جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای آزادی

محمدتقی طهماسبی، غلامرضا مقتدر آزادی،
دوره 61، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

آرتروفیبروز یکی از عوارض مشکل بدنبال تروما و اعمال جراحی اطراف زانو می باشد، این عارضه با محدودیت حرکات زانو خود را نشان داده و ناشی از تشکیل بافت فیبرو و چسبندگی ها در داخل زانو است. امروزه موارد آرتروفیبروز زانو، بعلت شروع سریع حرکات مفصل بدنبال جراحی، استفاده از CPM و اهمیت دادن به فیزیوتراپی و بازتوانی زودرس، کاهش یافته است. مقاله ای که در پیش رو دارید نتایج آرترولیز آرتروسکوپیک را در 8 بیمار که طی سال های 1376 تا 1380، بعلت بازسازی ACL یا شکستگی های داخل زانو دچار محدودیت حرکتی زانو و آرتروفیبروز شده بودند، ارائه می کند. در این روش، توسط آرتروسکوپ، ابتدا چسبندگی های ناحیه سوپراپاتلار پاچ و سپس ناودان های پاراپاتلار داخلی و خارجی و در صورت نیاز ناحیه Notch آزاد می شود. در این مطالعه متوسط میزان بهبود در دامنه حرکتی پس از 12.5 ماه پیگیری، 61 درجه بود که قابل مقایسه با مطالعات خارجی می باشد.


رضا علیزاده، وحید ضیائی، علی موافق، مسعود یونسیان، محمدرضا آزادی، افلاطون مهرآئین،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده

بر اساس مطالعات موجود به علت پایین بودن فشار نسبی اکسیژن محیط در ارتفاعات، احتمال وقوع هیپوکسمی بالا می‌رود که این امر بیشتر در افراد غیر بومی و کوهنوردان مشکل آفرین است. این مطالعه پایه جهت بررسی تغییرات تست‌های عملکرد ریوی در طی صعود به یک ارتفاع خیلی بلند طراحی گردید.
روش بررسی: این مطالعه در تابستان 1383 در گروهی از دانشجویان صعود کننده به قله سیالان انجام شد. در طی این صعود 1000 دانشجوی ساکن تهران (در ارتفاع 1150 متری) از منطقه الموت (به ارتفاع 2850 متر) به قله سیالان (به ارتفاع 4150 متر) صعود کردند. از بین این دانشجویان براساس حجم نمونه محاسبه شده 56 نفر بصورت تصادفی انتخاب شدند. برای کلیه شرکت‌کنندگان اسپیرومتری با استفاده از دستگاه اسپیرولب II و توسط یک پزشک در ارتفاع محل سکونت و ارتفاع 4150 متر (قله) انجام شد.
یافته‌ها: در مجموع 56 نفر با میانگین سنی 9/22 3/5 سال و نمایه توده بدنی 5/2±5/21 مورد مطالعه قرار گرفتند. تغییرات FVC، نسبت FVC FEV1/ و FEF25-75% در قله نسبت به ارتفاع محل سکونت تفاوت معنی‌دار داشتند ولی تغییرات FEV1 و Peak Flow معنی‌دار نبود. FVC با افزایش ارتفاع کاهش یافته و این کاهش 4/2% به ازائ هر 1000 متر افزایش ارتفاع بود. با افزایش ارتفاع نسبت FVC FEV1/ و FEF25-75% نیز افزایش نشان داد.
نتیجه‌گیری: ظرفیت تنفسی (FVC) با افزایش ارتفاع نسبت به ارتفاع محل سکونت کاهش نشان می‌دهد. نتایج این مطالعه مشابه مطالعات دیگری بود که در محیط حقیقی کاهش فشار ارتفاع انجام شده بود.


محمد رضا فاضلی، محمد عباسپور، محمد حسین قهرمانی، مهرداد علیمیان، هوشمند ایلکا، حسین جمالی فر، سعید آزادی، ابراهیم عزیزی،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده

نمکهای آلومینیوم متداولترین ادجوانت‌ها در تهیه واکسن‌های انسانی و حیوانی هستند. دو ادجوانت آلومینیوم فسفات و آلومینیوم هیدروکساید با بسیاری از آنتی‌ژن‌ها اثرات ایمونوادجوانتی خوبی نشان می‌دهند. این دو نمک ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی متفاوتی دارند که هر کدام را برای استفاده با آنتی‌ژن خاصی مناسب می‌کند. آنتی‌ژن سطحی ویروس هپاتیت ب (HBsAg) اپی‌توپ‌های آنتی‌ژنیک فراوانی داشته که با مکانیسم تعویض لیگاند به ادجوانت‌های آلومینیوم اتصال می‌یابد.
روش بررسی: محلول حاوی HBsAg نوترکیب جهت تهیه فرمولاسیونهای مختلف واکسن با ادجوانتهای آلومینیوم هیدروکساید (Alhydrogel) و آلومینیوم فسفات (Adju-Phos) از شرکت دارو پخش تهیه گردید. میزان پروتئین تام محلول به روش BCA، آنتی‌ژنیسیتی به روش الایزا و خلوص پروتئین HBs به روش SDS-PAGE سنجیده شد. در این تحقیق فرمولاسیونهای مختلف تهیه شده در آزمایشگاه از طریق داخل صفاقی به موشهای Balb/C تجویز گردید. پس از 28 روز خون‌گیری از قلب حیوانات و تهیه سرم، تعیین تیتر آنتی بادی ضد HbsAgبه روش الایزا با استفاده از کیت مربوطه انجام شد.
یافته‌ها: این پژوهش نشان می‌دهد که در حیوانات مورد آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منفی (محلول بدون آنتی ژن)، واکسن فرموله شده با ادجوانت آلومینیوم فسفات (Adju-Phos) نسبت به ادجوانت آلومینیوم هیدروکساید (Alhydrogel) و حتی واکسن Engerix موجود در بازار داروئی اثر ایمنی زایی بیشتری ایجاد می‌نماید.
نتیجه‌گیری: اگرچه نتایج بیانگر توانائی ایمنی‌زائی بیشتر واکسن فرموله شده با ادجوانت آلومینیوم فسفات می‌باشد ولی آزمایشات تائیدی بعدی جهت ارزیابیهای بیولوژیک لازم از نظر سودمندی - عوارض و همچنین پایداری داروئی و در نهایت امکان تولید و عرضه این فرمولاسیون جدید به عنوان واکسن ضد هپاتیت ضروری میباشد.


نسیم آزادی بخش، راهبه شاکر حسینی، شهناز اتابک، نوید ناطقیان، بنفشه گلستان، آناهیتا هوشیارراد،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده

میزان شیوع هیپرهوموسیستئینمی در بیماران همودیالیزی بالاتر از کل جمعیت است. هدف از این مطالعه بررسی اثر مکمل یاری با دوز بالای اسیدفولیک، با و بدون ویتامین 12B بر وضعیت هوموسیستئین در بیماران همودیالیزی در بیمارستان امام حسین (ع) تهران است.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 36 بیمار همودیالیزی که حداقل از سه ماه قبل مکمل اسید فولیک با دوز mg/d 5 دریافت می‌کردند انتخاب شدند. این بیماران به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شده و به مدت دو ماه، در گروه اول، mg/d 5 اسید فولیک همراه با دارونمای ویتامین 12B، در گروه دوم، همین مقدار اسید فولیک را همراه با mg/d 1 ویتامین 12B خوراکی، در گروه سوم، mg/d 15 اسید فولیک همراه با دارونمای ویتامین 12B و در گروه چهارم، همین مقدار اسید فولیک را همراه با mg/d 1 ویتامین 12B خوراکی دریافت کردند. سطح هوموسیستئین تام پلاسما و اسید فولیک و ویتامین 12B سرم در آغاز و پایان مطالعه اندازه‌گیری شد. میزان دریافت‌های غذایی بیماران نیز در طول مطالعه، ارزیابی شد.

یافته‌ها: از بیماران همودیالیزی مورد مطالعه که تحت مکمل یاری مداوم با اسید فولیک بوده‌اند، قبل از شروع مداخله، 8/27% در محدوده طبیعی tHcy و 2/72% در محدوده هیپرهوموسیستئینمی قرار داشتند. پس از پایان مداخله، سطح tHcy پلاسما در گروه اول، 35/1% افزایش و در گروه دوم، سوم و چهارم به ترتیب 99/6، 54/14 و 09/30 درصد کاهش یافت. تغییرات سطح tHcy پلاسما و ویتامین 12B سرم، فقط در گروه چهارم معنی‌دار بود و تغییرات سطح اسیدفولیک سرم، در هیچ یک از گروه‌ها معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: بهترین استراتژی درمانی برای مواجهه با هیپرهوموسیستئینمی در بیماران همودیالیزی، مکمل یاری با دوز mg/d 15 اسیدفولیک همراه با دوز mg/d 1 ویتامین 12B خوراکی است.


نمامعلی آزادی، شهرام صادقی، محمد حسین ساقی،
دوره 73، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بخش‌های کلیدی بیمارستان، مراقبت‌های ویژه است که به‌منظور جلوگیری در اختلال خواب بیماران، سطح تراز صوتی در آن نبایستی در طول روز از ۴۵ و در شب از ۳۵ دسی‌بل تجاوز کند. هدف از این مطالعه تعیین میزان تراز صوتی در بخش‌های مراقبت‌های ویژه بزرگسالان و نوزادان بیمارستان‌های شهر سنندج بود. روش بررسی: این مطالعه مقطعی، از اردیبهشت تا خرداد سال ۱۳۹۱ در بخش‌های مراقبت ویژه بزرگسالان و نوزادان سه بیمارستان عمده شهر سنندج (بعثت، توحید و تامین اجتماعی) انجام شد. تراز صوت طی ۲۴ ساعت و در فواصل دو ساعته به‌مدت هفت روز با استفاده از دستگاه ترازسنج صوتیTES 1358, Sound Level Meter (SLM) (Obsnap Instruments, Taiwan) انجام گرفت. زمان آزمایش ۲۸ روز به‌طول انجامید و طی این مدت ۳۳۶ رکورد از سطح صدا به‌دست آمد. یافته‌ها: میانگین سطح صدا در بخش‌های مورد مطالعه در شب از ۶۵ تا ۷۱ دسی‌بل متغیر و در روز اندکی بیش از مقدار آن در شب بود. تفاوت اندکی بین میانگین تراز صوتی در ساعات مختلف شبانه روز و همچنین روزهای هفته دیده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از مدل اثرات آمیخته تفاوت معناداری را بین بخش مراقبت‌های ویژه در بیمارستان‌های مختلف نشان داد (001/0P<). نتیجه‌گیری: تراز صوتی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های شهر سنندج در تمام ساعات و روزهای هفته فراتر از حد استاندارد بود.
محبوبه شیرازی، فاطمه آزادی، مامک شریعت، شیرین نیرومنش، محمود شیرازی،
دوره 74، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهدی وجود دارد که به نقش استرس بر نتیجه بارداری اشاره کرده است. نگرانی مداوم در طول دوران بارداری موجب ترشح هورمون‌هایی می‌شود که سبب پیامدهای نامطلوب در بارداری می‌گردد. هدف پژوهش کنونی، بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس در سه ماهه اول بارداری بر کاهش اضطراب زنان باردار مراجعه‌کننده به بیمارستان جامع زنان بود.

روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی همراه با پیش‌آزمون-پس‌آزمون بود که در بیمارستان یاس در سال 1393 و 1394 انجام شد. 75 زن باردار در سه ماه اول بارداری از نظر میزان اضطراب با استفاده از آزمون استاندارد اضطراب همیلتون ارزیابی شدند. در این آزمون نمرات 18 تا 25 به‌عنوان اضطراب خفیف، 35-25 اضطراب متوسط و نمرات بالاتر از 35 اضطراب شدید می‌باشد. بر این اساس، گروه اضطراب متوسط و شدید به‌عنوان گروه مداخله در کارگاه‌هایی تحت درمان روانشناختی قرار گرفتند. کارگاه شامل به‌کارگیری تکنیک ذهن آگاهی و مدیریت اضطراب بود. گروهی که اضطراب خفیف داشتند به‌عنوان گروه کنترل فقط مراقبت‌های پری‌ناتال بدون هرگونه مداخلات روانشناختی را دریافت کردند.

یافته‌ها: نمره اضطراب در هر دو گروه پس از انجام مداخلات روانشناختی کاهش پیدا کرد. به‌طوری که میانگین نمره اضطراب در گروه دارای اضطراب متوسط پیش از درمان 52/27 و پس از درمان 76/14 (001/0P<) و در گروه دارای اضطراب شدید 12/40 و پس از اتمام دوره درمانی 6/16 (0001/0P<) بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به اهمیت سه ماه اول بارداری در فرایند رشد کودک و فراوانی اضطراب زنان باردار در این دوره حساس رشدی، می‌توان بیان داشت آموزش تکنیک‌های مقابله با استرس، بهبود کیفیت زندگی مادر را به‌همراه خواهد داشت.


محبوبه شیرازی، نفیسه صاعدی، مامک شریعت، فاطمه آزادی، فاطمه داوری تنها،
دوره 74، شماره 8 - ( آبان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعاتی بر روی اثربخشی سیتالوپرام انجام شده، اما به دلیل عوارض آن و با توجه به مطالعات صورت گرفته در مورد گیاهان دارویی موجود در ایران از جمله ملیس (ترکیب سرشاخه‌های خشک گیاه بادرنجبویه با میوه رازیانه)، بر اختلالات سیستم عصبی مانند اضطراب و بی‌خوابی، در این مطالعه اثر این داروها در بهبود اختلالات خواب در زنان یائسه بررسی و با اثر درمان با سیتالوپرام و دارونما مقایسه شد.

روش بررسی: در این مطالعه 60 زن یائسه مراجعه‌کننده به درمانگاه یائسگی بیمارستان یاس در طی سال‌های     1391-1393 با شکایت اختلال خواب در کارآزمایی بالینی با کنترل پلاسبو، در یک دوره هشت هفته‌ای بررسی شدند. بیماران به سه گروه درمانی: گروه الف mg 600 ملیس، گروه ب mg 20 سیتالوپرام که پس از یک هفته به mg 30 افزایش داده شد و گروه ج دارونما، تقسیم شدند. پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ (Pittsburgh Sleep Quality Assessment, PSQI) جهت مقایسه گروه‌ها استفاده شد.

یافته‌ها: اگرچه بهبود شاخص پیتسبورگ در هر سه گروه درمانی نسبت به قبل درمان مشاهده شد (001/0P<)، اما در گروه ملیس تفاوت معناداری در بهبود کیفیت خواب نسبت به دو گروه دیگر مشاهده شد، همچنین افزایش تمایل مصرف ملیس نسبت به سیتالوپرام و دارونما وجود داشت (01/0P<).

نتیجه‌گیری:  اثربخشی ملیس در بهبود کیفیت خواب به‌طور قابل توجهی بیشتر از سیتالوپرام و دارونما بود که نشان دهنده خرسندی بیماران از بهبود کیفیت خواب و در نتیجه تمایل بیشتر به مصرف آن در مقایسه با سایر گروه‌ها است. با توجه به نتایج حاصله، می‌توان این داروی گیاهی را در درمان اختلالات خواب دوران یائسگی توصیه کرد.


مصطفی حسین‌آبادی، مجتبی کامیاب، فاطمه آزادی‌نیا، جواد صراف‌زاده،
دوره 77، شماره 3 - ( خرداد 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: عضلات اکستانسور، ساپورت‌کننده‌های اصلی ستون‌فقرات هستند به‌گونه‌ای که حفظ پاسچر قایم تنه وابسته به عملکرد آن‌هاست. انحراف از پاسچر ایده‌آل مانند پاسچر کایفوتیک ممکن است موجب تغییر در فعالیت عضلات تنه شود که می‌تواند تغییر در حس عمقی ستون فقرات را به‌دنبال داشته باشد. هدف از پژوهش کنونی بررسی تأثیر استفاده از ارتوز اسپاینومد بر زاویه کایفوز، حداکثر قدرت عضلات اکستانسور تنه و حس نیرو در سالمندان مبتلا به هایپرکایفوز بود.
روش بررسی: ۲۶ سالمند مبتلا به هایپرکایفوز که حایز معیارهای ورود به مطالعه شناخته شدند از شهریور تا آذر ۱۳۹۶ در دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران در این مطالعه پایلوت شرکت کردند. افراد به‌صورت تصادفی به دو گروه آزمون (پوشیدن ارتوز همراه با حفظ فعالیت‌های بدنی روزمره) و کنترل (حفظ فعالیت‌های بدنی روزمره) اختصاص داده شدند. زاویه کایفوز، خطای مطلق بازسازی حس نیرو و قدرت عضلات اکستانسور تنه در تمامی شرکت‌کنندگان پیش از مداخله و نه هفته پس از مداخله سنجیده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که در گروه آزمون به‌صورت معنادار زاویه کایفوز و خطای مطلق حس نیرو کاهش و قدرت عضلات اکستانسور تنه بهبود یافته است. مقایسه تغییرات زاویه کایفوز، حس نیرو و قدرت عضلات اکستانسور تنه بین دو گروه آزمون و کنترل با استفاده از Independent t-test، حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه و برتری ارتوز در بهبود این متغیرها بود.
نتیجه‌گیری: استفاده از ارتوز اسپاینومد به‌مدت ۲ ماه (۲ ساعت در روز)، افزون‌بر اصلاح راستای ستون فقرات، بهبود کنترل نیروی عضلانی را نیز در پی داشت.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb