12 نتیجه برای جهرمی
یحیی عدل، محمود جهرمی، دارا عزیزی،
دوره 21، شماره 4 - ( 1-1342 )
چکیده
وفور سرطان پروستات در نزد افراد 50 ساله به بالا مبحث جالبی را تشکیل می دهد، امتحانهای معمولی نشان می دهند که بطور متوسط 13 درصد تمام پروستات های افراد بیش از 50 سال گرفتار سرطان هستند امتحانهای دقیق تر (Step Section) این عدد را به 22 درصد می رساند در نتیجه با توجه به ارقام فوق لمس مقعدی وسیله ناچیزی برای تشخیص دقیق سرطان پروستات به نظر خواهد رسید.
درباره متاستازهای استخوانی سرطان پروستات و علت پیدایش آن فرضیه های متعددی پیشنهاد شده اند. به نظر می رسد که استخوان روی هم رفته محیط مناسبتری برای کشت سلولهای سرطانی آدنوکارسینوم پروستات باشد.
گر چه رادیولوژی در تمام موارد سرطان ثانوی استخوانی را نشان نمی دهد ولی فعلاً بهترین و عملی ترین وسیله تشخیص به شمار می رود منظره معمولی از نوع تراکم استخوانی است - در درمان سرطان پروستات هورمونهای زنانه و کاستراسیون - از معمول ترین و موثرترین طرق درمانی هستند. در مملکت ما آمار کامل درباره سرطانهای پروستات و نتایج درمانی آن متاسفانه موجود نیست روی هم رفته از تجربیات مختصر بر می آید که این ناخوشی به طور کلی در ایران کمتر دیده می شود و یکی از عواملی که این کیفیت را توجیه می کند شاید همانا پائین بودن حد متوسط سن در نزد هموطنان ما باشد.
محمود جهرمی، دارا عزیزی،
دوره 21، شماره 9 - ( 1-1343 )
چکیده
جهرمی، صادقی، دارا عزیزی،
دوره 25، شماره 9 - ( 1-1347 )
چکیده
بعد از معرفی یک مورد بیمار مبتلا به کیست هیداتی کلیه راست که با آنژیوگرافی بخوبی مشخص شده است بمعرفی و بحث درباره علائم کلی بیماری - علائم پرتوشناسی و سونی گرافی پرداخته ایم. همچنین درمانهای پیشنهاد شده نیز مورد بحث قرار گرفته اند. بطور کلی هیداتیدوز کلیه بیماری خوش خیمی است که اگر با عمل نفرکتومی و قبل از اینکه عارضه مهمی پیش آمده باشد درمان شود، اثری از خود بجا نمیگذارد.
شهیندخت بصیری جهرمی، علی اصغر خاکسار،
دوره 60، شماره 5 - ( 5-1381 )
چکیده
مقدمه: عفونت های قارچی ناخن (اونیکومیکوزیس) یک مشکل جهانی است. برآورد می شود که 22-15% تمام تغییرات ناخنی بعلت اونیکومیکوزیس باشد. 5-2% جمعیت بزرگسالان در اروپا مبتلا به اونیکومیکوزیس می باشند. اونیکومیکوزیس همچنین در خاورمیانه، هنر، خاور دور نیز شایع است. بروز عفونت و نوع قارچ های ایجاد کننده اونیکومیکوزیس با سن، جنس، شغل، وضعیت بهداشت و عوامل محیطی و آب و هوایی ارتباط دارد.
مواد و روش ها: در یک بررسی گذشته نگر جهت بررسی میزان بروز و عوامل اتیولوژیک اونیکومیکوزیس در مراجعین به بخش قارچ شناسی انستیتو پاستور مطالعه ای بمدت 7 سال از فروردین ماه 1372 لغایت اسفند ماه 1378 انجام گرفت، که تعداد 1985 نفر با ضایعات ناخن دست و پا مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران در گروه سنی 3 ماه الی 84 سال قرار داشتند و میانگین سنی آنها 39.7 بود نمونه مورد بررسی تراشه ناخن بود. تشخیص به روش دیدن مستقیم عناصر قارچی با KOH بیست درصد و کشت اثبات می گردید. این بررسی جهت شناسایی عوامل ایجاد کننده اونیکومیکوزیس در بیماران مراجعه کننده به انستیتو پاستور صورت گرفت که تعداد 1985 بیمار از جهت ابتلا به عفونت قارچی ناخن مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: در 601 مورد اونیکومیکوزیس به روش آزمایش مستقیم و کشت ثابت گردید که 350 نفر از مبتلایان زن بودند (59%). میزان شیوع عفونت قارچی ناخن های دست در زنان بیش از مردان بود (73.5%)، درحالیکه در 69% مردان عفونت قارچی ناخن های پا را مبتلا کرده بود. از مجموع 601 مورد عفونت قارچی ناخن در 308 مورد (51%) درماتوفیت و در 275 مورد (46%) گونه های کاندیدا و در 18 مورد (3%) قارچ های کپکی عامل ایجاد کننده اونیکومیکوزیس بوده است. 94.9% از گونه های کاندیدا از ناخن های دست جدا شده است، درحالیکه 61% از تمام درماتوفیت ها از ناخن های پا جدا شده اند. شایعترین درماتوفیت جدا شده از کشت تریکوفایتون روبروم (66.5%) و پس از آن تریکوفایتون منتاگروفیتیس با میزان شیوع 24.8% بود. سایر درماتوفیت های جدا شده از کشت در این بررسی تریکوفایتون روبروم، تریکوفایتون ویولاسئوم، تریکوفایتون شوئن لائنی و میکروسپوروم جیپسئوم بود. در مورد اونیکومیکوزیس ناشی از مخمرها 40.9% از موارد جدا شده از کشت کاندیدا آلبیکانس بود. قارچ های کپکی جدا شده از بیماران شامل گونه های آسپرژیلوس، اکرومونیوم، فوزاریوم و کرایزوسپوریوم بود. نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به اینکه 30% از تمام عفونت های قارچی پوست را اونیکومیکوزیس شامل می شود که عامل آن درماتوفیت ها، مخمرها و قارچ های ساپروفیت هستند، بایستی فاکتورهای ایجاد کننده، علایم کلینیکی و تشخیص های افتراقی در درمان بیماری درنظر گرفته شود. جهت تشخیص کلینیکی بیماری انجام آزمایش مستقیم و کشت ضروری است.
شهیندخت بصیری جهرمی، علی اصغر خاکسار،
دوره 61، شماره 3 - ( 3-1382 )
چکیده
مقدمه: بروز عفونت های قارچی سینوس های پارانازال در بیماران ایمونوساپرس در سال های اخیر افزایش یافته است. عفونت های قارچی سینوس ها به دو صورت غیر مهاجم و مهاجم دیده می شود. این مطالعه باتوجه به اهمیت بیماری های قارچی در بیماران ایمونوساپرس، جهت بررسی و شناسائی عوامل ایجاد کننده سینوزیت های قارچی صورت پذیرفته است.
مواد و روش ها: در این مطالعه، یک بررسی گذشته نگر در مدت 8 سال از فروردین ماه 1373 لغایت اسفندماه 1380 بر روی نمونه های بیوپسی و شستشوی سینوس ها از نظر وجود عوامل قارچی صورت گرفت، دراین مدت تعداد 39 مورد از نمونه های ارسالی از بخش های گوش و حلق و بینی که باتوجه به علائم کلینیکی، پزشکان مشکوک به عفونت های قارچی در سینوس بوده اند، مورد بررسی قرار گرفت. تشخیص بوسیله آزمایش مستقیم و کشت انجام می گرفت.
یافته ها: در این بررسی عفونت قارچی در 18 مورد ثابت شد که 66.66% از بیماران مرد (12 مورد) و 33.33% زن (6 مورد) بودند. بیماران در گروه سنی 17 الی 58 سال قرار داشتند میانگین سنی بیماران 33.4 سال بود. 50% از بیماران بنحوی دچار اختلال در سیستم ایمنی بودند. قارچ های جدا شده از بیماران شامل گونه های آسپرژیلوس Aspergillos spp، کلادوسپوریوم بانتیانوم Cladosporium bantianum، پسودوآلشریا بوئیدی Pseudallesheria boydii، کاندیدا آلبیکانس Candida albicans، سایر گونه های کاندیدا Candida sp و گونه های اکتینومایسس Actinomyces sp بود. بیماری همراه یا عوامل زمینه ای برای بروز عفونت های قارچی سینوس ها در این بررسی پیوند کلیه، نارسایی کلیه درمان با داروهای ایمونوساپرسیو، مولتیپل میلوما، سندرم وگنر، ترومبوسیتوپنی، سینوزیت مزمن و آسم بوده است.
نتیجه گیری و توصیه ها: در این بررسی عفونت قارچی سینوس ها بعلت کلادویپوریوم بانتیانوم (1) و پسودوآلشریا بوئیدی برای اولین بار در ایران گزارش می شود.
منصوره تقاء، مسعود رحمت جیرده، کیافر نیل آوری، حسین اشرفیان، سوده رازقی جهرمی،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف :یکی از گروه های دارویی در پیشگیری از سردردهای میگرنی، داروهای بلوک کننده کانال کلسیمی هستند. در این گروه دارویی، مطالعات متعدد در مورد وراپامیل و فلوناریزین انجام شده است. سیناریزین جزو کم عارضه ترین داروهای این گروه است، اما تحقیقات در مورد آن بسیار محدود می باشد. این مطالعه ، تاثیر سیناریزین را در کاهش سردرد میگرنی و در مقایسه با سدیم والپروات که داروی متداول در پیشگیری از سردرد میگرنی است، مورد بررسی قرار داده است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بوده که به صورت تصادفی و دو سوکور انجام شده است. بیماران دچار سردرد مقاوم به درمان به صورت تصادفی در دو گروه دارویی مورد مطالعه سیناریزین و سدیم والپروات قرار گرفتند. داده ها در بانک اطلاعاتی طراحی شده نرم افزار SPSS وارد شده و مورد تجزیه تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: تعداد 133 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین سنی بیماران مورد مطالعه در گروه سیناریزین10± 3/34 سال و در گروه سدیم والپروات11 ± 4/33 بود. تعداد دفعات سردرد در حدود 50% و مدت سردرد در حدود 70% در هر دو گروه کاهش داشت و در دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت. میانگین کاهش میزان شدت حملات سردرد در مراحل پیگیری تاثیر سیناریزین نسبت به مرحله پایه در مرحله اول پیگیری 76% و در گروه تحت درمان با سدیم والپروات در مراحل پیگیری نسبت به مرحله پایه در مرحله اول پیگیری، 75% کاهش یافته بود. از نظر میزان عوارض منجر به قطع دارو، عوارض در مصرف کنندگان سیناریزین به طور معنی داری کمتر بود (2/5% در مقابل 14%).
بحث: سیناریزین به میزان مشابه با سدیم والپروات در کاهش قابل ملاحظه دفعات حملات، شدت و مدت سردرد موثر بوده، همچنین در پیشگیری از سردرد میگرنی مقاوم، داروی کم عارضه و موثری است.
مهسا رحیم زاده جهرمی، منوچهر میرشاهی، فرشته شمسی پور، ملیحه محمدی،
دوره 66، شماره 4 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر آنتیبادیهای کاتالیتیک مختلفی در افراد مبتلا به بیماریهای خود ایمن یافت شدهاند، به علاوه وجود آنتیبادیهای مختلف با فعالیت DNase و RNase در شیر و سرم مادران سالم گزارش گردیده است. در این مطالعه به بررسی وجود آنتیبادیهایی با فعالیت پروتئولیتیک پرداخته شده است.
روش بررسی: آنتیبادیهای موجود در سرم 30 خانم باردار در سه ماهه اول بارداری و 10 فرد کنترل توسط کروماتوگرافی تمایلی و ژل فیلتراسیون خالصسازی شدند. همگی خانمها اولین بارداری خود را سپری میکردند و کلیه نمونهها شامل افراد باردار و کنترل در محدوده سنی 25 تا 35 سال قرار داشتند. سپس به بررسی بهترین شرایط از نظر بافر، دما و pH برای مشاهده فعالیت پروتئازی پرداخته شد. فعالیت پروتئازی این آنتیبادیها توسط زیموگرافی در ژل حاوی سوبسترای ژلاتین نشان داده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تیمار آنتیبادیها در شرایط مناسب نشان داد که تعدادی از نمونههای آنتیبادی افراد باردار فعالیت آنزیمی دارند. دادههای حاصل از بررسی زیموگرام وجود فعالیت پروتئازی در نمونههای مربوطه را تایید کرد. انجام وسترن بلات تایید کرد که قطعات ایجاد شده ناشی از هیدرولیز خود آنتیبادیها بوده و آلودگی پروتئینی نمیباشند.
نتیجهگیری: به علت شرایط خاص سیستم ایمنی در خانمهای باردار، آنزیمهایی با فعالیتهای آنزیمی مختلف میتوانند تولید شوند. در رابطه با نقش احتمالی این آبزیمها میتوان گفت ممکن است چنین آنتیبادیهایی با فعالیت پروتئولیتیک در حذف مستقیم آنتیژنها از خون نقش داشته باشند.
فهیمه اسدی آملی، مژگان اکبرزاده جهرمی، منصوره عطار، فرنوش آزادبخت،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: کلامیدیاتراکوماتیس عامل بیماریهای تراخم، کنژنکتیویت نوزادان، عفونت انکلوزیونی چشمی بزرگسالان، عفونتهای جنسی و عفونتهای ریوی در نوزادان میباشد. هدف از این مطالعه بررسی شیوع آنتیبادی ضد کلامیدیاتراکوماتیس در جمعیت بدون عفونت چشمی میباشد.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی250 نفر از افراد با گروههای سنی مختلف مراجعهکننده به آزمایشگاه بیمارستان فارابی که بدون عفونت چشمی بودهاند انتخاب شدند و با روش الیزا آنتیبادی IgG و IgM در آنها اندازهگیری شد و از نظر جنس، توزیع سنی، وجود آنتیبادیها IgM و IgG،ارتباط مثبت بودن آنتیبادی با سن و جنس فرد بررسی شد.
یافتهها: از 250 نفر، 125 نفر (50%) زن و 125نفر (50%) مرد. با میانگین سنی 40 سال (یک تا 83 سال) بودند. تعداد 11 نفر (4/4%) IgG مثبت داشتند که پنج نفر زن و شش نفر مرد بودند. افرادی که دارای IgG مثبت بودند همگی بالای 31 سال بودند. تعداد 18 نفر (2/7%) IgM مثبت داشتند که 13نفر زن و پنج نفر مرد بودند که تعداد زنها از مردها بیشتر بوده است. هیچ کدام از افراد به طور همزمان آنتیبادی IgG و IgM نداشتند.
نتیجهگیری: جمعیت مورد مطالعه دارای شیوع پایین از نظر وجود آنتیبادی ضد کلامیدیایی بودهاند. پیشنهاد میگردد که از روشهای سرولوژی برای اسکرینینگ عفونت چشمی در مراکزی که تستهای دیگر در دسترس نمیباشد استفاده شود و در صورت مثبت بودن از تستهای تاییدی آنتیژنی استفاده گردد.
زهرا حلاجی، مریم اخیانی، امیرهوشنگ احسانی، پدرام نورمحمدپور، فاطمه غلامعلی، محمد باقری، جواد جهرمی،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: آلوپسی
آرهآتا نوعی ریزش موی غیر اسکارزا و مرتبط با سیستم ایمنی است. ژنتیک در ایجاد
این عارضه مهم است گرچه برخی شواهد بر مهم بودن آنتیژنهای ملانوسیتی در بروز این
عارضه دلالت دارند. گزارشاتی در خصوص ارتباط آلوپسی آرهآتا با بیماری سلیاک وجود
دارند. هدف این مطالعه بررسی وجود آنتیبادیهای آنتیگلیادین در بیماران
بیمارستان رازی بوده است.
روشبررسی: بیماران مبتلا به آلوپسی آرهآتا مراجعهکننده به
بیمارستان رازی جهت شرکت در طرح انتخاب شدند. خونگیری از بیماران انجام شده و به
آزمایشگاه ارسال گردید. IgG و IgA نمونهها
اندازهگیری شد و به ازای هر بیمار یک فرد سالم بهعنوان گروه کنترل وارد مطالعه
شده و خونگیری از آنها انجام شد. اطلاعات دموگرافیک بیماران در پرسشنامهها ثبت
شد.
یافتهها: 50
بیمار مبتلا به آلوپسی آرهآتا (29 نفر معادل 58% مرد و 21 نفر یا 42% زن) با
محدوده سنی 5/2 تا 50 سال با میانگین سنی 6/24 سال وارد مطالعه شدند. 50 فرد سالم
با محدوده سنی 48-5 سال (29 مرد معادل 58% و 21 زن معادل 42%) با میانگین سنی 24
سال بهعنوان گروه کنترل برگزیده شدند. از میان 50 بیمار انتخاب شده 9 نفر (18%)
آنتیبادی گلیادین مثبت داشتند و 41 بیمار (82%) آنتیبادی منفی بودند و از 50 نفر
گروه کنترل تنها یک نفر آنتیبادی مثبت داشت (05/0p<). سایر
تفاوتها به لحاظ آماری معنیدار نگردید.
نتیجهگیری: با
توجه به بیشتر بودن شیوع آنتیبادی آنتیگلیادین در بیماران با آلوپسی آرهآتا
نسبت به جمعیت نرمال و با توجه به معنیدار بودن این اختلاف، غربالگری سلیاک در
بیماران آلوپسی آرهآتا احتمالاً مفید است.
مریم امیرعضدی، فرهاد دریانوش، محمدعلی بابایی بیگی، مریم کوشکی جهرمی، امین مهرابی،
دوره 71، شماره 3 - ( خردادماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هورمون پپتید گشادکننده رودهای (Vasoactive Intestinal Peptide, VIP)، نقش مهمی در تعدیل جریان خون کرونری ایفا میکند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته فعالیت هوازی با شدت کم بر سطوح پلاسمایی هورمون VIP، فشارخون و ضربان قلب افراد غیرورزشکار سالم و مبتلا به بیماری کرونری (CAD) است.
روش بررسی: در این پژوهش 15 زن و 15 مرد سالم و 15 زن و 15 مرد بیمار مبتلا به CAD، بهعنوان گروه کنترل و گروه آزمایش بهطور تصادفی انتخاب شدند. آزمودنیها سه جلسه در هفته با شدت ثابت 10±100 ضربه در دقیقه بهمدت هشت هفته بهفعالیت هوازی پرداختند. برای بررسی تغییرات هورمون VIP، از تمامی آزمودنیها در سه نوبت (قبل، بلافاصله و 24 ساعت پس از هشت هفته)، نمونهی خونی گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در چهار گروه تفاوت معنیداری بین میزان VIP پلاسمای قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از هشت هفته تمرین مشاهده نشد. از طرف دیگر فشارخون سیستولیک سه نوبت چهار گروه (01/0P=) و فشارخون دیاستولیک سه نوبت، در مردان بیمار و زنان سالم (03/0P=) معنیدار بود، اما در فشارخون دیاستولیک سه نوبت دو گروه دیگر تفاوت معنیداری مشاهده نشد. تفاوت معنیداری بین ضربان قلب سه نوبت سه گروه وجود داشت (002/0P=)؛ اما تفاوتی در مردان سالم مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج فوق بهنظر میرسد باید مدت و شدت هر جلسه تمرینی موردتوجه قرار گیرد تا به آستانه تحریک VIP برسد، شاید باعث ایجاد تغییرات قابلملاحظهای در سطوح VIP گردد.
شهلا افشارپیمان، امیر اسکندری، مریم زارعیان جهرمی، شکوفه رادفر، شهناز شیرباز، سوزان امیرسالاری، محمد ترکمن،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: توکسوپلاسما گوندی، انگل درون سلولی اجباری است و تعداد زیادی از مردم دنیا به آن مبتلا هستنـد. در کودکان، عفونت توکسوپلاسما گوندیِ مغزی، به سیسـتم اعصاب مرکزی وارد شده و منجر به التهاب بخش خاکستری مغز میگردد. اوتیسم، اختلال پیچیـده تکاملی، از نوع روابط اجتماعی میباشد که علت اصلی آن ناشناخته است. تغییرات نوروپاتولوژی در بیماران اوتیسم، با آنچه که در توکسوپلاسموزیس مغـزی مشاهده میشود، شباهت دارد. هدف از این مطالعه، بررسی سرولوژی مثبت توکسوپلاسما در کودکان مبتلا به اوتیسم میباشد.
روش بررسی: این تحقیق مطالعـهای از نوع مورد- شاهدی که در سال 91-1390 بر روی کودکان 12-3 ساله مراجعهکننـده به درمانگاههای فوق تخصصی اعصاب و روانپزشـکی کودکان بیمارستان بقیـهالله و مرکز توانبخشی نوید عصر و امید عصر، انجـام گرفت. تعداد 40 کودک مبتلا به اوتیسم، بهعنوان گروه مورد و تعداد 40 کودک غیرمبتلا، بهعنوان گروه شاهد انتخاب شدند. از هر کودک، ml 5 نمونه خون، برای تعیـین سطح آنتیبادی IgG و IgM علیه توکسوپلاسما گوندی، گرفته شد و به روش اِلایزا مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: گروه مورد شامل 34 پسر و شش دختر (بهترتیب 85 و 15 درصد)، با میانگین سنی (71/2±)00/6 سال بود و میانگین زمان تشخیص اوتیسم (87/1±) 01/4 سالگی گزارش شد. گروه شاهد شامل، 17 پسر و 23 دختر، با میانگین سنی (09/3±) 67/5 سال بود. 5/77 درصد (31 نفر) مبتلا به بیماری اوتیسم، 5/7 درصد (3 نفر) اختلال شبه اوتیسم و 15 درصد (شش نفر) سندرم آسپرگر بودند. نتیجه سرولوژی IgM و IgG در تمامی کودکان اوتیسمی منفی و در کودکان غیر اوتیسمی، در 5/2 درصد (یک نفر) از آنها مثبت و در 5/97 درصد (39 نفر) منفی بود و بین این دو گروه، تفاوت آماری معنادار مشاهده نشد (31/0P=).
نتیجهگیری: اگرچه اختلاف آماری معناداری بین دو گروه مشاهده نشد، از این روی نتایج دقیقتر، نیازمند حجم نمونه بیشتر در مطالعات بعدی میباشد.
مامک شریعت، فرناز اهداییوند، مهستی عطایی، زهرا کرمی، لیلا هادیپور جهرمی، زهرا فراهانی،
دوره 73، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: برای کاهش میزان سزارین به مداخلات پیچیدهای که هدف آن تغییر رفتار است، نیازمندیم. هدف از این مطالعه تعیین میزان اثربخشی مداخله مبتنی بر جامعه در راستای ارتقا فرآیند بارداری، زایمان و کاهش میزان سزارین بود. روش بررسی: مطالعه بهصورت نیمهتجربی روی مادران محله خاکسفید و جوادیه از دیماه 1389 تا شهریور 1393 صورت گرفت. گروه مورد مطالعه شامل 274 مادری بودند که برای اولین واکسن نوزادی به مراکز و پایگاههای واکسیناسیون مراجعه کرده بودند. مشخصات دموگرافیک مادران در پرسشنامهای ثبت شد. سپس مداخلات شامل آموزش، مشاوره، ارایه بسته آموزشی بهمدت یکسال در سطح جامعه، مراکز بهداشتی و بیمارستانی انجام گردید. ارزیابی پس از مداخلات بر روی 250 مادری که شیرخوار را برای واکسن دو ماهگی آوردهاند، بر مبنای همان پرسشنامه صورت گرفت. تاثیر مداخلات بر کاهش میزان و درخواست سزارین در دو گروه مقایسه شد. یافتهها: از 274 مادر در گروه پیش از مداخله، 193 نفر (44/70%) و از 250 نفر مادر در گروه پس از مداخله، 169 نفر (6/67%) زایمان سزارین داشتند. گرچه تمایل اولیه برای زایمان سزارین کاهش داشت (034/0P=) اما کاهش معناداری در میزان سزارین وجود نداشت (48/0P=). میزان اپیزیوتومی، اینداکشن و موربیدیته مادر در گروه پس از مداخله پایینتر بود (01/0 و 0001/0 و 0001/0P=). اختلاف معناداری از نظر سن حاملگی در دو گروه مشاهده شد (007/0P=). نتیجهگیری: پس از مداخله، تمایل مادر برای زایمان طبیعی افزایش و موربیدیته کاهش یافته بود. اما بهنظر میرسد میزان سزارین تابع فاکتورهای مهم دیگری میباشد.