جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای پتروشیمی

رامین نبی زاده نودهی ، فرزانه فاخری رئوف ، نعمت اله جعفرزاده حقیقی فرد ، سیدمسعود منوری ،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: مجتمع پتروشیمی رازی یکی از عظیم ترین کارخانه های تولید کودهای ازته، فسفاته و مواد شیمیایی می باشد که در زمینی به مساحت 100 هکتار، در منطقه بندر امام خمینی واقع شده است و دارای 17 واحد تولیدی می باشد. واحد آمونیاک (1) یکی از واحدهای این مجتمع بوده و دارای ظرفیت تولید سالانه 1000 تن آمونیاک در سال می باشد، که در این تحقیق به عنوان یک واحد نمونه، جهت بررسی امکان سنجی کمینه سازی مواد زاید مورد مطالعه قرار گرفته است.

روش کار: این تحقیق از مهر ماه 1382 آغاز و در اردیبهشت 1384 خاتمه یافت و طی 20 ماه مطالعه، بیش از 20 بار به محل واحد مورد مطالعه مراجعه و اطلاعات مورد نیاز گردآوری شد. به منظور تامین اهداف تحقیق مذکور، اقدام به تعیین کمیت و کیفیت مواد زاید مایع صنعتی، علل، دوره تولید و نحوه مدیریت فعلی آنها در واحد مورد مطالعه گردید. سپس این مواد براساس روش پیشنهادی برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) طبقه بندی و در نهایت راهکارهایی جهت کمینه سازی این زایدات ارایه گردید.

نتایج: نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که در این واحد، سالانه 305509.38 مترمکعب، مایع زاید صنعتی تولید می شود که 62.35%، آنرا آب های خنک کننده تشکیل می دهد. مهمترین علت تولید زایدات مایع در این واحد، مسایل فرایندی بوده است و 95.35% از این زایدات بطور دا یمی تولید می گردد. طبقه بندی این زایدات براساس روش UNEP نشان داد که، 18.2% این مواد خطرناک و 81.98% آنها غیر خطرناک بوده اند. در حال حاضر 85.65% از زایدات مایع این واحد، تخلیه به محیط و 14.35% از آن بازیافت می شود. راهکارهای که جهت کمینه سازی زایدات مایع صنعتی در این واحد ارایه گردید شامل 95% بازیافت و استفاده مجدد، 4.79% اصلاح فرایند تولید و 0.01% کاهش حجم می باشد.

نتیجه گیری: راهکارهای که جهت کمینه سازی زایدات مایع صنعتی در این واحد ارایه گردید شامل 95% بازیافت و استفاده مجدد، 4.79% اصلاح فرآیند تولید و 0.01% کاهش حجم می باشد. با اعمال روش های کمینه سازی می توان، از تخلیه مقادیر قابل توجهی مواد زاید از این صنعت به محیط زیست و هدر رفتن مواد خام، جلوگیری نمود و کارایی برنامه کمینه سازی مواد زاید را اثبات کرد.


محمد شاکر خطیبی، حسین گنجی دوست، بیتا آیتی، اسماعیل فاتحی فرد،
دوره 6، شماره 3 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اکریلونیتریل به عنوان ماده اولیه اصلی در تولید رزین ABS (اکریلونیتریل بوتادین استایرن) به طور وسیعی در صنعت پتروشیمی و دیگر فرآیندهای صنعتی و تجاری مورد استفاده قرار می گیرد. تجزیه زیستی این ترکیب به دلیل ویژگی های سمی آن به آسانی توسط میکروارگانیسم ها انجام نمی شود و در صورت عدم تصفیه مناسب، تخلیه پساب آلوده به اکریلونیتریل می تواند سبب بروز آلودگی شدید محیط زیست شود. هدف از انجام این تحقیق، جداسازی و شناسایی گونه باکتریایی تجزیه کننده اکریلونیتریل از لجن فعال سیستم تصفیه فاضلاب صنعت پتروشیمی و همچنین، بررسی سرعت کاهش غلظت یا حذف کامل آن در سیستم تصفیه زیستی توسط گونه جداسازی شده می باشد. به علاوه، تغییرات غلظت محصولات میانی و نهایی حاصل از تجزیه اکریلونیتریل نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش کار:
برای انجام این تحقیق، سه راکتور زیستی ناپیوسته هرکدام به حجم 250 میلی لیتر مورد استفاده قرار گرفت. جمعیت میکروبی مورد نیاز برای راه اندازی سیستم، از لجن فعال برگشتی حوض هوادهی سیستم تصفیه فاضلاب مجتمع پتروشیمی تبریز تامین گردید. به منظور تامین مواد معدنی و عناصر جزئی مورد نیاز میکروارگانیسم ها از محیط بافر فسفات (PBM) و جهت تامین کربن و نیتروژن مورد نیاز سیستم زیستی از اکریلونیتریل به عنوان آلاینده استفاده شد. همچنین، از محیط کشت R2A به منظور دستیابی به باکتری خالص و از رنگ آمیزی گرم، مشاهده میکروسکوپی و آزمون های بیوشیمیایی با بهره گیری از محیط های انتخابی از جمله اکسیداسیون یا تخمیر گلوکز (O-F glucose)، مک کانکی آگار (MacConkey agar)، آگار آهن حاوی سه قند لاکتوز، ساکارز و گلوکز(TSI)، ائوزین متیلن بلو(EMB)، سالمونلا شیگلا آگار (SS agar)، SIM، آزمون های احیاء نیترات، ذوب ژلاتین، تخمیر لاکتوز، اکسیداز و کاتالاز جهت شناسایی باکتری استفاده شد. در نهایت، بازده سیستم زیستی در تجزیه غلظت های اولیه مختلف اکریلونیتریل و محصولات میانی و نهایی حاصل از فرآیند تجزیه زیستی مورد مطالعه قرار گرفت.
نتایج: نتایج بدست آمده نشان دهنده میانگین حذف 46% و 98% اکریلونیتریل به ترتیب در مدت 46 و 70 ساعت پس از شروع واکنش در غلظت اولیه 500 میلی گرم بر لیتر بود. در غلظت اولیه 700 میلی گرم بر لیتر، متوسط حذف اکریلونیتریل در سیستم زیستی پس از گذشت 46 و 94 ساعت از شروع واکنش، به ترتیب برابر 50% و 6/98% بود، در صورتیکه با اعمال غلظت اولیه 1000 میلی گرم بر لیتر، میانگین حذف پس از 46 و 94 ساعت به ترتیب 30% و 40% بوده و با گذشت 118 ساعت از شروع واکنش، غلظت متوسط اکریلونیتریل در نمونه های برداشت شده 580 میلی گرم بر لیتر بود. نتایج مربوط به جداسازی و شناسایی گونه باکتریایی در شرایط بهینه عملکرد سیستم زیستی حکایت از نقش موثر باسیل گرم منفی متعلق به گروه گاما پروتئوباکتریا (Proteobacteria) تحت عنوان پسودوموناس پوتیدا (Pseudomonas putida) داشت.
نتیجه گیری: تجزیه اکریلونیتریل با استفاده از فرآیندهای زیستی امکانپذیر می باشد، حال آنکه کارآیی گونه های مختلف باکتریایی در تجزیه زیستی این ترکیب متفاوت است. باسیل گرم منفی پسودوموناس پوتیدا به راحتی به محیط دارای اکریلونیتریل تا غلظت 700 میلی گرم بر لیتر سازگار می شود و از کربن و نیتروژن حاصل از تجزیه آن به منظور رشد و ساختارسازی سلولی می تواند استفاده نماید. همچنین، این گونه علاوه بر استفاده مستقیم از اکریلونیتریل، از اکریلیک اسید و آمونیاک نیز به ترتیب به عنوان منبع تامین کربن و نیتروژن مورد نیاز استفاده می نماید. بنابراین، انتظار می رود گونه شناسایی شده نقش مهمی در تصفیه فاضلاب واحد ABS صنایع پتروشیمی ایفا نماید.
مهدی قاسمی، جبرائیل نسل سراجی، سیدابوالفضل ذاکریان، محمد اژدری،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه در بسیاری از محیط­های شغلی نظیر صنایع هسته‌ای، نظامی و شیمیایی بروز یک خطای انسانی می‌تواند به یک فاجعه تبدیل شود. حوادث گوناگون در نقاط مختلف جهان شواهدی بر این مدعاست که از آن جمله می‌توان به حادثه هسته‌ای چرنوبیل درسال 1986، حادثه تری مایلند در سال 1979 و حادثه انفجار در صنایع شیمیایی فلیگسبورگ در سال 1974 نام برد. به همین دلیل شناسایی خطاهای انسانی بویژه در سیستم های حساس و پیچیده و پیش بینی راههای کنترلی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر محسوب می‌شود.

روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش از نوع موردی محسوب می شود که در شرکت متانول زاگرس عسلویه و بخش های مرتبط با آن اجرا شده است. برای جمع آوری داده های لازم و تکمیل برگه های SHERPA از روش مشاهده، مصاحبه با متخصصین فرآیند، اپراتورهای اتاق کنترل، بررسی اسناد و مدارک فنی استفاده شده است. 

نتایج: تجزیه وتحلیل برگه های کار SHERPA نشان داد که تعداد کل خطاهای انسانی شناسایی شده در وظایف شغلی مورد بحث 222 خطا می باشد که از این تعداد 62/48% خطا از نوع عملکردی, 97/31% خطا از نوع بازدیدی, 75/6% خطا از نوع بازیابی, 9/0% خطای انتخابی, و 7/11% خطا مربوط به تبادل اطلاعات بوده است.

نتیجه گیری: در نهایت می توان این نتیجه را استنباط نمود که این روش در صنایع مختلف بخصوص صنایع شیمیایی قابل اجرا بوده و در شناسایی خطاهای انسانی که می تواند خطرات و حوادثی را در پی داشته باشد، بسیار مفید و موثر می باشد.


عادل مظلومی، مصطفی حمزئیان زیارانی، اصغر دادخواه، مهدی جهانگیری، مریم مقصودی پور، پریسا محدثی، مهدی قاسمی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : امروزه در بسیاری از محیط­های شغلی نظیر صنایع هسته­ای، نظامی و شیمیایی بروز یک خطای انسانی می­تواند به حادثه ­ای فاجعه ­بار منتهی شود. ویژگی­ عمومی سامانه ­های بزرگ فن آوری این است که مقادیر عظیمی از مواد بالقوه خطرناک در یک واحد متمرکز هستند و توسط چند کاربر ، کنترل می­شوند. اتاق کنترل به عنوان قلب تپنده یک سامانه می­باشد و هر گونه خطا در وظایف کاربرها می­تواند پیامدهای جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد. بنابراین، مطالعه­ ی حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی خطاهای انسانی در اتاق کنترل یکی از صنایع پتروشیمی با استفاده از روش Cognitive Reliability Error Analysis Method (CREAM) به انجام رسید.
روش ­کار: مطالعه حاضر، یک مطالعه مورد پژوهی توصیفی- تحلیلی می باشد که در اتاق کنترل یکی از صنایع پتروشیمی که دارای 39 نفر شاغل می­باشد، اجرا گردید. در ابتدا با روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی (HTA) وظایف شغلی تحلیل گشته و سپس با استفاده از روش اولیه و گسترده CREAM، کنترل­های محتمل کاربر و خطاهای احتمالی شناختی برای وظایف شغلی تحلیل شده تعیین گردید.
نتایج:
بر اساس نتایج روش اولیه CREAM، برای وظایف اقدام، بردمن[HB1] و سرپرست نوبت کارنوبت کار، نوع سبک کنترلی لحظه­ ای و برای وظیفه نوبت کار ارشد اتاق کنترل، نوع سبک کنترلی تاکتیکی تعیین گردید و بر اساس نتایج روش گسترده CREAM، از تعداد کل خطا­های شناسایی شده، خطای اجرا (70­/­51 %)، خطای تفسیر (55­/­19%)، خطای برنامه­ ریزی (94­/­14%) و خطای مشاهده (81­/­13 %) بدست آمد.
نتیجه­ گیری: مطابق با روش اولیه CREAM عواملی CPCs مرتبط با کاهش اطمینان عملکرد شامل، انجام دو یا چند کار بطور همزمان، زمان انجام کار (ریتم سیرکادین) و کیفیت آموزشهای موجود و تجربیات کاری می باشد که باعث ایجاد سبک کنترلی لحظه­ ای می­گردد. و مطابق با روش گسترده CREAM بیشترین خطاهای شناختی شامل خطای اجرا و مهمترین فعالیت­های شناختی مرتبط با فرایند کنترلی در این اتاق کنترل، فعالیت ارتباط، اجرا، تشخیص، پایش و برنامه­ ریزی بوده که توجه به تهیه و تدوین دستور­العمل­های کاری، برگزاری دوره­ های آموزشی، برنامه نوبت کاری، بهینه سازی سامانه ارتباطی و ایجاد تغییرات لازم در نرم­افزار کنترلی ضروری می­باشد.
علیرضا چوبینه، احمد سلطان زاده، سید حمیدرضا طباطبایی، مهدی جهانگیری،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: کار در نظام نوبتکاری می تواند اثرات نامطلوب مهمی مانند مشکلات بهداشتی بر زندگی انسان تحمیل نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع مشکلات بهداشتی و همچنین ریسک فاکتورهای ایجاد کننده این اختلالات در کارگران شاغل در صنایع پتروشیمی انجام شده است.

روش کار: این مطالعه مقطعی در 21 شرکت پتروشیمی وابسته به شرکت ملی صنایع پتروشیمی انجام گرفت. در این مطالعه 3580 کارگر (8/55 درصد روزکار و 2/44 درصد نوبتکار) شرکت نمودند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه بوده که سئوالاتی در زمینه ویژگی های دموگرافیک، نظام نوبت‌کاری و مشکلات بهداشتی در آن گنجانده شده بود. تجزیه و تحلیل داده ها و مدل سازی های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 5/11) انجام گرفته است.

نتایج: میانگین سن گروه روزکار و نوبتکار به ترتیب 19/8±56/34 و 73/7±15/33 سال و میانگین سابقه شغلی آنان به ترتیب 22/7±87/8 و 02/7±22/8 سال بدست آمد. نتایج مطالعه نشان داد که شیوع مشکلات بهداشتی در بین نوبتکاران بیش از روزکاران     می باشد. آنالیزهای چند متغیره رگرسیون نشان داد که علاوه بر کار در نظام نوبتکاری، متغیرهای دیگری مانند طولانی بودن ساعات کار، وضعیت استخدام، سن و سابقه کار، تحصیلات و نوع شغل نیز در ایجاد مشکلات بهداشتی نقش دارند.

نتیجه گیری: اگر چه کار در نظام نوبتی ریسک فاکتور اصلی مرتبط با مشکلات بهداشتی گزارش شده می باشد، اما ریسک فاکتورهای دیگری مانند ویژگی های دموگرافیک و برخی متغیرهای شغلی نیز در این امر دخیل می باشند.


علیرضا چوبینه، ماندانا آقابیگی، سید حمیدرضا طباطبایی، افشین فلاح پور، فوزیه جوادپور، احمد سلطان زاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : بدنبال مطالعه گسترده­ای که بر روی نظام های نوبت کاری 21 شرکت پتروشیمی انجام شد و پیشنهاداتی برای تغییر نظام نوبت کاری ارایه گردید، چندین شرکت پتروشیمی مبادرت به تغییر نظام نوبت کاری نمودند. پس از یکسال، مطالعه


  حاضر با هدف بررسی اثر بخشی تغییر برنامه نوبت کاری از 4-4-4 به 3-3-3 در یک صنعت پتروشیمی انجام شد.

  روش کار: در این مطالعه، نمونه ها شامل 195 نوبت کار مطالعه فعلی و 44 نوبت کار مطالعه قبلی بودند. ابزار گردآوری داده ها متشکل از پرسشنامه ای بود که سوالاتی در زمینه ویژگی های دموگرافیک، مشکلات بهداشتی و نظرخواهی در مورد تغییر برنامه نوبت کاری در آن گنجانده شده بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 11.5 انجام گرفت.

  نتایج: نتایج مطالعه نشان داد که شیوع مشکلات گوارشی، قلبی-عروقی و اختلالات اسکلتی-عضلانی در دو گروه از لحاظ آماری دارای اختلاف معنی دار نبوده (05/0 p> )، اما شیوع برخی مشکلات ذهنی در بین نوبت کاران مطالعه فعلی به طور معنی داری کمتر از شیوع آنها در بین نوبت کاران مطالعه قبلی بود (01/0 p< ). نتایج نشان داد که از نظر نوبت کاران، برنامه جدید کمیت و کیفیت خواب آنان را بهبود بخشیده است. همچنین 8/76% افراد مورد مطالعه نظام جدید را نسبت به نظام قبلی بهتر ارزیابی نمودند.

  نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تغییر برنامه نوبت کاری از 4-4-4 به نظام 3-3-3 باعث کاهش شیوع اختلالات ذهنی در نوبت کاران شده است. بنابراین، تغییر ایجاد شده در برنامه نوبت کاری مفید بوده است.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb