جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای اکبریان

پروین منصوری، شیدا شمس، فریدون دواچی، محمود اکبریان، فرهاد شهرام،
دوره 52، شماره 1 - ( 1-1373 )
چکیده


محمود اکبریان، فریدون دواچی، احمد سلیم زاده، فرهاد شهرام، فرهاد قریب دوست، عبدالهادی تاجی، محمد پژوهی، احمدرضا جمشیدی،
دوره 60، شماره 4 - ( 4-1381 )
چکیده

مقدمه: استئوپوروز یکی از جدی ترین مشکلاتی است که سلامتی افراد جوامع مختلف در جهان، خصوصا زنان یائسه و افراد پیر را تهدید می کند. با توجه به زمینه های متفاوت ژنتیک، نژاد و جغرافیا، دانسیتی استخوانی می تواند در جوامع گوناگون مختلف باشد. در ایران نیز دانسیتی استخوان می تواند با دانسیتی استخوان در سایر نقاط دنیا متفاوت باشد و ضرورت دارد دانسیتی استخوان در ایران مشخص گردد.

مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی بر روی 280 نفر از پرسنل سالم بیمارستان دکتر شریعتی تهران و بستگان آنها که بصورت تصادفی انتخاب و تراکم استخوان با تکنیک DEXA) Dual Energy X-Ray Absorptiometry) در دو محل که شامل ستون فقرات کمری و گردن استخوان ران اندازه گیری شد و اطلاعات بدست آمده توسط Polynomial approximation (درجه سوم) مورد تجزیه قرار گرفت.

یافته ها: در زنان، دانسیتی استخوان در ستون فقرات کمری (L1-L4)، بیشترین مقدار آن در دهه چهارم (0/992 گرم بر سانتی متر مربع) و کمترین آن در دهه هفتم (0/799 گرم بر سانتی متر مربع) بود. دانسیتی گردن استخوان ران، بیشترین مقدار در دهه چهارم (0/826 گرم بر سانتی متر مربع) و کمترین آن در دهه هفتم (0/601 گرم بر سانتی متر مربع) بود. در مردان، دانسیتی فقرات کمری (L1-L4)، بیشترین مقدار در دهه سوم (0/980 گرم بر سانتی متر مربع) و کمترین آن (0/749 گرم برسانتی متر مربع) در دهه دوم بود. در مورد دانسیتی گردن استخوان ران، بیشترین آن در دهه چهارم (0/896 گرم بر سانتی متر مربع) و کمترین آن در دهه هفتم (0/758 گرم بر سانتی متر مربع) بود.

نتیجه گیری و توصیه ها: بطور خلاصه، تراکم نسج استخوان در نمونه مورد بررسی، هم در ستون فقرات و هم در استخوان فمور و در هر دو جنس نسبت به استاندارهای مورد نظر Hologic پایین تر بود.


فرهاد غریب دوست، فریده صمدی، رضا تقی پور، محمود اکبریان، فرهاد شهرام، عبدالهادی ناجی، احمدرضا جمشیدی، فریدون دواچی،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده

بافت سینویال بیماران آرتریت روماتوئید به‌صورت پروسه التهابی مزمن است که سبب تغییر در هموستاز سلولی شده که به آسیب بافتی منجر می‌شود اگر چه سلول T و آنتی بادی علیه HSP60 در پاتوژنز آرتریت روماتوئید دخیل است ولی نقش پروتئین شوک حرارتی- 70 هنوز کاملا واضح نمی‌باشد. در این مطالعه سطح پروتئین شوک حرارتی در مایع سینویال بیماران آرتریت روماتوئید و اوستئوآرتریت مقایسه می‌گردد.

روش بررسی: مایع سینویال مفصل زانوی 34 بیمار مبتلا به اوستئوآرتریت با میانگین سنی 01/9±59/59 (21 زن و 13 مرد) که دارای افیوژن زانو می‌باشند و از یک‌ماه قبل داروی ضد التهابی غیر استروئیدی مصرف ننموده‌اند و 34 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید ساکن تهران با میانگین سنی 46/12±24/49 سال (25 زن و 9 مرد) که تحت درمان با متوتروکسات و کلروکین و پردنیزولون دوز کمتر از 15 میلی‌گرم بوده و داروی ضد التهابی غیر استروئیدی مصرف نموده‌اند، مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین سطح پروتئین شوک حرارتی 70 در مایع مفصلی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید به‌طور قابل توجهی از بیماران مبتلا به استئوآرتریت بالاتر بوده است و سطح ماده فوق در بیماران دچار دردهای مکانیکال زانو توام با افیوژن غیر التهابی بوده مشابه بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید می‌باشد.

نتیجه‌گیری: سطح پروتئین شوک حرارتی در اوستئوآرتریت پائین‌تر است که بیانگر فقدان نقش این ماده در پاتوژنز اوستئوآرتریت می‌باشد. با توجه به اینکه سطح این پروتئین در مایع مفصل مبتلایان به آرتریت روماتوئید مشابه سطح بیماران مبتلا به اوستئوآرتریت می‌باشد نقش عوامل سیتوکین را در افزایش ماده فوق مطرح می‌سازد.


کبری بامداد مهربانی، محمود اکبریان، منصور ثالثی، زهرا غفلتی، ساناز توسلی،
دوره 66، شماره 6 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اجزای مسیر کلاسیک کمپلمان در پاتوژنز بیماری SLE دخالت دارند، لذا بر آن شدیم تا برای ارزیابی فعالیت بیماری به بررسی فعالیت مسیر کلاسیک کمپلمان CH50 و اندازه‌گیری C4, C3 C3d, C4d, SC5b-9، در بیماران بپردازیم و نتایج را در بیماران مرحله غیرفعال (inactive) با بیماران مرحله فعال (flare) مقایسه نماییم.

روش بررسی: در این مطالعه تعداد 78 بیمار زن که 24 نفر از آنها در گروه فعال (SLEDAI.2K>6)  و 54 نفر در گروه غیرفعال (SLEDAI.2K≤6) بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. CH50 سرمی بر اساس همولیز و C4, C3، به روش نفلومتری و C3d،C4d ، SC5b-9 با روش ELISA اندازه‌گیری شدند. اطلاعات به‌دست آمده توسط نرم‌افزار آماری  SPSS بررسی شده و نتایج با هم مقایسه گردیدند.

یافته‌ها: با توجه به آنالیز اطلاعات، صرفاً میانگین C4d SE)±(Mean در گروه فعال و غیرفعال اختلاف معنی‌داری را نشان داد. بدین معنی که در گروه غیرفعال میزان C4d در مقایسه با فعال بیشتر بوده است. اما در میانگین سایر فاکتورها یعنی: C3، C4، SC5b-9، CH50، C3dCic-raji، اختلاف معنی‌داری دیده نشد. ضمناً همبستگی معنی‌داری بین سطح C3 و C4 مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: چون میانگین C4d در دو گروه فعال و غیرفعال اختلاف معنی‌داری‌ را نشان می‌داد، شاید بتوان از آن به عنوان بیومارکر برای نشان دادن فعالیت بیماری استفاده کرد. به علاوه وجود همبستگی بین سطح C3 و C4 به نوعی می‌تواند موید فعال بودن مسیر کلاسیک در این بیماران باشد.


علی جنگجو، مصطفی مهرابی بهار، محسن علی اکبریان،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: جراحی سرطان پستان از شایع‌ترین جراحی‌های بانوان می‌باشد و یکی از عوارض آزاردهنده این عمل جراحی تشکیل سروما است. شناسایی و تغییر عوامل مؤثر بر بروز سروما می‌تواند با کاهش میزان عوارض پس از عمل تا حدود زیادی بر نتیجه عمل و کیفیت زندگی بیمار تأثیرگذار باشد. در این مطالعه توصیفی میزان بروز و عوامل مؤثر در بروز سروما را مورد بررسی قرار دادیم.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی که به صورت آینده‌نگر در سال‌های 1386 تا 1387 بر روی 103 بیمار زن صورت گرفت، اطلاعات بیماران در مورد سن، سابقه خانوادگی سرطان پستان، معاینات قبل از عمل، شیمی‌درمانی قبل از عمل، نوع عمل جراحی، وسعت دایسکشن آگزیلا، ابزار مورد استفاده در دایسکشن، گزارش آسیب‌شناسی و مرحله تومور در پرسش‌نامه‌های مخصوصی به‌ثبت رسید و همه بیماران به‌مدت چهار هفته از نظر مدت‌زمان درناژ و عوارض پس‌از عمل به‌خصوص تشکیل سروما مورد پی‌گیری قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج به‌دست آمده نشان داد سروما در 27 نفر از بیماران (2/26%) ایجاد شد و این میزان به‌طور معنی‌داری با سن بیماران در ارتباط بود (005/0p=) ولی در این مطالعه ارتباط معنی‌داری میان سایر عوامل مورد بررسی با میزان بروز سروما یافت نشد، هر چند دو عامل نوع عمل جراحی و سطح دایسکشن آگزیلا با قبول ضریب اطمینان 90% معنی‌دار شدند (p به‌ترتیب معادل 068/0 و 063/0).
نتیجه‌گیری: با توجه به این مطالعه، سن به‌عنوان عامل تأثیرگذار مستقل در بروز سروما پس از جراحی‌های پستان مطرح می‌باشد در حالی‌که سایر عوامل از نظر آماری تأثیری بر میزان تشکیل سروما ندارند.


محمود اکبریان، سیده طاهره فائزی، فرهاد غریب‌دوست، فرهاد شهرام، عبدالهادی ناجی، احمد رضا جمشیدی، معصومه اخلاقی، ناهید شفائی، مریم اخلاق‌خواه، فریدون دواچی،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری لوپوس اریتماتوی سیستمیک (SLE) یک بیماری التهابی مولتی سیستم و خود ایمن با تولید اتو آنتی‌بادی علیه اجزای مختلف سلول است. این بیماری اتیولوژی ناشناخته و تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی متفاوتی داشته، در نقاط مختلف کره زمین انتشار جغرافیایی وسیعی دارد. تظاهرات بیماری در بین گروه‌های نژادی و جغرافیایی مختلف متفاوت است. هدف این مطالعه ارائه چهره بیماری SLE در بیماران ایرانی است.

روش بررسی: این مطالعه آینده‌نگر توصیفی بر اساس اطلاعات ثبت شده بیماران SLE مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران در طی سال‌های 1355 تا 1386 انجام شده است. 

یافته‌ها: تعداد 2143 بیمار مطالعه شدند. نسبت زن به مرد 8:1/8 و میانگین سنی در هنگام شروع بیماری 10±2/24 سال بود. شیوع تظاهرات بالینی در این بیماران شامل درگیری عضلانی- اسکلتی 2/85%، پوستی 1/83%، کلیوی 6/66%، عصبی- روانی 24%، ریوی 3/22%، قلبی 5/17% و خونی 1/67% بود. FANA مثبت در 3/78% و Anti- DNA بالا در 70% بیماران گزارش شد. سندروم همپوشانی و سابقه فامیلی مثبت به‌ترتیب در 9/14% و 5/3% بیماران دیده شد.

نتیجه‌گیری: در مقایسه با بیماران لوپوسی سایر مناطق دنیا، شیوع تظاهرات پوستی- مخاطی و کلیوی در بیماران ایرانی همانند کشورهای منطقه (با عوامل محیطی مشابه) و شیوع تظاهرات خونی و مفصلی همانند کشورهای اروپایی (با نژاد یکسان) بود. این نتایج می‌تواند تاثیر متفاوت فاکتورهای ژنتیکی و یا محیطی را در بروز تظاهرات بالینی مختلف لوپوس مطرح نماید.


محمود اکبریان، خدیجه پایدار، شراره رستم نیاکان کلهری، عباس شیخ طاهری،
دوره 73، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: لوپوس اریتماتوی سیستمیک (SLE) بیماری خودایمنی چند سیستمی با تظاهرات متنوع و رفتار متغیر می‌باشد. بارداری برای زنان با SLE به‌عنوان چالش مطرح است. مشاوره پیش از بارداری به دلیل برآورد ریسک نتایج نامطلوب در مادر و جنین با استفاده از داده‌های مناسب ضروری است. هدف این مطالعه، طراحی شبکه عصبی مصنوعی برای پیش‌بینی نتایج حاملگی در زنان باردار لوپوسی بود. روش بررسی: در این بررسی گذشته‌نگر، 45 متغیر تاثیرگذار در نتایج حاملگی زنان باردار لوپوسی شناسایی شده و پرونده‌های این بیماران در بیمارستان شریعتی (104 بارداری) و یکی از مراکز خصوصی (45 بارداری) از سال 1360 تا 1392، در مرداد و شهریور ماه سال 1393 بررسی و متغیرهای مورد نظر استخراج گردید. با استفاده از رگرسیون لاجستیک باینری در SPSS, ver. 20 (Chicago, IL, USA) متغیرهای تاثیرگذار در نتایج بارداری شناسایی شد. متغیرهای انتخابی به‌عنوان ورودی شبکه استفاده شد. شبکه پرسپترون چندلایه (Multi-layer Perceptron, MLP) پیش‌خور با الگوریتم پس انتشار گرادیان توام مدرج در MATLAB, ver. R2013b (Natick, MA, USA) طراحی و مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی شبکه از ماتریس کانفیوژن استفاده شد. یافته‌ها: دوازده متغیر که 05/0>P داشتند به‌ عنوان متغیرهای تاثیرگذار، به همراه 4 متغیر به‌نسبت تاثیرگذار با 1/0P<، برای پیش‌بینی نتایج حاملگی در بیماران لوپوسی با استفاده از رگرسیون لاجستیک شناسایی شد. از این 16 متغیر به‌ عنوان ورودی شبکه پرسپترون چند لایه استفاده گردید. صحت، حساسیت و ویژگی بهترین شبکه عصبی طراحی شده در داده‌های تست به ترتیب 9/90%، 0/80%، 1/94% و در کل داده‌ها به ترتیب 3/97%، 5/93%، 0/99% بود. نتیجه‌گیری: با استفاده از فاکتورهای تاثیرگذار شناسایی شده در این مطالعه و استفاده از شبکه پرسپترون چند لایه (MLP) برای پیش‌بینی سقط خودبه‌خودی جنین و نوزاد سالم، می‌توان به درستی، پیامد بارداری در زنان لوپوسی را پیش‌بینی نمود.
محسن حق‌شناس مجاوری، زهرا اکبریان راد، زینب شفیع‌پور، سمیه علیزاده رکنی، فاطمه ولی‌زاده،
دوره 75، شماره 11 - ( بهمن 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از اثرات مهم مراقبت مادرانه آغوشی در نوزادان نارس بهبود در روند وزن‌گیری آن‌ها است. هدف از انجام این مطالعه بررسی میزان حداقل زمان موثر مراقبت کانگرویی در وزن‌گیری نوزادان خیلی کم‌وزن بود.
روش بررسی: نوزادان نارس با وزن کمتر از g ۱۵۰۰ پس از برطرف شدن بیماری و مشکلات اولیه، قطع مایع وریدی و تغذیه کامل روده‌ای وارد مطالعه شدند. مراقبت کانگرویی بر حسب تمایل و توانایی هر مادر در بخش مراقبت ویژه در کنار تخت نوزاد انجام می‌شد. نمونه‌گیری به‌صورت تمام‌شماری و در دسترس بوده است. متوسط افزایش وزن روزانه در طول دوره انجام مراقبت کانگرویی محاسبه گردید و با وزن‌گیری قابل انتظار برای همان نوزاد به‌میزان gr/kg/d ۱۵ مقایسه شد. این مقایسه به‌تفکیک در سه گروه زمانی (متوسط انجام مراقبت آغوشی روزانه کمتر از ۳۰ دقیقه، ۶۰-۳۰ دقیقه و بیش از ۶۰ دقیقه) در روز انجام شد.
یافته‌ها: در ۸۷ نوزادی که مراقبت کانگرویی هفت تا ۴۰ روز‌ انجام شده بود متوسط افزایش وزن روزانه gr/kg/d ۱۵/۵۵±۲۶/۶۹ بوده است که ۱۹ مورد کمتر از ۳۰ دقیقه، ۵۴ مورد ۶۰-۳۰ دقیقه و ۱۴ مورد بیش از ۶۰ دقیقه روزانه مراقبت کانگرویی شدند. متوسط افزایش وزن در طول دوره نسبت به‌میزان مورد انتظار در این سه گروه به‌ترتیب g ۱۲۶/۲۹±۴۰۲/۶۳ در مقابل ۷۴/۲۰±۱۶۷/۲۱ (۰/۰۰۱P<) و g ۱۸۲/۶۰±۳۳۸/۷۹ در مقابل ۶۶/۹۸±۲۲۰/۳۶ (۰/۰۰۱P<) و g ۲۳۶/۰۲±۳۵۲/۱۴ در مقابل ۱۱۲/۲۳±۲۵۹/۹۶ (۰/۰۹P=) بود.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه مراقبت آغوشی حتی کمتر از یک ساعت می‌تواند در وزن‌گیری نوزاد نارس موثر باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb