13 نتیجه برای اکبرزاده باغبان
علیرضا اکبرزاده باغبان، غلامرضا بابایی، انوشیروان کاظم نژاد، سقراط فقیه زاده، فاطمه برادران انارکی، زهرا الهی پناه،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: پایایی نظرات ارائه شده از مشاهده سونوگرافی مربوط به توده های تخمدان، دارای اهمیت زیادی می باشد. قابلیت تشخیص که یکی از موضوعات مهم مرتبط با این مبحث است، توانایی متخصصان در تشخیص صحیح وخامت توده ها را مورد ارزیابی قرار می دهد. در این مقوله می توان بررسی نمود که وضعیت وخامت ، تا چه میزان برای رادیولوژیست ها قابل تشخیص می باشند.
روش بررسی: در تحقیق حاضر که از نوع مقطعی- تحلیلی می باشد، 5 رادیولوژیست، شامل 2 متخصص و 3 دستیار به طور مستقل و در دو زمان مجزا (به فاصله یک هفته) وخامت توده تخمدان را برای 40 سونوگرافی مشخص نمودند. این سونوگرافی ها در طول دی ماه سال 1383 از زنان مراجعه کننده به بخش رادیولوژی بیمارستان تخصصی زنان میرزا کوچک خان و به کمک یک دستگاه و یک رادیولوژیست گرفته شدند.
در این مقاله ابتدا به کمک ضریب کاپای موزون، پایایی اندازه گیری رادیولوژیست ها که معرف توافق داخلی آنها (توافق هر رادیولوژیست با خودش) می باشد، بررسی شده، سپس به کمک مدل پیوند مربع امتیازات و مدل توافق به علاوه پیوند مربع امتیازات، قابلیت تشخیص آنها در تعیین وخامت توده تخمدان مورد ارزیابی قرار گرفته است.
یافته ها: برای داده های مربوط به 2 رادیولوژیست با عملکرد خوب، مدل پیوند مربع امتیازات برازش داشت.میانگین ضریب کاپای موزون برای این دو نفر برابر81/0و میانگین قابلیت تشخیص برای آنها عبارت بود از 99/0. برای 3 رادیولوژیست دیگر که عملکرد ضعیف تری داشتند، مدل توافق به علاوه پیوند مربع امتیازات مناسب بود. این دستیاران دارای میانگین ضریب کاپا موزون 65/0 و میانگین قابلیت تشخیص 97/0 بودند.
نتیجه گیری: اگر چه متخصصان رادیولوژی عملکرد بهتری نسبت به دستیاران رادیولوژی داشتند، همه آنها در تشخیص وضعیت وخامت توده تخمدان از روی سونوگرافی دارای کارکرد مناسبی بودند. به علاوه تفکیک سطوح خوش خیم از بینابین برای رادیولوژیست ها مشکل تر از تفکیک سطوح بد خیم و بینابین بود، اگر چه در این مورد نیز متخصصان بهتر از دستیاران بودند.
علیرضا اکبرزاده باغبان، سارا جام برسنگ، حمید پزشک، فاطمه نیری،
دوره 70، شماره 5 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و
هدف: هیپوترمی یکی
از عوامل مهم در بقای نوزادان، بهخصوص در میان نوزادان کم وزن است. ماندگاری
طولانیمدت در وضعیت هیپوترمی منجر به ورم، خونریزی، یرقان و مرگ میشود. از این
جهت پژوهش حاضر تلاشی در جهت بررسی عوامل موثر بر گذار از وضعیت هیپوترمی در
نوزادان است.
روش بررسی: نمونهی
بهکار گرفته شده در این پژوهش شامل 439 نوزاد بستری در بخش NICU
در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر تهران بود. در این مطالعه، درجه
حرارت رکتال نوزادان در بدو تولد و سپس در ادامه به فاصلههای 30 دقیقهای، تا
رسیدن به دمای نرمال اندازهگیری شد. در تحلیل دادهها و برآورد نرخ انتقال از
وضعیت هیپوترمی از مدل چند وضعیتی مارکوف (Markov models) با دو متغیر
همراه وزن و دمای محیط تولد استفاده و نرمافزار R برای برازش بهکار گرفته شد.
یافتهها: نرخ انتقال
از وضعیت هیپوترمی شدید به وضعیت خفیف آن 1192/0 در دقیقه و برای انتقال از وضعیت
هیپوترمی خفیف به وضعیت نرمال، 0549/0 در دقیقه برآورد شد. متغیر وزن اثر معنیداری
بر انتقال از وضعیت هیپوترمی به حالت نرمال داشت، فاصله اطمینان 95% (4165/0و 1364/0)،
(001/0P<). دمای محیط تولد نیز اثر معنیداری بر
تغییر وضعیت نوزاد از حالت هیپوترمی به وضعیت نرمال داشت، فاصله اطمینان 95% برای
پارامتر اثر دمای محیط بر نرخ انتقال (4963/0 و 0439/0) و (001/0P<) برآورد شد.
نتیجهگیری: مطالعه
نشان داد، نوزادان با وزن نرمال و متولد شده در دمای بالای °C 28 سریعتر از وضعیت هیپوترمی
منتقل میشوند. چون وزن نوزاد در زمان تولد در اختیار کادر پزشکی نیست، کنترل دمای
محیط تولد میتواند بهبودی را تسریع کند.
سارا جام برسنگ، علیرضا اکبرزاده باغبان، سید سعید هاشمی نظری، فرید زایری، علی نیک فرجام،
دوره 73، شماره 9 - ( آذر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: پس از عفونت اولیه HIV با پیشرفت بیماری تعداد سلولهای CD4 کاهش مییابد. سطح این سلولها شاخص مناسبی جهت ارزیابی وضعیت ایمنی بدن در مبتلایان به ویروس HIV است. هدف از پژوهش کنونی بررسی روند تغییرات سلولهای CD4 در افراد HIV مثبت تحت درمان با داروهای ضدرتروویروسی بهوسیله مدل چندوضعیتی مارکوف بود.
روش بررسی: پژوهش کوهورت حاضر شامل 122 فرد HIV مثبت مراجعهکننده به مرکز ایدز ایران واقع در بیمارستان امامخمینی (ره) شهر تهران بود. این افراد از فروردین 1374 تا دی 1389 به این مرکز وارد و با داروهای ضدرتروویروسی تحت درمان قرار گرفته و تا زمان فوت یا تا پایان مطالعه آبان 1393 پیگیری شدند. مبتلایان بالای 18 سالی که حداقل سه بار تحت آزمایشات مربوطه قرار گرفتند به مطالعه وارد شدند. دادههای ثبتشده جهت برآورد زمان ماندگاری در وضعیتهای بیماری که بر اساس سطح سلولهای CD4 تعریف شد، بهوسیله مدل چندوضعیتی مارکوف استفاده شد.
یافتهها: نمونه شامل (18%) 22 زن با میانگین سن 32/43 (انحرافمعیار 33/8) و (82%) 100 مرد با میانگین سنی 28/45 (انحرافمعیار 34/8) سال بود. سن افراد به دو گروه 40 سال و کمتر، (1/54%) 66 نفر و بیشتر از آن، (9/45%) 56 نفر، تقسیم شد. احتمالهای انتقال بین وضعیتها برای مدت زمان یکساله و ششساله برآورد شد، اگر فردی در وضعیت یک CD4 باشد با احتمال 51% یکسال بعد در همان وضعیت خواهد بود. این احتمال پس از شش سال 33% خواهد بود. در طول مطالعه 29 نفر فوت شدند. میانگین زمان اقامت افراد در وضعیت چهار، 21 ماه برآورد شد. نسبت بخت انتقال از وضعیت سه به وضعیت چهار در مردان 4/4 زنان برآورد شد.
نتیجهگیری: استفاده از درمانهای ضدرتروویرسی در افراد با عفونت HIV سبب کاهش بار ویروسی و افزایش عمر افراد میشود. پژوهش کنونی این روند را با برآورد میانگین زمانهای ماندگاری تا انتقال به وضعیتهای وخیمتر نشان داد.
مریم اسمعیلی، ناهید طحان، سیدمجتبی میری، علی منتظری، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 75، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: کمردرد یکی از مهمترین علل ایجاد ناتوانی در جهان است. هر چند که تنها ۵-۲% کمردردها بهدلیل فتق دیسک مهرهای میباشد، اما جراحی فتق دیسک از شایعترین جراحیها میباشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط برخی از متغیرهای زیستی-روانی اجتماعی با پیشآگهی کوتاهمدت عمل جراحی بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی آیندهنگر که بهصورت توصیفی- تحلیلی انجام شد. ۱۰۰ بیمار (محدوده سنی ۷۳-۱۸ سال) با جراحی فتق دیسک در یک سطح از مهره کمر که برای اولین بار عمل جراحی میکردند، وارد مطالعه شدند. بیمارانی که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند و تمایل به شرکت در طرح داشتند طی آبان ۱۳۹۴ تا فروردین ۱۳۹۵ از بخشهای جراحی اعصاب بیمارستانهای لقمان و امامخمینی (ره) تهران انتخاب شدند. پرسشنامه کیفیت زندگی Item Short Form Survey-36 پیش، یک و دو ماه پس از جراحی توسط بیماران تکمیل شد.
یافتهها: بُعد فیزیکی پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 بیماران پیش از جراحی ۲۴/۶ و بُعد روانی ۳۹/۶ بود که در مقایسه با میزان استاندارد کمتر بود (۰/۰۰۱P<) هشت هفته پس از جراحی، تمامی ابعاد کیفیت زندگی بیماران افزایش معنادار داشت. سن بر بُعد روانی کیفیت زندگی تاثیر معناداری نداشت اما در بُعد فیزیکی در سنین کمتر از ۳۰ سال معنادار بود. بُعد روانی کیفیت زندگی مردان بهطور معناداری بیشتر از زنان بود. کیفیت زندگی روانی در سیگاریها کمتر از غیرسیگاریها میباشد.
نتیجهگیری: جراحی فتق دیسک در بهبود بُعد فیزیکی و روانی کیفیت زندگی تاثیر بهسزایی دارد. عواملی مانند سن، جنسیت، مصرف سیگار و عوامل روانی میتوانند بر روی نتیجه درمان اثرگذار باشند.
راحله درستی، مهری قاسمی، خسرو خادمی کلانتری، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 75، شماره 7 - ( مهر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم درد پاتلوفمورال شایعترین علت درد جلوی زانو و اطراف پاتلا میباشد. با وجود شیوع زیاد این سندرم، عوامل زمینهساز آن بهخوبی شناخته نشدهاند. اختلالات کنترل عصبی-عضلانی مجموعه کمری-لگنی و مفصل ران منجر به بیثباتی و آسیب زنجیره حرکتی میشود. هدف مطالعهی حاضر مقایسهی فعالیت الکترومیوگرافی عضلات مرکزی و اطراف زانو در بیماران با افراد سالم حین راه رفتن میباشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مورد-شاهدی است که به مدت ۱۰ ماه (اردیبهشت تا اسفند ۱۳۹۵) در دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد. شرکتکنندگان ۱۷ نفر (۱۰ زن، ۷ مرد) مبتلا به سندرم درد پاتلوفمورال و ۱۸ نفر (۱۰ زن، هشت مرد) سالم بودند که به روش نمونهگیری غیرتصادفی ساده و در دسترس در مطالعه شرکت کردند. در دو گروه، فعالیت الکتریکی عضلات واستوسمدیالیس، اداکتورلانگوس، گلوتئوسماگزیموس، اینترنالابلیک و ترنسورسابدومینوس، اکسترنالابلیک و مولتیفیدوس حین راه رفتن ثبت شد. زمان شروع و پایان فعالیت، مدت زمان و شدت فعالیت عضلات فوق بین دوگروه مقایسه شد.
یافتهها: مدت زمان فعالیت الکتریکی عضله گلوتئوسماگزیموس (۰/۰۳=P) و شدت فعالیت آن (۰/۰۳۵=P)، زمان پایان فعالیت الکتریکی عضله اینترنالابلیک (۰/۰۴=P) و عضله ترنسورسابدومینوس (۰/۰۴=P) حین راه رفتن، بین دو گروه تفاوت آماری معناداری داشت. فعالیت الکتریکی عضلات اکسترنالابلیک، مولتیفیدوس، اداکتورلونگوس و واستوسمدیالیس، بین دو گروه تفاوت آماری معنادار نداشت (۰/۰۵<P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد فعالیت الکترومیوگرافی برخی از عضلات مرکزی در افراد مبتلا به سندرم درد پاتلوفمورال در مقایسه با افراد سالم متفاوت است. در حالیکه فعالیت الکترومیوگرافی برخی از عضلات اطراف زانو در افراد مبتلا با افراد سالم تفاوتی ندارد.
راضیه نظری، مهری قاسمی، فریده دهقان منشادی، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: از سونوگرافی برای ارزیابی مورفولوژی عضله (طول، عمق، سطح مقطع، حجم و زاویهی پر شکل عضله) استفاده میشود. عضلهی سوپرااسپیناتوس متداولترین عضلهی درگیر در بین عضلات روتاتورکاف است. تاکنون هیچ مطالعه سونوگرافی برای بررسی پایایی اندازهگیری ضخامت عضلهی سوپرااسپیناتوس در وضعیت تستهای Empty can (EC)، Hug up (HU)، Full can (FC) انجام نشده است. هدف این مطالعه بررسی پایایی درونآزمونگر برای اندازهگیری ضخامت سوپرااسپیناتوس در وضعیت تستهای گفتهشده بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی بود که بهمدت چهار هفته (بهمن تا اسفند ۱۳۹۵) روی ۱۰ زن سالم (۲/۷۶ ± ۲۲/۱۰ سال) بدون پاتولوژی تاندونی انجام شد. ضخامت عضلهی سوپرااسپیناتوس در وضعیت استراحت و وضعیتهای انقباضی (وضعیت تست EC: شانه در ۹۰ درجه الویشن در صفحهی اسکپشن و شست رو به زمین، وضعیت تست FC: شانه در ۹۰ درجه الویشن در صفحهی اسکپشن و شست رو به سقف، وضعیت تست HU: آرنج خم و کف دست روی شانهی سمت مقابل با وزنهی مچی kg ۰/۵) توسط یک آزمونگر و در یک روز انجام شد.
یافتهها: تمام مقادیر ضریب پایایی برای اندازهگیری ضخامت اولتراسونیک عضلهی سوپرااسپیناتوس بیش از ۰/۹۰ بهدست آمد. مقدار ضریب پایایی برای وضعیت استراحت ۰/۹۰ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۰/۹۷-۰/۶۵)، وضعیت تستهای EC، FC و HU بهترتیب ۰/۹۶ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۰/۹۹-۰/۸۷)، ۰/۹۷ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۰/۹۹-۰/۹۰) و ۰/۹۶ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۰/۹۹-۰/۸۶) بود.
نتیجهگیری: اندازهگیری ضخامت اولتراسونیک سوپرااسپیناتوس در وضعیتهای استراحت و تستهای EC، FC و HU روشی پایا است و میتواند تغییرات ضخامت سوپرااسپیناتوس را بین تستهای فوق مقایسه کند.
مائده صارمیان، ناهید طحان، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 76، شماره 2 - ( اردیبهشت 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات نشان میدهند رایحه سبب بهبود تعادل سالمندان میگردد. هدف این مطالعه، بررسی اثر محرک بویایی بر تعادل افراد جوان و مقایسه آن در مردان و زنان بود.
روش بررسی: آزمونهای تعادل استاتیک ایستادن روی یک پا و تعادل دینامیک با استفاده از دستگاه سنجش تعادل بایودکس در دو مرحله پیش و پس از اعمال رایحه بر روی ۴۰ داوطلب سالم در فاصله بهمن ۱۳۹۵ تا اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ انجام شد.
یافتهها: تفاوت معناداری در شاخصهای تعادل ایستا و دینامیک بر اساس شرایط وجود و عدم وجود رایحه دیده نشد. تفاوت معناداری در شاخصهای ثبات کلی (۰/۰۳۴P=) و قدامی-خلفی (۰/۰۱۹P=) برای تعامل بین اثر جنسیت و رایحه و در شاخصهای ثبات کلی (۰/۰۰۸P=) و داخلی-خارجی (۰/۰۲۳P=) برای اثر جنسیت در خانمها مشاهده گردید.
نتیجهگیری: محرک بویایی تاثیری بر تعادل افراد جوان سالم نداشت اما رایحه بهطور معناداری اثر خاص جنسیتی دارد که این امر میتواند به دلیل حساسیت بیشتر خانمها نسبت به بو باشد.
طیبه میرهاشمی، مهری قاسمی، فریده دهقان منشادی، علیرضا اکبرزاده باغبان، علی محمد فیضی، علیرضا صباغیان،
دوره 76، شماره 5 - ( مرداد 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: یک راه ارزیابی تغییرات عضلانی، تعیین ضخامت اولتراسونیک عضلات است. لازمهی استفاده از این روش وجود تکرارپذیری بالا برای آن میباشد. تاکنون مطالعهای به بررسی تکرارپذیری ضخامت اولتراسونیک عضلات درگیر در شانه منجمد نپرداخته است. این مطالعه بهمنظور بررسی تکرارپذیری اولتراسونیک ضخامت عضلات درگیر در زنان مبتلا به سندرم شانه منجمد و زنان سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت آزمون-بازآزمون به مدت چهار ماه (خرداد تا مهر ۱۳۹۶) روی ۱۰ زن مبتلا به شانه منجمد (۹/۴۱±۵۱/۶ سال) و ۱۰ زن سالم (۸/۲۲±۳۵/۵ سال) انجام شد. بیماران شامل مراجعهکنندگان به چند کلینیک و بیمارستان در شهر تهران و افراد سالم شامل کارکنان و دانشجویان دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند که بهصورت غیرتصادفی ساده در دسترس در مطالعه شرکت کردند. ضخامت اولتراسونیک عضلات تراپزیوس فوقانی، سوپرااسپیناتوس و دلتویید در وضعیت استراحت توسط یک آزمونگر با فاصلهی ۴۸ ساعت اندازهگیری شد. سونوگرافی با پروب خطی ۷/۵ مگاهرتز در حالت استراحت انجام و ضخامت عضلات بر حسب میلیمتر به دست آمد.
یافتهها: در افراد بیمار و سالم بهترتیب ضریب پایایی درون آزمونگر در اندازهگیری ضخامت اولتراسونیک تراپزیوس فوقانی (۰/۸۱ و ۰/۸۱)، سوپرااسپیناتوس (۰/۹۰ و ۰/۹۲) و دلتویید میانی (۰/۹۳ و ۰/۹۶) بهدست آمد. ضریب پایایی ضخامت اولتراسونیک سوپرااسپیناتوس و دلتویید میانی در افراد سالم بیشتر از بیماران بود.
نتیجهگیری: میتوان گفت سونوگرافی روش مناسبی برای بررسی ضخامت عضلات فوق در بیماران مبتلا به شانه منجمد و افراد سالم میباشد.
سمانه خلخالی، ناهید طحان، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 76، شماره 8 - ( آبان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: عضله عرضی شکم یکی از مهمترین عضلات ثبات دهنده تنه میباشد. تقویت عضلات ثبات دهنده تنه در ورزش حرفهای، پزشکی ورزشی و توانبخشی بیماران کمردردی امری بسیار مهم است، از اینرو شناسایی تمریناتی که به بهترین وجه سبب بهبود قدرت و استقامت این عضلات گردد چالشی مهم در درمان بیماران کمردردی میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر انقباضات ایزومتریک عضلات اندام فوقانی و تحتانی بر روی ضخامت اولتراسونیک عضله عرضی شکم بود.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه پیش آزمون- پس آزمون میباشد که بر روی ۳۰ داوطلب مرد سالم با میانگین سنی ۲۳ سال در بیمارستان فوق تخصصی نور افشار تهران در فاصله زمانی شهریور تا آبان ۱۳۹۶ انجام شد. ضخامت اولتراسونیک عضله عرضی شکم حین استراحت و بیشینهی انقباض ایزومتریک در حرکات فلکشن، اکستنشن و ابداکشن اندام فوقانی و اندام تحتانی ثبت گردید.
یافتهها: ضخامت عضله عرضی شکم حین انقباض ایزومتریک عضلات اندام فوقانی و اندام تحتانی در مقایسه با ضخامت زمان استراحت بهطور معناداری افزایش داشت (۰/۰۰۱P<). نوع حرکت اندام تحتانی بر ضخامت عضله عرضی شکم سمت غالب تاثیر معناداری داشت (۰/۰۵P<) بهطوری که بیشترین تغییر ضخامت عضله عرضی شکم حین انقباض ایزومتریک اکستنشن در اندام تحتانی سمت غالب وجود داشت (۰/۰۵P<). تفاوت معنادار آماری میان ضخامت عضله عرضی شکم در انقباضات ایزومتریک عضلات اندام فوقانی در مقایسه با اندام تحتانی سمت مغلوب وجود داشت (۰/۰۰۱P<).
نتیجهگیری: انقباضات ایزومتریک عضلات اندام فوقانی و اندام تحتانی بهخصوص در حرکت اکستنشن اندام تحتانی میتواند سبب افزایش ضخامت عضله عرضی شکم در سونوگرافی گردد.
مهسا نظری، فرید زایری، سید سعید هاشمی نظری، سارا جام برسنگ، علی نیکفرجام، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 77، شماره 2 - ( اردیبهشت 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مدلهای مارکوف چندوضعیتی جهت بررسی پیشروی بیماری ایدز با تقسیمبندی مارکر آزمایشگاهی سلول CD۴ کاربرد گستردهای دارند. این مدلها با تعداد وضعیتهای مختلف، نتایج متفاوتی از اثر متغیر کمکی و پیشگویی روند بیماری ایدز دارند. هدف پژوهش حاضر، مقایسهی مدل چهار و پنج وضعیتی با مدل سه وضعیتی جهت انتخاب مدل با توان پیشگویی بهتر وقوع ایدز و مرگ در افراد آلوده به ویروس سندرم نقص ایمنی انسانی بود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعهی همگروهی است که بر روی ۳۰۵ فرد آلوده به ویروس سندرم نقص ایمنی انسانی که از فروردین ۱۳۷۴ تا دی ماه ۱۳۸۹ به مرکز تحقیقات ایدز ایران در تهران مراجعه کردهاند و تا سال ۱۳۹۳ مورد پیگیری قرار گرفتهاند، انجام شده است. سه مدل مارکوف همگنزمان سه، چهار و پنج وضعیتی به دادهها برازش داده شد. مقایسهی مدلها با استفاده از معیار اصلاح شدهی آکاییکهی DRAIC و معیار اعتبارسنجی متقابل براساس درستنمایی DRLCV به همراه فاصله ردیابی ۹۵% آنها انجام شد. برای برازش مدلها از نرمافزار R استفاده شد.
یافتهها: توان پیشگویی مدل چهار وضعیتی از مدل پنج وضعیتی بیشتر است. در مدل چهار وضعیتی نسبت مخاطرهی پیشروی به مرگ برای افرادی که درمان ضدرتروویروس خیلیفعال دریافت کردهاند ۰/۶۴ کمتر از دستهای بود که درمان را دریافت نکرده بودند. همچنین نسبت مخاطرهی پیشروی بیماری در مردان به زنان ۲۰۳۳ برابر بود. همچنین نسبت مخاطرهی پیشروی به مرگ در مردان به زنان ۴/۹ برابر بوده است.
نتیجهگیری: معیارهای DRAIC و DRLCV نشان دادند که مدل چهاروضعیتی توان پیشگویی بهتری از روند پیشروی بیماری در مقایسه با مدل پنج وضعیتی دارد.
راضیه نظری، مهری قاسمی، فریده دهقان منشادی، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 77، شماره 8 - ( آبان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیبهای روتاتورکاف از متداولترین عوامل درد شانه هستند و کمابیش عضلهی سوپرااسپیناتوس درگیر میشود. آزمونهای Full can (FC) و Empty can (EC)، آزمونهای استاندارد طلایی برای ارزیابی ضایعات شانه هستند. بهتازگی آزمون Hug up (HU) برای ارزیابی سوپرااسپیناتوس مطرح شده است. تاکنون هیچ مطالعه سونوگرافی به مقایسهی ضخامت عضلهی سوپرااسپیناتوس در این آزمونها نپرداخته است. هدف این مطالعه مقایسهی ضخامت عضلهی سوپرااسپیناتوس در آزمونهای HU، FC وEC در زنان سالم جوان است.
روش بررسی: ۴۰ زن سالم (میانگین سن ۲/۴±۲۱/۶۲ سال) در این مطالعهی مقطعی-مقایسهای از فروردین تا خرداد ماه سال ۱۳۹۷ در آزمایشگاه بیومکانیک دانشکدهی توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شهر تهران شرکت کردند. ضخامت سوپرااسپیناتوس در وضعیتهای استراحت و انقباضی با وزنهی مچی kg ۰/۵ در ۱) وضعیت EC: شانه در ۹۰ درجه الویشن در صفحهی استخوان کتف و شست رو به زمین ۲) وضعیت FC: شانه در ۹۰ درجه الویشن در صفحهی استخوان کتف و شست رو به سقف ۳) وضعیت HU: آرنج خم شده و کف دست با انگشتان باز روی شانهی سمت مقابل، اندازهگیری شد.
یافتهها: آزمون Bonferroni نشان داد، ضخامت سوپرااسپیناتوس در وضعیتهای EC، FC و HU بهطور معناداری بیشتر از وضعیت استراحت بود (۰/۰۰۱>P). ضخامت عضله در وضعیت EC بهطور معناداری از وضعیت FC کمتر بود (۰/۰۰۱=P) و وضعیت HU با وضعیتهای EC و FC اختلاف معنادار آماری نداشت.
نتیجهگیری: در تمامی وضعیتها میانگین ضخامت عضله نسبت به وضعیت استراحت افزایش داشت و بیشترین ضخامت در وضعیت FC بود. بهنظر میرسد ضخامت سوپرااسپیناتوس در آزمون HU با آزمونهای EC و FC مشابه است.
بنفشه صفایی فرد، مهری قاسمی، خسرو خادمی کلانتری، علیرضا اکبرزاده باغبان، یعقوب شاوهئی،
دوره 79، شماره 4 - ( تیر 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پوسچروگرافی روشی است که در آن با اندازهگیری نوسان مرکز فشار، ثبات وضعیتی افراد ارزیابی میشود. هدف مطالعه حاضر بررسی تکرارپذیری اندازهگیری نوسان مرکز فشار در حالت ایستاده با نوسان داخلی در خانمهای جوان سالم و مبتلا به افزایش انحنای پشتی میباشد.
روش بررسی: 10خانم مبتلا به افزایش انحنای پشتی با 65/2±5/23 سال و 10 خانم سالم با 3/1±9/21 سال از مهر تا بهمن 1397 وارد مطالعه شدند. از افراد خواسته شد بالا بردن سریع اندامهای فوقانی را در حالت ایستاده روی صفحه نیرو انجام دهند. انحرافمعیار آمپلیتود و سرعت نوسان مرکز فشار در محورهای قدامی-خلفی و طرفی و سطح نوسان مرکز فشار برای تحلیل آماری استفاده شدند. اندازهگیریها توسط یک آزمونگر با فاصله یک روز در آزمایشگاه بیومکانیک دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد. تکرارپذیری اندازهگیریها با استفاده از ضریب همبستگی (ICC)، خطای معیار اندازهگیری (SEM) و حداقل تغییر قابل اندازهگیری (MDC) محاسبه گردید.
یافتهها: تکرارپذیری اندازهگیری انحرافمعیار سرعت و آمپلیتود مرکز فشار در دو محور در دو گروه بیش از 75/0 بود. تکرارپذیری اندازهگیری سطح نوسان مرکز فشار در گروه سالم و مبتلا بهترتیب 42/0 و 38/0 بود.
نتیجهگیری: در مطالعات آینده میتوان از متغیرهای انحرافمعیار آمپلیتود و سرعت مرکز فشار بهعنوان متغیرهای پایا برای ارزیابی تعادل ایستا در زنان جوان با و بدون ابتلا به افزایش انحنای پشتی استفاده کرد. هر چند بیثباتی سطح جابجایی مرکز فشار نشان میدهد که استفاده از آن برای تمایز بین افراد و ارزیابی نتایج مداخلات بر ثبات وضعیتی بایستی با احتیاط صورت گیرد.
سعید رحمنی، علیاکبر شفیعی، عباس ریاضی، علیرضا اکبرزاده باغبان، علیرضا جعفری، مریم دشتی،
دوره 82، شماره 6 - ( شهریور 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: مشکلات در مقابل نور آبی، از جمله مواردی است که افرادی که تحت عمل Photorefractive keratectomy (PRK) قرار میگیرند دارند. این مطالعه بهمنظور بررسی تأثیر فیلترهای مسدود کننده نور آبی بر بهبود بینایی افراد پس از جراحی انکساری از نوع PRK انجام شد. هدف اصلی آن ارزیابی اثربخشی این فیلترها در افزایش کیفیت بینایی و کاهش عوارض ناشی از جراحی بود.
روش بررسی: در یک مطالعه شبهتجربی، افرادی که تحت جراحی PRK قرار گرفته بودند، به کلینیک اپتومتری بیمارستان شهید دکترلبافی نژاد در شهر تهران از اول اسفند 1402 تا پایان اردیبهشت 1403 مراجعه کرده و معاینه شدند. شرکتکنندگان در این مطالعه با و بدون اعمال فیلتر مسدود کننده نور آبی مورد معاینه و بررسی قرار گرفتند. حدت بینایی و حساسیت کنتراست در مراجعهکنندگان، در هر دو حالت اندازهگیری و نتایج مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: ۳۴ داوطلب (5/73% زن و 5/26% مرد) با میانگین سنی 6/32 سال وارد مطالعه شدند. میانگین ریفرکشن پس از عمل در چشم راست و چپ بهترتیب 4۲/0±1۶/0– و ۳۰/0±1۶/0– دیوپتر ثبت شد. حدت بینایی چشم راست و چپ با استفاده از فیلتر بلوکات بهطور معناداری بهبود یافت (005/0P<) و همچنین حساسیت کنتراست در فرکانسهای فضایی 5/1، ۶ و ۱۸ c/d بهطور قابلتوجهی افزایش یافت (005/0P<).
نتیجهگیری: استفاده از فیلترهای بلوککننده نور آبی در افراد با سابقه عمل PRK موجب بهبود قابلتوجهی در حدت بینایی و افزایش حساسیت کنتراست میشود. این یافتهها نشاندهنده اهمیت این فیلترها در بهبود تجربه بصری بیماران بعد از جراحی هستند.