جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای ایزدی‌مود

نسرین مقدمی‌تبریزی، مرضیه میرزایی، نرگس ایزدی‌مود،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

مقدمه: سقط مکرر Recurrent Pregnancy Loss (RPL) در 4-2% از زوجهای در سنین باروری اتفاق می‌افتد که در حدود یک سیصدم حاملگی‌ها را شامل می‌شود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه فراوانی مقاومت به انسولین در گروه بیماران با سقط مکرر با افراد طبیعی است.
مواد و روشها: در یک مطالعه مورد-شاهدی و آینده نگر، 49 بیمار غیر باردار غیر دیابتی با سابقه سقط مکرر و زودرس به عنوان گروه مورد،‌ با 49 بیمار غیر باردار غیر دیابتی که سابقه سقط مکرر نداشتند و حداقل یک بچه زنده داشتند به عنوان گروه شاهد که از لحاظ سنی، قد و وزن با گروه مورد یکسان شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. در هر دو گروه قند خون و انسولین ناشتا اندازه گیری شد و مقاومت به انسولین که به صورت سطح انسولین ناشتای بیش از 20 میکروواحد در میلی لیتر یا میزان قند خون ناشتای به انسولین کمتر از 4.5 سنجیده شد.
یافته‌‌ها: میانگین سن، شاخص توده بدنی، قند خون ناشتا و نسبت قند به انسولین ناشتا بیماران بین گروه مورد و شاهد اختلاف معنی‌داری نداشتند، انسولین ناشتا در گروه مورد به میزان معنی‌داری از گروه شاهد بیشتر بود (5،82±15،20 در مقابل 5،64±12،23 میکرویونیت در میلی لیتر)، همچنین فراوانی بیماران با انسولین ناشتای بالا (FI≥20µU/ml) در گروه مورد به میزان معنی‌داری از گروه شاهد بیشتر بود (22،45% در مقابل 6،12%، Odds Ratio=4،44 , Confidence Interval 95%=1.15 to 17.07). همچنین فراوانی بیماران با مقاومت به انسولین به میزان معنی‌داری در گروه مورد از فراوانی این بیماران در گروه شاهد بیشتر بود (24.49% در مقابل 8.16%، Odds Ratio=3.65 ,Confidence Interval 95%=1.08 to 12.26). اما بین فراوانی بیماران با نسبت قند به انسولین ناشتای پائین (کمتر از 4.5) در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی‌داری دیده نشد. همچنین اختلاف معنی‌داری بین میانگین نسبت قند به انسولین ناشتا در بیمارانی که در گروه مورد سابقه سقطهای زیر 12 هفته داشته اند با آنهائیکه سقطهای بالای 12 هفته داشته اند، دیده نشد.
نتیجه گیری و توصیه ها: در زنان با سقط مکرر، میزان فراوانی مقاومت به انسولین نسبت به گروه شاهد بیشتر است. توصیه می‌شود در تمام زنانی که دچار سقط مکرر هستند اندازه گیری سطح قند خون و انسولین ناشتا صورت گیرد.


نسترن ایزدی‌مود، احمد یراقی، فرزاد قشلاقی، راحله مجیری،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده

تشنج از مهمترین علایم مسمومیت‌ها می‌باشد. با توجه به‌تفاوت در میزان دسترسی افراد به سموم و مواد در مناطق مختلف، مقدار ماده موثره داروهای ساخت کارخانجات مختلف و نیز عدم کنترل در خرید و فروش مواد خطرناک مثل سموم کشاورزی، در این مطالعه به بررسی علل، درمان و پیامد تشنج در بیماران مسموم با مواد تشنج‌زا پرداخته شد.

روش بررسی: مطالعه توصیفی بر روی 2220پرونده بیمار مسموم با سموم تشنج‌زا در سال‌های 82-1380 بستری در بخش مسمومین بیمارستان نور انجام و موارد منجر به تشنج مشخص گردید. اطلاعات شامل سن، جنس، نوع ماده مصرف‌شده، نوع تشنج تونیک کلونیک ژنرالیزه (ایزوله یا پایدار)، داروی کنترل‌کننده تشنج و پیامد مسمومیت در پرسشنامه ثبت و با آزمون‌های 2 واریانس یک‌طرفه آنالیز گردید. یافته‌ها: از میان 63 بیمار مسموم دارای تشنج، 33 نفر مرد و 30 مورد زن بودند. اکثریت بیماران مسموم دچار تشنج در گروه سنی 40-15 سال قرار داشتند (28 بیمار). شایع‌ترین مسمومیت‌های ایجادکننده تشنج مسمومیت با داروهای ضد افسردگی سه‌حلقه‌ای (7/39%) سموم ارگانوفسفره (5/17%)، کاربامازپین (9/7%) و سموم ارگانوکلره (3/6%) بودند، اما از نظر میزان تشنج‌زایی این مواد، بیشترین میزان تشنج پایدار در مسمومین با سموم ارگانوکلره (25%)، ارگانو فسفره (75/18%)، TCA (75/18%)، و کاربامازپین (5/12%)، مشاهده گردید. با افزایش سن، تشنج کاهش پیدا می‌کرد. نوع تشنج با نوع ماده ارتباط داشت. بهترین داروی کنترل‌کننده تشنجات میدازولام (25%) بود. مرگ و میر در شش بیمار با و یا بدون عارضه ‌کلیوی مشاهده گردید.

نتیجه‌گیری: تفاوت در نوع مسمومیت‌ها می‌تواند به‌دلیل تفاوت در دسترسی باشد. میدازولام با عوارض کمتر و عدم داشتن منع مصرف در مسمومیت‌ها انتخاب مناسبی جهت کنترل تشنج پایدار است.


سهیلا سرمدی، نرگس ایزدی‌مود،
دوره 66، شماره 5 - ( 5-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: آدنوکارسینوم اندومتریوئید آندومتر از شایع‌ترین بدخیمی‌های دستگاه تناسلی خانم‌ها بوده که به‌دنبال یک‌سری تغییرات ژنتیکی به‌شکل فعال شدن انکوژن‌ها و از بین رفتن فعالیت ژن‌های ساپرس‌کننده تومور ایجاد می‌شود. در حال حاضر شایع‌ترین تغییر ژنتیکی در این کارسینوم موتاسیون در ژن PTEN بوده که در 83-50% از موارد دیده می‌شود.
روش بررسی: تعداد 90 نمونه کورتاژ آندومتر شامل 30 آندومتر پرولیفراتیو، 30 نمونه انواع آندومتر هیپرپلاستیک و 30 کارسینوم آندومتریوئید انتخاب و رنگ‌آمیزی PTEN به‌روش ایمنو هیستوشیمی بر روی بلوک‌های پارافینی صورت گرفت و درصد رنگ‌پذیری به‌شکل نیمه کمی با دو Cut- point 10% و 50% بررسی گردید.
یافته‌ها: با در نظر گرفتن 10% cut-point از بین رفتن بروز PTEN 0%، 0%، 30%، 7/51% به‌ترتیب در فاز پرولیفراتیو، هیپرپلازی ساده، هیپرپلازی پیچیده و کارسینوم آندومتریوئید و در 50% CUT-POINT 0%، 5/3%، 30% و 2/55% به‌ترتیب در فاز پرولیفراتیو، هیپرپلازی ساده، هیپرپلازی پیچیده و کارسینوم آندومتریوئید دیده شد. همچنین با مقایسه عدم بروز PTEN در هیپرپلازی ساده و هیپرپلازی پیچیده بدون آتیپی تفاوت معنی‌دار به‌دست نیامد. علاوه بر این تفاوت معنی‌داری نیز بین هیپرپلازی پیچیده با آتیپی و کارسینوم آندومترئید دیده نشد. اما تفاوت آماری معنی‌داری بین عدم بروز PTEN در فاز پرولیفراتیو و کارسینوم آندومتر دیده شد.
 نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج با عدم بروز ژن PTEN در کارسینوم اندومترئید و هیپرپلازی پیچیده با آتیپی، ارزیابی بروز PTEN به‌طریق ایمنوهیستوشیمی می‌تواند یک روش موثر در شناسایی فقدان این پروتئین در ضایعات مختلف باشد.


سهیلا سرمدی، نرگس ایزدی‌مود، بنفشه رجبیان،
دوره 70، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: علی‌رغم این‌که سرطان آندومتر شایع‌ترین بدخیمی دستگاه تناسلی خانم‌ها می‌باشد اما هنوز ابهاماتی در مکانیسم‌های زمینه‌ساز پاتوژنز این بدخیمی وجود دارد. کارسینوم آندومتریویید آندومتر به دو نوع تیپ I که وابسته به استروژن بوده (آندومتریویید آدنوکارسینوم) و تیپ II (غیروابسته به استروژن) تقسیم گردیده، که هورمون استروژن را به‌عنوان القا‌کننده هیپرپلازی و در نهایت آدنوکارسینوم تیپ I و هورمون پروژسترون را آنتاگونیست این روند به‌عنوان ممانعت‌کننده و حتی درمان‌کننده در این نوع آدنوکارسینوم تلقی می‌کنند. 

روش بررسی: تعداد 47 نمونه کورتاژ آندومتر شامل 23 نمونه انواع آندومتر هیپرپلاستیک (12 مورد هیپرپلازی ساده، پنج مورد هیپرپلازی پیچیده بدون آتیپی و شش مورد هیپرپلازی پیچیده با آتیپی) و 24 مورد کارسینوم آندومتریال انتخاب و رنگ‌آمیزی برای گیرنده‌های استروژن و پروژسترون به‌روش ایمونوهیستوشیمی بر روی بلوک‌های پارافینی صورت گرفت و با توجه به درصد رنگ‌آمیزی مثبت، بروز گیرنده‌های استروژن و پروژسترون درجه‌بندی شد. 

یافته‌ها: از  24 مورد کارسینوم آندومتریویید، گیرنده پروژسترون در 18 (75%) مورد رنگ گرفت و در تمامی 23 (100%) مورد انواع هیپرپلازی گیرنده پروژسترون رنگ گرفت، که تفاوت معنی‌داری در بروز رسپتور پروژسترون بین این دو گروه به‌دست آمد (023/0P=). هم‌چنین 18 مورد (7/85%) انواع هیپرپلازی دارای شدت رنگ‌پذیری 3+ برای گیرنده پروژسترون بودند ولیکن در 17 مورد (8/70%) موارد کارسینوم آندومتریال شدت رنگ‌پذیری 3+ به‌دست آمد و این تفاوت معنی‌دار بود (02/0P=).

نتیجه‌گیری: با توجه به اثرات مهاری پروژسترون و پرولیفراسیون اپیتلیال و افزایش بروز گیرنده‌های پروژسترونی در هیپرپلازی آندومتر در مقایسه با کارسینوم آندومتریال آندومتر استفاده از پروژسترون درمان انتخابی برای هایپرپلازی آندومتر محسوب می‌شود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb