15 نتیجه برای اسفندی
اسفندیار شهرستانی،
دوره 27، شماره 5 - ( 2-1348 )
چکیده
انواع پروتزهایی که برای مفصل بالای ران تا کنون تعبیه شده به طور خلاصه ذکر گردیده و ساختمان سه نوع پروتز کامل چارنلی، وموریس مولر و موارد استعمال آنها شرح داده شده است.نکاتی که در حین عمل جراحی باید مورد نظر قرار گیرد و اشکالات و عوارض مصرف این پروتزها یادآوری شده است و بالاخره مفصل جدیدی که توسط نگارنده ساخته شده شرح داده شده است.
ضیاء شمسا، اسفندیار بداغی،
دوره 27، شماره 9 - ( 1-1349 )
چکیده
کوشش کنونی بر این است که درستترین و عملیترین راه را برای شناسایی انواع سندرم نفروتیک و در نتیجه درمانپذیری آن بیاییم. انجام بیوپسی و تهیه برشهای ظریف و رنگآمیزیهای اختصاصی برای هر نمونه و مطالعه دقیق بافت تا این زمان واقعیترین و ارزندهترین راه نیل به هدف فوق شناخته شده است.آسیبهای متعدد و مختلفی که تا این هنگام برای سندرم نفروتیک شرح داده و منظم شده نه تنها راه مطالعه و تحقیق را بر روی آسیبشناس باز نگه میدارد بلکه به او اجازه میدهد با استفاده از همکاری طبیب درمانکننده و دریافت اطلاعات صحیح و دقیق از وضع بالینی و آزمایشگاهی بیمار تشخیص قطعی نوع ضایعه را بدون نیاز باستفاده از میکروسکپ الکترونیکی تقریباً در همه موارد بیابد.نیاز به میکروسکپ الکترونیکی در زمینه بازشناختن اختلافات ممکن در یک دسته آسیبی واحد برای تفسیر سیر تکاملیهای متفاوت (مثلاً سندرم نفروتیکهای خالص که تمایل به عود دارد و آنهایی که به سرعت رو به گلومرولونفریت مزمن میرود یا دستهای که سالها از تکامل باز ایستاده است) آشکار میباشد ولی در عدهای از موارد نیز که تشخیص آسیبشناسی با میکروسکپ معمولی مشکوک میباشد، میکروسکپ الکترونیکی میتواند جوابگوی این شبهه باشد.به نظر میرسد تا پیشرفتهای بیشتر علوم ایمونولوژی و انزیمولوژی هنوز میکروسکپ الکترونیکی بتواند عدهای از مشکلات به خصوص «تکاملی» آسیبهای نسجی را روشن نماید.
اسفندیار بداغی، محمد حسین عمید، رضا صفی،
دوره 33، شماره 7 - ( 1-1355 )
چکیده
آرتریت روماتوئید با آغاز نوزادی در تنها پسر و دختر خانواده گزارش گردید. چنین حادثه ای بی نهایت نادر است و نشریات پزشکی تنها آغاز آن را در آخر ماه نخست عمر در قلیلی بیمار گزارش نموده اند، و فقط یک مورد به آغاز آن در سن یک هفتگی اشاره شده است. وجود این دو بیمار مسائل مهمی مانند پاتوژنی و اتیولوژی بیماری را به میان می کشد. نقش یک عامل عفونی ناشناخته در زایش بیماری در دوران بارداری و احتمال آغاز پدیده « خود ایمنی » در زندگی جنینی از یک سو و امکان انتقال بیماری به طور خانوادگی و توارث در این بیماران از سوی دیگر به بحث گذاشته می شود.
اسفندیار بداغی، محمود ضیاء شمسا، علی ابطحی،
دوره 34، شماره 7 - ( 1-1356 )
چکیده
101 کودک گرفتار سندرم نفروتیک اولیه مورد مطالعه بالینی - آزمایشگاهی - آسیب شناسی و تکامل قرار گرفته اند. 6/37 درصد ایشان آسیب های ناچیز گرومرولی نشان داده اند در حالی که گلومرولونفریت های پرولیفراتیو 6/37 و اسکلروز گلومرولی 8/22 درصد موارد را تشکیل می دهند.64 بیمار با کورتیکوستروئیدها و 43 نفر با ایمونودپرسورها طبق پروتکل موجود درمان گردیده اند نتایج درمانی به تفصیل ارائه گردیده است.74 کودک برای مدتی بیش از 6 ماه تحت مراقبت بوده اند: 42 نفرشان در رمیسیون (88/56) شش نفر در رمیسیون نسبی ، 16 بیمار با علائم نفروپاتی ، 10 نفر دچار نارسائی کلیوی بوده اند.شناسایی آسیب های کلیوی در سندرم نفروتیک در سالهای اخیر موجب کاربرد وافر بیوپسی کلیه شده است (5) (9)(16)(30). این مطالعه موجب بهتر شناخته شدن آسیبهای نسجی ، پاسخ های درمانی و پیش بینی دقیق تر سیر بعدی گردیده است.مطالعات انجام شده در کشورهای مختلف اروپا - امریکا - افریقا و آسیا حقیقت جالبی را نشان داده اند: نسبت شیوع آسیب های نسجی در ممالک مختلف حتی در بخش های متفاوت یک سرزمین یکسان نبوده است (9)(12)(13)(16)(26)(28).این تفاوت ها نکته آغاز مطالعات اتیولوژیک می باشد. چنانکه در « ایبادان» نقش مالاریا در زایش سندرم نفروتیک نشان داده شده است. (2)ما در کار کنونی 101 مورد سندرم نفروتیک اولیه کودکان را که در تهران به کمک بیوپسی کلیه شناسایی شده تحت گروه بندی رنه حبیب ، آسیب هایشان گروه بندی و توسط کورتیکواستروئید و ایمونوسوپرسورها درمان شده اند به ترتیب ارائه می نمائیم.در آخر ، مطالعه مقایسه ای آسیب های یافت شده در این بیماران با آنچه در منابع طب کودکان در دسترس مقایسه داشته ایم انجام خواهم داد.
اسفندیار بداغی، حسین لایقی مقدم، رضا معظمی،
دوره 35، شماره 3 - ( 2-1356 )
چکیده
100 شیرخواره که به علل گوناگون در بخش های مرکزی طبی کودکان بستری شده بودند برای تشخیص باکتریوری بارز به دو روش ادرار پاکیزه گرفته شده و بزل مثانه مورد مطالعه قرار گرفتند:4 شیرخوار در هر دو روش و 3 نفر دیگر تنها در یک بزل مثانه ای باکتریوری بارز را نشان دادند.چنانکه از نوشته های پزشکی بر می آید برای اولین بار Hanilt on Bailey در جنگ جهانی اول یونکسیون مثانه را در ناخدایی که دچار احتباس ادرار بوده است در سه نوبت متوالی بدون بروز عارضه ای انجام داد (1) در سال 1956 Guze و Beeson برای مطالعه باکتریولوژیک اقدام به پونکسیون مثانه نمودند (2) در سال 1957 Manzon و همکاران مطالعه مقایسه ای (شمارش باکتری) را در نمونه های حاصل از C.C. سونداژ مثانه و B.A. انجام دادند (2)مجرای خروجی ادرار بوسیله قسمت انتهایی آن حاوی باکتریهایی می باشند که ادرار گرفته شده به طریقه C.C. را آلوده می سازد به همین جهت است که در حال حاضر که باکتریوری جانشین پیوری در تعریف عفونت ادراری گشته است کشت ادراری را که به طریقه C.C. بدست آمده است و کمتر از 10000 باکتری دارد منفی (آلودگی) بین ده هزار و صدهزار را مشکوک و بالاخره بیش از 100000 را باکتریوری بارز ( (S.B.U. ) ) تلقی می نماییم. Williams, Kaitz معتقدند که یک کشت مثبت ادرار پاکیزه گرفته شده (که حاوی یک رژیم واحد باشد) بین 80-90 درصد و دو کشت مثبت (با رشد همزمان رژیم) در حدود 95 درصد ترجمان عفونت ادراری می باشد (2). معهذا تجربه نشان داده است عدم رعایت صحیح پاکیزگی در جمع آوری ادرار از یک سو و قرار دادن ظرف آن در حرارت معمولی برای چند ساعت پاسخهای مثبت نادرست بسیار بدست می دهد. با توجه به مطالب فوق و یادآوری مشکلات بدست آوردن نمونه ادرار پاکیزه از یک سو و تجربه گذشته که شیوع عفونت ادراری را در شیرخواران گرفتار سوء تغذیه بسیار بالا نشان داده بود (3) بر آن شدیم تا مطالعه تطبیقی بین دو نمونه ادرار گرفته شده به طریقه C.C. و B.A. به عمل آوریم و نتایج دو روش را مقایسه کنیم.
سیدمنصور رضوی، حمیدرضا زارع، حسین اسفندی،
دوره 56، شماره 4 - ( 4-1377 )
چکیده
در این مطالعه 391 زن دیابتی بطور تصادفی از میان مراجعه کنندگان به مرکز کنترل دیابت شهر یزد انتخاب و از نظر سوابق و نتایج بارداری به روش مقطعی مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی عبارت بودند از: میانگین (سن ازدواج، دفعات ازدواج، سن اولین بارداری، دفعات بارداری، آخرین قند خون ناشتا)، فراوانی و میانگین (زایمان زودرس، تولد زنده، کودک باقی مانده، تولد کودکان >4 Kg، تولد کودک ناهنجار، سابقه سقط)، فراوانی دیابت (دیابت در نسلهای قبل و بعد، زنان واجد شرایط تنظیم خانواده، شایعترین روش جلوگیری از بارداری)، و بررسی زنان حامله در جمعیت تحت بررسی. در بین افراد مورد مطالعه کسانی وجود داشتند که: بیش از 5 بار ازدواج کرده بودند، 25 بار حامله شده بودند، پانزده فرزند داشتند، 10 کودک بیش از 4 کیلوگرم بدنیا آورده بودند، 14 مرتبه سابقه سقط داشتند و حتی فردی بود که 11 کودک ناهنجار بدنیا آورده بود. بیماری بدون در نظر گرفتن نوع دیابت در هر نسل، در جنس مونث بیشتر بود، و میانگین آخرین قند خون ناشتا در افراد با تعداد حاملگی بیش از 6 بار بطور معنی داری بیشتر از افراد با حاملگی کمتر از 6 بار بود (P=0.0004). پیشنهاد اصلی این بررسی غربالگری صحیح زنان باردار از نظر دیابت و پیگیری اورژانس مبتلایان و تاکید بیشتر بر آموزش بوده است.
سیدمنصور رضوی، حمیدرضا زارع، حسین اسفندی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
عواملی نظیر افزایش سن، چاقی، کم تحرکی، استرس، شهرنشینی، هیپرلیپیدمی، افزایش فشارخون شریانی، تعدد حاملگی، مصرف دخانیات و غیره از عوامل مهمی هستند که چه در ایجاد بیماری دیابت و چه در افزایش موربیدیتی و مورتالیتی آن پیوسته مورد بحث واقع می شوند. در این مطالعه 780 بیمار مبتلا به دیابت قندی که جهت درمان بیماری خود به مرکز کنترل بیماری دیابتی شهر یزد مراجعه می کردند، در یک مطالعه توصیفی Correlational study از نظر برخی عوامل خطرزای مهم تحت بررسی قرار گرفتند تا با شناسایی افراد در معرض خطر برای آنها اقدامات پیشگیری کننده لازم انجام گیرد. در این بررسی 54% جمعیت مورد مطالعه چاق، 52/3% کم تحرک، 80/7% شهرنشین، 42/8% مبتلا به هیپرلیپیدمی، 45/1% مبتلا به افزایش فشارخون شریانی، 21/5% سیگاری و حدود 11% بیماران بصورت متناوب یا دائمی الکل مصرف می کردند و یا قبلا الکلی بوده اند. 85% کل بیماران عادت به ورزش نداشتند که میانگین قندخون ناشتای آنها بالاتر از کسانی بود که به انجام ورزش عادت داشتند و این اختلاف نیز معنی دار بود (P=0.01). اکثریت زنان تحت مطالعه (65/3%) تعداد 6 بار یا بیشتر حامله شدن را تجربه کرده بودند و میانگین آخرین قندخون ناشتا در آنها با اختلاف معنی داری بیشتر از زنان با حاملگی کمتر بود (P=0.0004). سن اکثر بیماران در هر دو جنس 50 تا 70 سال بود و طول مدت بیماری در اکثریت آنها کمتر از 10 سال بود که میانگین آخرین قندخون ناشتا با افزایش طول مدت بیماری بطور معنی داری افزایش می یافت (P=0.00003). بیماری بدون در نظر گرفتن نوع دیابت در هر نسل در جنس مونث بیشتر بوده و میانگین آخرین قندخون ناشتای کل بیماران 216 میلی گرم در دسی لیتر بود که مقدار کنترل شده ای نیست. این میانگین بعنوان یک شاخص ارزیابی عملکرد مراکز کنترل دیابت پیشنهاد گردیده است.
جلال رضائی، خلیل اسفندیاری،
دوره 62، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده
مقدمه: سنگ های مجرای صفراوی مشترک (CBD=Common bile duct) شایعترین علت یرقان انسدادی و کلانژیت هستند و همچنین ایجاد پانکراتیت می کنند که بویژه در افراد مسن و افرادی که بیماری های زمینه ای مهم دارند می تواند تهدیدکننده حیات باشد.
مواد و روش ها: در این بررسی تعداد 200 بیمار از مبتلایان به سنگ CBD که توسط دو روش درمانی کله سیستکتومی به همراهی اسفنکتروتومی آندوسکوپیک قبل از عمل و کله سیستکتومی و اکسپلور باز CBD مورد درمان قرار گرفته بودند با یکدیگر از نظر عوارض عمل، موفقیت درمان و طول مدت و مشکلات مربوط به بستری مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها به این قرار بود که دو گروه مورد بررسی از نظر عوارض عمل جراحی تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. همچنین یافته های مربوط به طول مدت بستری که اندکس موربیدیته بیمار بودند نیز تفاوت قابل ملاحظه ای نداشتند. ولی بیماران گروه اول عوارض اسفنکتروتومی آندوسکوپیک را نیز متحمل می شدند و از طرفی از نظر طول مدت بستری نیز از نظر آماری تفاوت معنی داری با گروه دوم داشتند و مهمتر اینکه میزان شکست در خروج سنگ نه تنها بلافاصله بعد از درمان بلکه در بررسی بعدی نیز در گروه تحت درمان با اسفنکتروتومی آندوسکوپیک بشکل معنی داری بالاتر از گروه تحت درمان با کله سیستکتومی و اکسپلور باز CBD می باشد.
نتیجه گیری و توصیه ها: این یافته ها این نتیجه را مطرح می سازد که اسفنکتروتومی آندوسکوپیک نه تنها عوارض کوتاه مدت و طول مدت بستری را می افزاید بلکه میزان شکست آن در خروج سنگ نیز بیشتر است.
حسین عاشق، جلال رضایی، خلیل اسفندیاری، عبدالرضا رویینتن، مهدی ابوذری،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده
با پیشرفت جراحی لاپاراسکوپیک، تکنیکهای مختلف لاپاراسکوپیک جهت جایگذاری کاتتر دیالیز صفاقی مطرحشده که بیانگر برتری این روش بر دو روش جراحی باز و زیر جلدی بوده است. هدف از این مطالعه، معرفی و ارزیابی یک روش ساده لاپاراسکوپیک در جایگذاری کاتتر دیالیز صفاقی در بیماران تحت دیالیز صفاقی مداوم میباشد.
روش بررسی: 79 بیمار مبتلا به نارسایی کلیوی مرحله نهایی (46 مرد و 33 زن) با میانگین سنی 50 سال (83-19 سال) بررسی شدند. در این روش یک تروکار پنج میلیمتری جهت ورود دوربین و یک تروکار پنج میلیمتری در سمت چپ ناف وارد حفره شکم گردید. از طریق تروکار دوم، یک تونل در سمت چپ بهفاصله دو سانتیمتر از ناف جهت ورود کاتتر تنکهوف تعبیه و کاتتر زیر دید مستقیم در حفره شکم جایگذاری شد. کارایی تونل زیر جلدی و کاتتر بهعنوان آخرین مرحله ارزیابی شد.
یافتهها: عارضهای حین جراحی و مرگ ناشی از جراحی در بیماران رخ نداد. عوارض زودرس جراحی در 12 بیمار (1/15%) مشاهده شد. شایعترین عارضه مدیکال و مکانیکال دیررس جراحی بهترتیب، پریتونیت (3/6%) و هرنی (7/3%) بود. در پیگیری چهارساله بیماران، کاتتر دو بیمار بهعلت پریتونیت خارج گردید.
نتیجهگیری: جایگذاری لاپاراسکوپیک کاتتر تنکهوف، یک روش ساده، سریع و ایمن میباشد. به اعتقاد ما تجربیات آینده، روش لاپاراسکوپیک را بهعنوان روشانتخابی در این زمینه مطرح خواهد کرد.
جلال رضایی، خلیل اسفندیاری، جواد خلیلی پویا، حسن توکلی، رسول عبدالرحمن، پیمان سلامتی، مهدی ابوذری،
دوره 66، شماره 6 - ( 6-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی رادیکال و بهدنبال آن رادیوتراپی نقش مهمی در درمان کانسر هیپوفارنکس دارد. هر چند که در مورد روش بازسازی پس از رزکسیون جراحی اتفاق نظر وجود ندارد. هدف این مطالعه مقایسه عوارض دو تکنیک Gastric Pull-Up و Pectoralis Major Myocutaneous Flap در بازسازی ناحیه درگیر پس از انجام لارنگوفارنگوازوفاژکتومی میباشد.
روش بررسی: پرونده 64 بیماری که به دنبال جراحی رادیکال تحت بازسازی ناحیه درگیر با یکی از دو روش GPU یا PMMF قرارگرفته بودند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک، محل ضایعه، درگیری proximal margin، سابقه رادیوتراپی، وجود لنفادنوپاتی، دیسکسیون گردنی و عوارضی مثل فیستول گوارشی، تنگی محل آناستوموز، اختلال عملکرد بلع و تنگی استوما از پروندههای مربوطه استخراج و بین دو گروه با یکدیگر مقایسه گردید.
یافتهها: در مجموع 64 بیمار (43 نفر در گروه GPU و 21 نفر در گروه PMMF) مورد ارزیابی قرار گرفتند. بین دو گروه تفاوت آماری معنیداری از لحاظ مشخصات دموگرافیک وجود نداشت. محل درگیری ضایعه تومورال در هفت نفر لارنکس، پنج نفر پروگزیمال مری، پنج نفر خلف کریکوئید، چهار نفر سینوس پیریفورم، دو نفر دیواره خلفـی و 41 نفـر ترکیبـی از نواحـی مختلف بود. تفاوت آماری معنیداری بین دو تکنیک جراحی از نظر ایجاد تنگی محل آناستوموز، اختلال عملکرد بلع یا تنگی استوما وجود نداشت در حالیکه ایجاد عارضه فیستول به دنبال عمل جراحی در روش GPU به لحاظ آماری کمتر از روش PMMF بود (001/0
نتیجهگیری: پیدایش تنگیهای عملکردی یا اختلال عملکرد بلع در دو روش مشابه ولی تکنیک GPU با بروز فیستول کمتری همراه است.
جلال رضایی، خلیل اسفندیاری، حسن توکلی، محمود صدوقی، مهرداد حسیبی، مهرداد بهزادی،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونتهای ناشی از کاتترهای ورید مرکزی از مهمترین عوارض کاربرد این کاتترها محسوب میشوند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر پماد موپیروسین در پیشگیری از بروز این عفونتها است. روش بررسی : مطالعه بر روی بیماران بخش جراحی که در بیمارستان امیراعلم تهران بستری شده و به دلایلی نیاز به کاتتر ورید مرکزی داشتند انجام گردید. بیماران بهطور تصادفی به دو گروه هدف و شاهد تقسیم شدند. برای گروه هدف جهت پانسمان محل تعبیه کاتتر از پماد موپیروسین استفاده شد و پانسمان گروه شاهد بدون استفاده از موپیروسین انجام شد. برای کلیه بیماران محلول کلر هگزیدین دو درصد بهعنوان آنتیسپتیک موضعی و محلول انوکساپارین بهصورت تزریق وریدی بهکار گرفته شد. در صورت بروز علایم عفونت موضعی و یا سیستمیک و یا گذشت ده روز از زمان تعبیه کاتتر مرکزی، کاتتر خارج شده و جهت کشت نیمه کمّی ارسال میگردید. یافتهها : 118 بیمار واجد شرایط (61 نفر در گروه شاهد و 57 نفر در گروه هدف) مطالعه را به پایان رساندند. 88 کاتتر در گروه شاهد و 84 کاتتر در گروه هدف کار گذاشته شد. در زمان برداشتن کاتترها 29 بیمار (16 نفر در گروه شاهد و 13 نفر در گروه هدف) کلونیزاسیون باکتریال، 16 بیمار عفونت سیستمیک (10 مورد در گروه شاهد و شش مورد در گروه هدف) و دو مورد عفونت موضعی (دو مورد در گروه شاهد و صفر در گروه هدف) پیدا کردند. شیوع عفونت سیستمیک و موضعی و کلونیزاسیون باکتریال ناشی از کاتتر در دو گروه تفاوت معنیداری با یکدیگر نداشت. نتیجهگیری : پماد موپیروسین تاثیری در پیشگیری از عفونت ناشی از کاتتر ورید مرکزی نداشت.
زهرا اسفندیاری، محمد جلالی، لیلا صفائیان، اسکات ویز،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده
کلستریدیوم دیفیسیل عامل مهم گسترش بیماریهای گوارشی بهدلیل مصرف آنتیبیوتیک و پیدایش مقاومت میکروبی میباشد. در گذشته، این باکتری تنها بهعنوان عامل عفونت در بیمارستان معرفی شد. اما در اپیدمیولوژی عفونت تغییراتی مشاهده گردید و سویههای هایپرویرولانت کلستریدیوم دیفیسیل در خارج از محیطهای درمانی مانند حیوانات و فراوردههای غذایی شناسایی شد. با این وجود، این باکتری بهعنوان پاتوژن مشترک انسان و دام یا غذازاد معرفی نشده است. اما افراد حساس مانند زنان باردار، سالمندان و کودکان ممکن است با مصرف فراوردههای غذایی آلوده، کلستریدیوم دیفیسیل وارد بدنشان شود و شرایط ابتلا به عفونت در آنها مهیا گردد. بنابراین تدوین گایدلاینهای پیشگیری از انتقال باکتری به انسان در جامعه مانند محیطهای بالینی اهمیت پیدا میکند. در این مقاله مروری، تاریخچه، عوامل خطر و پژوهشهای صورت گرفته بر روی شیوع کلستریدیوم دیفیسیل در محیطهای بالینی و خارج از آن در ایران بررسی میشود. در پایان فرضیاتی مطرح میشود که بهدلیل عدم تشابه در پروفایل ریبوتایپ و ساختار ژنتیکی کلستریدیوم دیفیسیل در ایران با سویههای بینالمللی، سویههای بومی در کشورمان وجود دارد که میتوانند در بروز عفونت این باکتری در بالین و جامعه نقش داشته باشند. همچنین با توجه به گزارشات موجود از مصرف غیرمنطقی آنتیبیوتیکها در کشورمان ایران، بهنظر میرسد عفونت ناشی از کلستریدیوم دیفیسیل رو به افزایش باشد. اثبات این فرضیات نیازمند ارزیابی مداوم و دقیق بیماری و بررسی جامع مولکولی اپیدمیولوژی در محیطهای درمانی و خارج از آن توسط سازمانهای متولی سلامت میباشد.
زهرا اسفندیاری، محمد رضا مراثی، فاطمه استکی، وحید صنعتی، الناز پناهی، نادر اکبری، رویاالسادات مدنی، ژیلا مصبریان تنها،
دوره 77، شماره 1 - ( فروردین 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش جامعه در راستای تغذیه صحیح میتواند نقش مهمی در کاهش شیوع بیماریهای غیرواگیر داشته باشد. نشانگر رنگی تغذیهای (چراغ راهنما) مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی مقادیر عوامل خطر در بروز بیماریهای غیرواگیر (انرژی، قند، چربی، نمک و اسیدچرب ترانس) را به مصرفکنندگان انتقال میدهد. شدت خطر عوامل گفتهشده از طریق سه رنگ قرمز، زرد و سبز بهترتیب نشاندهنده خطر، هشدار در مصرف مکرر و ایمن جهت استفاده از محصولات غذایی براساس شرایط بدنی و جسمانی مصرفکنندگان ارایه میشود. پژوهش کنونی با هدف تاثیر آموزش بر میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نسبت به انتخاب غذای مناسب براساس نشانگرهای رنگی تغذیهای مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی صورت پذیرفت.
روش بررسی: در مطالعه تجربی کنونی، انتخاب تصادفی ۳۷۹ نفر از دانشجویان ۹ دانشکده فعال در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت پذیرفت. آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان در مورد نشانگر رنگی تغذیهای براساس تکمیل پرسشنامه محقق-ساخته از دی ۱۳۹۵ تا اسفند ۱۳۹۶ اندازهگیری شد. آموزش بهصورت چهرهبهچهره با استفاده از پمفلت صورت گرفت و در فاصله زمانی سه تا شش ماه پس از آموزش، دوباره آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان با تکمیل پرسشنامه تعیین شد.
یافتهها: میانگین امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد پیش ازآموزش بهترتیب۰/۸۴±۱/۱۲، ۲±۱۴/۴۴ و ۲/۲±۲/۵۲ بود. امتیازات پس از آموزش به ۰/۷۵±۱۱/۷۲، ۳/۱۸±۱۸/۶۷ و ۴/۷±۱۷/۶۹ ارتقا یافت. تفاوت معناداری در امتیازات آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان پیش و پس از آموزش مشاهده شد (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: آموزش نشانگر رنگی تغذیهای نقش موثری در بهبود آگاهی، نگرش و تا حدودی عملکرد دانشجویان در انتخاب محصول غذایی مناسب داشت.
صادق نوروزی، فاطمه اسفندیارپور، علی شکوری راد، نسیم کیانی یوسفزاده، زینب هلالات، رضا صالحی، مهرنوش امین، فرزام فرهمند،
دوره 77، شماره 8 - ( آبان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش مفرط جابجایی قدامی تیبیا در تمرینات توانبخشی تنش وارد بر زانوهای با پارگی لیگامان متقاطع قدامی را افزایش میدهد. تمرینات لانج (Lunge exercise) و اکستانسیون زنجیره باز زانو، تمرینات رایج در توانبخشی این لیگامان هستند، ولی آگاهی کافی در مورد جابجایی قدامی تیبیا در دو فاز اکسنتریک و کانسنتریک آنها وجود ندارد. این مطالعه جابجایی قدامی تیبیا در فازهای اکسنتریک و کانسنتریک این دو تمرین بین زانوهای سالم و با آسیب لیگامان مقایسه کرد.
روش بررسی: با روش نمونهگیری غیراحتمالی ساده، ۱۴ مرد با آسیب یکطرفه لیگامان متقاطع قدامی برای ورود به این مطالعه مقطعی انتخاب شدند. شرکتکنندگان از کلینکهای فیزیوتراپی دانشگاه فراخوانده شدند. از یک فلوروسکوپ تکصفحهای برای تصویربرداری از زانوی شرکتکنندگان در حین انجام تمرینات لانج و اکستانسیون زنجیره باز با پای سالم و آسیب دیده در ترتیبی تصادفی استفاده شد. تصویربرداری در مرکز رادیولوژی بیمارستان سینا، تهران، از دی تا اسفند ۱۳۹۲ انجام شد.
یافتهها: در تمرین لانج، تفاوت معناداری بین جابجایی قدامی در زانوی سالم و آسیبدیده و فازهای اکسنتریک و کانسنتریک مشاهده نشد. در اکستانسیون زنجیره باز، جابجایی قدامی در زانوهای آسیبدیده در اکستانسیون صفر درجه بیشتر از زانوهای سالم بود (۰/۰۰۷P=). جابجایی قدامی در فاز اکسنتریک این تمرین، در زوایای صفر (۰/۰۴۰P=) و °۱۵(۰/۰۲۴P=)، بیشتر از فاز کانسنتریک بود.
نتیجهگیری: در تمرین لانج، مقدار جابجایی قدامی تیبیا در فازهای اکسنتریک و کانستریک و زانوهای سالم و آسیبدیده تفاوتی نداشت، اما، در زوایای صفر تا ۱۵ درجهی تمرین اکستانسیون زنجیره باز، در فاز اکسنتریک بیش از کانسنتریک و در زانوهای آسیب دیده به بیش از زانوهای سالم بود.
زهرا اسفندیاری، فاطمه امانی، معراج پورحسین، هدایت حسینی،
دوره 78، شماره 12 - ( اسفند 1399 )
چکیده
توسعه صنعت و فناوری، تغییرات در کشاورزی، تجارت و مسافرت جهانی و سازگار شدن میکروبها از عوامل مهم در وقوع بیماریهای نوظهور بهشمار میروند. در حال حاضر، جهان در سال 2020 با پاندمی حاصل از ویروسی نوظهور با عنوان کروناویروس جدید (کووید 19) مواجه شده که پس از گذشت حدود شش ماه باعث شد بیش از یک میلیون نفر در دنیا مبتلا و بیش از 500 هزار نفر فوت شوند. کروناویروس جدید در مبتلایان، باعث مشکلات تنفسی با شدتهای مختلف و در موارد شدید منجر به مرگ میشود. اولین بار، میزبان انتقالدهنده کروناویروس جدید، خفاش و غذای تهیه شده از این حیوان در کشور چین گزارش گردید. شناسایی مسیر انتقال اولیهی کروناویروس جدید جهت جلوگیری از وقوع و گسترش شیوع همهگیری ناشی از آن ضرورت دارد. اگرچه تاکنون گزارشی مبنی بر انتقال کروناویروس جدید از طریق مصرف مواد غذایی منتشر نشده است اما با فرض بروز و شیوع این ویروس به دلیل آلودگی مواد غذایی، رعایت اصول بهداشتی و ایمنی اهمیت مییابد. باتوجه به حضور و تکثیر کروناویروس جدید در دستگاه گوارش و تشکیل آئروسل این میکروارگانیسم در مدفوع و امکان انتقال مجدد آن به افراد از منابع مختلف محیطی، در حال حاضر مهمترین اولویت خارجکردن ویروس از محیطهای غذایی است. همچنین بروزرسانی روشهای ضدعفونی کردن سطوح بویژه نقاط با تماس بالا با دست و توجه به بهداشت شخصی از اهمیت زیادی برخوردار است. از اینرو آموزش به کارکنان در خصوص نحوه برخورد با کروناویروس جدید و ارتقای دستورالعملهای بهداشتی، رعایت فاصله و شستوشوی دستها در محیطهای مختلف مرتبط با غذا توصیه میشود.