جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای جهانزاد

فاطمه محجوب، محمود یاوری، عیسی جهانزاد،
دوره 62، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: تومور ویلمز وافرترین تومور اولیه کلیه در اطفال می باشد و از سه جز هیستولوژیک بلاستمال، اپی تلیال و استرومال تشکیل شده است. فاکتورهای متعددی در پیش آگهی تومور دخیل هستند. اخیرا تعیین فعالیت پرولیفراسیون سلولی اطلاعات بیشتری در مورد رفتار بیولوژیک نئوپلاسم های مختلف ارائه داده است. هدف از این مطالعه تعیین فعالیت پرولیفراسیون سلولی در بین اجزای مختلف هیستولوژیک تومور ویلمز و ارتباط آنها با یکدیگر و همچنین ارتباط آنها با میزان و زمان عود می باشد.

مواد و روش ها: بدین منظور 22 مورد تومور ویلمز که از پیگیری مناسبی برخوردار بودند انتخاب شدند. بلوک های پارافینه مناسب انتخاب شده پس از برش تحت رنگ آمیزی با (PCNA: Proliferating cell nuclear antigen) و ki67 قرار گرفتند سپس درصد رنگ آمیزی PCNA و ki67 برای هریک از اجزای بلاستمال، اپی تلیال و استرومال تعیین شد و با یکدیگر مقایسه شد.

یافته ها: نتیجه اینکه فعالیت پرولیفراتیو برای اجزای بلاستمال، اپی تلیال به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر از جز استرومال بود (P<0.0002). سپس بیماران براساس وضعیت عود به دو گروه عود کرده و بدون عود تقسیم شدند و میزان پرولیفراسیون سلولی بین این دو گروه مقایسه شد. نتیجه اینکه نمونه های با پرولیفراسیون سلولی بالا به میزان بیشتر در گروه عود کرده نسبت به گروه بدون عود مشاهده شدند (PCNA=92.3% در مقابل 22.3% و P<0.0015).

نتیجه گیری و توصیه ها: نتیجه کلی اینکه استفاده از مارکرهای پرولیفراسیون سلولی در تومور ویلمز می تواند بعنوان یک فاکتور در پیش آگهی تومور ویلمز مطرح باشد.


بهناز تن آرای، مسعود اسلامی، مهرداد صالحی، عیسی جهانزاد، مهدیه امامی،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعاتی که به بررسی ارتباط بین سطح سرمی NT-ProBNP و بروز فیبریلاسیون دهلیزی (AF) بعد از جراحی بای پس کرونر پرداخته‌اند نتایج متناقضی داشته‌اند. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط سطح سرمی NT-ProBNP به‌عنوان یک عامل خطرساز مستقل در بروز AF در بیماران تحت جراحی قلب می‌باشد.

روش بررسی: در یک مطالعه کوهورت، 79 بیمار کاندید جراحی بای‌پس کرونر با ریتم سینوسی بستری در بخش جراحی قلب بیمارستان امام خمینی تهران در سال 88-1387 وارد شدند و از نظر بروز ریتم AF پی‌گیری شدند. از رگرسیون لجستیک برای بررسی اثر مستقل عوامل خطرساز در بروز AF استفاده شد. 

یافته‌ها: در پی‌گیری بعد از جراحی 7/17% بیماران دچار آریتمی AF شدند. بروز AF در اکثر بیماران در روز دوم بعد از جراحی بود (در 10 بیمار (4/71%)). سطح سرمی NT-ProBNP در بیماران با AF به‌میزان معنی‌داری از گروه سینوسی بالاتر بود (647±1624 در برابر pg/ml238±221 با 0001/0p<). عوامل خطرساز در بروز آریتمی AF سطح سرمی بالای ProBNP، بزرگی سایز دهلیز چپ و سن بالا بودند و بعد از تعدیل فاکتورهای مرتبط با بروز AF فاکتور ProBNP به عنوان مهم‌ترین عامل خطرساز با خطر نسبی 15 با CI 95% از 95/132-77/1 و بعد از آن LA diameter با خطر نسبی 11/6 با CI 95% از 42/37-99/0 به‌طور مستقل با بروز AF مرتبط بودند. همچنین ارتباط مستقیمی بین سطح سرمی ProBNP با سن و سایز دهلیز چپ وجود دارد. بهترین Cut off point پیش‌بینی‌کننده بروز AF بعد از جراحی معادل Pg/ml854 تعیین شد.

نتیجه‌گیری: سطح سرمی بالای NT-ProBNP قبل از جراحی به‌عنوان یک عامل خطرساز مستقل در بروز AF در بیماران تحت جراحی قلب بای‌پس کرونر می‌باشد.


ملیحه خالقیان، عیسی جهانزاد، عباس شکوری، ندا زرگری، مریم محمدی، سیروس عظیمی،
دوره 73، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بروز سرطان معده در کشورهای غربی در سال‌های اخیر کاهش نشان داده است، در حالی که در ایران شایع‌ترین سرطان در بین مردان است. ژن MYC، در روی کروموزوم 8q24.1 قرار گرفته و در حدود 15% ژن‌های انسان را تنظیم و در 20% تمام تومورهای انسان فعال می‌شود. تکثیر MYC و بیان بیش از حد آن در 30-15% نئوپلازی‌های معده مشاهده شده است. هدف از این مطالعه، بررسی برتری آزمایش CISH نسبت به IHC در پیش‌آگهی سرطان معده بود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 102 بلوک پارافینه از نمونه سرطان معده مورد بررسی قرارگرفت و تمام بیماران در انستیتو کانسر ایران، دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد جراحی قرار گرفته بودند. این مطالعه از فروردین سال 1387 تا مهر 1393 انجام گردید. بر روی نمونه‌ها دو روش Chromogenic in situ hybridization (CISH) و Immunohistochemistry (IHC) به‌طور جداگانه انجام شد. محاسبه آماری با SPSS software, ver. 18 (Chicago, IL, USA) انجام گردید. یافته‌ها: داده‌ها نشان داد که هر دو نوع سرطان معده منتشر و روده‌ای در مردان به‌طور قابل توجهی بیشتر اتفاق می‌افتد. نتایج ما نشان داد که نشانه‌ای از همبستگی بین Grade و آزمایش CISH وجود دارد، گرچه این تفاوت معنادار نبود و همچنین بین Stage و IHC تفاوت معناداری وجود نداشت (252/0P=). آزمایش CISH بیشتر بیماران، بیش از دو سیگنال (1/43%) ولی تعداد کمتری از بیماران تست IHC (7/14%) سیگنال مثبت داشتند. بین آزمایش CISH و IHC ارتباط وجود داشت. ولی هیچ اختلاف معناداری بین تکثیر CISH در انواع منتشر و روده‌ای وجود نداشت (706/0P=). نتیجه‌گیری: این نتایج نشان داد که آزمایش CISH نسبت به IHC آزمایش بهتری برای شناسایی C-MYC در سرطان معده می‌باشد.
صنمبر صدیقی، حسین کامران‌زاده، عیسی جهانزاد، ساقی وزیری،
دوره 73، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: گیرنده آندروژن متعلق به خانواده‌ای از گیرنده‌های هورمونی هسته‌ای است. این گیرنده‌ها در سیتوزول سلول‌های هدف و به‌عنوان عوامل نسخه‌برداری انجام وظیفه می‌نمایند. هدف از این پژوهش بررسی نقش آندروژن‌ها در پیش‌آگهی سرطان پستان زنان بوده است. روش بررسی: در این پژوهش مقطعی و گذشته‌نگر، بیماران ارجاع شده به بخش مدیکال انکولوژی انستیتو کانسر بیمارستان امام‌خمینی (ره)، با تشخیص سرطان پستان مهاجم از فروردین 1386 تا اسفند 1389 مورد مطالعه قرار گرفتند. گیرنده آندروژن با روش ایمونوهیستوشیمی بررسی گردید. یافته‌ها: در 189 بیمار مورد مطالعه در طی دوره پیگیری با میانگین 47 ماه، 34 نفر (9/17%) به عود بیماری دچارشدند که 9 نفر عود لوکال و 25 نفر متاستاز دور دست داشتند. 34 بیمار در طی مدت پیگیری فوت شدند. از 189 بیمار دارای پرونده در بخش پاتولوژی، برای 116 نفر امکان بررسی گیرنده آندروژن وجود داشت. 59 نفر (9/50%) فاقد گیرنده آندروژن و 57 نفر (1/49%) دارای گیرنده آندروژن بودند. میانه سن بیماران در هر دو گروه 48 سال بود. در این پژوهش 5/49% بیماران پره‌منوپوز و 6/48% بیماران منوپوز دارای گیرنده آندروژن بودند. در مطالعه حاضر مثبت شدن گیرنده آندروژن با بروز در مرحله پایین‌تر بیماری همراه بوده است (05/0P=). همچنین مرحله، درجه بدخیمی و میزان مثبت شدن گیرنده استروژن ارتباط معنادار با گیرنده آندروژن نشان دادند. ولی ارتباط غیروابسته و مستقیم تظاهر گیرنده آندروژن با طول عمر بیماران مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری: در این پژوهش بقای کلی و بقای بدون بیماری با اندازه کوچک‌تر تومور و کمتر بودن درگیری غدد لنفاوی، مرحله پایین‌تر بیماری و درجه بدخیمی پایینی‌تر، مثبت بودن گیرنده استروژن و پروژسترون و درصد Ki-67 ارتباط معنادار داشت ولی ارتباط مستقیم و غیروابسته تظاهر گیرنده آندروژن با طول عمر بیماران مشاهده نشد.


صنمبر صدیقی، معصومه صابریان، معصومه نجفی، عیسی جهانزاد، رامش عمرانی‌پور، سیدرضا صفایی نودهی، ساقی وزیری،
دوره 74، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: نقش متفورمین در کاهش خطر سرطان در مطالعات تجربی و یا گذشته‌نگر به‌ویژه در بیماران مبتلا به دیابت و سرطان گزارش شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تحمل داروی متفورمین توسط بیماران غیردیابتی و اثر آن بر فعالیت تکثیر سلولی سرطان پستان انجام گردید.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی آینده‌نگر از اسفند 1392 تا شهریور 1393 در بیماران فاقد دیابت مراجعه‌کننده به درمانگاه جراحی سرطان بیمارستان امام‌خمینی (ره) تهران پس از گزارش آسیب‌شناسی سرطان مهاجم پستان نمونه‌برداری انجام گردید. بیماران در فاصله سنی 18-70 سال و بدون بیماری کبدی، کلیوی، قلبی و یا ریوی مزمن بوده و بر اساس مشخصات تومور کاندید دریافت شیمی‌درمانی پیش از عمل جراحی نبودند. مقایسه تزاید سلولی با بررسی فعالیت Ki-67 در نمونه بیوپسی اولیه و جراحی نهایی به روش ایمونوهیستوشیمی صورت پذیرفت. داروی متفورمین به مقدار mg 500 سه بار در روز در بازه زمانی بین بیوپسی و جراحی تجویز گردید. میزان قندخون و انسولین ناشتا پیش و پس از خاتمه تجویز متفورمین اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: 20 بیمار در گروه کنترل و 25 بیمار در گروه مداخله ( درمان با متفورمین) قرار گرفتند. در حالی‌که بین دو گروه تفاوت معنادار آماری از نظر سن، وزن و مرحله تومور وجود نداشت، میانگین Ki-67 در گروه مداخله به‌طور معناداری کاهش و در گروه کنترل افزایش نشان داد. در گروه مداخله سطح سرمی انسولین و قند ناشتا هم کاهش یافت (04/0P=).

نتیجه‌گیری: مصرف متفورمین در یک دوره درمانی کوتاه‌مدت تاثیر معنا‌دار در مهار رشد سلول‌های سرطانی داشت و دارو به خوبی در بیماران تحمل گردید.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb