جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای کارکنان

محمد عرب ، مریم تاجور ، فیض اله اکبری ، حجت اله زراعتی ،
دوره 4، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: وظیفه هدایت و رهبری کارکنان بیمارستان توسط روسا و مدیران، از وظایف کلیدی و مهم مدیریت به حساب می آید. هر مدیری در تعامل با کارکنان، به شیوه ای رفتار می کند که ممکن است با شیوه مدیر دیگر تفاوتهایی داشته باشد. به این نوع الگوهای رفتاری پایداری که مدیران هنگام کار کردن با دیگران آنها را به کار می برند "سبک رهبری" می گویند. هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی سبک های رهبری مدیران و روسای بیمارستانها می باشد و بررسی این موضوع که آیا مشخصات فردی روسا و مدیران و پرسنل بیمارستانها تاثیری بر نظر آنان در خصوص سبکهای رهبری اعمال شده در بیمارستانها دارد یا نه.

روش کار: این مطالعه، از نوع مطالعات مقطعی است که دارای دو بخش توصیفی و تحلیلی می باشد و در سال 1382 انجام شده است. جامعه پژوهشی، مدیران، روسا و کارکنان بیمارستانهای استان قم هستند که کلیه روسا و مدیران و 385 نفر از کارکنان، به عنوان نمونه انتخاب گردیدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. پرسشنامه های این پژوهش، بر اساس سبک های رهبری لیکرت تنظیم شده و سبک های رهبری را به چهار دسته: استبدادی- استثماری، استبدادی- خیرخواهانه، مشاوره ای و مشارکتی تقسیم می کند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آزمون های آماری t تست، آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرم افزار SPSS استفاده شده است.

نتایج: سبک های رهبری روسا و مدیران بیمارستانها، بر اساس پاسخهای خودشان مشاوره ای است، ولی از نظر کارکنان، مدیران و روسا سبک استبدادی- خیر خواهانه را در تعامل با کارکنان اعمال می دارند. به عبارت دیگر، از دیدگاه کارکنان، روسا و مدیران در اداره بیمارستان نسبت به آنچه که خود معتقدند مشارکت کمتری با کارکنان به عمل می آورند. بین هیچ یک از مشخصات فردی روسا و مدیران شامل سن، جنس، نوع استخدام، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و مدت اشتغال تحت عنوان ریاست یا مدیریت بیمارستان و سبک رهبری آنان ارتباط آماری معنی داری مشاهده نگردید. (P>0.05). بین مشخصات فردی کارکنان که شامل سن، جنس، تاهل، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و سابقه خدمت آنان می باشد و نظر آنان در مورد سبک رهبری روسا و مدیران، ارتباط آماری معنی داری وجود دارد (جنس P=0.0001) (سن P=0.0007) (وضعیت تاهل P=0.0001) (میزان تحصیلات P=0.001) (رشته تحصیلی P=0.0001) (سابقه خدمت P=0.009)

نتیجه گیری: مشخصات فردی روسا و مدیران بیمارستانها روی سبک رهبری آنان تاثیری ندارد امام مشخصات فردی کارکنان روی نظرشان در خصوص سبک های رهبری مسولین بیمارستان تاثیر دارد


عبیدالله فرجی، ابوالقاسم پوررضا، مصطفی حسینی، محمد عرب، فیض الله اکبری،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: غنی سازی شغل، روشی است که برای افزایش رضایت و انگیزش شغلی کارمندان استفاده می شود. مدل ویژگیهای شغلی هاکمن و اولدهام (1976) بعنوان پایه ای برای تعداد زیادی از تلاش های غنی سازی شغل عمل می کند. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط ویژگیهای شغلی با رضایت شغلی در میان کارکنان بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1386 .
روش کار: نوع مطالعه مقطعی از نوع توصیفی - تحلیلی بود. محیط پژوهش 6 بیمارستان (دولتی و خصوصی) امام خمینی، دکتر شریعتی، بهارلو، ضیائیان، مدائن و آزادی بودند که همگی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار دارند. تعداد نمونه 400 نفر بود شامل 200 نفر کارمند (50 درصد)، 151 پرستار (38 درصد) و 49 پزشکی (12 درصد). روش نمونه گیری طبقه ای بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای دو بخشی بود که بخش اول آن مربوط به شناخت شغل و بخش دوم آن ناظر به رضایت شغلی بود. پایایی پرسشنامه با انجام Test - Retest و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تائید شد. (88/0 = r ). آزمونهای مورد استفاده برای تحلیل داده ها linear - by- linear و ordinal logistics regression analysis بودند.
نتایج: ارتباط معنی داری میان توان بالقوه انگیزشی (Motivational Potential Score=MPS) و اجزای آن (به جز بازخورد) با رضایت شغلی مشاهده شد (05/0P<) و ماهیت شغلی بیشترین تاثیر را روی رضایت شغلی داشت.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند که تمامی ویژگیهای شغلی(به جز بازخور روی رضایت شغلی تاثیر مثبت داشتند) . اگر چه محیط کاری نیاز به بازسازی دارد اما مهم این است که به این نکته توجه داشته باشیم که ویژگیهای شغلی نقش زیادی در تغییر سطح رضایت کارکنان دارند.


مجتبی کمالی نیا، جبرائیل نسل سراجی، علیرضا چوبینه، سیدمصطفی حسینی،
دوره 6، شماره 3 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه رشد فزاینده ی صنعت ، تغییر آنها و عرضه ی فن آوری جدید باعث بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی (MSDs) Musculoskeletal Disorders در محیط های صنعتی شده که یکی از عوامل شایع آسیب های شغلی و ناتوانی در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه است. این پژوهش با اهداف الف) تعیین شیوع علایم اختلالات اسکلتی _عضلانی در اندامهای فوقانی ب) تعیین فشار وضعیتی وارده بر اندامهای فوقانی با روش LUBAج) تعیین عوامل خطر ارگونومیک و فردی موثر در وقوع علایم اختلالات اسکلتی _عضلانی افراد مونتاژ کار کارخانجات مخابراتی ایران درشهر شیراز انجام شده است.
روش کار:
در این مطالعه مقطعی،193 مونتاژکار از8 واحد خط مونتاژ شاغل در کارخانجات مخابراتی ایران درشهر شیراز که به طور تصادفی انتخاب شده بودند بررسی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی نوردیک و پرسشنامه ارزیابی ارگونومیکی LUBA به صورت مصاحبه در محل کار گرد آوری شدند. برای تعیین اثر عوامل موثر بر وقوع اختلالات اسکلتی- عضلانی از آزمون کای دو و برای تعیین اثر عوامل موثر برشاخص فشار وضعیتی از آزمون های آنالیز واریانس یکطرفه، کروسکال والیس و برای تعیین عوامل خطر از آنالیز رگرسیون لجستیک چند گانه استفاده شد.
نتایج: طی 12 ماه گذشته، بیشترین شیوع در ناحیه کمر، (9/67%) گزارش شد. آزمون های آماری نشان دادند که بین درد نواحی فوقانی بدن افراد مورد مطالعه با متغیرهای سن، جنس، شغل، مدت زمان کار در روز و حرکت چرخشی در نواحی فوقانی و شرایط محیط کار رابطه معنی داری وجود دارد(01/0p<). نتایج ارزیابی با LUBA نشان داد که درصد بالایی از کارکنان مونتاژ مورد مطالعه دارای شاخص فشار وضعیتی بالای 5 هستند (64/89 % ). با بررسی نتایج درد در اندامهای فوقانی و شاخص فشار وضعیتی مشخص گردید بین درد در اندامهای فوقانی و شاخص فشار وضعیتی رابطه معنی داری وجود دارد(05/0p<). همچنین بین واحد شغل و ایجاد فشار وضعیتی رابطه معنی داری وجود دارد(05/0p<).
نتیجه گیری:
شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در مونتاژکاران مورد مطالعه بالاست. در بین عوامل موثر در بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی، فشار وضعیتی وارده بر اندام ها و طراحی نامناسب محیط کار اصلی ترین عوامل مرتبط با اختلالات اسکلتی-عضلانی هستند. هرگونه برنامه ی مداخله ای جهت پیشگیری از اختلالات اسکلتی- عضلانی در میان مونتاژکاران باید بر کاهش فشارهای وضعیتی متمرکز شود.
رقیه عابدینی، علیرضا چوبینه، جعفر حسن زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: (WMSDs) Work-related Musculoskeletal Disorders از مشکلات بهداشتی مهم در پرستاران می باشد. از جمله دلایل مهم WMSDs در کارکنان پرستاری وظایف جابجایی بیمار ( بلند کردن، انتقال و تغییر وضعیت بدنی بیماران) می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی ناشی از جابجایی بیمار در کارکنان حرفه­ی پرستاری در بیمارستان­های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز به روش  Movement and assistance of  hospital patient(MAPO)  انجام شده است.

روش کار: در این مطالعه مقطعی 400 پرستار شاغل در 75 بخش از 11 بیمارستان مورد بررسی قرار گرفتند. داده­ها با استفاده از پرسشنامه­های ویژگی­های دموگرافیک، نوردیک و چک لیست MAPO گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 انجام گرفت.

نتایج: میانگین سن و سابقه کار افراد مورد مطالعه به ترتیب 44/6±78/30 و 75/5±92/6 سال بدست آمد. شیوع 12 ماهه WMSDs 2/88% گزارش شد. ارزیابی به روش MAPO نشان داد که بیش از 83 درصد از افراد در معرض خطر اختلالات بوده و در 5/20 درصد آنها خطر بالا می­باشد. نتایج نشان داد که وقوع علائم اسکلتی-عضلانی در کارکنان پرستاری مورد مطالعه با امتیاز شاخص MAPO دارای ارتباط معنی­دار است (028/0>p).

نتیجه­ گیری: وقوع اختلالات اسکلتی-عضلانی با شاخص MAPO ارتباط دارد. بنابراین، MAPO شیوه­ای کارآمد جهت شناسایی و ارزیابی خطر WMSDs ناشی از جابجایی بیماران در کارکنان پرستاری می­باشد. جهت بهبود شرایط، فاکتورهایی مانند ابزار کمکی جابجایی، عوامل محیطی و آموزش می­بایست مد نظر قرار گیرند.


نجمه الملوک امینی، داوود شجاعی زاده، محسن صفاری،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1392 )
چکیده

 

  زمینه و هدف: بی تحرکی یکی از 10 علت عمده مرگ و ناتوانی است. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر برنامه آموزش الکترونیکی بر میزان فعالیت بدنی زنان کارمند بود.

  روش کار: در این مطالعه مداخله­ای نیمه تجربی، تعداد 120 نفر در قالب 2 گروه مداخله و کنترل انتخاب شدند به روش نمونه گیری آسان، انتخاب شدن (تعداد=120) ابزارجمع آوری داده­ها پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه بین المللی فعالیت فیزیکی بود. پرسشنامه ها به صورت پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه مداخله و شاهد با فاصله 2 ماه بعد از آخرین آموزش در گروه مداخله، تکمیل گردید. کارمندان زن در گروه مداخله، به صورت مجازی از طریق ایمیل و یا اتوماسیون اداری، پیام های کوتاه، فیلم های آموزشی، به مدت 16 هفته آموزش­هایی را دریافت کردند. یافته­های پژوهش در پایان داده­ها با آزمون­های مجذور کای، تست دقیق فیشر، تی مستقل و تی زوجی و با استفاده از نرم افزار17 SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتند.

  نتایج: میانگین سنی بانوان در این مطالعه در گروه مداخله 41 و در گروه شاهد 39 سال بود. اکثر زنان در هر دو گروه متاهل بودند، 1 تا2 فرزند داشتند و از تحصیلات لیسانس برخوردار بودند. بعد از آموزش، نمره میانگین میزان فعالیت بدنی گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد، به طور معنی­داری افزایش یافت (001/0> p ). نمره میانگین نمایه توده بدنی، بعد از آموزش در گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد تغییر معنی­داری نشان نداد (119/0= p )، اما در مقایسه با خودش نسبت به قبل از آموزش به صورت معنی­دار، کاهش نشان داد (001/0> p ).

  نتیجه گیری: مداخلات آموزشی مبتنی بر وب، پیام کوتاه و مولتی مدیا، می تواند فعالیت بدنی را در کارکنان زن افزایش ­دهد و ممکن است از بیماری­های ناشی از کم تحرکی، پیشگیری ­نماید.


 


زهرا حسین خانی، مریم صباغیان، ارسلان فولادوند، نرگس شمس گیلانی، زهرا فتاحی، مرتضی مطهری فرد،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت زندگی بهورزان به علت ارتباط شغلی ایشان با مردم در ارایه خدمات بهداشتی از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از این مطالعه تعیین کیفیت زندگی بهورزان می باشد.

روش کار: در مطالعه مقطعی حاضر تعداد 406 نفر از بهورزان زن و مرد شاغل در خانه های بهداشت استان قزوین مشارکت داشتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL-BREF) بود که در جلسات بازآموزی ماهیانه بهورزان به صورت خود ایفا تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری در نرم افزار SPSS 17 انجام شد.

نتایج: میانگین و انحراف معیار سنی شرکت کنندگان 3/6 ± 4/35 سال بود. میانگین امتیازات کیفیت زندگی در دامنه های سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و محیطی به ترتیب 81/50 ،53 ،96/53 ،7/35 درصد بدست آمد. در هر چهار حیطه، امتیاز کیفیت زندگی بهورزان با تحصیلات بالاتر به طور معنی داری بیشتر از سایرین بود (001/0>p). وضعیت تأهل بجز در حیطه سلامت محیط (16/0=p) در سایر حیطه ها با کیفیت زندگی رابطه معنی داری نشان داد (001/0> p). 

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد کیفیت زندگی بهورزان در حد متوسط است، لذا با توجه به اهمیت شغل ایشان در خدمت رسانی به مردم محروم و نیازمند جامعه توجه به این مساله ضروری می باشد.


سمیه نوری، آذر طل، رویا صادقی، افشین بهمنی، مهدی یاسری،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به رشد و گسترش فزاینده آلودگی­ها با برخی ویروس های منتقله از طریق خون و همچنین از آنجایی که تاکنون ابزار احتیاطات استاندارد مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی تدوین نشده است، پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل پیش گویی کننده تبعیت از احتیاطات استاندارد مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بمنظور پیشگیری از صدمات سر سوزن (Needle Stick) در کارکنان بیمارستان های آموزشی شهر سنندج در سال 1398 انجام شد.
روش کار: این پژوهش توصیفی- تحلیلی بر روی 450 نفر از کارکنان واحدهای درمانی و غیردرمانی بیمارستان های آموزشی شهر سنندج  با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون های من ویتنی یو و کروسکال والیس، همبستگی، آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون چند متغیره و مجذور کای با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 22 انجام شد.
نتایج: تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد از بین سازه­های مدل اعتقاد بهداشتی، سه سازه حساسیت درک شده (033/0= pمنافع درک شده (032/0 و خودکارآمدی (001/0= p) پیش بینی کننده عملکرد پرسنل (اجرای احتیاطات استاندارد) بودند. در زمینه اجرای احتیاطات استاندارد 22% ، 3/75% و 7/2% از پرسنل به ترتیب دارای سطح عملکردی پایین، متوسط و بالا بودند.
نتیجه گیری: سازه های حساسیت درک شده، منافع درک شده و خودکارآمدی از عوامل پیش گویی کنندگی قویتر در تبعیت از احتیاطات استاندارد می­باشند.
علی محمد مصدق راد، حسین درگاهی، مهدی عباسی، مینا میرزاییان راد،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب‌های شغلی یکی از مهم‌ترین چالش‌های مدیریت منابع انسانی سازمان‌ها است که اثرات منفی برای کارکنان و سازمان‌ها دارد. آگاهی از شیوع آسیب‌های شغلی، اولین قدم برای حذف یا کاهش آنها است. این پژوهش با هدف تعیین شیوع آسیب‌های شغلی در کارکنان مالی بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش کار: این پژوهش پیمایش پرسشنامه‌ای توصیفی - تحلیلی به‌صورت مقطعی در سال 1398 در 13 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. برای انجام این پژوهش از یک پرسشنامه محقق ساخته معتبر استفاده شد. تعداد 162 پرسشنامه در بین کارکنان مالی بیمارستان‌ها به روش تصادفی منظم توزیع شد و 147 پرسشنامه کامل جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS تحلیل شد.
نتایج: شیوع آسیب‌های شغلی جسمی و روحی - روانی در کارکنان مالی بیمارستان‌ها به ترتیب 6/52% و 2/50% بود. بیشتر آسیب‌های جسمی شغلی مربوط به سردرد، گردن درد، کمر درد و عارضه بینایی و بیشتر آسیب‌های روحی -روانی شغلی استرس و اضطراب بود. کارکنان زن و کارکنان مجرد به طور معنی‌دار آسیب‌های شغلی بیشتری تجربه کرده بودند. انجام کار به صورت نشسته، عدم کارکرد صحیح تجهیزات، عدم وجود امکانات ایمنی و بهداشتی، آموزش ناکافی و بی‌دقتی کارکنان از دلایل بروز آسیب‌های اسکلتی - عضلانی بود.
نتیجه‌گیری: حدود نیمی از کارکنان مالی بیمارستان‌ها دچار آسیب‌های شغلی شدند. آسیب‌های شغلی هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم برای کارکنان و بیمارستان داشته است. مدیران بیمارستان‌ها باید اقداماتی برای حذف یا کاهش آسیب‌های شغلی در ابعاد فردی، گروهی و سازمانی، برنامه‌ریزی و اجرا کنند.
 
نادر جهان مهر، علی صیامی اقدم، عباس دانش کهن،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با گسترش سریع کووید 19 در سراسر جهان، مواجهه کارکنان بهداشتی درمانی با این بیماری افزایش یافت. این مطالعه با هدف بررسی تجارب شخصی و حرفه ای ارائه دهندگان خدمات درمانی در زمان شیوع ویروس کرونا در بیمارستان های شهر تهران انجام شد.
روش کار: این پژوهش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا در سال 1400 انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند با استفاده از روش گلوله برفی از میان کارکنان شاغل در واحدهای اصلی کووید 19 بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و پس از استخراج گویه ها، با استفاده از نرم افزار MAXQDA 10 آنالیز شدند.
نتایج: پس از کدگذاری، تعداد 236 کد اصلی استخراج شد. کدهای اصلی در 10 طبقه اصلی و 30 زیرطبقه تقسیم بندی شدند. تعداد 4 درون مایه اصلی به نام های "تجربه شخصی کارکنان بهداشتی درمانی"، "تجربه حرفه ای کارکنان بهداشتی درمانی"، "چالش های کار در زمینه کرونا" و "راهکارهای مقابله با کرونا" بدست آمد.
نتیجه گیری: برنامه ریزی جهت برخورداری از مشاوره های روانشناختی و تامین امکانات رفاهی جهت کاهش فشارهای روحی- روانی کادر بهداشت و درمان می تواند مفید باشد. به علاوه برگزاری دوره های آموزشی و مانور در مواقع بحران، تامین تجهیزات مورد نیاز، نظارت و پایش مستمر برای بهبود شرایط کاری، پیشنهاد می گردد.
 
زهرا عنبرانی، شکوفه متقی، محمد هادی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

مقدمه و هدف:  بیماری کووید 19به عنوان یک بحران تمامی ابعاد زندگی افراد بویژه بعد شغلی را تحت تاثیر قرار داد. کارکنان بانک­ها با توجه به نوع خدمت­رسانی آنها بیشتر در معرض فشار بودند به همین دلیل هدف پژوهش حاضر واکاوی چالش­های موثر بر کارآمدی شغلی بخش از کارکنان بانک ملی در دوره پاندمی کووید-19 بود.
روش کار: روش­شناسی این پژوهش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه مورد پژوهش کارمندان شعب بانک ملی منطقه 10 شهر مشهد در سال 1400 بودند. از بین آنها به روش نمونه­گیری هدفمند نمونه 10 نفری انتخاب شدند، فرآیند نمونه­گیری تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. جمع­آوری داده­ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. تحلیل داده­های گردآوری شده به روش تحلیل مضمون استقرایی انجام شد.
نتایج: بعد از تحلیل داده­ها 12 مضمون فرعی، 3 مضمون اصلی شامل (چالش­ها در سطح فردی، چالش­ها در سطح بین فردی و چالش­ها در سطح سازمانی) و یک مضمون هسته­ای بدست آمد.
نتیجه­ گیری: نتایج نشان داد که ادراک کارمندان بانک از پاندمی کرونا می­تواند بر کارآیی آنان تاثیر بگذارد. در نهایت از یافته­های این پژوهش می­توان جهت برنامه­ریزی برای رفع مشکلات و چالش­های این گروه از افراد بعد از دوره کرونا استفاده کرد.
 
محمدباقر مقدسی، طیبه رحیمی پردنجانی، زهرا عامری،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: واکسیناسیون بعنوان یکی از به صرفه­ترین مداخلات پزشکی، بروز بسیاری از بیماری­های عفونی را کاهش داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کنندگی سیاست های واکسیناسیون اجباری در رابطه بین اضطراب کرونا و تردید نسبت به واکسن در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی بود.
روش کار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی، نمونه آماری 152 نفر کارکنان اداری شاغل در دانشگاه علوم پزشکی استان خراسان شمالی بودند که با استفاده از روش نمونه­گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه محقق ساخته نگرش نسبت به سیاست­های واکسیناسیون اجباری، پرسشنامه تردید نسبت به واکسن و پرسشنامه اضطراب کرونا استفاده گردید. برای آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزارهای  SPSSو AMOS انجام گرفت.
نتایج: یافته ها نشان داد 77 % از کارکنان موافق سیاست­های واکسیناسیون اجباری در محیط کار بودند. ضریب همبستگی بین اضطراب کرونا و سیاست های واکسیناسیون اجباری با تردید نسبت به واکسن معنی داری بود (001/0>p). نتایج همچنین نشان داد تعامل اضطراب کرونا و سیاست های واکسیناسیون اجباری، ورای اثرات متغیرهای اصلی، 2 % واریانس انحصاری افزوده را  برای مدل ایجاد کرد (0/02= Δ R2، 4/02=  Δ F، 0/05> p).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد سیاست های واکسیناسیون اجباری می تواند رابطه بین اضطراب کرونا و تردید نسبت به واکسن را تعدیل کند. بنابراین بکارگیری مناسب­ ترین و کم­ هزینه­ ترین سیاست ها و ضمانت­های اجرایی در جهت بهبود نگرش نسبت به واکسیناسیون در کارکنانی که دچار اضطراب هستند، پیشنهاد می شود.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb