17 نتیجه برای احسانی
هوشنگ احسانی، محسن خلیلی،
دوره 32، شماره 9 - ( 7-1354 )
چکیده
احسانی، خلیلی، نیکخواه،
دوره 33، شماره 2 - ( 8-1354 )
چکیده
مصطفی میرشمسشهشهانی، زهرا حلاجی، امیرهوشنگ احسانی، سیاوش طوسی،
دوره 63، شماره 1 - ( 2-1384 )
چکیده
مقدمه: بیماری ویتیلیگو یک اختلال پیگمانتاسیون اکتسابی بوده که در حدود یک درصد جمعیت را درگیر مینماید و خود را بصورت مناطق دپیگمانته نشان میدهد. از آن جایی که یکی از علل احتمالی ایجاد ویتیلیگو اتوایمیونیتی میباشد، کورتیکواستروئید سیستمیک با تضعیف سیستم ایمنی میتواند موجب توقف پیشرفت ضایعات ویتیلیگو و حتی رپیگمانتاسیون شود. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی دوز پایین کورتیکواستروئید سیستمیک در بیماران مبتلا به ویتیلیگوی در حال پیشرفت است.
مواد و روشها: هفتاد و چهار بیمار با ویتیلیگوی در حال گسترش مورد بررسی قرار گرفتند. به بیماران روزانه mg/kg3/0 از قرص پردنیزولون برای دو ماه اول داده شد. برای ماه سوم دوز دارو به نصف مقدار اولیه رسید و همچنین در ماه چهارم و پنجم نیز دوز دارو نصف مقدار ماه قبل بود. اثرات درمانی با استفاده از گرافی قبل و بعد از مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. عوارض جانبی درمان نیز در هر ماه مورد توجه قرار گرفت.
یافته ها: توقف در پیشرفت ضایعات و رپیگمانتاسیون بترتیب در 3/74% و 1/64% مشاهده گردید که میانگین رپیگمانتاسیون 8/26% بود. فرم لوکالیزه بیماری، سن پایینتر شروع بیماری، سفید نشدن موهای ناحیه ضایعه و درصد گرفتاری کمتر با پاسخ درمانی بهتری همراه بود. این در حالی بود که هیچ تفاوت معنیداری بین دو گروه جنسی و داشتن سابقه خانوادگی ویتیلیگو در پاسخ به درمان بیماران مشاهده نگردید. بهترین پاسخ درمانی مربوط به ضایعات سر و صورت بود و بدترین پاسخ درمانی مربوط به مخاط بود. عوارض جانبی درمان حداقل بوده و دوره درمانی را تحتتأثیر قرار نداد.
نتیجه گیری و توصیه ها: دوز پایین کورتیکواستروئید بدون داشتن عوارض جدی در جلوگیری از پیشرفت بیماری مؤثر میباشد ولیکن میزان پاسخ به درمان به صورت رپیگمانتاسیون قابل توجه نمیباشد و این روش درمانی برای افرادیکه ضایعات در حال گسترش دارند و قادر به استفاده از استروئید موضعی و فتوتراپی نمیباشند قابل انجام است.
معصومه برزگری، مهین ولیخانی، زهرا حلاجی، امیرهوشنگ احسانی، پدرام مهربان، سیاوش طوسی، حسین قاسم پور،
دوره 63، شماره 10 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: پوواتراپی یکی از روشهای درمانی مؤثر است که در طیف وسیعی از بیماری های پوستی نظیر ویتیلیگسو، پسوریازیس، درماتیت آتوپیک، ماستوسیتوز، مایکوزیس فانگوئیدس و ... بکار می رود. بی شک این روش درمانی در کنار اثرات درمانی دارای عوارض جانبی ناخواسته متعددی می باشد. هدف از این مطالعه ، بررسی فراوانی عوارض حاد پوواتراپی می باشد.
مواد و روش ها: بیمارانی که از فروردین ماه سال 1377 به درمانگاه نوردرمانی بیمارستان رازی مراجعه کردند مورد مطالعه قرار گرفتند. در این مطالعه 200 بیمار بررسی شدند و متغیرهای مورد مطالعه عبارت بودند از : سن، جنس، نوع پوست، تشخیص بیماری، سابقه فامیلی، نتیجه درمان با استفاده از سایر روش های درمانی علاوه بر پوواتراپی، دوز آغازین اشعه، چگونگی افزایش دوز، دوز توتال و تجمعی اشعه ، نحوه استفاده از پوواتراپی و دوزی از اشعه که عوارض در آن ظاهر شده است. اطلاعات ثبت شده توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: در جمعیت مورد بررسی متوسط سن بیماران 73/31 سال بود و اغلب افراد مورد مطالعه مؤنث بودند (5/60%) بیشتر بیماران (5/64%) پوست درجه 3 و 4 داشتند و شایع ترین تشخیص بیماری ویتیلیگو بود (5/51%). متوسط دوز آغازین پووا J/cm2 023/3743/2 و متوسط دوز کلی پووا J/cm2 251/243 و متوسط زمان پوواتراپی 8/8 65/13 ماه بود. در 5/96 درصد از بیماران پوواتراپی به صورت طولانی مدت با دوز کم استفاده شده است و در 5/70 درصد نتیجه درمان بهبود نسبی بوده است. عوارض جانبی ناخواسته عبارت بودند از: اریتم (5/32%) ، آفتاب سوختگی (5/19%) ، خارش (5/16%)، احساس سوزش (5/16%)، تهوع و استفراغ (14%)، درماتیت سبوره (5/7%) ، خشکی پوست (5/6%)، سردرد (5/3%) و درد شدید پوستی (5/3%).
نتیجه گیری و توصیه ها: شایع ترین عارضه حاد پوواتراپی در این مطالعه اریتم بوده است. در مقایسه با سایر بررسی ها، در این مطالعه عوارض جانبی پوواتراپی کمی بیشتر دیده شده است. در این مطالعه هیچ موردی از عوارض چشمی دیده نشده و در تعداد اندکی افزایش خفیف آنزیم های کبدی و کلیوی بدون نیاز به قطع درمان مشاهده شد. عوارض جانبی بیشتر در نواحی پوشیده (به غیر از نواحی آفتاب سوختگی) بودند.
زهرا صفایی نراقی، مسلم بهادری، امیرهوشنگ احسانی، رضا محمودرباطی، مریم غیاثی، زهره السادات نوزن،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: ملانوم بدخیم پوستی، کشندهترین تومور جلدی است که در صورت تشخیص زودرس قابل درمان میباشد. تشخیص این بیماری براساس بیوپسی (ترجیحاً به صورت برداشت کامل) ضایعات مشکوک است. در گزارش آسیبشناسی ملانوم بدخیم ضروری است که تومور در زیر گروه بافتشناسی مناسب تقسیمبندی شده و ضخامت تومور، فاز رشد آن، سطح تهاجم درجه فعالیت میتوزی، وجود یا فقدان پسرفت، ارتشاح التهابی و ایجاد اولسراسیون ثبت گردد. این توصیف میتواند درجه پیشرفت بیماری را تعیین نموده و با توجه به آن میتوان برآوردی از کارآیی سیستم بیماریابی و تشخیص زودرس به دست آورد.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی- مقطعی و گذشتهنگر انجام شد. لامهای پاتولوژی با تشخیص ملانوم بدخیم در طی سالهای 79-1377 که در بایگانی دپارتمان پاتولوژی موجود بود، از نظر معیارهای پاتولوژیک ذکر شده مورد ارزیابی قرار گرفتند و براساس ویژگیهای پاتولوژیک میزان بقای 10 ساله بیماران سنجیده شد.
یافتهها: در مجموع 47 مورد بررسی شد که میانگین سنی 38/57 (انحراف معیار = 85/5) و با توزیع جنسی 1/51% مرد و 2/42% زن بودند. 6/42% نمونهها در سطح کلارک I، 1/2% در سطح کلارک II، 4/6% در سطح کلارک III و 4/40% در سطح کلارک IV و 5/8% در سطح کلارک V بودند. در میان بیماران، 2/53% ضخامت برسلو کمتر یا مساوی 75/0 میلیمتر، 5/8% بین 76/0 تا 69/1 میلیمتر، 7/27% بین 7/1 تا 6/3 میلیمتر و در 6/10% موارد بالای 61/3 میلیمتر بود. میانگین ضخامت برسلو بر حسب جنس بیماران تفاوت معنیداری نشان نداد و بین ضخامت برسلو و سن بیماران تفاوت آماری معنیدار بود. میانگین بقای 10 ساله بیماران 75% بود که در زنان بیش از مردان بود. از دیگر نتایج این مطالعه پیدا کردن رابطهای خطی بین سن بیمار و ضخامت برسلو بود که براساس رابطه زیر قابل محاسبه است:(سال) سن × 016/0 + 625/0- = (میلیمتر) لگاریتم ضخامت برسلو
نتیجهگیری: ثبت کامل اطلاعات بالینی و آسیبشناسی بیماران مبتلا به ملانوم بدخیم بستر مناسبی را برای استقرار یک سامانه پایش بیماری فراهم مینماید.
حمیدرضا احمدیآشتیانی، نیما حکمتناظمی، شمسعلی رضازاده، بنفشه غلامحسینی، محمد بقایی، امیر هوشنگ احسانی، حسین رستگار،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: امروزه
آسیبهای پوستی ناشی از اشعه فرابنفش، نیاز به محصولات ایمن، ارزان، در دسترس و محافظ در
برابر پرتو فرابنفش خورشید را بیش از پیش نموده است. سیلیمارین موجود در گیاه
خارمریم دارای اثرات محافظتی در برابر پرتو فرابنفش خورشید است. در این تحقیق
اثرات مصرف موضعی کرم حاوی سیلیمارین در جلوگیری از اثرات سوء پرتو فرابنفش بر
پوست با استفاده از یافتههای هیستوپاتولوژیک و بالینی ارزیابی شد.
روش بررسی:
75 خوکچه هندی آلبینو به طور تصادفی به پنج گروه 15 تایی تقسیم شدند. موهای پشت حیوانات
در ابعاد دو سانتیمتر مربع تراشیده شد. در گروه اول تیماری صورت نگرفت. در گروه
دوم وازلین، در گروه سوم کرم پایه بدون عصاره سیلیمارین، در گروه چهارم
عصاره سیلیمارین و در گروه پنج کرم حاوی عصاره سیلیمارین استفاده شد. پس از دریافت
ماده مورد نظر، خوکچهها به مدت 45 دقیقه اشعه فرابنفش دریافت کردند. پس از 50 روز بررسی بالینی خوکچهها، آسانکشی شدند و
نمونهگیری پوستی بهعمل آمد.
یافتهها: در بررسی بالینی مواردی چون پوسته پوسته شدن جلد، برنزه
شدن پوست، همچنین ادم جلدی و در بررسی میکروسکوپیک ضایعات پاتولوژیکی از قبیل هایپرکراتوز
و هایپرپیگمانتاسیون اپیدرم، اگزوسیتوز، اکانتوز، پریفولیکولیت، ادم و افزایش
ضخامت درم دیده شد. مقایسه آماری گروه یک و گروه پنج، در اکثر شاخصها اختلاف معنیداری
را نشان میدهد (01/0p<).
نتیجهگیری:
مصرف موضعی کرم حاوی عصاره سیلیمارین می تواند در پیشگیری از ضایعات ناشی از پرتو
فرابنفش در خوکچه هندی موثر باشد. بررسی یافتههای بالینی و هیستوپاتولوژیک نتایج
مشابهی را با نتایج روشهای آنزیمی ارائه میدهد.
زهرا حلاجی، مریم اخیانی، امیرهوشنگ احسانی، پدرام نورمحمدپور، فاطمه غلامعلی، محمد باقری، جواد جهرمی،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: آلوپسی
آرهآتا نوعی ریزش موی غیر اسکارزا و مرتبط با سیستم ایمنی است. ژنتیک در ایجاد
این عارضه مهم است گرچه برخی شواهد بر مهم بودن آنتیژنهای ملانوسیتی در بروز این
عارضه دلالت دارند. گزارشاتی در خصوص ارتباط آلوپسی آرهآتا با بیماری سلیاک وجود
دارند. هدف این مطالعه بررسی وجود آنتیبادیهای آنتیگلیادین در بیماران
بیمارستان رازی بوده است.
روشبررسی: بیماران مبتلا به آلوپسی آرهآتا مراجعهکننده به
بیمارستان رازی جهت شرکت در طرح انتخاب شدند. خونگیری از بیماران انجام شده و به
آزمایشگاه ارسال گردید. IgG و IgA نمونهها
اندازهگیری شد و به ازای هر بیمار یک فرد سالم بهعنوان گروه کنترل وارد مطالعه
شده و خونگیری از آنها انجام شد. اطلاعات دموگرافیک بیماران در پرسشنامهها ثبت
شد.
یافتهها: 50
بیمار مبتلا به آلوپسی آرهآتا (29 نفر معادل 58% مرد و 21 نفر یا 42% زن) با
محدوده سنی 5/2 تا 50 سال با میانگین سنی 6/24 سال وارد مطالعه شدند. 50 فرد سالم
با محدوده سنی 48-5 سال (29 مرد معادل 58% و 21 زن معادل 42%) با میانگین سنی 24
سال بهعنوان گروه کنترل برگزیده شدند. از میان 50 بیمار انتخاب شده 9 نفر (18%)
آنتیبادی گلیادین مثبت داشتند و 41 بیمار (82%) آنتیبادی منفی بودند و از 50 نفر
گروه کنترل تنها یک نفر آنتیبادی مثبت داشت (05/0p<). سایر
تفاوتها به لحاظ آماری معنیدار نگردید.
نتیجهگیری: با
توجه به بیشتر بودن شیوع آنتیبادی آنتیگلیادین در بیماران با آلوپسی آرهآتا
نسبت به جمعیت نرمال و با توجه به معنیدار بودن این اختلاف، غربالگری سلیاک در
بیماران آلوپسی آرهآتا احتمالاً مفید است.
امیرهوشنگ احسانی، پدرام نورمحمدپور، سمانه جمشیدی، حامد قاسمی،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده
مقدمه: پاپولها و پلاکهای کهیری خارشدار حاملگی Pruritic Urticarial Papules and Plaques of Pregnancy (PUPPP) عمدتاً در بارداریهای اول و در سه ماهه سوم
دیده میشود و سیر خود محدود دارد.
معرفیبیمار: خانمی 24 ساله شکم اول چند ساعت بعد از ختم
بارداری با راش شدیداً خارشدار که ابتدا روی شکم ایجاد و سپس به اندامها گسترش
یافته بود مراجعه کرد. از ضایعات مادر بیوپسی تهیه شد. در پاتولوژی شواهدی از
ارتشاح سطحی لنفوسیتی با اندکی نوتروفیل و ائوزینوفیل منطبق با نمای کهیری PUPPP دیده
شد. آزمونهای ایمونوفلورسانس مستقیم و غیرمستقیم منفی بود. با توجه به نمای
بالینی و نرمال بودن نتایج پاراکلینیک با تشخیص PUPPP برای بیمار
درمان با کلوبتازول موضعی شروع شد که ضایعات بعد از یک هفته کاملا ناپدید شد.
نتیجهگیری: PUPPP ممکن است با تظاهری غیر کلاسیک بروز نماید و
توجه به نمای بالینی و آسیب شناسی در کنار هم برای تشخیص لازم به نظر میرسد.
شهریار اشکوری، امیرهوشنگ احسانی، عاطفه قنبری، حمیده مولایی، پدرام نورمحمدپور،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: پسوریازیس
یک بیماری مزمن و التهابی پوست بهشمار میرود. پاتوفیزیولوژی زمینهای تکثیر سلولهای
اپیدرم، تمایز و رگسازی و نیز سیستم ایمنی سلولار را در بر میگیرد. گیرندههای
کولینرژیک نیکوتینی روی کراتینوسیتها باعث تحریک ورود کلسیم به سلول و تمایز سلولی
میشوند. کشیدن سیگار و نیکوتین آن میتواند فرایند التهابی در پوست بیماران مبتلا
به پسوریازیس را تغییر دهد. هدف این مطالعه تعیین فراوانی استعمال سیگار در بیماران پسوریازیس
ارجاع شده به بیمارستان رازی شهرستان رشت میباشد.
روش بررسی: 96
بیمار مبتلا به پسوریازیس همسان شده با گروه کنترل از لحاظ سن و جنس و به همین
تعداد افراد سالم وارد مطالعه شدند. اطلاعات جمعآوری شده شامل وضعیت و طول مدت سیگار
کشیدن، شدت سیگار کشیدن (Pack/year) و سیگاری غیرفعال
بودن در پرسشنامههای مشخص طبقهبندی و آنالیز شد.
یافتهها: در
کل تعداد 192 بیمار مشتمل بر 96 بیمار مبتلا به پسوریازیس و 96 فرد سالم وارد
مطالعه شدند. میزان استفاده از سیگار در افراد مبتلا 3/33% و در افراد سالم 4/19%
بوده است (05/0P>).
میزان کلی استفاده از سیگار بر حسب پاکت در سال در بیماران مبتلا به پسوریازیس بیش
از افراد گروه کنترل بود: (68/3-17/1=95%CI، 07/2OR=، 05/0P<). قرار گرفتن غیر فعال در معرض دود سیگار ارتباط معنیداری
با بیماری نداشت 05/0P>.
نتیجهگیری: ابتلا به پسوریازیس احتمالا هم با طول مدت استفاده از سیگار
و هم با میزان استفاده از سیگار ارتباط معنیداری دارد و این بر اهمیت تاکید بر
ترک سیگار در میان بیماران مبتلا به پسوریازیس میافزاید.
مریم غیاثی، امیرهوشنگ احسانی، آرش دهنده، مونا عبدالرضا،
دوره 70، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پسوریازیس یک بیماری مزمن پوستی است که در بروز آن فاکتورهای ژنتیکی و محیطی نقش دارند.
ضایعات مشخصه این بیماری پلا کهای اریتماتوی پوسته دار است که بی شتر سطوح اکستانسور اندام ها و اسکالپ
را درگیر م یکند. مطالعات متعدد همراهی پسوریازیس را با بیمار یهای مختلف پوستی و سیستمیک نشان داده اند.
مطالعاتی که تاکنون انجام شد هاند نتایج متناقضی در مورد ارتباط هیپراوریسمی و پسوریازیس داشته اند. هدف
مطالعه ما بررسی سطح اسید اوریک سرم در بیماران مبتلا به پسوریازیس است. روش بررسی: این مطالعه به روش
مطالعه مقطعی بر روی 126 بیمار مبتلا به پسوریازیس انجام شد. بعد از ثبت سن و جنس بیماران، دوره بیماری،
نوع بیماری، شدت بیماری و وجود یا عدم آرتریت پسوریاتیک، سطح اسید اوریک بیماران در آزمایشگاه
5/4±1/5 بود. سطح اسید اوریک سرم mg/dL تعیین شد. یافت هها: میانگین سطح اسید اوریک سرم در بیماران
در بیمارانی که دوره ابتلا به پسوریازیس در ،(P<0/ به طور معنی دار در بیماران مبتلا به پسوریازیس شدیدتر ( 001
بالاتر از دیگران بود. (P=0/ و در بیماران دارای آرتریت پسوریازیس ( 003 (P<0/ آن ها طولانی تر ( 001
هم چنین سطح اسید اوریک سرم در بیماران مبتلا به انواع غیر پلاک تایپ پسوریازیس بالاتر از مبتلایان به
نتیج هگیری: این مطالعه نشان داد که سطح اسید اوریک سرم با افزایش .(P=0/ پسوریازیس پلاک تایپ بود ( 01
شدت و مدت پسوریازیس، با وجود آرتریت پسوریازیسی و با ابتلا به انواع غیر پلاک تایپ پسوریازیس
افزایش می یابد.
امیرهوشنگ احسانی، یوسف فکور، فاطمه غلامعلی، لیلا مختاری، محبوبه سادات حسینی، نجمه خسروانمهر، پدرام نورمحمدپور،
دوره 71، شماره 3 - ( خردادماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال بدشکلی بدنی (Body Dismorphic Disorder, BDD) با اشتغال ذهنی درباره یک نقص جسمی اغراق شده مشخص میشود. در این بیماری هر جنبهای از ظاهر میتواند سبب نگرانی باشد. در نتیجه اشتغال ذهنی با ظاهر به تخریب عملکرد اجتماعی و شغلی منجر میشود. هدف این پژوهش، تعیین شیوع BDD در بیماران مراجعهکننده به درمانگاه زیبایی است.
روش بررسی: مراجعهکنندگان به درمانگاه زیبایی در صورت رضایت، وارد مطالعه شدند. پرسشنامه دموگرافیک ویژگیهای بیماران شامل جنسیت، تأهل، تحصیلات، سابقه مراجعه به روانپزشک یا روانشناس، مصرف دارو، سابقه جراحی زیبایی و رضایت از جراحی و پرسشنامه ییلبراون برای سنجش اختلال BDD تکمیل گردید.
یافتهها: 174 بیمار (144 زن و 30 مرد) وارد مطالعه شدند. شیوع BDD بر اساس مقیاس ییلبراون در بین بیماران مراجعهکننده به درمانگاه زیبایی 3/33% بود. شایعترین گروه سنی 20 تا 50 سال بوده است. 7/20 درصد مبتلایان سابقه مراجعه به روانپزشک یا روانشناس داشتند. 2/17 درصد از مبتلایان، جراحی زیبایی انجام داده بودند که از بین این دسته اخیر، 20% ناراضی و 80% بهنسبت راضی بودند.
نتیجهگیری: اختلال بدشکلی بدنی در بین مراجعهکنندگان به درمانگاه زیبایی بیمارستان رازی شیوع بالایی (از هر سه بیمار یک نفر) دارد. این مسأله ضرورت تشخیص اختلال BDD در بیماران زیبایی و ارجاع آنها به روانپزشکان را نشان میدهد. تشخیص بهموقع این بیماران، افتادن درمانگر در دام اقدام درمانی برای این بیماران و بروز مسایل بعدی را بهحداقل میرساند.
حسن صیرفی، امیر هوشنگ احسانی، محبوبه سادات حسینی، بهادر سماواتی، فاطمه غلامعلی، پدرام نورمحمدپور،
دوره 71، شماره 4 - ( تيرماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: آلوپسی آرهآتا (AA) یکی از دلایل شایع آلوپسی بدون اسکار است که به صورت پچی یا منتشر دیده میشود. اتیولوژی این بیماری هنوز شناخته نشده است اما ارتباط آن و بیماریهای اتوایمیون بهویژه اختلالات تیروییدی مورد توجه قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر تعیین شیوع اختلال تستهای تیروییدی در افراد مبتلا به AA در مقایسه با جمعیت نرمال بود.
روش بررسی: اطلاعات مورد نیاز از پروندههای 100 بیمار (44 مرد و 56 زن با متوسط سنی 16/24 سال) مبتلا به AA توتالیس و یونیورسالیس به عنوان گروه نمونه و 100 فرد نرمال از نظر ابتلا به این بیماری (42 مرد و 58 زن با متوسط سنی 10/26 سال) بهعنوان گروه کنترل بهدست آمد. در هر دو گروه هیچگونه علامتی از ابتلا به بیماری تیروییدی در زمان معاینه ثبت نشده بود. دادههای بهدست آمده در نرمافزار SPSS ویراست 17 آنالیز شد.
یافتهها: در مطالعه حاضر شیوع کلی اختلال تستهای تیروییدی در مقایسه با گروه کنترل 3/10% بود. 8% بیماران اختلال T3 10% اختلال T4، 3% اختلال T3uptake و 11% اختلال TSH داشتند. اختلال T3, T4, TSH در بیماران بیشتر از گروه کنترل دیده شد (05/0P<). اختلال T3uptake در بیماران بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P>). شیوع اختلال TSH در انواع مختلف بیماری متفاوت بوده و در نوع توتالیس بیشتر از سایر انواع دیده شد.
نتیجهگیری: اختلال پاراکلینیکال تیرویید در بیماران AA بیشتر از جمعیت نرمال بود. ارتباط معنیداری بین این اختلالات با سن، جنس و طول مدت بیماری وجود نداشت.
ثمیله نوربخش، مجید کلانی، علی محمد علی اکبری، آذردخت طباطبایی، فهیمه احسانیپور، رضا تقیپور، محمد رضا شکرالهی،
دوره 71، شماره 6 - ( شهريورماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: تاکنون مطالعهای برای تعیین بروز و تظاهرات بالینی توکسوپلاسموز مادرزادی در نوزادان کشور انجام نشده است. هدف این مطالعه ارزیابی توکسوپلاسموز مادرزادی در نوزادان از بدو تولد و توصیف علایم بالینی و پیگیری بعدی آنان میباشد.
روش بررسی: یک مطالعه آیندهنگر به روی 270 نوزاد متولد شده در دو بیمارستان آموزشی تهران طی سالهای 91-1390 انجام شد. حین زایمان خون بندناف از نوزادان گرفته شد. نمونهها سانتریفوژ و به آزمایشگاه تحقیقاتی منتقل و در فریزر Cº 80- نگهداری شد. آنتیبادی اختصاصی توکسوپلاسما (IGG و IGM) به روش الایزا اندازهگیری شد. نوزادان مبتلا درمان و از نظر پیشرفت بیماری پیگیری شدند.
یافتهها: سن جنینی نوزادان بین 40-28 هفته بود. فراوانی IGG و IGM مثبت به ترتیب 1/44% و 1% بود. شایعترین تظاهر بالینی در افراد با سرولوژی مثبت (IGM) بهترتیب علایم چشمی (50%) و علایم مغزی (50%) بود. در هیچیک از موارد با سرولوژی مثبت (IGM) واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) در مایع مغزی- نخاعی مثبت نبود.
نتیجهگیری: 5/1% از نوزادان سرولوژی مثبت داشتند. متنوع بودن تظاهرات بالینی و تشخیص سریع نوزادان آلوده در کشور اهمیت دارد. افزودن تستهای سرولوژیک توکسوپلاسما به تستهای غربالگری نوزادان توصیه میشود.
امیر هوشنگ احسانی، فاطمه غلامعلی، محبوبه سادات حسینی، ناهید حسنپور، پدرام نورمحمدپور،
دوره 72، شماره 7 - ( مهر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر بهمنظور ارزیابی نتایج بالینی و میزان عوارض استفاده از Intense Pulsed Light (IPL) جهت درمان خال اسپایلوس (Nevus spilus) طراحی و اجرا شده است.
روش بررسی: در یک مطالعه نیمهتجربی، 14 بیمار با تشخیص بالینی خال اسپایلوس مراجعهکننده به کلینیک لیزر بیمارستان رازی تهران از 1389 تا 1391 وارد مطالعه شدند. پس از تایید آسیبشناسی با سیستم IPL با پارامترهایی مطابق با تیپ پوست و محل ضایعه طی یک تا سه جلسه با فاصله 21-14 روز طی سه ماه درمان شدند. دو ماه پس از اتمام درمان، اثر درمانی بر مبنای عکسهای گرفته شده و میزان رضایت بیماران و کنترل عوارض ارزیابی شد.
یافتهها: بهبود عالی در یک بیمار، بهبود خوب در هشت بیمار و بهبود اندک تا صفر در پنج بیمار حاصل شد. عارضه پایداری گزارش نشد. بیماران جوانتر و بیمارانی که ضایعه را در زمان کوتاهتری داشتند به درمان پاسخ بهتری دادند (002/0P=).
نتیجهگیری: IPL درمانی موثر و ایمن در مورد خال اسپایلوس است؛ اما مطالعات دیگری جهت بررسی کفایت و عوارض درمان توصیه میشود.
امیر هوشنگ احسانی، فاطمه غلامعلی، محبوبه سادات حسینی، مژگان نوری، پدرام نورمحمدپور،
دوره 72، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری Mycosis Fungoides (MF) نوعی از لنفومهای پوستی با درگیریهای متنوع پوست و ضمایم آن است. هدف از این مطالعه بررسی انواع درگیری ناخنی و شیوع هر یک در بیماران مبتلا بود.
روش بررسی: در یک پژوهش مقطعی، بیماران با تشخیص بالینی MF و تایید آسیبشناسی مراجعهکننده به درمانگاههای پوست، پیگیری، پرتودرمانی و بیماران بستری در بیمارستان رازی در سال 1390 (از فروردین تا اسفند 1390) و پس از دریافت فرم رضایت آگاهانه توسط پژوهشگران مطالعه مورد معاینه دقیق پوست و ناخن قرار گرفتند و انواع تغییرات ناخنی مشاهده شده در پرسشنامههای مخصوص ثبت گردید.
یافتهها: در کل 60 بیمار مبتلا به MF در بازه زمانی مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران 3/187/49 بوده است. 28 بیمار (7/46%) مرد بودند و 32 مورد (3/53%) زن بودند. 18 بیمار (30%) درگیری ناخنی داشتند که در مردان دو برابر شایعتر بود (12 مرد و شش زن بودند). ارتباط معناداری میان وجود درگیری ناخن و سن (49/0P=)، جنس (62/0P=)، مدت ابتلا به بیماری (76/0P=) و نوع درمان انجام شده (34/0P=) پیدا نشد.
نتیجهگیری: درگیری ناخنی جزو موارد شایع در بیماران مبتلا به MF به شمار میرود گرچه ارتباطی با مشخصات دموگرافیک بیماری ندارد.
ثمیله نوربخش، فهیمه احسانیپور، نیوشا مسئلهگویان،
دوره 77، شماره 9 - ( آذر 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای داخل رحمی منجر به درگیری ارگانهای مختلف بدن جنین از جمله چشم میشود. تعیین فراوانی و پاسخ بالینی ضایعات چشمی به داروهای اختصاصی در شیرخواران مبتلا به عفونتهای مادرزادی توکسوپلاسما و سایتومگالوویروس هدف این مطالعه بود.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت تاریخی از مهر ۱۳۹۰ تا آبان ۱۳۹۶، در بخش کودکان و چشم، بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) تهران انجام شد. بیماران شامل ۷۸ شیرخوار با عفونت داخل رحمی (اثبات شده) و درگیری چشمی (کاتاراکت، گلوکوم و رتینیت) بودند. شیرخوارانی که آزمایشات تکمیلی و تشخیصی، معاینات چشمی نداشتند، مراجعه و پیگیری نکردند و درمان موثر دریافت نداشتند، از مطالعه حذف شدند. سه نفر فوت کردند. درنهایت ۳۷ بیمار (۲۵ سایتومگالوویروس و ۱۲ توکسوپلاسما) وارد مطالعه و تا یک سال پاسخ بالینی ضایعات چشمی ارزیابی شد.
یافتهها: از ۱۲ توکسوپلاسما، پنج بیمار درمان کامل و چهار مورد پاسخ بالینی مناسب داشتند. از ۲۵ سایتومگالوویروس، ۱۸ بیمار درمان کامل و ۹ بیمار پاسخ بالینی مناسب داشتند.
نتیجهگیری: ضایعات چشمی در ۸۰% موارد توکسوپلاسما و ۵۰% سایتومگالوویروس بهبود یافتند.
ابراهیم جعفریپویان، حانیه السادات سجادی، مریم تاجور، الهام احسانی چیمه، ایمان فلاح، فرهاد حبیبی،
دوره 80، شماره 6 - ( شهریور 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع بیماریهای نوپدید و بازپدید و پیشبینی ناپذیر بودن آنها منجر به افزایش توجه بهضرورت آمادگی مراکز بهداشتی و درمانی در مقابله با این پدیده شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی آمادگی بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در مواجهه با کووید 19 انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر با بهرهگیری از رویکرد کمی بهصورت توصیفی مقطعی در بازه زمانی مهر تا اسفند 1399 انجام شد. محیط پژوهش شامل همه بیمارستانهای دولتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. جامعه پژوهش شامل روسا، مدیران، مسئولین دفاتر بهبود کیفیت و دبیران بحران کلیه بیمارستانهایی بود که در مدیریت بیماران کوید 19 مشارکت داشتند. برای جمعآوری دادهها از چکلیستهای استاندارد تهیه شده توسط مرکز اروپایی پیشگیری و کنترل ویروس کرونا و مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها شامل هشت حیطه و 21 جزء استفاده شد. حداقل امتیازی که هر بیمارستان میتوانست کسب نماید 143 و حداکثر امتیاز 429 بود.
یافتهها: میانگین نمره آمادگی بیمارستانها (87%)۳۹۱ بهدست آمد. بیمارستان شماره 1 با کسب 425 امتیاز دارای بالاترین آمادگی و بیمارستان شماره 7 با کسب 349 امتیاز دارای کمترین آمادگی بودند. شش مورد از بیمارستانهای مورد مطالعه دارای آمادگی بیش از 90% و سه مورد دارای آمادگی کمتر از 90% بودهاند. بالاترین میزان آمادگی مربوط به حیطه بهداشت دست، تجهیزات حفاظت فردی و مدیریت زبالههای بیمارستانی و کمترین میزان آمادگی مربوط به استقرار بیماران، جابجایی بیماران در بیمارستان و دسترسی مراجعهکنندگان و ملاقاتکنندگان بود.
نتیجهگیری: میزان آمادگی نسبی بیمارستانها برای مواجهه با کوید 19 براساس نتایج این مطالعه نسبتا مناسب بود. ارزیابی مرتب بیمارستانهای مرجع کرونا و حتی سایر بیمارستانها میتواند به آمادگی بیشتر این بیمارستانها و شناسایی، رفع و تقویت نقاط ضعف آنها کمک نماید.