10 نتیجه برای جوادینیا
محمد فرهادی، آذردخت طباطبایی، مهدی شکرآبی، ثمیله نوربخش، شیما جوادینیا، یاسر قوامی،
دوره 70، شماره 7 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوک اورئوس سوپرآنتیژنهای زیادی ترشح میکند که در التهاب مخاط سینوسها و ایجاد رینوسینوزیت مزمن نقش دارند. هدف این مطالعه، بررسی وجود این سوپرآنتیژنها در بافت پولیپ بینی مبتلایان به رینوسینوزیت مزمن و مقایسه آن با گروه کنترل بود.
روش بررسی: آنالیز بافت پولیپ بینی در 38 بیمار و نمونه مخاطی 14 کنترل از نظر وجود سوپرآنتیژنهای اگزوتوکسین A، B، C، D و TSST1 با روش RT-PCR و ELISA انجام شد.
یافتهها: در بررسی RT-PCR در 2/88% بیماران و 5/45% گروه کنترل حداقل یک سوپرآنتیژن شناسایی شد که از نظر آماری اختلاف معنیداری دارد (03/0P=). در بررسی کلی از نظر سوپرآنتیژنها با روش ELISA در 100% بیماران و 5/35% گروه کنترل حداقل یک سوپرآنتیژن شناسایی شد که از نظر آماری اختلاف معنیداری داشت (001/0P<).
نتیجهگیری: نشان داده شد که بین سوپرآنتیژنهای استافیلوکوکی و پولیپ بینی و احتمال دخالت آنها با پاتوژنز پولیپوز بینی ارتباط وجود دارد.
محمد فرهادی، آذردخت طباطبایی، مهدی شکرآبی، ثمیله نوربخش، محمدرضا شکراللهی، شیما جوادینیا، محمود فرامرزی،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سایتوکینها در تنظیم ایجاد التهاب و بیماریهای التهابی نقش دارند. هیپرتروفی آدنویید و لوزهها از جمله علل بیماریهای سیستم تنفسی فوقانی کودکان است که متعاقب با عفونتهای ویروسی و باکتریال مزمن موجب محدودیت و انسداد مجاری تنفسی فوقانی میگردد. بهنظر میرسد تولید و ترشح سایتوکینهای التهابی در بافت التهابی مجاری تنفسی فوقانی در تشدید این عوارض تاثیر بهسزایی دارد. در این بررسی بهمنظور ارزیابی تغییرات التهابی و ترشح سایتوکینها در مجاری تنفسی فوقانی، از لنفوسیتهای لوزهها بعد از عمل آدنوتونسیلکتومی استفاده شده و میزان این سایتوکینها در بافت لوزه با سلولهای تکهستهای خون محیطی مقایسه شده است.
روش بررسی: در این مطالعه، مایع رویی کشت سلولی 37 بیمار یک تا 12 ساله تحت آدنوتونسیلکتومی، از نظر میزان IFN-γ، TNF-α، IL-1، IL-6 و IL-18 اندازهگیری شد و با سایتوکینهای مترشحه از سلولهای تکهستهای خون محیطی (PMBC) این بیماران مقایسه گردید.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که مقادیر اینترفرونگاما و اینترلوکین هشت در بیماران مورد مطالعه به تفکیک بافت آدنویید و سلولهای تکهستهای خون محیطی و همچنین میزان اینترفرون گاما، اینترلوکین یک و اینترلوکین هشت بین بافت لوزه و سلولهای تکهستهای خون محیطی متفاوت بوده و از نظر آماری قابل توجه است ولی TNF نزدیک به معنیدار آماری است و همبستگی بین دادههای اینترلوکین شش در خون و بافت معنیدار است (02/0P=).
نتیجهگیری: در بیماران با هیپرتروفی لوزهها نقصان در فعالیت لنفوسیتی از طریق کاهش تولید سایتوکینهای التهابی روند مقابله با عوامل عفونی و بیگانه را باعث میگردد. احتمالاً هیپرتروفی برگشتناپذیر بافت لوزهها پدیده نهایی این پروسه خواهد بود.
محمد فرهادی، مهدی شکرآبی، شیما جوادینیا، ثمیله نوربخش، محمود فرامرزی، محمدرضا شکرالهی، آذردخت طباطبایی،
دوره 71، شماره 8 - ( آبان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پولیپ، توده خوشخیم مخاط بینی یا سینوسها بوده و در زمینه بیماری فیبروز سیستیک، آسم یا افزایش حساسیت به آسپیرین دیده میشود. مشخصه بافتشناسی اغلب پولیپهای بینی، ارتشاح سلولهای التهابی با ارجحیت ائوزینوفیلها است. نقش سوپرآنتیژنها در ایجاد عوارض پولیپ به اثبات رسیده است. سوپرآنتیژنهایی که اغلب از استرپتوکوک و استافیلوکوک هستند، با قدرت زیاد سلولهای T را فعال و روند تولید و ترشح IgE از سلولهای B را افزایش میدهند و بهطور مستقیم بر سلولهای پیشالتهابی مانند ائوزینوفیلها اثر میگذارند. هدف از این طرح بررسی وجود و تاثیر سوپرآنتیژنهای استرپتوکوک در بافت بیماران مبتلا به پولیپ بینی و رینوسینوزیت مزمن در مقایسه با افراد سالم میباشد.
روش بررسی: از بیماران مراجعهکننده به درمانگاه گوش، حلق و بینی و سروگردن بیمارستان حضرت رسولاکرم (ص) پس از معاینه و انجام آزمایشات کلینیکی و پاراکلینکی، نمونهبرداری انجام گرفت. جهت کنترل از بیماران که رینوپلاستی داشتند، نمونهبرداری شد. نمونهها با استفاده از روش PCR مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: 15 فرد سالم، 25 بیمار مبتلا به رینوسینوزیت مزمن و 24 بیمار مبتلا به پولیپ وارد این مطالعه شدند. موارد مثبت توکسین استرپتوکوک گروه A در افراد مبتلا به پولیپ بینی و افراد مبتلا به رینوسینوزیت در مقایسه با افراد سالم از نظر آماری اختلاف معنیدار داشت. (به ترتیب با 001/0P= و 005/0P=) ولی موارد مثبت توکسین استرپتوکوک گروه A بین گروه افراد مبتلا به پولیپ بینی و مبتلا به رینوسینوزیت از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت (4/0P=).
نتیجهگیری: استرپتوکوکها میتوانند نقش موثری در بروز یا تشدید پولیپ داشته باشند و سوپر آنتیژن استرپتوکوکی گروه A با اعمال اثرات سوپرآنتیژنی در اتیولوژی و پاتوژنز پولیپ با یا بدون رینوسینوزیت نقش اساسی داشته باشد.
نسترن خسروی، نسرین خالصی، ثمیله نوربخش، شیما جوادینیا، رامین عسگریان، آذردخت طباطبایی،
دوره 71، شماره 11 - ( بهمن ماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بهدلیل احتمال مرگ و میر بالای نوزادان مبتلا به مننژیت نوزادی، تشخیص سریع این بیماری اهمیت بسیاری دارد. پروتیین واکنشی C (CRP) از پروتیینهای فاز حاد است که در بسیاری از عفونتها و بیماریهای التهابی افزایش مییابد. هدف از این طرح بررسی ارتباط CRP در مایع مغزی- نخاعی در نوزاد مبتلا به مننژیت نوزادی باکتریایی (چرکی) با مننژیت آسپتیک (غیرچرکی) و ارزش تشخیصی این تست در مننژیت نوزادی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی و مقطعی، 49 نوزاد مشکوک به مننژیت و بستری در بیمارستان، بهروش غیراحتمالی آسان وارد مطالعه شدند. دادههای حاصل از معاینات بالینی و آزمایشگاهی نمونهها در پرسشنامه وارد شد و کلیه نوزادان براساس دادههای فوق در دو گروه مننژیت باکتریایی و مننژیت آسپتیک قرار گرفتند. کلیه دادهها شامل سطح CRP مایع مغزی- نخاعی در نوزادان دو گروه مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: میانگین و انحرافمعیار سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی 68/0±95/0 میلیگرم در لیتر و در نوزادان مبتلا به مننژیت غیرچرکی 36/0±16/0 میلیگرم در لیتر بود. سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیرچرکی از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشت (001/0P<). نقطه برش (Cut off point) برای سطح CRP، 17/0 میلیگرم/ لیتر محاسبه شد. حساسیت و ویژگی CRP مایع مغزی- نخاعی بهعنوان تست تشخیصی بهترتیب 95% و 86% محاسبه شد.
نتیجهگیری: سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیرچرکی بالاتر بود و در نتیجه میتوان گفت که CRP میتواند بهعنوان یک واکنشدهنده حساس برای افتراق سریع مننژیت باکتریایی از مننژیت آسپتیک مورد توجه قرار گیرد.
شیما جوادینیا، ثمیله نوربخش، آناهیتا ایزدی، محمدرضا شکرالهی، رامین عسگریان، آذردخت طباطبایی،
دوره 71، شماره 12 - ( اسفند 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: شدت عفونت تنفسی توسط عوامل مختلفی از جمله پاتوژنها و واکنش ایمنی میزبان تعیین میگردد. ویتامینها و ریز مغذیها نقش بسیار مهمی در حمایت از سیستم دفاعی بدن انسان دارند و هموستاز آنها نقش اساسی در پاسخ به عفونتها دارد. در خاورمیانه و آسیا، فقر غذایی ویتامینهای A و D در کودکان بسیار شایع میباشد. این مشکل به دلیل رژیم غذایی نامناسب و از دسترفتن این مواد در دورههای عفونت مکرر میباشد.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی و مقطعی در 65 کودک با سن شش ماه تا پنج سال بستری در بخشهای کودکان و جراحی بیمارستانهای رسول اکرم (ص) و بهرامی تهران انجام شد. کلیه نمونهها از لحاظ ابتلا به عفونت حاد تنفسی بر اساس معیارهای WHO ارزیابی شدند و سطوح سرمی ویتامینهای A و D و همچنین روی سرم به ترتیب با استفاده از روشهای اتمی، الایزا و اسپکتروفتومتری اندازهگیری شد.
یافتهها: سطح سرمی ویتامین A در مبتلایان به عفونت حاد تنفسی µg/ml 16/0±27/0 و در کودکان فاقد عفونت µg/ml 2/0±41/0 بود که اختلاف از نظر آماری معنادار نبود (4/0P=). سطح سرمی ویتامین D در مبتلایان به عفونت حاد تنفسی ng/ml 68/34±37/35 و در کودکان فاقد عفونت ng/ml 05/21±78/45 بود که اختلاف از نظر آماری معنادار نبود (1/0P=). سطح سرمی Zn در مبتلایان به عفونت حاد تنفسی µg/dl 34/23±93/87 و در کودکان فاقد عفونت µg/dl 70/23±95/106 بود و اختلاف از نظر آماری معنادار بود (002/0P=).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، سطح پایین روی در سرم با ابتلا به عفونتهای تنفسی در کودکان رابطه دارد. ارتباط سطح سرمی ویتامینهای A و D با ابتلا به این عفونتها نیاز به بررسی بیشتری دارد.
شیما جوادینیا، رامین عسگریان، ثمیله نوربخش، بهنام ثبوتی، محمدرضا شکرالهی، آذردخت طباطبایی،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم شوک توکسیک، از پیامدهای خطرناک سم نوع یک سندرم شوک سمی(Toxic Shock Syndrome Toxin-1, TSST-1) ناشی از استافیلوکوکوس اورئوس است. تشخیص زودرس عفونت استافیلوکوکوس اورئوس و پیشگیری از عواقب تولید TSST-1 در کودکان دچار سوختگی اهمیت زیادی دارد. از مهمترین نشانههای تولید TSST-1 در بیماران دچار سوختگی وجود تب است. این مطالعه با هدف مقایسه TSST-1 در نمونه زخم سوختگی دو گروه کودکان تبدار و بدون تب این بیماران در سال 92 و از بیماران بستری از بیمارستان شهید مطهری انتخاب شدند.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، 90 کودک بستری در بخش سوختگی در دو گروه 45 نفره تبدار (گروه مورد) و بدون تب (گروه کنترل) قرار گرفتند. از نمونه زخم کلیه کودکان دارای سوختگی، نمونهبرداری انجام شد و سپس نمونهها تحت انجام آزمون PCR برای شناسایی پرایمر اختصاصی ژن TSST-1 قرار گرفتند. در نهایت نتایج آزمایشات جمعآوری گردید و تحلیل آماری انجام شد.
یافتهها: نتایج مثبت آزمون PCR (تولید سم نوع یک سندرم شوک سمی) در کودکان تبدار 7/37% و در کودکان فاقد تب 1/11% بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (003/0P=). میانگین و انحرافمعیار درصد سطح سوختگی در مجموع نتایج مثبت آزمون PCR، 30/9±16/93 و در مجموع نتایج منفی آزمون PCR، (2009±11/02) بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (01/0P=)، اما بین موارد آزمون مثبت PCR و آزمون منفی PCR، تفاوت معناداری از لحاظ جنسیت و سن وجود نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: در این مطالعه، ارتباط توکسین TSST-1 با ایجاد تب در کودکان دچار سوختگی مورد تأیید قرار گرفت. همچنین ارتباطی بین تولید توکسین TSST-1 و افزایش سطح سوختگی دیده شد. انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه توصیه میشود.
نسترن خسروی، نسرین خالصی، ثمیله نوربخش، آذردخت طباطبایی، بهمن احمدی، رامین عسگریان، شیما جوادینیا،
دوره 72، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی سطح سرب سرم در نوزادان می تواند موجب تشخیص زودرس مسمومیت با این عنصر و پیشگیری از اختلالات تکاملی و عصبی شود. این مطالعه با هدف ارزیابی سطوح سرمی سرب خون بندناف در تعدادی از نوزادان بستری انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی- مقطعی در بخش نوزادان بیمارستان های اکبرآبادی و رسول اکرم (تهران) از خرداد 1390 تا خرداد 1391 انجام شد. پس از نمونهگیری به روش غیر احتمالی، 60 نوزاد تازه متولد شده تحت خونگیری از بندناف قرارگرفتند و سطح سرب نمونهخون از طریق اسپکتروفتومتری جذبی اتمی اندازهگیری شد. سطح سرب بالاتر از μg/dl 5 با ارزش تلقی شد.
یافتهها: در مجموع 4/61% نوزادان پسر بودند. میانگین و انحرافمعیار سن داخل رحمی 64/2±4/37 هفته، وزن زمان تولد 8/642±2701 گرم و سن مادران 73/6±20/29 سال بود. 70% مادران ساکن شهر بودند. 13% مادران سابقه مصرف دارو داشتند و 5% سیگاری بودند. سطح سرب سرم در خون بندناف نوزادان μg/dl 24/2±97/2 بود. این میزان با جنسیت نوزاد، محل سکونت، مصرف دارو و دخانیات ارتباطی نداشت. همچنین این میزان در 7/16% نوزادان بالاتر از μg/dl 5 بود. (سطح پرخطر) موارد پرخطر با سن مادر، وزن و سن جنین ارتباط داشت. (02/0P=، 004/0P=، 03/0P=)
نتیجهگیری: با وجود پایین بودن سطوح پرخطر سرب سرم در خون بندناف نوزادان، سطح سرب سرم در خون بندناف نوزادان از مطالعات مشابه بالاتر بود. بررسی سطوح سرمی سرب در سایر نوزادان و همچنین در مناطق مختلف توصیه میشود.
بهنام ثبوتی، شیما جوادینیا ، ثمیله نوربخش، رامین عسگریان، نسترن خسروی، آذردخت طباطبایی،
دوره 72، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل اهمیت تشخیص به موقع مننژیت و طولانی بودن روند کشت مایع مغزی- نخاعی (CSF)، سایر روشهای تشخیصی مورد توجه قرار گرفتند. این پژوهش با هدف تعیین ارزش تشخیصی سطوح اینترلوکینهای 1، 6 و 8 (IL-1, IL-6, IL-8) در CSF کودکان و نوجوانان مبتلا به مننژیت اجرا گردید.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، 51 بیمار مبتلا به مننژیت یک ماهه تا 18 ساله در طی دو سال (مهر 1391 تا مهر 1393) از بخش کودکان بیمارستانهای رسول و علیاصغر تهران انتخاب شدند و تحت آسپیراسون CSF قرارگرفتند. آزمایشات معمول شامل کشت، رنگآمیزی و بیوشیمیایی CSF و روشELISA برای بررسی سطح اینترلوکینهای 1، 6 و 8 انجام شد.
یافتهها: 49% نمونهها مننژیت باکتریال و 7/64% نمونهها پسر بود و جنسیت بین دو گروه باکتریال و آسپتیک تفاوتی نداشت (7/0P=). میانگین سنی مجموع نمونهها 40/858±46/358 روز و در مننژیت باکتریال بالاتر بود (047/0P=). سطح IL-1 در باکتریال pg/ml 04/37±87/10 و آسپتیک pg/ml 64/1±55/0 بود که تفاوتی نداشتند (168/0P=). سطح IL-6 در باکتریال (pg/ml 3/139±51/90) از آسپتیک (pg/ml 84/67±36/21) بالاتر بود (030/0P=). سطح IL-8 در باکتریال (pg/ml 2/765±40/365) از آسپتیک (pg/ml 34/59±66/50) بالاتر بود (047/0P=). سطح تشخیصی IL-8 (8/36) نسبت به IL-1 (05/0) و اینترلوکین 6 (18/1) بالاتر بود. سطوح تشخیصی IL-1 در باکتریال (77/80%) با آسپتیک (00/68%) تفاوتی نداشت (349/0P=). سطوح تشخیصی IL-6 در باکتریال (85/53%) با آسپتیک (00/64%) تفاوتی نداشت (572/0P=). سطوح تشخیصی IL-8 در باکتریال (77/80%) از آسپتیک (00/28%) بالاتر بود (001/0P<). متغیرهای رنگپذیری، شاخص گلبولهای سفید و قرمز، قند و پروتیین CSF تفاوتی بین دو گروه نداشتند.
نتیجهگیری: با وجود اهمیت IL-6 و IL-8 در تشخیص افتراقی مننژیت، فقط IL-8 دارای ارزش تشخیصی مناسب در افتراق دو نوع مننژیت باکتریایی و آسپتیک است.
محمد فرهادی، احمد دانشی، شیما جوادینیا، محمد نبوی، رامین عسگریان، محمود فرامرزی، آذردخت طباطبایی،
دوره 73، شماره 2 - ( اردیبهشت 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هلیکوباکترپیلوری با بروز بیماریهای مختلف بهویژه اختلالات گوارشی ارتباط دارد و در ترشحات گوش میانی بیماران مبتلا به اوتیت مدیا نیز دیده میشود. تشخیص بالینی عفونت هلیکوباکترپیلوری از طریق روشهای مختلف انجام میشود و روشهای تشخیصی جدید تحت مطالعه قرار دارند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین غلظت اینترلوکینهای 6، 17 و 23 با آلودگی به عفونت هلیکوباکترپیلوری در ترشحات گوش میانی بیماران مبتلابه اوتیت مدیای با افیوژن اجرا گردید.
روش بررسی: 40 بیمار مبتلا به اوتیت مدیای با افیوژن مراجعهکننده به بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران از اسفند ماه 1391تا مرداد 1393 در این مطالعه مقطعی وارد شدند. کلیه بیماران تحت عمل جراحی میرنگوتومی همراه با تعبیه لوله ونتیلاسیون قرار گرفتند و نمونه ترشحات آسپیره شده گوش میانی تحت آزمایش قرار گرفت. غلظت اینترلوکینهای 6، 17 و 23 با استفاده از روش الیزا اندازهگیری شد و این مقادیر با نتایج آزمون Polymerase chain reaction (PCR) هلیکوباکترپیلوری مقایسه شد.
یافتهها: در این مطالعه 5/22% نمونهها دارای آزمون PCR مثبت بود. در مجموع نمونهها، IL-6 دارای غلظتpg/ml 11/10±95/2، IL-17 دارای غلظت pg/ml 89/5±91/0 و IL-23 دارای غلظت pg/ml 07/4±34/1 بود. سطح IL-6 در بیماران PCR مثبت pg/ml 29/22±40/6 و بیماران PCR منفی pg/ml 16/6±88/3 بود که دو گروه تفاوت معنادار بود.
(01/0P=). سطح IL-17 در بیماران PCR مثبت pg/ml 16/6±29/1 و بیماران PCR منفی pg/ml 81/5±13/1 بود که تفاوت معناداری نداشت (42/0P=). سطح IL-23 در بیماران PCR مثبت pg/ml 15/6±77/3 و بیماران PCR منفی pg/ml 42/3±33/1 بود که تفاوت معناداری نداشت (27/0P=).
نتیجهگیری: سطح اینترلوکین 6 با عفونت هلیکوباکترپیلوری گوش میانی در مبتلایان به اوتیت مدیای همراه با افیوژن ارتباط داشت. مطالعات بیشتر برای تعیین رابطه سایتوکینها و عفونت هلیکوباکترپیلوری در آینده پیشنهاد میشود.
نسترن خسروی، ثمیله نوربخش، شیما جوادینیا، سروناز آشوری،
دوره 74، شماره 11 - ( بهمن 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سپتیسمی باکتریایی از علل عمده مرگومیر نوزادان بهویژه نوزادان نارس است. هدف از این مطالعه جستجوی عوامل باکتریال سپتیسمی در نوزادان نارس بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بود.
روش بررسی: یک مطالعه مقطعی-توصیفی طی دو سال بهروی 70 نوزاد نارس (کمتر از 37 هفته) مبتلا به سپتیسمی بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان حضرت علیاصغر (ع) انجام گرفت. نتایج کشت خون استاندارد بر روی محیط آگار گوسفندی و کشت دوباره داده شد (Nima pouyesh, Iran). نوع ارگانیسم باکتریال، زمان بروز سپسیس (زودرس و یا دیررس) و ارتباط با سن پارگی کیسه آب، وزن و سن جنینی محاسبه گردید. 05/0P≤ معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: از 70 نوزاد سپتیسمی مورد مطالعه 17 نفر کشت خون مثبت داشتند. در کل ارگانیسمهای گرم منفی شایعتر از گرم مثبت بود. عوامل سپتیسمی زودرس با کلبسیلا (%40) اشریشیاکلی (%20) و استافیلوکوک اورئوس (%20) در ایجاد سپتیسمی دیررس همگی بهطور یکسان (6/%28) نقش داشتند. کلبسیلا بهطور واضح در ایجاد سپتیسمی زودرس (05/0P=) و در نوزادان با وزن کمتر از g 1500 (005/0P=) و پارگی زودرس کیسه آب (05/0P=) ارتباط داشت.
نتیجهگیری: کلبسیلا، اشریشیاکلی و استافیلوکوک اورئوس سه ارگانیسم شایع سپسیس در نوزادان نارس بودند. وزن پایین نوزاد، سن کم جنینی و سابقه پارگی زودرس کیسه آب از عوامل خطر قابل پیشگیری در سپتیسمی نوزادان نارس هستند. ما توصیه میکنیم آنتیبیوتیک انتخاب شده در سپتیسمی در نوزادان نارس باید پوشش خوبی برای سه ارگانیسم کلبسیلا و اشریشیاکلی و استافیلوکوک داشته باشد.