۸۱ نتیجه برای باقری
فرهنک باقری، یوسف فضل علیزاده، حسن مقصودی،
دوره ۳۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۵۱ )
چکیده
غلامعلی تیموریان، فرهنگ باقری،
دوره ۳۲، شماره ۵ - ( ۲-۱۳۵۳ )
چکیده
یک مورد انوریسم ورید گالین همراه با علائم بالینی و آنژیوگرافی آن شرح داده شده سپس در مورد این عارضه نادر بحث مختصری راجع به علل مراجعه - علائم بالینی - و یافته های نورورادیولوژیک این بیماران به عمل آمد.
فرهنگ باقری، غلامعلی تیموریان،
دوره ۳۲، شماره ۸ - ( ۷-۱۳۵۴ )
چکیده
بیماری پایل یکی از بیماریهای سرشتی استخوان است که تشخیص بالینی آن یا در اثر عوارض فشار روی اعصاب جمجمه (کری ، کوری و غیره ) و یا به علت تغییر شکل و اشکالات حرکتی مانند ژنووالگوم می باشد. گاهی تشخیص آن ضمن یک عکسبرداری معمولی ممکن است داده شود. اتساع قسمتهای انتهایی استخوانهای طویل ( متافیزها) در نوع متافیز و همراه بودن آن با اسکلروز و ضخامت استخوان جمجمه در نوع کرانیومتافیز و از مهمترین علائم تشخیص به شمار می روند. امتحانات آزمایشگاهی معمولاً یافته غیر عادی نشان نمی دهد. ما علائم رادیولوژیک سه مورد از این بیماری را که در ده سال اخیر گردآوری نموده ایم شرح داده ایم که یک مورد شکل متافیزر و دو مورد دیگر از نوع کرانیومتافیزر بوده اند .در هر موردی که به این بیماری برخورد می شود باید به جستجوی بیماری در سایر افراد خانواده پرداخت و جهت جلوگیری از انتقال آن و امکانات درمانی پیش بینی های لازم را بعمل آورد.در شکل متافیزر معمولاً ناراحتی مهمی غیر از پهن بودن و تغییر شکل استخوانها مطرح نیست در صورتی که در شکل کرانیومتافیزر بیماری عاجز کننده ای است که با عوارض عصبی شدید ممکن است همراه گردد.
احمد مسعود، عزت الله باقری مهکی،
دوره ۵۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۵ )
چکیده
۸۸ بیمار مبتلا به مواد مخدر از نظر حضور HBsAg و HBeAg آنتی HBC، آنتی HIV، سیفیلیس و آنتی بادی ضد توکسوپلاسما مورد بررسی قرار گرفتند. ۴۸ نفر از افراد فوق، مرد و ۴۰ نفر از آنها زن بودند. دامنه سن افراد فوق بین ۱۹ تا ۴۹ سال و مدت ابتلا به اعتیاد در آنها بین ۶ ماه تا ۳۰ سال بوده است. نتایج نشان می دهد که ۵,۶% از افراد دارای HBsAg در سرم خود و ۴۰.۹% از آنها دارای آنتی بادی ضد HBe بودند. همه آنها فاقد آنتی بادی ضد HIV بودند. ۱۷% از مبتلایان دارای تست FTA abs مثبت بوده و ۳۷.۲% از آنها دارای آنتی بادی ضد توکسوپلاسما بودند. بنابراین می توان گفت که مبتلایان به مواد مخدر می توانند به برخی بیماری های فرصت طلب مثل هپاتیت و توکسوپلاسموز مبتلا بشوند. بنابراین کنترل بهداشتی این بیماری دارای اهمیت زیادی است زیرا بدینوسیله می توان شیوع بیماری های مذکور را در آنها کاهش داد.
غلامرضا علیائی، محمد اکبری، حسن باقری، رویا ابوالفضل، سعید طالبیان مقدم، فریبا فتاحی،
دوره ۵۵، شماره ۵ - ( ۲-۱۳۷۶ )
چکیده
اتیولوژی سندرم تونل کارپ در بیشتر موارد ناشناخته است. ما در یک تحقیق آینده نگر بمنظور بررسی عوامل زمینه ساز ابتلا به سندرم، تعداد ۱۰۳ زن شامل ۷۰ زن مبتلا و ۳۳ زن غیرمبتلا به سندرم در محدوده سنی ۲۲ تا ۷۰ سال را مورد مطالعه قرار دادیم. کلیه افراد پس از گرفتن تاریخچه بالینی مورد ارزیابی توسط آزمونهای الکترودیاگنوستیک (NCS) قرار گرفته و زمان تاخیر و هدایت عصبی دیستال اعصاب مدیان و اولنار در آنها اندازه گیری شد. همچنین ابعاد مچ و قو و وزن نمونه ها جهت محاسبه نسبت مچ دست (Wrist Ratio) و شاخص جرم بدن (Body Mass Index) سنجیده شد. کلیه افراد از نظر داشتن شرایط فردی، شغلی، فیزیکی و بیماریهای زمینه ای بررسی شدند. نتایج بدست آمده توسط روش های آماری t-test، همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. بیماران مبتلا به سندرم وزن، شاخص جرم بدن و نسبت مچ بالاتری داشتند. آنالیز رگرسیون همبستگی مثبت و بالایی را بین نسبت مچ بیماران و زمانهای تاخیری عصب مدیان نشان داد. بیشترین همبستگی بین نسبت مچ و اختلاف زمان هدایت مدیان منهای اولنار راست بدست آمد. سن بیماران با مقادیر الکتروفیزیولوژیک و نیز با نسبت مچ رابطه ای نداشت. بین وزن و شاخص جرم بدن با زمانهای هدایت عصبی همبستگی دیده نشد. بین دو گروه بیمار و شاهد از نظر داشتن سابقه انجام فعالیتهای مکرر دستی و مدت انجام آنها، دیابت، اختلال در تیروئید، آرتریت روماتوئید و شرایط زنان (نظیر مصرف داروهای ضد بارداری خوراکی، هیسترکتومی، سن یائسگی و ...) اختلاف معنی داری دیده نشد. براساس این نتایج بنظر می رسد یک فاکتور مهم در ایجاد سندرم تونل کارپ، نسبت مچ فرد حتی در کسانیکه عوامل زمینه ساز فوق را دارند، می باشد. در واقع افراد با نسبت مچ بالا و مستعد به سندرم، اگر در معرض بعضی از شرایط زمینه ای قرار گیرند ممکن است علائم سندرم در آنها بروز کند.
هژیر صابری، محمدعلی شعبانی، مهران مستعان، شهریار شهریاران، سیدمحمد میرباقری، علیرضا فروغی،
دوره ۵۷، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۷۸ )
چکیده
مطالعه ای روی ۱۰۲ بیمار مبتلا به آسیت که جهت بررسی سونوگرافیک به بخش رادیولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کردند، انجام گرفت. ابتدا بدون آگاهی از تاریخچه، یافته های بالینی و پاراکلینیک و با توجه به یافته های سونوگرافیک، اتیولوژی آسیت را پیشنهاد می کردیم و پس از شناسایی تشخیص نهایی، مقایسه با تشخیص اولیه سونوگرافیک صورت می گرفت. بیشترین شیوع بیماریهای کبدی با ۴۲%، بدخیمی ۲۰/۵% و بیماری کلیوی ۱۴/۷% دیده شد. حساسیت کلی در تعیین اتیولوژی آسیت حدود ۹۱/۱ درصد، ویژگی کلی ۹۷/۸ درصد، دقت کلی ۹۴/۴ درصد، PPV برابر ۹۷/۸% و NVP برابر ۹۱/۱ درصد تعیین شد. همینطور پارامترهای فوق در مورد هریک از گروهها (بیماری کبدی، بدخیمی، بیماری کلیوی، ...) بطور جداگانه تعیین شد. علایم فرعی آسیت (رشته های متحرک، سپتوم، ذرات اکوژن) در ۲۸/۴ درصد موارد دیده شد که بخصوص در تعیین موارد عفونی آسیت نقش عمده ای داشتند.
غلامرضا علیایی، محمد اکبری، حسین باقری، محمدرضا هادیان، سعید طالبیان، نوشین احمدوند،
دوره ۵۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۹ )
چکیده
در ۳۰ سال اخیر هزینه هایی که صرف امور بهداشتی شده افزایش چشمگیری داشته که از این بین، بیماری های سیستم موسکولواسکلتال، خصوصا کمردرد رقم بالایی را بخود اختصاص می دهد. کار سنگین بدنی، وضعیت های کاری ثابت، خم شدن و چرخش های مکرر تنه، بلند کردن اجسام و کار تکراری از جمله عوامل مهم ایجاد کمردرد هستند. عقیده عمومی براین است که خستگی موضعی عضلانی فرد را در معرض صدمه قرار می دهد. علیرغم اهمیت مساله خستگی و تحمل عضلانی، مطالعات دینامیک زیادی روی عضلات تنه صورت نگرفته است. در این تحقیق سعی بر این است که با استفاده از دینامومتر ایزواینرشیال، که در آن مقاومت در طول حرکت ثابت است، حرکات تکراری خسته کننده در جهت فلکشن-اکستنشن انجام شود تا تاثیر آن بر روی متغیرهای بازده و الگوهای حرکتی بررسی گردد. این بررسی به روش شبه تجربی بر روی ۳۸ زن سالم انجام شد. با استفاده از دستگاه دینامومتر Isostation B-۲۰۰ حرکات فلکشن و اکستنشن تکراری برعلیه مقاومتی حدود ۵۰% حداکثر قدرت ایزومتریک فرد انجام شد. بلافاصله پس از تست دینامیک، حداکثر قدرت ایزومتریک مجددا اندازه گیری شد و تغییرات آن نسبت به قبل از تست دینامیک مورد توجه قرار گرفت. کلیه پارامترهای مربوط به الگو و بازده حرکتی در صفحه ساژیتال کاهش نشان داد، البته کاهش پارامترهای مربوط به الگوی حرکتی افزایش چشمگیری داشت (P<۰,۰۰۰۱). همچنین در صفحات فرعی حرکت، یعنی فرونتال و ترنسورس، افزایش قابل ملاحظه ای در پارامترهای فوق بچشم می خورد (P<۰.۰۰۱). کاهش حداکثر قدرت ایزومتریک بعد از تست دینامیک از نظر آماری معنی دار بود (P<۰.۰۰۰۱). باتوجه به نتایج فوق شاید بتوان تاثیرات خستگی را بر روی پارامترهای قابل اندازه گیری دستگاه، ناشی از عدم اعمال کنترل دقیق از مراکز اصلی حرکتی در دستگاه عصبی مرکزی و مراکز محیطی کنترل عضله دانست. همچنین با مقایسه پارامترهای مربوط به قدرت و تحمل، باید گفت بیش از آنکه کاهش قدرت افراد سبب افت حرکت شود، پارامترهای مربوط به تحمل عضلات و افت آنها سبب متوقف نمودن حرکت می گردد. لذا اهمیت تحمل عضلات در تجویز تمرین درمانی و توانبخشی بیماران بخوبی احساس می گردد.
حسین باقری، محمد اکبری، غلامرضا علیائی، سعید طالبیان، فرزانه جعفری،
دوره ۵۹، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۰ )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی و مقایسه دو فرکانس مختلف تحریک الکتریکی اعصاب از طریق پوست T.E.N.S) Transcutaneous Electrical Nerve stimulation) بر تحریک پذیری رفلکس هافمن H-Reflex ثبت شده از عضله گاستروسولئوس در افراد سالم بود. تعداد ۴۰ نفر داوطلب خانم بین سنین ۲۰ تا ۳۰ سال به روش شبه تجربی در این بررسی شرکت نمودند. در ۲۰ نفر از افراد جریان TENS با فرکانس ۱۰۰ هرتز و در ۲۰ نفر دیگر TENS با فرکانس ۲ هرتز بر درماتوم اولین عصب ساکرال S۱ در ناحیه خلف ساق اعمال گردید. تحریک پذیری رفلکس نورون حرکتی آلفا با اندازه گیری دامنه رفلکس هافمن (Peak to Peak Amplitude H max/۲) قبل و بعد از کاربرد TENS مورد ارزیابی قرار گرفت. اندازه گیری و ثبت رفلکس H به روش هیوگون (۱۹۷۳) قبل از کاربرد TENS و یک دقیقه و پنج دقیقه و ده دقیقه بعد از کاربرد TENS انجام می گرفت. جریان TENS به مدت ۳۰ دقیقه با فرکانس ۱۰۰ هرتز در گروه الف و فرکانس ۲ هرتز در گروه ب بکار رفت. برای مقایسه دوبدو میانگین متغیرها از روش (Multiple Paired T test (a=۰,۰۰۸۲۵ استفاده گردید. نتایج حاصل از این بررسی نشان دهنده کاهش قابل توجه دامنه رفلکس هافمن بعد از کاربرد جریان TENS با فرکانس ۱۰۰ هرتز در مقایسه با قبل از کاربرد جریان می باشد و این اثر تا مدت ۱۰ دقیقه بعد از کاربرد TENS باقی بود. در صورتیکه بدنبال کاربرد TENS با فرکانس ۲ هرتز افزایش در دامنه رفلکس هافمن مشاهده گردید. با مقایسه دامنه رفلکس در مراحل پنج و ده دقیقه اختلاف معناداری مشاهده نگردید و اثر این جریان تا قبل از ۵ دقیقه از بین رفته بود. این نتایج نشان می دهد که تحریک الکتریکی TENS با فرکانس ۱۰۰ هرتز اثرات مهاری بر تحریک پذیری رفلکسی نورون حرکتی آلفا دارد. این اثر همچنان تا ده دقیقه بعد از کاربرد TENS باقی است. در صورتیکه استفاده از جریان TENS با فرکانس ۲ هرتز اثرات تسهیلی بر تحریک پذیری رفلکسی نورون حرکتی آلفا دارد و این اثر کوتاه مدت بوده و قبل از ۵ دقیقه به سطوح اولیه برگشته است.
رویا ابوالفضلی، حسین باقری، امیرحسین سلطانی،
دوره ۶۰، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۱ )
چکیده
مقدمه: یکی از مفیدترین تستهای الکتروفیزیولوژیک در زمینه بررسی سیستم شنیداری، تست پاسخهای برانگیخته شنیداری ساقه مغزی A.B.R) Auditory Brainstem Response) می باشد، بطوریکه امروزه این تست در کلیه کلینیکهای رادیولوژی، نورولوژی به عنوان یک تست ممتاز در مجموعه تستهای تشخیصی ضایعات عصب شنوائی و یا ضایعات مغزی بکار می رود. گروهی از محققین اعتقاد دارند که نتایج بدست آمده با پلاریته های مختلف دارای اختلاف قابل ملاحظه ای نمی باشند و برعکس گروهی دیگر معتقدند که مشخصا امواج (A.B.R) تحت تاثیر پلاریته واقع می شوند. وجود این تناقض لزوم پژوهش بیشتر پیرامون پلاریته را مشخص تر می سازد.
مواد و روشها: این پژوهش بر روی ۱۴۸ بیمار و ۲۹۶ گوش صورت پذیرفته است که از این تعداد ۷۵ نفر مرد و ۷۳ نفر زن بوده اند.
یافته ها: نتایج (A.B.R) این بیماران که با سه پلاریته انبساطی، انقباضی و متناوب بدست آمده با یکدیگر مقایسه شده است. از این تعداد ۶۹ نفر در هر گوش دارای شنوائی طبیعی بوده و نتایج تست (A.B.R) آنها نیز نرمان بوده که در دسته بندی طبیعی طبقه بندی شده اند. ۱۷ نفر از بیماران مبتلا به ضایعه رتروکوکلئر بوده اند که توسط پزشک متخصص و نتایج تستهای رادیولوژیک و سایر تستهای پاراکلینیک برای آنها تشخیص ضایعه رتروکوکلئر داده شده و توسط تست (A.B.R) وجود ضایعه در این افراد ثابت شده است. زمان نهفتگی امواج (V ،III ،I) و فاصله بین موج I تا V در سه گروه نرمال، کوکلئر و رتروکوکلئر محاسبه گردید. این طبقه بندی براساس میزان شنوائی در اودیومتری تون خالص در سه فرکانس ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ و ۴۰۰۰ هرتز (Hz) و محل ضایعه صورت گرفته است. نتایج نشان داد که زمان نهفتگی موج I در سه پلاریته مختلف از نظر آماری دارای اختلاف معنی داری می باشد (P<۰,۰۵) ولی امواج III و V و زمان نهفتگی بین امواج I تا V اختلاف قابل توجهی در سه پلاریته ذکر شده ندارند.
نتیجه گیری و توصیه ها: نکته قابل توجه این بود که زمان نهفتگی و امواج ثبت شده در پلاریته انبساطی Rarefaction درمقایسه با دو پلاریته دیگر از ثبات بیشتری برخوردار بودند.
رویا ابوالفضلی، نوشین مکاری، حسین باقری، مهناز احمدی،
دوره ۶۲، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: یکی از اختلالات مهم در جریان وقوع بیماری های عروقی مغز، آسیب و اختلال در سیستم مرکزی شنوایی می باشد و باتوجه به وسعت و محل ضایعه، بیمار ممکن است دچار علایم واضحی از درگیری در سیستم شنوایی بوده یا هیچگونه اختلال مشخص و واضحی دال بر درگیری سیستم شنوایی نداشته باشد که در این حالت ممکن است حتی آزمون های رادیولوژیکی همچون سی تی اسکن ضایعه ای را نشان ندهد و با انجام آزمون های رایج شنوایی، نتایج غیرطبیعی بدست نیاید ولی به مرور و با گذشت زمان عوارض افت عملکرد سیستم مرکزی شنوایی در وی آشکار گردد. در پژوهش حاضر سعی گردیده است تا با یکی از آزمون های مرکزی شنوایی بنام آزمون جملات رقابتی، عملکرد این سیستم را در بیماران مبتلا به سکته مغزی که هیچگونه شکایتی از شنوایی خود نداشتند را ارزیابی نماییم.
مواد و روش ها: در این تحقیق مقطعی-تحلیلی، ۳۰ نمونه سالم (۱۵ مرد و ۱۵ زن) و ۴۰ بیمار مبتلا به سکته مغزی در سه گروه، ۱۶ بیمار با سی تی اسکن غیرطبیعی و ضایعه در نیمکره چپ (۱۱ مرد و ۵ زن) و ۱۴ بیمار با سی تی اسکن غیرطبیعی و ضایعه در نیمکره راست (۵ مرد و ۹ زن) و ۱۰ بیمار با سی تی اسکن طبیعی (۵ زن و ۵ مرد) که همگی دارای معدل آستانه شنوایی طبیعی بودند و در رده سنی ۵۰ تا ۷۰ سال قرار داشتند انجام گردیده است. در گروه شاهد و مورد بمنظور اطمینان از شنوایی محیطی طبیعی، آزمون رایج ادیومتری صوت خالص، ادیومتری ایمیتنس و ادیومتری گفتاری (شامل آزمون دریافت کلمات دوسیلابی و میزان امتیاز آزمون تشخیص کلمات تک سیلابی) انجام شده و سپس بمنظور بررسی عملکرد سیستم مرکزی شنوایی از آزمون جملات رقابتی استفاده گردید.
یافته ها: در تمامی گروه های آزمایشی، میانگین امتیاز آزمون جملات رقابتی در گوش راست بیشتر از چپ بود. میانگین امتیاز در هر دو گوش بیماران مبتلا به سکته مغزی با میانگین امتیاز این آزمون در هر دو گوش فرد سالم، اختلاف معنی داری داشت (P<۰,۰۵). اختلاف معنی داری بین میانگین امتیاز آزمون جملات رقابتی خانم ها و آقایان در هر دو گوش مشاهده نگردید (P>۰.۰۵). باتوجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق، در بیماران مبتلا به سکته مغزی علیرغم وجود شنوایی نسبتا طبیعی و احراز درصد بالای امتیاز در آزمون های ساده گفتاری همچون آزمون تشخیص کلمات تک سیلابی، میانگین امتیاز آزمون جملات رقابتی در هر دو گوش نسبت به افراد سالم، افت معنی داری را نشان داد (P<۰.۰۵). نکته حائز اهمیت دیگر آنست که در برخی از بیماران مبتلا به سکته مغزی با وجود آنکه بررسی های رادیولوژیک رایج همچون سی تی اسکن، هیچگونه ضایعه آناتومیک و ساختاری را نشان نداده بود ولی با استفاده از آزمون مناسب مرکزی همچون آزمون جملات رقابتی، کاهش عملکرد سیستم شنوایی مرکزی مشاهده گردید.
نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج فوق حاکی از آن است که آزمون جملات رقابتی می تواند آزمون مناسبی در مجموعه آزمون های بررسی کننده سیستم شنوایی مرکزی در بیماران مبتلا به سکته مغزی در رده سنی ۷۰-۵۰ سال باشد.
سعید طالبیان، غلامرضا علیائی، حسین باقری، محمد اکبری، محمدرضا هادیان،
دوره ۶۳، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه: فعالیت روزانه دارای انقباضات عضلانی دینامیک است که سبب تولید سیگنالهای میوالکتریک غیر ساکن در ثبت الکترومیوگرافی می شود. زمانی که نیروی عضلانی تغییر می کند، تغییراتی در تعداد واحد حرکتی، مناطق عصبی، اندازه و انواع واحدهای حرکتی بوجود می آید. این عوامل روی شکل موج پتانسیل عمل واحد حرکتی (MUAP) تاثیر می گذارند. لذا در ارزیابی الکترومیوگرافی تفاوتهای بارزی را بوجود می آورند. هدف این تحقیق بررسی توانایی شاخصهای طیف فرکانس در اندازه گیری تغییرات متعاقب نیرو است.
مواد و روشها: بیست فرد سالم در این تحقیق شرکت کردند و از عضله دو سر بازویی آنان در دو زاویه ۴۵ و ۹۰ درجه مفصل آرنج ثبت الکترومیوگرافی طی سه انقباض ایزومتریک حداکثر در برابر دینامومتر به مدت ۱۰ ثانیه با استراحت ۲ دقیقه ای بین انقباضات بعمل آمد. فرکانسهای میانه و میانگین فعالیت عضلانی و تخمین قدرت به همراه گشتاور تولید شده محاسبه و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: فرکانس میانه و میانگین در زاویه ۴۵ درجه نسبت به ۹۰ درجه کاهش می یابد (P<۰,۰۵). همچنین تفاوت معنی داری بین گشتاور تولید شده در دو زاویه وجود دارد بطوریکه در زاویه ۴۵ درجه گشتاور بیشتری نسبت به ۹۰ درجه بوجود می آید (P<۰.۰۵). در زاویه ۹۰ درجه همبستگی منفی بین گشتاور تولید شده و فرکانس های میانگین و میانه وجود دارد (r=-۰.۶۹, P=۰.۰۳), (r=-۰.۷۷, P=۰.۰۱)
نتیجه گیری و توصیه ها: وضعیت هندسی عضله تاثیر عمده ای بر گشتاور و شاخصهای طیف فرکانس در انقباض حداکثر دارد. بدنبال تغییرات طول و زاویه مفصل، میانگین و میانه طیف فرکانس تغییر یافته و لذا این دو متغیر تخمین مناسبی از رفتار عضله را فراهم می سازد.
نورالدین نخستین انصاری، محمدرضا هادیان، حسین باقری، صوفیا نقدی، شهره جلایی، طاهره خسرویان عرب،
دوره ۶۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: اسپاستیسیته یک اختلال حرکتی است که با افزایش وابسته به سرعت در رفلکس های کششی تونیک (تون عضله) و تشدید تاندون جرک بعلت افزایش تحریکپذیری رفلکس کششی بعنوان جزئی از سندرم نورون محرکه فوقانی مشخص میشود. ارزیابی کلینیکی در درمان و تعیین پیشرفت بیماران اسپاستیک ضروری میباشد. در حال حاضر، پذیرفته شدهترین مقیاس کلینیکی برای ارزیابی تون عضلانی، مقیاس اصلاح شده اشورت است. هدف تحقیق، بررسی پایایی مقیاس اصلاح شده اشورت (اینترریتر ریلایبیلیتی) و مقایسه پایایی در اندام فوقانی و تحتانی، عضلات پروگزیمال و دیستال اندامها بود.
روش بررسی: در این مطالعه ۳۰ بیمار، ۱۴ زن و ۱۶ مرد با میانگین سنی۴۰/۵۹ مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران توسط دو فیزیوتراپیست خانم و با تجربه ارزیابی شدند. اداکتورهای شانه، فلکسورهای آرنج و فلکسورهای مچ دست از اندام فوقانی و اداکتورهای هیپ، عضلات چهار سر رانی و پلانتار فلکسورهای مچ پا از اندام تحتانی تست شدند. برای تعیین سطح توافق بین معاینه کنندهها از Cohen&aposs kappa Test و برابری کاپاها از آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافتهها: پایایی مقیاس اصلاح شده اشورت در عضلات ادوکتور شانه و فلکسورآرنج "نسبتاً متوسط" (مقدار کاپا به ترتیب ۳۷۲/۰ و ۰,۳۶۹)، فلکسور مچ دست "خوب" (۶۱۲/۰)، ادوکتور هیپ " نسبتا متوسط" (۳۵۰/۰)، اکستانسوزانو و پلانتارفلکسور مچ پا" متوسط " (مقدار کاپا به ترتیب ۵۱۸/۰ و ۵۴۲/۰)، میانگین کاپا بین عضلات اندام فوقانی (۵۰۵/۰) و تحتانی (۵۱۶/۰) معنیدار نبود (p>۰.۰۵). مقدار کاپا در عضلات دیستال اندام فوقانی ۶۱۲/۰ (خوب) و در عضلات پروگزیمال آن ۳۷۲/۰ (نسبتاً متوسط) بود که این اختلاف معنیدار بود (p<۰.۰۵ =۳۳.۸۷, df=۱,²X). مقدار کاپا در عضلات دیستال اندام تحتانی ۰.۵۴۲ (متوسط) و در عضلات پروگزیمال آن ۳۵۰/۰ (نسبتاً متوسط) بود که این اختلاف معنیدار نبود (p>۰.۰۵ =۱.۳۱۵, df=۱,²X).
نتیجهگیری: اینتر ریتر ریلایبیلیتی مقیاس اصلاح شده اشورت خوب نیست. اندام در میزان پایایی اثر ندارد و در اندام فوقانی بر خلاف اندام تحتانی بین عضلات پروگزیمال و دیستال اختلاف معنیدار است. هنگام استفاده از مقیاس باید محدودیتهای آن را در نظر گرفت.
حسین فخرزاده، مازیار مرادی، محمدجعفر محمودی، نگار نادرپور، محمد باقری راد، مسعود احمدزاداصل، سیدحسن عارفی،
دوره ۶۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت مراقبت از مبتلایان به سندروم حاد کرونر و تطابق مراقبت های اعمال شده با شواهد علمی، اثر شناخته شدهای در پیشآگهی بیماران دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی کیفیت مراقبت در بیماران مبتلا به سندروم حاد کرونر در یکی از بیمارستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران صورت گرفت.
روش بررسی: شاخصهای کیفیت مراقبت در این مطالعه شامل شاخصهای فرآیند و نتیجه مراقبت و مطابق با شاخصهای مورد استفاده در پروژه [۱]MONICA بود. ۳۲۰ بیمار (شامل ۸۰ بیمار از هر دوره ۳ ماهه از ابتدای مرداد ۸۲ تا انتهای تیر ۸۳) که با تشخیص اولیه سندروم حاد کرونر بستری شده بودند، از نظر تطبیق تشخیص با تعاریف استاندارد پروژه مونیکا، مراقبتهای اعمال شده و حیات در روز ۲۸ پس از حمله مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نمره درمان معادل ([۲]ETS)در بیماران زنده مانده مبتلا به انفارکتوس قطعی میوکارد ۴/۴۳ درصد (دامنه اطمینان ۹۵ درصد: ۹۴/۵۳-۸۶/۳۲) و نمره درمان وزن داده شده ([۳]WTS) معادل ۲/۲۲ درصد (دامنه اطمینان ۹۵ درصد: ۰۳/۳۱-۳۶/۱۳) به دست آمد. مرگ و میر ۲۸ روزه در مجموعه بیماران، ۰۹/۹ درصد (دامنه اطمینان ۹۵ درصد: ۳۳/۱۲-۸۵/۵) بود.
نتیجهگیری: علیرغم قابل قبول بودن شاخصهای فرآیند و نتیجه درمان در مقایسه با شاخصهای مربوط به مراکز همکار طرح مونیکا، بایستی تفاوت نمونهگیری بیمارستانی این مطالعه را با مطالعات مبتنی بر جمعیت پروژه مونیکا مد نظر داشت؛ شاخصهای کیفیت مراقبت در صورت افزوده شدن موارد مرگ پیش بیمارستانی (که سطح مراقبتی آنان پایینتر از بیماران مراقبت شده در بیمارستانها میباشد) کاهش شدیدی خواهد یافت.
زهرا احمدی نژاد، شهرام فیروزبخش، زینت نادیا حتمی، حمیده باقریان، هژیر صابری، بهادر، محسن نیکزاد، منصور جمالی زواره ای، آذر حدادی، محبوبه حاجی عبدالباقی، مینو محرز، مهرناز رسولی نژاد، علیرضا سودبخش، علیرضا یلدا،
دوره ۶۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری سل در حال حاضر از مهمترین مسائل بهداشتی در تمام کشورهای جهان است تا آنجا که سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۳ سل را یک فوریت پزشکی بهداشتی اعلام کرده است. نگاه گذرایی به آمارهای منتشر شده از سوی آن سازمان عمق فاجعه را بروشنی نشان میدهد. براساس برآوردهای انجام شده، سالانه هشت میلیون مورد جدید در جهان پیش میآید که فقط نصف آنها کشف و تشخیص داده میشوند پرده ی جنب یکی از شایعترین محلهای ابتلا در سل خارج ریه است و ۳۰ % موارد سل خارج ریه را شامل میشود. ما در این مطالعه ارزش اخباری تستهای تشخیصی در پلورال افیوژن سلی را بررسی نمودهایم.
روش بررسی: با طراحی یک مطالعه مقطعی کلیه بیمارانی که برای بررسی علت پلورال افیوزن اگزوداتیو در بخشهای عفونی و ریه بیمارستان امامخمینی در طی سالهای ۱۳۸۰الی ۱۳۸۳ بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. و تا رسیدن به تشخیص نهایی فطعی پیگیری شدند. وسپس ارزش اخباری تستهای تشخیصی کاربردی و یافتههای بالینی در بیماران تحت مطالعه با استفاده از روشهای آماری مناسب محاسبه ومشخص گردید.
یافتهها: بر اساس مطالعه حاضر در ۸۸ بیمار مبتلا به پلورال افیوژن اگزوداتیو با تشخیص نهایی قطعی, توبرکولوز مهمترین و شایعترین تشخیص افتراقی بود. ِ یافتههای اپیدمیولوژیک، بالینی و آزمایشگاهی که از ارزش اخباری و نسبت درستنمایی [۱](LR) قابل قبولی برای تائید تشخیص توبرکولوز برخوردار بودند عبارت بودند از: ملیت افغانی؛ سابقه تماس با فرد مسلول؛ وجود علائم عمومی بصورت مجموعه تب, تعریق شبانه، و کاهش وزن؛ تست پوستی توبرکولین مثبت؛ LDH>۲۰۰u/l، Lymph>۵۰% و CRP > ۲ plus.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که اگر چه یافته های بالینی عمومی و نیز یافته های آزمایشگاهی غیر اختصاصی را نمی توان به تنهایی برای رد یا تشخیص توبرکولوز پرده جنب بکار برد, ولی در نبود تستهای تشخیصی قطعی از قبیل کشت و اسمیر مایع پلور ( که بر اساس مطالعه ما و سایر مطالعات احتمال مثبت شدن آنها بسیار ضعیف است) از مجموعه ای از یافته های فوق و در کنار انجام اقدامات تشخیصی برای رد سایر علل شایع (بویژه بدخیمی), می توان به نفع تشخیص توبرکولوز بهره برد.
سعید طالبیان، شیرین بهرامی، غلامرضا علیایی، حسین باقری، محمدرضا هادیان،
دوره ۶۴، شماره ۷ - ( ۵-۱۳۸۵ )
چکیده
هدف از این تحقیق مقایسه حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور ایزوکینتیک عضلات اکسترنال واینترنال روتاتور شانه غالب و نسبت آنها طی انقباض کانسنتریک بین ورزشکاران حرفه ای تنیس و والیبال می باشد.
روش بررسی: این تحقیق روی ۱۷ بازیکن حرفه ای که بیش از سه سال بطور ممتد در لیگ های برتر بازی می کنند انجام گرفت. هفت تنیسور و ده والیبالیست با دامنه سنی ۲۸-۱۸ سال در این پژوهش شرکت داشتند. در هر گروه هیچگونه ضایعه ای در مفصل شانه در طی سال گذشته گزارش نشده بود عمل گرم کردن به مدت پنج دقیقه توسط شولدر- ویل انجام شد، سپس از هر شخص خواسته می شد که پنج انقبـاض حـداکـثر کـانـسنـتریـک با دستگاه ایزوکینتیک Biodex system ۳ در زاویـه ۹۰ درجـه ابـداکسیون بازو در سه سرعت ۱۲۰، ۱۸۰ و۲۱۰ درجه در ثانیه با استراحت ۳۰ ثانیه انجام دهد. در تجزیه و تحلیل، حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور سه انقباض میانی به عنوان مقدار مطلوب برای محاسبه قدرت و نسبت حداکثر گشتاور به وزن افراد جهت نرمال کردن گشتاور در نظر گرفته شدند.
یافته ها: با افزایش سرعت، حداکثر و متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه در دو گروه به غیر از اینترنال روتاتور تنیس بازان کاهش می یابد (۰۵/۰P < ). تفاوت معنی داری در سه سرعت بین دو گروه ورزشکاران در حداکثر، متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه و مقادیر نرمال شده گشتاور نسبت به وزن آنان وجود ندارد. همچنین نسبت عضلات اکسترنال به اینترنال اختلاف معنی داری را بین دو گروه در سرعت ۲۱۰ درجه بر ثانیه نشان داد. (۰۵/۰P < )
نتیجه گیری: دو نوع فعالیت ورزشی تنیس و والیبال در زنان بر قدرت ایزوکینتیکی عضلات روتاتور شانه تاثیر چندانی ندارد. در سرعت بالا نسبت فعالیت عضلات اکسترنال به اینترنال در گروه تنیس بازان کاهش می یابد که نشان می دهد افزایش سرعت سبب بکارگیری بیشتر روتاتورهای داخلی در مقایسه با روتاتورهای خارجی در این گروه از ورزشکاران می شود.
آذر حدادی، مهرناز رسولی نژاد، زهره ملکی، مجتبی مجتهد زاده، مسعود یو نسیان، سید علی احمدی، حمیده باقریان،
دوره ۶۵، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
تعیین الگوی مقاومت باسیلهای گرم منفی شایع عفونت بیمارستانی با روش دیسک و E-Test و مقایسه نتایج این دو.
روش بررسی: مطالعه به صورت توصیفی مقطعی در سال ۱۳۸۴-۱۳۸۳ در بیمارستانهای سینا و امام خمینی تهران بر روی عفونتهای بیمارستانی با میکروبهای کلبسیلا، پسودوموناس، آسینتوباکتر و اشریشیا کلی انجام شد و الگوی مقاومت با روش E-Test برای ایمیپنم، سفتازیدیم، سیپروفلوکساسین، سفپیم و سفتریاکسون بررسی و نتایج با دیسک دیفیوژن مقایسه شد.
یافتهها: فراوانترین میکروبها عبارت بودند از: کلبسیلا (۴۰%)، پسودوموناس (۲۸%)، آسینتوباکتر (۲۰%) و اشریشیا کلی (۱۲%). فعالترین آنتی بیوتیکها به ترتیب، ایمیپنم (۸۴%)، سفپیم (۲۶%)، سپیروفلوکساسین (۲۶%)، سفتازیدیم (۲۰%) و سفتریاکسون (۱۰%) بوده است. حساسیت کلبسیلا به ایمیپنم ۹۱%، سفپیم ۲۵%، سیپرو فلوکساسین ۲۱%، سفتازیدیم ۱۳% و سفتریاکسون۷% بوده است. حساسیت E-coli به ایمی پنم۹۱%، سفتریاکسون ۲۱%، سفتازیدیم ۲۱% ، سفپیم ۱۹% و سیپرو فلوکساسین۱۷% بوده است. برای پسودوموناس حساسیت ایمیپنم (۷۵%) و سیپروفلوکساسین (۳۹%) بوده است. حساسیت آسینتوباکتر به ایمیپنم ۷۷% و سیپروفلوکساسین ۲۱% بوده است. در مقایسه روش دیسک دیفیوژن با روش E-Test در سوشهای مقاوم نسبتا دو تست همخوانی داشتهاند.
نتیجهگیری: روند مقاومت در میکروبهای گرم منفی در حال افزایش است و لازم است هرچه سریعتر سیاستی برای پیشگیری از ایجاد مقاومت در بیمارستانها انخاذ گردد. گرچه E-test روش بهتری برای ارزیابی مقاومت میکروبی میباشد اما مطالعه ما نشان داد که روش دیسک نیز در بیشتر مواقع نتایج مشابه می دهد و همچنان قابل استفاده میباشد.
سعید طالبیان، غلامرضا علیایی، محمدرضا هادیان، حسین باقری، سیما مهرداد،
دوره ۶۵، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
تغییرات کنترل حرکت در استفاده از محافظت کنندهها میتواند به درک و شناخت تاثیر آن در عملکرد انسان کمک نماید. پژوهش حاضر نگرشی دارد بر چگونگی استفاده از داینامومترها در جهت کمّی نمودن اندازههای الگوی حرکتی در رابطه با ستون فقرات به دنبال استفاده از کمربند کمری- خاجی.
روش بررسی: ۵۰ زن سالم به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. دامنه حرکتی، حداکثر گشتاور ایزومتریک و تغییرات زاویه وقوع حداکثر گشتاور و سرعت حرکتی در نتیجه استفاده از کمربند کمری ـ خاجی در حرکات فلکشن و اکستنشن در حالتهای ایستاده و نشسته اندازهگیری و مقایسه شدند.
یافتهها: دامنه حرکتی ستون فقرات کمری در دو جهت فلکشن و اکستنشن در وضعیتهای ایستاده و نشسته بعد از استفاده از کمربند کاهش معنیداری داشت (۰۱/۰p=). کاهش معنیدار حداکثر گشتاور ایزومتریک در حالتهای فلکشن نشسته و اکستنشن ایستاده و نشسته ملاحظه شد (۰۱/۰p=). فاز زاویه حداکثر گشتاور و سرعت در دو جهت فلکشن و اکستنشن در حالتهای ایستاده و نشسته تغییر معنیداری کردند (۰۱/۰p=).
نتیجهگیری: کمربند کمری خاجی سبب کاهش نیروهای وارده به سطح مهرههای کمری میشود و با جابجایی زاویه وقوع حداکثر گشتاور و سرعت به ابتدای دامنه حرکتی احتمال بروز فشارهای طبیعی وارده را در شرایط استحکام مفصلی فراهم میآورد. این امر می تواند به کاهش استرسهای وارده به مفاصل خلفی ستون فقرات کمری منجر شود و محدودیتی را برای نیروها لحظه ای چندگانه در شروع حرکت مفصلی فراهم میسازد. در این شرایط از ضایعات مفصلی جلوگیری شده و از بروز استرسهای مکانیکال که سبب بیماریهای مفصلی می شوند جلوگیری به عمل می آورد.
رویا ابوالفضلی، سید امیر میر باقری، مهتاب ربانی اناری،
دوره ۶۵، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
بیماری اسکلروز متعدد (MS) و بیماری سلیاک (CD) جزء بیماریهای اتوایمون میباشند. برخی مطالعات قبلی نقش رژیم غذایی فاقد گلوتن را در درمان بیماری MS بررسی کردهاند. در این مطالعه، به بررسی همراهی بیماری سلیاک با بیماری MS پرداختهایم.
روش بررسی: تیتر آنتیبادیهای ضد گلیادین IgG، IgA و آنتیبادی ضد اندومیزیال IgA، با روش ELISA در ۳۴ بیمار MS سنجیده شد. گروه کنترل ۳۴ نفر بدون هیچ شکایت و نشانه عصبی، مورد ارزیابی سرولوژیک مشابه بیماران MS قرار گرفتند. افرادی که در گروه MS یا گروه کنترل سطوح آنتیبادی ضد گلیادین و یا ضد اندومیزیال بالای حد نرمال داشتند بیوپسی دئودنوم شدند.
یافتهها: در گروه بیماران MS سطوح بالای آنتی گلیادین IgG در ۹/۵% از موارد و تیتر بالای آنتی گلیادین IgA نیز در همین حد (۹/۵%) وجود داشت. در گروه کنترل آنتی گلیادین IgG در ۹/۵% و آنتی گلیادین IgA در ۹/۲% افراد یافت شد. تفاوت سطح IgG یا IgA ضد گلیادین بین دو گروه MS و کنترل معنیدار نبود، بهترتیب ۰۵۱/۰p= و ۴۸/۰p=. IgA ضد اندومیزیال در هیچیک از بیماران و افراد کنترل دیده نشد. پس از بیوپسی موارد مثبت هیچ نمای پاتولوژیک اختصاصی سلیاک گزارش نشد.
نتیجهگیری: ۸/۸% از بیماران MS و ۸/۸% از افراد گروه کنترل سطوح بالای AGA داشتند. درحالیکه سطوح IgA ضد اندومیزیال که آنتیبادی اختصاصی تری برای CD است در هر دو گروه نرمال بود و بیوپسی دستگاه گوارش نیز در دو گروه جهت تشخیص سلیاک اختصاصی نبود. بنابراین AGA در هر بیماری نورولوژیکی باید با احتیاط تفسیر شود. مطالعه حاضر نشان داد که هیچ ارتباطی بین MS و CD وجود ندارد.
فاطمه رمضانزاده، احمدعلی نوربالا، حسین ملک افضلی، نسرین عابدینیا، عباس رحیمی فروشانی، مامک شریعت، بتول رشیدی، انسیه تهرانینژاد، فرناز سهرابوند، مریم باقری،
دوره ۶۵، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۸۶ )
چکیده
عدم باروری میتواند منجر به مشکلات روانی و تجربیات استرسزای هیجانی شود. هدف از این مطالعه تاثیر مداخلات روانپزشکی در میزان بروز حاملگی زوجین نابارور میباشد.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمائی بالینی بوده، از بین ۶۳۸ مراجعهکننده به مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولیعصر(عج)، ۱۴۰ زوج نابارور داوطلبانه انتخاب شده سپس بهصورت تصادفی ۷۰ زوج در گروه مداخله و ۷۰ زوج در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت شش ماه با داروی فلوکستین mg ۶۰-۲۰ روزانه و درمانهای شناختی- رفتاری و روان درمانی حمایتی، تحت درمان قرار گرفتند. سپس میزان حاملگی کلینیکی در طی شش ماه پیگیری هر دو گروه با مشاهده کیسه حاملگی در سونوگرافی، شش هفته بعد ازLMP مقایسه شد. ابزارهای بهکار برده شده شامل آزمون افسردگی بک (BDI)، مقیاس درجهبندی سازگاری مجدد اجتماعی (هولمز- ریهی) و پرسشنامه دموگرافیک- اجتماعی بوده است.
یافتهها: نتایج بررسی نشان داد که ۱/۴۷% در گروه درمان و ۱/۷% در گروه کنترل حاملگی داشتهاند. شانس حاملگی در طبقه تحصیلی سیکل- دبیرستان (در گروه مردان)، طول مدت ازدواج و نازائی کمتر از پنج سال، استرس کمتر و ناباروری با علت نامشخص (Unexplained) بیشتر مشاهده گردید و این ارتباطات از لحاظ آماری معنیدار بود (۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به موثر بودن مداخلات روانی در بروز حاملگی که در این مطالعه اثر آن معنیدار بود باید توجه جدی به درمان این گروه بیماران صورت گیرد. بدون شک این امر منجر به سلامت روان و همچنین افزایش میزان باروری خواهد شد.
سعید طالبیان، حسین باقری،
دوره ۶۵، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده
در بسیاری از ضایعات وارده به مفاصل عدم ثبات حرکتی در حین فعالیت نقش عمدهای دارد. ثبات داینامیک در جهات مختلف در ستون فقرات کمری به دلیل ویژگی حرکات در سه محور و افزایش درجه آزادی از اهمیت زیادی برخوردار است. بیشترین فشار مفصلی اعم از فشارنده و سایشی در زمان بروز حداکثر گشتاور ایجاد میشود، لذا نقش مهمی در ثبات حرکت داینامیک دارد. این تحقیق متغیر فاز زاویه یا بروز حداکثر گشتاور و سرعت را شناسایی نموده و در ازای تغییر نیروهای وارده تخمینی از جابجایی آن دارد.
روش بررسی: تعداد ۳۰ فرد سالم در این پژوهش شرکت کردند. آزمون شامل سه مرحله بود: ۱- تکمیل پرسشنامه و آشنایی با آزمایش ۲- آزمون حداکثر قدرت ایزومتریک در هر یک از سه محور حرکتی ستون فقرات ۳- آزمون حرکات داینامیک با پنج تکرار در هر سه محور حرکنی شامل: بدون مقاومت و با مقاومت به میزان ۲۵ و ۵۰ درصد حداکثر گشتاور.
یافتهها: با افزایش مقاومت در هر کدام از سه محور افزایش گشتاور در حرکت داینامیک بوجود آمد (۰۵/۰
p<). اعمال مقاومت سبب شد فاز زاویه حرکتی حداکثر گشتاور و سرعت جابجا شود به نحوی که در هر سه محور حرکتی این جابجایی به سمت شروع دامنه خارجی حرکتی است و تفاوت معنیداری را نشان داد (۰۵/۰p<). همبستگی معنیداری بین فاز زاویه گشتاور و سرعت در سه محور وجود دارد (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: تغییرات فاز زاویه حداکثر گشتاور و سرعت حرکتی به دنبال افزایش مقاومت حرکت به سمت شروع دامنه خارجی در سه محور حرکتی یک رفتار کنترلی در سیستم پردازش حرکت در رفتار داینامیک میباشد و تابع یک الگوی بیومکانیکال نیست چرا که با تغییر جزء نیرو الگوی رفتار ثابت نبوده است.