145 نتیجه برای حسینی
صادق پیروز عزیزی، فضل الله معتضدی، حسن شفیعیان راد، عبدالصمد رفعت، عطاءالله بوترابی، محمد فتوحی، حسن حسینی،
دوره 8، شماره 9 - ( 1-1330 )
چکیده
بینش ور، یلدا، شاه حسینی،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1345 )
چکیده
سیروس ایزدی، ضیاء حسینی،
دوره 33، شماره 7 - ( 1-1355 )
چکیده
برخی از مؤلفین کوشیده اند تا برای دفاعهای ضد افسردگی که در جریان تحول و تکامل شخصیت با پیشرفت سن تغییر می کند ، تصویری کلی رسم نمایند. پس از بررسی های فراوان در زمینه افسردگی کودکان و دفاع هایی را که کودک علیه بیماری افسردگی به کار می برد مشخص کرده و به این نتیجه رسیده اند که افسردگی در کودکان در سه سطح تصور می کند.1- سطح تخیلی2- سطح کلامی3- سطح خلقی و رفتاری
فرزانه آقا حسینی،
دوره 51، شماره 1 - ( 2-1372 )
چکیده
شهناز خاقانی، بیژن فرزامی، حسن محمدی ها، لادن حسینی گوهری،
دوره 55، شماره 5 - ( 2-1376 )
چکیده
تعداد 20 نمونه شیر مادر و فراکسیون سرم شیر مادر از نظر لیپوپروتئین ها، کلسترول و تری گلیسرید در 2 تا 8 ماه بعد از زایمان مورد بررسی قرار گرفتند. سرم شیر با استفاده از اولتراسانتریفوژ جدا گردید. خاطره غذایی 24 ساعته مادران نیز ثبت شد. میانگین درصد لیپوپروتئین ها در شیر مادران شامل شیلومیکرون 11.98%±16.19%، بتا لیپوپروتئین 9.33%±36.7%، پره بتا لیپوپروتئین 3.03%±8.61% و آلفا لیپوپروتئین 9.97%±38.49% بود. میانگین درصد لیپوپروتئین ها در سرم شیر مادران شامل شیلومیکرون 1.55%±6.91%، بتا لیپوپروتئین 10.5%±47.32%، پره بتا لیپوپروتئین 4.4%±11.48% و آلفا لیپوپروتئین 7.84%±33.87% بود. میانگین درصد لیپوپروتئینهای کل و آزاد در نمونه های شیر مادران شامل شیلومیکرون 1.43%±6.48%، بتا لیپوپروتئین 13.1%±33.85%، پره بتا لیپوپروتئین 2.78%±12.88% آلفا لیپوپروتئین 10.63%±47.25% بود. میانگین نسبت آلفا لیپوپروتئین به بتا لیپوپروتئین (HDL/LDL) در نمونه های شیر مادران 0.51%±1.10% بود. بنابر نتایج بدست آمده می توان گفت که تغذیه با شیر مادر احتمالا می تواند در آینده عامل پیشگیری از ابتلا به بیماریهای قلب و عروق باشد.
مرضیه آقا حسینی، اشرف آل یاسین، افسانه خادمی،
دوره 56، شماره 2 - ( 2-1377 )
چکیده
هیستروسکپی یک روش نو و با ارزش در بررسی رحم می باشد و در نتیجه در بررسی نازایی تست با ارزشی است. در مدت 18 ماه، 363 مورد هیستروسکوپی روی بیماران نازا مراجعه کننده به بخش IVF بیمارستان شریعتی انجام شد. شیوع هیستروسکوپی غیرطبیعی در بین این بیماران 18% بوده است. 32% از این موارد غیرطبیعی، مربوط به هیپرپلازی آندومتر بود. در بررسی لاپاراسکوپی این بیماران، ارتباط معنی داری بین تشخیص تخمدان پلی کیستیک و هیپرپلازی آندومتر بدست آمد (P<0.008)، در حالی که بین سایر یافته ها مثل آندومتریوز و هیپرپلازی آندومتر رابطه معنی داری وجود ندارد (P<0.4).
مرضیه آقا حسینی، اشرف آل یاسین، افسانه خادمی، حجت الله سعیدی،
دوره 56، شماره 5 - ( 4-1377 )
چکیده
IUI) Intrauterine Insemination) یک روش درمان ناباروری می باشد که در آن اسپرمهای متحرک شوهر جهت تلقیح استفاده می شود. این عمل در طی چند ساعت قبل از تخمک گذاری انجام می گیرد. در طی مطالعه گذشته نگر که در بخش ناباروری بیمارستان شریعتی در طی بیش از سه سال انجام شد، 427 پرونده از بیماران تحت درمان مورد بررسی قرار گرفت. در بیماران فوق، 574 سیکل IUI انجام شد. در کل 80 مورد حاملگی اتفاق افتاد، یعنی میزان حاملگی به ازای هر سیکل IUI برابر 14% بوده است. هرچقدر تعداد سالهای نازایی کمتر و تعداد سیکلهای درمانی بیشتر باشد شانس حاملگی افزایش می یابد. میزان موفقیت IUI در مقالات مختلف از 3% تا 40% گزارش شده است. بنابراین میزان موفقیت در بخش نازایی بیمارستان شریعتی تقریبا با سایر مراکز ناباروری دنیا مطابقت می نماید و با توجه به اینکه IUI یک روش ساده، ارزان و آسان نسبت به GIFT ،ZIFT و IVF که به ترتیب نتایج بهتری در درمان نازایی با علل غیرلوله ای دارند، می باشد، بنظر می رسد صلاح در این باشد که برای بیماران نازا که شرایط انجام IUI را دارند، حداقل قبل از پرداختن به سایر روشهای درمانی 3 تا 6 سیکل IUI انجام شود.
عبداله عرب محمدحسینی،
دوره 56، شماره 5 - ( 4-1377 )
چکیده
خونریزی داخل بطنی از علل مهم مرگ و میر نوزادان نارس می باشد و عوامل متعددی در ایجاد آن دخالت دارند. یکی از عوامل مورد بحث در مقالات مختلف نقش زایمان طبیعی در ایجاد آن می باشد که این فاکتور در مطالعات مختلف ثابت نشده است. با توجه به افزایش روزافزون سزارین در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر بر آن شدیم که در یک مطالعه آینده نگر تاثیر سزارین و زایمان طبیعی را در بروز خونریزی داخل بطنی در نوزادان نارس بررسی نماییم. در این مطالعه 122 نوزاد نارس با سن داخل رحمی کمتر از 24 هفته که در طی مدت سه سال در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان حضرت علی اصغر (ع) بستری شدند مورد بررسی قرار گرفتند. از 47 نوزاد متولد شده با زایمان طبیعی 15 نوزاد (31/1 درصد) و از 71 نوزاد متولد شده با سزارین 23 نوزاد (32/4 درصد) دچار خونریزی داخل بطنی شدند که اختلاف معنی داری بین این دو دسته مشاهده نگردید. بنابراین زایمان به روش سزارین تاثیر در پیشگیری از خونریزی داخل بطنی نداشته و نمی تواند دلیلی برای انجام سزارین باشد.
شیرین نیرومنش، معصومه امیرحسینی، می نور لمیعیان،
دوره 56، شماره 6 - ( 4-1377 )
چکیده
این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی و آینده نگر می باشد که به منظور تعیین تاثیر جداسازی پرده های جنینی در پیشگیری از زایمان دیررس صورت گرفته است. تعداد موارد مورد پژوهش 212 زن حامله با سن حاملگی دقیقا ترم بودند که 112 نفر در گروه مورد و 100 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. در گروه کنترل معاینه لگنی جهت تعیین ضریب بیشاب و در گروه مورد علاوه برآن جداسازی پرده های جنینی نیز صورت گرفت. میانگین فاصله زمانی بین اولین معاینه و شروع دردهای زایمانی 3/77 در مقابل 7/70 روز می باشد که این اختلاف با P<0.0001 معنی دار می باشد. بین دو گروه از نظر شیوع زایمان دیررس با P<0.01 اختلاف معنی داری دیده شد. در ارتباط با جداسازی پرده های جنینی، خونریزی و پارگی زودرس مشاهده نگردید.
سیدطاهر اصفهانی، مریم حسینی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
به منظور بررسی نقش هیپرکلسیوری ایدیوپاتیک در ایجاد هماچوری، سنگهای کلیه و مجاری ادرار و عفونتهای ادراری کودکان این مطالعه در دو گروه کودک بعمل آمد: گروه اول کودکانی که با یکی از علائم هماچوری ایزوله، سنگ کلیه و مجاری ادراری و عفونتهای مکرر ادراری مراجعه کرده بودند و گروه دوم کودکانی که در همین سنین بودند ولی به عللی بجز مشکلات دستگاه ادراری به درمانگاه مراجعه کرده بودند (گروه شاهد). در گروه شاهد که 100 نفر بودند سه مورد هیپرکلسیوری مشاهده شد، در گروه بیماران از 177 بیمار مبتلا به هماچوری ایزوله، 41 مورد (27/5%) هیپرکلسیوری داشتند (P=0.01)، در 24 بیمار مبتلا به سنگ، 9 مورد (37%) هیپرکلسیوری ایدیوپاتیک داشتند (P=0.005). از 251 مورد عفونتهای مکرر ادراری، 15 مورد (7/9%) هیپرکلسیوری داشتند (P=0.2). این مطالعه نقش مهم هیپرکلسیوری ایدیوپاتیک را در تولید سنگ و هماچوری ایزوله کودکان نشان می دهد، اما هیپرکلسیوری با عفونتهای ادراری مکرر، از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت.
اشرف آل یاسین، مرضیه آقا حسینی، افسانه خادمی، حجت الله سعیدی سعیدآبادی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
هیپرپرولاکتینمی می تواند بعنوان یکی از علل نازایی مطرح باشد. شیوع آن در جمعیت نازا 20% است. ارزش هیپرپرولاکتینمی بعنوان یکی از فاکتورهای قطعی نازایی نامعلوم است. در این مطالعه با بررسی میزان پرولاکتین سرم، وجود گالاکتوره و بررسی علل ایجاد کننده نازایی در زوجین نازا، ارزش هیپرپرولاکتینمی بعنوان عامل اصلی ایجاد کننده نازایی مورد ارزیابی قرار گرفته است. مطالعه حاضر روی 500 زوج مراجعه کننده به بخش نازایی بیمارستان شریعتی در 6 ماهه اول سال 1375 انجام شده است. شیوع هیپرپرولاکتینمی در این جمعیت 19% است. هیپرپرولاکتینمی بعنوان تنها علت نازایی تنها در 0/8% از بیماران یافت شده است. همراهی گالاکتوره و هیپرپرولاکتینمی در این بیماران مشهود است (P=0.00007). گالاکتوره بعنوان یافته غربال کننده برای هیپرپرولاکتینمی ارزش ندارد (حساسیت: 25%)، ولی یافته بسیار اختصاصی است (91%)، با توجه به اینکه با حذف آزمایش پرولاکتین در بیماران بدون گالاکتوره، تشخیص قطعی در 0/1% از جمعیت مورد مطالعه از دست می رود، اهمیت انجام تست پرولاکتین از نظر این مطالعه زیر سوال می رود که اثبات آن نیاز به بررسی بیشتر دارد. از نظر خصوصیات کلی مثل سن (P=0.19)، مدت نازایی (P=0.28) و نوع نازایی، زیر گروه بیماران دارای هیپرپرولاکتینمی با جمعیت اصلی تفاوت معنی داری نداشتند. بنظر می رسد هیپرپرولاکتینمی نمی تواند بعنوان یک فاکتور اصلی علت نازایی مطرح باشد، یا زیر گروهی از جمعیت نازا را از بقیه متمایز کند.
محمود معتمدی، هژیر سیگارودی، رضا وثوقی، سیدجلال حسینی، محمدعلی صحرائیان،
دوره 58، شماره 4 - ( 4-1379 )
چکیده
صرع یا اپی لپسی بیماریی است که شیوع بالایی دارد و با رانندگی تداخل نموده و ممکن است منجر به تصادف در حین رانندگی شود. این مطالعه یک بررسی مورد-شاهدی بر روی 100 نفر بیماران صرعی و 100 نفر گروه شاهد است که رانندگی می کرده اند. نمونه گیری بصورت مصاحبه حضوری و با تکمیل پرسشنامه بوده است. میانگین تصادف در گروه مورد به ازای ساعات رانندگی حدودا سه برابر گروه کنترل بوده است، که این تفاوت آماری در مردها و افراد گروه سنی کمتر از 30 سال قابل توجه می باشد. بیش از 60% تصادفات در افراد صرعی بعلت حملات صرعی نبوده است؛ تصادفات معمولی نیز در افراد صرعی از گروه شاهد بیشتر است. کمپلیانس دارویی در افراد صرعی تصادف کرده بدتر از افراد صرعی تصادف نکرده بوده است و کمپلیانس بدتر دارویی می تواند یک پیش گویی کننده احتمال بیشتری برای بروز تصادف باشد. در افراد صرعی که حمله حین رانندگی داشته اند نیز کمپلیانس دارویی نسبت به افراد صرعی که حین رانندگی حمله نداشته اند بدتر بوده است. 58% بیماران صرعی راجع به رانندگی با پزشک معالج صحبتی نکرده بودند. 43.3% حملات صرعی اتفاق افتاده در حین رانندگی از نوع فراگیر بوده است. هیچیک از بیماران مصروع موضوع بیماری خود را به اداره راهنمایی و رانندگی اطلاع نداده بودند.
سینا مرادمند، سیدمحمود اسحاق حسینی، سیدنوید نوری،
دوره 59، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
در این تحقیق به بررسی موارد منجر به فوت در بخشهای داخلی و CCU بیمارستان امیراعلم طی سالهای 76-74 پرداختیم و مواردی که مورد مطالعه قرار گرفتند عبارتند از: انواع بیماریهایی که بیشترین شیوع را در بین فوت شدگان داشته اند، علل فوت، بخش محل فوت بیمار، انجام اقدامات تهاجمی، مدت زمانی که بیمار در بیمارستان بستری بوده و سپس فوت شده است، مدت زمانی که از تشخیص بیماری تا فوت وی به طول انجامیده، وضعیت بیمه، محل سکونت بیمار و تطابق علت فوت با بیماری اصلی. بررسی این موارد که در واقع شکست کامل کادر درمانی بیمارستان در تامین اهدافشان محسوب می گردد و تحقیق درباره علل این شکستها علاوه بر ارزیابی میزان موفقیت کادر درمانی در برنامه ریزی بهتر و افزایش کیفیت خدمات ارائه شده به بیماران نقش بسزایی خواهد داشت. در این تحقیق به بررسی 104 بیمار که طی مدت زمان یاد شده در بیمارستان فوت شده بودند پرداختیم و تنها پرونده 85 بیمار قابل استفاده بود. 68/2% از بیماران مورد مطالعه مرد و 31/8% زن بودند. میانگین سنی بیماران 61/6 سال (کمترین 18 و بیشترین 95 سال) بدست آمد. بیماریهای شایع که باعث فوت شده اند به ترتیب عبارتند از: بیماریهای قلبی-عروقی (41/2%)، تومورها و بدخیمی ها (29/4%)، بیماریهای گوارشی (10/6%)، بیماریهای ریوی (8/3%)، بیماریهای سیستم اعصاب مرکزی (7/1%)، بیماریهای مغز استخوان و خون (غیربدخیم) (4/7%) دیابت (3/5%). میانگین آخرین اقامت بیماران در بیمارستان (که منجر به فوت شده) 6/6 روز (کمترین 1 و بیشترین 30 روز) بود که در بخشهای مختلف به ترتیب زیر می باشد: طبی 2 (11 روز)، طبی 1 (7 روز)، طبی 3 (5/9 روز)، ICU (پنج روز)، CCU برابر (4/7 روز). تطابق علت فوت با بیماری اصلی در 90/5% از بیماران وجود داشت و اقدامات تهاجمی در 40% از بیماران فوت شده انجام شده بود. در مجموع 104 بیمار طی مدت یاد شدن در بخشهای مورد نظر فوت کرده اند که 35 نفر مربوط به CCU و 61 نفر مربوط به بخشهای طبی (1، 2 و 3) می باشند. این بررسی و موارد شبیه به آن نمودار وجود ضعف در ارائه خدمات پزشکی در وضع جاری نظام مدیریت و ساماندهی بیماران می باشند و می توانند به عنوان راهنمائی در اصلاح اشکالات موجود مورد استفاده قرار گیرند.
سیدمهدی عبدالله زاده حسینی، داریوش ناویافر،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده
در این مطالعه سعی بر آن بوده تا میزان بروز عوارض اعمال جراحی شانت مغزی و رابطه آن با متغیرهای سن، جنسیت، محل لوله بطنی، محل لوله انتهایی، طول مدت عمل جراحی، تعداد افراد حاضر در اتاق عمل و نیز نوع شانت بکار رفته معین شود. برای انجام این بررسی، تمامی بیمارانی که برای بار اول تحت عمل جراحی شانت قرار گرفته اند صرف نظر از سن، جنسیت و یا نوع بیماری زمینه ای در این مطالعه گنجانده شدند. در مطالعه حاضر عوارض ناشی از عمل جراحی شانت در بیماران مبتلا به هیدروسفالی مورد بررسی قرار گرفته است که شامل تعداد 82 نفر از بیمارانی که بدلایل مختلف هیدروسفال شده بودند و طی سالهای 1375 الی 1377 به بخش جراحی اعصاب بیمارستان دکتر شریعتی مراجعه و برای اولین بار بوسیله شنت گذاری درمان گردیده اند، می شود. از این بیماران، 39 نفر مونث و 43 تن دیگر مذکر بوده اند. توزیع سنی بیماران از 15 روز تا 73 سال متغیر بوده و میانگین سنی آنان 16/67 سال بدست آمده است (انحراف معیار=22/77). از داروی سفتی زوکسیم و جنتامایسین به عنوان آنتی بیوتیک پیشگیری کننده در این بیماران استفاده شده است. در 59 بیمار مایع مغزی نخاعی به فضای صفاق، در 22 بیمار به دهلیز راست و در یک بیمار به فضای جنب تخلیه شده است. از کل بیماران، 69 تن دارای مراجعات بعدی بودند و یا بوسیله تماس تلفنی از وضعیت آنان اطلاع حاصل گردید. از بیماران، 13 تن دیگر در دوران پس از عمل در بیمارستان عارضه ای نداشته اند. دوره پیگیری در بیمارانی که دچار عارضه نشده اند به طور متوسط 14/64 (±7.46) ماه بوده است. در 22 بیمار عوارض شنت گذاری مشاهده به عمل آمده که 6 تن دچار عفونت و 12 تن دچار اختلال و یا نارسایی مکانیکال شنت شده اند. مدت بروز عوارض از زمان عمل جراحی به طور متوسط 3.11±4.3 ماه بوده است. بروز عوارض در دو انتهای سنی بالاتر مشاهده شد و سن پایین تر از دو سال به طور چشمگیری احتمال بروز عوارض را تشدید می نماید. نسبت بروز عوارض در شنت فوجی از شنت فونیکس بیشتر بود اما معنی دار نشد. برای کاهش عوارض شانت، شناخت فاکتورهای متعدد دخیل در این پروسه ضرورت دارند.
محمد صادقی، سیدموسی صدرحسینی، جهانگیر قربانی،
دوره 60، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده
آتلکتازی سینوس فکی، بیماری نادر و نسبتا ناشناخته ای است که اغلب با علائم غیر مرتبط با سینوس تظاهر می کند. به نظر می رسد فشار منفی داخل سینوس ناشی از انسداد منفذ آن، علت رتراکسیون جداره ها باشد. دو بیمار با تشخیص آتلکتازی سینوس فکی معرفی می شوند: بیمار اول به علت انوفتالمی مراجعه و در بررسی ها، کدورت و آتلکتازی سینوس فکی، مشخص شده است. بیمار دوم به علت فرورفتگی ناحیه وسط صورت مراجعه و در بررسی های رادیولوژیک و آندوسکوپیک، تشخیص آتلکتازی سینوس فکی مطرح شده است. جهت بیمار اول با تکنیک جراحی آندوسکوپیک سینوس uncinectomy و انتروستومی میانی و برای بیمار دوم جراحی Caldwel-Luc همراه انتروستومی تحتانی انجام شد. در پیگیری یکساله در هر دو بیمار پیشرفت بیماری متوقف و بیماران بدون سمپتوم بودند.
اشرف آل یاسین، ژیلا عابدی اصل، مرضیه آقا حسینی، افسانه خادمی،
دوره 60، شماره 4 - ( 4-1381 )
چکیده
مقدمه: پره اکلامپسی و اکلامپسی یکی از خطرناکترین عوارض وابسته به بارداری می باشد که با افزایش فشار خون، پروتئینوری و یا تشنج در موارد اکلامپسی در خانم های حامله مشخص می شود. افراد حامله مبتلا به بیماری های فشارخون به علت عوارض مادری و جنینی در معرض خطر بالاتری نسبت به گروه کنترل قرار دارند.
مواد و روشها: در این مطالعه آینده نگر مجموعاٌ 141 حامله مبتلا به اکلامپسی و پره اکلامپسی مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی براساس برخورداری از مراقبت مامایی متناسب و نامتناسب به دو گروه تقسیم شدند و عوارض مادری و جنین در آنها بررسی گردید. متغیرهای مادری شامل این موارد بودند: میزان اکلامپسی، پره اکلامپسی، روش زایمان، طول مدت بستری مادر، بستری مادر در بخش مراقبت های ویژه، نیاز به مصرف داروی آنتی هیپرتانسیو تا 6 هفته پس از زایمان، تداوم فشار خون پس از 6 هفته بعد از زایمان، ترومبوسیتوز مادران در دوران بعد از زایمان، تعداد موارد سزارین به علت دکولمان و یا تاخیر رشد داخل رحمی جنین، افزایش کراتینین سرم مادر، موارد سندرم HELLP و مرگ مادر. عوارض جنین شامل این موارد بود: موارد تاخیر رشد داخل رحمی جنین، موارد مرگ داخل رحمی جنین، زایمان زودرس، بستری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان نارس. رابطه پارامترهای زمینه ای شامل سن مادر، پاریتی، سطح تحصیلات، وجود بیماری زمینه ای، روش زایمان و سطح ارجاع نیز در برخورداری از مراقبت مامایی در دو گروه مقایسه گردیدند که بجز سطح تحصیلات و سطح ارجاع بقیه با هم match بودند.
یافته ها: در مقایسه اغلب متغیرها (بجز روش زایمان)، اختلاف معنی داری در هر دو گروه مشاهده گردید. به این معنی که در گروه با مراقبت بارداری مناسب عوارض مادری و جنینی کمتر بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد با کنترل کافی مامایی می توان عوارض مادری و جنینی بیماریهای فشار خون در حاملگی را به حداقل رساند یا حذف نمود.
نعمت الله عطایی، سیدمحمد میلانی حسینی، فرزاد کمپانی،
دوره 61، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده
مقدمه: تشخیص سریع، درمان، ارزیابی و پیگیری عفونت ادراری از جمله اقدامت ضروری در راستای کاهش اسکار در پارانشیم کلیه می باشد. این مطالعه بمنظور 1) بررسی توانایی سنتی گرافی، اولتراسوند و پارامترهای بیولوژیک در شناسایی گرفتاری کلیه در جریان پیلونفریت حاد، 2) ارزیابی رابطه بین کلیرانس کراتینین و درگیری کلیه، 3) مشخص نمودن فراوانی اسکار متعاقب پیلونفریت حاد انجام گردید.
مواد و روش ها: این پژوهش بطور آینده نگر در 54 کودک (با میانگین سنی 3.41±4.02 و گستره سنی 1 ماه تا 12 سال) که برای اولین بار با تشخیص پیلونفریت حاد در بخش بستری شده بودند، انجام گرفت. همه بیماران علاوه بر بررسی های بیولوژیک مثل شمارش گلبول های سفید (WBC: White blood cell) و اندازه گیری (ESR: Erythrocyte sedimentation rate) و (CRP: C-reactive protein)، تحت سونوگرافی، سنتی گرافی کورتکس کلیه در 5 روز اول شروع عفونت و سیستویورتروگرافی طی 10 روز اول بستری قرار گرفتند. از همه بیماران با اسکن غیرطبیعی حداقل سه ماه پس از شروع بیماری، مجددا سنتی گرافی بعمل آمد.
یافته ها: از 54 بیمار مورد بررسی در 93 از 108 واحد کلیه (86.1%) اسکن (DMSA: Technetium-99m dimercaptosuccinic acid) در فاز حاد بیماری غیرطبیعی گزارش گردید. 42 کودک مجددا تحت سنتی گرافی قرار گرفتند که از این تعداد در 8 شیرخوار در محدوده سنی زیر یکسال 9 از 16 واحد کلیه (56.25%)، در 16 کودک بین سنین 1 تا 5 سال 23 از 32 واحد کلیه (71.87%) و در 18 بیمار بزرگتر از 5 سال 33 از 36 واحد کلیه (93%) یافته ها به نفع پیدایش اسکار در پارانشیم کلیه بود. فراوانی اسکار کلیه در کودکان بزرگتر از 5 سال بیشتر از شیرخواران زیر یکسال بود. از کل بیماران مورد بررسی فقط در 10 بیمار (18.5%) سونوگرافی غیرطبیعی گزارش گردید. در سیستویورتروگرافی در 21 از 108 واحد کلیه یافته ها بنفع برگشت ادراری بود. حساسیت پارامترهای بیولوژیک شامل WBC و ESR و CRP و سونوگرافی بترتیب 78.5%، 64.5%، 69.9% و 18.5% و ویژگی آنها بترتیب 40%، 33.3%، 13.3% و 80% بود. رابطه بین میزان برطرف شدن تغییرات در پارانشیم کلیه در اسکن پیگیری و افزایش کلیرانس کراتینین از نظر آماری معنی دار بود (P<0.001). از طرف دیگر هیچگونه اختلاف معنی داری بین گروه ها در رابطه با WBC و ESR و CRP دیده نشد.
نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که در ارزیابی کودکان مبتلا به پیلونفریت و در معرض اسکار، استفاده از تکنیک سنتی گرافی می تواند از اعتبار و اطمینان بیشتری نسبت به سونوگرافی و پارامترهای بیولوژیک برخوردار باشد. در این مطالعه بین کاهش تغییرات پارانشیم کلیه در اسکن پیگیری و افزایش کلیرانس کراتینین رابطه معنی داری از نظر آماری مشاهده شد. بعلاوه این مطالعه نشان داد که تغییرات مشاهده شده در اولین اسکن ممکن است گذرا و موقتی باشد. به همین لحاظ ما پیشنهاد می کنیم حداقل سه ماه پس از شروع عفونت برای آگاهی از ماندگاری ضایعات و گذرا بودن آنها، از این بیماران مجددا اسکن DMSA بعمل آید.
سیدموسی صدرحسینی، بابک ساعدی،
دوره 61، شماره 6 - ( 6-1382 )
چکیده
مقدمه: موکورمایکوزیس رینوسربرال یک عفونت قارچی مهاجم و به سرعت پیشرونده است که بیشتر در افراد دیابتی یا دارای نقص ایمنی دیده می شود. تصور براین است که این عفونت از بینی شروع شده و از طریق سینوس های اتموئید پس از خوردگی لامینا پاپیراسه به اربیت گسترش می یابد، سپس عفونت از آپکس اربیت به سینوس کاورنو و مغز راه می یابد. بدین ترتیب انجام اسفنواتموئیدکتومی با یا بدون ماگزیلکتومی نقش اساسی را در دبریدمان جراحی این بیماران ایفا می کند. هدف این مقاله ارائه یک دیدگاه نو در ارتباط با شیوه گسترش موکور از بینی به اربیت و مغز می باشد. بعلاوه کاربرد بالینی این دیدگاه ارائه می شود.
مواد و روش ها: طی سال های 81-1377 نه بیمار مبتلا به موکورمایکوزیس رینوسربرال توسط مولف در بیمارستان امام خمینی (ره) تحت دبریدمان قرار گرفتند. 8 تن از این بیماران که پاتولوژی مثبت داشتند در مطالعه واقع شدند. پرونده بیماران از جهت متغیرهایی مانند سن، جنس، فاکتور زمینه ای، علایم، محل درگیری، وسعت دبریدمان و دفعات آن و پیش آگهی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: یافته های زیر در تقریبا تمام بیماران ما وجود داشت: 1) علایم چشمی شامل کاهش بینایی، افتالموپلژی، پروپتوز و تورم پری اربیتال، 2) درگیری نسج نرم صورت شامل درد، بی حسی، تورم و فلج صورت، 3) درگیری بینی و سینوس ها، 4) درگیری فضای پتریگوپالاتن. سه تن از بیماران زنده ماندند، علت مرگ در 5 بیمار دیگر پنومونی بیمارستانی، هیپوکالمی و بروز آریتمی هنگام بیهوش کردن بیمار بود. موکورمایکوزیس در بیشتر این بیماران به هنگام فوق تحت کنترل بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: فضای پتریگوپالاتن محل اصلی تجمع و تکثیر موکورمایکوزیس رینوسربرال بوده و گسترش موکور به چشم و نسج نرم صورت از این محل صورت می گیرد. موکور بعد از ورود به بینی این فضا را درگیر کرده و سپس در ادامه با درگیری فیشر تحتانی اربیت (IOF) به سرعت به بخش رتروگلوبال اربیت گسترش یافته و علایم چشمی را ایجاد می کند. نسج نرم صورت، کام و فضای اینفراتمپورال نیز ممکن است بطور ثانوی درگیر شوند. بررسی و دبریدمان این منطقه در هر بیمار مبتلا به موکورمایکوزیس رینوسربرال پیشرفته توصیه می شود.
کاظم خلخالی، سیدموسی صدرحسینی، محمدرضا عزیزی، غلامعلی دشتی خویدکی،
دوره 61، شماره 6 - ( 6-1382 )
چکیده
بیماری کیمورا یک بیماری ناشایع، خوش خیم و التهابی مزمن است که علت و پاتوژنز آن ناشناخته می باشد. این بیماری بافت های زیرجلدی را گرفتار کرده؛ مانند ضایعات توموری تظاهر می کند و بیشتر در ناحیه سر و گردن یافت می شود. از نظر بالینی در صورت گرفتاری پاروتید، با تومور پاروتید همراه با متاستاز به غدد لنفاوی اشتباه می شود. تشخیص آن قبل از بیوپسی بافتی مشکل است و FNA ارزش محدودی در تشخیص این بیماری دارد. شواهدی از تبدیل به بدخیمی وجود ندارد و گاهی بهبود خودبخودی رخ می دهد. انواع روش های درمانی در درمان این بیماری پیشنهاد شده است اما هیچکدام بطور کامل تایید نشده اند و عود شایع است. ما یک مرد 33 ساله دچار بیماری کیمورا را که تظاهر آن بصورت توده پاروتید چپ بوده است شرح می دهیم.
سیدموسی صدرحسینی، علیرضا محبی،
دوره 62، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
پولیپ اسفنوکوآنال یکی از انواع نادر توده های بینی است که از سینوس اسفنوئید منشا می گیرد و در رینوسکپی قدامی ممکن است با پولیپ آنتروکوآنال اشتباه شود. با آندوسکوپی تشخیصی و سی تی اسکن سینوس های پارانازال می توان این ضایعات را با دقت زیادی تشخیص داد. پولیپکتومی ساده با باقی گذاشتن توده داخل سینوس با ریسک بالای عود همراه است. درمان پولیپ اسفنوکوآنال شامل برداشتن کامل پولیپ با جراحی و گشاد کردن منفذ سینوس اسفنوئید می باشد که در حال حاضر رویکرد مناسب برای این منظور جراحی آندوسکوپی بینی و سینوس می باشد. در این گزارش ما به معرفی یک مورد پولیپ اسفنوکوآنال پرداخته و یافته های کلینیکی، رادیولوژیک و پاتولوژیک آن را مرور کرده و درمان آن بر اپروچ جراحی آندوسکوپی تاکید می کنیم.