36 نتیجه برای امیری
حمید امیری، احمد علوی، ابراهیم آریان،
دوره 24، شماره 8 - ( 1-1346 )
چکیده
پری هپاتیت آن کپسولانت عارضه نسبتاً نادریست و یکی از علل ایجاد افزایش فشار خون ورید باب را تشکیل می دهد. یک مورد از آن گزارش شده و شرح بیماری داده شده است.
ضایعه اصلی مربوط به ضخامت غلاف سطح خارجی کبد و تحت فشار درآوردن و مچاله نمودن پارانشیم کبد محصور در کپسول سخت و پیشنی مزبور می باشد که منجر به ایجاد اسیت می گردد. کبد تا مدتها ضایعه زیادی ندارد و در مراحل آخر خونریزی دستگاه گوارش بصورت هماتمز دیده می شود. درمان جراحی در بعضی موارد نتیجه بخش می باشد.
شیرین نیرومنش، علیرضا امیری قره گزلو، شهلا علیاری شوره دلی،
دوره 52، شماره 3 - ( 2-1373 )
چکیده
درمان یک دوز آموکسی سیلین در مقایسه با یک دوره درمان هفت روزه آن جهت درمان باکتریوری بدون علامت در حاملگی در یک مطالعه آینده نگر مورد تحقیق قرار گرفته است. هفتاد و هفت بیمار با باکتریوری بدون علامت که سن حاملگی 36-14 هفته داشتند، بطور تصادفی در یکی از دو گروه درمانی واقع شدند: گروه 1، گروهی بود که دارو را در یک دوز 3 گرمی دریافت می نمود و گروه 2، گروهی بود که دارو را در یک دوز هفت روزه (1 گرم هر هشت ساعت) دریافت می کرد. گروههای درمانی از نظر سن، تعداد حاملگی و موقعیت اجتماعی-اقتصادی یکسان بودند. میزان بهبودی در گروه 1، 65% و در گروه 2، 56/8% بود که با توجه به تست مجذور کای (X²) انجام شده با (P=74%) اختلاف معنی دار بین آنها وجود نداشت. میزان عود نیز در دو گروه بترتیب 5% و 5/4% بود که اختلاف معنی داری بین آنها دیده نشد (P=75%). عوارض جانبی در دو گروه اختلاف قابل توجهی نداشت و شایعترین آنها اسهال و تهوع بود. مواردی که بیمار در مصرف دارو سهل انگاری نموده بود در گروه 1، 2/5% و در گروه 2، 13/5% تعیین گردید. با توجه به نتایج بدست آمده می توان به این نتیجه رسید که نه تنها درمان تک داروئی با دوره درمانی هفت روزه برابری می کند، بلکه دوز واحد، مزیت کاهش کل دوز، قیمت کمتر و پذیرش بهتر بیمار را نیز ارائه می دهد.
حجت الله علایی، رضا حاجی امیری،
دوره 55، شماره 5 - ( 2-1376 )
چکیده
عامل اصلی بیماریهای روانی تغییرات غلظت میانجی عصبی در فضای سیناپسی است. بیماری اضطراب نیز یکی از بیماریهایی است که تحت تاثیر همین تغییرات می باشد. در این پژوهش اثر تعدادی از داروهای موثر در انتقال عصبی بر روی یکی از رفتارهای اضطرابی (anxiety related behaviour) تحت عنوان رفتار تعارض، مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بررسی اثر این داروها از دو مدل حیوانی اضطراب: مدل تعارض و گل (VT) و مدل تعارض مونتگومری (MT) استفاده شده است. داروی Idazoxan (آلفا-دوآنتاگونیست) در تست VT در دزهای 0.01-2 mg/kg اثر ضد اضطرابی نشان داده است که این اثر در تست MT نیز تایید می شود. آرکولین که یک ترکیب آگونیست موسکارینی می باشد در دزهای 0.05-2 mg/kg در هر دو مدل اثرات اضطراب زایی از خود بروز داده است. همچنین منحنی دز پاسخ در مورد ترکیب 5HTP (پیشتاز سروتونین) اثر ضداضطرابی را در دزهای 4-16 mg/kg در مقایسه با گروه کنترل نشان می دهد که این اثر وابسته به دز نمی باشد. اثرات ضداضطرابی داروهای فوق نسبت به داروی Chlordiazopoxide (وابسته به سیستم گابا) از مقدار کمتری برخوردار می باشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که افزایش نوراپی نفرین در فضای سیناپسی باعث افزایش اضطراب شده در صورتی که بالا رفتن غلظت سروتونین در این محل اضطراب را کاهش می دهد.
منوچهر امیری دوان، سیدمهدی سنبلستان، سید احمدرضا خلوت، شادمان نعمتی،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: کری حسی عصبی ناگهانی از اورژانسهای گوش و یکی از مبهمترین و پر تناقضترین رازهای حیطه تخصصی اتولارنگولوژی است. در این مقاله، در 48 بیمار که با تابلوی فوق ظرف 2 سال گدشته به ما مراجعه کردهاند. مشخصات دموگرافیک، علایم بالینی و نکات موجود در شرح حال، مشخصات اودیولوژیک ،نتایج MRI و نیز برخی آزمایشهای سرمی نظیر
ESR، VDRL ، BS و... را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهایم.
روش بررسی: مطالعه cross - sectional، در 48 بیماری که با شکایت اصلی کری حسی عصبی ناگهانی ظرف سالهای 1382 و 1383 به کلینیکهای گوش و حلق و بینی بیمارستانهای آیت الله کاشانی والزهرا اصفهان مراجعه کردهاند.
یافتهها: از 48 بیمار (28 مرد و 20زن) با سن متوسط(9/15± سال) 9/40 ،گوش چپ در 26 مورد (1/54%) و گوش راست در 19 مورد (5/39%) و در 3 مورد (3/6%) هر دو گوش درگیری داشت. شدت درگیری در اکثریت موارد (78%) شدید گزارش شده و متوسط افت آستانه شنوایی در بیماران محاسبه شد. شایعترین الگوی PTA الگوی flat (75%) و پس از آن الگوی Downsloping (16%) بود. شایعترین علائم همراه تینیتوس (7/78%) بوده و 4% از بیماران سر گیجه حقیقی داشتند. 4/44% بیماران شواهد URI (عفونت تنفسی فوقانی) را ظرف 2 هفته اخیر قبل از پیدایش SSNHL را ذکر میکردند. سابقه مثبت فامیلی، smoking، مصرف الکل، مصرف OCP یا داروسایر داروهای اتوتوکسیک شایع نبود. تست VDRL در 39 مورد انجام شد که در همه موارد منفی بود و نیز 29% از بیماران ESR بالا داشتند. از میان بیماریهای زمینهای همراه دیابت قندی شایعترین بیماری (6 مورد از مجموع بیماران) بود .20 بیمار موفق به انجام MRI مغز و گوش شدند که بجز در دو مورد که تومورکانال گوش داخلی و زاویه مخچهای-پلی گزارش شد، بقیه موارد نرمال بود.
نتیجهگیری: SSNHL بدلیل محدودیتهای که در مطالعات آزمایشگاهی و کار آزماییهای بالینی دارد، هنوز از ابهامات بزرگ اتولارنگولوژی است ودر تمامی زمینههای آن، از جمله نشانهها و علایم همراه، بیماریهای زمینهای در ریسک فاکتورها و مسایل اپیدمیولوژیک جا برای تحقیق و تفحص هست و برای بررسیهای مفصل تر و جامعتر شاید لازم باشد مطالعات چند مرکزی طراحی و انجام شود.
شادمان نعمتی، منوچهر امیری دوان، مجید جمشیدی، عالیا صابری، علیرضا مجلسی،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
کاهش شنوایی حسی عصبی ناگهانی وضعیتی اضطرابآور برای بیماران میباشد و نظرات متناقضی در خصوص علت، ماهیت شنیدار شناختی، نحوه درمان و پیشآگهی آن وجود دارد.
روش بررسی: در این مطالعه آیندهنگر، تستهای شنوایی سنجی شامل PTA، IA، ABR، (TEOAE) OAE را قبل از شروع درمان (کورتیکواستروئید + آسیکلویر در مقابل اوروگرافین داخل وریدی) در 53 بیمار مبتلا به کاهش شنوایی حسی عصبی SSNHL انجام داده و سپس نتایج آنالیز شد.
یافتهها: از 53 بیمار (22 مرد و 31 زن)، 22 مورد ( 5/41%) فاقد (OC) همبستگی کلی در آزمون TEOAE، 26 مورد (49%) دارای مقادیر مثبت کمتر از 50% و پنج مورد (4/4%) دارای مقادیر مثبت بزرگتر از 50% بودند. 15 مورد (3/28%) پاسخ کامل، 20 مورد (7/37%) پاسخ نسبی و 18 مورد (9/33%) پاسخ ضعیف یا عدم پاسخ به درمانها داشتند. میانگین overall correlation برای سه زیر گروه بیماران (عدم پاسخ، پاسخ نسبی و کامل به درمان) به ترتیب، 16/1±5/3%، 99/1%±11% و 07/3±6/36%) بدست آمد (01/0= P). 20 بیمار (از 52 مورد=5/38%) فاقد هرگونه موج قابل تولید در ABR بودند. سه بیمار تست ABR غیرطبیعی و OAE مثبت داشتند و به درمان پاسخ کامل دادند، 13 مورد ABR غیرطبیعی و OAE منفی داشتند و پاسخ به درمان نداشتند و شش مورد ABR نرمال و OAE منفی داشتند که اکثراً به درمان پاسخ دادند.
نتیجهگیری: استفاده از OAEو ABR در تشخیص SSNHL و تعیین مکان ضایعه مثل ایسکمی یا نوروپاتی ممکن است کمک کننده باشد. Overall Correlation در TEOAE فاکتور پیش بینی کننده با ارزشی در نتیجه درمان SSNHL است.
حمیدرضا امیری، جلیل مکارم،
دوره 66، شماره 2 - ( 2-1387 )
چکیده
بیحسی کامل نخاعی یکی از عوارض انجام اپیدورال لومبار میباشد که متعاقب تزریق اتفاقی ماده بیحسی موضعی به داخل فضای ساب آراکنوئید یا ساب دورال رخ میدهد. معرفی بیمار: یک بیمار 22 ساله مبتلا به آکندروپلازی که جهت خارج کردن توده لگنی تحت بیهوشی اپیدورال قرار گرفته بود و دچار عارضه بیحسی کامل نخاعی شد، که پس از انجام حمایتهای دارویی جهت حفظ ثبات همودینامیک و نیز تهویه مکانیکی با لولهگذاری داخل تراشه، ظرف مدت دو ساعت هوشیاری بیمار برگشت نمود
حمیدرضا امیری، جلیل مکارم، سیاوش بیرانوند،
دوره 66، شماره 5 - ( 5-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: درد یکی از مهمترین عوارض متعاقب جراحی است. اثربخشی و عوارض جانبی دو دوز مختلف بوپیواکائین اپیدورال، در کنترل درد پس از اعمال جراحی ارتوپدی بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سوکور، دو گروه 42 نفری که تحت اعمال جراحی انتخابی زانو قرار گرفتند، مطالعه شدند. بیماران با استفاده از روش تصادفیکردن بلوکی به گروه اول فنتانیل با دوز mg/ml7/1 و بوپیواکائین با غلظت 125/0% و گروه دوم فنتانیل با دوز mg/ml7/1 و بوپیواکائین با غلظت 1/0% تقسیم شدند. دارو با سرعت پنج میلیلیتر در ساعت برای هر دو گروه آغاز گردید. درد بیماران با کمک معیار VAS در 6، 12، 18، 24 و 48 ساعت پس از اتمام عمل توسط فردی که از نوع مداخله اطلاع نداشت، ارزیابی شد. میزان رضایتمندی بیمار از مداخله انجام شده و عوارض و شکست روش درمانی (نیاز به افزایش حجم دارو یا تجویز ضد درد دیگر) بررسی شدند.
یافتهها: میزان درد پس از عمل در ساعات مختلف بین دو گروه و تغییرات درد در طی زمان معنیدار بود (هر دو 001/0p<). شدت درد در گروه اول (غلظت بالاتر بوپیواکایین) کمتر و میزان رضایتمندی پس از 48 ساعت بیشتر بود. علیرغم تفاوت در بروز عوارض، ولی از نظر آماری معنیدار نبود. شکست درمانی در گروه دوم بهطور معنیداری بیشتر از گروه اول بود (9/11% در برابر 3/33% و 03/0p=).
نتیجهگیری: استفاده توام فنتانیل و بوپیواکائین در فضای اپیدورال بهصورت انفوزیون مداوم، موجب کنترل نسبتا مناسب درد پس از عمل میشود. غلظتهای بالاتر از بوپیواکائین در ساعات اولیه موثرتر است ولی در ساعت بعدی غلظتهای پایینتر نیز به همان اندازه موثرند.
حمیدرضا امیری، جلیل مکارم،
دوره 67، شماره 2 - ( 2-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: بلوک
موفقیتآمیز شبکه براکیال نیازمند تعیین محل دقیق عصب، هدایت صحیح سوزن و تزریق
حجم مناسب داروی بیحسکننده موضعی است. روشهای رایج (ایجاد پارستزی یا پرش
عضلانی بهدنبال تحریک الکتریکی) متاسفانه کورکورانه هستند و موجب ناراحتی بیمار شده
و با عوارضی همراه هستند. استفاده از هدایت اولتراسوند در انجام رژیونال آنستزی
باعث افزایش موفقیت و کاهش عوارض میگردد. این مطالعه بهکارگیری اولتراسوند را در
بلوکهای شبکه براکیال برای نخستین بار در کشور معرفی مینماید.
روش
بررسی: در این مطالعه 30
بیمار (25 بزرگسال و پنج کودک) که برای عمل جراحی الکتیو اندام فوقانی به اتاق عمل
ارتوپدی ارجاع شده بودند با هدایت اولتراسوند تحت رژیونال آنستزی قرار گرفتند. محل
شبکه، مسیر سوزن و انتشار دارو در همگی موارد ملاحظه شد. علاوه بر متغیرهای زمینهای،
نوع بلوک، زمان لازم جهت انجام بلوک، مدت بیدردی پس از عمل (VAS کمتر از سه به عنوان بیدردی
مناسب در نظر گرفته شد)، نیاز به مخدر کمکی حین عمل، میزان رضایت بیمار (بر اساس VAS به طوریکه 10 بیشترین رضایت و یک
کمترین رضایت در نظر گرفته شد) و عوارض از قبیل پانکچر شریان و یا ورید، ترومای
مستقیم به عصب و پنوموتوراکس در این بیماران گزارش شدند.
یافتهها: میانگین سن بیماران بزرگسال 15±5/35 سال و
بیماران کودک 4±2/5 سال بود. فراوانی نوع بلوک انجام شده در بالغین به
اینتراسکالن، سوپراکلاویکولار و آگزیلاری برابر با پنج، هفت و 13 مورد بود و در
کودکان هر پنج مورد بلوک سوپراکلاویکولار انجام شده بود. میانگین طول مدت بیدردی
در بالغین 4±5/8 ساعت و در گروه اطفال 2±8/10 بود. در هیچیک از بیماران عارضهای
(پانکچر شریان و یا ورید، ترومای مستقیم به عصب و پنوموتوراکس) رخ نداد و همچنین
تزریق مخدر کمکی در هیچ یک از بیماران لازم نشد.
نتیجهگیری: بهکارگیری اولتراسوند در بلوک شبکه براکیال با میسر
ساختن امکان رویت مسیر سوزن و نحوه انتشار دارو افزایش دقت عملکرد را فراهم میآورد.
حمیدرضا امیری، جلیل مکارم، محمد علی نویان اشرف،
دوره 67، شماره 3 - ( 3-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: شاخص Bispectral Index (BIS) در ارزیابی عمق بیهوشی استفاده میشود. اثر داروهای مختلف روی BIS و آمنزی متفاوت هستند. این مطالعه بهمنظور بررسی ارتباط نوع داروی خوابآور با شاخص BIS و آمنزی بیمار انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 60 بیمار نیازمند به عمل جراحی انتخابی ارتوپدی تحت بیهوشی منطقهای و سدیشن وریدی انتخاب شدند. بیماران بر اساس نوع سدیشن وریدی بهطور تصادفی به دو گروه مساوی 30 نفری تقسیم شدند، که شامل میدازولام- فنتانیل (M-F) و پروپوفول (P) بود. میزان داروی سداتیو براساس یافتههای بالینی سدیشن تنظیم شد و میزان سدیشن بر اساس Modified Ramsey sedation score به حد اسکور چهار رسانیده شد. پس از بروز بیداری کامل در اتاق بهبودی، بیماران از نظر یادآوری خود به خودی مجدداً ارزیابی شدند. یادآوری حوادث حین عمل معادل عدم آمنزی در نظر گرفته شد. ارتباط اندکس BIS با میزان یادآوری به تفکیک گروه مداخله بررسی گردید.
یافتهها: فراوانی یادآوری حوادث در گروه P برابر با دو بیمار (7/6%) و در گروه MF، 10 بیمار (3/33%) بود (01/0p=). میانگین BIS (±SD) در گروه P برابر با 5±0/76 (از 68 تا 91) و در گروه MF برابر با 5±4/93 (77 تا 98) بود (001/0>p) .تفاوت میانگین BIS، در بیماران فاقد آمنزی دو گروه ( 019/0p=) و در بیماران دارای آمنزی دو گروه (001/0>p) معنیدار بود. در هیچیک recovery با تاخیر انجام نشد.
نتیجهگیری: علیرغم یکسان بودن افراد از نظر شاخصهای سدیشن بالینی و M. Ramsey sedation score، شاخص BIS، در دامنه گستردهای تغییر داشت و نوع داروی خوابآور بر میزان این شاخص و آمنزی تاثیرگذار بود
سعید اشراقی، زهره صالحیپور، محمدرضا پورمند، عباس رحیمی فروشانی، محمد تقی زهرایی صالحی، سولماز آقا امیری، روناک بختیاری، ترانه پیمانه عابدی محتسب، نادیا مردانی، سونیا سید امیری، محمد مهدی سلطان دلال،
دوره 67، شماره 7 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس یکی از شایعترین علل مهم بیماریهای منتقله از راه غذا در جهان میباشد. انتروتوکسینها و توکسین سندروم شوک توکسیک این باکتری از دسته فاکتورهای ویرولانس بسیار مهم و جزء سوپر آنتی ژنهای توکسین پیروژنیک (PTSAgs) میباشند که تاثیرات عمیقی بر میزبان خود دارند. گردش خطرناک سویههای مولد TSST1 در زنجیره مواد غذایی و نتیجتاً در جامعه، موضوع قابل اهمیتی است. هدف مطالعه نیز دستیابی به الگوهای ترکیبی ژن tst با ژنهای انتروتوکسین (ent) در سویههای استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از مواد غذایی مختلف میباشد.
روش بررسی: بیش از 1040 نمونه ماده غذایی مختلف جمعآوری و از نظر وجود استافیلوکوکوس اورئوس، طبق استاندارد ملی ایران بهشماره 1194 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از استخراج DNA ژنومی سویههای ایزوله شده، واکنش PCR برای ژنهای نامبرده بهکمک پرایمرهای اختصاصی و سوش استاندارد انجام شد.
یافتهها: در مجموع، تعداد 100 سویه (5/9%) استافیلوکوکوس اورئوس از نمونههای غذایی جدا گردید. از 25% ایزولههای حامل ژن entC، هفت سویه (28%) بهطور همزمان دارای ژن tst نیز بودند و از 8% ایزولههای استافیلوکوکوس اورئوس حامل ژن entA، یک سویه (5/12%) بهطور همزمان ژن tst را نیز تولید میکرد. همچنین از مجموع 9% سویههای استافیلوکوکوس اورئوس حامل ژنهای entA+C بهصورت ترکیبی، چهار سویه (4/44%) ژن tst را نیز همراه داشتند.
نتیجهگیری: شیوع سویههای دارای ژنوتیپهای ترکیبی tst-entC و tst-entA-C در کشور ما بالا میباشد و گردش این سویهها در جامعه، سلامت و بهداشت عمومی را به مخاطره میاندازد.
مهناز محمودیراد، آمنه شیرین ظفرقندی، مریم عامل ذبیحی، یاسمن میردامادی، نورینا رهبریان، بهنوش عباس آبادی، مهتاب شیوایی، زهره امیری،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: ولوواژینیت کاندیدایی یک بیماری قارچی خارشدار همراه با ترشحات سفید رنگ میباشد. تشخیص گونههای کاندیدا برای بهکارگیری درمان مناسب، امری مهم میباشد. در این تحقیق برای تعیین گونه 191 کاندیدای جدا شده از نمونههای واژینال 175 بیمار مبتلا به ولوواژینیت کاندیدایی از روش multiplex PCR استفاده شد.
روش بررسی: 175 نمونه سواب واژینال روی محیط سابورو دکستروز آگار کشت داده شد. در این بررسی، ناحیه ITS1 و قسمتهایی از نواحی 5.8S و 18S ریبوزومال RNA بههمراه قطعهای از ناحیه ITS2 که اختصاصی گونه C.albicans است تکثیر شد و محصولات multiplex PCR با الکتروفورز روی آگاروز 2% جدا گردیدند.
یافتهها: 191 ایزوله کاندیدا در نمونههای واژینال تشخیص داده شد. در 7/89% نمونهها یک گونه کاندیدا و در 3/10% آنها چند گونه کاندیدا جدا گردید. از نظر شیوع انواع گونههای کاندیدا، در 114 مورد C. albicans، 23 مورد C. glabrata، 11 مورد C. tropicalis، هفت مورد C. krusei، یک مورد C. guilliermondii، یک مورد C. parapsilosis بهتنهایی عامل بروز ولوواژنیت کاندیدایی بودند و در 10 مورد C. glabrata و C. albicans، دو مورد C. parapsilosis و C. albicans، یک مورد C. krusei و C. albicans، یک مورد C. tropicalis و C. albicans، یک مورد C. glabrata و C. tropicalis، یک مورد C. krusei و C. tropicalis، یک مورد C. glabrata و C. krusei و یک مورد ترکیب C. glabrata و C. krusei و C. albicans عامل بیماری بودند.
نتیجهگیری: شایعترین عامل بیماری ولوواژنیت کاندیدایی C. albicans و سپس C. glabrata و شایعترین ترکیب عامل بیماری نیز این دو گونه بودند.
محمد مهدی سلطاندلال، محمد حسین یزدی، زهیر محمد حسن، مرضیه هولاکویی، ترانه پیمانه عابدی محتسب، فرزانه امین هراتی، سولماز آقا امیری، مهدی مهدوی،
دوره 67، شماره 11 - ( 11-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و هدف: با توجه به خواص تنظیمکنندگی
سیستم ایمنی پروبیوتیکها و اثر تنظیمی آنها بر عملکردهای سیستم ایمنی هدف این
مطالعه بررسی این خواص در موشهای مبتلا به سرطان پستان است که روزانه بهصورت
خوراکی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس دریافت میکنند.
روش
بررسی: تعداد 30 سر موش ماده شش تا هشت هفتهای با وزن تقریبی 30-25 گرم در
شرایط یکسان بهطور تصادفی در دو گروه تقسیم شدند که هر گروه شامل 15 عدد موش بود.
یکی از گروهها بهعنوان کنترل در نظر گرفته شد. موشهای گروه اول بهمدت دو هفته
قبل از توموری شدن روزانه بهمیزان نیم میلیلیتر سوسپانسیون لاکتوباسیلوس
اسیدوفیلوس (CFU/ml108´7/2) را دریافت کردند و بعد از توموریشدن هم
با وقفههای سهروزه بهصورت دورههای هفتروزه لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس را
دریافت نمودند. گروه دوم (کنترل) در طول مطالعه با حجم یکسان و شرایط مساوی بافر
فسفات نمکی (PBS) دریافت کردند.
یافتهها: موشهای دریافتکننده
پروبیوتیک لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس دارای میزان IFnγ بیشتری در کشت
سلولهای طحالی خود در مقایسه با موشهای کنترل بوده (005/0p<) و همچنین
میزان IL4 نیز که بهعنوان سایتوکایین ایمنی هومورال و
مربوط به سلولهای Th2 میباشد، در موشهای گیرنده پروبیوتیک کمتر میباشد (347/0p=).
"بقا" در موشهای گیرنده پروبیوتیک بهطور معنیداری در مقایسه
با گروه کنترل افزایش داشت (001/0p<). نتیجهگیری: مصرف روزانه لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بهعنوان یک عامل تنظیمکننده
و محرک سیستم ایمنی در کمک به درمان افراد مبتلا به سرطان که دچار ضعف سیستم ایمنی
میشوند میتواند مفید باشد.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
مهناز محمودیراد، آمنه شیرین ظفرقندی، مهتاب شیوایی، نیکی محمودیراد، بهنوش عباس آبادی، مریم عامل ذبیحی، زهره امیری،
دوره 67، شماره 11 - ( 11-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و
هدف: این تحقیق بهمنظور بررسی میزان تأثیر ایتراکونازول،
میکونازول، فلوکونازول و فلوسیتوزین در شرایط آزمایشگاهی بهروش میکرودایلوشن
برات، بر روی 191 گونه کاندیدای جدا شده از 175 بیمار مبتلا به ولوواژینیت کاندیدایی
که بین سالهای 1385 تا 1387 به بیمارستان مهدیه مراجعه کرده بودند، صورت گرفت.
روش بررسی: 191 گونه کاندیدا از نمونههای
بالینی جدا گردید. تست حساسیت داروهای ضد قارچی بر اساس روش میکرودایلوشن برات NCCLS انجام شد و نتایج بعد از 48 ساعت قرائت
گردید.
یافتهها: C. albicans نسبت به هر چهار نوع داروی بررسی شده حساسیت
قابل قبولی (>90%) داشت. C. glabrata نسبت به میکونازول و سپس نسبت به فلوسیتوزین
حساسیت قابل قبولی داشت ولی نسبت به ایتراکونازول و فلوکونازول مقاومتر بود. C.
tropicalis بهترتیب به میکونازول و بعد به فلوکونازول
حساسیت قابل قبولی داشت و مقاومت دارویی ناچیزی در برابر چهار داروی بررسی شده
نشان داد که بیشترین مقاومت آن در برابر فلوسیتوزین بود. C. krusei بیشترین حساسیت را نسبت به میکونازول داشت و
حساسیتش نسبت به سه داروی دیگر بیشتر وابسته به دوز بود و بیشترین مقاومت را نیز
نسبت به فلوکونازول نشان میداد.
نتیجهگیری: گونههای بررسی شده در این مطالعه بیشترین حساسیت دارویی را
نسبت به میکونازول و همچنین حساسیت قابل قبولی نیز نسبت به سایر داروهای فوق
داشتند. شیوع موارد مقاومت دارویی در گونههای C. krusei و C.
glabrata نسبت به سایر گونهها بالاتر بود.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
امالبنین پاکنژاد، خاطره امیری، مرضیه پازوکی،
دوره 68، شماره 8 - ( آبان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: از آن جا که افزایش پاسخدهی مجاری هوایی (BHR) Bronchial Hyperresponsiveness به عنوان یک ریسک فاکتور برای آسم و کاهش عملکرد ریه شناخته شده است تلاشها به تشخیص افزایش پاسخدهی مجاری هوایی معطوف شده است. هدف این مطالعه اندازهگیری ارتباط بین قطر مجاری هوایی در رابطه با سایز ریه (که با نسبت FEF25-75/FVC مشخص میشود) با افزایش پاسخدهی مجاری هوایی (که با تست متاکولین تشخیص داده میشود) میباشد تا در صورت امکان یک حد تمایز برای نسبت FEF25-75/FVC با تستهای متاکولین مثبت بهدست آورده شود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی نتایج تست متاکولین (MCT) و FEF25-75/FVC در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سالهای 1389، 1388 در بیماران سرپایی مشکوک به آسم بررسی شد. تعداد افراد تحت مطالعه 376 نفر با سن بین 73-7 سال شامل (5/50%)190 مرد و (5/49%)186 زن با اسپیرومتریهای نرمال یا دوپهلو (یعنی نرمال نبوده و معیارهای اسم راهم ندارد) بود. MCT مثبت با mg/ml4PC20≤ (مقداری از متاکولین که باعث افت 20 درصدی در FEV1 شود) مشخص میشد و ارزش FEF25-75/FVC برای تشخیص BHR در مقایسه با MCT (به عنوان استاندارد طلایی) با استفاده از حساسیت و ویژگی تعیین میشد. یافتهها: در (8/50%)191 بیمار نتیجه تست متاکولین مثبت و در 185 بیمار (2/49%) منفی بود. میانگین FEF25-75/FVC در موارد تست متاکولین مثبت (mg/ml4PC20≤) 27/0±86/0 و در موارد تست متاکولین منفی mg/ml16PC20≥ 28/0±91/0 بود (070/0p=). در تمام بیماران حساسیت و ویژگی FEF25-75/FVC برای پیشبینی نتایج تست متاکولین براساس حد تمایز 85/0 به ترتیب 1/57% و 2/60% بود و در بیماران دارای سابقه آلرژی براساس حد تمایز یک به ترتیب 5/87% و 7/70% بهدست آمد. نتیجهگیری: به نظر میرسد شاخص FEF25-75/FVC برای پیشبینی نتیجه تست متاکولین در بیماران انتخابی دارای آلرژی مفید باشد.
فرح بخارائی سلیم، حسین کیوانی، فرهاد زمانی، فاطمه جهانبخش سفیدی، افسانه امیری،
دوره 69، شماره 10 - ( 10-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: گرچه ویروس هپاتیت C، ویروسی
هپاتوتروپیک است، گزارشاتی مبنی بر حضور این ویروس در مناطق خارج کبدی از جمله
سلولهای تکهستهای خون محیطی وجود دارد. در این مطالعه روی عفونتهای مخلوط و همچنین
ژنوتیپهای متفاوت این ویروس در پلاسما، سلولهای تکهستهای خون محیطی و نمونه بیوپسی
کبد بیماران مبتلا به عفونت مزمن هپاتیت C بررسی شد.
روش
بررسی: این پژوهش روی 152 بیمار مبتلا به عفونت مزمن هپاتیت C مراجعهکننده
به بیمارستان فیروزگر از شهریور سال 1387 تا فروردین 1389، انجام شد. پس از جمعآوری
نمونه پلاسما و سلولهای تکهستهای خون محیطی و بیوپسی کبد بیماران، RNA آنها استخراج
شد و ژنوتیپ ویروس هپاتیت C، با استفاده از کیت INNO-LiPATM HCV II، تعیین گردید. برای تأیید نوع ژنوتیپ ویروس،
محصول PCR ناحیه 5'-UTR نمونهها، تعیین توالی شد.
یافتهها: میانگین سنی بیماران مورد بررسی 9/16±2/31 بود. عفونت مخلوط با ژنوتیپهای مختلف ویروس
هپاتیت C در پلاسمای
چهار بیمار (6/2%)، در سلولهای تکهستهای خون محیطی 10 بیمار (6/6%) از 152 بیمار
مورد بررسی و نمونه بیوپسی کبد 9 بیمار (8/18%) از 48 بیمار مورد بررسی تشخیص داده
شد. قابل ذکر است که در (8/13%)21 مورد ژنوتیپ ویروس در نمونههای پلاسما، سلولهای
تکهستهای خون محیطی و بیوپسی کبد بیماران با هم متفاوت بود.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که نسبت
قابل توجهی از بیمارانی که دچار عفونت با ویروس هپاتیت C هستند با ژنوتیپهای متفاوتی از این ویروس
آلوده
شدهاند که ممکن است در پلاسمای بیماران قابل ردیابی نباشند.
زهراالسادات هاشمی، مهدی فروزنده مقدم، مسعود سلیمانی، مریم حفیظی، ناصر امیری زاده،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خون بندناف در پیوند
مغز استخوان، بهعلت دوز پایین سلولهای CD34+ دارای محدودیتهایی است که میبایست این سلولها
مورد تزاید قرار گیرند. تکثیر سلولهای بنیادی با استفاده از افزایش فعالیت خود
تکثیری آنها در شرایط آزمایشگاهی روی داربست DBM (ماتریکس استخوانی معدنیزدا شده) پوشیده
شده با سلولهای پروژنیتور مزانشیمی یعنی سلولهای بنیادی سوماتیک غیر محدود شده (USSC) پیشنهاد میشود. مسیر TGF-b از عوامل مهم
مهاری برای فعالیت خود تجدید شوندگی سلولهای بنیادی است که در این تحقیق از همزمانی
کشت برون تن (Ex vivo) و مهار مسیر TGF-b با کمک تکنیک RNAi استفاده شد.
روش بررسی: سلولهای USSC، از خون
بندناف جدا شده و سپس روی داربست DBM و هم کف پلیت، به عنوان لایه مغذی، پوشش داده
شدند. سلولهای CD34+ با روش Magnetic-Activated Cell Sorting (MACS) از جفت انسانی تخلیص و در
شرایط دو بعدی و سه بعدی هم کشتی، با siRNA علیه TGFbR2 تیمار شدند. میزان سرکوب بیان ژن مربوطه باReal-Time PCR کمی بررسی شدند. در نهایت شمارش سلولی،
فلوسایتومتری و فعالیت کلنیزایی سلولها مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: کشت سه بعدی بههمراه مهار ژن TGFbR2 موجب افزایش قابل توجه 7/0±41 برابر سلولهای CD34+ شد. ولی
افزایش نسبت تزاید در دو بعدی ساده بیش از سه بعدی بود و نیز بیشترین مهار بیان
ژن، بیشترین افزایش در مارکر سطحی با آنالیز فلوسایتومتری در حالت کشت دو بعدی
ساده نشان داده شد (05/0P<).
نتیجهگیری: بنابراین
از نظر موثر بودن سیستم انتقال RNAi، کشت دو بعدی ساده نسبت به سه بعدی کارآمدتر بود بهطوری که سلولها
آزادی کمتر داشته و بیشتر با سلولهای لایه مغذی درگیر بودند.
مهدی مقتدایی، راضیه نبی، علی امیری، فرزام مکرمی،
دوره 71، شماره 8 - ( آبان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجایی که عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی Anterior Cruciate Ligament (ACL) با بهکارگیری همسترینگهای خود فرد، در سالهای اخیر مقبولیت روزافزون پیدا کرده است و از طرف دیگر همسترینگها خود نیز در حرکات خم کردن و چرخش داخلی زانو موثر هستند، بنابراین، مطالعه حاضر طراحی شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 50 مرد (45-18 سال) با پارگی ایزوله ACL که کاندید عمل بازسازی هستند، وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه 25 نفره (در یکی بازسازی با همسترینگ خود فرد و در گروه دیگر با آلوگرافت) قرار گرفتند. قبل عمل و شش ماه بعد عمل برای تمام افراد پرسشنامه IKDC پر شد و قدرت خم کردن زانو به صورت ایزوکینتیک با دستگاه Biodex dynamometer IV ثبت شد و همچنین قدرت چرخش داخلی زانو به صورت ایزومتریک مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در کل، تمامی بیماران افزایش معنادار در امتیاز IKDC و در قدرت خم کردن و چرخش داخلی بعد از عمل نسبت به قبل از عمل نشان دادند، ولی این تغییر، بین دو گروه از نظر آماری معنادار نبود (7/0P=). کاهش عملکردی نیز، با هر دو نوع گرافت مشاهده نشد (82/0P=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج چون برتری آلوگرافت مشهود نبود، کاربرد اتوگرافت برای بازسازی با توجه به عوارض احتمالی کمتر، توصیه میشود.
ثریا امامقلی زاده مینایی، حسین مزدارانی، سید محمود رضا آقامیری، مرتضی متذکر، محسن منصوری،
دوره 72، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: رادیوتراپی بهطور اجتنابناپذیری با تابشگیری بافتهای نرمال همراه است. پرتو یونساز میتواند منجر به ایجاد آسیب در DNA سلول سالم شده و در نتیجه آن بیماران متحمل عوارض زودرس و دیررس در طی درمان میشوند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات سیتوژنتیکی ایجاد شده در لنفوسیتهای خون محیطی بیماران مبتلا به سرطان مری در طی رادیوتراپی بود.
روش بررسی: این نوع مطالعه تجربی- آزمایشگاهی و آیندهنگر در مرکز رادیوتراپی امید شهرستان ارومیه از فروردین تا اسفند 1391 انجام شد. نمونههای خون محیطی از 15 بیمار مبتلا به سرطان مری در طی سه مرحله قبل (Gy 0)، وسط ( Gy6/21) و در انتهای ( Gy2/43) درمان رادیوتراپی جمعآوری شدند. سپس نمونهها در محیط کشت کامل RPMI-1640 حاوی 1% PHA کشت داده شده و در انکوباتور نگهداری شدند. سیتوکالازین- B با غلظت نهایی μg/ml 5 به نمونهها اضافه شد و در نهایت نمونهها محصولبرداری شده و برای هر نمونه لام مربوطه تهیه شد.
یافتهها: افراد مورد مطالعه شامل هشت بیمار زن و هفت بیمار مرد مبتلا به سرطان مری با میانگین سنی 548/11±07/70 بودند. مطالعه حاضر نشان داد که میانگین فراوانی میکرونوکلئی در وسط درمان در مقایسه با نمونههای پیش از درمان بهطور قابل توجهی بالاتر بود (بیشتر از چهار برابر). همچنین بررسی نمونههای جمعآوری شده در انتهای درمان، افزایش در فراوانی میکرونوکلئی متناسب با افزایش مقدار دوز دریافتی از پرتوهای یونیزان نشان داد (001/0=P).
نتیجهگیری: افزایش در فراوانی میکرونوکلئی در مراحل دوم و سوم نمونهگیری در اثر عملکرد پرتوهای یونیزان است بنابراین استفاده از آزمون میکرونوکلئی در طی مراحل مختلف درمان جهت بررسی عوارض رادیوتراپی بسیار کمک کننده است.
فرین سلیمانی، نسیبه شریفی، فرشته راستی بروجنی، مینا امیری، سمیه خرائیان، آزیتا فتحنژاد کاظمی،
دوره 72، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
رشد و تکامل تحت تاثیر عوامل ژنتیکی، محیطی و اجتماعی قرار دارد و مهمترین و آغازیترین مرحله آن از دوران جنینی و نوزادی شکل میگیرد. تولد زودرس یکی از مشکلات بزرگی است که میتواند سیر رشد و تکامل را تحت تاثیر قرار داده و در نتیجه سلامت جامعه را تهدید نماید. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، شیوع تولد زودرس و تولد با وزن کم در اغلب کشورها در حال افزایش است و بخش اعظم آن مربوط به کشورهای در حال توسعه است. پیشرفت تکنولوژی پزشکی در چند دهه اخیر در بخش مراقبتهای ویژه، موجب افزایش بقای نوزادان نارس و پرخطر نیازمند مراقبت ویژه گردیده است، در حالیکه نتوانسته، عوارض ناشی از تولد زودرس را کاهش دهد. بهطوری که درمان با اکسیژن و استرویید اثرات کوتاهمدت مثبت و طولانیمدت منفی بر این نوزادان دارد. بنابراین تعداد زیادی از نوزادان نارس در آینده با مشکلات حرکتی، شناختی و حسی مواجه خواهند شد. بدون تردید یکی از تراژدیهای جهان وجود افرادی با آسیبهای جسمی یا مغزی ناشی از تولد زودرس است که بسیاری از این اختلالات بهطور زودرس تشخیص داده نمیشوند و پیشگویی عوارض دیررس و طولانیمدت نوزادان ترخیص شده از بخش مراقبتهای ویژه مشکل است با وجود اینکه پیگیری تکاملی- عصبی این نوزادان یک بخش ضروری در ارزیابیها و مراقبتهای مستمر نوزادی است و لیکن فرایند استانداردی برای این بررسی وجود ندارد مطالعه مروری حاضر با هدف معرفی فرایند مراقبت و ابزارهای مورد استفاده برای پیگیری این نوزادان نوشته شده است.
محمد آقازاده امیری، مژگان الوندی، سید محمد ناصر هاشمیان، سید مهدی طباطبایی،
دوره 73، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: قوز قرنیه (Keratoconus) یک بیماری تحلیل رونده قرنیه چشم است که در آن قرنیه نازک شده و شکل آن به صورت برآمده و مخروطی تغییر میکند که در نهایت سبب کاهش وضوح بینایی میشود. این مطالعه با هدف مقایسهی سلولهای اندوتلیوم قرنیه از نظر تراکم، تغییر شکل و تغییر در اندازه سلولها در مبتلایان به قوز قرنیه و افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی، در پاییز و زمستان سال 1392 در بیمارستان چشم پزشکی فارابی تهران انجام شد. 26 چشم مبتلا به قوز قرنیهی خفیف تا متوسط، بدون سابقهی استفاده از لنزهای تماسی و یا جراحی چشمی با 25 چشم سالم بهعنوان گروه کنترل که بر اساس یافتههای توپوگرافی قدرت قرنیهی آنها کمتر از 2/47 دیوپتر بود، از نظر تصاویر Specular microscopy در پنج ناحیه از قرنیه، با استفاده ازN SP-2000P Specular Microscope (Topcon Corp., Tokyo, Japan) مقایسه شدند.
یافتهها: تراکم سلولی در ناحیه فوقانی قرنیه در دو گروه مورد و کنترل بیشترین مقدار را داشت (0005/0P<). ولی اثر متقابل گروه (بیمار یا سالم بودن) بر تراکم سلولی (96/0P=) و ضریب تغییرات اندازهی سلولها (828/0P=) معنادار نبود. همچنین در افراد مبتلا به قوز قرنیه، تغییر شکل سلولی تنها در هفت چشم در گروه مورد و در شش چشم در گروه کنترل دیده شد.
نتیجهگیری: بیماری قوز قرنیه در مراحل خفیف و متوسط تاثیری بر تراکم سلولی، تغییر شکل سلولی و تغییر در اندازهی سلولهای اندوتلیوم نداشته و خطر کدورت قرنیه در جراحیهای داخل چشمی و برخی بیماریها در این بیماران همانند افراد سالم میباشد.