جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای آخوندزاده

شاهین آخوندزاده، لادن کاشانی،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده

بروز و پیشرفت علایم بیماری‌های روانی شایع در حاملگی مشکل آفرین بوده و موجب اختلال توانایی زنان در پذیرش تغییرات ایجاد شده به دنبال تولد فرزند می‌شود. بیماری‌های روانی بر تغذیه، مراقبت‌های پره‌ناتال و نتیجه حاملگی تأثیر نامطلوبی دارند. اگر علایم در دوران بعد از زایمان ادامه یابد، با تماس مادر و نوزاد و در نهایت تکامل رفتاری و شناخت کودک تداخل ایجاد خواهد کرد. با توجه به این نتیجه سوء، اهمیت تشخیص و درمان بیماری‌های روانی به صورت زودرس و قبل از زمان تولد نوزاد؛ روشن خواهد شد.با توجه به هم پوشانی بین علایم بیماری و علایم حاملگی، تشخیص بعضی از اختلالات روانپزشکی در طی حاملگی مشکل‌تر است. همچنین درمان اختلالات شدید به علت اثرات نامطلوب داروهای روانپزشکی بر جنین و نوزاد و زن حامله، پیچیده‌تر می‌باشد. این مقاله به مرور یافته‌ها در مورد تظاهرات و سیر بیماری‌های شایع روانی در حاملگی می‌پردازد.


طاهره افتخار، شاهین آخوندزاده، زینت قنبری، روشنک ایرانشهر، فدیه حق‌اللهی،
دوره 67، شماره 2 - ( 2-1388 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: اختلالات خلق، خواب و میل جنسی در زمان یائسگی تشدید شده و هورمون درمانی موجب بهبود آنها می‌گردد. تاکنون مطالعه‌ای‌ به طور اختصاصی اثرات هورمون درمانی واژینال را در بهبود اختلالات خلقی و یائسگی را بررسی نکرده است.

روش بررسی: مطالعه از نوع آزمایی بالینی یک سوکور بود که به دو گروه 20 نفره درمان و کنترل، پرمارین و پلاسبو شبانه نصف اپلیکاتور به مدت چهار ماه تجویز شد. (معیار افسردگی هامیلتون و خود ارزیابی بیمار از عملکرد جنسی، اختلال خواب و بی‌اختیاری ادراری بعد از اتمام درمان بررسی شدند). داده‌ها ثبت و با آزمون‌های آماری مورد تجزیه تحلیلی قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین نمره افسردگی قبل از مداخله در گروه پرمارین 7/4±6/14 و بعد از مداخله پرمارین 3/2±4/3 که کاهش داشته است. همچنین نمره افسردگی، در گروه پلاسبو از 1/3±6/10 به 3/3±11 رسید که تفاوت معنی‌داری قبل و بعد از مداخله دیده شده است به این معنی که با مصرف دارونما در مقایسه قبل و پس از درمان میانگین نمرات افسردگی افزایش یافت. در مقایسه هورمون درمانی باعث بهبود امتیاز افسردگی و کاهش امتیاز ویژه شد. در گروه پلاسبو میانگین نمرات اضطراب قبل و بعد از درمان تفاوت معنی‌داری را نشان نداد و در گروه پرمارین قبل و بعد از درمان تفاوت معنی‌دار به صورت کاهش میانگین را نشان داد. میزان رضایت جنسی در گروه پرمارین نسبت به پلاسبو به‌طور معنی‌داری بیشتر بود.

نتیجه‌گیری: استروژن واژینال به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث بهبود علائم یائسگی می‌شود.


احمد صوفی محمودی، عرفان شمس‌الدین، بیتا مسگرپور، شاهین آخوندزاده، پیام کبیری،
دوره 79، شماره 7 - ( مهر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تفاوت‌های جنسیتی در شاخص‌های علم‌سنجی در بین اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و موسسات علوم پزشکی کشور بررسی شد.
روش بررسی: مشخصات هیات علمی علوم پزشکی ایران در سامانه علم‌سنجی وزارت بهداشت (isid.research.ac.ir) در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ بررسی شد. داده‌های استخراج شده با استفاده از نرم‌افزار آماری R v4.0.1 (R Core Team, R Foundation for Statistical Computing, Vienna, Austria. http://www.r-project.org) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: در مجموع ۲۱۰۶۴ عضو هیات علمی در ۷۷ دانشگاه و موسسه علوم پزشکی کشور شناسایی شدند که 4/57% از آن‌ها مرد بودند. تعداد مردان در ۶۲ دانشگاه و موسسه بیش از تعداد زنان بود. تعداد مردان در همه رتبه‌های آموزشی به‌جز رتبه مربی بیش از تعداد زنان بود. در هر دو جنسیت، بیش‌ترین اعضای هیات علمی استادیار بودند. مقالات و استنادات مردان بیشتر از زنان بود. در میان ۱۷۸۹ عضو هیات علمی با صفر مقاله، 4/50% مرد بودند. ۱۵۴ نفر در فهرست پژوهشگران، 1% پر استناد برتر نظام رتبه‌بندی جهانی ESI در دنیا بودند که اکثریت این افراد مرد بودند (5/80%). میانه تمام شاخص‌های علم‌سنجی مورد بررسی در مردان بیش‌تر از زنان بود. مردان دارای تعداد مقالات، تعداد استنادات، h-index، استناد به‌‌ازای مقاله، درصد مقالات بین‌المللی و نویسندگان همکار بیش‌تری بودند، با این‌ حال، زنان خود استنادی کم‌تری داشتند (56/1% در مقابل 51/2%). در همه رتبه‌های علمی، مردان شاخص بالاتری داشتند. تنها استثنا خود استنادی دانشیاران بود که در آن خود استنادی زنان بالاتر از مردان بود (5/3 در مقابل 3/3).
نتیجه‌گیری: بین اعضای هیات علمی علوم پزشکی کشور در سال ۱۴۰۰ تفاوت‌هایی براساس جنسیت دیده شد به این‌صورت که شاخص‌های علم‌سنجی در مردان هیات علمی علوم پزشکی در ایران نسبت به زنان بالاتر گزارش شد.

فرزانه کیانیان، مهری کدخدایی، بهجت سیفی، فریبا آخوندزاده، کمال عبدالمحمدی، آرش عبدی، مینا رنجبران،
دوره 79، شماره 8 - ( آبان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فرضیه مورد بررسی در این مطالعه آن است که ترشحات سلول‌های بنیادی مزانشیمال (CM) سبب کاهش استرس اکسیداتیو در بافت مغز در موش‌های صحرایی نر مبتلا به سپسیس می‌گردد.
روش بررسی: این مطالعه در گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران از شهریور 1397 تا اردیبهشت 1398 انجام شد. ترشحات از سلول‌های بنیادی مزانشیمال بافت چربی موش در پاساژ دوم جمع‌آوری شد. موش‌های صحرایی نر نژاد ویستار (g 250-220) به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند: شم، سپسیس و CM. سپسیس در گروه‌های سپسیس و CM القا شد. دو ساعت پس از القاء سپسیس، حیوانات در گروه CM، ترشحات 105×5 سلول بنیادی مزانشیمی را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 24 ساعت پس از درمان، فشار سیستولی و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در حیوانات اندازه‌گیری شد. سپس نمونه خون حیوانات به‌منظور سنجش شاخص‌های التهابی و نمونه بافت مغز به‌منظور اندازه‌گیری شاخص‌های اکسیداتیو گردآوری گردید.
یافته‌ها: در حیوانات سپتیک، کاهش معنادار در فشارخون سیستولی، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی و فعالیت سوپراکسید دیس‌موتاز مشاهده گردید (05/0>P). در این گروه، افزایش معنادار در سطوح شاخص‌های التهابی و محتوای مالون دی‌آلدهید مغزی نسبت به گروه شم دیده شد (05/0>P). استفاده از CM سبب بهبود معنادار فشارخون سیستولی، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی، شاخص‌های التهابی پلاسما و پارامترهای اکسیداتیو مغزی گردید (05/0>P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که استفاده از ترشحات سلول‌های بنیادی سبب بهبود وضعیت التهابی و اکسیداتیو در موش‌های مبتلا به سپسیس می‌گردد و ممکن است بتوان آن را به‌عنوان یک درمان موثر در بیماران مبتلا به سپسیس در آینده به‌کار برد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb