جستجو در مقالات منتشر شده


17 نتیجه برای حکمت

محمدحسین حکمت آرا،
دوره 55، شماره 1 - ( 1-1376 )
چکیده

شوآنوم وستیبولار شایعترین تومور حفره خلفی جمجمه است. بیماران مبتلا همیشه با علائم اولیه گوشی مثل شنوایی، وزوز گوش، بندرت سرگیجه و عدم تعادل و یا با فلج اعصاب مغزی (Cranial never palsy) مراجعه کردند. سی و سه بیمار که بعد از تشخیص حاضر به عمل جراحی شدند توسط نیمی متشکل از جراح گوش و جراح مغز، کارشناس شنوایی سنجی، متخصص بیهوشی و متخصص داخلی مورد معالجه قرار گرفتند. شکایت عمده بیماران 94 درصد کاهش شنوایی و 27 درصد وزوز گوش بود، بیماران بندرت از سرگیجه شکایت داشتند. وقتی بیماری قبل از عمل با فلج خفیف و یا کامل عصب صورتی مراجعه می کند باید به علل دیگری غیر از تورینوم آکوستیک مثل شوانوم عصب صورتی، همانژیوم یا کلستانوم مادرزادی یا متاستازهای بدخیم فکر کنیم. بهترین وسایل تشخیصی قبل از عمل، سنجش شنوایی (Audiometry)، تست تمیز کلمات (SDS) و (ABR) بود که تا حدود 90 درصد نیز موفق بودیم. در حال حاضر CT scan ،MRI پرتونگاریهای خیلی باارزشی هستند. بیشترین جراحی به روش TLA است. اگرچه شنوایی باقیمانده بیمار از بین می رود ولی روش آشنا برای جراحان گوش بوده که از مزایایی چون تسلط به مسیرهای عصب صورتی، عدم دستکاری مخچه و نزدیکترین فاصله به زاویه پلی-مخچه ای برخوردار است. موقعیت تشریحی غده، اهمیت جراحی میکروسکوپی، روشهای جراحی مانند از بین رفتن بقایای شنوایی و احتمال فلج موقت (Palsy) یا احتمال پیوند عصب صورتی و همچنین عوارض احتمالی داخل مغزی را باید با بیمار در میان گذاشت.


محمدحسین حکمت آرا،
دوره 55، شماره 6 - ( 5-1376 )
چکیده

ضایعات راس بخش خاره ای استخوان گیجگاهی «ر ب خ ا گ» به آرامی پیشرفت می کند و بیشتر اوقات نه تنها خود ناحیه، بلکه اعضا مجاور را نیز درگیر می نماید و از علایم گرفتاری مجاورت های این ناحیه به وجود ضایعه پی می بریم. شایعترین علائم آن سردرد، کم شنوایی های انتقالی و حسی عصبی و بی حسی یا کاهش حس در شاخه های عصب پنجم و پارزی یا فلج کامل عصب صورتی و گرفتاری عصب زوج ششم است. در یک مطالعه گذشته نگر در بیمارستان امیراعلم که از سال 1374-1356 انجام شد، تعداد 148 بیمار به علت تومور استخوان تمپورال جراحی شدند. از این تعداد 21 نفر (13/6%) گرفتاری «ر ب خ ا گ» داشت که از این تعداد 11 نفر (52/4%) خانم، 10 نفر (47/6%) آقا با سن متوسط 37 سال بودند. شایعترین پاتولوژی این بیماران تومور گلوموسی ژوگولاریس، همانژیوم، شوانوم، کلستاتوم مادرزادی و مننژیوم و گرانولوم سلولهای ژان بود. روش های جراحی انجام شده در این بیماران عبارت از اینفراتمپورال-ترانس لابیرنتین و میدل فوسا بود. نتیجه این بررسی نشان می دهد که «ر ب خ ا گ» نه تنها یک جایگاه مخفی است و علایم درگیری این ناحیه نیز اختصاصی نیست شرح حال و معاینه دقیق و سی تی اسکن از ابزارهای کمک تشخیصی باارزشی هستند. جراحی این ناحیه طولانی و نیاز به ابزارهای خاص و دوره های آموزشی اختصاص دارد. خوشبختانه امروزه با گذراندن دوره های تکمیلی (فلوشیپ) یکساله این نیاز در حال برطرف شدن است.


فرهاد غریبدوست، سپیده حکمت، فرشته جلالی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

درمان بیماری آرتریت روماتوئید براساس ترمیم سیستم نوروآندوکرین همراه با شروع داروی زمینه ای، در سالهای اخیر مورد توجه بوده است. این مطالعه به منظور مشخص نمودن نقش درمانی ترکیب استروئید همراه با کلروکین بعنوان داروی زمینه ای صورت گرفته است. روش مطالعه: این مطالعه بصورت آینده نگر بر روی 40 بیمار دچار آرتریت روماتوئید با پی گیری 2 ساله از نظر علائم فعالیت بیماری شامل مفاصل حساس، مفاصل متورم، خشکی صبحگاهی و سرعت رسوب گلبول قرمز (ESR) انجام شد. نتایج: حساسیت مفاصل با عدد X²=7.205 و P=0.007، خشکی صبحگاهی با X²=19.253 و P=0.00001 و تورم مفصلی با X²=14.107 و P=0.0001 در 2 سال اول بیماری بهبودی نشان می دهد. سرعت رسوب گلبول قرمز با عدد T=2.418 و P=0.02 کاهش معنی دار نشان می دهد. بحث: با توجه به مطالعه فوق بنظر می رسد شروع همزمان استروئید با دوز فیزیولوژیک با داروی کلروکین باعث بهبودی علائم بالینی و آزمایشگاهی می گردد.


رضا حکمت، سهیلا طالبی، محسن موهبتی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

یکی از محدودیتهای موجود برای بررسی کارکرد دیاستولیک بطن چپ با روش اکوکاردیوگرافی وابستگی تعدادی از پارامترهای مورد استفاده به حجم داخل عروق می‌باشد. اخیرا˝ تعدادی از پارامترهای جدید را مستقل از حجم مطرح نموده‌اند البته اطلاعاتی که این نظریه را حمایت نمایند هنوز محدود می‌باشد. در این مطالعه سعی شد میزان وابستگی هر یک از این پارامترها نسبت به حجم سنجیده شود.

روش بررسی: این مطالعه بر روی 13 بیمار نارسایی مزمن کلیه که به‌طور مرتب سه بار در هفته همودیالیز می‌شدند، انجام شده است. تمام پارامترهای دیاستولیک، کارکرد سیستولیک بطن چپ، دیامتر ورید اجوف تحتانی و میزان کلاپس آن با دم، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک یک ساعت قبل و بلافاصله بعد از دیالیز ثبت گردید.

یافته‌ها: نتایج بدست آمده شامل عدم تغییر کارکرد سیستولیک بطن چپ بعد از دیالیز، کاهش ارتفاع موج E بعد از دیالیز، افزایش Deceleration Time (DT) به‌دنبال دیالیز (144/4- = t 001/0 P=)، عدم تغییر در ارتفاع موج A، کاهش قابل توجه در نسبت E/A بعد از دیالیز (46/2 = t 03/0 P=)، عدم تغییر قابل توجه در حرکت دیاستولیک آنولوس (E´)، (A´) به روش T issue Doppler (TD) (35/0- = t 724/0 P=) و عدم تغییر در EF Slope در بررسی CMM Color M .mode دریچه میترال بود.

نتیجه‌گیری: برخی پارامترهای TD، CMM مستقل از حجم داخلی عروقی بوده و در شرایط مختلف به‌عنوان معیار قابل اطمینان برای بررسی وضعیت دیاستولیک بطنی قابل استفاده می‌باشند.


محمد باقر اولیاء، سیدحسین حکمتی مقدم، زهره دهقانی، فلورا فلاح، احمد سلیم زاده،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده

تظاهرات کلینیکی سندرم آنتی فسفولیپید در سیستم عصبی مرکزی شامل حوادث ترومبوتیک شریانی و تعدادی از سندرم‌های نورولوژیک غیر ترومبوتیک می‌باشد. آنتی‌بادی‌های آنتی فسفولیپید یکی از ریسک فاکتورهای مهم در حوادث عروقی مغز می‌باشند. به‌دلیل اهمیت حوادث عروقی مغز در بیماران زیر 50 سال، به ارزیابی ارتباط بین آنتی‌بادی‌های آنتی فسفولیپید و حوادث عروقی مغز پرداختیم.

روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهد در بیمارستان شهید صدوقی یزد، از آذر سال 81 تا اسفند سال 83 در بیماران زیر 50 سال که حوادث عروقی مغز( سکته مغزی یا حمله ایسکمی گذرا) داشتند، انجام شد. در گروه مورد 61 بیمار با حوادث عروقی مغز و در گروه شاهد 68 نفر که سکته مغزی نداشتند و از نظر سن و جنس با گروه مورد تطابق داشتند، در نظر گرفته شدند. در هر دو گروه لوپوس آنتی‌کواگولانت (aPTT) و آنتی‌بادی‌های آنتی‌فسفولیپید (IgG,IgM) ارزیابی شد.

یافته‌ها: متوسط IgM در گروه مورد 492/6 و در گروه شاهد 846/1 بود. تفاوت بین متوسط IgM در دو گروه معنی‌دار بود (000/0=p). IgM در 12 بیمار (20%) مبتلا به حوادث عروقی مغز بالاتر از حد نرمال (MPL10IgM>) بود و از بین آنها یک نفر IgM با تیتر خیلی بالا (MPL40IgM>) داشت. متوسط IgG در گروه مورد GPL 50/50 و در گروه شاهد GPL 51/3 بود. تفاوت بین متوسط IgG در دو گروه معنی‌دار بود (012/0p=). IgG در 13 بیمار (21%) مبتلا به حوادث عروقی مغز بالاتر از حد نرمال (10IgG>) بود. تفاوت بین aPTT بین دو گروه معنی‌دار نبود (311/0p=).

نتیجه‌گیری: در این مطالعه ارتباط مثبت بین آنتی‌بادی‌های آنتی فسفولیپید و حوادث عروقی مغز در بیماران زیر 50 سال نشان داده شد.


رضا حکمت، محمد جواد مجاهدی، هابیل گریوانی،
دوره 65، شماره 13 - ( دوره 65، ویژه نامه شماره 1 1386 )
چکیده

اثر نوع بافر بر کیفیت و عوارض همودیالیز از مباحث مورد بحث در پزشکی می‌باشد. در این مطالعه تاثیر نوع بافر محلول همودیالیز، استات یا بی‌کربنات در کنترل فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و همچنین کفایت دیالیز بررسی شد.

روش بررسی: 26 نفر بیمار همودیالیزی مزمن در مرکز همودیالیز در دو ماه متوالی دی و بهمن 1382 به‌ترتیب با بافر بی‌کربنات و سپس استات دیالیز شدند و این افراد از نظر تاثیر نوع بافر در کنترل فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کفایت دیالیز مقایسه گردیدند. نوع صافی و دستگاه دیالیز به‌کار رفته در هر دو ماه یکسان بود.

یافته‌ها: هر دو نوع بافر در کاهش فشار خون سیستولیک و دیستولیک موثر بودند، ولی میزان کاهش در فشار خون سیستولیک از نظر آماری با محلول بافر استات قابل ملاحظه‌تر بود (04/0p=). میزان نسبت کاهش اوره به‌عنوان شاخصی از کفایت همودیالیز، با هر دو نوع بافر به لحاظ آماری معنی‌دار بود، ولی تفاوتی در میزان نسبت کاهش اوره با مقایسه اثر نوع بافر، به‌دست نیامد.

نتیجه‌گیری: هر دو نوع بافر استات و بی‌کربنات در کاهش میزان فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیماران همودیالیزی مزمن موثر می‌باشند ولی میزان کاهش در فشار خون سیستولی با بافر استات چشمگیرتر و کفایت دیالیز با هر دو روش با یکدیگر قابل قیاس بوده و تفاوت آماری بارزی ندارند.


رضا حکمت، محمد جواد مجاهدی، حسن احمد نیا،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: ارجحیت نوع دیالیز خونی یا صفاقی یکی از موضوعات مهم مورد بحث در نفرولوژی است. در این تحقیق ما بعضی خصوصیات اپیدمیولوژیک بیماران همودیالیزی را با بیماران دیالیز صفاقی مقایسه کرده‌ایم.

روش بررسی: نتایج پروتکول تحقیقاتی پژوهشی "بررسی مشخصات اپیدمیولوژییک بیماران نارسایی مزمن کلیه منجر به دیالیز در استان خراسان" برای دستیابی به هر تفاوت آماری مشخص و معنی‌دار بین بیماران دیالیز صفاقی و همودیالیزها، استفاده شد.

یافته‌ها: تعداد بیماران تحت دیالیز مزمن در این تحقیق 836 نفر بوده است که 802 بیمار (9/95%) تحت همودیالیز مزمن و 34 نفر (1/4%) تحت دیالیز‌صفاقی قرار داشتند. در بررسی علل نارسایی‌کلیه منجر‌به دیالیز از 757 مورد بیمار همودیالیزی که شایع‌ترین علت فشارخون 244 مورد (2/32%) بوده و پس‌از آن دیابت‌قندی 169 مورد (3/22%)، علل ‌ناشناخته 148 مورد (6/19%‌)) بوده است. شایع‌ترین علت دیالیز در مورد دیالیز صفاقی گلومرولونفریت مزمن 11 مورد (4/32%) و پس‌از آن دیابت 9 مورد (5/26%) و در مرتبه سوم پس‌از آن علل ناشناخته چهار مورد (8/11%) می‌باشد. مقادیر متوسط هموگلوبین، کراتینین، کلسیم و فسفر برای بیماران همودیالیزی به‌ترتیب mg/dl 42/11، mg/dl 5/8، mg/dl 93/8، mg/dl 03/6 بود. در حالی‌که متوسط هموگلوبین، کراتینین، کلسیم و فسفر در بیماران دیالیز صفاقی به‌ترتیب برابر بود با mg/dl 2/11، mg/dl 52/8، mg/dl 41/9، mg/dl 40/5. در مقایسه متوسط سن، توزیع جنس، بیماران دیالیز صفاقی و همودیالیزی‌ها تفاوت آماری مشاهده نشد (05/0‍>p)

نتیجه‌گیری: تفاوت مشخص و معنی‌دار آماری بین میزان متوسط هموگلوبین، کراتینین، ‌کلسیم و فسفر بیماران، ‌همچنین متوسط سن و توزیع از نظر جنس و میزان شیوع HCV آنتی‌بادی و HbsAg در بین بیماران همودیالیزی و دیالیز صفاقی مشاهده نشد.


حمیدرضا احمدی‌آشتیانی، نیما حکمت‌ناظمی، شمسعلی رضازاده، بنفشه غلامحسینی، محمد بقایی، امیر هوشنگ احسانی، حسین رستگار،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه آسیب‌های پوستی ناشی از اشعه فرابنفش، نیاز به محصولات ایمن، ‌ارزان، در دسترس و محافظ در برابر پرتو فرابنفش خورشید را بیش از پیش نموده است. سیلیمارین موجود در گیاه خارمریم دارای اثرات محافظتی در برابر پرتو فرابنفش خورشید است. در این تحقیق اثرات مصرف موضعی کرم حاوی سیلیمارین در جلوگیری از اثرات سوء پرتو فرابنفش بر پوست با استفاده از یافته‌های هیستوپاتولوژیک و بالینی  ارزیابی شد.

روش بررسی: 75 خوکچه هندی آلبینو به طور تصادفی به پنج گروه 15 تایی تقسیم شدند. موهای پشت حیوانات در ابعاد دو سانتی‌متر مربع تراشیده شد. در گروه اول تیماری صورت نگرفت. در گروه دوم وازلین، در گروه سوم   کرم پایه بدون عصاره سیلیمارین، در گروه چهارم عصاره سیلیمارین و در گروه پنج کرم حاوی عصاره سیلیمارین استفاده شد. پس از دریافت ماده مورد نظر، خوکچه‌ها به مدت 45 دقیقه اشعه فرابنفش دریافت کردند. پس از 50   روز بررسی بالینی خوکچه‌ها، آسان‌کشی شدند و نمونه‌گیری پوستی به‌عمل آمد.

یافته‌ها: در بررسی بالینی مواردی چون پوسته پوسته شدن جلد، برنزه شدن پوست، همچنین ادم جلدی و در بررسی میکروسکوپیک ضایعات پاتولوژیکی از قبیل هایپرکراتوز و هایپرپیگمانتاسیون اپیدرم، اگزوسیتوز، اکانتوز، پری‌فولیکولیت، ادم و افزایش ضخامت درم دیده شد. مقایسه آماری گروه یک و گروه پنج، در اکثر شاخص‌ها اختلاف معنی‌داری را نشان می‌دهد (01/0p<).

نتیجه‌گیری: مصرف موضعی کرم حاوی عصاره سیلیمارین می تواند در پیشگیری از ضایعات ناشی از پرتو فرابنفش در خوکچه هندی موثر باشد. بررسی یافته‌های بالینی و هیستوپاتولوژیک نتایج مشابهی را با نتایج روش‌های آنزیمی ارائه می‌دهد.


سید مسعود مجیدی تهرانی، حمید قادری، مهنوش فروغی، منوچهر حکمت، محمود بهشتی منفرد، حسن تاتاری، سیدمحسن میرحسینی، ضرغام حسین احمدی، زهرا انصاری اول، سیده عادله میر جعفری،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص و درمان میگزوم قلبی وابسته به تکنولوژی است. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر پیشرفت روش‌های تشخیصی و درمانی طی سال‌های گذشته بر تظاهرات بیماری، تشخیص زودرس و یا درمان میگزوم قلبی بود. روش بررسی: 18 بیمار مبتلا به میگزوم قلبی‏ که در فاصله سال‌های 1392-1382 به بیمارستان شهید مدرس مراجعه و با تشخیص توده قلبی تحت عمل جراحی قرار گرفتند بررسی شدند و بعد از تایید تشخیص پاتولوژی متغیرهایی مانند سن، جنس، نحوه تظاهر و تشخیص بیماری، روش‌های درمانی و نتایج نهایی آن مورد بررسی قرارگرفت. یافته‌ها: هفت نفر مرد و 11 نفر زن با متوسط سن 05/53 سال (13 تا 76 سال) مورد بررسی قرار گرفتند. تنگی نفس (3/33%)6، طپش قلب (7/16%)3 و درد قفسه سینه (7/16%)3 شایع‌ترین علل مراجعه بود و چهار بیمار نیز خود را با علایم آمبولی نشان دادند. (4/94%)17 مورد تومور اولیه و یک مورد (6/5%) عود بود. محل تومور در (9/88%)16 مورد در دهلیز چپ بود. بعد از برداشتن تومور در (9/38%)7 مورد نقص سپتوم به‌صورت اولیه و 9 مورد با پچ پریکارد ترمیم شدند. یک بیمار هم‌زمان تحت عمل CABG و یک بیمار نیز تحت عمل ترمیم دریچه پولمونر قرار گرفتند. (8/77%)14 بیمار بدون معلولیت خاصی مرخص شدند. یک بیمار دچار بلوک قلبی‏، دو بیمار با عوارض عصبی ناشی از آمبولی مغزی و یک مورد (6/5%) مرگ بیمارستانی رخ داد. نتیجه‌گیری: مقایسه یافته‌های دو دهه میگزوم قلبی نشان داد که علی‌رغم پیشرفت‌های تشخیصی و افزایش مراکز درمانی، پیشرفت روش‌های تشخیصی نتوانسته در کاهش سن تشخیص آن یا نوع تظاهرات بالینی یا کاهش عوارض و یا کاهش سایز تومور در زمان عمل جراحی تغییر واضحی ایجاد کند.
اعظم السادات موسوی، مژگان کریمی زارچی، نادره بهتاش، مهناز مختاری گرگانی، نیلی مهرداد، میترا روحی، سید حسین حکمتی مقدم،
دوره 72، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: آمار سازمان بهداشت جهانی نشانگر این است که یک زن از هر ۵۵ زن در جهان مبتلا به سرطان تخمدان در مقطعی از زندگیش می‌شود. سن شایع ابتدا به سرطان تخمدان بعد از 50 سالگی می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی نقش کموتراپی داخل صفاقی با کربوپلاتین به‌عنوان درمان نگهدارنده در کاهش میزان عود و افزایش میزان بقای مبتلایان به سرطان پیشرفته‌ی تخمدان و همچنین بررسی سمیت این روش درمانی می‌باشد. روش بررسی: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی در بخش انکولوژی زنان بیمارستان ولی‌عصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی تهران طی سال‌های 1389-1384 انجام شد. 30 بیمار مبتلا به سرطان اپیتلیالی تخمدان با Stage II-IV به صورت غیرتصادفی ساده وارد مطالعه شدند. 18 بیمار در گروه کموتراپی داخل صفاقی و 12 بیمار در گروه شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله سه هفته پس از شیمی درمانی وریدی در سه دوره به فاصله‌ی 21 روز، شیمی درمانی داخل صفاقی با کربوپلاتین دریافت کردند. بقای عمر دو و پنج ساله، بقای عمر بدون بیماری (فاصله‌ی زمانی اتمام درمان تا عود بیماری)، بقای کلی، توکسیسیتی و عود، ثبت و آنالیز شد. یافته‌ها: میانگین سن بیماران در گروه مورد 6/8±4/52 سال و گروه شاهد 5/11±1/55 سال بود. میانگین بقای بدون عود در بیماران گروه مورد 6/8±13 و در گروه شاهد 3/4±5/9 ماه بود. میانگین مدت بقا در گروه مورد 5/16±39 و در گروه شاهد 2/16±8/30 ماه به‌دست آمد که در هیچکدام از موارد بالا تفاوت معنادار نبود (05/0P>). میزان بقای کلی در گروه کموتراپی همراه با کربوپلاتین 2/72% و در گروه بدون کموتراپی داخل صفاقی 3/33% بود. فراوانی سمیت در گروه مداخله 6/5% بود که شامل دردهای خفیف و متوسط شکمی و تهوع و استفراغ بود. نتیجه‌گیری: درمان نگهدارنده به‌روش داخل صفاقی به‌صورت معناداری باعث افزایش میزان بقا، کاهش چشمگیر عود و مرگ بیماران نمی‌شود، هر چند سمیت بالایی برای این روش دیده نشد.
سرور روز افزای، خدیجه حکمت، کبری شجاعی، پوراندخت افشاری، محمد بهادرام،
دوره 72، شماره 5 - ( مرداد 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: واژینوز باکتریال شایعترین علت ترشحات غیر‌طبیعی در زنان سن باروری و یکی از شایعترین علل مراجعه به درمانگاه‌های زنان محسوب می‌شود. از عوامل دخیل در پاتوژنز و عود مکرر این بیماری می‌توان به افزایش pH محیط واژن به‌دنبال کاهش تعداد لاکتوباسیل‌ها و در نتیجه افزایش تعداد باکتری‌های بی‌هوازی اشاره کرد. شیوع این بیماری بین 30-10% ذکر شده است. معیارهای Amsel به‌عنوان آزمونی تشخیصی در واژینیت باکتریایی استفاده می‌شود. این مطالعه با هدف بررسی اثر شیاف لاکتوباسیل بر بهبودی و عود بیماران مبتلا به واژینوز باکتریال انجام گرفت. روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، 130 بیمار با تشخیص واژینوز باکتریال و استفاده از معیار Amsel با مبنای علایم بالینی، وارد مطالعه شدند. این افراد به‌طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با مترونیدازول خوراکی به‌همراه شیاف لاکتوباسیل و گروه دوم تحت درمان با مترونیدازول و شیاف دارونما قرار گرفتند. پی‌گیری بیماران در هفته یک و چهار درمان انجام شد. یافته‌ها: بیماران در دو گروه میانگین سنی کمتر از 32 سال داشتند. معیارهای Amsel و میزان بهبودی بیماران در هر دو گروه طی هفته یک و چهار پس از درمان، نسبت به شروع مطالعه به‌طور معناداری بهبود یافت، لیکن در گروهی که مترونیدازول را به‌همراه لاکتوباسیل دریافت کردند نسبت به گروه شاهد در موارد ذکر شده به‌طور معناداری بهبودی بیشتری را نشان دادند (0001/0P<). نتیجه‌گیری: با توجه به اثرات حفاظتی لاکتوباسیل‌ها در مقابله با پاتوژن‌های بی‌هوازی و اثرات منفی مترونیدازول بر لاکتو-باسیل‌های واژن، استفاده از شیاف لاکتوباسیل همراه با مترونیدازول، به‌خصوص در بیماران با عفونت راجعه مفید می‌باشد.
منوچهر حکمت، حمید قادری، سیده عادله میرجعفری، شهرام رجایی بهبهانی، مهران شاه زمانی، غلامرضا معصومی،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری تترالوژی فالوت (TF) را به‌عنوان بیماری با حجم بطن چپ نرمال یا کمی کمتر از نرمال می‌شناسند. با توجه به اینکه در بعضی بیماران نژاد آسیایی تفاوتی در نوع تترالوژی فالوت دیده شده است، هدف از انجام این مطالعه بررسی سمت چپ قلب با تعیین Z value میترال در بیماران ایرانی مبتلا به تترالوژی فالوت بود.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه آینده‌نگر و توصیفی بود که تمام بیمارانی که از ابتدای فروردین ۱۳۹۱ تا فروردین ۱۳۹۴ با تشخیص تترالوژی فالوت به بیمارستان شهید مدرس تهران مراجعه و کاندید جراحی شده بودند، وارد مطالعه شدند. پس از تعیین روش درمانی و نیاز به جراحی، سایز میترال و Z value میترال مشخص شدند. در این مطالعه متغیرهای سن، جنس، قد، وزن، Body surface area (BSA)، سایز دریچه میترال، Z-score (Z-score یا Z value پس از تعیین سایز میترال توسط اکو و مشخص کردن BSA بیمار، براساس نمودار استاندارد موجود تعیین می‌گردید) دیگر آنومالی‌های همراه، تعداد دفعات عمل جراحی، نوع عمل‌های جراحی پیشین و نوع عمل جراحی کنونی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: در مجموع ۸۰ بیمار طی سه سال وارد مطالعه شدند که (۳۶/۳%)۲۹ مرد و (۶۳/۸%)۵۱ زن بودند. میانگین سنی ۳/۳۷±۷/۱۵ سال بود. اندازه سایز میترال با اِکو در بیماران اندازه‌گیری شد که mm ۵/۹۹±۱۶/۲ بود و در محدوده mm ۲۷-۱۰ بود. میزان Z valve میترال در مجموع SD ۲/۱۱±۳/۰۹ - و در محدوده SD ۷/۱- تا SD ۱/۳+ بود.
نتیجه‌گیری: میزان Z value میترال به‌میزان چشمگیری کمتر از میزان نرمال (SD ۲ ± ۰) بوده است که می‌تواند نشان‌دهنده هایپوپلاستیک بودن بطن چپ در بیماران تترالوژی فالوت ایرانی باشد.

 

مهرناز نیکخواه بداغی، ایرج ملکی، شهرام آگاه، آزیتا حکمت‌دوست،
دوره 76، شماره 11 - ( بهمن 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: التهاب مزمن و استرس اکسیداتیو دو عامل تعیین‌کننده شروع و شدت بیماری کولیت اولسروز (Ulcerative colitis) می‌باشند. پژوهش کنونی با هدف بررسی اثر زنجبیل به‌عنوان یک ماده خوراکی ضد التهاب و آنتی‌اکسیدان بر کیفیت زندگی، فعالیت بیماری و نیز سطح سرمی برخی از فاکتورهای التهابی و استرس اکسیداتیو بیماران کولیت اولسروز خفیف تا متوسط فعال صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور کنترل‌شده با دارونما بوده که در کلینیک تغذیه و رژیم درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در بازه زمانی آبان ۱۳۹۶ تا تیر۱۳۹۷ به انجام رسید. ۴۶ بیمار مبتلا به کولیت اولسروز خفیف تا متوسط فعال روزانه چهار عدد کپسول حاوی mg ۵۰۰ پودر ریشه خشک‌شده زنجبیل یا دارونمای مشابه را به‌مدت شش هفته همراه با وعده‌های غذایی مصرف کردند. فعالیت بالینی بیماری، کیفیت زندگی افراد با استفاده از پرسشنامه‌های دقیق و معتبر و نیز سطح سرمی فاکتورهای Total antioxidant capacity (TAC)، Malondialdehyde (MDA)، Tumor necrosis factor-α (TNF-α)، High-sensitivity C-reactive protein (hs-CRP) و Nuclear factor kappa B (NF-κB) پیش و پس از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: مصرف زنجبیل سطح فاکتور MDA سرم را در گروه آزمون نسبت به گروه دارونما کاهش داد (۰/۰۴P=). افزون‌براین فاکتور TNF-α و فعالیت بیماری در گروه مصرف‌کننده زنجبیل پس از شش هفته مداخله نسبت به ابتدای مطالعه کاهش یافت درحالی‌که افزایش امتیاز کیفیت زندگی در این گروه نسبت به ابتدای مطالعه از نظر آماری معنادار نبود (۰/۰۵P>).
نتیجه‌گیری: مصرف g ۲ پودر ریشه خشک‌شده زنجبیل به‌مدت شش هفته موجب کاهش استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به کولیت اولسروز خفیف تا متوسط فعال می‌شود.

محمدرضا چشم‌یزدان، رضا دهنویه، موسی بامیر، آتوسا پورشیخعلی، سمیه نوری حکمت،
دوره 77، شماره 8 - ( آبان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: جایگاه هر حوزه موضوعی در تولیدات علمی می‌تواند نشان‌دهنده توانمندی عملکرد علمی آن حوزه باشد. از آن‌جایی که زنان و زایمان یکی از مهمترین رشته‌های بالینی در حوزه علوم‌پزشکی است، از این‌رو این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تولیدات علمی حوزه زنان و زایمان پیش و پس از طرح تحول نظام سلامت انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه علم‌سنجی که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ در مقالات ایرانی از دیدگاه شاخص‌های تعداد مدارک تولیدی، تعداد استنادات دریافتی، میزان استناد به هر مقاله و شاخص H، حوزه زنان و زایمان که براساس پایگاه Web of Science انجام شده است.
یافته‌ها: میانگین میزان استناد به هر مقاله، تعداد مدارک و تعداد استنادات در ۵ سال پیش از طرح تحول نظام سلامت،  به‌ترتیب برابر با ۱۰/۴۴، ۱۹۶/۶ و ۱۷۵۰/۶ و در ۵ سال پس از اجرای طرح، برابر با ۳/۸۹، ۲۸۲/۶ و ۱۰۳۱/۴ می‌باشد. همچنین در حوزه، زنان و زایمان، میزان همکاری جهانی پیش و پس از طرح تحول سلامت، به‌ترتیب برابر با ۱۳/۰۶ و ۱۳/۲۵ می‌باشد. رمضانی تهرانی با ۱/۹۱ پرتولیدترین نویسنده و دانشگاه علوم پزشکی تهران با ۲۳/۷۷% بالاترین سازمان تولیدکننده و موضوع زنان و زایمان با ۶۶/۸۸% بیشترین سهم تولیدات علمی این حوزه را پوشش داده است.
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان می‌دهد، تولیدات علمی حوزه زنان و زایمان، از لحاظ کمیت (تعداد مدارک) پس از طرح تحول نظام سلامت روندی رو به رشدی داشته، اما از نظر کیفیت (استناد، شاخص H) رو به کاهش است. همچنین همکاری‌های جهانی پس از طرح تحول نظام سلامت افزایش یافته است و بیشترین همکاری این حوزه با کشور آمریکا و کمترین با کشورهای آسیایی بوده است.

امیرحسین احمدی حکمتی‌کار، صادق امانی شلمزاری، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 79، شماره 4 - ( تیر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرینات شدید و طولانی‌مدت منجر به تغییر در عملکرد سلول‌های سیستم ایمنی در ورزشکاران می‌شوند و آنها را مستعد ابتلا به عفونت‌های ویروسی مانند بیماری کووید-19 می‌نمایند. هدف از این گزارش کوتاه ارایه پروتکل‌های مرتبط با ورزشکاران برای پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های عفونی بوده است.
روش بررسی: برای بررسی پاسخ‌های سیستم ایمنی به‌دنبال فعالیت‌های ورزشی، مقالات از تمام پایگاه‌های اطلاعاتی Science Direct، PubMed، Scopus، Web of Science، Springer، Google Scholar، SID در اردیبهشت 1400 جمع‌آوری شدند و جدیدترین مقالات انتخاب شدند.
یافته‌ها: انجام فعالیت ورزشی با شدت بالا می‌تواند در سرکوب سیستم ایمنی موثر باشد. در نظر گرفتن اصول تمرین می‌تواند به ورزشکاران در بهبود پاسخ‌های سیستم ایمنی کمک کند.
نتیجه‌گیری: با توجه به پاندمی بیماری کرونا و ناشناخته بودن آن، ارایه برخی از رهنمودهای بهداشتی و تغذیه‌ای برای شروع تمرینات و مسابقات ورزشی به‌منظور پیشگیری از انتقال این بیماری در دستور کار مقاله حاضر قرار گرفته است.

فریده ظفری زنگنه، صمد محمدنژاد، محمد مهدی نقی‌زاده، مریم باقری، الناز حکمت،
دوره 79، شماره 11 - ( بهمن 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کانکسنها (Connexin) پروتیین غشایی در ساختار اتصال شکافی یا گپ‌‌ جانکشنها هستند که عهده‌دار انتقال یون‌ها و مولکول‌های پیام‌رسان به تخمک‌اند. هدف این مطالعه بررسی نقش گیرنده بتا-دو آدرنرژیک در روند رشد فولیکول براساس بیان ژن دو کانکسن (Connexin 37 و 43 گپ‌ جانکشن‌هاست که نقش اولیه را در از سرگیری مجدد روند میوتیک و بلوغ اووسیت دارند.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی از فروردین 98 تا آبان 1399 در مرکز تحقیقات بهداشت باروری بیمارستان امام خمینی تهران در دو گروه مطالعه (زنان با پاسخ ضعیف تخمدان) و کنترل (زنان اهدا‌کننده تخمک) انجام شد. هر گروه با معیار بولونیا (Bologna) و ضوابط ورود اندکس توده بدنی زیر m2/kg 28 و محدوده سنی45-20 سال و ضوابط خروج عدم مصرف دارو به‌جز تحریک‌کننده‌های تخمدان و عدم ابتلا به بیماری وارد مطالعه شدند. سیکل تحریک تخمک‌گذاری اجرا و کومولوس‌ها پس از پانکچر جدا و در محیط کشت سلولی قرار گرفتند. ایزوپروترنول (آگونیست) و پروپرانولول (آنتاگونیست) گیرنده بتا-دو با غلظتnM  100 به محیط اضافه و استخراج RNA انجام و cDNA سنتز گردید. بیان ژن توسط تکنیک Real-time PCR تعیین شد.
یافته‌ها: بیان ژن هر دو کانکسن (Connexin) در گروه مطالعه بدون دارو (001/0P<)، پروپانولول (001/0P<) و ایزوپروترنول (001/0P<) نسبت به گروه کنترل تغییر معنادار داشت. ایزوپروترنول سبب کاهش و پروپانولول منجر به افزایش بیان ژن گردید (001/0P<).
نتیجه‌گیری: این نتایج نشان داد که پاسخ ضعیف تخمدان با فعالیت گیرنده بتا-دو در تعامل معنادار است.

حمید ارشدی، پویا حکمتی، حجت‌الله راجی، محمد واسعی، مهرزاد مهدی‌زاده،
دوره 80، شماره 1 - ( فروردین 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: فیستول آپاندیس به مثانه در بیماران مبتلا به کیستیک فیبرزوزیس، موردی نادر است که لحاظ آن در تشخیص‌های افتراقی درد شکم این بیماران مهم می‌باشد. این مورد سومین گزارش از این نوع در بیماران کیستیک فیبروزیس می‌باشد.
معرفی بیمار: در این مقاله یک دختر نه ساله ایرانی مبتلا به کیستیک فیبروزیس که در دی ماه سال 1399، با تشخیص توده مثانه در بیمارستان مرکز طبی کودکان دانشگاه علوم تهران، تحت عمل جراحی قرار گرفت، گزارش می‌شود. در حین جراحی مشخص گردید که این توده در واقع آپاندیس بیمار با تهاجم به دیواره مثانه است، که به‌صورت توده مثانه تظاهر کرده است.
نتیجه‌گیری: نظر به این‌که درد‌های شکمی یک عارضه نسبتا شایع در بیماران کیستیک فیبروزیس می‌باشد، توجه به علل نسبتا ناشایع‌تر نیز در این بیماران، در صورت عدم پاسخ به درمان‌های معمول لازم می‌باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb