جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای آخوند

حیدر آخوند زاده، فرهاد حشمتی، همایون صیرفی،
دوره 35، شماره 10 - ( 1-1357 )
چکیده


شاهین آخوندزاده، لادن کاشانی،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده

بروز و پیشرفت علایم بیماری‌های روانی شایع در حاملگی مشکل آفرین بوده و موجب اختلال توانایی زنان در پذیرش تغییرات ایجاد شده به دنبال تولد فرزند می‌شود. بیماری‌های روانی بر تغذیه، مراقبت‌های پره‌ناتال و نتیجه حاملگی تأثیر نامطلوبی دارند. اگر علایم در دوران بعد از زایمان ادامه یابد، با تماس مادر و نوزاد و در نهایت تکامل رفتاری و شناخت کودک تداخل ایجاد خواهد کرد. با توجه به این نتیجه سوء، اهمیت تشخیص و درمان بیماری‌های روانی به صورت زودرس و قبل از زمان تولد نوزاد؛ روشن خواهد شد.با توجه به هم پوشانی بین علایم بیماری و علایم حاملگی، تشخیص بعضی از اختلالات روانپزشکی در طی حاملگی مشکل‌تر است. همچنین درمان اختلالات شدید به علت اثرات نامطلوب داروهای روانپزشکی بر جنین و نوزاد و زن حامله، پیچیده‌تر می‌باشد. این مقاله به مرور یافته‌ها در مورد تظاهرات و سیر بیماری‌های شایع روانی در حاملگی می‌پردازد.


منصوره تقاء، بابک احمدی، شاهین آخوند زاده، سوده رازقی،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده

دو تا سه درصد از افراد مبتلا به صرع می‌باشند. آلوپورینول مهارکننده آنزیم گزانتین اکسیداز است و مانع تجزیه آدنوزین میانجی مهاری سیستم عصبی می‌شود. در این مطالعه تاثیر آلوپورینول به‌عنوان درمان کمکی در صرع مقاوم به‌درمان ارزیابی شده است.

روش بررسی: مطالعه به‌صورت دوسو کور و تصادفی با کنترل پلاسبو بر روی 38 بیمار مبتلا به صرع مقاوم به درمان انجام شد. 20 نفر در گروه پلاسبو و 18 نفر در گروه آلوپورینول قرار گرفتند. بیماران در طول طرح بر اساس کد آلوپورینول 300 میلی‌گرم روزانه یا پلاسبو به‌عنوان داروی کمکی به داروهای مصرفی قبلی بیماران اضافه شد. بیماران قبل از ورود به مطالعه و سپس هر سه ماه یک‌بار برای بررسی از نظر عوارض احتمالی، آنزیم‌های کبدی و اوره و کراتینین و CBC، ارزیابی شدند. دوره درمان شش ماه پس از شروع درمان پایه بود.

یافته‌ها: 26 نفر صرع پسیکو موتور و 12 نفر انواع صرع ژنرالیزه داشتند. در مجموع 32 بیمار مطالعه را به اتمام رساندند. با مصرف آلوپورینول، پس از ماه دوم در 66% از بیماران به‌میزان بیش از 30%، 55% بیش از 50% و 44% بیش از 60% کاهش تشنج‌ها مشاهده شد. عوارض دارو خفیف و برگشت‌پذیر بود و نیاز به قطع دارو نشد.

نتیجه‌گیری: آلوپورینول با دوز 300 میلی‌گرم در روز برای بالغین ایمن و در کنترل‌صرع مقاوم به درمان موثر می‌باشد.


آزاده میرفیض‌‌اللهی، شیرین فریور، محمد مهدی آخوندی، محمد حسین مدرسی، مهشید حجت، محمدرضا صادقی،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: ایزوآنزیم GSTM و GSTP آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز در سطح اسپرم انسان وجود دارند که در محافظت علیه استرس اکسیداتیو نقش دارد. هدف این مطالعه بررسی پلی‌مورفیسم ژن GSTP1 و GSTM1 و ارتباط آن با فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز و پارامترهای اسپرمی می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه روی 95 مرد مبتلا به الیگوآستنو تراتواسپرمی و 26 مرد نورمواسپرمی انجام گردید. آنالیز مایع منی بر اساس روش استاندارد WHO برای هر دو گروه انجام گرفت.پس از استخراج DNA ژنومی خون با استفاده از روش Salting out، پلی‌مورفیسم ژن GSTM1 با استفاده از Multiplex-PCR و پلی‌مورفیسم ژن GSTP1  به کمک روش PCR-RFLP بررسی گردید. سپس فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز در سطح اسپرم اندازه گیری شد.

یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپ نول GSTM1 در گروه مورد و کنترل به ترتیب 1/52% و 8/53% بود. اختلاف فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز بین دو ژنوتیپ مثبت و نول GSTM1 در دو گروه معنی‌دار نبود. نتایج پلی‌مورفیسم ژن  GSTP1 نشان داد همه نمونه‌های مورد بررسی دارای ژنوتیپ Ile/Ile در کدون 105 می‌باشند. فراوانی ژنوتیپ هموزیگوت Ala/Ala) 114 (، هتروزیگوت (Ala/Val 114)، هموزیگوت (Val/Val114) ژن GSTP1 در گروه الیگوآستنوتراتواسپرمی به ترتیب 1/81% و 9/17% و 1/1% و در گروه نورمو اسپرمی به ترتیب 5/88% و 5/11% و صفر بود.

نتیجه‌گیری: فقدان فعالیت آنزیمی مربوط به ژنوتیپ نول GSTM1 تاثیری بر پارامترهای اسپرمی و میزان فعالیت آنزیمی ندارد که ممکن است به دلیل فعالیت جبرانی سایر ایزوزیم‌های موجود در سطح اسپرم از جمله GSTP1 باشد که خود میتواند مربوط به افزایش بیان ژن GSTP1 در مواجهه با استرس اکسیداتیو باشد.


طاهره افتخار، شاهین آخوندزاده، زینت قنبری، روشنک ایرانشهر، فدیه حق‌اللهی،
دوره 67، شماره 2 - ( 2-1388 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: اختلالات خلق، خواب و میل جنسی در زمان یائسگی تشدید شده و هورمون درمانی موجب بهبود آنها می‌گردد. تاکنون مطالعه‌ای‌ به طور اختصاصی اثرات هورمون درمانی واژینال را در بهبود اختلالات خلقی و یائسگی را بررسی نکرده است.

روش بررسی: مطالعه از نوع آزمایی بالینی یک سوکور بود که به دو گروه 20 نفره درمان و کنترل، پرمارین و پلاسبو شبانه نصف اپلیکاتور به مدت چهار ماه تجویز شد. (معیار افسردگی هامیلتون و خود ارزیابی بیمار از عملکرد جنسی، اختلال خواب و بی‌اختیاری ادراری بعد از اتمام درمان بررسی شدند). داده‌ها ثبت و با آزمون‌های آماری مورد تجزیه تحلیلی قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین نمره افسردگی قبل از مداخله در گروه پرمارین 7/4±6/14 و بعد از مداخله پرمارین 3/2±4/3 که کاهش داشته است. همچنین نمره افسردگی، در گروه پلاسبو از 1/3±6/10 به 3/3±11 رسید که تفاوت معنی‌داری قبل و بعد از مداخله دیده شده است به این معنی که با مصرف دارونما در مقایسه قبل و پس از درمان میانگین نمرات افسردگی افزایش یافت. در مقایسه هورمون درمانی باعث بهبود امتیاز افسردگی و کاهش امتیاز ویژه شد. در گروه پلاسبو میانگین نمرات اضطراب قبل و بعد از درمان تفاوت معنی‌داری را نشان نداد و در گروه پرمارین قبل و بعد از درمان تفاوت معنی‌دار به صورت کاهش میانگین را نشان داد. میزان رضایت جنسی در گروه پرمارین نسبت به پلاسبو به‌طور معنی‌داری بیشتر بود.

نتیجه‌گیری: استروژن واژینال به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث بهبود علائم یائسگی می‌شود.


نسرین تک زارع، غلامرضا حسن‌زاده، محمدرضا روئینی، عباسعلی کشتکار، آزاده منایی، عباس حاجی‌آخوندی،
دوره 73، شماره 9 - ( آذر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین مسایل علم پزشکی، ترمیم زخم‌ها است. آلوئه‌ورا از گذشته‌های دور در درمان ناراحتی‌های پوستی استفاده شده است. در این پژوهش آثار کاربرد ژل آلوئه‌ورا بر روند التیام زخم به‌روش دقیق میکروسکوپی و شمارش سلولی بررسی گردید.

روش بررسی: این مطالعه به‌‌صورت تجربی از مهر تا اسفند 1393 در آزمایشگاه فارماکولوژی انجام پذیرفت. 60 سر رت در روز جراحی بیهوش و در پشت گردن زخمی به ابعاد mm 5/1´5/1، ایجاد گردید. سپس رت‌ها به‌طور تصادفی در گروه‌های شاهد، تجربی و گروه کنترل مثبت تقسیم شدند. هر گروه به سه دسته کوچک‌تر با دوره‌های 4، 7 و 14 روزه تقسیم گردیدند. از روز صفر به بعد سطح زخم‌ها در گروه تجربی یک روزانه دو بار و گروه تجربی دو روزانه یک بار از ژل آلوئه‌ورا و در گروه کنترل مثبت، کرم فنی‌تویین مصرف گردید. سطح زخم و بهبود آن در روزهای تعیین شده سنجیده شد، در انتهای هر دوره، موش‌ها با روش استنشاق اتر بیهوش و یک نمونه از بستر زخم تهیه شد و با رنگ‌آمیزی هماتوکسیلن- ائوزین (H&E stain) و تری‌کروم‌ماسون (Masson's trichrome stain) مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: نتایج مطالعه ماکروسکوپی سطح زخم‌ها و مطالعه میکروسکوپی بستر زخم و تعداد فیبروبلاست‌های هر دو گروه تجربی نسبت به گروه شاهد از نظر آماری افزایش معنادار داشت (0011/0P=) و سبب تسریع التیام زخم شد (آزمون به‌روش MANOVA انجام شد).

نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که کاربرد موضعی دو بار ژل آلوئه‌ورا سبب تسریع روند التیام زخم از دیدگاه بررسی هیستولوژیکی و شمارش سلولی در رت می‌گردد.


محمد جواد فاطمی، فرزین پاک‌فطرت، محمدرضا آخوندی‌نسب، کوروش منصوری، سید جابر موسوی، سید ابوذر حسینی، میترا نیازی،
دوره 73، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب اعصاب محیطی یکی از مشکلات چالش‌برانگیز در جراحی ترمیمی مدرن است. پیشرفت‌های اخیر در درک راه‌های فیزیولوژیک و مولکولی اثبات کرده است که فاکتورهای رشدی نقش مهمی در تکامل و رژنراسیون عصب محیطی ایفا می‌کند. هدف این مطالعه بررسی اثر پلاسمای غلیظ شده با پلاکت بر بازسازی و ترمیم عصب سیاتیک در مدل حیوانی (رت) بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در آزمایشگاه حیوانات مرکز آموزشی درمانی حضرت فاطمه (س) تهران در مهر ماه سال 1392 انجام شد، 24 رت نر سالم از نژاد Sprague-Dawley با وزن تقریبی gr 250-200 به‌طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند و پس از بریدن عصب سیاتیک در گروه اول مقدار ml 05/0 از محلول پلاسمای غلیظ شده با پلاکت به زیر اپی‌نوریوم در پروگزیمال محل ترمیم و به قسمت دیستال در زیر اپی‌نوریوم و در گروه دوم به همان میزان نرمال سالین تزریق شد. پس از شش هفته آنالیز رد پا و ارزیابی‌های نوروفیزیولوژیک و هیستوپاتولوژی انجام شد.

یافته‌ها: تست عملکرد عصب سیاتیک در گروه محلول پلاسمای غلیظ شده با پلاکت به‌طور قابل توجهی بهتر بود (001/0P=). همچنین تست زمان تاخیر هدایت عصبی در این گروه به‌طور معناداری کمتر بود (000/0P=). غلاف میلین در گروه محلول پلاسمای غلیظ شده با پلاکت به‌طور قابل توجهی ضخیم تر بود اما اختلاف تعداد آکسون بین دو گروه از نظر آماری معنادار نبود (298/0P=).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که PRP می‌تواند نقش مهمی در بازسازی اعصاب محیطی و بهبود عملکرد پس از پارگی عصب و ترمیم داشته باشد.


محمد مهدی سلطان دلال، محمد کاظم شریفی یزدی، عباس رحیمی فروشانی، محمد رضا آخوندی نصب،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سوختگی و عوارض آن در حال حاضر به‌عنوان یکی از مشکلات مهم اجتماعی و فرهنگی در جامعه مطرح می‌باشد. این پژوهش به‌منظور تعیین اپیدمیولوژی و پیامد سوختگی در بیماران دچار سوختگی در بیمارستان مطهری تهران انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی است که طی مدت یک سال بر روی 200 بیمار سوختگی از بخش اورژانس بیمارستان سوانح سوختگی مطهری انجام شد. در هفته اول از زخم سوختگی پس از تمیز کردن محل با نرمال سالین با سواب استریل جمع‌آوری شد. نمونه‌ها در بلاد آگار و مک کانکی آگار کشت داده شدند. پس از انکوباسیون در °C 37 به‌مدت 48 ساعت، شناسایی با توجه به تست‌های استاندارد معمولی بیوشیمیایی انجام شد. درمان بیماران سوختگی نیز بر اساس ترمیم و اپی‌تلیالیزه شدن سطح زخم سوختگی و نتایج حاصل از کشت میکروبی در پرسش‌نامه بیمار ثبت شد.

یافته‌ها: مایعات داغ با 57% و مایعات مشتعل شونده با 21% بیشترین موارد سوختگی را شامل می‌شدند. همچنین سن 21-30 سال در جنس مرد با 5/17% و در جنس زن با 7% بیشترین موارد سوختگی را در بر می‌گرفتند. باکتری‌های گرم منفی با 7/85% مهمترین علل عامل میکروبی و در میان آن‌ها، سودوموناس با 5/37% مهمترین عامل عفونت در سوختگی بود.

نتیجه‌گیری: بیشترین علت سوختگی در هر دو جنس مایعات داغ بود. مردان در معرض خطر بیشتری بودند و این ممکن است به‌دلیل این واقعیت باشد که مردان بیشتر در معرض کارهای پرخطر از زن‌ها هستند.


شهیده جهانیان‌سادات‌محله، فیروزه غفاری، محمد‌رضا آخوند،
دوره 78، شماره 11 - ( بهمن 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: درمان معمول برای زوج‌های نابارور استفاده از تحریک تخمک‌گذاری کنترل شده به‌همراه تلقیح داخل رحمی اسپرم می‌باشد. در این مطالعه ارتباط بین نتایج تلقیح داخل رحمی اسپرم و علل مختلف ناباروری ارزیابی می‌گردد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی بوده است و روش نمونه‌گیری در این مطالعه از نوع در دسترس می‌باشد. این مطالعه از بهمن 1393 تا مرداد 1395، بر روی 994 سیکل تلقیح داخل رحمی اسپرم در 803 زوج نابارور مراجعه‌کننده به بخش ناباروری پژوهشگاه رویان در شهر تهران انجام شد. معیارهای ورود بیمار به این مطالعه شامل: ناباروری با فاکتورهای مردانه، علل ترکیبی ناباروری، ناباروری به علت عدم تخمک‌گذاری، ناباروری با علت نامشخص بودند. 16-12 روز پس از انجام تلقیح داخل رحمی اسپرم در صورتی‌که تست بارداری مثبت بود و به‌دنبال آن در سونوگرافی ترانس واژینال هفته چهار پس از انجام تلقیح داخل رحمی اسپرم ساک حاملگی مشاهده می‌شد، حاملگی کلینیکی درنظر گرفته می‌شد.
یافته‌ها: میزان موفقیت بارداری در تمام سیکل‌های تحریک تخمک‌گذاری کنترل شده به‌همراه تلقیح داخل رحمی اسپرم 5/16% و تولد زنده به‌ازای هر سیکل 5/14% محاسبه گردید. متوسط سنی بیماران در گروه باردار به‌صورت معناداری از گروه غیرباردار کمتر بود (01/0P=). همچنین بین علت ناباروری و بارداری کلینیکی ارتباط معناداری وجود داشت (001/0P<) کاهش معناداری در میزان موفقیت بارداری کلینیکی با افزایش مدت ناباروری مشاهده گردید ( 8/0OR=، 9/0-8/0 CI= و 001/0P<).
نتیجه‌گیری: سن زن، علت ناباروری، مدت ناباروری، قاعدگی نامنظم، حجم سیمن و دوز گونادوتروپین تجویزشده فاکتورهای مهمی در نتایج تحریک تخمک‌گذاری کنترل شده به‌همراه تلقیح داخل رحمی اسپرم بودند.

احمد صوفی محمودی، عرفان شمس‌الدین، بیتا مسگرپور، شاهین آخوندزاده، پیام کبیری،
دوره 79، شماره 7 - ( مهر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تفاوت‌های جنسیتی در شاخص‌های علم‌سنجی در بین اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و موسسات علوم پزشکی کشور بررسی شد.
روش بررسی: مشخصات هیات علمی علوم پزشکی ایران در سامانه علم‌سنجی وزارت بهداشت (isid.research.ac.ir) در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ بررسی شد. داده‌های استخراج شده با استفاده از نرم‌افزار آماری R v4.0.1 (R Core Team, R Foundation for Statistical Computing, Vienna, Austria. http://www.r-project.org) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: در مجموع ۲۱۰۶۴ عضو هیات علمی در ۷۷ دانشگاه و موسسه علوم پزشکی کشور شناسایی شدند که 4/57% از آن‌ها مرد بودند. تعداد مردان در ۶۲ دانشگاه و موسسه بیش از تعداد زنان بود. تعداد مردان در همه رتبه‌های آموزشی به‌جز رتبه مربی بیش از تعداد زنان بود. در هر دو جنسیت، بیش‌ترین اعضای هیات علمی استادیار بودند. مقالات و استنادات مردان بیشتر از زنان بود. در میان ۱۷۸۹ عضو هیات علمی با صفر مقاله، 4/50% مرد بودند. ۱۵۴ نفر در فهرست پژوهشگران، 1% پر استناد برتر نظام رتبه‌بندی جهانی ESI در دنیا بودند که اکثریت این افراد مرد بودند (5/80%). میانه تمام شاخص‌های علم‌سنجی مورد بررسی در مردان بیش‌تر از زنان بود. مردان دارای تعداد مقالات، تعداد استنادات، h-index، استناد به‌‌ازای مقاله، درصد مقالات بین‌المللی و نویسندگان همکار بیش‌تری بودند، با این‌ حال، زنان خود استنادی کم‌تری داشتند (56/1% در مقابل 51/2%). در همه رتبه‌های علمی، مردان شاخص بالاتری داشتند. تنها استثنا خود استنادی دانشیاران بود که در آن خود استنادی زنان بالاتر از مردان بود (5/3 در مقابل 3/3).
نتیجه‌گیری: بین اعضای هیات علمی علوم پزشکی کشور در سال ۱۴۰۰ تفاوت‌هایی براساس جنسیت دیده شد به این‌صورت که شاخص‌های علم‌سنجی در مردان هیات علمی علوم پزشکی در ایران نسبت به زنان بالاتر گزارش شد.

فرزانه کیانیان، مهری کدخدایی، بهجت سیفی، فریبا آخوندزاده، کمال عبدالمحمدی، آرش عبدی، مینا رنجبران،
دوره 79، شماره 8 - ( آبان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فرضیه مورد بررسی در این مطالعه آن است که ترشحات سلول‌های بنیادی مزانشیمال (CM) سبب کاهش استرس اکسیداتیو در بافت مغز در موش‌های صحرایی نر مبتلا به سپسیس می‌گردد.
روش بررسی: این مطالعه در گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران از شهریور 1397 تا اردیبهشت 1398 انجام شد. ترشحات از سلول‌های بنیادی مزانشیمال بافت چربی موش در پاساژ دوم جمع‌آوری شد. موش‌های صحرایی نر نژاد ویستار (g 250-220) به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند: شم، سپسیس و CM. سپسیس در گروه‌های سپسیس و CM القا شد. دو ساعت پس از القاء سپسیس، حیوانات در گروه CM، ترشحات 105×5 سلول بنیادی مزانشیمی را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 24 ساعت پس از درمان، فشار سیستولی و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در حیوانات اندازه‌گیری شد. سپس نمونه خون حیوانات به‌منظور سنجش شاخص‌های التهابی و نمونه بافت مغز به‌منظور اندازه‌گیری شاخص‌های اکسیداتیو گردآوری گردید.
یافته‌ها: در حیوانات سپتیک، کاهش معنادار در فشارخون سیستولی، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی و فعالیت سوپراکسید دیس‌موتاز مشاهده گردید (05/0>P). در این گروه، افزایش معنادار در سطوح شاخص‌های التهابی و محتوای مالون دی‌آلدهید مغزی نسبت به گروه شم دیده شد (05/0>P). استفاده از CM سبب بهبود معنادار فشارخون سیستولی، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی، شاخص‌های التهابی پلاسما و پارامترهای اکسیداتیو مغزی گردید (05/0>P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که استفاده از ترشحات سلول‌های بنیادی سبب بهبود وضعیت التهابی و اکسیداتیو در موش‌های مبتلا به سپسیس می‌گردد و ممکن است بتوان آن را به‌عنوان یک درمان موثر در بیماران مبتلا به سپسیس در آینده به‌کار برد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb