مهری کدخدایی، عباس پوستی، فاطمه شهبازی، هوشنگ فرمند، معصومه جرجانی،
دوره 57، شماره 3 - ( 3-1378 )
چکیده
اینداکرینون، یک ماده دیورتیک می باشد که علاوه بر اثر دیورتیکی دارای اثراتی از قبیل اوریکوزوریک، کال اورتیک، سالی اوریک و ناتریورتیک نیز می باشد. در مطالعه اخیر به صورت in vitro، پس از آماده کردن بافت مورد نظر (قطعه ای از ژژونوم)، مقادیر 6-^10×8.2 M و 5-^10×2.7 M و 5-^10×8.2 M و 4-^10×2.7 M از اینداکرینون بر روی عضله موثر بوده سبب شل شدن عضله می گردد. این اثر وابسته به میزان دارو بوده و در میزان 5-^10×8.2 M درصد مهار انقباضات به حداکثر می رسد و هرچه میزان دارو بیشتر باشد، کاهش دامنه انقباضات سریعتر و در زمان کوتاهتری می باشد. عضله ژژونوم متاثر از سیستم عصبی آدرنرژیک، سروتونرژیک، کولینرژیک، هیستامینرژیک و دیگر سیستم ها می باشد. برای بدست آوردن مکانیسم عمل دارو، آزمایشاتی با آنتاگونیست های گیرنده های سیستم آدرنرژیک، به ترتیب فنتولامین و پروپرانولول انجام گرفته و همچنین برای تخلیه کاتکولامین ها از عقده ها، از رزرپین استفاده شد و نیز تاثیر دارو برگیرنده های سروتونرژیک، کولینرژیک، هیستامینرژیک موجود در ژژونوم مجزای موش صحرایی بررسی گردید. نتایج بدست آمده گویای این مطلب است که اینداکرینون در این بخش بر روی سیستم آدرنرژیک، کولینرژیک، سروتونرژیک تقریبا هیچگونه اثری ندارد. ارزش آماری این نتایج با انجام paired t-test مورد ارزیابی قرار گرفت و اختلاف معنی داری بین نمونه و شاهد مشاهده نشد. با توجه به آزمایشات فوق این احتمال مطرح شد که این دارو از طریق مسدود کردن گیرنده های هیستامینی اثر می کند. برای بررسی اثر اینداکرینون بر روی این سیستم (سیستم هیستامینرژیک) ابتدا اثرات هیستامین بر روی انقباضات خودبخودی ژژونوم موش صحرایی مشاهده گردید که سبب افزایش تونوس و دامنه انقباضات در این عضله می گردد و سپس اثرات هیستامین در رابطه با اینداکرینون بررسی گردید. نتایج حاصل گویای این مطلب است که اینداکرینون از بروز اثر هیستامین در افزایش تنوس و دامنه انقباضات خودبخودی عضله ژژونوم ایزوله شده موش صحرایی جلوگیری می نماید. با بررسی های آماری نشان داده شد که اختلاف معنی داری بین اثرات مقادیر هیستامین شاهد و همان مقادیر از هیستامین پس از اینداکرینون وجود دارد (P<0.001). با افزایش میزان هیستامین به دو برابر میزان شاهد در حضور اینداکرینون اختلاف معنی داری بین اثرات هیستامین شاهد و هیستامین بعد از اینداکرینون مشاهده نشد و چنین نتیجه گرفته شد که احتمالا اینداکرینون انتاگونیست رقابتی هیستامین در ژژونوم مجزای موش صحرایی است.
اعظم بختیاریان، ستار استادهادی، معصومه جرجانی، سپیده هاشمپور، شهربانو عریان، وحید نیکویی،
دوره 71، شماره 12 - ( اسفند 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: داروهای مسدودکننده کانال کلسیم به وفور برای درمان بیماریهای مختلف قلبی- عروقی از جمله افزایش فشارخون، آنژین و آریتمی مورد مصرف قرار میگیرند، بنابراین بررسی اثرات قلبی- عروقی مشتقات این داروها دارای اهمیت است. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی اثرات مرکزی مشتقات دیهیدروپیریدینی سنتز شده بر فشارخون و ضربان قلب موش صحرایی و مقایسه این اثرات با داروی نیفدیپین بود.
روش بررسی: 64 عدد موش صحرایی نر پس از بیهوش کردن و کانولگذاری داخل بطنی با استفاده از روش استریوتاکسی، به هشت گروه تقسیم شدند. گروه اول حلال DMSO (دیمتیل سولفوکساید) بهعنوان کنترل و گروههای دوم تا پنجم داروی نیفدیپین به ترتیب با دوزهای 80، 160، 240 و µg 300 به ازای هر موش صحرایی دریافت کردند. سه گروه دیگر مشتقات A، Bو C را با دوز µg 240 به ازای هر موش صحرایی دریافت نمودند. در زمانهای 15 تا 60 دقیقه پس از تزریق داخل بطنی، فشارخون سیستولیک و ضربان قلب اندازهگیری شد.
یافتهها: اثر مهاری مشتق B بر روی فشارخون سیستولیک در زمانهای 15 و 30 دقیقه پس از تزریق در دوز 240 میکروگرم/ رت قویتر از نیفدیپین بود (001/0>P)، در حالی که مشتقات A و C اثر کمتری نسبت به نیفدیپین نشان دادند. همچنین اثر مهاری مشتق B بر ضربان قلب در زمانهای 15 تا 60 دقیقه پس از تزریق در دوز فوق، نسبت به نیفدیپین بیشتر بود (05/0>P).
نتیجهگیری: مشتقات جدید دیهیدروپیریدینی میتوانند اثر مهاری قویتر و پایدارتری بر فشارخون و ضربان قلب داشته باشند که بخشی از اثرات آنها احتمالا به دلیل اثر مستقیم مهاری بر نورونهای مغزی میباشد.