47 نتیجه برای آی
پرویز جبل عاملی، محسن آیتی افین، ابوحسین اخوان تفتی،
دوره 55، شماره 6 - ( 5-1376 )
چکیده
حذف آندروژن یک اصل درمانی شناخته شده در درمان آدنوکارسینومای پیشرفته پروستات می باشد. مطالعاتی که در سالهای اخیر در مورد هورمون تراپی به وسیله اختگی (به روش مدیکال و یا ارکیکتومی دو طرفه) به تنهائی و یا بلوک کامل آندروژنها (Combination therapy) یعنی حذف تستوسترون بیضه ها و حذف اثر آندروژنهای غدد فوق کلیوی انجام شده است، نتایج متفاوتی داشته است. بیشتر بررسی های انجام شده نشان می دهد که بلوک کامل آندروژنها با نتایج درمانی بهتر و طول عمر بیشتر در نزد بیماران مبتلا به آدنوکارسینومای پیشرفته پروستات بوده است اگرچه بعضی بررسی ها نتایج مشابهی را گزارش ننموده اند. در این مطالعه بمنظور ارزیابی و مقایسه نتایج این دو روش، بیماران در چهار گروه مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند و پاسخهای ابژکتیو، سابژکتیو و نیز طول عمر بیماران با یکدیگر مقایسه شده است. بیمارانی که تحت Combination Hormone Therapy قرار گرفته بودند نتایج بهتری نشان داده اند.
ناصر ابراهیمی دریانی، حمیدرضا محمدی، مینو آیرملو،
دوره 59، شماره 4 - ( 5-1380 )
چکیده
بیماریهای التهابی روده یکی از علل مهم مراجعه به متخصصان گوارش می باشد و در کشور ما کولیت اولسروز نوع شایعتر این بیماریها است. در بررسی حاضر تعداد 200 مورد بیمار مبتلا به کولیت اولسروز که در طول 5 سال اخیر به بیمارستان امام خمینی تهران مراجعه کرده و تشخیص کولیت اولسروز در آنها با پاتولوژی ثابت شده است مورد بررسی قرار گرفته اند. اطلاعات مورد نظر با استخراج اطلاعات از پرونده بیماران و مصاحبه حضوری و تلفنی مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی اغلب بیماران مورد بررسی زن بودند (55 درصد). سابقه فامیلی مثبت در حدود 28 درصد، همراهی با بیماری اتوایمیون در 7 درصد، مصرف سیگار در 11 درصد و سابقه ترک سیگار در 13 درصد بیماران وجود داشت. شایعترین علائم بالینی بیماران به ترتیب عبارت بودند از: اسهال شبانه، Rectal bleeding و اسهال خونی (75 درصد). شایعترین محل درگیری در این بیماران رکتوسیگموئید (58 درصد) و کولون نزولی (42 درصد) بوده است. پان کولیت در 8 درصد موارد مشاهده شد. اغلب بیماران عارضه دار بوده اند که از این میان شقاق مقعد شایعترین عارضه بوده است (14 درصد). در 83/5 درصد موارد عود مکرر وجود داشته است. با انجام آزمون رگرسیون لجستیک هیچیک از عوامل مورد بررسی ارتباط مستقیم با بروز عوارض نشان نداده اند و تنها متغیری که در آزمون رگرسیون لجستیک ارتباط مستقیم با عود مکرر نشان داده است جنس مرد بوده است. با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می رسد که بیماری کولیت اولسروز در ایران از نظر الگوی همه گیر شناختی و ویژگیهای دموگرافیک و بالینی بیماران مشابهت زیادی با سایر نقاط جهان دارد اما میزان عود مکرر مشاهده شده در بیماران و نیز میزان عوارض خارج روده ای بیشتر از سایر مطالعات انجام شده می باشد.
حسن رادمهر، زینت حتمی، سیدعلی جزایری طهرانی، آیت اله بیاتیان،
دوره 60، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده
مقدمه: بیماریهای ایسکمیک قلب شایع ترین علت مرگ در کشورهای توسعه یافته می باشند. یکی از روشهای درمانی این بیماریها عمل بای پس شریان کرونر قلب (Coronary Artery Bypass Graft (CABG است. با توجه به روند صنعتی شدن کشور و افزایش شیوع بیماریهای شرایین کرونر این مطالعه بنا به ضرورت صورت پذیرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه سه ساله از مهرماه 1375 الی مهرماه 1378 عوامل خطر عمل CABG در بیمارستان امام خمینی و میزان تاثیر آنها در مرگ و میر این بیماران مطالعه شد. طی مطالعه، 20 عامل خطر شامل سن، جنس، مصرف سیگار، سابقه خانوادگی بیماریهای قلبی، دیابت، چاقی مفرط، هیپرکلسترولمی، فشارخون بالا، تپش قلب، نارسایی کلیه، بیماری انسدادی مزمن ریه، سابقه انفارکتوس قلبی، نارسایی احتقانی قلب، سابقه PTCA، سابقه CPR) Cardio Pulmonary Resuscitation) و سابقه اندآرتکتومی بررسی شدند، این مطالعه بصورت مقطعی انجام گردید.
یافته ها: تعداد 635 بیمار، 467 مرد (73/5 درصد) و 168 زن (26/5 درصد) تحت بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی 58/5 سال با انحراف معیار 9/56 سال بود. از میان عوامل بررسی شده فاکتورهای سیگار CHF) Coronary Heart Failure)، اندارکتومی، سابقه CPR، سابقه استفاده از Pace maker، تپش قلب، در مرگ و میر بیماران موثر بود. با توجه به آنالیز آماری انجام شده مشخص گردید سیگار کشیدن در جنس مرد بطور معنی داری به عنوان عامل خطر می باشد (P=0.04)، همچنین CHF در زنان (P=0.03)، اندارترکتومی در هر دو جنس (P=0.003) و به تفکیک در مردان (P=0.004) و Pace maker در هر دو جنس (P=0.00006) و به تفکیک در زنان (P=0.05) و مردان (P<0.0001)، تپش قلب در هر دو جنس (P=0.0001) و زنان (P=0.002) و CPR در هر دو جنس و مردان (P<0.001) و زنان (P<0.001) در مرگ و میر بعد از CABG موثر بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: CHF، آندارترکتومی ساقه CRP، استفاده از Pace maker، تپش قلب و سیگار از عوامل موثر در مرگ و میر بعد از CABG شناخته شدند.
محمد قرقره چی، افلاطون مهرآیین، مصطفی صادقی،
دوره 60، شماره 6 - ( 6-1381 )
چکیده
مقدمه: داروی ساکسنیل که یک شل کننده عضلانی دپولاریزان می باشد به طور وسیعی در رشته تخصص بیهوشی جهت ایجاد شلی عضلانی به کار می رود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه فاسیکولاسیون و درد عضلانی پس از عمل بعد از تزریق ساکسینیل کولین در دو دوز متفاوت 3mg/kg و 1.5mg/kg است.
مواد و روشها: در این مطالعه که بصورت Randomized Double Blind Study در بیمارستان شریعتی تهران در سال 79 انجام شد، 50 بیمار مرد در دو گروه 25 تائی با ASA I تا II و محدوده سنی 18 تا 65 سال که کاندید عمل ترمیم فتق مغبنی به صورت الکتیو بودند با یک تکنیک استاندارد بیهوشی تحت اینداکشن قرار گرفتن و یکی از دو دوز 3mg/kg و 1.5mg/kg ساکسنیل کولین را دریافت داشتند.
یافته ها: پس از جمع آوری داده ها ملاحظه گردید که اختلاف میانگین دو گروه مورد نظر از لحاظ ایجاد فاسیکولاسیون معنی دار است (P<0.05). ولی اختلاف میانگین در دو گروه از لحاظ ایجاد میالژی معنی دار نیست (P>0.05).
نتیجه گیری و توصیه ها: نتیجه گرفتیم که اولا درصد ایجاد میالژی بعد از تزریق ساکسنیل کولین در کل خیلی کم می باشد و با افزایش دوز ساکسنیل کولین از 1.5mg/kg به 3mg/kg این درصد تغییر چندانی نمی کند. ثانیا در رابطه با فاسیکولاسیون افزایش دوز دارو از1.5mg/kg به 3mg/kg باعث کاهش حد متوسط فاسیکولاسیون می شود که این کاهش در فاسیکولاسیون severe خیلی مشهود است. در واقع ارتباطی بین کاهش شدت فاسیکولاسیون و تغییر شدت میالژی دیده نشد.
علی موافق، مجید اکرمی، افلاطون مهرآیین،
دوره 62، شماره 5 - ( 5-1383 )
چکیده
مقدمه: موارد تهوع و استفراغ پس از اعمال جراحی که با بیهوشی عمومی انجام می گیرند، 25% تا 35% گزارش شده است که در برخی از اعمال جراحی نظیر ارتوپدی بالاتر می باشد. تهوع و استفراغ پس از عمل، مسئله ای پر اهمیت و گاه توام با عوارض جدی است. تمایل روزافزون برای کنترل و پیشگیری از این عارضه، نیاز به استفاده از ترکیبات کم هزینه و کم عارضه را الزامی ساخته است. هدف این مطالعه ارزیابی اثربخشی لیدوکائین و دگزامتازون (Low dose) در پیشگیری و کاهش موارد بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل در جراحی های ارتوپدی اندام فوقانی و مقایسه آنها با گروه های شاهد و پروپوفول بود.
مواد و روش ها: طی یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده در بیمارستان شریعتی، 280 بیمار مذکر کلاس ASA یک و دو که کاندید عمل جراحی انتخابی ارتوپدی (اندام فوقانی) با بیهوشی عمومی بودند بطور تصادفی در 4 گروه 70 نفره قرار گرفتند. تمامی بیماران قبل از شروع جراحی با رینگرلاکتات هیدراته شدند (5cc/kg) و بعد از پیش درمانی با فنتانیل (2µg/kg) برحسب گروه رژیم القای بیهوشی خود را دریافت کردند، گروه شاهد: 5mg/kg تیوپنتال سدیم به همراه 5ml نرمال سالین، گروه لیدوکائین: 5mg/kg تیوپنتال سدیم به همراه 1.5mg/kg لیدوکائین، گروه دگزامتازون: 5mg/kg تیوپنتال سدیم به همراه 0.1mg/kg دگزامتازون و گروه پروپوفول: 1.5mg/kg پروپوفول به همراه 5ml نرمال سالین، جهت شلی عضلانی 0.2mg/kg سپس آتراکوریوم تجویز و بیهوشی با N2O 50% و O2 50%، هالوتان (0.7%) و فنتانیل (1µg/kg هر 30 دقیقه) ادامه یافت.
یافته ها: میزان بروز تهوع و استفراغ در گروه دگزامتازون (25.71%) در گروه لیدوکائین (27.14%) و در گروه پروپوفول (24.29%) بطور معنی داری نسبت به گروه شاهد (48.57%) کمتر بود (P=0.005). نتیجه گیری و توصیه ها: لیدوکائین و دگزامتازون (Low dose) در کاهش بروز تهوع و استفراغ پس از جراحی ارتوپدی موثر بوده و اثربخشی آنها به اندازه پروپوفول می باشد.
پریسا آیت الهی، شهریار نفیسی، محمدرضا اشراقیان، آپامه طرازی،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سنجش پیامد بیماریهای مزمن مثل مالتیپل اسکلروزیس، یک عامل مؤثر در شناسایی اثرات سوء این بیماریها بر روی ابعاد مختلف کیفیت زندگی و نیز ارزیابی تأثیر انواع درمانها در بهبودی بیمار میباشد. هدف این مطالعه، ترجمه و تطابق فرهنگی یکی از ابزارهای اختصاصی سنجش پیامد بیماری MS با عنوان پرسشنامه MSIS-29 ، برای بیماران ایرانی بود.
روش بررسی: ترجمه و تطابق فرهنگی MSIS-29 برای بیماران ایرانی در طی پنج مرحله انجام شد. برای بررسی قابلیت اعتماد نسخه فارسی، ۹۶ بیمار مبتلا به clinically definite MS که به درمانگاه سرپایی مراجعه میکردند به طور متوالی انتخاب شدند و نسخه فارسی را در مرحله تست تکمیل کردند. مرحله تست مجدد با فاصله ۷ روز در زیرگروه ۳۰ نفره از بیماران صورت گرفت. برای بررسی اعتبار نسخه فارسی، زیر گروه ۳۰ نفره بیماران نسخه فارسی SF-36 را نیز تکمیل کردند.
یافتهها: آنالیز آماری دادهها، نشاندهنده سازگاری درونی مناسب (ضرایب آلفا کرونباخ > ۰/۷۰) و قابلیت اعتماد خوب آزمون- باز آزمون (ضرایب همبستگی درون طبقهای > ۰/۷۰) و همچنین اعتبار خوب نسخه فارسی MSIS-29 بود.
نتیجهگیری: نسخه فارسی MSIS-29 یک ابزار قابل اعتماد و معتبر برای سنجش پیامد بیماری MS در بیماران ایرانی است. این ابزار قابل استفاده در مطالعات مداخلهای و مقطعی مرتبط با MS میباشد.
محمد باقر اولیا، آیت اله بیاتیان، ابوالحسن حلوانی،
دوره 64، شماره 11 - ( 7-1385 )
چکیده
بیماری وگنر یک واسکولیت با درگیری راه هوایی فوقانی و تحتانی در ریه است که اغلب اوقات با گلومرولونفریت همراه بوده و از عوارض وخیم بیماری خونریزی منتشر داخل آلوئولی میباشد. در این گزارش، تشخیص و درمان اختصاصی و موفقیتآمیز در یک بیمار مبتلا به خونریزی منتشر داخلی آلوئولی در زمینه وگنر ارائه شده است.
معرفی بیمار: آقای 36 ساله غیرسیگاری بهعلت ضعف، بیحالی، هموپتیزی و تنگی نفس مراجعه کرده بود. در آزمایشات بهعمل آمده افت هموگلوبین و افزایش آنزیم لاکتات دهیدروژناز و c-ANCA داشت. در گرافی قفسه سینه ارتشاح دو طرفه داخل آلوئولی مشهود بود. بیمار با تشخیص خونریزی منتشر داخل آلوئولی (DAH) Diffuse Alveolar Hemorrhage تحت درمان با پالس متیل پردنیزولون، سیکلوفسفامید و پلاسمافرز قرار گرفت همچنین از ترانکسامیک اسید تزریقی داخل وریدی جهت کنترل فاز حاد خونریزی استفاده شد.
نتیجهگیری: خونریزی ریوی سریعاً به درمانهای فوق پاسخ داد و بیمار با حال عمومی خوب از بیمارستان مرخص شد و هم اکنون (شش ماه از زمان بستری) حال عمومی او کاملا˝ مطلوب است.
افلاطون مهر آیین، محمد علی آزاد، مصطفی صادقی،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
تاثیر ضد درد سولفات منیزیوم جهت درد پس از اعمال جراحی از سال 1990 مشخص گردیده است. هدف از اجرای این مطالعه بررسی تاثیر تجویز سولفات منیزیوم وریدی قبل از القاء بیهوشی بر درد پس از جراحی در بیمارانی است که تحت ترمیم فتق اینگوینال قرار میگیرند.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی دو کور تصادفی با کنترل دارونما تعداد 105 بیمار با وضعیت ASA 1, II که برای عمل جراحی ترمیم فتق اینگوینال در بیمارستان شریعتی طی سالهای 84-1383 بستری شده بودند طبق روش Block randomization به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول ml 200 از محلول نرمال سالین 9/0%، گروه دوم mg/kg 25 سولفات منیزیوم که با نرمال سالین به حجم ml 200 رسیده بود و گروه سوم mg/kg 50 سولفات منیزیوم که به حجم ml 200 رسانده شده بود، در عرض 20 دقیقه قبل از القاء بیهوشی تجویز گردید. القاء بیهوشی و حفظ آن در هر سه گروه طبق پروتکل یکسان شروع، تداوم و خاتمه یافت. VAS، تهوع، استفراغ و میزان مصرف مرفین قبل از ترخیص از ریکاوری و سپس در فواصل 6، 12 و 24 ساعت پس از ترخیص از ریکاوری مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در گروه دریافتکننده سولفات منیزیوم به میزان mg/kg 50 میزان VAS در زمان ترخیص از ریکاوری با میانگین معادل 5/5 نسبت به دو گروه شاهد با میانگین 1/8 و گروه دریافتکننده mg/kg 25 سولفات منیزیوم با میانگین 2/7 اختلاف معنیداری داشت (001/0 P<).
نتیجهگیری: تجویز سولفات منیزیوم وریدی با دوز mg/kg 25 و mg/kg 50 تاثیری بر شدت درد بیماران پس از ترمیم فتق اینگوینال ندارد و میزان مصرف مرفین را نیز متاثر نمیسازد.
پیمان دبیرمقدم، محمد حسین برادران فر، ویدا آیت اللهی، مجید شکیبا پور،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده
با توجه به سن پایین بیماران تونسیلکتومی و اینکه درد و استفراغ بعد از عمل منجر به تاخیر در شروع تغذیه و ناراحتی بیمار شده و زمان ترخیص را به تعویق میاندازد، این مطالعه جهت بررسی اثر و مقایسه تزریق وریدی یک دوز دگزامتازون و تزریق موضعی بوپیواکائین در کاهش درد و استفراغ بعد از عمل تونسیلکتومی طراحی شد.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی 120 کودک 5-3 ساله با کلاس ASA I که کاندید تونسیلکتومی تحت بیهوشی عمومی بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران بهصورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند در گروه اول دو میلیلیتر نرمال سالین در پیلار لوزهها تزریق گردید، گروه دوم mg/kg 5/0 دگزامتازون وریدی (حداکثر 16 میلیگرم) دریافت نمودند و در گروه سوم دو میلیلیتر بوپیواکائین 5/0% در پیلار لوزهها قبل از شروع عمل و بعد از انتوباسیون تزریق شد. در خاتمه عمل بیماران از جهت درد و استفراغ در ساعات 5/0، 4، 24 و 120 بعد از اکستوباسیون و انتقال به ریکاوری کنترل شدند.
یافتهها: 70 مذکر و 50 مونث در میانگین سنی 2/3 ± 4/8 مورد مطالعه بودند که بدلیل عدم مراجعه جهت پیگیری پرسشنامه برای 117 نفر تکمیل شد. تنها کاهش قابل توجه و معنیدار در پارامتر درد بعد از عمل مربوط به گروه بوپیواکائین و چهار ساعت پس از عمل بود (05/0P <). در بقیه موارد اختلاف معنیدار آماری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به کاهش درد و استفراغ پس از تونسیلکتومی توسط دگزامتازون وریدی و بوپیواکائین موضعی، مصرف همزمان دو دارو در تونسیلکتومی توصیه میشود و بررسی مصرف همزمان دو دارو پیشنهاد میگردد.
پیمان دبیر مقدم، محمد حسین برادرانفر، فاطمه گ وئینی، ویدا آیتالهی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده
این مطالعه با هدف کلی تعیین اثر دگزامتازون در کاهش ادم و اکیموز اطراف چشم و خونریزی حین عمل در بیماران تحت عمل رینوپلاستی صورت گرفت.
روش بررسی: 90 بیمار مورد مطالعه به صورت تصادفی و دو سوکور به سه گروه 30 نفره تقسیم شدند. گروه A هشت میلیگرم دگزامتازون قبل از شروع عمل و گروه B هشت میلیگرم دگزامتازون قبل از عمل و سه دوز هشت میلیگرمی هر هشت ساعت پس از عمل دریافت کردند. گروه C گروه کنترل بود.
یافتهها: درجه ادم پلک فوقانی در گروه A و B با اختلاف معنیداری کمتر از گروه C بود. درجه ادم پلک تحتانی در روز اول و دوم بین گروه A و B با گروه C تفاوت معنیدار داشت اما در روزهای پنجم و هفتم بین سه گروه یکسان بود. درجه اکیموز پلک فوقانی در روز اول، دوم و پنجم در گروه C بهطور معنیداری بیشتر از بیماران گروه A و B بود اما در روز هفتم در سه گروه یکسان بود. درجه اکیموز پلک فوقانی در روز اول گروه A و B با اختلاف معنیداری کمتر از گروه C بود. حجم خونریزی بین سه گروه مورد بررسی یکسان بود. بین سه گروه اختلافی از نظر طول مدت بهبودی وجود نداشت.
نتیجهگیری: استفاده از دگزامتازون باعث کاهش ادم و اکیموز پلک فوقانی و کاهش ادم پلک تحتانی در 48 ساعت اول و کاهش اکیموز پلک تحتانی در 24 ساعت اول پس از عمل میشود. اما تأثیری روی کاهش حجم خونریزی حین عمل و طول دوره بهبودی ندارد.
زهرا عسگری، فرحناز آیتی، هایده سمیعی ،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: هیسترکتومی شایعترین عمل جراحی زنان میباشد که انجام آن به روش لاپاراسکوپی در نقاط مختلف دنیا رایج بوده و بررسی عوارض این نوع عمل در ایران ضروری به نظر میرسد. روش بررسی: بیماران به صورت راندوم به دو گروه هیسترکتومیتوتال (TLH) و هیسترکتومیسابتوتال (SLH) (به روش لاپاراسکوپی تقسیم شدند. عوارض کوتاه و بلندمدت در طی شش هفته و سپس شش ماه با پرسشنامه ارزیابی شد. مطالعه در طی 24 ماه انجام شد. حجم مورد مطالعه 25 بیمار جهت TLH و 20 بیمار جهت SLH در نظر گرفته شد. یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که طول مدت جراحی در گروه SLH به طور معنیداری کمتر است. میزان افت هموگلوبین پس از جراحی SLH کمتر بود. همچنین در بیماران تحت جراحی SLH بهطور واضح مدت بستری در بیمارستان کمتر بود و زمان بازگشت به فعالیت عادی هم کمتر گزارش شده بود. مدت زمان جراحی بهطور واضح در گروه SLH کمتر بود میزان مسکن دریافتی بعد از جراحی در گروه SLH کمتر گزارش شده بود. در بررسی عملکرد جنسی بین دو گروه TLH و SLH تفاوتی چندانی به دست نیامد و فقط میزان دیسپارونی بعد از جراحی SLHبه طور معنیداری کمتر بود. نتیجهگیری: جراحی هیسترکتومی به روش سوپراسرویکال یا SLH در صورتی که بیمار اندیکاسیون آن را داشته باشد بهتر و آسانتر از جراحی TLH به روش شکمی یا لاپاراسکوپی است.
آیت الله نصرالهی عمران، سید جمال هاشمی، فرشاد هاشمی،
دوره 68، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی گونههای مختلف درماتوفیتها و عوامل قارچی سطحی در جهت یافتن منبع عفونتها و نیز آموزش جامعه در جهت آشنایی با عوارض ناشی از تماس با افراد و حیوانات آلوده مفید خواهد بود و بر این اساس هدف اصلی از این بررسی تعیین توزیع و چگونگی انتشار بیماریهای قارچی سطحی و جلدی بوده است.
روش بررسی: با پروندهنگری برای مدت پنج سال در یک دوره زمانی از فروردین 83 الی اسفند 87، 5500 بیمار مشکوک به عفونتهای قارچی سطحی و جلدی را از نظر وجود عفونتهای قارچی مورد بررسی قرار دادیم. نمونههای پوستی از طریق اسکراپینگ از بیماران گرفته و جمعآوری گردیده بود. تشخیص از طریق بررسی میکروسکوپی مستقیمو کشت مطابق با روشهای آزمایشگاهی روتین قارچشناسی اثبات میگردید.
یافتهها: جمعاً 2271 مورد (3/41%) از بیماران مبتلا به عفونتهای قارچی سطحی و جلدی بودند که در این بین درماتوفیتوزیس با 1279 مورد (31/56%) شایعترین بیماری از این نوع میباشد. بقیه شامل 356 مورد (68/15%) تینهآ ورسیکالر، 283 مورد (76/12%) اریتراسما، 243 مورد (7/10%) کاندیازیس جلدی و 110 مورد (96/4%) عفونت قارچی ناخن ناشی از ساپروفیت کپکی بودند. معمولیترین شکل بالینی درماتوفیتوزیس کچلی کشاله ران با 495 مورد (7/38%) بود. در میان درماتوفیتهای جدا شده از کشت از موارد درماتوفیتوزیس تریکوفایتون منتاگروفایتیس با 198 مورد (56/41%) شایعترین عامل بوده است.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد که در بین بیماریهای سطحی و جلدی بیماری درماتوفیتوزیس همچنان از بیماریهای مهم پوستی و قارچی بهشمار میآید.
محمدمهدی سلطاندلال، هدروشا ملاآقامیرزایی، جلیل فلاح مهرآبادی، عبدالعزیز رستگارلاری، آیلار صباغی، محمدرضا اشراقیان، عاطفه فرد صانعی، روناک بختیاری، مجتبی حنفی ابدر،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: آنزیمهای
بتالاکتامازی، مهمترین عامل مقاومت به آنتیبیوتیکهای خانواده بتالاکتام در میان
باکتریهای گرم منفی میباشند. امروزه شاهد افزایش روز افزون عفونتهای ناشی از آنها
در جهان هستیم که این امر به عنوان یک موضوع مهم مورد توجّه محققین در آمده است.
آنزیمهای بتالاکتامازهای TEM به علت شیوع بالا و AmpC بهدلیل ایجاد اختلال در تستهای فنوتیپی از اهمیت زیادی
برخوردارند. از آنجا که ژنهای خانواده بتالاکتامازی دارای زیرگروههای فراوانی
بوده بر این اساس بهکارگیری روشهای مولکولی به ویژه استفاده از پرایمرهای
یونیورسال به منظور شناسایی کامل این زیرگروهها ضروری است، هدف از این تحقیق
شناسایی و بررسی شیوع ژنهای بتالاکتامازی TEM و AmpC (DHA, MOX) در ایزولههای بالینی Escherichia coli با استفاده از پرایمرهای
یونیورسال میباشد.
روش بررسی: تعداد
500 نمونه بالینی از بیمارستانهای شهر تهران جمعآوری گردید که با استفاده از تستهای
بیوشیمیایی، تعداد 200 ایزوله E.coli غربال شد و از طریق تستهای
فنوتیپی Disk diffusion method و Combined disk، از لحاظ تولید آنزیمهای
بتالاکتامازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سویههای فنوتیپ مثبت، جهت جستجوی ژنهای
مذکور توسط پروسه PCR بررسی شدند.
یافتهها: از
200 ایزوله مورد بررسی (64%)، 128 سویه از طریق تستهای فنوتیپی برای PCR ژنهای TEM وAmpC انتخاب شد، (8/57%)74 و (9/3%)5 ایزوله به ترتیب
حاوی ژنهای TEM و DHAبود
و ژن MOX در هیچ ایزولهای شناسایی
نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله، به کارگیری روشهای
مولکولی در کنار روشهای فنوتیپی جهت تشخیص کامل این نوع مقاومتها امری ضروری
بوده و به علت شیوع بالای این مقاومت، بهتر است که نسبت به استفاده از پروتکلهای
درمانی رایج در کشور اقدامات مناسبتری به عمل آید.
ملیحه حسنزاده مفرد، فاطمه همایی، حبیبالله اسماعیلی، صدیقه آیتی، حجت نقوی ریابی،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: سارکومهای
ژنیتال زنان تومورهایی نادر و بدخیمترین گروه تومورها با منشاء مزودرمال هستند.
اطلاعات موجود در مورد پاتوژنز، ریسک فاکتورها، درمان بهینه و نتایج درمانی این بیماریها
ناچیز است. در نتیجه بر آن شدیم خصوصیات کلینیکوپاتولوژیک مربوط به بیماران مبتلا
به سارکوم ژنیتال را مورد بررسی قرار دهیم.
روش بررسی: این
مطالعه یک مطالعه توصیفی- مقطعی گذشتهنگر است. پرونده 43 بیمار که با تشخیص
سارکوم ژنیتال زنانه طی مدت 16 سال (از سال 1370 تا سال 1385) تحت درمان قرار
گرفته بودند بررسی شد و اطلاعات استخراج گردید.
یافتهها: سن
متوسط بیماران ما 95/46 سال (77-3 سال) و شایعترین شکایت در این بررسی خونریزی
واژینال غیرطبیعی (8/69%) بود. میانگین مدت زمان سپری شده از شروع علایم تا تشخیص
بیماری برابر 53/8 ماه (36-1 ماه) بود. هیستولوژی تومورها در مطالعه ما شامل 34 مورد لیومیوسارکوم
(1/79%)، هشت مورد سارکوم استرومای آندومتر (6/18%) و یک مورد
امبریونال رابدومیوسارکوما (3/2%) بود. سه بیمار (7%) در Stage I، 20 بیمار (5/46%) در Stage II، شش بیمار (14%) در Stage III و 14
بیمار (6/32%) در Stage IV قرار
داشتند. 85/48% کمورادیوتراپی استفاده کرده بودند.
نتیجهگیری: اکثریت بیماران ما بسیار دیر مراجعه کرده بودند و یا به علت
نادر بودن بیماری تشخیص دیررس انجام شده بود. به همین دلیل در هر بیمار با خونریزی
غیرطبیعی خصوصاً پس از یائسگی که در سونوگرافی توده رحمی گزارش شده است باید به فکر
این بیماری باشیم.
محمد مهدی سلطان دلال، گلناز مبصری، جلیل فلاح مهرآبادی، محمد رضا اشراقیان، عبدالعزیز رستگار لاری، هدروشا ملاآقامیرزایی، آیلار صباغی، محمد آذرسا،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مقاومت به آنتیبیوتیکهای بتالاکتام در میان ایزولههای بالینی، در اکثر مواقع ناشی از تولید آنزیمهای بتالاکتامازی است. در سالهای اخیر، تولید آنزیمهای بتالاکتامازی با طیف وسیع (ESBLs) در میان ایزولههای بالینی بهویژه باکتری Escherichia coli شیوع فراوانی یافته و از آنجا که این بتالاکتامازها شامل چندین زیر خانواده میباشند، طراحی و استفاده از پرایمرهای یونیورسال بهمنظور شناسایی کامل این زیر خانوادهها میتواند مفید واقع شود. تولید آنزیم بتالاکتاماز در باکتری اشریشیا کلی مشکلات فراوانی را در درمان بیماران ایجاد نموده است. ژن CTX-M-1 عامل مقاومت بتالاکتامازی میباشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان ژن CTX-M-1 در باکتری اشریشیا کلی میباشد.
روش بررسی: در مجموع 500 نمونه ادراری از بیمارستانهای شهر تهران گردآوری شده؛ پس از کشت بر روی محیط EMB آگار در دمای 37 درجه بهمدت 24 ساعت و انجام تستهای بیوشمیایی برای تایید از بین 500 نمونه 200 ایزوله اشریشیا کلی جداسازی شد. بررسی حضور ژن CTX-M-1 با استفاده از روش PCR بر روی ایزولههایی که در تستهای تشخیصی Diffusion agar disk و Combined disk جداسازی شده بود انجام گرفت.
یافتهها: از 200 سویه مورد بررسی 128 (%64) سویه مولد بتالاکتامازهای وسیعالطیف بوده، پس از طی پروسه PCR برای شناسایی ژن CTX-M-1 نشان داد از 128 سویه بتالاکتامازهای وسیعالطیف مثبت 99 ایزوله (34/77%) حاوی ژن مورد نظر بوده است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل شده از این مطالعه درصد بالای مقاومت بتالاکتامازی را در بین سویههای اشریشیا کلی نشان میدهد. این مسئله یک خطر عمومی جدی را خاطر نشان میسازد که باید همه اقدامات برای جلوگیری از این خطر صورت گیرد.
محمد نقی طهماسبی، محمد آیتی فیروزآبادی، بهنام پنجوی، محمد حسن کاسب،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر یکی از شایعترین مراجعات درمانگاهی ارتوپدی، تروماهای مستقیم و غیرمستقیم به زانو بوده که به پارگی لیگامان صلیبی قدامی منجر میشوند. بازسازی لیگامان صلیبی قدامی پاره شده زانو در یک بیمار فعال به شدت توصیه میگردد. تا به حال جهت بازسازی آرتروسکوپیک لیگامان صلیبی قدامی روشهای متعددی پیشنهاد گردیده است که در آنها گرافت لیگامانی با روشهای مختلفی فیکس گردیدهاند. در این مطالعه پایداری زانو به دنبال فیکساسیون گرافت هامسترینگ در بخش فمورال بهوسیله دو روش پینگذاری ترانس فمورال و اندوباتون در بازسازی آرتروسکوپیک لیگامان صلیبی قدامی با هم مقایسه میگردد.
روش بررسی: بیمارانی که در طی سالهای 1388 -1387 در بیمارستان شریعتی تهران تحت جراحی بازسازی لیگامان صلیبی قدامی قرار گرفتهاند پس از حداقل 15 ماه با آرترومتر ساخت دانشکده مکانیک دانشگاه صنعتی شریف و معاینه بالینی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: بر اساس نتایج آرترومتر از بین هفت بیمار فیکس شده با اندوباتون، دو بیمار و از بین هفت بیمار فیکس شده با پین ترانس فمورال نیز یک بیمار، میزان تفاوت جابهجایی تیبیا نسبت به فمور در بین دو اندام سالم و مبتلا در تست لاچمن 25 درجه بیش از mm5 گزارش شده است و هیچکدام از بیماران از خالی کردن زیر زانو پس از جراحی شاکی نبودند.
نتیجهگیری: از نظر کلینیکی نتیجه تست عملکردی و پایداری زانو در فیکساسیون گرافت هامسترینگ در بخش فمورال به روش ترانس فمورال بهتر از اندوباتون است.
محمد مهدی سلطان دلال، محمد آذرسا، محمد حسن شیرازی، عبدالعزیز رستگار لاری، پرویز اولیاء، جلیل فلاح مهرآبادی، آیلار صباغی، هدروشا ملاآقامیرزایی، فرناز شامکانی، سوان آوادیس یانس، گلناز مبصری، روناک بختیاری، محمدکاظم شریفی یزدی،
دوره 69، شماره 5 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و
هدف: مصرف
روزافزون مواد ضد میکروبی بتالاکتام در درمان عفونتهای باکتریایی سبب افزایش مقاومت
بر علیه آنها شده است. هم اکنون یکی از معضلات در درمان عفونتهای بیمارستانی
مقاومت آنزیمی به بتالاکتامازهای وسیعالطیف (ESBL) در میان ایزولههای بالینی بهویژه اشریشیاکلی میباشد. از
آنجاییکه تعدادی از سویهها حساسیت دوگانه در شرایط آزمایشگاهی و درون بدن نشان
میدهند، انتخاب درمان موثر را با مشکل روبهرو میکند. در سالهای اخیر
بتالاکتامازهای CTX-M بهصورت غالب در سراسر جهان
شیوع یافتهاند. میزان شیوع تیپهای ESBL در بیشتر نقاط ایران ناشناخته مانده است. هدف از این مطالعه بررسی
فراوانی ESBL و نیز میزان شیوع زیر گروه CTX-M-1 در اشریشیاکلی جدا شده از عفونت ادراری
در شهر تبریز میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه ابتدا 400 نمونه
ادراری از آبان سال 1388 تا فروردین سال 1389 از بیمارستانهای تبریز جمعآوری و
188 سویه اشریشیاکلی توسط آزمایشهای بیوشیمیایی تایید شدند. در مرحله بعد
تست تعیین حساسیت نسبت به 10 آنتیبیوتیک منتخب انجام شد. سپس با
استفاده از روش دیسک ترکیبی و سینرژیسم دوبل، سویههای تولیدکننده ESBL شناسایی گردیدند. در نهایت با استفاده از روش PCR سویههای تولیدکننده آنزیمهای گروه CTX-M-1 مشخص شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از تستهای
فنوتیپی نشان داد که از کل 188 سویه اشریشیاکلی تعداد 82 (6/43%) سویه تولیدکننده ESBL میباشند. طی روش PCR نیز مشخص شد که از این میان تعداد 69 (1/84%) سویه تولیدکننده CTX-M-1 هستند.
نتیجهگیری: مطالعه
حاضر نشان میدهد که سویههای اشریشیاکلی تولیدکننده CTX-M در حال افزایش هستند. جهت تجویز داروی مناسب نیاز به شناسایی کافی
این سویهها میباشد.
صدیقه آیتی، فاطمه وحید رودسری، مرضیه طالبیان،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: چسبندگی غیرطبیعی جفت
از عوارض تهدید کننده حیات بوده و از علل ایجاد آن سزارین میباشد. هدف از ارایه این
گزارش معرفی یک مورد مرگ مادر بهدلیل جفت پرکرتا با تهاجم بهداخل مثانه میباشد.
معرفیبیمار: بیمار خانمی 37 ساله
بود که به دلیل شکست در توبکتومی، ناخواسته باردار شد. در هفته 26 و 30 بارداری با
خونریزی شدید از ادرار در بخش اورولوژی بستری و در سونوگرافی جفت سرراهی گزارش
شد. در هفته 34 بهدلیل خونریزی شدید سزارین اورژانس انجام و پس از تولد نوزاد و خونریزی
بسیار شدید، هیسترکتومی و رزکشن قسمتی از مثانه انجام گردید. ضمن عمل بهدلیل خونریزی
فوقالعاده شدید و غیرقابل کنترل پس از چهار ساعت در اتاق عمل فوت کرد.
نتیجهگیری: امروزه جفتهای با چسبندگی
غیرطبیعی به علت افزایش میزان سزارین رو به افزایش است. از راههای کاهش این عارضه
مهم، اجتناب از سزارینهای بدون اندیکاسیون میباشد.
فرهاد اعتضادی، آیلار آهنگری، هاجر شکری، محمدرضا خاجوی،
دوره 69، شماره 7 - ( 7-1390 )
چکیده
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA
سندرم نورولوژیک موقت (TNS) بهصورت کمر درد یا درد در ناحیه باسن و
اندام تحتانی بوده و معمولا موقتی میباشد. این سندرم اولینبار توسط Schneider در سال 1993 گزارش گردیده و بهنام سندرم
نورولوژیک موقت نامیده شد. انسیدانس سندروم نورولوژیک موقت بعد از بیحسی اسپاینال
با لیدوکایین، 10% تا 40% گزارش شده است. هدف اولیه این مطالعه تعیین درصد بروز سندرم
نورولوژیک موقت در این بیماران و هدف ثانویه تعیین ارتباط بروز سندرم نورولوژیک
موقت با نوع سوزن یا نوع پوزیشن جراحی بوده است. این مطالعه آیندهنگر بر روی 250
بیمار (ASA I-II) در محدوده سنی 18
تا 60 سال که کاندیدای جراحی در دو پوزیشن لیتوتومی و سوپاین بودند طراحی گردید.
بیماران با توجه به نوع سوزن اسپاینال (Sprotte or Quincke) و نوع داروی بیحسی (Lidocaine or bupivacaine) بهطور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. همه بیماران بعد از انجام مانیتورینگ
استاندارد توسط متخصص بیهوشی در سطح L2- L3 یا L3- L4 تحت بیحسی اسپاینال
قرار گرفتند. بعد از بیحسی اسپاینال بیماران با توجه به نوع جراحی، در وضعیت
سوپاین یا لیتوتومی قرار گرفتند. در طی سه روز بعد از عمل جراحی بیماران از نظر
بروز (TNS) مورد بررسی قرار
گرفتند. هرگونه درد و کرختی یا هیپرآلژزی در ناحیه کمر، باسن، قسمت قدامی یا خلفی
ران، زانو، ساق و پاها بهصورت یکطرفه یا دوطرفه ثبت گردید. همینطور خصوصیات درد
مانند احساس سوزش، انتشار درد، ارتباط درد با خواب و پوزیشن بیمار، مدت درد و نیاز
به آنالژزیک نیز بررسی شد. انسیدانس سندرم نورولوژیک موقت در بیمارانیکه با
لیدوکایین اسپاینال شده بودند بیشتر بود (003/0P= 22% Vs. 68%) سندرم نورولوژیک موقت در 85% از
بیماران گروه لیدوکایین و 58% از بیماران گروه بوپیواکایین که در پوزیشن لیتوتومی
جراحی شده بودند بروز نمود. بیمارانیکه علایم داشتند بهطور عمده در گروه لیدوکایین
و پوزیشن لیتوتومی بودند (002/0P=). در 77 بیمار درد
در ناحیه لومبوساکرال با انتشار به اندام تحتانی بود که با نشستن تشدید مییافت و در
22 مورد درد در ناحیه ران بود. دردها بهطور عمده 8-6 ساعت بعد از اسپاینال شروع
میشد. متوسط درد بیماران برحسب Visual Analog Scale (VAS) شش بود که با داروی پتدین کاهش مییافت. از نظر نوع سوزن اسپاینال اختلاف
واضحی بین دو نوع سوزن، در بروز سندرم نورولوژیک موقت وجود نداشت (7/0P=). در این مطالعه، انسیدانس عوارض نورولوژیک با لیدوکایین بیشتر از بوپیواکایین
بود که این یافته با مطالعه Keld همخوانی دارد. در پوزیشن Supine بروز کمردرد بسیار کمتر
بود، شاید علت آن این باشد که در وضعیت سوپاین ستون فقرات کمری حالت لوردوز طبیعی
خود را حفظ میکند ولی در وضعیت لیتوتومی لوردوز کمری کاهش یافته و حالت صاف پیدا
میکند. در این وضعیت عضلات، تاندونها، مفاصل و اعصاب دماسبی کشیدگی یافته و احتمال
بروز کمردرد افزایش مییابد. نوروتوکسیسیته لیدوکایین در مقایسه با بوپیواکایین
بیشتر است که شاید یکی از علل افزایش بروز (TNS) در گروه لیدوکایین باشد.
رضا کرباسی افشار، آیت شهماری، نصرالله شفیقی، امین صبوری،
دوره 70، شماره 6 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پروتکلهای درمانی مختلفی جهت کاهش چربی خون بهخصوص در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثربخشی تجویز سیمواستاتین با و بدون فنوفیبرات در بیماران اختلال چربی خون و بیماران عروق کرونر بر اساس یافتههای اکوکاردیوگرافی میباشد.
روش بررسی: یک کارآزمایی بالینی بر روی 124 بیمار مراجعهکننده به بیمارستان بقیهالله تهران طی سالهای 89-1387 انجام شد. بیماران در گروه اول 64 نفر، سیمواستاتین (mg20)، فنوفیبرات (mg200) روزانه، رژیم غذایی و فعالیت ورزشی و گروه دوم 60 نفر، سیمواستاتین همراه رژیم فوق به مدت یک سال دریافت کردند.
یافتهها: میانگین سنی بیماران 5/6±3/54 سال بود. در گروه اول نسبت به گروه دوم پروفایل چربی و میزان Left Ventricular Ejection Fraction (LVEF) تغییرات معنیداری داشت (05/0P<) اما پارامترهای کارکرد دیاستولی تغییر معنیدار آماری نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان میدهد درمان یکساله استاتین بههمراه فنوفیبرات، علاوه بر بهبود موثر پروفایلهای چربی خون، اثر مثبت روی LVEF و در نتیجه عملکرد بهتر قلبی را دارا میباشد.