افزایش میانگین سنی جامعه و فعالیتهای ورزشی که سیستم اسکلتی-عضلانی درگیر میشود و نیز تنوع بیمارانی که با این آسیبها دست و پنجه نرم میکنند، هزینههای زیادی به جامعه تحمیل مینماید. گرفتهای استخوانی یک استاندارد برای درمان یا جایگزینی بافت آسیب دیده هستند. اتوگرفتها رایجترین گرفتها هستند اما مشکلاتی چون درد، عفونت، ایجاد جای زخم و آسیب به محل دهنده دارند. آلوگرفتها یک روش جایگزینند اما آنها نیز خطر انتقال عوامل عفونی و رد ایمنی را به همراه دارند. بنابراین، جراحان و پژوهشگران بهدنبال روشهای درمانی جدید برای بهبود ترمیم استخوانند. در سالهای اخیر مهندسی بافت و استفاده از سلولهای بنیادی بهعنوان یک روش امیدبخش پدیدار شده است. سه بخش اصلی مهندسی بافت، داربست، سلول و فاکتورهای رشد هستند که ترکیب آنها منجر به شکلگیری سازههای مهندسی بافت میشود که باعث ترمیم و بازسازی بافتها میشود. استفاده از داربستهایی با ویژگیهای مناسب میتواند در جهت بهبود عملکرد یا حتی بازسازی بافت آسیب دیده موثر باشد. زیستمواد مورد استفاده در ساخت داربستها میتوانند مواد طبیعی یا سنتزی زیستتخریبپذیر یا زیستتخریبناپذیر باشند. پلیمرها عمده مواد مورد استفاده در مهندسی بافت هستند. فاکتورهای رشد گروهی از پروتیینها هستند که موجب تکثیر و تمایز سلولی میشوند. دو منبع اصلی سلولی، سلولهای بافت مورد نظر و سلولهای بنیادی هستند اما بهعلت تکثیر پایین و محدودیت دسترسی به سلولهای بافت، استفاده از سلولهای بنیادی پیشنهاد مناسبتری است. ترکیب سلولهای بنیادی مزانشیمی حاصل از مغز استخوان، بافت چربی و بندناف، با داربستها و فاکتورهای رشد مناسب، میتواند روش کارآمدی در درمان آسیبهای اسکلتی باشد. در این مطالعه مروری، به بررسی استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی در ترمیم استخوان، غضروف، منیسک، رباط، تاندون و ستون فقرات آسیب دیده پرداخته شده است.