13 نتیجه برای برنا
صدیقه برنا، الهه درویش توانگر،
دوره 58، شماره 4 - ( 4-1379 )
چکیده
دیابت قندی (ملیتوس) یکی از شایعترین بیماری های آندوکرینی است که در دوران حاملگی دیده می شود. دیابت در حاملگی باعث افزایش مرگ و میر و عوارض مادری و جنینی است. هدف از این تحقیق، بررسی عوارض مادری و جنینی در زنان باردار دیابتی مراجعه کننده به بیمارستان ولی عصر در سال های 1370 الی 1375 می باشد. این مطالعه بصورت گذشته نگر بر روی پرونده 96 مورد زن باردار دیابتی (گروه مورد) و 100 مورد زن باردار سالم (گروه شاهد) که بصورت تصادفی از میان 18000 مراجعه کننده انتخاب شدند، انجام شده است. در این مطالعه تمام عوارض مادری مورد بررسی (میزان سزارین 71.3%، پره اکلامپسی 16.5%، فشار خون بالا 24.3% و هیدروآمنیوس 4.3%) در گروه مورد، بالاتر از گروه شاهد بود و در میان عوارض مادری به استثنا هیدروآمنیوس بین دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری بدست آمد (P=0.0001). سزارین شایعترین عارضه مادری بود که در گروه مورد دیده شد و شایعترین علت سزارین در گروه شاهد سزارین تکراری با شیوع 13% بود. از میان عوارض جنینی و نوزادی در دو مورد، ماکروزومی و اختلالات متابولیکی، بین دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری بدست آمد (P=0.0001). شایعترین اختلال متابولیکی در نوزادان گروه مورد هیپوگلیسمی با شیوع 25.2% بود. این مطالعه بیانگر این نکته است که علیرغم اینکه این بیماران امروزه تحت مراقبت های ویژه ای قرار دارند و مرگ و میر و عوارض مادری و جنینی در این بیماران نسبت به گذشته کاهش یافته است. ولی باز هم حاملگی در این بیماران نسبت به زنان باردار سالم پرخطر است.
صدیقه برنا، جواد بهجتی اردکانی، زینت قنبری، طاهره واقفی، نقیسه قدردوست نجیبی،
دوره 60، شماره 6 - ( 6-1381 )
چکیده
مقدمه: بیماری های تیروئید از بیماری های اندوکرین شایع در دنیا بوده که زنان را ده برابر بیشتر از مردان گرفتار می سازد. اختلالات قاعدگی و باروری از علائم شایع بیماری تیروئید در زنان می باشد. در چنین مواردی بررسی بیماران از نظر تیروئید، راه کوتاه و آسانی برای تشخیص سریع و درمان قطعی بیماران مبتلا به اختلال قاعدگی می باشد.
مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی 325 بیمار تیروئیدی مورد بررسی قرار گرفتند این بیماران از طریق حضور در درمانگاه غدد بیمارستان امام خمینی در نیمه اول سال 1378 با معاینه و مصاحبه گزینش شده و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: شیوع و الگوی اختلال قاعدگی در این بیماران مشخص گردید. 55.8 درصد افراد هیپرتیروئید و 51.3 درصد افراد هیپوتیروئید الگوی قاعدگی طبیعی داشتند. 44.2 درصد افراد هیپرتیروئید اختلال قاعدگی داشتند که الگوی آن بیشتر بصورت الیگومنوره بود و 48.7 درصد افراد هیپوتیروئید اختلال قاعدگی داشتند که الگوی آن بیشتر بصورت پلی منوره-اولیگومنوره و منوراژی بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: بنظر می رسد که در کشور ما نیز اختلال قاعدگی از شایعترین علائم بیماری تیروئید باشد و غربالگری بیماری های تیروئیدی راه حلی آسان و کم خرج در کمک به این افراد باشد. با توجه به اینکه بیماری های تیروئیدی در کشور ما شایع است، این مساله لزوم اندازه گیری هورمونهای تیروئید و TSH را در قدم اول برخورد با یک بیمار دچار اختلال قاعدگی مطرح می سازد اگرچه برای آنکه این لزوم قطعی شود، لازم است یک بررسی بر روی بیماران دچار اختلال قاعدگی انجام گیرد و میزان بیماری تیروئیدی در آنها تعیین شود.
فیروزه نیلی، فاطمه نیری، صدیقه برنا،
دوره 63، شماره 10 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه و مشخص کردن رابطه بین میکروب های کولونیزه مادران با ژرم های حاصل از کشت مثبت خون در نوزادان می باشد.
مواد و روشها: این تحقیق بر روی 1798 زن حامله و نوزادان آنها در دو گروه بین دی ماه 1381 تا اردیبهشت 1384 انجام شد. گروه اول شامل 601 زن حامله همراه با عامل خطر سپس نوزادی مانند نارسی، پارگی طولانی کیسه آب، کوریوآمنیوتیت، عفونت مادر و گروه دوم فاقد این عوامل خطر بودند. نمونه ها از واژن و رکتوم این زنان تهیه و در محیط هایی که برای رشد میکروب های گرم مثبت و منفی هوازی مانند استرپتوکک گروه ب هستند، پرورش داده شدند. نوزادان بر حسب حال عمومی و وجود فاکتور خطر سپسیس، تحت بیماریابی و یا بررسی از لحاظ سپسیس قرار گرفتند.
یافته ها: متوسط سن مادران 7/5±72/26 سال و اکثراً از لحاظ سطح اقتصادی و اجتماعی پائین بودند. متوسط سن جنینی و وزنی نوزادان به ترتیب 7/2±9/37 هفته و 9/665 ±3043 گرم بدست آمد. شایعترین ژرم کولونیزه در واژن و رکتوم به ترتیب استاف اپیدرمیدیس و ای کولای بودند. شایع ترین ژرم سپسیس نوزادان به ترتیب استاف اپیدرمیدیس و سپس آسیتوباکتر بود. در 15 مورد از 68 مورد بین کشت های بدست آمده از نوزاد و مادر ارتباط وجود داشت که عمدتا مربوط به استاف اپیدرمیدیس و یک مورد ای کولای بود. نارسی شایع ترین عامل خطر سپسیس بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به شیوع استاف اپیدرمیدیس در واژن و رکتوم زنان باردار و نیز شیوع استاف اپیدرمیدیس به عنوان شایع ترین سوش سپسیس نوزادان و یافتن ارتباطاتی بین نوزادان و مادران آنها به نظر می رسد عفونت بالا رونده توسط این ژرم ، بعضی از این عفونت های را در این نوزادان توضیح دهد. در این مطالعه ما نتوانستیم استرپتوکک گروه ب را به عنوان عامل شایعی در کشت مادران و نوزادان آنان پیدا کنیم.
شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، محمدرضا جلالیندوشن، محمدحسن مظفری، مریم اسلامی،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی گازهای خون بند ناف، وسیلهای جهت ارزیابی وضعیت اکسیژناسیون و اسید و باز نوزادان میباشد. اسیدمی شدید جنین با افزایش مرگ و میر نوزادی و آسیب رشد عصبی نوزاد همراه است. در سزارین به علت عبور داروی بیهوشی از جفت، احتمال بروز اسیدوز و هیپوکسمی نوزاد افزایش مییابد، در این مطالعه تغییرات گازهای خون بندناف در نوزادان حاصل از زایمان طبیعی و روشهای مختلف بیهوشی در سزارین مقایسه گردید.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی روی 100 نمونه ورید نافی بلافاصله بعد از بسته شدن بندناف صورت گرفت که در سه گروه زایمان طبیعی (40 نفر)، سزارین به روش بیهوشی عمومی (35 نفر) و سزارین به روش بیحسی نخاعی (25 نفر) تقسیم شدند و از نظر گازهای خون و آپگار دقیقه اول و پنجم و مدت زمان بیهوشی و تأثیر آن روی گازهای خون و آپگار مقایسه شدند.
یافتهها: در گروه زایمان طبیعی میانگینهای شاخصها بدین ترتیب بود: PH 13/5306/7، pCO2 57/682/41، pO2 87/624/25، HCO3 03/256/20 و آپگار 38/082/8 .
در گروه سزارین به روش بیهوشی عمومی، میانگینها: PH 73/4304/7، pO2 02/1470/38، pCO2 87/526/43، آپگار 70/017/8 و 311/21=HCO3 بود.
در گروه سزارین به روش بیحسی نخاعی میانگینها: PH 50/4301/7، pO2 50/592/26، HCO3 15/238/21، آپگار 62/060/8 و pCO2 99/410/44 بود.
بین نوع زایمان، آپگار و pO2 رابطه آماری معنیدار به دست آمد. آپگار در گروه بیهوشی عمومی نسبت به بیحسی نخاعی و طبیعی کمتر و pO2 نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود.
بین مدت زمان بیهوشی و pO2 رابطه آماری معنیداری بدست آمد. به طوری که با افزایش مدت زمان بیهوشی pO2 کاهش یافت. در روشهای مختلف زایمان، اختلاف معنیداری بین PH و pCO2 و HCO3 وجود نداشت.
نتیجهگیری: گازهای خون نوزاد در روشهای مختلف زایمان تفاوت معنیداری ندارند. آپگار نوزادان زایمان طبیعی بیشتر از سایر روشهای زایمانی میباشد. با افزایش مدت زمان بیهوشی در سزارین به روش بیهوشی عمومی، آپگار و pO2 افت پیدا کنند.
حاجیه برنا، صدیقه برنا، شیوا رفعتی، فاطمه حاجی ابراهیم تهرانی،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده
در اغلب نوزادان در غیاب علایم بالینی یا اختلالات خونی شاخص های خونی متغیری ملاحظه میگردد که تحت تأثیر عوامل متعددی می باشند. هدف از این مطالعه بررسی برخی از عوامل موثر بر شاخص های هماتولوژیک نوزادان در زایمان طبیعی و سزارین میباشد.
روش بررسی: در طی یک مطالعه توصیفی مقطعی شاخص های هماتولوژیک ورید نافی در 150 نوزاد در دو مرکز آموزشی درمانی در دی ماه 1383 بررسی شدند. شاخصهای خونی ورید نافی در دو گروه زایمان طبیعی (75 نفر) و سزارین الکتیو (75 نفر) شامل لکوسیتها، نوتروفیل، پلاکت، هماتوکریت و همچنین تأثیر نوع زایمان، جنسیت، وزن هنگام تولد، سن حاملگی، مدت زمان فازهای زایمانی، گراویدیتی، پاریتی، بر میزان شاخصهای خونی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در گروه زایمان طبیعی میانگین کلیه شاخصهای خونی به جز لنفوسیت بالاتر از سزارین است (001/0P<). هموگلوبین و هماتوکریت در نوزادان پسر بالاتر بوده و با افزایش سن حاملگی بیشتر می شود (001/0P<). سطح هماتوکریت و پلاکت با افزایش وزن نوزاد بیشتر می شود (001/0P<). افزایش گراویدیتی و پاریتی موجب کاهش شاخصهای خونی به جز لنفوسیت میشود(001/0P<). افزایش مدت زمان فازهای زایمانی موجب افزایش شاخصهای خونی به جز لنفوسیت و هموگلوبین میشود(001/0P<).
نتیجهگیری: در ارزیابی شاخصهای هماتولوژیک نوزادان باید به عوامل مؤثر بر این شاخصها از جمله روش زایمان، جنسیت، وزن تولد، سن حاملگی، گراویدیتی، پاریتی، مدت زمان فازهای زایمانی توجه شود.
زینت قنبری، مریم السادات میر عشقی، بهاره حاجی براتعلی، صغری خظر دوست، صدیقه برنا،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده
پرولاپس کاف واژن عارضه تاخیری هیسترکتومی است. ترمیم آن با جراحی استاندارد ساکرو-کولپوپکسی از طریق لاپاراتومی و با موربیدیتی قابل توجه میباشد. جراحی جدید، اینفرا کوکسیژئال ساکروپکسی، از طریق واژینال با زمان عمل کوتاهتر و موربیدیتی کم میباشد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی نتایج این نوع جراحی در درمان پرولاپس واژن است.
روش بررسی: در این مطالعه مشاهدهای آیندهنگر، 26 بیمار که با علائم کلینیکی پرولاپس کاف واژن به درمانگاه زنان بیمارستان امام خمینی مراجعه نمودند، تحت عمل جراحی اینفرا کوکسیژئال ساکروپکسی قرار گرفتند. در پیگیری 3، 6، 18، 24 ماهه بیماران نتیجه عمل جراحی از نظر بهبودی پرولاپس و مشکلات حین و بعد از جراحی مانند هماتوم، پرفوراسیون رکتوم و عفونت و نیز بهبود علایم سندرم فورنیکس خلفی همراه (اضطرار ادراری، شب ادراری، درد لگنی) بررسی گردید.
یافتهها: در این بیماران هیچ نوع عارضه جراحی مشاهده نشد. بیماران 24 ساعت پس از جراحی مرخص شدند. در ویزیتهای پیگیری 18 ماهه، پرولاپس در 2/96% موارد، اضطرار ادراری 8/88%، شب ادراری 6/92% و درد لگنی 77% بهبودی یافتند. فقط یک مورد (8/3%) پسزدگی نوار (tape) اتفاق افتاد.
نتیجهگیری: با توجه به آسان بودن جراحی اینفرا کوکسیژئال ساکروپکسی و کم خطر بودن آن و عوارض بسیار کمتر و طول مدت و اقامت کمتر بیمار در بیمارستان نسبت به روش استاندارد (ساکروکولپوپکسی) میتوان آنرا جهت درمان بیماران با پرولاپسهای درجه ΙΙΙ و VΙ کاف واژن استفاده کرد.
فاطمه بهادری، صدیقه برنا، صفورا شکویی نژاد، نوشین صحابی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده
زایمان زودرس یکی از مهمترین علل مرگ و میر نوزادی میباشد. مراقبت ویژه از این افراد سبب افزایش هزینههای درمانی مامایی و نوزادی میگردد. هدف این مطالعه بررسی اثر پروژسترون واژینال در افزایش زمان نهفته و کاهش خطر عود زایمان زودرس بعد از مهار اولیه زایمان زودرس میباشد.
روش بررسی: این مطالعه روی زنان بارداری که با علائم تهدید به زایمان زودرس بستری شده بودند انجام شد. بعد از توقف انقباضات رحمی افراد به دو گروه تقسیم شدند. در گروه درمان شیاف پروژسترون mg400 روزانه تا زمان زایمان تجویز شد و یک گروه بهعنوان گروه کنترل انتخاب شدند که هیچ دارویی دریافت نکردند.
یافتهها: متوسط زمان نهفته تا زمان زایمان، سندرم زجر تنفسی، وزن کم تولد و وزن زمان تولد بهطور معنیداری بین دو گروه متفاوت بودند (بهترتیب 037/0p=، 021/0p=، 04/0p= و 002/0p=). هیچ تفاوت معنیداری بین عود زایمان زودرس 092/0p=، بستری در واحد مراقبتهای ویژه نوزادی 20/0p= و عفونت نوزادی 136/0p= در گروه پروژسترون و گروه کنترل وجود نداشت.
نتیجهگیری: استفاده از شیاف پروژسترون بعد از مهار موفق زایمان زودرس سبب به تعویق انداختن زایمان زودرس میشود و عوارض نوزادی ناشی از زایمان زودرس را کاهش مییابد ولی عود مجدد زایمان زودرس را کاهش نمیدهد.
صدیقه برنا، فدیه حق اللهی، بنفشه گلستان، منصوره نوروزی، پریچهر حناچی، مامک شریعت، عبدالفتاح صرافنژاد، شیرین نیرومنش،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده
800x600
زمینه و هدف: عنصر روی یکی از المانهای ضروری رشد و سلامتی در انسان است. بسیاری از شواهد نشان میدهد که کمبود روی یکی از مشکلات اساسی در جوامع پیشرفته و در حال رشد میباشد بهدلیل در معرض خطر بودن و خطرات بیشتر کمبود روی، این مطالعه جهت تعیین میزان روی سرم در زنان باردار ایرانی در سه ماهه بارداری و مقایسه این یافتهها با افراد شاهد سالم انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه تعداد 675 خانم حامله سالم در سه تریمستر بارداری با 145 خانم غیر حامله سالم بهعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد و آزمایش خون ناشتا جهت بررسی میزان روی سرم در مرکز آزمایشگاهی واحدی از نمونهها گرفته و با روش اسپکتروفتومتری (Enzymatic) بررسی گردید. یافتهها: کمبود روی در 16% زنان باردار دیده شد، هیچیک از زنان غیر باردار دچار کمبود روی نبودند. اختلاف آماری معنیداری بین دو گروه وجود داشت (001/0p<). کمبود روی ارتباطی با سن مادر، تریمستر بارداری، مصرف آهن، تعداد زایمان و BMI نداشت اما هموگلوبین با کمبود روی در ارتباط بود و سطح کمبود روی در هموگلوبین کمتر از 12 به وضوح بیشتر بود 41/2OR=، 26/4-36/1CI:).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، در سطوح هموگلوبین کمتر از 12 علیرغم مصرف مکمل آهن، کمبود روی بیشتر مشاهده شد. در این موارد بهنظر میرسد مصرف مکمل آهن و روی جهت رساندن هموگلوبین به سطح نرمال موثرتر عمل نماید. همچنین با انجام مطالعات گستردهتر و با اندازهگیری روی سرم و Hb، در دوران بارداری در صورت نیاز مکملهای آهن و روی تجویز شود.
حاجیه برنا، صدیقه برنا،
دوره 70، شماره 6 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه: ترامادول آنالوگ صناعی 4 فنیلبیپیردین است که آثار اوپیوییدی ضعیف داشته و در کنترل دردهای متوسط تا شدید به کار میرود و در گروه C تقسیمبندی دارویی FDA میباشد. ترامادول باعث آزاد شدن سروتونین و مهار بازجذب نوراپینفرین میشود مصرف مزمن آن در حاملگی موجب سندرم محرومیت دارو در نوزاد خواهد شد.
معرفی بیمار: نوزاد 5/38 هفته با آپگار نرمال، وزن 2950 گرم در بیمارستان شهید مصطفی خمینی در تهران در سال 1390 متولد شد. 24 ساعت بعد از تولد نوزاد دچار تهوع، استفراغ، ترمور، بیقراری، شیر نخوردن، هیپرتونیسیته و تشنج چند کانونی میوکلونیک و کلونیک شد با توجه به سابقه طولانی مدت مصرف ترامادول توسط مادر، بیمار با تشخیص سندرم قطع دارو تحت درمان با فنوباربیتال قرار گرفت.
نتیجهگیری: سندرم محرومیت دارو متعاقب مصرف ترامادول باید مورد توجه قرارگیرد و درمان طولانیمدت آن در حاملگی باید به موارد خاص محدود شود.
حاجیه برنا، شیوا رفعتی، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی،
دوره 72، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دهیدراتاسیون هیپرناترمیک در نوزادان یک بیماری جدی و تهدید کننده حیات است که میتواند باعث آسیب سیستم عصبی مرکزی شود. هدف از این مطالعه تعیین شیوع هیپرناترمی و بررسی فراوانی علایم بالینی و آزمایشگاهی دهیدراتاسیون هیپرناترمیک در نوزادان ترم بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت مقطعی در 2015 نوزاد ترم بستری در بخش نوزادان بیمارستان مصطفی خمینی و حضرت زینب (س) در شهر تهران از فروردین سال 1389 تا اسفند 1391 انجام شد. شیوع هیپرناترمی (145< mmol/lسدیم) و یافتههای بالینی و آزمایشگاهی و برخی از فاکتورهای موثر بر شدت آن در بیماران بررسی شد. در نهایت 111 نوزاد هیپرناترمیک در دو گروه سدیم 150≥ (گروه یک) و 150< (گروه دو) وارد مطالعه شدند. نوزادان نارس کمتر از 37 هفته، واجد ناهنجاری مادرزادی، شیرخشکخوار، سپسیس و بیماری ارگانیک از مطالعه خارج شدند و (05/0P<) معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: از 2015 نوزاد بستری 111 (2/5%) مورد هیپرناترمی داشتند. 58 (25/52%) نوزاد پسر و محدوده سدیم 175-146 با میانگین mmol/l 3/150 بود. شایعترین یافتههای بالینی در دو گروه دو، یک بهترتیب خوابآلودگی (5/84%، 81%) تب (1/74%، 6/73%)، خوب شــــیر نخوردن (6/73%، 3/67%)، کاهش وزن (9/84%، 2/60%) و کاهش حجم ادرار (8/52%، 31%) بود. اولیگوری، بیقراری، تشنج، کاهش وزن، ادرار نارنجی، در گروه دو بهطور معنادار بالاتر از گروه یک بود. شدت هیپرناترمی ارتباط معناداری با سن (046/0P=)، وزن (022/0P=) و زمان شروع تغذیه نوزاد داشت (016/0P=).
نتیجهگیری: توجه کافی نسبت به علایم هشداردهنده هیپرناترمی مانند خواب آلودگی، کاهش وزن، اولیگوری، خوب شیر نخوردن، تب، بیقراری و تعیین سطح سدیم سرم در موارد مشکوک میتوان بهطور قابل توجهی عوارض بالقوه دهیدراتاسیون هیپرناترمیک را در نوزادان کاهش داد.
زهرا رحمانی، صدیقه برنا،
دوره 72، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: در خانمهای باردار با دیابت کنترل نشده، اندازه و وزن جفت افزایش پیدا میکند. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه وزن و اندازه جفت و وزن نوزاد بین این دو گروه بود.
روش بررسی: در یک پژوهش آینده نگر که از مهر 1391 تا اسفند 1392 در بیمارستانهای ولیعصر (عج) و شریعتی تهران انجام شد، طی آن 67 خانم باردار سالم و 42 خانم باردار مبتلا به دیابت بارداری کنترل شده انتخاب شدند. توسط دستگاه سونوگرافی طول و عرض جفت و پس از زایمان وزن جفت و نوزاد اندازهگیری شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: تفاوتی بین خانمهای باردار دارای دیابت بارداری و سالم در مورد متغیرهای وزن نوزاد و جفت و طول و عرض جفت، نسبت وزن جفت به وزن نوزاد و ایندکس توده بدن وجود نداشت، اما تعداد بارداری در افراد سالم 791/1 و در افراد دارای دیابت بارداری 9762/1 بود که با هم تفاوت معنادار داشت (0217/0P=) و در مورد متغیر تعداد تولد نیز به ترتیب 65672/0 و 8100/0 بود که با هم تفاوت معنادار آماری داشت (0183/0P=).
نتیجهگیری: تفاوت معنادار آماری بین وزن و اندازه جفت و وزن نوزاد در دو گروه وجود نداشت.
شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، سید محمد باقر اخوی راد، زهرا عبدالهپور،
دوره 74، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی و درد با تحریک سیستم هورمونی سبب افزایش کورتیزول میگردند. با کاهش استرس میتوان اثرات نامطلوب کورتیزول را کنترل و روند درمان را تسریع کرد. اعمال مذهبی مانند گوش دادن به قرآن در کاهش اضطراب نقش مهمی دارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر گوش دادن به قرآن بر سطح کورتیزول بندناف در سزارین به روش بیهوشی اسپاینال بود.
روش بررسی: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی در 60 زن باردار نخستزا (30 نفر مداخله، 30 نفر شاهد) که جهت سزارین انتخابی بستری شدند، انجام شد. در گروه مداخله، پرسشنامهی دادههای فردی تکمیل و علایم حیاتی ثبت شد. نمونهی خون جهت اندازهگیری کورتیزول جمعآوری شد. سپس، آیات قرآن کریم پخش شد. پس از بیحسی اسپاینال، علایم حیاتی بار دیگر ثبت شد و از خون بندناف جهت اندازهگیری کورتیزول، نمونهگیری انجام شد. برای گروه شاهد، کلیهی مراحل بهجز پخش قرآن انجام شد.
یافتهها: دو گروه پیش از مداخله در مورد متغیرهای سن، هفته حاملگی، فشارخون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک، نبض و میزان کورتیزول از نظر آماری همگون بودند. میانگین و انحرافمعیار کورتیزول در گروه مداخله پیش و پس از گوش دادن به قرآن بهترتیب 71/10±08/39، 05/5±41/10 بود (05/0P<). کاهش کورتیزول گروه مداخله، بهطور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود (035/0P=). فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل در گروهی که به آیات قرآن گوش دادند، کاهش آماری معنادار داشت (043/0P=). در صورتی که در گروه شاهد فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل کاهش آماری معنادار نداشت (357/0P=). گوش دادن به قرآن بر فشارخون دیاستولیک و تعداد نبض تاثیری نداشت.
نتیجهگیری: گوش دادن به قرآن پیش از انجام سزارین بر تغییرات سطح کورتیزول و فشارخون سیستولیک مؤثر است.
حاجیه برنا، شیوا رفعتی، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، سمیه قدیمی،
دوره 75، شماره 3 - ( خرداد 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: تزریق فرآوردههای خونی در نوزادان شایع و در بهبود وضعیت بالینی آنها نقش موثری دارد. با توجه به ضعف سیستم ایمنی نوزادان و احتمال بروز عوارض بایستی به ضرورت تجویز فرآوردههای خونی توجه بیشتری شود. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی و علل و برخی از عوامل موثر در تزریق فرآوردههای خونی در نوزادان بستری بود.
روش بررسی: مطالعه کنونی بهصورت توصیفی-مقطعی در ۱۱۰۶ نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان در بیمارستان شهید مصطفی خمینی (ره) در تهران طی سالهای ۹۱-۱۳۸۸ انجام شد. فراوانی و علل تزریق فرآوردههای خونی شامل پلاسمای منجمد تازه (FFP)، پلاکت، خون کامل، گلبول قرمز متراکم، ایمونوگلوبولین وریدی، کرایوپرسیپیتیت (Cryoprecipitate) و ارتباط آن با سن حاملگی، جنس، وزن تولد، آپگار نوزاد، طول مدت بستری، استفاده از ونتیلاتور مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از ۱۱۰۶ نوزاد بستری ۲۲۱ نوزاد (۱۹/۹۸%) فرآورده خونی دریافت کرده بودند که تعداد ۸۲(۳۷%) دختر و ۱۳۹(۶۳%) مورد پسر بودند. ۱۱۳(۵۱%) نوزاد نارس و ۱۰۸(۴۸%) مورد ترم بودند. از ۳۶۱ نوبت تزریق، فراوانی تزریق پلاسمای تازه منجمد شده ۱۷۳(۴۷/۹%)، پکسل ۱۲۲(۳۳%)، پلاکت ۳۲(۸/۸%)، کرایو ۲۰(۵/۱%) خون کامل ۳(۰/۸۳%) بود. ۱۲۱(۵۴/۷۵%) نوزاد فقط یک نوبت تزریق فرآورده خونی داشتند. شایعترین اندیکاسیون تزریق پلاسمای تازه منجمد شده درمان جایگزینی ۱۴۰(۸۰%)، تزریق پکسل اصلاح آنمی علامتدار ۶۸(۵۵/۶%) و تزریق پلاکت پیشگیری از خونریزی در نوزدان مبتلا به ترومبوسیتوپنی ۲۰ مورد (۶۰%) بود. دفعات تزریق خون با سن حاملگی (۰/۰۲۲=P)، وزن تولد (۰/۰۱P=)، علت بستری (۰/۰۰۱P=)، استفاده از ونتیلاتور (۰/۰۰۲P=) و طول مدت بستری ارتباط معناداری داشت (۰/۰۰۱P=).
نتیجهگیری: با کنترل عوامل مؤثر در تولد نوزادان نارس، کاهش طول مدت بستری و مدت زمان استفاده از ونتیلاتور میتوان دفعات و عوارض ناشی از تزریق خون را بهطور موثری کاهش داد.