جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای حاتم

حسین رحمتیان، هوشنگ حاتمی منزه،
دوره 25، شماره 9 - ( 1-1347 )
چکیده


حاتم احمدی، پروین رستمی، محمد رضا ذرین دست، محمد ناصحی، هما محسنی کوچصفهانی،
دوره 71، شماره 3 - ( خردادماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: سیستم‌های نوروترانسمیتری دوپامینی و گلوتاماتی پری‌فرونتال و هسته اکومبنس در تنظیم فعالیت حرکتی نقش دارند. این مطالعه به بررسی برهم‌کنش سیستم دوپامینی پوسته اکومبنس و گلوتاماتی ناحیه پری‌لیمبیک در تنظیم فعالیت حرکتی و پارامترهای مرتبط با آن می‌پردازد.
روش بررسی: هدف این تحقیق بررسی اثر برهم‌کنش تزریق دارویی در مغز بر فعالیت حرکتی و دیگر پارامترهای مرتبط با آن در موش صحرایی نر بود، به‌این‌منظور از دستگاه Open field که به‌صورت خودکار فعالیت حرکتی را ثبت می‌کند استفاده شد. تزریق داروها به‌صورت یک‌طرفه و درون‌مغزی صورت می‌گرفت.
یافته‌ها: تزریق دوزهای (D-AP7 آنتاگونیست گیرنده N-methyl-D-aspartic acid NMDA=، μg/μl1، 5/0، 25/0) در پری‌لیمبیک طرف چپ اثری بر فعالیت حرکتی و پارامترهای مرتبط با آن ندارد. به‌علاوه، دوز مؤثر (μg/μl9/0)NMDA در این ناحیه موجب افزایش فعالیت حرکتی (01/0P<)، اما باعث کاهش تعداد کشیدگی و آراستگی بدن نسبت به گروه کنترل می‌شود (01/0P<)، که این تغییرات با تزریق D-AP7 قبل از آن بلوک می‌شود (01/0P<). تزریق SCH23390 (آنتاگونیست گیرنده D1 دوپامینی) در پوسته اکومبنس طرف چپ اثری بر پارامترهای ذکر‌شده ندارد. تزریق SKF38393 (آگونیست گیرنده D1 دوپامینی، μg/μl4) در این ناحیه باعث افزایش فعالیت حرکتی شد (05/0P<)، که با تزریق SCH23390 قبل از آن مهار شد (01/0P<). تزریق دوز بی‌اثر (μg/μl, SCH2339025/0) در پوسته اکومبنس طرف چپ موجب کاهش اثر NMDA در پری‌لیمبیک می‌شود (01/0P<). علاوه‌بر‌این، به‌کارگیری دوز بی‌اثر μg/μl) SKF383931) در این ناحیه موجب تقویت اثر دوز میانی NMDA (05/0P<) و مهار دوز بالای آن در پری‌لیمبیک شد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: نتایج بیان‌گر اثر تنظیمی سیستم دوپامینی پوسته اکومبنس بر فعالیت حرکتی افزایش‌یافته ناشی از تحریک سیستم گلوتاماتی ناحیه پری‌لیمبیک است.
فیروز اسماعیل‌زاده، ناهید حاتم، ژیلا اسمعیل‌زاده، عبدالحلیم رجبی، میثم انعامی، سجاد واحدی، حسین میرزایی،
دوره 72، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: هاری از کشنده‌ترین بیماری‌ها است و درصورت بروز علایم، مرگ شخص حتمی است، ولی با پیشگیری پس از مواجهه Post-Exposure Prophylaxis (PEP) می‌توان از مرگ‌و‌میر هاری جلوگیری کرد. این مطالعه به‌منظور برآورد اثربخشی پیشگیری پس از مواجهه انجام گردید. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی کل موارد حیوان‌گزیدگی که از اول فروردین تا 29 اسفند 1390 در دفاتر هاری در استان فارس ثبت شده بود وارد مطالعه شدند و تعداد مرگ‌ها، در هر یک از گروه‏های سنی به تفکیک جنس با استفاده از مدل درخت تصمیم‌گیری و با توجه به اطلاعات جمع‌آوری‌شده از مراکز بهداشتی درمانی استان فارس، انیستیتو پاستور و مطالعات پیشین به‌دست آمده بود محاسبه شد. سپس به‌وسیله فرمول Disability-Adjusted Life Year (DALY) تعداد DALYهای پیشگیری‌شده در هر یک از گروهای سنی محاسبه گردید. یافته‌ها: در سال 1390 در استان فارس 7111 نفر مورد حیوان‌گزیدگی قرار گرفته و درمان PEP را دریافت کرده بودند که (85/75%) 5394 نفر آنها مرد و (15/24%) 1717 نفر آنها زن بودند. درمان PEP در مجموع از 076/177 مرگ پیشگیری کرده بود که تعداد مرگ‌های پیشگیری‌شده در مردان (72/75%) 096/134 نفر و تعداد مرگ‌های پیشگیری‌شده در زنان (27/24%) 98/42 نفر به‌دست آمد. همچنین در اثر مرگ‌های پیشگیری‌شده برنامه PEP از 71/4455، DALY، جلوگیری کرده بود. نتیجه‌گیری: انجام درمان Post-exposure prophylaxis برای افرادی که مورد حیوان‌گزیدگی قرار می‌گیرند به‌میزان قابل‌توجهی از بار بیماری هاری در جامعه می‌کاهد. محاسبات با برآوردهای مقدماتی هزینه چنین می‌نماید که به‌احتمال این مداخله بسیار هزینه- اثربخش نیز می‌باشد.
مهشید حاتمی، محمد اسماعیل اکبری، مرتضی عبداللهی، مرجان عجمی، یاسمن جمشیدی نائینی، سید حسین داودی،
دوره 75، شماره 1 - ( فروردین 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع‌ترین سرطان در زنان جهان است. شناسایی مواد مغذی دخیل در بروز این بیماری می‌تواند از استراتژی‌های کلیدی برای ارتقای کیفیت زندگی و کاهش هزینه‌های درمان باشد. مطالعه کنونی با هدف بررسی ارتباط دریافت درشت‌مغذی‌ها و ویتامین‌های مؤثر در متابولیسم ریشه‌های کربن‌ با خطر ابتلا به سرطان پستان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی در بیمارستان شهدا واقع در تجریش تهران از اردیبهشت تا بهمن ۱۳۹۴ انجام شد. داده‌های فردی، فعالیت فیزیکی و دریافت مواد غذایی از رژیم غذایی و مکمل‌ها در ۱۵۱ بیمار مبتلا به سرطان پستان و ۱۵۴ شاهد، از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه‌ها گرد‌آوری و دریافت غذایی به‌وسیله پرسشنامه "بسامد خوراک نیمه کمی ۱۶۸ قلمی" معتبر ارزیابی شد. سپس میزان دریافت درشت‌مغذی‌ها و ویتامین‌های گروه B توسط Nutritionist 4 software (First Databank Inc., Hearst Corp., San Bruno, CA, USA) محاسبه شد.

یافته‌ها: بین دو گروه از لحـاظ سن، سن شروع قاعدگی، سن یائسگی، نسبت وزن به مجذور قد (BMI)، تعداد بارداری کامل، سابقه خانوادگی سرطان پستان و وضعیت یائسگی تفاوت معناداری مشاهده نشد، ولی از لحاظ فعالیت بدنی (۰/۰۵P<) و دریافت انرژی (۰/۰۵P<) تفاوت معناداری مشاهده شد. پس از تعدیل اثر متغیرهای مخدوشگر افراد با بالاترین چارک دریافت پروتیین، فیبر، دریافت ویتامین‌های B۲، B۶، B۱۲ و فولات نسبت به افراد در پایین‌ترین چارک دریافت، شانس کمتری برای ابتلا به سرطان پستان داشتند (۰/۰۰۱ Ptrend<).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه گویای آن است که دریافت پروتیین، فیبر، ویتامین‌های B۲، B۶، B۱۲ و فولات با خطر ابتلا به سرطان پستان ارتباط معکوس دارد.


بیتا دادپور، زهرا حاتمی، امیررضا لیاقت، علی اشراقی، فارس نجاری، درسا نجاری،
دوره 77، شماره 7 - ( مهر 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: پراکندگی QT به معنای تفاوت بین فاصله QT حداقل و حداکثر در الکتروکاردیوگرام دوازده لید استاندارد است. هدف پژوهش کنونی در این پژوهش پیدا کردن رابطه‌ای مابین مسمومیت با متادون و تغییر میزان پراکندگی QT در نوار قلبی بیماران بود.
روش بررسی: در یک مطالعه توصیفی، مقطعی، به‌صورت تصادفی، که در بخش مسمومین بیمارستان امام رضا (ع) مشهد از مهر ۱۳۹۴ تا فروردین ۱۳۹۵ صورت گرفت، از تمامی بیمارانی که با شکایت و یا علایم مسمومیت با متادون به بخش اورژانس مراجعه نموده بودند، در بدو ورود یک نوار قلبی با ۱۲ لید از آن‌ها گرفته ‌شد، و سپس میزان پراکندگی QT در نوار قلبی آن‌ها در مقایسه با سایر پارامترها به‌صورت دستی برای بیماران محاسبه ‌گردید، همچنین، از طرفی برای مشخص نمودن میزان الکترولیت‌ها (پتاسیم، کلسیم، منیزیم) یک نمونه خون نیز از بیماران دریافت، و متغیر‌های موصوف نیز از آن استخراج شدند، و برای اطمینان از درستی شرح حال دریافت‌شده نمونه ادرار نیز برای آزمایش آن از نظر وجود متادون به آزمایشگاه ارسال گردید.
یافته‌ها: ۱۰۰ بیمار مورد مطالعه قرار گرفتند، که ۶۵ نفر آن‌ها مرد (۶۵%) و ۳۵ نفر آن‌ها زن (۳۵%) بودند. میانگین سنی آن‌ها ۱۴/۵±۳۳/۸۷ سال بود. متوسط دوز مصرفی متادون در این بیماران mg ۳۵/۷±۳۵/۵ بوده است. میانگین پتاسیم ۰/۵±۳/۹۹، کلسیم ۰/۵±۸/۹۴ و منیزیوم mg/dl ۰/۲۶±۱/۹۸ بود. در داده‌های نوار قلب بیماران میانگین پراکندگی QT میلی‌ثانیه (millisecond) ۰/۰۱۸±۰/۰۴۱ بود.
نتیجه‌گیری: در پژوهش کنونی هیچ رابطه‌ی معناداری مابین میزان پراکندگی QT و مسمومیت با متادون یافت نشد. 

نوید کلانی، ناصر حاتمی، محمد زارع‌نژاد، علیرضا درودچی، مهدی فروغیان، اسماعیل رعیت‌دوست،
دوره 79، شماره 5 - ( مرداد 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: قصور در پزشکی یک مشکل جدی در سیستم بهداشت و درمان است. هدف از این مطالعه مرور قصور پزشکی در ایران است.
روش بررسی: مطالعه حاضر براساس چک لیست پریسما انجام شد. کلیه مقالاتی که معیارهای انتخاب را داشتند، از نظر کیفیت روش‌شناسی مورد ارزیابی قرار گرفتند. قصور پزشکی در چهار تقسیم‌بندی اصلی شامل بی‌مبالاتی، عدم مهارت، بی‌احتیاطی و عدم رعایت نظامات دولتی بررسی شد.
یافته‌ها: در مطالعه حاضر تعداد 26 مطالعه به بررسی قصور پزشکی کشور از فروردین ماه سال 1373 تا اسفند ماه 1396 پرداخته بودند که بی‌مبالاتی در 1105 مورد از 2068 قصور رخ داده، بود. عدم مهارت در 255 مورد از 2068 مورد، 432 مورد بی‌احتیاطی و 244 مورد نیز عدم رعایت نظامات دولتی علت قصور پزشکی ثبت گردیده بود. OR بی‌مبالاتی برابر 76/0(87/0-66/0=95%Cl)، عدم مهارت برابر 61/0(76/0-49/0=95%Cl)، بی‌احتیاطی 62/0(76/0-50/0=95%Cl) و عدم رعایت نظامات دولتی برابر 66/0(73/0-60/0=95%Cl) بود. OR نسبت قصور تایید شده از پرونده‌های شکایت برابر 6/0(86/0-41/0=95%Cl) بود. جراحان عمومی با OR برابر 48/0(61/38-0/0=%95Cl)، متخصصان زنان با OR برابر 49/0(66/0-36/0=95%Cl)، پزشکان عمومی با OR برابر 42/0(58/30-0/=%95Cl) و متخصصان ارتوپدی با OR برابر 44/0(61/0-32/0=95%Cl) از کل شکایات ادعا شده برعلیه آن‌ها است.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه به فهم جایگاه کنونی مطالعات قصور پزشکی در کشور برای شناسایی علت قصور و تدوین مطالعات جدید برای آینده کمک میکند.

وحید حاتمی، حامد توان، سجاد حاتمی، علی دلپیشه، مینا مامی‌زاده،
دوره 79، شماره 10 - ( دی 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فرآیند ترمیم زخم شامل سه مرحله می‌باشد و در همه این مراحل برای ترمیم زخم نرمال نیاز به فعال شدن پلاکت‌ها، آزادسازی سایتوکین‌ها و هورمون‌های رشد، کموتاکسی و تمایز سلولی می‌باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه نتیجه درمان زخم دونور پیوند پوست با ضخامت متوسط و روش استعمال موضعی پلاسمای غنی از پلاکت می‌باشد.
روش بررسی: در مرکز درمانی شهر ایلام در بیمارستان امام خمینی (ره) تعداد 20 بیمارکه دارای دو محل دونور گرافت مشابه بودند، برای شرکت در یک کارآزمایی بالینی از دی تا اسفند 1395 به تدریج انتخاب شدند. از دو ناحیه دارای محل دونور گرافت پوستی مشابه بیماران یک ناحیه به روش مرسوم (گازوازلین) گرفته شد و ناحیه دیگر با استعمال موضعی پلاسمای غنی از پلاکت که دقیقا پس از جراحی و بعد در روزهای پنجم، هشتم و یازدهم به‌صورت موضعی و پس از شستشوی زخم با سرم فیزولوژی بر روی زخم مالیده شد و بدین ترتیب تحت درمان و مقایسه قرار گرفتند و سپس سرعت بهبود زخم به‌صورت بالینی و با استفاده از فتوگرافی بررسی و مقایسه می‌شوند.
یافته‌ها: پس از جمع‌آوری زمان‌های بهبود زخم در دو گروه، برای ارزیابی اثر PRP بر روی سرعت بهبود زخم و تحلیل نتایج از روش مقایسه کردن میانگین‌ها استفاده نمودیم Independent samples t-test. چون داده‌ها از توزیع نرمال پیروی می‌کردند از روش Independent samples t-test استفاده کردیم که نتیجه آن 416/0 شد که از میزان آلفای مساوی با 05/0 بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: ما در این مطالعه به این نتیجه رسیدیم کهPRP اثر مثبتی بر روی زمان بهبود زخم داشته و سرعت بهبود زخم را افزایش می‌دهد.

بهزاد حاتمی، سعید عبدی، حسین نوری، حمید مهراد،
دوره 80، شماره 1 - ( فروردین 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تغییرات آزمایشگاهی عملکرد کبد و تیرویید در بیماران درگیر مسمومیت با سرب انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی بر روی 100 بیمار با شواهد بالینی مسمومیت با سرب انجام شد که از اردیبهشت 1397 تا دی 1397 به بیمارستان لقمان حکیم تهران ارجاع شده بودند. همچنین، 100 شرکت‌کننده دیگر با جنسیت و سن همسان، با سابقه مصرف تریاک و تماس با سرب یا فلزات غیر مرتبط با محل کار و با سطح نرمال سرب، به‌عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند.
یافته‌ها: میانگین سطح سرمی سرب در گروه‌های مورد و شاهد به‌ترتیب dl/µg 4/0±12/63 و dl/µg 1/0±2/6، با اختلاف آماری معنادار (001/0>P) بود. با این‌حال، سطح آنزیم‌های آلکالن فسفاتاز (ALKp)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) در گروه بیمار در مقایسه با گروه شاهد به‌طور معناداری بالاتر بود (001/0>P). سطح هورمون محرک تیرویید (TSH) در بیماران مبتلا به مسمومیت با سرب (MIU/L 04/3±0/0) در مقایسه با گروه کنترل (23/1±2/2) به‌طور قابل توجهی کمتر بود (04/0=P).
نتیجه‌گیری: مسمومیت با سرب می‌تواند عملکرد کبد را مختل کند و باعث افزایش آنزیم‌های کبدی شود. همچنین مسمومیت با سرب می‌تواند بر روی سطوح هورمون تحریک‌کننده تیرویید و هورمون لووتیروکسین تاثیر بگذارد. درک دقیق مکانیسم‌ها ممکن است به کنترل اثرات هپاتوتوکسیک در بیماران کمک کند. همچنین دانستن الگوی افزایش آنزیم‌های کبدی و تغییرات هورمون‌های تیروییدی ممکن است به تمیز مسمومیت با سرب از سایر تشخیص‌های افتراقی کمک کند.

 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb