جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای توانا

صدیقه حنطوش زاده، فاطمه اصفهانیان، مریم مهدی پور توانا،
دوره 62، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده

مقدمه: (Gestational diabetes mellitus: GDM) مهمترین عارضه طبی و اختلال متابولیکی شایع در زمان بارداری است و میزان شیوع حدود 1 تا 14 درصد دارد. پیشگیری با سابقه حاملگی GDM از نظر تشخیص اختلالات عمل گلوکز جهت بهبود نتایج طولانی مدت لازم می باشد. هدف از اجرای این طرح یافتن ارتباط بین GDM و اختلالات وضعیت متابولیکی از قبیل اختلالات تحمل گلوکز، تغییرات نامطلوب پروفایل لیپوپروتئین و آندروژن ها است، که بعنوان عوامل خطر قلبی-عروقی شناخته می شوند و بهبود این عوامل توسط تغییر نحوه زندگی می باشد.

مواد و روش ها: در این مطالعه حدود 107 بیمار با سابقه اخیر GDM، شش ماه بعد از زایمان تحت ارزیابی بالینی و متابولیکی قرار گرفتند و قند خون ناشتا، تست تحمل گلوکز، پروفایل لیپیدهای سرمی و هورمون های آندروژنی اندازه گیری شدند. شرح حال مامایی کلینیکی بیماران مبنی بر عود GDM، سابقه تولد نوزاد ماکروزوم، میزان مصرف انسولین در حاملگی جهت کنترل قند خون، وضعیت شیردهی بیماران و نوع پیشگیری از بارداری پس از زایمان و همچنین تغییرات قاعدگی و سابقه هیرسوتیسم بیماران نیز بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها توسط کارشناس آمار صورت گرفت (آزمون های X² و Nova و Fisher بکار گرفته شد).

یافته ها: نتایج بررسی نشاندهنده وجود 19.6 درصد دیابت و 15.9 درصد (Impaired glucose tolerance: IGT) وجود ارتباط معنی دار بین سابقه عود GDM با چاقی، سابقه تولد نوزاد ماکروزوم و نیز مصرف انسولین بیشتر در طی حاملگی با شیوع بیشتر دیابت بعد از زایمان بوده است. در بیماران مبتلا به دیابت و IGT نسبت به افراد بدون اختلالات تحمل گلوکز تغییرات نامطلوب پروفایل لیپوپروتئین از قبیل بالاتر بودن میزان کلسترول توتال و کلسترول LDL و تری گلیسرید و کمتر بودن سطح کلسترول HDL مشاهده گردید. ارتباط معنی داری بین دیابت بعد از زایمان و شیوع بیشتر هیپرتانسیون نیز مشخص شد.

نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به شیوع بالای دیابت در بیماران مبتلا به دیابت بارداری و وجود برخی عوامل خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی، در این بررسی برنامه ریزی صحیح توسط متولیان امر بهداشت و درمان جهت پیگیری و بررسی های کامل مبتلایان پس از ترخیص و همچنین آموزش مناسب پرسنل در این زمینه لازم می باشد.


اشرف توانائی ثانی، عبدالمجید فتی، مهناز آریان،
دوره 72، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی تظاهرات مختلف بالینی و نتایج درمانی بیماری موکورمایکوزیس رینواوربیتوسربرال بود. روش بررسی: این مطالعه به‌صورت توصیفی- مقطعی در بیماران مبتلا به موکورمایکوزیس انجام شد. تمامی بیماران مراجعه‌کننده در طی سال‌های 1377 تا خرداد 1391 در صورتی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند انتخاب شدند. علایم بالینی و عوامل مساعدکننده و پارامترهای دموگرافیک، روش تشخیص، برنامه درمانی، میزان بقا، فاکتورهای مرتبط با پیامد بیماران و دوز کلی آمفوتریسین B بیماران بررسی شد. یافته‌ها: از 123 بیمار مورد مطالعه، 92 بیمار قطعی، یک مورد احتمالی و 30 مورد ممکن بود. از 92 بیمار با تشخیص قطعی موکورمایکوزیس 52% مرد و 48% زن بودند. 4/42% دیابت، 38% نقص ایمنی، 3/41% تب، 3/54% زخم بینی و نکروز کام، 7/59% علایم چشمی، 4/55% سردرد، 2/28% علایم سیستم عصبی مرکزی و 2/53% علایم Facial داشتند. زمان متوسط شروع درمان از علایم 6/8±2/8 روز بود و در 5/70% بیماران از آمفوتریسین B و جراحی، هر دو استفاده شد. متوسط تعداد جراحی‌ها 5/1±8/1 بود. در پی‌گیری بقای شش ماهه به‌طور متوسط بقای روزانه 83±3/60 روز بود و در کل 7/32% از بیماران زنده ماندند. نتیجه‌گیری: دیابت و بعد از آن نقص ایمنی به‌عنوان شایع‌ترین عوامل مساعدکننده بودند. در رابطه با تاثیر سن و عوامل مساعد‌کننده و عوارض دارویی بر بقا هیچ تفاوت معناداری از نظر آماری وجود نداشت. الگوی درگیری تصویربرداری بر مرگ بیمارستانی موثر بود. دوز توتال آمفوتریسین B بر بقای بیماران تاثیر دارد. برنامه درمانی و تعداد عمل جراحی با بقا رابطه داشت.
اشرف توانائی ثانی، لیدا جراحی، مرضیه صابری،
دوره 76، شماره 12 - ( اسفند 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات ۱۰ سال اخیر نشان‌دهنده اثرات متناقضی از عفونت همزمان ویروس لنفوتروپیک انسانی تیپ یک (HTLV-1) با ویروس سلول T نقص ایمنی انسانی می‌باشد. این مطالعه به مقایسه سیر بالینی و یافته‌های آزمایشگاهی افراد با عفونت همزمان با این دو ویروس و مقایسه روی پاتوژنز آن با بیماران مبتلا به عفونت ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه به‌روش کوهورت تاریخی در مرکز بیماری‌های رفتاری- عفونی مشهد از فروردین ۱۳۹۲ تا اسفند ۱۳۹۵ انجام شد. بیمارانی که تست الیزای مثبت داشتند با تکرار الیزا و وسترن بلات آلودگی آن‌ها تایید شد. میزان پلاکت، گلبول‌های سفید، نوتروفیل، سطح CD4، مرحله و شدت بیماری در زمان تشخیص و شروع درمان و پایان درمان ضد رتروویروس مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: از ۶۴ بیمار شرکت‌کننده، ۶۱ نفر مرد بودند. از کل بیماران، ۴۲ نفر ویروس نقص ایمنی انسانی مثبت بودند (در ۳۵ نفر هپاتیت C مثبت بود)، سایر ۲۲ نفر ویروس نقص ایمنی انسانی و ویروس سلول T لنفوتروپیک انسانی مثبت بودند (۱۸ نفر از آن‌ها هپاتیت C مثبت هم بودند). افراد با عفونت همزمان سابقه رفتارهای پرخطر به ویژه مصرف مواد مخدر تزریقی داشتند. مرگ در گروهی که مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسانی بودند شایع‌تر بود. عفونت‌های فرصت‌طلب و یافته‌های آزمایشگاهی (به‌جز CD4) در دو گروه کمابیش یکسان بود. مرحله و شدت بیماری در دو گروه تفاوتی نداشت.
نتیجه‌گیری: سیر بیماری در کسانی که عفونت همزمان داشتند با کسانی که فقط آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی بودند، تفاوت آشکاری نداشت. همچنین در عفونت همزمان با شروع درمان، افزایش سطح سلول‌های CD4 مثبت نسبت به آلودگی ویروس نقص ایمنی انسانی بیشتر بود.

منوچهر سلطانی، بهمن صادقی سده، غلامعلی فتاحی بیات، پرستو ملایی توانا، مجتبی احمدلو،
دوره 80، شماره 3 - ( خرداد 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه ارزیابی اثربخشی و امنیت استفاده از ایبوپروفن خوراکی با دوز بالا نسبت به دوز معمولی، در درمان PDA در نوزادان رسیده بود. نوزادان رسیده (هفته تولد 42-37) با سن بیشتر از سه روز با تشخیص PDA وارد این مطالعه شدند. از اکوکاردیوگرافی جهت تعیین قطر مجرای شریانی، فشار گرادیانت و نسبت قطر La/Ao استفاده شد.
روش بررسی:این مطالعه کارآزمایی بالینی با حجم نمونه 60 نفر نوزاد از مرداد 1392 تا مرداد 1394، به‌صورت کاملا تصادفی‌ به یکی از دو گروه تخصیص داده شدند جمع‌آوری گردید که گروه اول سه دوز ایبوپروفن خوراکی (mg/kg و 5 و 5 10 به فاصله 24 ساعت) و گروه دوم یک دوز mg/kg 20، ایبوپروفن خوراکی و سپس دو دوز mg/kg 10 پس از 24 و 48 ساعت گرفتند. تست پیگیری اکو 48 ساعت و دو هفته پس از درمان توسط کاردیولوژیست که از دسته‌بندی گروه‌ها آگاه نبود انجام شد. همچنین از نظر تغییرات‌ تعداد پلاکت، BUN و CR و عارضه‌ها بین دو گروه با استفاده ازتحلیل‌های آماری مقایسه انجام شد.
یافته‌ها: مجرای شریانی در 73% بیماران گروه اول و 76% گروه دوم پس از 48 ساعت اول بسته شد، که تفاوت آماری معنادار نداشت (000/1=P). عارضه جدی درمانی در هیچ‌یک از گرو‌ه‌ها دیده نشد.
نتیجه‌گیری: نتیجه این بود که دوز بالاتر ایبوپروفن خوراکی (Mg/kg 20 و 10 و 10) نتایج بهتری در بسته شدن PDA در نوزادان ترم نداشت. عارضه کلیوی یا گوارشی در هر دو گروه دیده نشد.

 

سمانه اسلامی، ایمان موسایی، معصومه اندیش، انسیه توانا، امین مرادی، علی تقی‌پور، احسان موسی فرخانی،
دوره 81، شماره 6 - ( شهریور 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری آلکاپتونوری از طریق فرآیندی به‌نام آکرونوز موجب اختلال در عملکرد اندام‌ها می‌گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اپیدمیولوژیک مرگ‌ومیر بیماران مبتلا به آلکاپتونوری انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی داده‌های مربوط بـه متوفیان ثبت شده براساس سیستم کددهی بین‌المللی بیماریها. (ICD-10) از سامانه ثبت و طبقه‌بندی علل مرگ‌ومیر ایـران برای مرگ در اثر بیماری آلکاپتونوری بین اسفند 1392 تا دی سال 1401 استخراج گردید. متغیرهـای مـورد بررسـی شـامل سـن، جنسـیت و وضعیت سکونت افراد بود.
یافته‌ها: میزان مرگ اختصاصی 31/0 به ازای هر یک میلیون نفر از جمعیت محاسبه گردید. در این مطالعه 90% موارد مرگ، در گروه سنی کمتر از پنج سال بوده است بین رخداد موارد مرگ در اثر آلکاپتونوری با متغیرهای مذکور تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های موجود در مطالعه حاضر، بیشترین موارد مرگ در گروه‌های سنی پایین رخ می‌دهد که به‌نظر می‌رسد بررسی‌های بیشتر برای شناخت ابعاد مختلف این بیماری مورد نیاز می‌باشد.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb