۱۳ نتیجه برای افتخاری
ارمغان فرد اصفهانی، وحیدرضا دباغ کاخکی، محمد افتخاری، بهنام زرپاک، محسن ساغری، بابک فلاحی سیچانی،
دوره ۶۱، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: درمان بیماری گریوز با ید رادیواکتیو ساده ترین، ارزانترین، موثرترین، مطمئن ترین و سالم ترین روش درمان برای بیشتر بیماران است، اما هنوز توافق عمومی بر روی دوز ¹³¹I وجود ندارد. تعیین یک دوز مناسب حداقل (Optimal) برای تجویز به بیماران از اهمیت خاصی برخوردار است.
مواد و روش ها: در این مطالعه ۵۹ بیمار مبتلا به بیماری گریوز بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند، به نحوی که در یک گروه مقدار ۵ میلی کوری و در گروه دیگر ۱۰ میلی کوری ¹³¹I جهت درمان در نظر گرفته شد. همه بیماران در فواصل ۶ ماهه بمدت دو سال از نظر عملکرد تیروئید پیگیری شدند.
یافته ها: از ۵۹ بیمار، ۲۰ بیمار (۳۳,۹%) دچار شکست درمان بصورت عدم پاسخ یا عود هیپرتیروئیدی و ۱۹ بیمار (۳۲.۲%) هیپوتیروئید شدند. از ۳۳ بیماری که تحت درمان با ۵ میلی کوری ¹³¹I قرار گرفتند، پس از دو سال پیگیری، ۱۰ نفر (۳۰.۳%) یوتیروئید، ۶ نفر (۱۸.۲%) هیپوتیروئید (یا بعبارتی میزان درمان موفق هیپرتیروئیدی ۴۸.۵%) و ۱۷ نفر (۵۱.۵%) دچار عود بیماری شدند. از ۲۶ بیماری که با ۱۰ میلی کوری ید رادیواکتیو درمان شدند، ۱۰ نفر (۳۸.۵%) یوتیروئید، ۱۳ نفر (۵۰%) هیپوتیروئید شدند (بعبارتی میزان درمان موفق هیپرتیروئیدی ۸۸.۵% بود) و ۳ نفر (۱۱.۵%) دچار عود بیماری پرکاری تیروئید شدند. از بین متغیرهای سن، جنس، اندازه گواتر، درصد جذب ید و مقدار ید رادیواکتیو تجویزی تنها مقدار ¹³¹I تجویز شده با نتیجه درمان ارتباط معنی دار داشت (P=۰.۰۰۳).
نتیجه گیری و توصیه ها: علیرغم اینکه میزان عارضه هیپوتیروئیدی در دو سال اول با درمان ۵ میلی کوری کمتر از درمان با ۱۰ میلی کوری ید رادیواکتیو می باشد، اما میزان عود بیماری با درمان ۵ میلی کوری ¹³¹I بسیار بالاتر بوده و همچنین شیوع بالایی از هیپوتیروئیدی در طولانی مدت با تمام دزها دیده می شود. باتوجه به موارد فوق بنظر می رسد مقدار ۱۰ میلی کوری ¹³¹I دوز مناسب تری برای درمان بیماران مبتلا به گریوز باشد. .
ارمغان فرداصفهانی، محمد افتخاری، نوید علی یاری زنوز، محسن ساغری، داود بیکی،
دوره ۶۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر درمان با ید رادیواکتیو بر روی عملکرد غدد جنسی مردان و زنان مبتلا به سرطان های پاپیلری و فولیکولر تیروئید بود.
مواد و روش ها: در مجموع ۲۴۶ بیمار در سنین باروری (۱۵۹ زن و ۸۷ مرد) وارد مطالعه شدند و برحسب میزان تجمعی ید دریافتی گروه بندی شده، حداقل ۱۲ ماه پیگیری شدند. برای آقایان، آزمایش های FSH و LH و تستوسترون و در تعدادی آنالیز مایع اسپرم و برای بانوان، آزمایش های FSH و LH، استروژن و پروژسترون انجام شد.
یافته ها: متوسط مقادیر FSH سرم در آقایان بعد از هربار درمان، نسبت به قبل از درمان افزایش قابل توجه نشان می داد (P<۰,۰۱) و از نظر آماری، ارتباط معنی داری با مقدار تجمعی ید دریافتی داشت (P<۰.۰۰۱). در ۳۵.۸% بیماران کاهش تعداد اسپرم ها نیز بچشم می خورد که در ۷۳.۷% موارد با کاهش تحرک آنها همراه بود. در ۳۶.۸% بیماران، در طی پیگیری، کاهش اسپرم ها پایدار ماند و در ۲۰.۷% موارد افزایش FSH پایدار ماند. بین تغییرات سطح FSH با تغییر شمارش اسپرم برحسب افزایش دوز درمانی ارتباط معنی دار بدست آمد (P<۰.۰۰۵). تستوسترون و LH سرم در آقایان ارتباط حائز اهمیت با دریافت ید نداشت (P=۰.۴۷). در بانوان، هیچیک از هورمون های هیپوفیزی-گونادی، ارتباط معنی داری با دریافت ید رادیواکتیو نشان نمی دادند و علائم بالینی اختلال عملکرد جنسی بروز نکرد. همچنین ناباروری در هیچیک از این بیماران خانم مشاهده نشد، صرفا یک مورد سقط بروز کرد.
نتیجه گیری و توصیه ها: بنظر می رسد سلول های رده اسپرماتوگونی برخلاف سلول های لیدیک، حساسیت پرتویی نسبتا زیادی دارند (حداقل به صورت گذرا) که وابسته به مقدار تجمعی ید رادیواکتیو دریافتی است، اما در رده اووگونی، حساسیت پرتویی ناچیز بنظر می رسد.
فرید آزموده اردلان، سپیده سالکی، حمیدرضا افتخاری،
دوره ۶۶، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص بعد از مرگ انفارکت میوکارد در مراحل اولیه از موارد پیچیده پزشکی قانونی میباشد. روشهای معمول بررسی هیستوپاتولوژیک قلب شامل بررسی ماکروسکوپی نمونه و میکروسکپی اسلایدهایی که بهروش H&E
رنگآمیزی شدهاند، اغلب کمککننده نمیباشند.
روش بررسی: به منظور دستیابی به روشی قابل اطمینان و نسبتاً ساده، در این مطالعه از مارکر تروپونین T قلبی به روش ایمنوهیستوشیمی بر روی ۶۷ اتوپسی قلب در بخش پاتولوژی سازمان پزشکی قانونی کشور استفاده شده است. موارد به سه گروه بدین شرح تقسیم شدند: گروه مثبت شامل مواردی با تشخیص قطعی انفارکت میوکارد به عنوان علت مرگ، گروه مرگ غیرقلبی و بالاخره گروه مشکوک که شامل مواردی میباشد که به احتمال قریب به یقین علت مرگ انفارکت میوکارد در مراحل اولیه است لیکن بررسیهای هیستوپاتولوژیک معمول شواهد قطعی به نفع آن را نشان نمیدهد.
یافتهها: با استفاده از روش پیشنهادی ما، این تست در ۱۹ مورد از ۲۲ مورد گروه مثبت (۴/۸۶%)، هیچکدام از ۱۷ مورد منفی (ویژگی ۱۰۰%) و ۱۵ مورد از ۲۸ مرد مشکوک (۶/۵۳%) نتیجه مثبت نشان داد.
نتیجهگیری: با استفاده روتین از این روش حساسیت روشهای معمول هیستوپاتولوژی در تشخیص بعد از مرگ انفارکت میوکارد افزایش پیدا میکند
سیدمحمدجواد مرتضوی، تقی بغدادی، امیررضا فرهود، غلامرضا توگه، محمد افتخاری، محمد رضا منقچی، رامین اسپندار،
دوره ۶۸، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه
و هدف: سینوویورتز
رادیواکتیو که با تزریق رادیوایزوتوپهای بیضرر به داخل مفاصل مبتلا به آرتریت
مزمن صورت میگیرد، از جمله روشهای جدید در درمان آرتروپاتی هموفیلیک محسوب میگردد.
این روش درمانی که با هدف اولیه کاهش همارتروز و مصرف فاکتور انعقادی به کار رفته
است، میتواند تاثیر بهسزایی در بهبود کیفیت زندگی و کاهش بار اقتصادی ناشی از
مصرف فاکتور انعقادی داشته باشد. در این مطالعه تاثیر این روش درمانی بر میزان
بروز همارتروز و مصرف فاکتور در آرتروپاتی هموفیلیک بررسی میشود.
روش بررسی: در
یک مطالعه مداخلهای برای ۵۶ مفصل مبتلا به آرتروپاتی هموفیلیک (پس از دارا بودن
شرایط ورود به مطالعه و پس از کسب رضایتنامه)، تزریق داخل مفصلی فسفر رادیواکتیو
صورت گرفت. متوسط سن بیماران ۷۸/۱۶ سال (محدوده ۵/۲ تا ۳۶، ۴۶/۷=SD) و ۲/۹۸ درصد آنها مذکر بودند.
مفاصل درگیر شامل زانو، ۳۵/۸۰ درصد و مچ پا ۵/۱۲ و آرنج هفت درصد بودند. پیگیری
با متوسط ۶۳/۴۳ (محدوده ۳-۱۰۲) ماه انجام شد که در انتهای پیگیری متغیرهای مختلف
مانند میزان بروز همارتروز و میزان مصرف فاکتور بررسی گردید.
یافتهها: در انتهای پیگیری، میزان بروز همارتروز کاهش ۶۲% (۰۰۰/۰p=) و
میزان مصرف فاکتور، کاهش ۸۴% (۰۰۰/۰p=)،
را نشان میداد، اما درگیری مفاصل جدید دیگر باعث کمتر شدن کاهش متوسط مصرف کلی
فاکتور شد.
نتیجهگیری: سینوویورتز با فسفر رادیواکتیو، میتواند روشی مؤثر و به
صرفه در کاهش همارتروز و مصرف فاکتور در بیماران مبتلا به آرتروپاتی هموفیلیک
باشد.
علیرضا یوسفی، محمد سبحانی شهمیرزادی، محمدعلی وکیلی، مریم کوچکی، کامبیز افتخاری،
دوره ۷۵، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: هپاتیت A یکی از شایعترین عفونتهای ویروسی دنیا است. گرفتاری در کودکان بهطور معمول خفیفتر و در بزرگسالان شدیدتر است. احتمال بروز نارسایی حاد کبدی در سنین بالاتر بیشتر است. هدف این مطالعه، بررسی فراوانی آنتیبادیهای سرمی هپاتیت A در گروه سنی کودکان بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی بر روی ۲۰۰ کودک شش ماه تا ۱۰ سال بستری در بخش اورژانس بیمارستان طالقانی گرگان از اردیبهشت تا تیر ۱۳۹۵ انجام گرفت. در دو گروه ۱۰۰ نفری، گروه اول شش ماه تا سه سال و گروه دوم سه تا ۱۰ سال بودند. پس از دریافت رضایت از والدین، میزان ml ۳ خون جهت تعیین آنتیبادیهای HAV IgM & IgG بهروش الایزا گرفته شد و دادههای دموگرافیک کودکان در پرسشنامه ثبت شد.
یافتهها: مطالعه بر روی ۲۰۰ کودک انجام شد. ۱۲۷ (۶۳/۵%) پسر و ۷۳ (۳۶/۵%) دختر بودند. بهطور کلی ۲۲ (%۱۱) بیمار شامل هشت نفر (%۸) در گروه اول و ۱۳ نفر (%۱۳) در گروه دوم، سرولوژی مثبت بودند. در نتیجه اختلاف معناداری بین دو گروه (سنی و جنسی) مشاهده نشد (۰/۲۳۹P=) و (۰/۵۳۵P=). تنها ۱۱% از کودکان زیر ۱۰ سال سابقهی ابتلا به ویروس هپاتیت A را داشتند و در نتیجه حدود ۸۹% از کودکان سابقه تماس یا ابتلا به ویروس نداشتند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه، میزان ابتلا به هپاتیت A در سنین زیر ۱۰ سال در حدود ۱۱% بود که نشان از کاهش تماس و ابتلا به این بیماری میباشد و بر این اساس احتمال ابتلا به عفونت HAV به سنین بالاتر شیفت میشود.
پدرام عطایی، رضوان یحییپور، بهرام نیکخو، نادیا شکیبا، ابراهیم قادری، رسول نصیری، کامبیز افتخاری،
دوره ۷۷، شماره ۶ - ( شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری سلیاک التهاب مزمن روده باریک است که در اثر ازدیاد حساسیت دایمی به پروتیین گلوتن ایجاد میشود. این پروتیین در گندم، جو و چاودار وجود دارد که در افرادی که human leukocyte antigen (HLA)های خاص (HLADQ۲ و یا HLADQ۸) دارند ممکن است پاسخ ایمونولوژیک نسبت به این پروتیین سبب بروز علایم بالینی گردد. بسیاری از مطالعات افزایش شیوع بیماری سلیاک را در مبتلایان به دیابت تیپ یک گزارش کردهاند. از اینرو هدف از این مطالعه بررسی و تعیین میزان شیوع بیماری سلیاک در بیماران دیابتی تیپ یک زیر ۱۸ سال بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، توصیفی- تحلیلی، بر روی ۴۰ کودک مبتلا به دیابت نوع یک دارای پرونده در انجمن دیابت سنندج (دانشگاه علوم پزشکی کردستان)، از مهر ۱۳۹۱ تا شهریور ۱۳۹۲ انجام شد. پس از دریافت رضایت از والدین، دادههای دموگرافیک، شامل جنس، سن، سابقه خانوادگی دیابت، مدت بیماری، علایم بیماری سلیاک، در پرسشنامه ثبت گردید. جهت غربالگری سطح سرمی آنتیبادی ترانس گلوتامیناز بافتی از نوع ایمونوگلوبولین A و سطح توتال سرمی این ایمونوگلوبولین با استفاده از روش Enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA)، میزان ml ۵ نمونه خون وریدی در آزمایشگاه دریافت شد. موارد سرولوژی مثبت، تحت آندوسکوپی و نمونهبرداری از روده باریک قرار گرفتند و از نظر بافتشناسی ارزیابی شدند.
یافتهها: ۱۹ پسر (۴۷/۵%) و ۲۱ دختر (۵۲/۵%) با میانگین سنی ۴/۰۵±۱۰/۵۳، شرکت داشتند. شیوع بیماری سلیاک در این افراد ۷/۵% بهدست آمد. بین علایم گوارشی و سلیاک در افراد مورد مطالعه رابطه آماری معناداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر شیوع بیماری سلیاک در بیماران دیابت تیپ ۱، ۷/۵% بود که نسبت به جمعیت معمولی بیشتر میباشد.
پدرام عطایی، مریم منوچهری، معصومه عابدینی، دائم روشنی، آرمن ملکیانطاقی، کامبیز افتخاری،
دوره ۷۸، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف بیرویه آنتیبیوتیک و عدم تجویز منطقی آن در درمان اسهال باعث افزایش مقاومتهای آنتیبیوتیکی شده است. آشکار است که بیشتر موارد اسهال در کودکان نیازی به استفاده از آنتیبیوتیک ندارد. هدف این مطالعه، بررسی وضعیت تجویز آنتیبیوتیک در درمان اسهال حاد کودکان کمتر از پنج سال بستری در بخش کودکان بیمارستان بعثت شهر سنندج بود.
روش بررسی: پرونده تمام کودکان زیر پنج سال مبتلا به اسهال حاد موجود در بایگانی بیمارستان بعثت شهر سنندج در طی یک سال، از تاریخ اردیبهشت ۱۳۹۵ تا اردیبهشت ۱۳۹۶ مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات دموگرافیک از جمله سن، جنسیت، نوع اسهال، نوع تغذیه، نوع آنتیبیوتیک مصرفی و نتایج نمونههای مدفوع و خون، جمعآوری و در پرسشنامه ثبت شدند. نتایج توسط نرمافزار SPSS software, version ۲۳ (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در کل ۱۰۲۹ پرونده بررسی شد. ۶۰% پسر بودند. فقط ۴۹/۳۱% کودکانی که آنتیبیوتیک دریافت کرده بودند، تجویز بجا و منطقی آنتیبیوتیک داشتند. بیشترین آنتیبیوتیک استفاده شده در بیماران بستری، سفتریاکسون (۵/۹۴%) و پیش از بستری، سفیکسیم (۵/۳۹%) بود. براساس نتایج حاصل از این مطالعه، دیده شد که ۱۳/۶۶% کودکان زیر پنج سال مبتلا به اسهال حاد، درمان مناسب برای اسهال را داشتهاند. ۵۱/۶۸% بیماران مصرف نابجای آنتیبیوتیک داشتند.
نتیجهگیری: در بیشتر موارد اسهال حاد کودکان، شواهدی از عفونت باکتریایی یا انگلی یافت نشد. ولی درصد بالایی از بیماران آنتیبیوتیک را بدون وجود شواهد آزمایشگاهی (آزمایش مدفوع) دریافت نمودند.
حسین شعبانی میرزایی، زهرا حقشناس، محسن ویژه، آرمن ملکیانطاقی، کامبیز افتخاری،
دوره ۸۰، شماره ۵ - ( مرداد ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: به سبب مزمن بودن بیماری دیابت، کودکان مبتلا به دیابت نوع یک در معرض عوارض بلند مدت متعددی هستند. یکی از عوارض مهم این بیماری درگیری قلبی عروقی بهعلت تصلب شرایین میباشد که ارتباط مستقیم با وضعیت کنترل چربیهای خون دارد. استفاده از پروبیوتیکها ممکن است با تاثیر بر متابولیسم چربی، در روند بروز عوارض در این بیماران موثر باشد. هدف ما از انجام این مطالعه بررسی اثر پروبیوتیک خوراکی بر پروفایل چربی در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک میباشد.
روش بررسی: این مطالعه در بیمارستان فوقتخصصی کودکان بهرامی از اردیبهشت ۱۳۹۷ تا اردیبهشت ۱۳۹۸ انجام شده است. در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد ۵۲ کودک مبتلا به دیابت نوع یک ( از ۱۶-۲ ساله) مراجعهکننده به بیمارستان کودکان بهرامی مورد بررسی قرار گرفتند و بیماران به دو گروه ۲۶ نفره تقسیم شدند. گروه پروبیوتیک علاوه بر درمان روتین انسولین، روزانه یک کپسول پروبیوتیک بهمدت ۹۰ روز دریافت نمودند و گروه شاهد صرفا درمان روتین انسولین را دریافت کردند. نمونه خون بیماران دو گروه در شروع و پایان مداخله برای ارزیابی پروفایل چربی گرفته شد.
یافتهها: در نتایج این مطالعه مشاهده شد HDL-C در گروه پروبیوتیک نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است، هرچند از نظر آماری معنادار نبود (۰۵/۰P>). همچنین تغییرات کلسترول کل، LDL-Cو تریگلیسرید نیز از نظر آماری معنادار دیده نشد.
نتیجهگیری: براساس این مطالعه، استفاده از پروبیوتیک خوراکی بهمدت ۹۰ روز در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک، تاثیر چشمگیری بر پروفایل چربی خون در مقایسه با گروه کنترل نداشته است.
مهبد کاوه، محمد کاجی یزدی، محسن جعفری، آرمن ملکیان طاقی، سید یوسف مجتهدی، کامبیز افتخاری،
دوره ۸۰، شماره ۷ - ( مهر ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: احیای قلبی ریوی (Cardiopulmonary Resuscitation: CPR) نوزادان مهمترین و شایعترین وضعیت اورژانس در اتاق زایمان است. تقریبا ۱۰% از نوزادان قادر به شروع تنفس موثر نیستند و به کمک نیاز دارند. هدف این مطالعه بررسی فراوانی مراحل CPR در نوزادان متولد شده در بیمارستان محب یاس که تحت هریک از مراحل احیا قرار گرفتند، بود.
روش بررسی: این مطالعه، یک مطالعه توصیفی مقطعی گذشتهنگر بود. روش نمونهگیری در این پژوهش، سرشماری بود. اطلاعات نوزادان زنده متولد شده در بیمارستان محب یاس در طی یکسال از فروردین ماه ۱۳۹۰ تا فروردین ماه ۱۳۹۱، که تحت احیا قرار گرفته بودند، جمعآوری و در چک لیستهای جداگانه ثبت شد. این چک لیست شامل اطلاعات جنین، نوزاد و مادر بود. در نهایت اطلاعات بهدست آمده توسط نرمافزار SPSS software, version ۱۴ (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) تحت آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: در طول این مطالعه ۲۱۷۶ تولد زنده وجود داشت،که از این تعداد، ۳۲۲ نوزاد (۲۷/۱۵%) تحت CPR قرار گرفتند، حدود ۴۲% از این نوزادان به اقدامات اولیه احیا (گرم و خشک کردن و تحریک تنفس)، ۴۸% به تهویه تنفسی با کیسه و ماسک، ۵% به لوله تراشه،۷/۲% به ماساژ قلبی و ۳/۱% به دارو نیاز پیدا کردند. در ۷/۹۶% موارد تیم CPR پیش از زایمان برای احیا آماده بود.
نتیجهگیری: چنانچه احیا بهموقع و مناسب انجام شود، تعداد بسیار کمی از این نوزادان، به مرحله پیشرفته احیا نیاز پیدا میکنند. از طرفی بالا بودن میزان نیاز به مرحله احیا توسط کیسه و ماسک میتواند ثانویه به ماهیت آموزشی بودن این بیمارستان باشد.
کامبیز افتخاری، آرمن ملکیانطاقی، ندا حبیبی،
دوره ۸۰، شماره ۹ - ( آذر ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی گوارشی مرتبط با استرس یک عارضه مهم در کودکان بستری در بخش مراقبت ویژه است که میتواند منجر به عوارض جدی و حتی مرگ شود. مطالعات کمی در این زمینه در کودکان صورت گرفته و بیشتر روی بزرگسالان بوده است، این مطالعه جهت ارزیابی فراوانی و ریسک فاکتورهای مرتبط با خونریزی گوارشی در PICU طراحی شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت مقطعی در یک بازه زمانی سه ساله (از فروردین ۱۳۹۵ تا فروردین ۱۳۹۸) روی بیماران بستری در PICU بیمارستان بهرامی تهران انجام شد. حداقل حجم نمونه ۳۸۰ نفر محاسبه شد. اطلاعات دموگرافیک، تشخیص هنگام بستری، بیماری زمینهای و آزمایشات اولیه در طی ۲۴ ساعت اول بستری ثبت و برای ارزیابی یافتهها از Fisher’s exact test استفاده شد، ۰۵/۰P< معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: ۴۶۲ بیمار وارد مطالعه شدند. حدود ۵۸% مرد بودند. ۲۱/۴۲% زن بودند. بیشترین پراکندگی در نمونههایی که خونریزی گوارشی داشتند، در چند روز اول بعد از بستری اتفاق افتاده بود. بیشترین ارگان درگیر، ریه بود. میانگین سنی ۴۸ ماه بود. مدت بستری بهطور متوسط ۱۰ روز بود. حدود ۱۱% کودکان دچار خونریزی گوارشی فوقانی شدند. در روز اول و دوم بستری بهترتیب ۲۱/۲۱% و ۱۲/۱۲% خونریزی گوارشی فوقانی روی داد. ۵۶% بهصورت ترشحات Coffee ground، ۳۴% بهصورت خون تازه (Fresh) و ۱۰% بهصورت ملنا بود. ۵۰% موارد خونریزی گوارشی فوقانی بعد از اینتوباسیون، ۲۴/۳۸% قبل ازاینتوباسیون و فقط ۷۶/۱۱% بعد از اکستوباسیون اتفاق افتاده بود. استفاده از ونتیلاتور، بیماریهای ریوی، انعقادی و خونی بهطور معناداری در بیماران با خونریزی گوارشی بیشتر دیده شد. (۰۰۱/۰P<) ولی در این گروه ارتباط معناداری با بیماریهای قلبی، عصبی، کبدی و کلیوی دیده نشد (۰۵/۰P>).
نتیجهگیری: بروز خونریزی گوارشی فوقانی در بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه کودکان خطر جدی میباشد و مهمترین ریسک فاکتور، تهویه مکانیکی میباشد. سایر ریسک فاکتورها، بیماریهای ریوی، انعقادی، هماتولوژی و اونکولوژی میباشند. استفاده از مهارکنندههای اسید بهخصوص H۲blocker ها میتواند منجر به کاهش شیوع خونریزی گوارشی فوقانی شود.
رضا صحرایی، احمد بستانی، موسی زارع، نوید کلانی، فاطمه افتخاریان،
دوره ۸۲، شماره ۳ - ( خرداد ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی آب مروارید شایعترین جراحی در جهان است. شیوع آب مروارید وابسته به سن با افزایش سن افزایش مییابد و شیوع آن با هر دهه از سن پس از چهل سال افزایش مییابد. داروهای مختلفی جهت کنترل بیدردی و همودینامیک در بیماران تحت عمل جراحی کاتاراکت بکار میرود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه دکسمدتومدین و لیدوکایین در کنترل بیدردی و تغییرات همودینامیک در اعمال جراحی کاتارکت میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوبه کور در بازه زمانی آذر تا اسفند ۱۴۰۰ بر روی ۵۲ بیمار تحت عمل جراحی کاتاراکت مراجعهکننده به بیمارستان مطهری شهرستان جهرم انجام شد. بیماران بهصورت تصادفی به دو گروه لیدوکایین و دکسمدتومدین قرار گرفتند. چکلیست جمعآوری اطلاعات در این مطالعه شامل سن، جنسیت، سابقه مصرف آسپرین، فشارخون سیستول و دیاستول، ضربان قلب، میزان فشار داخل چشم، عوارض پس از عمل و میزان درد بیماران پس از عمل بود.
یافتهها: نتایج آزمون من ویتنی نشان داد که گروه دکسمدتومدین میزان درد کمتری از گروه لیدوکایین در ساعت اول پس از مداخله داشتند (۰۱۲/۰P=) در بررسی IOP پس از از انجام بلاک رتروبولبار در گروه دکسمدتومدین شاهد افزایش معناداری در فشار IOP از مقدار ۱۲/۳±۵۶/۱۶ به ۶۸/۲±۹۶/۱۷ میلیمتر جیوه نسبت به پیش از بلاک بودیم (۰۰۱/۰P=).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دکسمدتومدین با لیدوکایین بهصورت رتروبولبار نسبت به لیدوکایین توانسته بود میزان درد بیماران پس از عمل و فشارخون سیستول و دیاستول در حین عمل را کنترل کند.
نوید کلانی، حسن ضابطیان، شهرام شفا، عرفانه علیرضایی، فاطمه افتخاریان، رضا صحرایی،
دوره ۸۲، شماره ۴ - ( تیر ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: به تازگی از اپینفرین برای افزایش عمق و طولمدت بیدردی حاصل از بیحسکنندههای موضعی استفاده میشود و بهصورت موضعی برای کاهش انتشار بیحسکننده موضعی و کاهش خونریزی ناشی از جراحی بهطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی تاثیر افزودن دوزکم اپینفرین بههمراه بوپیواکایین داخل نخاعی و فنتانیل بر ثبات همودینامیک بیماران تحت عمل جراحی ارتوپدی اندام تحتانی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سویهکور بر روی ۳۰ بیمار ۱۸ تا ۸۵ سال تحت عمل جراحی ارتوپدی اندام تحتانی مراجعهکننده به بیمارستان پیمانیه شهرستان جهرم از شهریور تا آذر۱۴۰۰، انجام شد. بیماران بهروش تخصیص تصادفی به دو گروه، A (اپینفرین+فنتانیل+ بوپیواکایین) و گروه B (بوپیواکایین+ فنتانیل)، تقسیمبندی شدند. فشارخون سیستول، فشارخون دیاستول، فشارخون متوسط شریانی، ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در زمانهای پیش و پس از بیحسی، حین عمل و ورود و خروج از ریکاوری ثبت شد.
یافتهها: میانگین فشارخون سیستولیک، دیاستولیک، متوسط شریانی و ضربان قلب در زمانهای پیش و پس از بیحسی، ۱۵، ۴۵،۳۰، ۶۰،۷۵، ۹۰، ۱۲۰ دقیقه پس از تزریق دارو و در ورود به ریکاوری و خارج از ریکاوری، بین دو گروه اپینفرین+ فنتانیل+بوپیوکائین و فنتانیل+بوپیوکائین تفاوت معنادار نداشت. میانگین O۲SAT در زمانهای قبل از بیحسی، ۱۵، ۳۰ و ۷۵ دقیقه پس از تزریق دارو، بین دو گروه اپینفرین+ فنتانیل+بوپیوکائین و فنتانیل+بوپیوکائین تفاوت معنادار وجود داشت (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: استفاده از ترکیب اپینفرین+ فنتانیل+بوپیوکائین داخل نخاعی نسبت بهترکیب فنتانیل+ بوپیواکایین تفاوت قابلتوجهی در متغیرهای بررسی شده علایم حیاتی بیماران نداشته است.
سید احمد رضویزادگان، فاطمه افتخاریان، فاطمه رحمانیان، نوید کلانی،
دوره ۸۲، شماره ۵ - ( مرداد ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: رتینوپاتی دیابتی بهعنوان یکی از عوامل اصلی نابینایی در جهان و یکی از علل از کار افتادگی در بیماران دیابتی بهشمار میآید. با این وجود تاکنون در ایران مطالعهای که به بررسی مقایسه کیفیت زندگی بیماران دیابتی بدون رتینوپاتی و بیماران دیابتی با رتینوپاتی بپردازد انجام نگرفته است لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه کیفیت زندگی بیماران دیابتی با و بدون رتینوپاتی انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی ۱۸۳ نفر از بیماران دیابتی مراجعهکننده به کلینیک هنری شهرستان جهرم از مهر ماه تا بهمن ماه سال ۱۴۰۲ انجام شد. بیماران به دو گروه بیماران دیابتی بدون عارضه رتینوپاتی و بیماران دیابتی دارای عارضه رتینوپاتی تقسیمبندی شدند. ابزار گردآوری دادهها شـامل دو پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی (DQOL-BCI) بود.
یافتهها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که بین بیماران دیابتی بدون رتینوپاتی و بیماران دیابتی با رتینوپاتی از نظر میانگین کیفیت زندگی، تفاوت معنادار وجود داشت (۰۰۱/۰>P). میانگین کیفیت زندگی در گروه بیماران دیابتی با رتینوپاتی (۹۷/۷±۱۹/۴۱) بالاتر از گروه بیماران دیابتی بدون رتینوپاتی (۳۷/۷±۲۲/۳۷) بوده است. در بیماران دیابتی بدون رتینوپاتی و بیماران دیابتی با رتینوپاتی بین میانگین کیفیت زندگی و متغیرهای دموگرافیک تفاوت معنادار وجود نداشت (۰۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بیماران مبتلابه رتینوپاتی از کیفیت زندگی بالاتری نسبت به گروه بدون رتینوپاتی برخوردار هستند. این نتایج درحالی بهدست آمد که هیچ یک از متغیرهای دموگرافیک مانند سن، جنسیت، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات ارتباط معناداری با کیفیت زندگی این بیماران نداشتند.