده و یاداشت برداری و بحث گروهی جمع آوری شدند. مصاحبه ها ضبط و تایپ شده و داده ها به روش آنالیز محتوا تجزیه و تحلیل گردید. معیارهای اعتبار، ثبات، تأیید و انتقال جهت صحت و استحکام داده استفاده شد.

نتایج: از تجزیه و تحلیل داده ها 4 طبقه ی "تعامل فرد با وجود متعالی"، " تعامل فرد با محیط پیرامونش"، " تقویت ویژگی های فردی" و "بهبود تحصیلی" استخراج شد.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که دانشجویان نیاز مبرمی به کسب مهارت­های معنوی و مهارت­های زندگی دارند. کسب این مهارت­ها فردی نبوده بلکه چند عاملی و مرتبط به سازمان­­های آموزش و پرورش، وزارت خانه ها، دانشگاه ها و خانواده ها می باشد.


سارا شاه آبادی، محمدرضا سعیدی، سید محمدمهدی هزاوه ای، سعید بشیریان، منوچهر کرمی، بهجت مرزبانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلبی‌عروقی یکی از دلایل مهم مرگ‌و‌میر در دنیا به‌حساب می‌آید. این مطالعه به ‌منظور بررسی وضعیت عوامل خطر رفتاری (تغذیه نامناسب، کم‌تحرکی، مصرف سیگار و الکل) و غیر‌رفتاری (استرس، قندخون بالا، چربی‌خون نامناسب و فشارخون بالا و چاقی) در بیماران قلبی‌عروقی بستری شده در بیمارستان قلب کرمانشاه انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیازسنجی به‌منظور طراحی مداخلات برای کاهش عوامل خطر بیماری‌‌های قلبی‌عروقی بود.

روش‌کار: در این مطالعه مقطعی 402 نفر از بیماران مبتلا به تنگی عروق کرونر که برای اولین‌بار در بیمارستان امام علی (ع) شهر کرمانشاه بستری بودند مشارکت کردند. نمونه‌گیری به روش متوالی انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، نسخه ایرانی پرسشنامه STEP wise سازمان جهانی بهداشت و پرونده بیماران بود. آنالیز داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و آزمون‌های آماری متناسب انجام شد.

نتایج: 4/60% شرکت‌کنندگان در مطالعه مرد بودند. میانگین و انحراف معیار سن بیماران به‌ترتیب 2/54 و 8/8 بود. 73% از بیماران وضعیت تغذیه‌ای نامناسب داشتند، 5/46% کم‌تحرک بودند، 36% مردان در طی یک‌سال گذشته الکل مصرف کرده بودند و 1/26% هم‌سیگاری بودند. 8/43% تحت استرس شدید و 3/49% مبتلا به دیابت بودند، 48% سابقه فشار‌خون بالا، 21% کلسترول بالا و 31% تری‌گلیسیرید بالا داشتند. 7/54% از بیماران دارای اضافه وزن و چاقی بوده و 61% چاقی شکمی داشتند.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه مشخص شد که تغذیه نامطلوب نسبت به سایر عوامل خطر از شیوع بیشتری برخوردار است. چاقی، به‌خصوص چاقی شکمی یک عامل‌خطر مهم در بیماران بود. همچنین اختلال قند خون شیوع بیشتری نسبت به اختلال چربی داشت.


لیلا الله قلی، اعظم رحمانی، رضا قانعی قشلاق، آرزو فلاحی، معصومه هاشمیان، حامد فلاحی، بابک نعمت شهربابکی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: فرسودگی شغلی در بین آموزش دهندگان سلامت رو به افزایش بوده و پیامدهای ناگوار جسمی، روانی و اجتماعی را به همراه دارد. هدف از مطالعه حاضر تبیین علل فرسودگی شغلی از دیدگاه آموزش دهندگان سلامت و شناسایی نیازهای آنان برای کاهش آن بود.
روش کار: این مطالعه کیفی در پایگاههای خدمات جامع سلامت شهر سنندج در غرب ایران در سال 1396 انجام گرفت. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 15 آموزش دهنده سلامت وارد مطالعه شدند. داده ها از طریق مصاحبه های فردی و بحث گروهی نیمه ساختار یافته، مشاهده و یاداشت در عرصه جمع آوری و با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای قرار دادی تجزیه و تحلیل گردید. جهت حمایت از صحت و استحکام دادهها، معیار مقبولیت، تأیید پذیری و انتقال پذیری لحاظ شد.
نتایج: دلایل فرسودگی شغلی در 5 طبقه شامل "مسائل مربوط به پایگاههای خدمات جامع سلامت"، "چالشهای فردی کارمندان"، "ضعف مدیریتی"، "چالشهای سیستم اجرایی" و "مسائل مربوط به مراجعه کننده‌گان" قرار گرفت. مشارکت کنندگان جهت کاهش فرسودگی شغلی به تقویت مهارتهای فردی، ارزشیابی اثربخش و حمایتهای مدیریتی، فراهم نمودن امکانات تفریحی و رفاهی، کاهش فشار شغلی و تقویت روابط درون بخشی و برون بخشی تأکید داشتند.  
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که عوامل متعددی در ایجاد فرسودگی شغلی آموزش دهندگان سلامت نقش دارند. بهبود در شیوه مدیریت و قوانین و امکانات رفاهی نه تنها سبب کاهش فرسودگی شغلی می گردد بلکه موجب افزایش کارایی برنامه های آموزش سلامت خواهد شد. 
کبری شریفیان، محمدجعفر تارخ، سید علیرضا هاشمی گلپایگانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از فرآیندهای پیچیده در وزارت بهداشت فرآیند ثبت ملزومات دارویی است. اکنون فرآیند ثبت به صورت پراکنده در سامانه های مختلف انجام می شود و این موجب ارائه خدمات موازی، اتلاف زمان و ھزینه می شود. لذا ارائه یک سامانه یکپارچه در قالب سرویس ها موجب بهبود در ارائه خدمات می شود. هدف تحقیق حاضر شناسایی مجموعه فعالیت هایی است که بتوان آنها را به صورت یک سرویس یا خدمت در نظر گرفت تا توسط آنها سامانه یکپارچه را ایجاد نمود.
روش کار: این پژوهش کاربردی است. ابتدا فعالیت های ثبت 20 محصول مختلف گردآوری شد، سپس برای شناسایی سرویس ها یا خدمات سامانه یکپارچه ثبت ملزومات داروئی، ابتدا الگوریتم بهینه سازی چند هدفه گرگ خاکستری                                              Gray Wolf Algorithm  (GWO) پیشنهاد شد. سپس مقادیر پارامترهای الگوریتم با روش مدلسازی تحلیل نیازهای هدف محور Goal-Based Requirements Analysis Method (GBRAM)، استخراج و الگوریتم پیاده سازی شد. در ادامه بهترین سرویس ها با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی Analysis Hierarchical Process (AHP) استخراج شد.
نتایج : با پیاده سازی الگوریتم پیشنهادی 7 سرویس استعلام کلاس محصول، ثبت مدارک، بررسی مدارک بر حسب  نوع مجوز و کلاس محصول، صدور مجوز، آزمایشگاه، مطالعات بالینی و سرویس پرداخت شناسایی شد. سپس این سرویس ها با دقت 3/97 مورد تایید کارشناسان وزارت بهداشت و درمان قرار گرفتند. چارچوب پیشنهادی ارائه شده برای ثبت ملزومات دارویی اثربخش است و می تواند تا  90% موجب سهولت فرآیند، 80% کاهش زمان فرآیند و 65% کاهش هزینه فرآیند شود.
نتیجه گیری: ایجاد سیستم یکپارچه به عنوان یکی از چالش های مهم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می باشد. این هدف زمانی محقق می شود که سرویس­ها یا خدمات را شناسایی و یک سامانه یکپارچه را با ترکیب این سرویس­ها ایجاد شود.
 
سیمزر صالحی، محمد نوریان، لیلا فتحی،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: زنان سرپرست خانوار که نقش تأمین­کننده معیشت را بر عهده دارند، یکی از مهمترین اقشار آسیب­پذیر جامعه بوده و لزوم توانمند نمودن آنان ضروری به نظر می­رسد. لذا پژوهش حاضر با هدف مطالعه نظام‌مند و طراحی الگوی نیازهای آموزشی زنان سرپرست خانواده انجام گرفت.
روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر روش کیفی از نوع سنتزپژوهی بود که با استفاده از تحلیل محتوا و فراترکیب انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمامی آثار منتشر شده به زبان فارسی یا انگلیسی در این حوزه از سال 2012 تا 2021 در چهار پایگاه اطلاعاتی معتبر اریکٍ (ERIC)، ساینس دایرکت (Science Direct)، پاب مد (PubMed) و گوگل اسکولار (Google  Scholar) بود. ابتدا با استفاده از کلیدواژه­های "آموزش زنان سرپرست خانوار، توانمندسازی زنان، زنان سرپرست خانوار، مهارت‌های زنان سرپرست خانوار" و بر اساس معیار ورود، 140 مقاله علمی شناسایی و سپس با توجه به معیار خروج، تعداد 93 مقاله کنار گذاشته و در نهایت 47 مقاله برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل کیفی مقالات از روش­های کدگذاری خط به خط و نرم افزار (MAXQDA 18) استفاده شد.  
نتایج: بر اساس نتایج به دست آمده، نیازهای آموزشی زنان سرپرست خانوار به عنوان مضمون اصلی دارای چهار مضمون "دانش­ها و مهارت­های گرایش جنسی مطلوب"، "دانش­ها و مهارت­های تربیت فرزندان"، "دانش­ها و مهارت­های اشتغال" و "توسعه و توانمندی فردی و اجتماعی" بود. با استفاده از روش فراترکیب 22 طبقه از چهار مضمون اصلی استخراج شده و مدل آموزش زنان سرپرست خانوار، طراحی گردید.  
نتیجه­ گیری: با توجه به آنکه نیازهای آموزشی زنان سرپرست خانوار مشخص شده است، توصیه می­شود دوره­های آموزشی مطابق با نیازهای آموزشی زنان سرپرست خانوار طراحی گردد.  
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb