7 نتیجه برای تقاء
منصوره تقاء، مسعود رحمت جیرده، کیافر نیل آوری، حسین اشرفیان، سوده رازقی جهرمی،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف :یکی از گروه های دارویی در پیشگیری از سردردهای میگرنی، داروهای بلوک کننده کانال کلسیمی هستند. در این گروه دارویی، مطالعات متعدد در مورد وراپامیل و فلوناریزین انجام شده است. سیناریزین جزو کم عارضه ترین داروهای این گروه است، اما تحقیقات در مورد آن بسیار محدود می باشد. این مطالعه ، تاثیر سیناریزین را در کاهش سردرد میگرنی و در مقایسه با سدیم والپروات که داروی متداول در پیشگیری از سردرد میگرنی است، مورد بررسی قرار داده است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بوده که به صورت تصادفی و دو سوکور انجام شده است. بیماران دچار سردرد مقاوم به درمان به صورت تصادفی در دو گروه دارویی مورد مطالعه سیناریزین و سدیم والپروات قرار گرفتند. داده ها در بانک اطلاعاتی طراحی شده نرم افزار SPSS وارد شده و مورد تجزیه تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: تعداد 133 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین سنی بیماران مورد مطالعه در گروه سیناریزین10± 3/34 سال و در گروه سدیم والپروات11 ± 4/33 بود. تعداد دفعات سردرد در حدود 50% و مدت سردرد در حدود 70% در هر دو گروه کاهش داشت و در دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت. میانگین کاهش میزان شدت حملات سردرد در مراحل پیگیری تاثیر سیناریزین نسبت به مرحله پایه در مرحله اول پیگیری 76% و در گروه تحت درمان با سدیم والپروات در مراحل پیگیری نسبت به مرحله پایه در مرحله اول پیگیری، 75% کاهش یافته بود. از نظر میزان عوارض منجر به قطع دارو، عوارض در مصرف کنندگان سیناریزین به طور معنی داری کمتر بود (2/5% در مقابل 14%).
بحث: سیناریزین به میزان مشابه با سدیم والپروات در کاهش قابل ملاحظه دفعات حملات، شدت و مدت سردرد موثر بوده، همچنین در پیشگیری از سردرد میگرنی مقاوم، داروی کم عارضه و موثری است.
منصوره تقاء، بابک احمدی، شاهین آخوند زاده، سوده رازقی،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده
دو تا سه درصد از افراد مبتلا به صرع میباشند. آلوپورینول مهارکننده آنزیم گزانتین اکسیداز است و مانع تجزیه آدنوزین میانجی مهاری سیستم عصبی میشود. در این مطالعه تاثیر آلوپورینول بهعنوان درمان کمکی در صرع مقاوم بهدرمان ارزیابی شده است.
روش بررسی: مطالعه بهصورت دوسو کور و تصادفی با کنترل پلاسبو بر روی 38 بیمار مبتلا به صرع مقاوم به درمان انجام شد. 20 نفر در گروه پلاسبو و 18 نفر در گروه آلوپورینول قرار گرفتند. بیماران در طول طرح بر اساس کد آلوپورینول 300 میلیگرم روزانه یا پلاسبو بهعنوان داروی کمکی به داروهای مصرفی قبلی بیماران اضافه شد. بیماران قبل از ورود به مطالعه و سپس هر سه ماه یکبار برای بررسی از نظر عوارض احتمالی، آنزیمهای کبدی و اوره و کراتینین و CBC، ارزیابی شدند. دوره درمان شش ماه پس از شروع درمان پایه بود.
یافتهها: 26 نفر صرع پسیکو موتور و 12 نفر انواع صرع ژنرالیزه داشتند. در مجموع 32 بیمار مطالعه را به اتمام رساندند. با مصرف آلوپورینول، پس از ماه دوم در 66% از بیماران بهمیزان بیش از 30%، 55% بیش از 50% و 44% بیش از 60% کاهش تشنجها مشاهده شد. عوارض دارو خفیف و برگشتپذیر بود و نیاز به قطع دارو نشد.
نتیجهگیری: آلوپورینول با دوز 300 میلیگرم در روز برای بالغین ایمن و در کنترلصرع مقاوم به درمان موثر میباشد.
منصوره تقاء، فاطمه نمکیان، محمد رضا قینی، مهدی آلوش،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: حوادث عروقی ایسکمیک مغز سومین علت شایع مرگ و میر در جامعه
است. شناسایی عوامل موثر بر پیشآگهی میتواند با اداره بیماران پرخطر، عوارض و
مرگ و میر ناشی از بیماری را بکاهد. هدف این مطالعه بررسی لیپید پروفایل سرم بهعنوان
یکیاز عوامل موثر بر پیشآگهی است.
روش
بررسی: در این مطالعه مقطعی 123 بیمار (58 زن و 65 مرد) دچار
بیماری ایسکمیک حاد مغزی بستری در بخش اعصاب بیمارستان سینا در سال 1387 بررسی شدند. معیارهای ورود بیماران به
مطالعه، سن 90-40 سال و ضایعه ایسکمیک در محدوده خونرسانی قدامی یا خلفی مغز بوده
است. معیارهای خروج از مطالعه نیز شامل ابتلا به تومور مغزی، ترومبوز سینوس وریدی
یا آبسه و سابقه بیماری متابولیک، کبدی، کلیوی و هایپوتیروییدی بوده است. لیپید
پروفایل سرم بیماران طی 24 ساعت اول بعد از سکته مغزی، بعد از 12 ساعت ناشتایی و میزان
ناتوانی بیمار با استفاده از مقیاس NIHSS در روز مراجعه و روز پنجم
بستری ارزیابی شد.
یافتهها: میانگین سنی
بیماران 16/11±1/65 سال بود. میانگین کلسترول توتال سرم mg/dl46/51±93/189، تری گلیسیرید توتال mg/dl67/72±72/157 و
میانگین HDL و LDL
بهترتیب 43/14±70/47
و mg/dl94/37±98/105
بوده است. در تحلیل بهعمل آمده رابطه معکوس معنیداری میان سطح تری گلیسرید
سرم با NIHSS روز پنجم یافته شد. همچنین سن و سابقه
بیماری قلبی نیز با NIHSS روز اول رابطه مستقیم معنیداری داشتهاند
(05/0p<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که افزایش میزان تریگلیسرید پلاسما پس از سکته
حاد ایسکمیک مغزی با پیشآگهی بهتری همراه بوده است. همچنین سن بالاتر و سابقه
بیماری قلبی با پیش آگهی بدتری همراه بوده است.
منصوره تقاء، عبدالرضا ناصر مقدسی، بهارک مهدیپور آقاباقر،
دوره 68، شماره 8 - ( آبان 1389 )
چکیده
مقدمه: انسفالیت بیکراستاف Bickerstaff (BBE) یک بیماری نادر در سیستم عصبی مرکزی با علت ناشناخته میباشد. اگرچه تشخیص این بیماری دشوار است و تاکنون موردی در ایران گزارش نشده است اما با تشخیص به موقع قابل درمان میباشد. معرفی بیمار: خانم 83 سالهای با اختلال تعادل همراه با تکلم دیس آرتریک و شروع سرگیجه از هفته گذشته مراجعه کرد. در MRI انجام شده افزایش سیگنال در ناحیه پونز مشاهده شد. بیمار با تشخیص استروک ایسکمیک تحت درمان قرار گرفت. چند روز بعد ضعف عضلانی به صورت قرینه در اندامهای تحتانی به وجود آمد. در معاینه کاهش رفلکسهای وتری و بروز اختلال حس عمقی دو طرفه مشاهده گشت. در بررسی مایع مغزی- نخاعی افزایش پروتیین و در EMG-NCV انجام شده پلینوروپاتی حاد گزارش شد. بیمار با تشخیص انسفالیت بیکراستاف تحت درمان با IVIG و سپس کورتیکواستروئید قرار گرفت و بهبود نسبی پیدا کرد. نتیجهگیری: علیرغم علایم شدید اولیه انسفالیت بیکراستاف پیشآگهی مناسبی داشته اگر به درستی تشخیص و درمان گردد و اگر چه تظاهرات بالینی بسیار مهم میباشد ولی اقدامات پاراکلنیک نیز برای تشخیص این سندرم ضروری است.
علی علیزاده خطیر، مهدی پناهخواهی، علیرضا خواجه نصیری، طیب رمیم، منصوره تقاء،
دوره 70، شماره 5 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سردردهای ناشی از مصرف
بیش از حد دارو سردردهایی هستند که بیش از 15 روز در ماه طول کشیده و در اثر هر داروی
مسکنی که برای کاهش درد مصرف میشود ایجاد میگردد. اغلب درمانهای دارویی استفادهشده
در این افراد بینتیجه بوده است. در برخی موارد از بلوک عصب اکسیپیتال بزرگ برای
درمان این سردردها استفاده میشود.
روش
بررسی: مطالعه بهصورت تجربی و دو سویه کور در بیماران بزرگسال مراجعهکننده
به درمانگاه نورولوژی بیمارستان سینا از خرداد سال 1388 الی خرداد 1390 انجام
گردید. بلوک عصب پس سری در گروه اول با ml3 بوپیواکایین 5/0% و ml2 سالین و در گروه دوم با ترکیب ml3 بوپیواکایین 5/0%
بههمراه 80 میلیگرم متیل پردنیزولون انجام شد. کاهش شدت سردرد بر اساس معیار Visual Analogue Scale و افزایش
مدت روزهای بدون سردرد اندازهگیری شد. 05/0P< معنیدار در
نظر گرفته شد.
یافتهها: 13 مرد و 19 زن با
میانگین سنی 76/8±88/39 سال در این
مطالعه شرکت کردند. میانگین کاهش شدت سردرد یک ساعت بعد از تزریق در گروه اول 03/1±56/5 و در گروه
دوم 92/1±63/4 بود. میانگین روزهای بدون سردرد یکماه پس از تزریق در گروه
اول 75/8 و در گروه دوم 75/4 روز بود. در هیچ مورد اختلاف آماری معنیداری میان دو
گروه وجود نداشت.
نتیجهگیری: استفاده
از هر دو روش نتایج یکسان و موثری در درمان بیماری داشت. این نکته بهخصوص در مورد
این سردردها که اغلب مقاوم به درمان بوده و باعث اختلال در زندگی روزمره بیماران
میگردد اهمیت دارد.
مسعود ثابتی، عبدالرضا ناصر مقدسی، مهدی آلوش، سید محمدحسن پاکنژاد، منصوره تقاء،
دوره 70، شماره 7 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: وجود ضایعه حاد در تصویربرداری با تشدید مغناطیسی (MRI) مغز با پخش وزنی یا تصویرگیری دیفیوژن (Diffusion Weighted Imaging, DWI) در مبتلایان به حملات ایسکمیک گذرا (Transient Ischemic Attack, TIA) ارزش پیشگوییکننده برای وقوع سکته مغزی ایسکمیک بعدی در کوتاهمدت دارد. لذا شناخت ریسک فاکتورهایی که میتوانند از لحاظ بالینی با وجود ضایعه در نمای DW مرتبط باشند، در رویکرد مناسب به بیماران مبتلا به TIA کمککننده است. مطالعه ما بهدنبال یافتن پاسخ آن است که مشاهده ضایعه در DWI بیماران دچار TIA با چه فاکتورهای بالینی در ارتباط است.
روش بررسی: پنجاه بیمار مبتلا به TIA بهصورت متوالی، وارد مطالعه شدند. از تمام این بیماران شرح حال اخذ شد و آنان تحت معاینه کامل اعصاب و مطالعات آزمایشگاهی قرار گرفتند. از بیماران در فاصله زمانی حداکثر 72 ساعت، MRI مغز با نمای DW تهیه شد.
یافتهها: ضایعه حاد در 16% بیماران در نمای DW مشاهده شد. همچنین، ارتباط معنیداری بین وجود ضایعه حاد در نمای DW با مدت زمان حمله (0003/0P=)، سابقه دیابت ملیتوس (02/0P=) و همراهی فلج یکطرفه صورت (008/0P=) مشاهده شد. سایر متغیرها چون سن، سابقه فشارخون، هیپر لیپیدمی، وجود TIA قبلی و نیز اختلال حسی، سردرد، سرگیجه و اختلال بینایی رابطه معنیداری با وجود ضایعه حاد در نمای DW نداشتند.
نتیجهگیری: از لحاظ بالینی، طول مدت علایم، وجود دیابت ملیتوس و نیز همراهی فلج یکطرفه صورت میتواند بیانگر احتمال بالاتری از وجود ضایعه حاد در نمای DW باشد که این به معنای آن است که خطر بیشتری برای ابتلا به استروک در کوتاهمدت وجود دارد.
منصوره تقاء، محمدرضا قینی، سید محمدحسن پاکنژاد، الهه تقوایی زحمتکش، طیّب رمیم،
دوره 71، شماره 12 - ( اسفند 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سلکسیب (Celecoxib) هنوز به صورت گستردهای بهعنوان یک داروی مسکن در درمان سردرد توسط بیماران مورد سوء مصرف قرار نگرفته است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی داروی سلکسیب و مقایسه آن با پردنیزولون در کاهش شدت سردرد بیماران در درمان دوره محرومیت مصرف مسکن انجام شد.
روش بررسی: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی دوسویهکور در بیماران مراجعهکننده به کلینیک خصوصی سردرد در تهران در سال 1391 انجام گردید. بیماران 65-18 سال با سردرد بیشتر از 15 روز در ماه به مدت حداقل سه ماه متوالی وارد مطالعه شدند. پردنیزولون بهصورت mg 75، mg 50، mg 30، mg 25 و mg 10 (هر سه روز) و سلکسیب به صورت mg 100 سه بار، دو بار و یک بار در روز (هر پنج روز) تجویز شد. روزهای ابتلا به سردرد، شدت آن، طول مدت سردرد، مصرف سایر مسکنها بهعلت سردرد شدید و عوارض دارویی بررسی گردید. برای تعیین شدت سردرد از معیار آنالوگ بینایی استفاده گردید.
یافتهها: 103 بیمار در دو گروه سلکسیب (53 بیمار) و پردنیزولون (50 بیمار) وارد مطالعه شدند. 21 مرد و 82 زن با میانگین سنی 65/9±62/33 سال در مطالعه شرکت کردند. بیماران گروه سلکسیب از نظر زمان سردرد دارای بیشترین فراوانی در گروه 4-1 ساعت (19 مورد)و بیشتر از چهار ساعت (19 مورد) بودند که در گروه پردنیزولون مربوط به گروه بیشتر از چهار ساعت (28 مورد) بود. اختلاف آماری معناداری از این نظر میان دو گروه وجود نداشت (149/0P=). فراوانی عوارض دارویی در گروه پردنیزولون 42% و در گروه سلکسیب 9/18% بود (2/2Relaive risk=، 011/0P=). بیشترین فراوانی عوارض دارویی در هر دو گروه مربوط به ضعف و بیحالی بود.
نتیجهگیری: با در نظر گرفتن تاثیر مثبت هر دو دارو در کاهش سردرد بیماران در دوره محرومیت مصرف مسکن، داروی سلکسیب در مقایسه با پردنیزولون دارای اثربخشی بهتر و عوارض جانبی کمتر بود.