31 نتیجه برای جوادی
جوادی،
دوره 38، شماره 1 - ( 1-1361 )
چکیده
احمد جوادیان،
دوره 53، شماره 1 - ( 1-1374 )
چکیده
با افزایش روزافزون استفاده از کنتاکت لنز بیماریهای مختلفی به فرهنگ چشم پزشکی افزوده شده است. یکی از این بیماریها که اخیرا اهمیت بیشتری کسب کرده و مطرح می شود و بسیار آزاردهنده نیز می باشد و در صورتی که تشخیص داده نشود ایجاد ناراحتی دایمی در موقع گذاشتن لنز می نماید، کونژنکتیویت با پاپیهای غول آسا وابسته به کنتاکت لنز (Giant-Papillary Conjunctivitis=G.P.C) می باشد. این بیماری با انواع مختلف کنتاکت لنز ایجاد می شود و زمان بروز آن ماهها پس از استفاده از لنز می باشد، ولی سالها پس از استفاده از لنز نیز بیمارانی به این عارضه مبتلا می شوند. این بیماران با افزایش ترشح موکوسی ملتحمه و خارش و تاری دید مراجعه می نمایند و معمولا اظهار می دارند که لنز را بیشتر از گذشته حس می کنند. این سندرم با لنزهای نرم بیشتر اتفاق می افتد و از شدت بیشتری برخوردار می باشد. در گزارشهای مختلف میزان شیوع این بیماری حدود 10% با لنز نرم و 5-1 درصد با لنز هارد گزارش شده است. یک مطالعه توصیفی گذشته نگر (Retrospective) در بیماران انجام شده و نتیجه این بررسی که در 700 بیمار انجام شده ارائه می شود این بیماران از بین پرونده های بیماران کنتاکت لنزی که به اینجانب مراجعه کرده اند، بطور شانسی (Random) انتخاب شده اند. 550 مورد با سافت لنز و 150 مورد با هارد لنز مورد بررسی قرار گرفتند و معیار تشخیص بیماری، علایم سوبژکتیو و ابژکتیو خاص بیماری بوده است. حدود 11% بیماران با سافت لنز و 4% بیماران با هارد لنز مبتلا به مرحله ای از این بیماری بودند. اکثریت قریب به اتفاق بیماران از لنزهای کثیف و یا لنز با کیفیت پایین استفاده می کردند. معمولا این بیماری با لنزهایی که کیفیت عادی خود را از دست داده و یا زمان استفاده از آنها معمولا بیش از 6 ماه بود، ایجاد شده بود و بطور متوسط زمان استفاده از لنز سافت در بیماران حدود 11 ماه بود و در لنز هارد 14 ماه. عارضه در 2 بیمار با سافت لنز حدود 10 روز پس از استفاده از لنز ایجاد شد و در چند بیمار پس از چندین سال استفاده راحت از لنز (یک مورد 11 سال)، این بیماری ایجاد شده بود.
احمد جوادیان، فریدون سلطان مرادی، شبنم عزلتی، علی منصوری، محمد اسلامی، لیلا کیانی، امید پورنیک، مژگان کاربخش داوری، پژمان محرابیان،
دوره 54، شماره 1 - ( 1-1375 )
چکیده
در 100 موش سوری سالم، بالغ و ماده با وزنی حدود 20 تا 25 گرم دو زخم کامل و نسبتا قرینه با مساحت حدود 15+100 میلی مترمربع در ناحیه پشت ایجاد شده است موش ها بطور تصادفی در سه گروه قرار گرفته اند. گروه یک، تابش به زخم راست، گروه دو، تابش به زخم چپ و گروه سه، کنترل زخم های گروه های آزمون در طی 10 روز، روزانه بمدت 250 ثانیه مورد تابش لیزر هلیوم-نئون (طول موج 632.8nm و توان ثابت 16mw) قرار گرفتند. موش های گروه کنترل نیز در شرایط یکسان بمدت 250 ثانیه ثابت نگهداشته شدند. اندازه زخم ها هردو روز یکبار اندازه گیری شد همچنین هر سه روز یکبار از تعداد مشخصی از نمونه ها برای بررسی میکروسکوپی مراحل بهبود زخم بیوپسی بعمل آمد. تفاوت بهبود زخم، بین گروه آزمون و شاهد معنی دار بود همچنانکه بوسیله روش های آماری (مانند One way و SCHEFFE و ANOVA) با (?=0.05) تایید شد و بوسیله یافته های میکروسکوپی ثابت گردید. این آزمایش بصورت "Blind" انجام گرفت. هیچ تفاوت معنی داری بین بهبود زخم دوطرفه در گروه های آزمون مشاهده نشد. این تحقیق به این ایده که «لیزردرمانی» باعث آزاد شدن فاکتورهای سیستمیک بهبود زخم می شود قوت می بخشد.
اکبر سلطان زاده، احمد جوادیان،
دوره 55، شماره 1 - ( 1-1376 )
چکیده
سم بوتولینوم یکی از قویترین سموم می باشد که از کلستریدیوم بوتولینوم تولید می گردد. عارضه بسیار مهم این باکتری در انسان بیماری بوتولیسم می باشد. در سالهای اخیر سم بوتولینوم تیپ A را به صورت آمپولهای تزریقی تهیه نموده اند که جهت درمان دیستونیها بویژه بلفارواسپاسم و همی فاسیال اسپاسم بکار می برند. مکانیسم اثر این سم بلوک نمودن پیوندگاه عصبی عضلانی به طریق جلوگیری از آزاد شدن استیل کولین می باشد. در این مقاله 36 بیمار (22 مرد و 14 مورد زن) مورد تزریق این دارو قرار گرفتند. 85 تا 90 درصد بیماران علیرغم فلج شدن موقتی پلک و صورت، از نتایج تزریق بسیار راضی بودند. بیمارانی که در اسپاسم پلکی مورد تزریق واقع شدند 17 نفر و همی فاسیال اسپاسم 19 نفر بودند. عوارض مهم در بیماران عبارت بود از افتادگی پلکها، فلج نیمه صورت، سوزش دهان و کبودی محل تزریق، نتایج مطالعه نشان داد که اکثر بیماران راضی بودند و دریافت این داروی تزریقی را بر مصرف خوراکی سایر داروها ترجیح می داد.
محمد انصاری، ابراهیم جوادی، محسن وثوقی، وحید نیک اقبال،
دوره 55، شماره 6 - ( 5-1376 )
چکیده
ال-فوکوز (6-داکسی ال-گالاکتوز) تنها قندی است که به حال ال-داکسی در ساختمان گلیکوپروتئین ها و در موقعیت غیر احیا انتهائی در این ترکیبات قرار دارد. آنزیمهای آلفا-ال-فوکوزیداز و فوکوزیل ترانسفراز در افزایش یا کاهش سطح سرمی این قند مستقیما دخالت دارند. تومورها ممکن است در اثر رهاسازی گلیکوپروتئین های ناشی از رشد بی رویه بافت، موجب القا آنزیم رها کننده ال-فوکوز گردند، یا در اثر مکانیسم های دفاعی، قسمتی از گلیکوپروتئین ها را آزاد وسپس فوکوز حاوی خود را رها کنند. غلظت ال-فوکوز در ادرار نشانگر ترشح متابولیکی گلیکوپروتئین ها و فیلتره شدن فوکوز آنها در ادرار است. در این بررسی سطح ادراری ال-فوکوز 30 بیمار سرطانی بستری در بیمارستان امام خمینی تهران که تحت نظر پزشکان متخصص مربوطه بوده اند و 40 نفر اشخاص سالم به عنوان شاهد مقایسه این تغییر قابل ملاحظه در بیماران یاد شده در بررسی های وسیع تر شاید ما را به جهت شناسائی زودرس اشخاص مستعد به سرطان رهنمون سازد که از این رهگذر بتوان در درمان به موقع و قبل از متاستاز اقدام موثر به عمل آورد.
اکبر سلطان زاده، احمد جوادیان،
دوره 55، شماره 6 - ( 5-1376 )
چکیده
در این مطالعه که بصورت توصیفی (نوع Case series) روی بیست بیمار انجام شده است، فراوانی MRI غیرطبیعی در اولین حمله نوریت اپتیک و نیز بروز اسکلروز متعدد (MS) در ماهها و سالهای بعد پی گیری شده است. از 20 بیمار، 15 بیمار زن و 5 نفر مرد بودند، کمترین سن 15 سال، بالاترین آن 29 سال و متوسط سن بیماران 23 سال و شایعترین علامت آغازگر بیماری افت بینایی و تاری دید بوده است. از همه بیماران معاینه دقیق نورولوژیک بعمل آمد تا از گرفتاری دستگاه عصبی مرکزی اطمینان حاصل شود. در 15 بیمار (75%)، MRI اولیه که از چند روز تا چند ماه بعد از ظهور نوریت اپتیک انجام شده بود غیرطبیعی و نشان دهنده پلاکهای MS در مغز بود و 5 نفر (25%)، MRI اولیه طبیعی داشتند. 14 بیمار از 20 بیمار فوق که از یک ماه تا 8 سال پی گیری شدند به مالتیپل اسکلروسیس مبتلا شدند که از این عده در 11 نفر آنها MRI اولیه غیرطبیعی بوده است. از نتایج این پژوهش چنین برمی آید که نوریت حاد عصب بینایی می تواند عارضه پیشتازی برای بروز MS در آینده باشد، بویژه اگر MRI اولیه مغز غیرطبیعی و علی رغم نبودن علائم بالینی گرفتاری CNS، پلاکهای تخریب میلین را در مغز نشان می دهد.
پروانه جوادی، هایده حائری،
دوره 59، شماره 4 - ( 5-1380 )
چکیده
پدیده آنژیوژنز تومور با افزایش تراکم عروق کوچک (Microvessel Count یا Microvessel Density) در تومور مشخص می گردد و در برخی مطالعات نشان داده شده است که این پدیده، عامل پیش آگهی دهنده در تعدادی از تومورها و از جمله کارسینوم کولورکتال میباشد. این مقاله به ارتباط بین فاکتورهای آسیب شناختی-بالینی و آنژیوژنز تومورهای کولورکتال پرداخته است. در این مطالعه از تکنیک های ایمونوهیستوشیمیایی برای بررسی عروق در نمونه های حاصل از 29 کارسینوم کولورکتال استفاده گردید و با استفاده از آنتی بادی برعلیه آنتی ژن مربوط به
فاکتور (VIII (F8RA رنگ آمیزی شد. آنالیزهای یک و چند متغیره مشخص نمودند که MVC کل در تومور بالا[0.785mm²/f=200) 29.8±11) و x100=2.5 mm²/f) 76.3±33)] از بافت نرمال [x200)17.6±7.8) و (100) 37.7±15.8)] (P=0.00009 و P=0.022) میباشد. شمارش عروق بطور مشخصی در مرحله D بالاتر بود [(P=0.04 و P=0.002 و x200) 26.7±6.4) و x100) 11.5±36.6)]. در این مطالعه MVD با تهاجم عروقی ارتباط داشت [(x200) P=0.007 و x100) P=0.024)] و متوسط شمارش عروق با یافته های آسیب شناختی-بالینی مانند سن کمتر از 60 سال، جنس مرد، درگیری کولون راست، نوع ارتشاحی، کارسینوم موسینوس، نفوذ سراسر جداری، درجه III، تهاجم لنفاتیک و دور عصبی افزایش نشان می داد ولی ارزش آماری نداشت. متاستاز به غدد لنفاوی و خونی و اندازه تومور نیز مهم نبودند. در مجموع، در این مطالعه مقدار MVD افزایش یافته بود و نشان داده شد که با متاستاز و تهاجم عروقی ارتباط دارد لذا آنژیوژنز خطر متاستاز را افزایش می دهد.
احمدرضا جمشیدی، عنایت صفوی، عبدالهادی ناجی، ناهید صدیقی، فرهاد غریب دوست، ساسان صابر، هومن گلشاهی، زهرا جوادی نژاد، آرش بهادرانی،
دوره 62، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: باتوجه به شیوع بالای بیماری آرتریت روماتوئید (RA) و اینکه درگیری ریوی از عوارض مهم بیماری بوده و از علل عمده مرگ و میر و از کارافتادگی در این بیماران بشمار می رود، جهت تعیین شیوع درگیری های ریوی در RA (براساس یافته های شرح حال، معاینه بالینی، رادیوگرافیک و آزمون عملکرد ریه PFT) این مطالعه طرح ریزی شد.
مواد و روش ها: 103 بیمار (81 نفر زن و 22 مرد) که براساس معیارهای (American college of rheumatology: ACR) تشخیص RA در آنها قطعی بود بطور داوطلبانه تحت یک مطالعه Cross sectional قرار گرفتند. شرح حال کامل در رابطه با علائم تنفسی، علائم فعالیت بیماری، داروهای مصرفی و شغل بیماران و مدت اشتغال گرفته شد. برای همه بیماران معاینه ریوی و روماتولوژیک بعمل آمد. رادیوگرافی قفسه صدری و آزمون عملکرد ریه (PFT) شامل اسپیرومتری و بادی پلتیسموگرافی در همه موارد انجام شد.
یافته ها: براساس شرح حال: میانگین سن بیماران 2.6±43.3 سال (حداقل 17 سال و حداکثر 74 سال) و میانگین طول مدت بیماری 15.6±69.3 ماه بود. فاکتور روماتوئید در 61.2% از بیماران مثبت بود. هیچ بیماری سابقه مصرف سیگار بیش از 0.5Pack/Year را نداشت. در بررسی گرافی قفسه سینه و PFT بیماران در 41 بیمار درگیری ریوی مشاهده شد (25.1%). تنگی نفس شایعترین یافته بالینی ریه در بیماران بود (33%)، (براساس تقسیم بندی NYHA در 17.5% تنگی نفس گرید I و در 15.5% تنگی نفس گرید II وجود داشت) و پس از آن سرفه (با یا بدون خلط) در 13.6% از بیماران مشاهده شد. براساس معاینه فیزیکی ریه شایعترین یافته کراکل بود که در 5.8% از بیماران وجود داشت. رادیوگرام قفسه صدری در 27 بیمار (26.3%) غیرطبیعی بوده که شایعترین یافته، نمای رتیکولوندولر بافت ریه در 20 بیمار (19.4%) و پس از آن پلورال افیوژن در 7 بیمار (6.7%) بیمار بود. آزمون عملکرد ریه (PFT) در 30 بیمار (29.1%) غیرطبیعی بوده که شایعترین شکل درگیری ریه بصورت درگیری راه های هوایی کوچک (Small airway involvement) در 17 بیمار بود (16.5%). در این مطالعه ارتباطی بین وجود درگیری ریوی با فعالیت بیماری (ESR بیش از 30، خشکی صبحگاهی بیش از 30 دقیقه، آنمی، ترومبوسیتوز) مشاهده نشد.
نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه نشان داد که درگیری ریوی در بیماران RA شیوع قابل توجهی دارد، لذا ضروری است در هر بیمار RA که هرگونه علائمی دال بر مشکلات تنفسی دارد یا اینکه در معاینه، نکته مثبتی به نفع درگیری ریه مشاهده شود بررسی کامل دستگاه تنفسی بعمل آید.
زهرا عبدی لیائی، مینو محرز، هومن حاج سید جوادی،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: فاکتورهای پیش آگهی مختلف بیماری مننژیت که شامل، سطح هوشیاری، سن و جنس بیماران، مدت وجود علائم و عناصر مایع CSF می باشد. در بسیاری از کشورها مطالعه شده و با شناخت آن ها اقدامات مؤثری در درمان و مراقبت این بیماران انجام شده است. ما نیز بر آن شدیم به منظور تعیین این عوامل مؤثر بر پیش آگهی بیماران این بررسی را انجام دهیم.
مواد و روشها: جهت تعیین همبستگی بین عوارض عصبی مننژیت حاد باکتریال در بیماران بزرگسال و عناصر CSF ، سطح هوشیاری، سن، جنس، مطالعه مقطعی (توصیفی تحلیلی) از 131 بیمار دچار مننژیت حاد باکتریال طی سالهای 80-70 در بیمارستانهای سینا، شریعتی و امام بررسی بعمل آمد.
یافته ها و نتیجه گیری: در این بررسی پنوموکوک فراوان ترین عامل ایجاد بیماری در کشت های مثبت و کل موارد بود (31 درصد) و منتگوکوک با 18 درصد دومین عامل پاتوژن تشخیص داده شد، میکروبهای گرم منفی اگر چه عامل مهمی در کل موارد بیماری نبودند (10 درصد)، اما مرگ و میر این گروه بسیار بالا و حدود 90 درصد بوده است. سن عامل مهمی در ایجاد مرگ و میر بود و در گروه های بالای 50 سال این مسئله به وضوح به چشم می خورد و رابطه معنی داری بین سن و مرگ و میر وجود داشت (P=0/003) اما جنس در ایجاد مرگ و میر نقشی نداشت. نکته مهم دیگر تاخیر زیاد بیماران در مراجعه به بیمارستان بود به طوری که تنها 37 درصد بیماران در روز اول به بیمارستان مراجعه کرده بودند این تاخیر رابطه معنی داری با مرگ و میر بیماران داشته است. (P<0.001) از دیگر موارد مهم در تعیین پیش آگهی سطح هوشیاری در هنگام مراجعه به بیمارستان بود، بنابراین ارتباط معنی داری بین سطح هوشیاری و میزان مرگ و میر مشاهده شد. (P<0.001) و نکته آخر اینکه، اگر چه به نظر می رسد تعداد گلبول سفید در CSF و همچنین نسبت قند CSF به قند خون عامل مهمی در تعیین پیش آگهی می باشد، اما این نقش در مقایسه با سه عامل سن و مدت تاخیر قبل از شروع درمان و سطح هوشیاری کمرنگ می باشد. (P=0.016)(P=0.04) در این مطالعه رابطه معنی داری بین دیگر عناصر CSF و پیش آگهی مشاهده نشد.
رضا سعیدی، عبدالکریم حامدی، محبوبه غلامی رباطسنگی، علی جوادی، شیما دین پرور،
دوره 68، شماره 11 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: بهکارگیری انواع سورفاکتانت طبیعی و مصنوعی در درمان سندرم
دیسترس تنفسی، بهعنوان درمان نجاتبخش، پذیرفته شده است. هدف این مطالعه، مقایسه
اثرات براکتانت (سوروانتا) و پروکتانتآلفا (کوروسورف) در کاهش مرگ و میر و عوارض
این داروها در نوزادان نارس و مبتلا به سندرم زجر تنفسی میباشد.
روش بررسی: این مطالعه، کارآزمایی بالینی
دو گروهه میباشد که در آن، اطلاعات 104 نوزاد مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی تحت
درمان با سوروانتا و کوروسورف در بخش نوزادان بیمارستان قائم مشهد جمعآوری میشد.
حجم نمونه با اطمینان 95% و توان آزمون 80%، 30 نفر در گروه کوروسورف و 74 نفر در
گروه سوروانتا محاسبه شد. سطح معنیدار در تمام موارد کمتر از 05/0 در نظر گرفته
شد.
یافتهها: تفاوت معنیداری
در سن حاملگی (7/0p=) و وزن تولد (3/0p=)
در دو گروه وجود نداشت. میزان بروز خونریزی داخل بطنهای مغزی درجه IV و III،
در گروه کوروسورف 3/13% و در گروه سوروانتا 5/13% (76/0p=)، پنوموتوراکس در گروه کوروسورف
3/28% و در گروه سوروانتا 20% (63/0p=)،
مرگ در روز 28 تولد در گروه کوروسورف 6/26% و در گروه سوروانتا 28% (5/0p=)، انتروکولیت نکروزان در گروه کوروسورف 10%
و در گروه سوروانتا 2/8% (01/0p=)،
محاسبه شد. همچنین تفاوت معنیداری در بروز خونریزی داخل بطنهای مغزی (7/0p=)، بازماندن مجرای شریان (63/0p=)، پنوموتوراکس (6/0p=)
انتروکولیت نکروزان (2/0p=) و مرگ و میر در دو گروه (5/0p=) مشاهده نشد.
نتیجهگیری: استفاده از دو داروی سوروانتا و کوروسورف در
نوزادان نارس مبتلا به بیماری غشاء هیالن (RDS)،
تاثیر یکسانی دارد.
زهرا ملکپور دهکردی، ابراهیم جوادی، محمود دوستی، ملیحه پاکنژاد، میترا نوربخش، نرگس یاسا، سیاوش گرایش نژاد، رامین حشمت،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
به عنوان یک واسط ATP Binding Cassette transporter A1 (ABC A زمینه و هدف: پروتیین انتقال دهنده غشایی ( 1
که اولین مرحله در انتقال معکوس A کلیدی در تحویل کلسترول از ماکروفاژهای غنی از لیپید به آپو لیپوپروتیین 1
ATP binding cassette کلسترول در بدن و مرحله قطعی در جلوگیری از آترواسکلروز است، می باشد. افزایش بیان
ممکن است مانع از تشکیل ماکروفاژهای غنی از لیپید شود و ب هدنبال آن خطر بروز آترواسکلروز transporter A1
کاهش یابد. با توجه به خاصیت ضد آترواسکلروزی و ضد آتروژنیکی سیر در دیواره عروق، هدف از این مطالعه
انسانی THP- در ماکروفاژهای 1 ATP binding cassette transporter A بررسی اثر عصاره الکلی سیر بر بیان ژن 1
می باشد. روش بررسی: با استفاده از آزمایش تعیین دوز توکسیک، دوز توکسیک عصاره الکلی سیر بر ماکروفاژهای
RNA . تعیین شد. سلول های ماکروفاژ با غلظ تهای مختلف عصاره الکلی سیر ب همدت 48 ساعت تیمار شدند THP-1
بررسی شد. پروتیین از سلول های ماکروفاژ تیمار Real-time PCR از ماکروفاژهای تیمارشده استخراج و به وسیله
شده استخراج و با آزمایش وسترن بلات مورد بررسی قرار گرفت. یافت هها: غلظت های مختلف عصاره الکلی سیر،
18 % در - 20 % و بیان پروتیین آن را به میزان 37 - را ب همیزان 23 ATP binding cassette transporter A1 mRNA بیان
افزایش داد. نتیج هگیری: عصاره الکلی (P<0/ مقایسه با گروه کنترل (سلول های تیمار نشده) به طور معن یداری ( 05
در سلول های ماکروفاژ است و احتمالاً با ATP binding cassette transporter A سیر دارای اثرات مثبتی بر بیان ژن 1
افزایش انتقال معکوس کلسترول در ماکروفاژ از ایجاد آترواسکلروز جلوگیری می کند.
فاطمه تنهای کلاته سبز، فرح فرخی، نوروز دلیرژ، شهرام جوادی، حوا چاپاری،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: سلول
درمانی یکی از روشهای درمانی امیدوارکننده برای دیابت نوع 1 میباشد، مونوسیت
خون محیطی دارای قابلیت تمایززدایی و دسترسی آسان در مقایسه با سلولهای بنیادی میباشد،
هدف از مطالعه حاضر بررسی امکان تمایز مونوسیتهای خون محیطی رت به سلولهای سازنده
انسولین تحت تاثیر عصاره پانکراسی (دو روز بعد از 60% پانکراتومی) میباشد.
روش بررسی: مونوسیتها
از خون محیطی رت جدا شده و کشت میشوند. مونوسیتها به مدت شش روز در محیط کشت تمایززدایی
در حضور M-CSF وIL-3 و بتا مرکاپتواتانول کشت داده شدند.
سلولها تمایززدایی شده و به سلولهای قابل برنامهریزی (PCMOs) تبدیل شدند. سلولهای تمایززدایی شده زیر میکروسکوپ معکوس
بررسی شدند. کشت سلولهای حاصل از
تمایززدایی (PCMOs) به مدت 15 روز در محیط کشت RPMI حاوی عصاره پانکراسی، گلوکز و10% FBS ادامه پیدا مینمود و هر سه روز محیط کشت تعویض میشد. غلظت انسولین و پپتید-c ترشح شده مورد سنجش رادیوایمونواسی
قرار گرفت. تولید انسولین این سلولها با رنگ دیتیزون (DTZ) که بهطور اختصاصی انسولین
را رنگ میکند مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: سلولهایی
که در محیط حاوی عصاره پانکراسی کشت شدند به طور معنیداری قادر به تولید و ترشح انسولین
و پپتید- c بودند (05/0>P). رنگآمیزی
اختصاصی با دیتیزون (DTZ) نیز تولید انسولین توسط این سلولها را تایید کرد.
نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده میتوان نتیجه گرفت که مونوسیتهای
خون محیطی رت تحت درمان عصاره پانکراسی توانایی تمایز به سلولهای سازنده انسولین را
دارند که میتواند گامی در جهت سلول درمانی دیابت باشد.
محمد فرهادی، آذردخت طباطبایی، مهدی شکرابی، ثمیله نوربخش، محمود خطیب، شیما جوادی نیا،
دوره 69، شماره 9 - ( 9-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: مطالعات زیادی در مورد
نقش سیستم ایمنی بهعنوان زمینهساز ایجاد پولیپ بینی در دست اجرا است. بهمنظور
بررسی عملکرد احتمالی سلولهای Th1 (T-Helper 1) و Th2 (T-Helper 2) در تشدید
بیماری و یا القا با زمینه آلرژی و بیماران پولیپوز در این مطالعه ژنهای سایتوکینی
دخیل در دو گروه مبتلا به پولیپ بینی آلرژیک و غیر آلرژیک بررسی شد.
روش بررسی: 75 بیمار مبتلا به پولیپ بینی با
میانگین سنی بیماران 38 سال (از 18 تا 81 سال) مورد مطالعه قرار گرفتهاند. از این
بیماران تست غلظت تام IgE (Immunoglobin E) سرم و IgE اختصاصی سرم و تست جلدی جهت تایید دو گروه آلرژیک (38 نفر) و غیر
آلرژیک (37 نفر) انجام شد. بهمنظور ارزیابی همبستگی احتمالی واکنشهای آلرژیک در
مجاری تنفسی فوفانی و پولیپ بینی بروز این ژنها با روش Reverse
Transcriptase-Polymerase Chain Reaction (RT-PCR) بررسی گردید.
یافتهها: فراوانی بروز ژنهای سایتوکینهای اینترفرون گاما (5/39%
در مقابل 2/16%، 30/0P=) و اینترلوکین 4 (7/44% در مقابل 9/18%، 02/0P=) در بیماران
آلرژیک بیشتر از غیر آلرژیک مشاهده گردید. بروز ژن سایتوکینهای اینترلوکین-10،
اینترلوکین-12 فراکسیونهای P40 و P35 بین دو گروه اختلاف معنیدار آماری نداشت.
نتیجهگیری: این تحقیق نشان میدهد که عدم
تعادل بین سلولهای Th1 و Th2 نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی پولیپ بینی دارد.
بنابراین اگرچه پولیپ بینی یک بیماری با اتیولوژیهای مختلف است ولی التهاب مزمن
مداوم عامل اصلی در ایجاد آن محسوب میشود.
حوا چاپاری، فرح فرخی، نوروز دلیرژ، شهرام جوادی، فاطمه تنهای کلاته سبز،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: ویژگیهای سلولهای
بنیادی در نوسازی و امکان تمایز به انواع سلولها توجه دانشمندان را برای استفاده
از این سلولها در تولید سلولهای ترشحکننده انسولین بهخود جلب کرده است. در این
مطالعه توانایی تمایز سلولهای پیشساز با منشای مونوسیت (PCMOs) به سلولهای
انسولینساز تحت اثر فاکتورهای رشد و مایع رویی کشت فیبروبلاستها مورد بررسی قرار
گرفته است.
روش بررسی: مونوسیتهای
خون محیطی رت، در محیط RPMI با 15% FBS، IL-3، MCSF و b-Mercaptoetanol بهمدت شش روز
کشت داده شدند، سپس سلولها بهمدت 15 روز در محیط تمایزی حاوی HGF، EGF، نیکوتین
آمید، 15% مایع رویی کشت فیبروبلاستها و گلوکز قرار گرفتند. تغییرات مورفولوژی
سلولها بهوسیله میکروسکوپ معکوس بررسی و در مراحل مختلف غلظت انسولین، توسط کیت رادیوایمیونواسی
سنجیده شد. همچنین تولید انسولین با رنگآمیزی اختصاصی DTZ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل دادهها
از روش One-Way
ANOVA استفاده شده و
05/0P< معنیدار در
نظر گرفته شد.
یافتهها: مونوسیتها در پاسخ
به IL-3 و MCSF تمایززدایی
شده و به سلولهای PCMOs تبدیل شدند که این سلولها توانایی تمایز به سلولهای انسولینساز
را در محیط کشت تمایزی داشتند. مورفولوژی سلولهای تمایز یافته مانند سلولهای بتا
بوده و میزان انسولین در مایع رویی سلولهای حاصل از تمایز بسیار بیشتر از PCMOs بود (0/05>P).
نتیجهگیری: EGF، HGF، نیکوتین آمید و مایع رویی کشت فیبروبلاستهای
رت عوامل تمایز PCMOs به سلولهای تولیدکننده انسولین هستند. با توجه
به نتایج این تحقیق، سلولهای حاصل از تمایززدایی مونوسیتهای خون محیطی رت (PCMOs) میتوانند به
سلولهای انسولینساز در حضور مایع رویی کشت فیبروبلاستها تمایز یابند.
فیروزه غلامپور، طاهره سادات جوادیفر، سعیده کریمی، طاهره اسلامزاده، سید محمد اوجی،
دوره 70، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب حاد کلیوی الق اشده توسط ایسکمی/ خون رسانی مجدد باعث ایجاد اختلال در عملکرد دفعی
نفرون ها می شود. آسیب ایسکمی/ خون رسانی مجدد با تولید گونه های واکنش گر اکسیژن همراه است که موجب
ناکارایی، آسیب و مرگ سلو لهای کلیه م یگردند. آنتی اکسیدان های گیاهی اثرات مضر گونه های واکنش گر اکسیژن
را به کم ترین حد می رسانند. هدف از این مطالعه بررسی اثرات درمانی نسترن کوهی بر روی آسیب های عملکردی
کلیه طی دوره خون رسانی مجدد پس از ایسکمی بود. روش بررسی: در این پژوهش تجربی، برای بررسی عملکرد
دفعی کلیه در مو شهای صحرایی نر ویستار، متعاقب 45 دقیقه کلمپ کردن هر دو شریان کلیوی، دوره 24 ساعته
خون رسانی مجدد انجام شد در حال یکه قبل از آن ب همدت هفت روز به حیوانات دو میلی لیتر سالین یا عصاره آبی
الکلی نسترن کوهی (به میزان 500 میلی گرم بر کیلوگرم) خورانده می شد. در نمونه های پلاسما، غلظت کراتینین و
نیتروژن اوره اندازه گیری شد و در نمونه های بافت کلیه تعداد گلبول های قرمز در گلومرول ها مورد شمارش قرار
گرفت. نتایج به دست آمده از طریق آنالیز واریانس و دانکن تجزیه و تحلیل شد. یافت هها: ایسکمی کلیوی به مدت 45
پلاسما را افزایش داد و موجب کاهش شدید تعداد (P<0/ و نیتروژن اوره ( 01 (P<0/ دقیقه میزان کراتینین ( 001
در حالی که عصاره نسترن کوهی افزایش میزان کراتینین ،(P<0/ گلبول های قرمز در گلومرو لهای کلیه گردید ( 001
پلاسما را تخفیف داد و از کاهش تعداد گلبول های قرمز در گلومرول های (P<0/ و نیتروژن اوره ( 01 (P<0/001)
نتیج هگیری: نسترن کوهی در پیشگیری از اختلالات کلیوی .(P<0/ کلیه به میزان بسیار زیادی جلوگیری نمود ( 001
القا شده توسط آسیب ایسکمی/ خون رسانی مجدد مفید است.
محمد فرهادی، آذردخت طباطبایی، مهدی شکرآبی، ثمیله نوربخش، شیما جوادینیا، یاسر قوامی،
دوره 70، شماره 7 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوک اورئوس سوپرآنتیژنهای زیادی ترشح میکند که در التهاب مخاط سینوسها و ایجاد رینوسینوزیت مزمن نقش دارند. هدف این مطالعه، بررسی وجود این سوپرآنتیژنها در بافت پولیپ بینی مبتلایان به رینوسینوزیت مزمن و مقایسه آن با گروه کنترل بود.
روش بررسی: آنالیز بافت پولیپ بینی در 38 بیمار و نمونه مخاطی 14 کنترل از نظر وجود سوپرآنتیژنهای اگزوتوکسین A، B، C، D و TSST1 با روش RT-PCR و ELISA انجام شد.
یافتهها: در بررسی RT-PCR در 2/88% بیماران و 5/45% گروه کنترل حداقل یک سوپرآنتیژن شناسایی شد که از نظر آماری اختلاف معنیداری دارد (03/0P=). در بررسی کلی از نظر سوپرآنتیژنها با روش ELISA در 100% بیماران و 5/35% گروه کنترل حداقل یک سوپرآنتیژن شناسایی شد که از نظر آماری اختلاف معنیداری داشت (001/0P<).
نتیجهگیری: نشان داده شد که بین سوپرآنتیژنهای استافیلوکوکی و پولیپ بینی و احتمال دخالت آنها با پاتوژنز پولیپوز بینی ارتباط وجود دارد.
محمد فرهادی، آذردخت طباطبایی، مهدی شکرآبی، ثمیله نوربخش، محمدرضا شکراللهی، شیما جوادینیا، محمود فرامرزی،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سایتوکینها در تنظیم ایجاد التهاب و بیماریهای التهابی نقش دارند. هیپرتروفی آدنویید و لوزهها از جمله علل بیماریهای سیستم تنفسی فوقانی کودکان است که متعاقب با عفونتهای ویروسی و باکتریال مزمن موجب محدودیت و انسداد مجاری تنفسی فوقانی میگردد. بهنظر میرسد تولید و ترشح سایتوکینهای التهابی در بافت التهابی مجاری تنفسی فوقانی در تشدید این عوارض تاثیر بهسزایی دارد. در این بررسی بهمنظور ارزیابی تغییرات التهابی و ترشح سایتوکینها در مجاری تنفسی فوقانی، از لنفوسیتهای لوزهها بعد از عمل آدنوتونسیلکتومی استفاده شده و میزان این سایتوکینها در بافت لوزه با سلولهای تکهستهای خون محیطی مقایسه شده است.
روش بررسی: در این مطالعه، مایع رویی کشت سلولی 37 بیمار یک تا 12 ساله تحت آدنوتونسیلکتومی، از نظر میزان IFN-γ، TNF-α، IL-1، IL-6 و IL-18 اندازهگیری شد و با سایتوکینهای مترشحه از سلولهای تکهستهای خون محیطی (PMBC) این بیماران مقایسه گردید.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که مقادیر اینترفرونگاما و اینترلوکین هشت در بیماران مورد مطالعه به تفکیک بافت آدنویید و سلولهای تکهستهای خون محیطی و همچنین میزان اینترفرون گاما، اینترلوکین یک و اینترلوکین هشت بین بافت لوزه و سلولهای تکهستهای خون محیطی متفاوت بوده و از نظر آماری قابل توجه است ولی TNF نزدیک به معنیدار آماری است و همبستگی بین دادههای اینترلوکین شش در خون و بافت معنیدار است (02/0P=).
نتیجهگیری: در بیماران با هیپرتروفی لوزهها نقصان در فعالیت لنفوسیتی از طریق کاهش تولید سایتوکینهای التهابی روند مقابله با عوامل عفونی و بیگانه را باعث میگردد. احتمالاً هیپرتروفی برگشتناپذیر بافت لوزهها پدیده نهایی این پروسه خواهد بود.
شیما جوادی نیا، ثمیله نوربخش، آناهیتا ایزدی، فهیمه سهیلیپور، آذردخت طباطبایی، محمدرضا شکرالهی،
دوره 71، شماره 4 - ( تيرماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت دستگاه ادراری از عفونتهای شایع دهه اول زندگی شیرخواران و کودکان میباشد. این بیماران در معرض عوارضی مانند مختلشدن رشد، هیپرتانسیون شریانی، پروتیینوری و نارسایی مزمن کلیه میباشند. ریزمغذیها، ویتامینها و مواد معدنی مورد نیاز برای متابولیسم کارآمد بدن هستند که وجود آنها برای عملکرد صحیح سیستمهای مختلف بدن ضروری میباشد. در این مطالعه ارتباط بین سطح سرم ویتامین A و D و Zn در کودکان مبتلا به عفونت ادراری و گروه کنترل مقایسه شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 25 بیمار مبتلا به عفونت ادراری بستری در بخش کودکان بیمارستانهای رسول اکرم (ص) و بهرامی و همچنین 40 بیمار بهعنوان گروه کنترل وارد مطالعه شدند. 72% بیماران مذکر و 28% مونث با میانگین سنی 17/2 بودند. میزان ویتامین A و D و Zn سطح سرم در هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: میزان ویتامین A و D در بیماران در مقایسه با کنترل کمتر بود، ولی اختلاف معنیداری نداشت (به ترتیب 4/0P= و 9/0P=). میزان Zn در سرم بیماران در مقایسه با کنترل کمتر و از نظر آماری معنیدار بود (05/0P<).
نتیجهگیری: ویتامین A و D میتواند در استعداد ابتلا به عفونت ادراری نقش داشته باشند. با در نظر گرفتن تفاوت آن در گروههای سنی مختلف بیماران نیاز به بررسی در حجم وسیعتر دارد. اما از آنجا که کاهش سطح سرمی روی با افزایش استعداد ابتلا به عفونت ادراری همراه بود، شاید تجویز روی در عفونت ادراری مفید باشد.
محمد فرهادی، مهدی شکرآبی، شیما جوادینیا، ثمیله نوربخش، محمود فرامرزی، محمدرضا شکرالهی، آذردخت طباطبایی،
دوره 71، شماره 8 - ( آبان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پولیپ، توده خوشخیم مخاط بینی یا سینوسها بوده و در زمینه بیماری فیبروز سیستیک، آسم یا افزایش حساسیت به آسپیرین دیده میشود. مشخصه بافتشناسی اغلب پولیپهای بینی، ارتشاح سلولهای التهابی با ارجحیت ائوزینوفیلها است. نقش سوپرآنتیژنها در ایجاد عوارض پولیپ به اثبات رسیده است. سوپرآنتیژنهایی که اغلب از استرپتوکوک و استافیلوکوک هستند، با قدرت زیاد سلولهای T را فعال و روند تولید و ترشح IgE از سلولهای B را افزایش میدهند و بهطور مستقیم بر سلولهای پیشالتهابی مانند ائوزینوفیلها اثر میگذارند. هدف از این طرح بررسی وجود و تاثیر سوپرآنتیژنهای استرپتوکوک در بافت بیماران مبتلا به پولیپ بینی و رینوسینوزیت مزمن در مقایسه با افراد سالم میباشد.
روش بررسی: از بیماران مراجعهکننده به درمانگاه گوش، حلق و بینی و سروگردن بیمارستان حضرت رسولاکرم (ص) پس از معاینه و انجام آزمایشات کلینیکی و پاراکلینکی، نمونهبرداری انجام گرفت. جهت کنترل از بیماران که رینوپلاستی داشتند، نمونهبرداری شد. نمونهها با استفاده از روش PCR مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: 15 فرد سالم، 25 بیمار مبتلا به رینوسینوزیت مزمن و 24 بیمار مبتلا به پولیپ وارد این مطالعه شدند. موارد مثبت توکسین استرپتوکوک گروه A در افراد مبتلا به پولیپ بینی و افراد مبتلا به رینوسینوزیت در مقایسه با افراد سالم از نظر آماری اختلاف معنیدار داشت. (به ترتیب با 001/0P= و 005/0P=) ولی موارد مثبت توکسین استرپتوکوک گروه A بین گروه افراد مبتلا به پولیپ بینی و مبتلا به رینوسینوزیت از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت (4/0P=).
نتیجهگیری: استرپتوکوکها میتوانند نقش موثری در بروز یا تشدید پولیپ داشته باشند و سوپر آنتیژن استرپتوکوکی گروه A با اعمال اثرات سوپرآنتیژنی در اتیولوژی و پاتوژنز پولیپ با یا بدون رینوسینوزیت نقش اساسی داشته باشد.
نسترن خسروی، نسرین خالصی، ثمیله نوربخش، شیما جوادینیا، رامین عسگریان، آذردخت طباطبایی،
دوره 71، شماره 11 - ( بهمن ماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بهدلیل احتمال مرگ و میر بالای نوزادان مبتلا به مننژیت نوزادی، تشخیص سریع این بیماری اهمیت بسیاری دارد. پروتیین واکنشی C (CRP) از پروتیینهای فاز حاد است که در بسیاری از عفونتها و بیماریهای التهابی افزایش مییابد. هدف از این طرح بررسی ارتباط CRP در مایع مغزی- نخاعی در نوزاد مبتلا به مننژیت نوزادی باکتریایی (چرکی) با مننژیت آسپتیک (غیرچرکی) و ارزش تشخیصی این تست در مننژیت نوزادی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی و مقطعی، 49 نوزاد مشکوک به مننژیت و بستری در بیمارستان، بهروش غیراحتمالی آسان وارد مطالعه شدند. دادههای حاصل از معاینات بالینی و آزمایشگاهی نمونهها در پرسشنامه وارد شد و کلیه نوزادان براساس دادههای فوق در دو گروه مننژیت باکتریایی و مننژیت آسپتیک قرار گرفتند. کلیه دادهها شامل سطح CRP مایع مغزی- نخاعی در نوزادان دو گروه مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: میانگین و انحرافمعیار سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی 68/0±95/0 میلیگرم در لیتر و در نوزادان مبتلا به مننژیت غیرچرکی 36/0±16/0 میلیگرم در لیتر بود. سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیرچرکی از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشت (001/0P<). نقطه برش (Cut off point) برای سطح CRP، 17/0 میلیگرم/ لیتر محاسبه شد. حساسیت و ویژگی CRP مایع مغزی- نخاعی بهعنوان تست تشخیصی بهترتیب 95% و 86% محاسبه شد.
نتیجهگیری: سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیرچرکی بالاتر بود و در نتیجه میتوان گفت که CRP میتواند بهعنوان یک واکنشدهنده حساس برای افتراق سریع مننژیت باکتریایی از مننژیت آسپتیک مورد توجه قرار گیرد.