جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای آتشی

محمد جواد فاطمی، امیر اسدالله خواجه رحیمی، بابک نیکومرام، مریم سخایی، شبنم مصطفوی‌نیا، امیر آتشی، میر سپهر پدرام، حمیدرضا آقایان، شیرین عراقی، مجید سلطانی، مجید مصاحبی محمدی،
دوره 72، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول‌های بنیادی در درمان طیف وسیعی از بیماری‌ها کاربرد دارند و از بافت‌های مختلف بدن قابل جداسازی هستند. این سلول‌ها به دو روش ترشح سایتوکین‌ها و فاکتورهای رشد و نیز افتراق سلولی به درمان بیماری‌ها کمک می‌کنند. زخم‌های سوختگی یکی از مشکلات جراحی ترمیمی می‌باشند و ممکن است سلول‌های بنیادی بتوانند به ترمیم سریعتر این زخم‌ها کمک نمایند. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعه تجربی بوده و از دی ماه 1391 تا اردیبهشت 1392 در مرکز تحقیقات سوختگی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید. در این مطالعه 30 رت به‌طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. چربی اینگوینال یک گروه ده تایی برای تهیه سلول بنیادی اتولوگ مورد استفاده قرار گرفت. از آمنیون آسلولار به‌عنوان اسکافولد برای انتقال سلول بنیادی استفاده شد. در هر 30 رت یک زخم سوختگی ایجاد شد. پس از 24 ساعت زخم اکسیزیون و در گروه اول پانسمان معمولی و در گروه دوم آمنیون آسلولار و در گروه سوم که پیش‌تر چربی آنها برداشته شده بود آمنیون آسلولار با سلول بنیادی برای پوشش زخم استفاده شد. سرعت ترمیم زخم و مشخصات پاتولوژی در سه گروه با هم مقایسه گردید. یافته‌ها: میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از سلول بنیادی در طی 15 روز،cm2 53/4 با انحراف‌معیار 23/2± و حداقل و حداکثر سطح به‌ترتیب cm2 82/0 و cm2 5/10 بوده است. میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از آمنیون آسلولار در طی 15 روز،cm2 31/10 با انحراف‌معیار 52/4± و حداقل و حداکثر سطح به‌ترتیب cm2 57/3 و cm2 9/21 بود (شکل 5). میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از پماد سیلور در طی 15 روز،cm2 06/9 با انحراف‌معیار 37/1± و حداقل و حداکثر سطح به‌ترتیب cm2 5/5 و cm2 33/12 بوده است. میانگین سطح زخم در گروه آمنیون آسلولار دارای سلول بنیادی از هر دو گروه دیگر در روزهای سوم تا 15 بعد از جراحی به‌طور معنادار کوچکتر بود (01/0P<). همچنین فیبروپلازی و واسکولاریزاسیون در زخم‌های دارای سلول بنیادی به‌طور معنادار بهتر از دو گروه دیگر بود (001/0P<) نتیجه‌گیری: آمنیون آسلولار به‌عنوان یک اسکافولد مناسب به همراه سلول بنیادی با منشاء چربی می‌تواند به ترمیم زودتر زخم سوختگی منجر شود.
علیرضا ابراهیمی، زهره نیکنامی، فهیمه نظری، مهستی قوامی عادل، امیر آتشی، عبدالفتاح صراف‌نژاد،
دوره 74، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده

اختلالات هموگلوبینی یکی از شایع‌ترین اختلالات ارثی در جهان هستند که حدود 7% از جمعیت دنیا و %5-6 از جمعیت ایران، حامل ژن‌های آن‌ها هستند. به‌صورت اتوزومال مغلوب به ارث می‌رسند و در مناطق مدیترانه‌ای و بخش بزرگی از آسیا و آفریقا بسیار شایع می‌باشند. به‌منظور کنترل اختلالات ارثی هموگلوبینی و پیشگیری از انتقال آن‌ها به فرزندان می‌توان از مشاوره ژنتیکی و غربالگری جمعیتی با روش‌های پیشرفته‌تر و دقیق‌تر استفاده نمود. هدف از این مطالعه بیان ویژگی‌های انواع اختلالات هموگلوبینی شایع در ایران، بیان روش‌های قابل دسترسی جهت غربالگری آن‌ها و معرفی بهتر روش کاپیلاری الکتروفورز به‌عنوان روشی سریع و دقیق، می‌باشد. اختلالات هموگلوبینی شامل دو گروه تالاسمی‌ها و واریانت‌های هموگلوبینی هستند که در اثر اختلال در تولید یا ساختار زنجیره‌های مختلف گلوبین ایجاد می‌شوند. هیچ‌یک از روش‌های آزمایشگاهی به‌تنهایی نمی‌تواند به‌عنوان یک روش قطعی جهت غربالگری معرفی شوند. برای شناسایی بهتر بایستی داده‌های کافی فراهم شده و از روش‌های مختلف مانند ژل الکتروفورز، کروماتوگرافی، ایزوالکتریک فوکوسینگ، کاپیلاری الکتروفورز، یا روش‌های مولکولی به‌صورت مکمل استفاده شود. روش کاپیلاری الکتروفورز یک روش دقیق و سریع برای غربالگری می‌باشد و از طرفی به‌دلیل عدم توانایی در تفکیک تمامی اختلالات هموگلوبینی، بایستی جهت تایید از روش‌های بیوشیمیایی، بیوفیزیکی یا مولکولی استفاده شود. بهره گرفتن از روش‌های غربالگری کاپیلاری الکتروفورز و کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا به‌عنوان دو روش مکمل، داشتن اطلاعات کافی از انواع اختلالات هموگلوبینی، شرح حال بیمار و شاخص‌های هماتولوژیکی در شناسایی و تشخیص اختلالات هموگلوبینی بسیار موثر است.


سارا درّی، علیرضا آتشی، صفورا درّی، ابراهیم عباسی، محسن علیجانی زمانی، نجمه ناظری،
دوره 74، شماره 10 - ( دی 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: برای تبادل داده‌های با کیفیت بین فراهم‌کنندگان مراقبت سلامت و نیز سازمان‏های حرفه‏ای درگیر در امر سلامت، نیاز به گرد‌آوری و ثبت یکسان داده‌ها وجود دارد. طراحی مجموعه داده‌های اصلی مورد نیاز به‌صورت نظام‌مند، در این راستا بسیار کمک‌کننده است و موجب ایجاد خاصیت تعامل‌پذیری بین سیستم‌های سلامت می‌شود. هدف این مطالعه طراحی مجموعه داده‌های اصلی برای ثبت اطلاعات مورد نیاز سرطان کولورکتال در ایران بود.

روش بررسی: در این مطالعه، ترکیبی از مرور متون و توافق متخصصان استفاده شد. در مرحله اول پیش‌نویس پیشنهادی بر اساس نتیجه حاصل از مطالعات تطبیقی طراحی شد. در مرحله دوم این مجموعه داده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت و نظرات و پیشنهادات آن‌ها اخذ شد. در مرحله سوم، بار دیگر مجموعه داده اصلاح شده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت.

یافته‌ها: بر اساس مرور متون، پیش‌نویس این مجموعه داده با 85 عنصر اطلاعاتی طراحی شد. در مرحله دوم داده‌های تکمیلی توسط متخصصان پیشنهاد شد که در مجموع تعداد آیتم‌های اطلاعاتی را به 93 مورد رساند. در مرحله سوم بار دیگر ارزیابی توسط متخصصین انجام شد و در نهایت مجموعه داده اصلی در پنج دسته کلی "اطلاعات دموگرافیک"، "تشخیصی"، "درمانی"، "ارزیابی وضعیت بالینی" و "کارآزمایی بالینی" جمع‌آوری شد.

نتیجه‌گیری: مجموعه داده اصلی می‌تواند در مبحث جمع‌آوری اطلاعات در سرطان‌های کولورکتال راه‌گشای تبادل اطلاعات سلامت باشد. طراحی چنین مجموعه‌هایی برای بیماری‌های مشابه می‌تواند مسئولین امر را در جمع‌آوری استاندارد اطلاعات بیماران یاری کند و بازیابی آن را از سیستم‌های ذخیره‌ساز تسریع نماید.


محمدجواد فاطمی، شیرین چهرودی، توران باقری، سحر صالح، امیر آتشی، محسن صابری، سید ابوذر حسینی، شیرین عراقی،
دوره 74، شماره 12 - ( اسفند 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول‌های بنیادی با یا بدون داربست حمل‌کننده این سلول‌ها به‌عنوان روش‌های جدید در درمان زخم‌های حاد و مزمن مطرح شده‌اند. مطالعه حاضر با هدف بررسی امکان استفاده از نانوفیبرهای پلی‌اترسولفون به‌عنوان اسکافولد نگهدارنده سلول‌های بنیادی با منشا چربی با یا بدون فاکتور رشد در ترمیم زخم تمام ضخامت در رت انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه تجربی در تیرماه 1392 در آزمایشگاه حیوانات بیمارستان حضرت فاطمه (س) تهران انجام شد. 48 رت به‌صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. پس از ایجاد زخم در سطح خلفی رت‌ها، پوشش زخم در گروه اول با پلی‌اترسولفون (PES) همراه سلول‌های بنیادی چربی (ASC) و فاکتور رشد (GF)، در گروه دوم با پلی‌اترسولفون همراه سلول‌های بنیادی چربی (ASC)، در گروه سوم با پلی‌اترسولفون به تنهایی، در گروه چهارم (کنترل) با گاز وازلین انجام شد. سپس در روزهای 20 و 35 با فتوگرافی وسعت زخم و سرعت ترمیم و همچنین در روزهای 20 و 45 با نمونه‌برداری مشخصات هیستوپاتولوژی نمونه‌ها بررسی شد.

یافته‌ها: نتایج سرعت ترمیم زخم در گروه کنترل به‌طور معناداری بهتر بود (001/0P=، 013/0P=، 008/0P=). در بررسی خصوصیات هیستوپاتولوژیک نیز گروه کنترل در روز 20 به‌طور معناداری نتایج بهتری داشت (001/0P<) و اما در روز 45 نتایج در پارامترهای متفاوت یکسان نبود.

نتیجه‌گیری: داربست پلی‌اتر سولفون به تنهایی یا همراه سلول‌های بنیادی برگرفته از چربی نتوانست ترمیم زخم را بهبود بخشد. همچنین اضافه شدن فاکتور رشد VEGF نتوانست تغییر واضحی در ترمیم زخم ایجاد کند.


علیرضا آتشی، شهرام امینی، عرفان قاسمی، شیما شیبانی، سعید اسلامی،
دوره 76، شماره 4 - ( تیر 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سیستم اروپایی EuroSCORE پیش‌بینی کننده مرگ‌ومیر ۳۰ روزه پس از جراحی قلب است. هدف این مطالعه، ارزیابی نحوه پیش‌بینی این مدل برای گروهی از بیماران تحت جراحی قلب باز بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی آینده‌نگر، از داده‌های بیماران تحت جراحی قلب بستری در بیمارستان امام رضا (ع) (مشهد) از فروردین ۱۳۹۳ تا اسفندماه ۱۳۹۴ مقادیر مدل محاسبه شد. با مقایسه میزان مرگ‌ومیر مشاهده شده و مورد انتظار بیماران، میزان حساسیت، ویژگی، سطح زیر منحنی ROC و در نهایت میزان قدرت تمایز مدل با ابزار آنلاین محاسبه و بررسی و دقت مدل ارزیابی گردید.
یافته‌ها: میزان مرگ‌ومیر در بین ۱۳۳۷ بیمار برابر ۴۳ نفر (۳/۲%) بود. با وجود تطبیق خوب، مدل قدرت تمایزی ضعیف (۰/۶۶۷AUC=) و همچنین دقت پایینی با حساسیت معادل ۶۱/۸۸% و ویژگی ۶۶/۲۳% به نمایش گذاشت.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصله، عملکرد و دقت ضعیف مدل EuroSCORE II را نمایش می‌دهد. به این ترتیب این مدل برای پیش‌بینی مرگ‌ومیر سی روزه پس از جراحی و تصمیم‌گیری‌ها قابل اعتماد نیست.

ندا پاک، فاطمه زمانی، سارا نایبندی آتشی، آنسه صالح نیا،
دوره 78، شماره 6 - ( شهریور 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اطلاع از آناتومی سطحی وریدهای مرکزی اهمیت بسزایی در کاهش عوارض کاتتریزاسیون دارد. آناتومی وریدهای توراسیک در بین گروه‌های سنی کودکان و بالغین متفاوت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه محل آناتومی سطحی وریدهای توراسیک در کودکان و بالغین ایرانی براساس سی‌تی اسکن قفسه سینه و بررسی محل قرارگیری کاتتر ورید مرکزی در کودکان انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی گذشته‌نگر که از فروردین 1395 تا مرداد 1398 در بیمارستان‌های دکتر شریعتی و مرکز طبی کودکان انجام شد، به‌ترتیب 100 سی‌تی‌اسکن قفسه سینه در بالغین و 150 مورد در کودکان بررسی شد که سی‌تی اسکن کودکان در سه گروه 50 نفره در سنین 3-0، 7-3 و 10-7 سال دسته‌بندی شدند و از نظر محل تشکیل و اتصال ورید اجوف فوقانی به دهلیز راست، محل تشکیل وریدهای براکیوسفالیک و نیز محل قرارگیری کاتتر مرکزی ارزیابی شدند. همچنین در این مطالعه تعداد 130 عدد از گرافی‌هایی که کاتتر سنترال وریدی برای بیماران تعبیه شده بود وارد مطالعه گردید و از نظر گروه سنی و محل قرارگیری انتهای کاتتر مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: محل تشکیل وریدهای براکیوسفالیک در بالغین اکثرا در خلف مفصل استرنوکلاویکولار بود و در کودکان خلف سر داخلی کلاویکل قرار داشت. محل تشکیل ورید اجوف فوقانی در بالغین در 52% موارد در فضای بین دنده‌ای اول بود، اما درجوانترین گروه کودکان در محاذات غضروف دنده دوم بود و با افزایش سن به غضروف دنده اول تغییر کرد. در بالغین شایعترین محل اتصال ورید اجوف فوقانی به دهلیز راست در محاذات سومین فضای بین دنده‌ای بود که در کودکان در محاذات چهارمین و سومین غضروف دنده‌ای بود. همچنین میزان محل مناسب انتهای کاتتر 7/74% بود.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان‌دهنده تفاوت محل آناتومی وریدهای مرکزی در اطفال و بالغین و تغییر محل آن‌ها با افزایش سن می‌باشد.

زهرا محمدی تقی آباد، مریم احمدی، علیرضا آتشی،
دوره 79، شماره 7 - ( مهر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تحلیل پیامدها در بخش‌های مراقبت ویژه از چالش‌های مهم حوزه سلامت می‌باشد. از این‌رو هدف مطالعه حاضر پیش‌بینی مرگ‌و‌میر بیماران بخش‌های مراقبت ویژه (ICUs) با استفاده از چند تکنیک داده‌کاوی است.
روش بررسی: در این مطالعه نرم‌افزار (Weka software, version 3.9.2, University of Waikato, New Zealand) و داده‌های 874 بیمار ICUs از دی 1396 تا پایان اسفند 1397 برای توسعه مدل‌ها بکار گرفته شد. بر مبنای چند الگوریتم‌ منتخب داده‌کاوی، مدل‌های پیش‌بینی ایجاد و از شاخصهAUC  برای مقایسه عملکرد استفاده شد.
یافته‌ها: بر مبنای 19 متغیر شناخته شده با اهمیت بیشتر از جمله نمره کمای گلاسکو، مدل‌های پیش‌بینی توسعه یافت. اگرچهAUC  مدل‌های KNN، شبکه عصبی مصنوعی و درخت تصمیم (به‌ترتیب 5/81%، 5/77% و 3/74%) قابل قبول بود اما صحت الگوریتم درخت تصمیم 48J (2/74%) بالاتر گزارش شد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه بیانگر برتری مدل KNN، نسبت به سایر مدل‌های پیش‌بینی مرگ‌ومیر بیماران ICUs بود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb