34 نتیجه برای حداد
اسدالله سلیمی، سیدمرتضی سجادی، پیمان حداد،
دوره 59، شماره 5 - ( 6-1380 )
چکیده
تومورهای سلول های زایای بیضه که 60 درصد آنها را سمینوما تشکیل می دهد، شایع ترین بدخیمی در مردان سنین 40-20 سالگی می باشد و با توجه به افزایش شیوع آن در 40 سال گذشته به صورت یک مساله عمده اقتصادی-اجتماعی در آمده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت کارآیی پرتودرمانی کوراتیو این بیماران، ضمن توجه به استفاده فعلی از دستگاه کبالت در این مرکز درمانی (در مقایسه با دستگاه شتاب دهنده خطی)، با تعیین میزان بقا کلی، میزان بقا بدون بیماری، میزان برگشت بیماری (عود یا متاستاز)، عوامل موثر در پیش آگهی و مقایسه نتایج بدست آمده با دیگر مراکز پرتودرمانی در سایر نقاط جهان صورت گرفته است. کلیه بیماران با تشخیص پاتولوژیک سمینومای بیضه (پس از ارکیکتومی) که طی یک دوره 12 ساله (77-1366) به بخش رادیوتراپوتیک انکولوژی انستیتو کانسر جهت دریافت رادیوتراپی کوراتیو معرفی شده بودند (شامل 147 بیمار) مورد بررسی و پیگیری قرار گرفتند. در این مطالعه، متوسط سن در زمان مراجعه 34/5 سال بود. از بیماران، 68 (58/5 درصد) در مرحله I بالینی، 57 بیمار (38/8 درصد) مرحله II بالینی و 4 بیمار (2/7 درصد) نیز در زمان مراجعه در مرحله III بالینی قرار داشتند. با در نظر گرفتن زمان متوسط پیگیری 53/5 ماه که از 2 تا 158 ماه متغیر بوده است تعداد موارد عود و متاستاز دوردست به ترتیب 12 بیمار (9 درصد) و 8 بیمار (6/5 درصد) از 122 بیمار پیگیری شده را شامل گردیدند. میزان بقای کلی 10 ساله 97/92 درصد و میزان بقای بدون بیماری 79/7 درصد بدست آمد (روش Life Table). میانگین زمان بقای کلی و زمان بقای بدون بیماری به ترتیب 155 ماه و 133 ماه بوده و میانه زمان بقا بیشتر از 158 ماه محاسبه شد (روش کاپلان مایر). در این مطالعه تنها عامل موثر در پیش آگهی، مرحله بالینی بیماری است (Pvalue=0.01)، گرچه اثر لاکتات دهیدروژناز (LDH) در بررسی چند فاکتوری قابل ملاحظه بوده است (Pvalue=0.02). نتایج ذکر شده همگی با آمارهای جهانی مطابقت داشته لیکن متاسفانه بیماران ما در مراحل بالاتری شناسایی شده اند. به نظر می رسد که با آموزش به مردان جوان و همچنین تجهیز مراکز رادیوتراپی به دستگاههای شتاب دهنده خطی با انرژی بالا می توان سطح کیفی درمان را بهبود بخشید و عوارض جانبی را کاهش داد. ضمنا انجام مطالعات بعدی جهت بررسی برنامه پیگیری بیماران از نظر اندازه گیری تومورمارکرها (بویژه LDH) و مطالعات رادیولوژیک توصیه می گردد.
معصومه کشوری، مرتضی سجادی، پیمان حداد،
دوره 59، شماره 5 - ( 6-1380 )
چکیده
کانسر مری یکی از بدخیمی های شایع در کشور ما می باشد و بیماران غالبا در مراحل پیشرفته و غیرقابل عمل جراحی کوراتیو و یا با کانسر مری گردنی که انجام عمل جراحی با عوارض بسیاری همراه است مراجعه می نمایند. در چنین شرایطی بسیاری از آنها با تحمل شیمی درمانی و رادیوتراپی همزمان را ندارند و یا حاضر به انجام شیمی درمانی نیستند، لذا رادیوتراپی به عنوان شیوه منفرد در تسکین بسیاری از بیماران مبتلا به کانسر مری به کار می رود. یکی از شیوه های رادیوتراپی جهت تسکین بیماران بکارگیری 5000 سانتی گری در 20 جلسه (روش طولانی مدت) می باشد، لیکن با توجه به حجم بالای بیماران و محدودیت ظرفیت دستگاهها و نیز اشاره مراجع به درمان 4000 سانتی گری در 13 جلسه (روش کوتاه مدت) بر آن شدیم تا این دو شیوه را با یکدیگر مقایسه کنیم. در این مطالعه گذشته نگر تحلیلی پرونده تعداد 283 بیمار مبتلا به کانسر مری پیشرفته مراجعه کننده به درمانگاه رادیوتراپی انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی (ره) تهران در فاصله سالهای 1378-1368 که به عنوان تنها مدالیته درمانی تحت رادیوتراپی قرار گرفته بودند مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. محدوده سنی بیماران مورد مطالعه 97-27 سال و متوسط سن آنها 58/3سال بود. اکثر بیماران مرد با فراوانی 53/7 درصد بودند. همچنین طول متوسط ضایعه در بیماران 8/5 سانتی متر، شایعترین محل ضایعه یک سوم میانی مری با 48/1 درصد و شایعترین پاتولوژی کارسینوم سلول سنگ فرشی با 99/6 درصد بود. 53/7 درصد بیماران عادت به نوشیدن چای داغ داشتند. از میان متغیرهای فوق طول ضایعه با میزان بقای کلی ارتباط قابل ملاحظه ای داشت (P=0.04). از تعداد 283 بیمار فوق، 38 بیمار به علت عدم پیگیری مناسب از مطالعه تحلیلی خارج شدند. تعداد 137 بیمار به روش 5000 سانتی گری در 20 جلسه (طولانی مدت) و 108 بیمار به روش 4000 سانتی گری در 13 جلسه (کوتاه مدت) درمان شده بودند. میزان بقای بدون دیسفاژی و میزان بقای کلی بیماران در این دو روش درمانی با استفاده از روش کاپلان-میر و آزمون رتبه (Log-Rank) از لحاظ آماری اختلاف معنی داری نداشتند. همچنین دوز کلی دریافتی نخاع در روش کوتاه مدت کمتر از دوز دریافتی نخاع در روش طولانی مدت می باشد. به عنوان نتیجه گیری، با توجه به طول مدت کوتاهتر درمان در روش کوتاه مدت و نیز عوارض کمتر نخاع، این روش تا حد بیشتری پاسخگوی بیماران خواهد بود.
پیمان حداد، معصومه کریمی،
دوره 60، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
مقدمه: خشکی دهان یکی از عوارض شایع رادیوتراپی ناحیه سر و گردن است. پیلوکارپین برای درمان این مشکل در مرحله مزمن آن مورد تایید قرار گرفته است، اما استفاده همزمان آن با رادیوتراپی نیز می تواند برای پیشگیری یا کاهش خشکی دهان بدنبال رادیوتراپی مفید باشد. به همین دلیل بر آن شدیم که بوسیله یک کارآزمایی بالینی، این فرضیه را مورد آزمون قرار دهیم.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بیماران 70-18 ساله ای که رادیوتراپی سر و گردن برای آنها در نظر گرفته شده و هر دو پاروتید در فیلد درمان قرار می گرفت وارد طرح شدند. افرادی که منع طبی برای مصرف پیلوکارپین داشتند از طرح خارج شدند. بیماران به دو گروه دریافت کننده پیلوکارپین با مقدار 5 میلی گرم 3 بار در روز یا پلاسبو بصورت دو سوکور تصادفی تقسیم گردیدند. دارو یا دارونما از شروع رادیوتراپی تا 3 ماه بعد از آن تجویز گردید. سطح سرمی پیلوکارپین بصورت تصادفی در چند مورد از هر دو گروه با روش کروماتوگرافی پرفشار (HPLC) کنترل شد. پس از 6 ماه از پایان رادیوتراپی، خشکی سابژکتیو دهان بوسیله تکمیل پرسشنامه ای از نوع Visual Analog Scale توسط بیمار تعیین گردید و نیز خشکی ابژکتیو دهان بر اساس سیستم درجه بندی خشکی دهان بوسیله دو پژوهشگر بصورت جداگانه اندازه گیری شد.
یافته ها: در مجموع تعداد 60 بیمار به دو گروه پیلوکارپین (31 نفر) و پلاسبو) 19 نفر) تقسیم شدند. بیشتر این بیماران مبتلا به کارسینوم نازوفارنکس بودند. دوز متوسط پاروتید 5818 سانتی گری بود. سطح سرمی متوسط دارو 14.65 نانوگرم در میلی لیتر بود. هیچ عارضه جانبی جدی در این طرح مشاهده نشد. 39 بیمار از نظر خشکی دهان مورد بررسی قرار گرفتند که 18 بیمار در گروه پیلوکارپین و 21 بیمار در گروه پلاسبو بودند. 9 بیمار فوت کرده و 12 بیمار نیز جهت انجام ارزیابی مراجعه نکردند. میانگین خشکی سابژکتیو دهان 40.3 میلی متر در گروه پیلوکارپین و 57 میلی متر در گروه پلاسبو بود(P=0.02) میانگین خشکی ابژکتیو دهان در گروه پیلورکارپین 2.2 و در گروه پلاسبو 2.6 بود (P=0.01)همبستگی خشکی دهان سابژکتیو و ابژکتیو با ضریب همبستگی 0.626 در سطح 0.01 قابل ملاحظه بود. سن و دوز پاروتید تاثیر قابل ملاحظه ای روی خشکی دهان نداشت.
نتیجه گیری و توصیه ها: پیلوکارپین در مطالعه ما سطح سرمی استاندارد ایجاد نمود و عارضه جانبی جدی مشاهده نشد. در مقایسه با پلاسبو مصرف همزمان پیلوکارپین با رادیوتراپی می تواند منجر به کاهش خشکی دهان ناشی از رادیوتراپی گردد.
کریم حدادیان، امیدوار رضایی، سهراب صادقی، علی مدرس زمانی، گیو شریفی، علی ناظمی رفیع،
دوره 62، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده
مقدمه: باتوجه به عوارض بیولوژیک و سایکولوژیک صرع مزمن مقاوم به درمان طبی و این نکته که اکثر این بیماران دارای ضایعات مغزی قابل برداشت با عمل جراحی هستند و نیز باتوجه به روش های تشخیصی غیر تهاجمی ساده از قبیل MRI مغزی و SPECT قابل تشخیص هستند و نیز با در نظر گرفتن عدم آشنایی کافی از جراحی صرع در کشورمان تصمیم گرفته ایم تا بیمارانی را که بین سال های 82-1376 در بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان لقمان حکیم بعلت صرع مقاوم به درمان طبی تحت عمل جراحی صرع قرار گرفته اند، مورد بررسی قرار دهیم.
مواد و روش ها: این تحقیق بصورت گذشته نگر بر روی 30 بیمار مبتلا به صرع مقاوم به درمان طبی انجام شد. همه این بیماران قبل از عمل تحت MRI مغزی، SPECT و EEG و سنجش IQ قرار گرفتند. در این بیماران نوع عمل جراحی براساس یافته های بالینی، MRI و SPECT و EEG انجام شد. فرکانس تشنجات قبل و بعد از عمل و عوارض بعد از عمل مورد بررسی قرار گرفت. میزان کنترل تشنج براساس معیارهای Engel سنجیده شد.
یافته ها: سن متوسط بیماران در این تحقیق 22.4 سال بود. سه بیمار (10%) مونث بودند که همگی تحت عمل جراحی لوبکتومی مزیال تمپورال قرار گرفتند. 18 بیمار (60%) ضایعه مشخص منطبق با کانون تشنج داشتند که 9 نفر از آنها (30%) بعلت وجود ضایعه در سطح مزیال لوب تمپورال تحت عمل جراحی لوبکتومی مزیال تمپورال و 9 بیمار دیگر (30%) بعلت ضایعه قابل برداشت نئوکورتیکال تحت عمل جراحی لژنکتومی قرار گرفتند. 12 بیمار باقیمانده (40%) که ضایعه مشخص منطبق با کانون تشنج نداشتند ولی دچار حملات Drop مکرر ناشی از یکی یا ترکیبی از تشنجات آتونیک، تونیک کلونیک، میوکلونیک، ابسنس یا کلونیک داشتند، تحت عمل جراحی کالوزوتومی قدامی قرار گرفتند. میزان رهایی از تشنجات با یا بدون درمان طبی در لوبکتومی مزیال تمپورال 77.7% در کالوزوتومی قدامی 58.3% و در لژنکتومی 55.5% بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: بشرط انتخاب دقیق بیماران جهت جراحی صرع تشنجات مقاوم به درمان طبی را می توان بصورت قابل قبول تحت کنترل درآورد. باتوجه به عوارض ناشی از صرع مقاوم به درمان طبی، نتایج قابل قبول جراحی صرع و روش های ساده غیر تهاجمی حساس مثل MRI که در کشور ما در دسترس هستند، جراحی صرع در کشور ما باید بصورت جدی مورد توجه قرار گیرد و گسترش یابد.
مهرناز رسولی نژاد، آذر حدادی، ارشاد نوری، سیدحسن نیک نژاد،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: هم اکنون سل بویژه در کشورهای در حال توسعه یکی از مشکلات مهم بهداشتی بشمار میرود. سل ارزنی نوعی از بیماری سل است که از گسترش خونی تعداد زیادی باسیل سل در مقابل سیستم ایمنی ضعیف بیمار ناشی میشود. آنچه تشخیص سل ارزنی را با اهمیت ساخته این است که اگر خوب درمان نشود تمام مبتلایان میمیرند و اگر بطور مناسب درمان شود، تقریباً تمام بیماران جان سالم بدر میبرند. ما در این مطالعه عوامل مؤثر بر بروز سل ارزنی را در دو گروه بیماران سل ریوی و سل ارزنی مقایسه کردیم تا از این طریق قادر شویم گروههایی را که در خط ابتلا به سل ارزنی هستند را شناسایی کنیم و به این ترتیب این بیماری را بهتر تشخیص دهیم که این خود باعث کاهش تعداد زیادی از موارد مرگ و میر و ناتوانی میشود.
روش بررسی: در این مطالعه عوامل مؤثر بر بروز سل ارزنی را در دو گروه بیماران سل ارزنی و سل ریوی بستری در بیمارستان امام خمینی (ره) بین سالهای 1373 تا 1383 بصورت گذشته نگر بررسی کردیم و اطلاعات مربوط به متغیرهای مورد مطالعه را که شامل دیابت، بدخیمی، بیماری مزمن کلیدی، بیماری مزمن کبدی، دریافت داروی سرکوبگر ایمنی، سابقه قبلی سل ریوی، عفونت با HIV، اعتیاد تزریقی و عدم دریافت واکسن BCG بود با تستهای آماریT test, Fisher exact test, ، chi square test و Hierachical log linear test توسط نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار دادیم.
یافتهها: مشخص شد که عفونت با HIV (P:0/005) و اعتیاد تزریقی (P:0/009) از عواملی بودند که به صورت معنی دار در گروه بیماران سل ارزنی بیشتر بودند. در عین حال دریافتیم که ابتلا به سل ارزنی با عدم دریافت واکسن BCG و نیز با عفونت HIV در ارتباط بوده است و عفونت با HIV و عدم دریافت واکسن BCG با اعتیاد تزریقی در ارتباط بوده اند.
نتیجهگیری: این امر نقش واکسن BCG را در پیشگیری از سل ارزنی مورد توجه قرار داده و همچنین لزوم توجه بیشتر به در نظر گرفتن سل ارزنی در بیمارانی که مبتلا به HIV/AIDS را میرساند.
زهرا احمدی نژاد، شهرام فیروزبخش، زینت نادیا حتمی، حمیده باقریان، هژیر صابری، بهادر، محسن نیکزاد، منصور جمالی زواره ای، آذر حدادی، محبوبه حاجی عبدالباقی، مینو محرز، مهرناز رسولی نژاد، علیرضا سودبخش، علیرضا یلدا،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری سل در حال حاضر از مهمترین مسائل بهداشتی در تمام کشورهای جهان است تا آنجا که سازمان بهداشت جهانی در سال 1993 سل را یک فوریت پزشکی بهداشتی اعلام کرده است. نگاه گذرایی به آمارهای منتشر شده از سوی آن سازمان عمق فاجعه را بروشنی نشان میدهد. براساس برآوردهای انجام شده، سالانه هشت میلیون مورد جدید در جهان پیش میآید که فقط نصف آنها کشف و تشخیص داده میشوند پرده ی جنب یکی از شایعترین محلهای ابتلا در سل خارج ریه است و 30 % موارد سل خارج ریه را شامل میشود. ما در این مطالعه ارزش اخباری تستهای تشخیصی در پلورال افیوژن سلی را بررسی نمودهایم.
روش بررسی: با طراحی یک مطالعه مقطعی کلیه بیمارانی که برای بررسی علت پلورال افیوزن اگزوداتیو در بخشهای عفونی و ریه بیمارستان امامخمینی در طی سالهای 1380الی 1383 بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. و تا رسیدن به تشخیص نهایی فطعی پیگیری شدند. وسپس ارزش اخباری تستهای تشخیصی کاربردی و یافتههای بالینی در بیماران تحت مطالعه با استفاده از روشهای آماری مناسب محاسبه ومشخص گردید.
یافتهها: بر اساس مطالعه حاضر در 88 بیمار مبتلا به پلورال افیوژن اگزوداتیو با تشخیص نهایی قطعی, توبرکولوز مهمترین و شایعترین تشخیص افتراقی بود. ِ یافتههای اپیدمیولوژیک، بالینی و آزمایشگاهی که از ارزش اخباری و نسبت درستنمایی [1](LR) قابل قبولی برای تائید تشخیص توبرکولوز برخوردار بودند عبارت بودند از: ملیت افغانی؛ سابقه تماس با فرد مسلول؛ وجود علائم عمومی بصورت مجموعه تب, تعریق شبانه، و کاهش وزن؛ تست پوستی توبرکولین مثبت؛ LDH>200u/l، Lymph>50% و CRP > 2 plus.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که اگر چه یافته های بالینی عمومی و نیز یافته های آزمایشگاهی غیر اختصاصی را نمی توان به تنهایی برای رد یا تشخیص توبرکولوز پرده جنب بکار برد, ولی در نبود تستهای تشخیصی قطعی از قبیل کشت و اسمیر مایع پلور ( که بر اساس مطالعه ما و سایر مطالعات احتمال مثبت شدن آنها بسیار ضعیف است) از مجموعه ای از یافته های فوق و در کنار انجام اقدامات تشخیصی برای رد سایر علل شایع (بویژه بدخیمی), می توان به نفع تشخیص توبرکولوز بهره برد.
منصوره عادل قهرمان، فهیمه حاجی ابوالحسن، محسن نراقی، مهین صدایی، ابراهیم انتظاری، مجید حدادی اول، پرویز کمالی،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سرگیجه وضعیتی خوش خیم (BPPV) ، رایج ترین اختلال سیستم تعادلی است که در اثر ورود اتوکنیا یا سایر ذرات به مجاری نیم دایره و تاثیر آنها بر کوپولا به وجود می آید. قرار گرفتن بیمار در یک وضعیت خاص نظیر دراز کشیدن باعث ایجاد علایم آن می گردد. شیوع بالای BPPV ، بر لزوم به کارگیری و گسترش مانور بازگردانی ذرات تاکید می کند، از این رو این مطالعه برای بررسی عواملی که امکان دارد بر روند درمان مؤثر باشند، طراحی شده است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مداخله ای از نوع قبل و بعد روی 58 بیمار (14 مرد و 44 زن با میانگین سنی 22/13 12/48) مبتلا به BPPV انجام شد. افراد مورد مطالعه، بیماران مبتلا به BPPV مراجعه کننده به کلینیک توانبخشی سرگیجه دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال 1381 تا 1383 بودند. نحوه مداخله در این مطالعه به صورت انجام مانور درمانی بر روی بیماران بوده و بیماران بر حسب میزان کارایی مانور تا بهبودی کامل یا خروج از مطالعه (نتیجه مثبت مانور هالپایک پس از سه بار پیگیری بیمار) در گروه های مختلف (بهبودی کامل، بهبودی تقریبی و عدم بهبودی) تقسیم بندی شدند. سپس تاثیر عوامل سن، جنس، اتیولوژی، مدت ابتلا، یک طرفه یا دو طرفه بودن مشکل، تعداد مانورها و تعداد جلسه ها بر روند درمان ارزیابی شد.
یافته ها: از 58 بیمار مورد مطالعه ، 49 نفر کاملاً بهبود یافتند. میزان بهبودی و به عبارت دیگر کارآیی درمان بر حسب سن ، جنس ، اتیولوژی و مدت ابتلا تفاوت معنی داری نداشت. درمان در BPPV یک طرفه به طور معنی داری مؤثرتر از دو طرفه بود و ینز غالب افراد (47 نفر) به یک جلسه درمان و حداکثر دو مانور (37نفر) نیاز داشتند.
نتیجه گیری: CRM در درمان BPPV به طور قابل توجهی مؤثر است. انتظار می رود احتمال بهبودی در نوع یک طرفه آن بیشتر از دو طرفه باشد. از آنجا که غالب بیماران با انجام حداکثر دو مانور و معمولاً طی یک جلسه بهبود می یابند، شاید بتوان پیش بینی نمود احتمال بهبودی کامل در کسانی که بیش از این تعداد نیاز دارند کمتر می شود.
آذر حدادی، مهرناز رسولی نژاد، ستاره داودی، مژگان نیکدل، مهرناز راسته،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سل ریوی شایعترین شکل بیماری سل در بیماران HIV/AIDS میباشد، اما نحوه تظاهرات بالینی آن بسته به درجه ایمنی فرد متفاوت خواهد بود. سل در هر مرحلهای از بیماری ممکن است رخ دهد. شواهد اپیدمیولوژیک نشان دادهاند که این دو بیماری اثر تشدیدکننده روی هم دارند. هدف مطالعه بررسی تأثیر HIV بر سل ریوی بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه مورد - شاهدی، 120 بیمار مبتلا به سل ریوی شامل 40 بیمار HIV مثبت (گروه بیمار) و 80 بیمار HIV منفی (گروه شاهد) که در طی سالهای (1383-1377) در بخش عفونی بیمارستان امام خمینی بستری شده بودند، از نظر علایم بالینی، تغییرات آزمایشگاهی و تظاهرات رادیولوژیک مقایسه شدند.
یافتهها: در هر دو گروه سل در جنس مذکر بیشتر دیده شد. میانگین سنی گروه HIV مثبت 4/10 ± 95/35 و کمتر از گروه شاهد (36/20± 95/46) بود. (002/0(P =. از نظر تظاهرات بالینی کاهش وزن و سرفه مزمن در گروه شاهد (به تر تیب 8/93% و 3/76%) نسبت به گروه بیماران (80% و 45%) با اختلاف معنیداری مشاهده شد (001/0P< و 02/0P<) و احساس ضعف و خستگی در گروه بیماران بیشتر بود (006/0P =). از نظر علایم رادیولوژیک، در گروه TB/HIV کاویتاسیون (01/0P = ، 97/0 - 05/0 CI: 95% 21/0OR =) و انفیلتراسیون (02/0 P= ، 75/0 - 09/0 CI : 95% 27/0OR =) کمتر و درگیری اولیه بیشتر از درگیری ثانویه در مقایسه با گروه شاهد بود. (001/0P =، 03/9 - 73/1 CI: 95% 95/3OR =) در رابطه با یافتههای آزمایشگاهی، در افراد TB/HIV ما PPD منفی بیشتر (75% در برابر50%)، ESR بالاتر و Hb پایینتر (6/10 در مقابل 4/12) و میانگین لکوسیت و لنفوسیت کمتری داشتند که اختلاف در تمام این موارد معنیدار بود. همچنین47% بیماران لنفوسیت زیر 1200 داشتند یا به عبارتی در مرحله ایدز بودند.
نتیجهگیری: با توجه به آن که ویروس HIV موجب تغییر در علایم بالینی، آزمایشگاهی و رادیولوژیک سل میشود، لازم است در تمام بیماران آلوده به این ویروس به ویژه اگر علایم ریوی دارند سل در رأس تشخیص قرار گیرد.
محمد فتوحی، فرهاد سمیعی، فرناز اموزگار هاشمی، پیمان حداد، علی پاشا میثمی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
درماتیت حاد رادیاسیون یکی از عوارض شایع پرتودرمانی در بسیاری از سرطانها، از جمله سرطان پستان میباشد. علیرغم شیوع بالای درماتیت حاد رادیاسیون، مطالعات اندکی برای پیشگیری از این عارضه با درمانهای موضعی انجام گرفته است. علیرغم ارزش کورتیکواستروییدهای موضعی، بعلت نگرانی از عوارض، معمولا˝ از آنها در کار بالینی استفاده نمیشود. این کارآزمایی برای یافتن درمان جدیدی با تاثیری مشابه کورتیکواستروییدها و بدون عوارض جانبی آنها انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بیماران ٧٣-٣٠ ساله با تشخیص سرطان پستان که پرتودرمانی پستان برای آنها در نظر گرفته شده بود، وارد طرح شدند. دوز دریافتی در بیماران با جراحی رادیکال مودیفیه ۵٠ گری در پنج هفته و در بیماران با جراحی کنسرواتیو ٦٠ گری در شش هفته در فراکشنهای ٢٠٠ سانتیگری بود. در مجموع ٦٠ بیمار بطور تصادفی به دو گروه بتامتازون (٣٠) و کالاندولا (٣٠) تقسیم شدند. به یک گروه پماد بتامتازون و به گروه دیگر پماد کالاندولا تجویز شد. بیماران دارو را از روز اول شروع درمان تا یکماه پس از خاتمه درمان روزانه دو بار در محل پرتودرمانی استفاده کردند. ویزیت بیماران بطور هفتگی و نیز یکماه پس از خاتمه درمان انجام شد و یافتهها در پرسشنامه ثبت گردید.
یافتهها: میانگین زمانی بروز درماتیت در دو گروه بتامتازون و کالاندولا به ترتیب ٧/٣ و٨٧/٣ (هفته) بود. حداکثر شدت درماتیت در طول درمان در گروه بتامتازون گرید صفر ٧/٦%، یک ٣/٧٣%، دو ٧/١٦%، سه ٠% و چهار ٣/٣% و در گروه کالاندولا بهترتیب گرید صفر ٣/١٣%، یک ٦٧%، دو٧/١٦%، سه ٠% و چهار ٣/٣% بود (762/0>(P که اختلاف آماری معنیداری نداشت. میزان بروز سمپتومهایی مانند خارش، سوزش و درد هم در دو گروه اختلاف آماری معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: پماد کالاندولا در کاهش شدت درماتیت حاد رادیاسیون دارای تاثیری معادل بتامتازون است و در عین حال عوارض دراز مدت کورتیکواستروییدها را ندارد.
آذر حدادی، مهرناز رسولی نژاد، زهره ملکی، مجتبی مجتهد زاده، مسعود یو نسیان، سید علی احمدی، حمیده باقریان،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
تعیین الگوی مقاومت باسیلهای گرم منفی شایع عفونت بیمارستانی با روش دیسک و E-Test و مقایسه نتایج این دو.
روش بررسی: مطالعه به صورت توصیفی مقطعی در سال 1384-1383 در بیمارستانهای سینا و امام خمینی تهران بر روی عفونتهای بیمارستانی با میکروبهای کلبسیلا، پسودوموناس، آسینتوباکتر و اشریشیا کلی انجام شد و الگوی مقاومت با روش E-Test برای ایمیپنم، سفتازیدیم، سیپروفلوکساسین، سفپیم و سفتریاکسون بررسی و نتایج با دیسک دیفیوژن مقایسه شد.
یافتهها: فراوانترین میکروبها عبارت بودند از: کلبسیلا (40%)، پسودوموناس (28%)، آسینتوباکتر (20%) و اشریشیا کلی (12%). فعالترین آنتی بیوتیکها به ترتیب، ایمیپنم (84%)، سفپیم (26%)، سپیروفلوکساسین (26%)، سفتازیدیم (20%) و سفتریاکسون (10%) بوده است. حساسیت کلبسیلا به ایمیپنم 91%، سفپیم 25%، سیپرو فلوکساسین 21%، سفتازیدیم 13% و سفتریاکسون7% بوده است. حساسیت E-coli به ایمی پنم91%، سفتریاکسون 21%، سفتازیدیم 21% ، سفپیم 19% و سیپرو فلوکساسین17% بوده است. برای پسودوموناس حساسیت ایمیپنم (75%) و سیپروفلوکساسین (39%) بوده است. حساسیت آسینتوباکتر به ایمیپنم 77% و سیپروفلوکساسین 21% بوده است. در مقایسه روش دیسک دیفیوژن با روش E-Test در سوشهای مقاوم نسبتا دو تست همخوانی داشتهاند.
نتیجهگیری: روند مقاومت در میکروبهای گرم منفی در حال افزایش است و لازم است هرچه سریعتر سیاستی برای پیشگیری از ایجاد مقاومت در بیمارستانها انخاذ گردد. گرچه E-test روش بهتری برای ارزیابی مقاومت میکروبی میباشد اما مطالعه ما نشان داد که روش دیسک نیز در بیشتر مواقع نتایج مشابه می دهد و همچنان قابل استفاده میباشد.
فرناز آموزگار هاشمی، الهام هاشمی، پیمان حداد، علی کاظمیان،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده
درمان استاندارد آستروسیتوم گرید بالا جراحی و رادیوتراپی است. کموتراپی ادجوانت بقای کلی و عاری از بیماری را بالا میبرد. در این مطالعه داروی CCNU با رژیم PCV مقایسه شده است.
روش بررسی: بیماران با آستروسیتوم گرید بالا بعد از جراحی و رادیوتراپی به دو گروه CCNU و PCV راندومیزه و پس از شش دوره شیمیدرمانی، CT اسکن انجام شد. هر علامت نورولوژیک جدید، تشدید علائم قبلی، ایجاد تومور جدید و رشد تومور باقیمانده (25%<) عود در نظر گرفته شد. بقای عاری از بیماری از زمان اتمام رادیوتراپی (RT) تا زمان عود یا آخرین پیگیری و بقای کلی از زمان اتمام RT تا زمان مرگ یا آخرین پیگیری محاسبه شد.
یافتهها: 70 بیمار در دو گروه PCV (با 38 بیمار) و CCNU (با 32 بیمار) قرار گرفتند. متوسط سن 44 سال بود و 51 نفر از بیماران مرد بودند. 19 بیمار (27%) گرید 3 (آناپلاستیک) و 51 بیمار (63%) گرید 4 (گلیوبلاستوم مولتی فرم) بودند. تفاوت معنیداری از لحاظ سن، جنس و پاتولوژی بین دو گروه وجود نداشت. بقای کلی و عاری از بیماری 27 ماه و 26 ماه در گروه CCNU و 34 و 29 ماه در گروه PCV بود. با آزمون Log - rank teat اختلاف معنیداری بین دو گروه وجود نداشت. (16/0 p=).
نتیجهگیری: تفاوت آماری معنیداری در بقای کلی و عاری از بیماری بین دو گروه CCNU و PCV وجود نداشت هرچند در گروه PCV بقای کلی بهتر بود. مطالعات با بیماران بیشتر و پیگیری طولانیتر ضروری است.
آذر حدادی، شیرین افهمی، مژگان کاربخش، محبوبه حاجی عبدالباقی، مهرناز رسولی نژاد، حمید عمادی کوچک، نگین اسمعیل پور، امین صادقی، لطفالله قریشی،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده
پرسنــل پزشکـی در معرض خطر ابتلا به ویروسهای منتقله از خون میباشند. هدف مطالعه حاضر، تعیین جنبههای اپیدمیولوژیک موارد مواجهه شغلی در پرسنل و عوامل موثر بر آن بوده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی در سه بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران در پرسنل حرف پزشکی که در طی یک سال با خون، ترشحات آلوده به خون و یا سایر مایعات منتقلکننده ویروسها مواجهه شغلی داشتهاند، انجام شده است.
یافتهها: از 900 پرسنل مصاحبه شده، 391 نفر حداقل یک مواجهه در طی یک سال داشتند و جمعا˝ 476 مواجهه یعنی بهطور متوسط 53/0 بار به ازاء هر نفر در سال رخ داده است. بیشترین مواجهه یافتگان پرستاران (1/26%) و سپس خدمه (2/20%) بودهاند (001/0p<). در پرسنلی که کمتر از پنج سال سابقه کار داشتند، مواجهه شغلی 8/53% بود (001/0p<). بیشترین مواجهه در بخشهای داخلی (3/23%) و اورژانس (21%) بوده است. در 8/58% موارد، مواجهه از طریق پوست بود. در 93/85% مواجهه یافتگان سابقه واکسیناسیون هپاتیت مثبت بوده است. 1/61% افراد در هنگام مواجهه از دستکش استفاده نموده بودند. شستن دستها در 38/91% و مشاوره با متخصص عفونی در 38/29% انجام شده بود. از نظر مواجهه پرخطر با سه ویروس مورد مطالعه 72 مواجهه با مواد آلوده به این ویروسها رخ داده بود.
نتیجهگیری: در مجموع عوامل موثر بر مواجهه در این مطالعه شغل پرسنل و مدت سابقهکار پرسنل و بخش محل خدمت بوده است. لذا آموزش پرسنل، استفاده از وسایل محافظتی، واکسیناسیون پرسنل علیه هپاتیت B از جمله روشهای پیشگیری از کسب بیمارستانی بیماریهای هپاتیت و HIV میباشد.
سیدطاهر اصفهانی، عباس مدنی، مستانه مقتدری، نعمتاله عطایی، پروین محسنی، نیلوفر حاجیزاده، ناهید رحیمزاده، مرضیه حدادی،
دوره 65، شماره 12 - ( 12-1386 )
چکیده
سندرم نفروتیک یکی از بیماریهای قابل توجه دوران کودکی میباشد. گرچه مکانیسم پاتوفیزیولوژی آن روشن نیست. اکثر بیماران سیر بالینی خوشخیم داشته و به خوبی به استروئیدها پاسخ میدهند. در این مطالعه بهطور گذشتهنگر پیامد بالینی طولانی مدت 745 کودک مبتلا به سندرم تفروتیک حساس به استروئید از سال 1996 تا 2006 بررسی شد.
روش بررسی: دادههای موجود در پرونده پزشکی 745 کودک مبتلا به سندرم نفروتیک اولیه حساس به استروئید که حداقل به مدت شش ماه پیگیری شده بودند، بررسی گردید.
یافتهها: 1/63% پسر بودند. فراوانترین هیستوپاتولوژی Minimal Change Nephrotic Syndrome (2/30%)، Focal Segmental Glumerulosclerosis (25%) بود. در زمان مراجعه 6/22% از بیماران هماچوری میکروسکوپی داشتند. بیماران به طور متوسط 04/4±42/6 سال (شش ماه تا 22 سال) پیگیری شده بودند. 2/9% اصلا عود نداشتند، در حالی که 8/15% دچار عود مکرر شدند. در آخرین نوبت ویزیت، 7/49% از بیماران در وضعیت رمیسیون، 5/32% در عود و 29 نفر دچار نارسایی مزمن کلیه (CRF) یا End Stage Renal Disease بودند.
نتیجهگیری: اکثر کودکان مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک هیستوپاتولوژی خوشخیم MCNS دارند و با درمان اولیه استروئید رمیسیون پیدا میکنند، عود در آنها شایع بوده و کمتر از 10% برای همیشه در رمیسیون باقی میماند. از بین فاکتورهای بالینی میزان پاسخدهی به عوامل استروئید sparing، تعداد عود و مدت رمیسیون پابرجا با پیامد بالینی بیماران ارتباط دارد. پیگیری طولانی مدت کودکان با سندرم نفروتیک اولیه لازم میباشد.
عباس مدنی، سید طاهر اصفهانی، ناهید رحیمزاده، نعمتالله عطایی، پروین محسنی، مستانه مقتدری، مرضیه حدادی،
دوره 66، شماره 2 - ( 2-1387 )
چکیده
سندرم نفروتیک در دوران کودکی اغلب با عودهای مکررهمراه است. جهت تعیین اثربخشی لوامیزول در درمان سندرم نفروتیک وابسته به استروئید (SDNS)، 305 کودک مبتلا به SDNS مراجعهکننده به مرکز طبی کودکان از سال 1365 لغایت 1385 بررسی شدند.
روش بررسی: تشخیص سندرم نفروتیک بر اساس معیارهای کلاسیک بود. هیچ کدام از بیماران علایم سندرم نفروتیک ثانویه نداشتند. پروتکل درمانی اولیه پردنیزولون با دوز mg/m260 روزانه در سه دوز منقسم برای چهار هفته بود. سپس در عرض سه تا شش ماه کم تا قطع شد. در صورت عود بعد از کاهش دوز پردنیزولون از لوامیزول استفاده گردید. وابستگی به استروئید به صورت عود در طی کاهش دوز استروئید یا 14 روز بعد از قطع استروئید در نظر گرفته شد.
یافتهها: از 305 کودک مبتلا به SDNS، 8/70% پسر بودند. متوسط سن بیماران در زمان مراجعه 1/3±8/4 سال (یک تا 15 سال) بود.در آخرین ویزیت، 84 نفر (5/27%) در رمیسیون، 220 نفر (1/72%) در وضعیت عود و نیاز به مصرف استروئید بودند. مصرف لوامیزول منجر به کاهش دوز استروئید و رمیسیون طولانی به ترتیب برای 68 (3/22%) و 90 بیمار (5/29%) شد. بعد از درمان با لوامیزول متوسط میزان عود (88/0±05/2 در برابر 23/1±1/1) و دوز روزانه استروئید (به ترتیب 39/0±74/0 در برابر 38/1±32/0 mg/kg) به طور معنیدار کاهش یافت (0001/0p<).
نتیجهگیری: لوامیزول به عنوان داروی موثر و با کمترین عوارض جانبی میتواند در درمان SDNS در دوران کودکی، به صورت داروی اولیه برای حفظ وضعیت رمیسیون با کاهش میزان عود و دوز استروئید به کار رود.
صنمبر صدیقی، محمدعلی محققی، پیمان حداد، رامش عمرانیپور، علیرضا موسوی جراحی، فریدون معماری، جهانگیر رافت، افشین عبدیراد، رامین خطیبسمنانی، شهریار شهریاران، بیژن شهبازخانی، نرجس خلیلی،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: طول عمر بیماران مبتلا به سرطان معده با رشد موضعی منطقهای حتی بدون متاستاز دوردست کمتر از یک سال بر آورد میشود. این مطالعه بهمنظور بررسی طول عمر بیماران مبتلا به سرطان معده، با انتشار به ارگانهای اطراف از جمله غدد لنفاوی، پریتونئوم و کبد، با استفاده از شیمیدرمانی قبل از جراحی و کمورادیوتراپی پس از عمل جراحی طراحی گردید.
روش بررسی: 100 بیمار مبتلا به آدنوکارسینومای معده در مرحله II، III و یا IV بیماری ولی بدون متاستاز دوردست، شیمیدرمانی شامل Docetaxel، Cisplatin و 5FU TCF و پس از جراحی شیمیدرمانی شامل 5FU همزمان با رادیوتراپی دریافت کردند.
یافتهها: 57% بیماران در مرحله IV بیماری در طرح وارد شدند. 83% بیماران شیمیدرمانی Neoadjuvant دریافت کردند. تا بهحال برای 75 بیمار جراحی گاسترکتومی D1 یا D0 انجام شده و سه مورد پاسخ کامل پاتولوژیک به شیمیدرمانی قبل از عمل داشتند. مرحله بیماری بهطور مشخص پس از جراحی کاهش نشان داد، به طوریکه از 47 نفر بیمار مرحله IV بیماری تنها 15 نفر در گزارش آسیبشناسی و جراحی در مرحله IV بیماری بودند. تا بهحال 44 بیمار کمورادیوتراپی کامل را دریافت کردهاند. با متوسط زمان پیگیری 16 ماه، 3/2 بیماران هنوز زنده هستند و میانگین طول عمر بیماران 25 ماه است.
نتیجهگیری: با توجه به مرحله پیشرفته بیماری و امکان جراحی برای 75% از بیماران و بهدست آمدن طول عمر بیش از دو سال، بهنظر میرسد استفاده از TCF بهعنوان شیمیدرمانی قبل از جراحی و ادامه درمان با کمورادیوتراپی روشی مناسب برای افزایش امکان جراحی کامل و بهبود طول عمر بیماران مبتلا به آدنوکارسینومای پیشرفته ولی موضعی معده باشد.
فرناز آموزگار هاشمی، فاطمه زاهدی، فرشید فرهان، بیتا کلاغچی، نیلی مهرداد، پیمان حداد،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که عمدتاً درمان سرطان سرویکس با رادیوتراپی اکسترنال و براکیتراپی به روش پرتودهی با دوز کم (LDR) انجام میشود و در انستیتوکانسر بیمارستان امام به علت عدم امکان بستری طولانیمدت و مراقبتهای شبانهروزی مورد نیاز توسط پرستاران و جهت کاهش هزینههای درمان با دوز کم (LDR) بیماران را با تعدیل دوز به روش پرتودهی با دوز متوسط (MDR) درمان میکنیم. هدف این مطالعه آیندهنگر بررسی نتایج این درمان در انستیتوکانسر بیمارستان امام میباشد.
روش بررسی: ما تعداد 140 بیمار مبتلا به سرطان سرویکس را از تاریخ فروردین 1384 لغایت تیر 1386 که به بخش رادیوتراپی انکولوژی انستیتو کانسر تهران مراجعه کرده بودند و اندیکاسیون رادیوتراپی داشتند را تحت رادیوتراپی اکسترنال با دوز 64-44 گری به کل لگن و سپس براکیتراپی MDR با دوز ریت 3/0±2/2 گری در ساعت با دوز کلی 30-8 گری قرار دادیم. براکیتراپی با اپلیکاتورهای تاندم اوویید با اوویید در فاصله 112-0 روز بعد از خاتمه رادیوتراپی اکسترنال با دوز در هر جلسه Gy 15-8 به نقطه A در یک یا دو جلسه بر حسب مرحله بیماری تجویز شد.
یافتهها: تعداد 121 بیمار به مدت متوسط 18 ماه (39-9) جهت پیگیری مراجعه کردند، عود لوکال در گروه جراحی و ادجوانت رادیوتراپی (11%)54/6 و در گروه پیشرفتهتر که رادیکال رادیوتراپی شده بودند (25%)65/16 و در کل (19%)121/23 بود. انسیدانس عوارض رکتال در بیماران مورد مطالعه (10%)121/12 و عوارض مثانه (13%)121/23 بوده است که عارضه گرید بالا فقط در یک بیمار که رادیکال رادیوتراپی شده بود بهصورت عارضه گرید III مثانه دیده شد. طبق این مطالعه بقای بدون بیماری (DFS) و کلی سه ساله به ترتیب 73% و 92% بهدست آمد که در کل مرحله بیماری (007/0=p) و زمان کلی درمان (05/0=p) بیشترین اثر را روی آن داشتند.
نتیجهگیری: EBRT و براکیتراپی MDRبا 20% کاهش دوز در مقایسه با LDR میتواند از نظر کنترل لوکال و عوارض دیررس رکتال و مثانه قابل مقایسه باشد و این روش در شرایطی که امکان درمان LDR وجود ندارد تکنیک قابل قبولی است.
آذر حدادی، سینا مرادمند بدیع، مریم رهام، مهرناز رسولینژاد، ناهید میرزایی،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: ازجمله تظاهرات بالینی
بیماران آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی (Human immunodeficiency
Virus) تظاهرات قلبی عروقی میباشد. هدف این مطالعه، بررسی شیوع مشکلات قلبی- عروقی
بیماران آلوده به HIV به منظور درمان به
موقع برای کاهش میزان مورتالیتی و موربیدیتی این بیماران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه به روش Cross sectional توصیفی روی 134 بیمار HIV مثبت مراجعهکننده به بیمارستان امامخمینی تهران طی سالهای
87-1386 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه مصرف مواد مخدر و سیگار، مصرف، نوع و
مدت زمان دریافت داروهای ضد رترو ویروس در پرسشنامهای وارد شد. برای بیماران پس از
انجام معاینات فیزیکی، الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرافی
انجام شد.
یافتهها: در این مطالعه 98 بیمار
(1/73%) مذکر و میانگین سنی بیماران 3/10±5/36 سال بود. میانگین CD4 بیماران 181±296 بوده است. سابقه
اعتیاد تزریقی در 4/54% بیماران مثبت بود.در مجموع مشکلات قلبی- عروقی در
84(7/62%) بیمار وجود داشت. 75% مبتلایان مذکر بودند. شایعترین تغییر
الکتروکاردیوگرام انحراف محور قلبی
بیمار بود. پریکاردیال افیوژن و LVEF
کمتر از 50% در 7(2/5%) و 23(2/17%) بیمار وجود داشت. درگیری دریچههای قلبی به
ترتیب دریچه میترال،
تریکوسپید و آئورت بوده است. اختلال عملکرد میوکارد نیز در 10(4/7) بیمار گزارش شد.
نتیجهگیری: مطالعه ما شیوع بالایی از مشکلات قلبی- عروقی را در
بیماران HIV مثبت نشان داد. بنابراین بررسی قلبی- عروقی این بیماران حتی قبل
از ایجاد علایم بالینی، ضروری به نظر میرسد.
فرناز آموزگار هاشمی، علیرضا آلاله، علی کاظمیان، پیمان حداد،
دوره 67، شماره 12 - ( 12-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: سرطان
پستان شایعترین کانسر در خانمهاست و درمان جراحی حفظ پستان (BCS) و رادیوتراپی یک روش درمانی مطلوب بوده و در مقایسه با
رادیکال ماستکتومی همان میزان عود و بقا را به همراه دارد. هدف از این مطالعه
تعیین میزان عود لوکال بعد از جراحی حفظ پستان و رادیوتراپی برای سرطان پستان و
برخی عوامل موثر برﺁن در بخش رادیوتراپی- انکولوژی انستیتو کانسر بوده است.
روش بررسی: این
مطالعه به صورت کوهورت (گذشتهنگر و آیندهنگر) انجام شده است. اکثر بیمارانی که
وارد مطالعه شدند به مدت حداقل یک سال پیگیری شدند و از نظر بروز عود لوکال و
عوامل خطر احتمالی ﺁن بررسی گردیدند. همچنین از دادههای پزشکی موجود در پرونده
بیماران که هنگام درمان و پیگیریهای بعد از ﺁن در گذشته به ثبت رسیده استفاده شد.
یافتهها: بهطور کلی 277 بیمار وارد مطالعه شد. دو مورد درمان
حفظ پستان دوطرفه داشتند که جمعاً 279 پرسشنامه تکمیل گردید. میانگین مدت پیگیری
35 ماه بود. در این مدت هفت مورد (5/2%) عود لوکال پیدا شد که عمدتاً در 400 روز
اول بعد از درمان رخ داده بود. هیچ یک از فاکتورهای خطر شناخته شده مانند مارژین
مثبت و نود مثبت ارتباط معنیداری با عود لوکال نداشت اما روند آن به سمت معنیداری
بود، که احتمالاً به علت تعداد کم موارد عود و مدت نسبتاً کوتاه پیگیری میباشد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه میزان عود لوکال در
بیماران سرطان پستان که درمان حفظ سینه برای آنها در انستیتو کانسر انجام شده است
همانند آمار موجود در سایر مراکز میباشد که منتشر شده است.
ایرج لطفینیا، مصطفی قوامی، کاوه حدادی، پیمان واحدی،
دوره 68، شماره 2 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر استاندارد طلایی برای فیکساسیون داخلی ستون فقرات استفاده از پیچ پدیکول م یباشد.
استفاده از پیچ پدیکول ممکن است همراه با عوارض بوده و اطلاع از مورفومتری پدیکول و آناتومی ساختما ن های
عصبی مجاور به کاهش خطرات و عوارض عمل جراحی کمک خواهد نمود . با توجه به اینکه طبق اطلاع ما تاکنون
در خصوص ابعاد پدیکول در مناطق مختلف ایران بررسی صورت نگرفته است، اقدام به مطالعه حاضر گردید . روش
بررسی: این بررسی در بیمارانی انجام شد که ب ه علل مختلف تحت انجام س ی تی اسکن ستون فقرات کمری قرار گرفته
بودند. تعداد 25 مهره سالم در افراد بالای 18 سال در جنس مذکر و به همین تعداد در جنس مونث جهت مطالعه
بر روی ابعاد مختلف مهره انجام شد و در مقایسه E-Film انتخاب شدند و انداز ه گیری با استفاده از برنامه کامپیوتری
به عنوان معن ی دار در نظر گرف ته شد . یافت هه:ا عرض پدیکول در ناحیه لومبر په ن ترین p≤0/ با سایر مطالعات 05
8 میلی متر بود . متوس ط / با متوسط 25 L 16 میلی متر و تن گ ترین پدیکول در مهره 1 / با متوسط 08 L پدیکول در مهره 5
12 میل یمتر بود. از ابعاد مهم دیگر عمق طولی پدیکول / 10 و 86 / 8 و 48 / به ترتیب 82 L و 4 L و 3 L آن برای مهر ههای 2
،50/42 ،48/68 ،47/ به ترتی ب 98 L و 5 L4 ،L3 ،L2 ،L یا طول مسیر پیچ پدیکول می باشد، این ابعاد در مهر ه ها ی 1
47 بود . تعدادی از ابعاد انداز ه گیری شده در این مطالعه، در مقایسه با بررس ی های گزارش شده / 48/32 و 8
تفاوت هایی را نشان داد که از نظر آماری قابل تو جه بود . نتیج هگیر : ی اندازه و شکل پدیکول در نژادهای مختلف
متفاوت بوده و در بررسی ما نیز تفاو تهای قابل توجه در برخی از ابعاد مهره مشاهده گردید.
مهدی عقیلی، محمد بابائی، فرید آزموده اردلان، فرشید فرهان، پیمان حداد، مریم السادات گنجعلی خانی،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: سرطانهای
کولورکتال سومین بدخیمی شایع در جهان و چهارمین سرطان شایع در ایران میباشند.
کمورادیوتراپی نئوادجوانت برای سرطان پیشرفته لوکال رکتوم (Stage II & III)
درمان ارجح میباشد. در این مطالعه سعی بر بررسی اثر یک مهارکننده انتخابی آنزیم
سیکلواکسیژناز II همراه با کمورادیوتراپی نئوادجوانت سرطانهای پیشرفته موضعی رکتوم
در میزان پاسخ پاتولوژیک و میزان حفظ اسفنکتر و میزان عوارض حاد درمان شده است.
روش بررسی: 36 بیمار از بین بیماران
مبتلا به آدنوکارسینوم رکتوم در بخش رادیوتراپی- انکولوژی انستیتو کانسر تهران از
تاریخ 2/87 تا 7/88 انتخاب شدند. این بیماران تحت سونوگرافی اندورکتال و CT scan شکم و لگن و قفسهسینه برای Staging قرار گرفته و درمان
با کمورادیوتراپی نئوادجوانت (Xeloda
با دوز mg/m2/bd825) همراه با Celecoxib (mg/qid100 در تمام دوره
کمورادیاسیون) و بیماران تحت رادیوتراپی (F28-25GY/4/50-50) قرار گرفتند. عمل جراحی چهار تا هشت هفته پس
از خاتمه کمورادیوتراپی انجام میشد. میزان پسرفت تومور گزارش شد.
یافتهها: از 36 بیمار
30 بیمار تحت عمل جراحی Total Mesorectal Excision (TME) قرار گرفتند. میزان پاسخ کامل پاتولوژیک (pCR)، هشت بیمار از 30 بیمار بود (7/26%).
میزان پسرفت تومور Tumor Regression Grade (TRG) 7/60% TRG1، 6/28% TRG2 و 7/10% TRG3 بود.
نتیجهگیری: در مقایسه با مطالعات مشابه سلکوکسیب در ترکیب با
کمورادیوتراپی نئوادجوانت میتواند بهصورت مطمئن و بدون عارضه تجویز شده و میزان
پاسخ کامل پاتولوژیک و T&N down staging و میزان پسرفت تومور TRG را ارتقا دهد.