13 نتیجه برای بهتاش
فاطمه قائم مقامی، فرشته انسانی، نادره بهتاش، سیدابراهیم حسینی نژاد،
دوره 62، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: (ASCUS: Atypical squamous cells of undetermined significance) تغییرات غیرطبیعی سلولی می باشد که بیش از تغییرات واکنشی بوده اما در دسته SIL نیز قرار نمی گیرند. این مطالعه بمنظور تعیین نتایج هیستولوژی بیوپسی سرویکس خانم هایی که در پاپ اسمیر ASCUS گزارش شده اند انجام شده است.
مواد و روش ها: مجموعه موارد ASCUS از ابتدای سال 1378 تا انتهای سال 1380 در بیمارستان امام خمینی (N=104) که تحت بیوپسی سرویکس زیر کولپوسکوپی در 103 مورد و یک مورد بدون کولپوسکوپی واقع شده بودند، مرور شدند. یافته ها: بیوپسی 28.8 درصد SIL (چهارده مورد LSIL: Low grade squamous intraepithelial lesions و شانزده مورد HSIL :High grade squamous intraepithelial lesions)، یک مورد کارسینوم مهاجم و یک مورد کارسینوم اندومتر را شناسایی کرد. تکرار پاپ اسمیر در 60 خانم قبل از ارزیابی کولپوسکوپی صورت گرفته بود که در 7 مورد (11.7%) نرمال بود. ASCUS در 45 مورد (75%) پایدار و 8 مورد (13.3%) بصورت SIL درآمده بود (شش LSIL و دو HSIL). از 7 مورد گزارش نرمال در تکرار اسمیر، دو مورد LSIL بوسیله بیوپسی مشخص شد. در ارزیابی کولپوسکوپیک از 103 مورد 22 نفر (21.4%) نمای نرمال داشتند که یکی از آنها هیستولوژی LSIL داشت.
نتیجه گیری و توصیه ها: براساس این یافته ها بنظر می رسد که کولپوسکوپی فوری و بیوپسی مستقیم اقداماتی مناسب جهت برخورد با موارد ASCUS و کشف SIL زمینه ای باشد.
فریبا بهنام فر، بهاره حامدی، فاطمه رمضان زاده، نادره بهتاش،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده
اگرچه سرطان تروفوبلاستیک حاملگی قابل درمانترین بدخیمی در سیستم ژنیتال زنان است، متاستاز مغزی کوریوکارسینوما بیمار را در گروه پرخطر قرار داده و با وجود استفاده از رژیمهای سنگین چند دارویی، میزان شکست درمان بالاست.
معرفی بیمار: خانم 27 سالهای با سابقه سه بار حاملگی، دو زایمان طبیعی و یک مورد سقط خودبخودی یکسال پس از سقط با فلج یکطرفه بدن بهدلیل متاستاز مغزی کوریوکارسینوما تحت جراحی کرانیوتومی قرار گرفت و سپس با تشخیص متاستاز مغزی کوریوکارسینوما با رژیم چند دارویی اتوپوزاید، متوترکسات، اکتینومایسین و سپس پلاتین(EMA-EP) طی 9 دوره همراه با رادیاسیون مغز درمان گردید. بیمار دو سال پس از اتمام درمان یک نوزاد سالم و ترم با زایمان طبیعی به دنیا آورد.
نتیجهگیری: شیمیدرمانی چند دارویی EMA-EP و رادیاسیون مغز همراه با کرانیوتومی در بیماران متاستاز مغزی کوریوکارسینوما میتواند با بهبودی کامل بیمار و حفظ باروری فرد همراه شود.
حمید بهتاش، محمد صالح گنجویان، بابک صابری شهر بابکی، سید محمد فرشته نژاد، دکتر بهروز اکبرنیا،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده
اسکولیوز با انحنای جانبی ستون مهرهها در صفحه کرونال، با عوارض همچون مشکلات زیبایی، درد و علایم تنفسی، جراحی رایج و موثر ](PSF)[Anterior spinal release & fusion (ASF) + Posterior spinal fusion است. به نظر میرسد استفاده از کشش به منظور تثبیت ستون مهرهها، میتواند در اصلاح بیشتر اسکولیوز نقش داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر بهکارگیری کشش بین دو مرحله ASF و PSF در اصلاح اسکولیوز انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه Randomized Controlled Clinical Trial بر روی 12 فرد دارای اسکولیوز انجام گرفت. بیماران با اسکولیز به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه A : شامل شش نفر که بین دو مرحله عمل جراحی ASF و PSF تحت کشش قرار نمی گرفتند و گروه B : شامل شش نفر که بین دو مرحله عمل جراحی ASF و PSF تحت کشش قرار می گرفتند. زاویه انحنای اصلی اسکولیوز در این بیماران قبل از جراحی، یک هفته پس از عمل ASF و یک سال بعد از عمل PSF مورد ارزیابی قرار میگرفت. دادهها توسط نرم افزار آماری SPSS ویراست 5/13 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: میانگین انحنای اصلی اولیه (قبل از جراحی) در دو گروه A و B به ترتیب (70/18= SD)°90 و (18/28= SD)°17/94 بود. در حالی که یک سال پس از عمل PSF به (59/29= SD)°17/51 در گروه A و (11/23= SD)°17/39 در گروه B رسید. بنابراین درصد اصلاح نهایی انحنا یکسال پس از عمل PSF در دو گروه A و B به ترتیب (31/20= SD)%58/46 و (02/14= SD)%32/61 بود. همچنین نتایج مطالعه نشان دهنده مقدار اصلاح بیشتر انحنا یک هفته پس از عمل ASF و نیز یک سال پس از عمل PSFدر بیماران تحت کشش بود (012/0= P و 022/0= P).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشاندهنده اصلاح بیشتر و قابل توجه زاویه انحنای اصلی اسکولیوز با بهکارگیری کشش پوستی و اسکلتی بین دو مرحله ASF و PSF در بیماران است. ضمن آن که استفاده از این روش کشش با توجه به مدت زمان کوتاهتر نسبت به برخی مطالعات، عارضه چندانی نیز بهدنبال نداشت.
میترا مدرس گیلانی، اعظم السادات موسوی، میترا محمدی فر، نادره بهتاش، فاطمه قائم مقامی، فاطمه سلطانپور،
دوره 64، شماره 11 - ( 7-1385 )
چکیده
دستیابی به یک رژیم درمانی مناسب در سرطان اپیتلیال تخمدان بهمنظور بهبود بقای عمر، یکی از اهداف مهم در انکولوژی زنان محسوب میشود. هر چند قدم اول درمان در سرطانهای تخمدان جراحی اپتیمال میباشد، بسیاری از بیماران نیاز به کموتراپی دارند. با توجه به تغییر رژیم درمانی از (CP) cisplatin+ cyclophosphamide به taxol+ carboplatin (TC) و نتایج درمانی قابل توجه و هزینه کم رژیم قبلی، این مطالعه بهمنظور مقایسه این دو رژیم درمانی انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت Historical cohort روی 70 بیمار مبتلا به سرطان اپیتلیال تخمدان مراجعهکننده به بیمارستان ولیعصر بین سالهای 1383-1376 که پس از عمل جراحی کامل، تحت کموتراپی قرار گرفتهاند، انجام شده است.
یافتهها: در گروه CP، عوارض گوارشی و مخاطی بهطور معنیداری نسبت به گروه TC پایینتر بود. همچنین در گروه TC رابطه معنیداری بین کاهش CA125 و مدت زمان فروکش بیماری (remission) وجود نداشت اما در گروه CP با منفی شدن CA125 در زیر سه سیکل کموتراپی مدت زمانی که بیمار در remission بسر میبرد طولانیتر شده بود (02/0P=). مدت زمان عاری از تومور در گروه CP طولانیتر بود (05/0P<). بقاء کلی در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به مزایا و نیز مقرونبهصرفه بودن رژیم کموتراپی سیس پلاتین، سیکلوفسفامید بهنظر میرسد استفاده از این رژیم در بیماران با جراحی اپتیمال میتواند با رژیم تاکسول، کربوپلاتین برابری کند. بررسی این موضوع بهصورت وسیعتر توصیه میشود
نادره بهتاش، مژگان کریمی زارچی،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده
سرطان سرویکس دومین سرطان شایع زنان در دنیا میباشد. انجام برنامههای 50 ساله غربالگری، در برخی کشورها توانسته شیوع و بروز آن را تا حدود 70% کاهش دهد. در حالیکه در بیشتر نقاط جهان، این سرطان دومین یا سومین سرطان شایع زنان میباشد. از آنجائیکه ویروس پاپیلوم انسانی((HPV عامل شناخته شده ایجاد سرطان سرویکس است، مطالعات انجام شده در زمینه پیشگیری از آن طی دو دهه اخیر، منجر به تولید واکسن و معرفی آن به بازار در سال گذشته شده است. در این مقاله سعی بر آن است که عوامل ایجاد سرطان سرویکس و جزئیات واکسیناسیون مورد بحث قرار گیرد. بنظر میرسد در صورت اجرای برنامه واکسیناسیون در دختران جوان، امکان ریشهکن کردن سرطان سرویکس در سه دهه آینده وجود داشته باشد.
اعظم السادات موسوی، نادره بهتاش، مژگان کریمی زارچی، میترا مدرس گیلانی، فاطمه قائم مقامی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده
اگرچه سرطان آندومتر، بیماری خانمهای پس از یائسگی محسوب میشود، در 5-3% موارد در زنان 40 سال یا جوانتر رخ میدهد. این بیماران اغلب تاریخچهای از نازایی و در نتیجه تمایل قوی به حفظ باروری دارند. تجویز هورمونها، در بیماران مبتلا به آدنوکارسینوم آندومتر و هیپرپلازی کمپلکس آتیپیک میتواند درمان پیشنهادی باشد.
معرفی بیمار: در سه بیمار جوان مبتلا به هیپرپلازی آتیپیک و آدنوکارسینوم آندومتر نتایج درمان هورمونی گزارش میشود.
نتیجهگیری: درمان طبی برای بیماران جوان مبتلا به کنسر اندومتر گرید I که تمایل به حفظ باروری دارند، قابل قبول میباشد.
نادره بهتاش، فرهاد فخرجهانی، علیرضا خفاف، الهام غیوری آذر،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
همراهی پاپ اسمیر (AGC) Atypical Glandular Cell با یافتههای جدی پاتولوژیک، به میزان 50-30% میباشد. هدف این مطالعه بررسی و ارتباط پاپ اسمیر (AGC) و یافتههای مهم پاتولوژیک پس از انجام اقدامات تشخیصی میباشد.
روش بررسی: در یک مطالعه آیندهنگر طی سالهای 84-1381، از میان 26893 پاپ اسمیر 122 مورد (45/0%) پاپ اسمیر AGC ارجاعی به کلینیک کولپوسکوپی، اقدامات تشخیصی کولپوسکوپی و بیوپسی، کورتاژ اندوسرویکس، نمونهبرداری آندومتر و نهایتا˝ کونیزاسیون سرویکس انجام شد. در بررسی نمونههای ارسالی به یک پاتولوژیست، هر نوع ضایعه نئوپلازیک (مساوی یا بالاتر از CIN I) "با اهمیت" (significant) تلقی شد.
یافتهها: از میان 122 پاپ اسمیر AGC تعداد 41 بیمار، انجام بررسیهای تشخیصی را پذیرفته و در مطالعه وارد شدند. میانگین سنی خانمها 48/11±92/46 سال (80-23 سال) بود. شیوع یافتههای پاتولوژیک مهم 41/13(7/31%) بود که شامل چهار مورد (7/9%)High Grade Squamous Intraepithelial Lesion (HSIL) سه مورد (3/7%) Low grade SIL (LSIL)، دو مورد (8/4%) هیپرپلازی اندومتر، یک مورد (4/2%) آدنو کارسینوم اندومتر، یک مورد (4/2%) آدنوکارسینوم سرویکس، یک مورد (4/2%) کارسینوم سلول سنگفرشی سرویکس و یک مورد (4/2%) تومور پاپیلری سروز تخمدان بود. تفاوت معنیداری بین ضایعات گلاندولار و اسکواموس در زنان یائسه و غیر یائسه یافت نشد.
نتیجهگیری: پاپ اسمیر AGC در یک سوم موارد با یافتههای"مهم" پاتولوژیک همراه است. لذا انجام اقدامات تشخیصی کولپوسکوپی، کورتاژ اندوسرویکس و بیوپسی آندومتر ضروری بهنظر میرسد
فاطمه قائم مقامی، ملیحه حسن زاده، میترا مدرس گیلانی، نادره بهتاش، اعظم السادات موسوی، فاطمه رمضان زاده،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
هدف این مطالعه مقایسه پیامد درمان بیماران سرطان تخمدان که در بخشهای فوق تخصصی سرطانهای زنان جراحی شدند با بیماران جراحی شده در بخشهای غیرتخصصی بود.
روش بررسی: یک مطالعه کوهورت گذشتهنگر از فروردین 1377 تا اسفند 1383 بر روی 157 بیمار مبتلا به سرطان تخمدان انجام شد. 60 نفر از بیماران در بخشهای تخصصی سرطانهای زنان (گروه اول) و 97 نفر از آنها در بخشهای غیر تخصصی (گروه دوم) تحت جراحی واقع شده بودند.
یافتهها: میزان اعمال جراحی اپتیمال (تومور باقیمانده کمتر از یک سانتی متر) در گروه جراحی شده در بخشهای تخصصی سرطانهای زنان بالاتر بود (001/0p<). اکثریت بیماران گروه دوم مقایسه با گروه جراحی شده در بخشهای تخصصی نیاز به جراحی دوم داشتند (001/0p<). مدت زمان بین جراحی اول و شروع شیمی درمانی در گروه دوم در مقایسه با گروه اول بیشتر بود (001/0p=). بقاء کلی و بقاء عاری از بیماری در گروه جراحی شده در بخشهای تخصصی بیشتر از گروه جراحی شده در بخشهای غیرتخصصی بود. جراحی اپتیمال و مرحله بیماری از جمله فاکتورهای مهم مرتبط با مدت بقای کلی و بقای عاری از بیماری بودند.
نتیجهگیری: درمان بیماران مبتلا به سرطان تخمدان در مراکز تخصصی سرطانهای زنان میتواند با بقای کلی و بقای عاری از بیماری بهتری همراه گردد.
حمید بهتاش، ابراهیم عامری، محمد صالح گنجویان، نیما کبیریان دهکردی، محمد فرشته نژاد، بهروز ا کبرنیا،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده
اسکولیوز مادرزادی یک اختلال تکاملی است که به انحنای جانبی ستون مهرهها در صفحه کرونال اطلاق میشود. روشهای جراحی در این بیماران فیوژن خلفی مهرهها یا Posterior Spinal Fusion (PSF) است که میتواند همراه و یا بدون وسیله گذاری باشد. خطر نقایص عصبی و نیز احتمال جابهجایی وسیلهها مورد تردید قرار گرفته است. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه نتایج کوتاهمدت و بلندمدت فیوژن خلفی مهرهها با و بدون وسیلهگذاری جهت اصلاح اسکولیوز مادرزادی به انجام رسید.
روش بررسی: این مطالعه در 41 بیمار دارای اسکولیوز مادرزادی که در طی سالهای 74-55 تحت عمل فیوژن خلفی مهرهها قرار گرفته بودند، انجام شد. بیماران با توجه به استفاده و یا عدم استفاده از وسیلهگذاری در ستون مهرهها در دو گروه تقسیم میشدند؛ گروه A: شامل 22 فرد که بدون وسیلهگذاری تحت عمل جراحی فیوژن خلفی مهرهها قرار گرفتند و گروه B: شامل 19 فرد که تحت عمل جراحی PSF قرار گرفته و وسیلهگذاری نیز در مهرههای آنها انجام گرفت. زاویه انحنای اسکولیوز قبل از جراحی، دو هفته و یک سال پس از عمل PSF و همچنین در انتهای زمان پیگیری ارزیابی شد.
یافتهها: میانگین انحنای اصلی اولیه (قبل از جراحی) در دو گروه A و B به ترتیب °3/66 و°1/69 بود و یک سال پس از عمل PSF به°1/43 در گروه A و°4/38 در گروه B رسید. میانگین مدت زمان پیگیری در بیماران (3=SD) هشت سال بود و در انتهای پیگیری میانگین زاویه انحناء در دو گروه A و B به ترتیب به °3/47 و°4/39 رسید. بنابراین درصد اصلاح نهایی انحنا در دو گروه A و B به ترتیب %7/28 و 43% و درصد کاهش اصلاح 5/5% و 3/4% بود. نتایج مطالعه نشان دهنده مقدار اصلاح بیشتر انحنا در بیماران تحت وسیلهگذاری بود (05/0>p).
نتیجهگیری: در بیمارانی که علاوه بر عمل PSF تحت وسیلهگذاری نیز قرار گرفتند، نتایج اصلاحی بهتر در کوتاه مدت و افزایش درصد اصلاح نهایی انحنا در بلند مدت داشتند و درصد کمتری از کاهش اصلاح در انتهای زمان پیگیری نیز مشاهده شد.
میترا مدرس گیلانی، نادره بهتاش، مژگان کریمی زارچی، زهرا سمیعزاده، فاطمه قائممقامی، اعظمالسادات موسوی،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: اکثر بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته تخمدان، عود خواهند کرد. درمان ترکیبی پاکلی تاکسل و پلاتین نسبت به درمان تکدارویی بر پایه پلاتین درمان بهتری است. ولی اکثر بیماران دچار عوارض عصبی (نوروتوکسیتی) شده که منجر به قطع درمان میشود. مقایسه اثربخشی و امنیت دو گروه کربوپلاتین/ پاکلی تاکسل در مقایسه با کربوپلاتین تنها در اروپا و کانادا انجام شده ولی در ایران هیچ بررسی در این مورد بهعمل نیامده است. لذا سعی شده تأثیر رژیم ترکیبی جم سیتابین/ کربوپلاتین بهعنوان رژیم جانشین تاکسل/ کربوپلاتین برای کاهش عوارض عصبی مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: این مطالعه روی 21 بیمار مبتلا به عود سرطان پیشرفته تخمدان که در بیمارستان ولیعصر (عج) بین سالهای 1382 تا 1385 درمان شدهاند، انجام شده است: جم سیتابین با دوز mg/m2800 در روزهای 15-8-1 و کربوپلاتین با 4=AUC در روز دوم سیکل درمانی تزریق وریدی شد. میزان تحمل بیماران، عوارض ناشی از درمان، پاسخ بالینی بیماران، میانگین بقای کلی و بقای عاری از تومور بیماران نیز مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: میانه سن بیماران 49 سال (78-23 سال) و متوسط زمان پیگیری، شش ماه (22-4 ماه) بود. بیماران بهطور متوسط چهار (6-2) سیکل شیمیدرمانی دریافت کردند. متوسط بقای عاری از تومور سه ماه بود. میزان پاسخ بالینی 6/47% و میانگین مدت بقاء در مجموع، 4/34 ماه بود. عوارض ناشی از درمان نیز بررسی شد و عوارض خونی و کبدی خفیف در تعداد کمی از بیماران دیده شد.
نتیجهگیری: ترکیب جم سیتابین/ کربوپلاتین، بقای بدون بیماری را بهبود میبخشد و در موارد عود سرطان تخمدان که حساس به رژیم پلاتین هستند، بهخوبی تحمل میشود.
حمید بهتاش، ابراهیم عامری، بهرام مبینی، فرزاد امیدی کاشانی، سید محمود طباطبایی،
دوره 66، شماره 11 - ( 11-1387 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: درمان اسپوندیلولیستزی دژنراتیو بسیار مورد بحث است. در
حال حاضر، برای بیمارانی که به درمان طبی پاسخ مناسب نمیدهند روشهای جراحی
متعددی وجود دارد. هدف از انجام این بررسی، ارزیابی نتایج درمان مبتلایان به
اسپوندیلولیستزی دژنراتیو به روش جراحی رفع فشار، وسیلهگذاری و جوشدهی خلفی
جانبی میباشد.
روش
بررسی: این بررسی بهصورت مطالعه قبل و بعد روی 23 بیمار
مبتلا به اسپوندیلولیستزی دژنراتیو که برای اولین بار تحت جراحی قرار میگرفتند
انجام شد. همه این بیماران تحت جراحی رفع فشار، وسیلهگذاری و جوشدهی خلفی جانبی قرار
گرفته و بهطور متوسط بهمدت 29 ماه (13 تا 73 ماه) پیگیری شدند. برای بررسی
نتایج بالینی از شاخص ناتوانی اوسستری، ظرفیت عملکردی هندرسون، میزان پایداری
علایم پا، کمر یا لنگش استفاده شده است.
یافتهها: متوسط شاخص ناتوانی اوسستری که قبل از عمل 2/72% (50 تا
88%) بود، در آخرین مراجعه بیماران به 4/14% (صفر تا 54%) رسید. نتایج ظرفیت
عملکردی هندرسون در آخرین مراجعه بیماران، شامل 14 مورد (9/60%) عالی، هفت مورد
(4/30%) خوب و در دو مورد (7/8%) متوسط بوده است. میزان کاهش شاخص ناتوانی اوسستری
بعد از عمل نسبت به قبل از عمل و نیز ظرفیت عملکردی هندرسون، ارتباط قابلتوجهی با
میزان سابقه درد پا و لنگش در بیماران داشته است (05/0p<).
همچنین، نتایج بالینی پس از جراحی تحتتأثیر مشخصات رادیولوژیک اسپوندیلولیستزی
قبلاز عمل نبوده است.
نتیجهگیری: جراحی رفع فشار، وسیلهگذاری و جوشدهی خلفی جانبی، روشی
مؤثر و کم خطر در درمان بیماران با اسپوندیلولیستزی دژنراتیو ستون فقرات کمری است.
اعظم السادات موسوی، مژگان کریمی زارچی، نادره بهتاش، مهناز مختاری گرگانی، نیلی مهرداد، میترا روحی، سید حسین حکمتی مقدم،
دوره 72، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آمار سازمان بهداشت جهانی نشانگر این است که یک زن از هر ۵۵ زن در جهان مبتلا به سرطان تخمدان در مقطعی از زندگیش میشود. سن شایع ابتدا به سرطان تخمدان بعد از 50 سالگی میباشد. هدف این مطالعه بررسی نقش کموتراپی داخل صفاقی با کربوپلاتین بهعنوان درمان نگهدارنده در کاهش میزان عود و افزایش میزان بقای مبتلایان به سرطان پیشرفتهی تخمدان و همچنین بررسی سمیت این روش درمانی میباشد.
روش بررسی: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی در بخش انکولوژی زنان بیمارستان ولیعصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی تهران طی سالهای 1389-1384 انجام شد. 30 بیمار مبتلا به سرطان اپیتلیالی تخمدان با Stage II-IV به صورت غیرتصادفی ساده وارد مطالعه شدند. 18 بیمار در گروه کموتراپی داخل صفاقی و 12 بیمار در گروه شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله سه هفته پس از شیمی درمانی وریدی در سه دوره به فاصلهی 21 روز، شیمی درمانی داخل صفاقی با کربوپلاتین دریافت کردند. بقای عمر دو و پنج ساله، بقای عمر بدون بیماری (فاصلهی زمانی اتمام درمان تا عود بیماری)، بقای کلی، توکسیسیتی و عود، ثبت و آنالیز شد.
یافتهها: میانگین سن بیماران در گروه مورد 6/8±4/52 سال و گروه شاهد 5/11±1/55 سال بود. میانگین بقای بدون عود در بیماران گروه مورد 6/8±13 و در گروه شاهد 3/4±5/9 ماه بود. میانگین مدت بقا در گروه مورد 5/16±39 و در گروه شاهد 2/16±8/30 ماه بهدست آمد که در هیچکدام از موارد بالا تفاوت معنادار نبود (05/0P>). میزان بقای کلی در گروه کموتراپی همراه با کربوپلاتین 2/72% و در گروه بدون کموتراپی داخل صفاقی 3/33% بود. فراوانی سمیت در گروه مداخله 6/5% بود که شامل دردهای خفیف و متوسط شکمی و تهوع و استفراغ بود.
نتیجهگیری: درمان نگهدارنده بهروش داخل صفاقی بهصورت معناداری باعث افزایش میزان بقا، کاهش چشمگیر عود و مرگ بیماران نمیشود، هر چند سمیت بالایی برای این روش دیده نشد.
شهرزاد شیخحسنی، نادره بهتاش، سهیلا امینیمقدم،
دوره 75، شماره 10 - ( دی 1396 )
چکیده
سارکومهای رحمی بدخیمیهای نادر ژنیکولوژیک هستند که ۷-۳% از کل بدخیمیهای رحم و حدود ۱% از کانسرهای ژنیکولوژیک را تشکیل میدهند و سبب بخش مهمی از مرگومیر بهعلت کانسرهای ژنیکولوژیک میگردند. این تومورها ماهیت تهاجمی و میزان عود بالایی دارند. شایعترین نوع آنها لیومیوسارکوم میباشد. نادرترین نوع سارکوم رحمی اندومتریال استرومال سارکوم میباشد که در سنین جوانتری دیده میشود. در این مقاله مروری با بررسی متون و مقالات (۲۰۰۰-۲۰۱۷) انواع سارکومهای رحمی، روشهای تشخیصی، پاتولوژی و انواع درمانهای اولیه و کمکی این تومورها بررسی و جمعآوری شده است. طبق آخرین طبقهبندی هیستوپاتولوژیک این تومورها بر اساس سیستم FIGO 2009و WHO، سارکومها در سه گروه لیومیوسارکومها، اندومتریال استرومال سارکوم و کارسینوسارکومها طبقهبندی میشوند. تشخیص این تومورها پیش از درمان و افتراق آنها از میومهای خوشخیم با استفاده از روشهای تشخیص کنونی مشکل میباشد. در حال حاضر MRI، سونوگرافی و PET روشهای تشخیصی در دسترس هستند. جراحی کامل و بدون آسیب تومور با حاشیههای منفی، استاندارد طلایی درمان در این نوع تومور میباشد. در موارد بیماری پیشرفته یا عود، جراحی سیتوریداکتیو با هدف حذف بقایای تومور و بهدنبال آن شیمیدرمانی در الویت است. برای بیمارانی که بیماری غیرقابل جراحی یا بیماری متاستاتیک دارند، شیمیدرمانی تسکینی در نظر گرفته میشود. در حال حاضر گزارش شده که ترکیب Docetaxel و Gemcitabine بهترین پاسخ درمانی را دارد. مطالعات اخیر برای اثبات نقش موثر Targeted agents به تنهایی یا همراه با شیمیدرمانی سیتوتوکسیک در درمان این تومورها در حال انجام است. بهطور کلی این تومورها پاسخ مناسبی به شیمیدرمانی و رادیوتراپی ندارند، این بدخیمی در تمامی مراحل پیشآگهی ضعیفی دارد.