14 نتیجه برای داوری تنها
فاطمه داوری تنها، الهام پورمطرود، مهبد کاوه، فریبا یارندی، افسانه خادمی، صدیقه حنطوشزاده، زهرا افتخار،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده
مقدمه: سطح پائین (glucose challenge test) GCT(≤(71mg/dl یک عامل خطر مستقل برای داشتن نوزادی با وزن کم تولد(SGA) است لذا هدف مطالعه ما تعیین کردن روش ساده تری برای برای پیشگوئی وزن تولد نسبت به روش های گرانتر مانند سونوگرافی بود.
مواد و روشها: برای بررسی ارتباط بین سطح GCT (تست اسکرین دیابت در بارداری) با وزن جنین 500 خانم با حاملگی تک قلو که تست را در طی هفتههای 28-24 بارداری انجام داده بودند، وارد مطالعه شدند. سابقه فشارخون، دیابت ودییگربیماریهای طبی قبل از بارداری یا درطی بارداری قبلی وجود نداشت و همگی آنها وزنگیری خوبی حین بارداری نسبت به (body mass index) BMI قبل ازبارداری داشتند. در این مطالعه توصیفی تحلیلی،سن مادر، گراویدیتی BMI,، سطح GCT ،سن حاملگی،جنسیت نوزاد، روش زایمان،وزن نوزاد و آپگار اسکور ارزیابی شدند
یافتهها: میزان وزن کم تولد (small for gestational age) SGA در نوزاد مادرانی که سطحmg/dl80≥ GCT بود، بیشتر بود و از نظرآماری اختلاف معنیداربود (018/0 P=). حساسیت 58% و اختصاصیت 89%و فاصله اطمینان 95% (545/0-162/0). relative risk=2.28,
نتیجه گیری و توصیه ها: سطح پائین GCTبا وزن کم تولد ارتباط دارد و میتواند به عنوان یک تست پیشگوئی کننده وزن کم تولد به کار رود یا حتی تداخلات تغذیهای را مد نظر قرار دهد.
مهبد کاوه، فاطمه داوری تنها، مرجان پاشائی مقدم،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: وجود بند ناف دور گردن پدیده شایعی است که ممکن است هنگام تولد دیده شود بطوری که عده ای آن را قسمتی از زندگی طبیعی داخل رحمی می دانند. البته همیشته این سوال مطرح بوده است که آیا این بند ناف دور گردن می تواند باعث دیسترس جنینی شود یا نه؟ هدف از این مطالعه پیدا کردن ارتباط بند ناف دور گردن و تعداد حلقه های آن با وزن جنینی است. یکی از علائم دیسترس طولانی مدت جنین کاهش وزن هنگام تولد می باشد وزن کم هنگام تولد می تواند بازده زندگی آینده فرد را کاهش داده و از کیفیت زندگی بکاهد پس این نوزادان باید شناسائی شده و مراقبت بهتر و بیشتری داشته باشند.
مواد و روشها: در این مطالعه cross sectional 252 نوزاد با بند ناف دور گردن در فاصله سالهای 1382-1381 در بیمارستان میرزاکوچک خان مورد بررسی قرار گرفتند که با توجه به متغیرهای مادری و جنینی مقایسه و طبقه بندی شدند. عوامل مادری مورد بررسی شامل سن، تعداد حاملگی، تعداد زایمان، وجود سابقه بند ناف دور گردن در زایمان قبلی، وزن هنگام تولد، داشتن اضافه وزن، دیابت و فشار خون مادر بود و عوامل نوزادی شامل سن حاملگی، جنس نوزاد، وزن هنگام تولد و تعداد حلقه بند ناف دور گردن است.
یافته ها: کمترین سن مادران 17 سال و بیشترین آن 43 سال بود. مادرانی که در زایمان اخیر نوزاد با بند ناف دور گردن داشتند پاریتی دو یا بیشتر بودند. تعداد حلقه 179(71%) مورد فقط یک دور حلقه دور گردن و 8/25% دو دور بند ناف دور گردن و 7 مورد سه حلقه و یک مورد 4 حلقه دور گردن داشت. از میان 252 مورد تولد 111(44%) نفر دختر و 141(56%) نفر پسر بودند. بیشترین سن حاملگی 42 هفته در 4/2% از نوزادان و کمترین سن حاملگی 30 هفته در 2/1% موارد بود. بیشترین جمعیت موالید در 39 هفته 8/21% و کمترین جمعیت در نوزادان 33-32 هفته 4/0% بود. 185(4/73%) مورد حاصل زایمان طبیعی و 67(6/26%) مورد حاصل سزارین بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه مشاهده شد که اگر تعداد حلقه های بند ناف دور گردن زیاد باشد به صورت عکس باعث کاهش وزن جنین می شود. جنس نوزاد در این اتفاق تاثیری نداشت البته اندکی در بین پسران بیشتر بود ولی با توجه به اینکه نوزادان عمدتاً ترم بودند شانس وجود بند ناف دور گردن افزایش می یافت. ارتباط بدست آمده از نظر آماری معنی دار نبود که شاید علت آن مراقبت بهتر دوران بارداری در یک مرکز دانشگاهی باشد که در مرکز شهر قرار داشته و مورد توجه افراد نسبتاً آگاه به نظر می رسد.
فاطمه داوری تنها، مهرناز ولدان، مهبد کاوه، سعیده باقرزاده جلیل وند، معصومه حسنزاده،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده
زایمان زودرس به زایمان قبل از هفته 37 حاملگی اطلاق میشود و احتمال عود آن در حاملگیهای بعدی حدود 8-6% میباشد. سابقه وضع حمل زودرس ارتباط مستقیمی با زایمان زودرس بعدی دارد. بزرگترین علت مرگ نوزادان در کشورهای پیشرفته تولد نارس است اما مهمتر از آن ناتوانیهای ماندگار در نوزادان بازمانده نارس است که این مسئله برای خانواده و جامعه مشکلات اقتصادی زیادی را ایجاد میکند. پس با یافتن عوامل موثر در عود میتوان از شیوع این عارضه اجتنابناپذیر پیشگیری کرد. هدف این مطالعه بررسی عوامل خطر برای عود زایمان زودرس در میان زنان با سابقه زایمان زودرس قبلی است
روش بررسی: در این مطالعه که به روش شاهد موردی آیندهنگر انجام شد مراجعین به سه بیمارستان دانشگاهی بزرگ شامل بیمارستانهای امامخمینی، شریعتی و میرزاکوچکخان در فاصله سالهای 82-1381 مورد بررسی قرارگرفتند. معیارهای ورود به مطالعه کلیه خانمها با سابقه زایمان زودرس (36-22 هفته) بودند و معیارهای خروج زایمان شکم اول و مواردی بودند که ختم حاملگی به علت اندیکاسیون پزشکی انجام شده بود. اطلاعات جمعآوری شده در برنامه SPSS ویراست 10 وارد شده و آنالیز آماری با استفاده از T-test,X² انجام گرفت
یافتهها: از مجموع 6537 مورد زایمان انجام شده در این سه مرکز 539 مورد زایمانهای زودرسی بودند که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، که از این تعداد 47 مورد آن عود زایمان زودرس بود (گروه مورد) و492 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. شیوع عود زایمان زودرس7/8% بود.
نتیجهگیری: اشکالات آناتومیک رحم، بیماریهای زمینهای مادر از قبیل قلبی، کلیوی، تیروئیدی و نیز گروه خونی A با عود زایمان زودرس رابطه معنیدار داشتند.
نسرین نیرومند، فاطمه داوری تنها، مهبد کاوه،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
هدف از این مطالعه ارزیابی شیوع برخی عوارض پریناتال در دوقلوئی با ناهمگونی وزن بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی 490 نوزاد دوقلوئی معادل 245 بارداری دوقلو که در فاصله سالهای 1382-1378 در بیمارستان میرزاکوچکخان زایمان کردند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات مادری و نوزادی برای هر زایمان جمعآوری شد که شامل ناهمگونی وزن، سن بارداری، سن مادر، پاریتی مادر، جنسیت نوزاد، مرگ نوزادی، سپتیسمی نوزادی، روش زایمان، هیپربیلیروبینمی، تعویض خون و مدت بستری در بیمارستان بود.
یافتهها: متوسط سن مادر 78/4±26 سال بود و 8/51% از مادران نولیپار بودند. متوسط سن بارداری 73/2±02/35 هفته بود که 9/15% از این زایمانها قبل از 32 هفته بودند. میزان مرگ نوزادی 8/7% بود و بیشتر در نوزادان پسر و مادران چندزا رخ داده بود. متوسط زمان بستری در بیمارستان 45/4±07/6 روز بود، که در ناهمگونی وزن≥20% معادل 5/8 روز بود و در نوزادان مادرانی که کمتر از20 سال بودند به 14/9 روز رسید. در اختلاف وزن بین 34-30% سپتیسمی بیش از همه شیوع داشت (3/31%) و هیپربیلیروبینمی در این گروه شیوع 25% داشت که منجر به تعویض خون گردید. در سن مادر کمتر از 20 سال و بالای 35 سال میزان هیپربیلی روبینمی بیشتر بود.
نتیجهگیری: با افزایش ناهمگونی وزن در دوقلوها میزان عوارض پریناتال افزایش مییابد.
فاطمه رحیمی شعرباف، فاطمه داوری تنها، شیرین نیرومنش، نسترن صالح، مهرناز ولدان، نسرین نیرومند، مرضیه غفارنژاد،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده
این مطالعه جهت بررسی رابطه مایع آمنیوتیک مکونیومی با تب و عفونت پس از زایمان انجام شده است. روش بررسی: مطالعه کوهورت و آیندهنگر روی 573 خانم حامله ترم انجام شد؛ 280 نفر با مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم با 293 نفر با مایع آمنیوتیک شفاف با شرایط یکسان که تحت عمل سزارین قرار گرفتند از نظر بروز تب و عفونت پس از زایمان با هم مقایسه شدند. خانمهایی که دارای بیماری مدیکال، زایمان طولانی، پاره شدن طولانی پردههای جنینی، عمل سزارین عارضهدار و عفونت قبل از عمل بودند از مطالعه حذف شدند.
یافتهها: در میان 573 خانم حامله ترم 82 نفر (14%) تب داشتند؛ که 42 نفر در گروه مکونیوم و 40 نفر در گروه شفاف قرار داشت (3/0p=). تب طولانیتر از 24 ساعت در (33 نفر) گروه مکونیوم 5/6% در مقابل 7/2% در گروه شفاف ایجاد شد (05/0p<) و 1/3-3/1 CI: 95% 98/1 RR:. آندومتریت در 22 مورد (4%) دیده شد که 14 نفر (5%) در گروه مکونیوم و هشت نفر (2%) در گروه شفاف وجود داشت 05/0p و 4/3-3/1 CI: 95% 3/2 RR: و عفونت زخم 7/1% در گروه مکونیوم در مقابل 68/0% در گروه شفاف وجود داشت (7/0p=).
نتیجهگیری: آغشته بودن مایع آمنیوتیک به مکونیوم یک عامل خطر مستقل برای آندومتریت بعد از زایمان میباشد.
فاطمه رحیمی شعرباف، زینب السادات موسوی فخر، فاطمه داوری تنها،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: نشان داده شده که میزان روی سرم در خانمهای حاملۀ مبتلا به دیابت بارداری پایینتر از حاملههای نرمال است. هدف این مطالعه بررسی میزان روی سرم در حاملههای دیابتیک و غیر دیابتیک و همچنین تاثیر تجویز مکمل روی در GDM میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه در مرحلۀ اول 70 نفر از حاملههای 24 الی 28 هفته مراجعهکننده به درمانگاه پره ناتال بیمارستان میرزا کوچک خان بررسی شدند و به دو گروه 35 نفره (حاملههای نرمال و مبتلایان به دیابت بارداری) تقسیم شدند و میزان روی سرم آنها مقایسه شد و در مرحلۀ دوم حاملههای دیابتیک تحت درمان با انسولین به دو گروه تقسیم شده و به یک گروه مکمل روی تجویز شد و وزن نوزاد و میزان انسولین آنها مقایسه شد.
یافتهها: در گروه مبتلا به دیابت حاملگی میانگین میزان روی سرم پایینتر از حاملهای نرمال بود (83/94 در برابر 49/103 با (0001/0
.
نتیجهگیری: میزان روی سرم در حاملههای مبتلا به دیابت بارداری به میزان معنیداری کاهش مییابد و تجویز مکمل روی به مبتلایان دیابت بارداری میتواند از ماکروزومی جنین جلوگیری کند.
مهرناز ولدان، مهشید مریدی، فاطمه داوری تنها، فاطمه رحیمی شعرباف، زهرا الهی پناه،
دوره 66، شماره 11 - ( 11-1387 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و
هدف: تست بیوفیزیکال پروفایل بهصورت رایج جهت ارزیابی سلامت
جنین و تشخیص وجود هیپوکسی و اسیدوز در جنین مورد استفاده قرار میگیرد. مداخلاتی
که براساس تست بیوفیزیکال پروفایل غیرطبیعی صورت گرفته منجر به کاهش مورتالیتی پریناتال
و همچنین کاهش فلج مغزی شده است. تست شامل ارزیابی پنج متغیر شامل تست غیراسترسی،
تنفس جنین، حرکات جنین، تونیسیته جنین و حجم مایع آمنیوتیک میباشد. هدف از این مطالعه
تعیین ارتباط فاکتورهای مختلف فعالیت بیوفیزیکی جنین با درجات مختلف اسیدوز جنین
میباشد.
روش بررسی: در طی یک مطالعه آیندهنگر 140 بیمار با حاملگی تکقلو و سن
حاملگی 28 تا 42 هفته که قبل از شروع مراحل زایمانی کاندید سزارین شدند مورد بررسی
قرار گرفتند. 24 ساعت قبل از انجام عمل سزارین پروفیل بیوفیزیکی جنین انجام شد سپس
بلافاصله بعد از زایمان نوزاد بهطریقه سزارین، cm20-10
از بندناف بهصورت دوبل کلامپ شده و PH خون شریانی بند
ناف اندازهگیری شد. (PH کمتر از 2/7 جهت تشخیص اسیدوز بهکار رفت).
یافتهها: میانگین
سن مادران در این مطالعه 42/27 سال بود. پروفیل بیوفیزیکی جنین
ارتباط قابلتوجهی با PH خون بندناف داشت. حساسیت، ویژگی، ارزش
اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی پروفیل بیوفیزیکی جنین بهترتیب 9/88%، 6/88%،
50%، 1/98% بود.
نتیجهگیری: اولین تظاهر اسیدوز جنین بهصورت تست بدون استرس غیرراکتیو و
کاهش تنفس جنین میباشد، در اسیدمی پیشرفته حرکات جنین و تون جنین تحت تاثیر قرار میگیرند.
بهتر است در ارزیابی بیوفیزیکی جنین علاوه بر نمره بهدست آمده به فاکتورهای مختلف
بیوفیزیکی نیز توجه کرد.
نسرین مقدمی تبریزی، بنفشه امینیخواه، فاطمه داوری تنها،
دوره 67، شماره 3 - ( 3-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان زودرس (Preterm labor) به زایمان قبل از 37 هفته کامل حاملگی اطلاق میشود که عامل حدود دوسوم مرگ و میرهای نوزادی را تشکیل میدهد و یکی از جدیترین مشکلات مامایی محسوب میشود. زایمان زودرس شایعترین علت مورتالیتی و موربیدیتی نوزادان بهشمار میرود. در این مطالعه ارتباط زایمان زودرس خودبهخودی و القا شده با شاخص توده بدنی مادر بررسی گردید.
روش بررسی: 250 خانم باردار سالم و بدون ریسک فاکتور زایمان زودرس براساس شاخص توده بدنی تقسیمبندی شدند. از نظر ارتباط شاخص توده بدنی، نحوه وزنگیری در طی دوران حاملگی و نوع زایمان مورد بررسی قرار گرفتند. میزان زایمان زودرس خودبهخودی و القا شده در هر دو گروه مقایسه شدند.
یافتهها: زنان چاق سن حاملگی بیشتری در زمان ختم حاملگی داشتند (66/1±34/38 هفته در مقابل 44/2±61/37، 006/0
p=) میزان زایمان زودرس خودبهخودی قبل از 37 هفتگی به وضوح در زنان چاق کاهش یافته بود (8/16% در مقابل 2/31%، 008/0p=) زنان چاق نوزادانی با وزن بیشتر داشتند (75/596±95/3354 در مقابل 35/558±024/31، 001/0p=) و میزان سزارین در زنان چاق بیشتر بود (6/69% در مقابل 8/52%،
006/0p=). وزنگیری کل دوران حاملگی ارتباط با شاخص توده بدنی (BMI) مادر قبل از حاملگی و زایمان زودرس نداشت (93/7±41/14 در مقابل 94/4±78/13، 4/0p=).
نتیجهگیری: در این پژوهش یک رابطه معکوس بین شاخص توده بدنی
(BMI) قبلاز حاملگی و زایمان زودرس خودبهخودی قبل از 37 هفتگی وجود دارد و بررسیهای بیشتری جهت تحقیق مکانیسمهای مختلف زایمان زودرس خودبهخودی و القا شده در زنان چاق و غیر چاق ضروری است. همچنین چاقی مادر قبل از حاملگی با زایمان زودرس خودبهخودی کمتری ارتباط دارد.
فاطمه داوری تنها، فاطمه خان محمدی، مامک شریعت، مهبد کاوه، نسرین نیرومند،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: هموسیستیین بالا یک عامل خطر شناختهشده برای بیماریهای قلبی- عروقی و پرهاکلامپسی، سقط مکرر و دیابت تیپ 1 و 2 میباشد. هدف این مطالعه تعیین سطح هموسیستیین سرم ارتباط آن با فولات سرم و ویتامین B12 و پروفیل چربیها در خانمهای مبتلا به دیابت حاملگی و مقایسه آن با خانمهای حامله طبیعی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه از خانمهای حامله مراجعهکننده به درمانگاه پرهناتال بیمارستان میرزا کوچک خان در سن حاملگی 28-24 هفته تست تحمل گلوکز خوراکی با 100 گرم گلوکز بهعمل آوردیم. دو گروه 40 نفره در مطالعه وارد شدند. گروه اول GTT مختل و گروه دوم (گروه شاهد) GTT طبیعی داشتند. در هر دو گروه میزان هموسیستیین، فولات سرم و ویتامین B12 و پروفیل چربیها و HDL, LDL و تری گلیسرید و اسید اوریک اندازهگیری شد.
یافتهها: سطح هموسیستیین گروه GDM بالاتر از گروه شاهد بود (000/0p=) فولات سرم و ویتامین B12 کمتر از گروه شاهد میباشد (01/0p= و 004/0p=). BMI خانمهای مبتلا به GDM اختلاف معنیداری با افراد سالم داشت (0001/0p<). میزان HDL کلسترول افراد دیابتیک کمتر از گروه شاهد بود (006/0p=). میزان تری گلسیرید و کلسترول تام اختلاف معنیداری با گروه کنترل نداشت.
نتیجهگیری: در دیابت بارداری سطح هموسیستیین بالاتر از زنان طبیعی است. این افزایش سطح بهنظر میرسد در ارتباط با GTT مختل باشد. مطالعات بیشتری برای پیگیری این بیماران در دوره پس از زایمان و در دورههای بعدی زندگی مورد نیاز است.
سلوا سادات مصطفوی ده رئیسی، سید مهدی سادات، فاطمه داوری تنها، محمدرضا آقاصادقی، مهدی صفرپور، پریناز عباسی رنجبر، احمد ابراهیمی،
دوره 72، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: لیومیومهای رحمی شایعترین تومور خوشخیم رحمی در زنان میباشد که تقریبا 40-20 درصد زنان در سن باروری به این بیماری مبتلا میباشند. استروژن نقش مهمی در پاتوژنز لیومیوما ایفا میکند. از جمله ژنهای درگیر در بیوسنتز استروژن گلوتاتیون S- ترانسفراز میباشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میان پلیمورفیسم GSTP1 Ile105Val و خطر ابتلا به لیومیوم رحمی در جمعیت ایرانی بود.
روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی از آبان 1391 تا شهریور 1392 روی 50 زن مبتلا به لیومیوم رحمی و 50 زن سالم در انستیتو پاستور ایران انجام گرفت. مولکول DNA ژنومیک این افراد از لکوسیتهای خون محیطی بهروش استاندارد فنل- کلروفرم استخراج شد. پس از استخراج DNA، پلیمورفیسم GSTP1 Ile105Val بهوسیله تکنیک Amplification Refractory Mutation System Polymerase Chain Reaction (ARMS-PCR) تعیین ژنوتیپ گردیدند. بررسی ارتباط میان پلیمورفیسم ایزولوسین/والین و شانس ابتلا به بیماری بهکمک نرمافزار SPSS ویراست 18 انجام شد.
یافتهها: آنالیز دادههای به دست آمده در مورد پلیمورفیسم GSTP1 Ile105Val نشان داد که وجود اختلاف معنادار در فراوانی ژنوتیپی در دو گروه مورد و شاهد بود (0001/0P<). بر مبنای نتایج بهدست آمده حضور آلل والین شانس ابتلا به میوم رحمی در حاملین این الل را در مقایسه با افراد غیرحامل بهطور تقریبی به میزان سه برابر افزایش میداد. 34/3 ((15/6-82/1)CI:، 34/3OR:) برابر بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان دادکه پلیمورفیسم GSTP1 Ile105Val با خطر ابتلا به بیماری لیومیوم رحمی در جمعیت ایران ارتباط دارد. اگرچه انجام مطالعات بیشتر با حجم نمونه بالاتر در سایر جمعیتها و قومیتها به منظور تایید نتایج حاصل در این تحقیق ضروری است.
سلوا سادات مصطفوی ده رئیسی، سید مهدی سادات، فاطمه داوری تنها، محمدرضا آقاصادقی، گلناز بهرامعلی، مهدی صفرپور، احمد ابراهیمی،
دوره 72، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: میومهای رحمی شایعترین تومورهای جامد لگنی در زنان هستند که تقریبا 25% زنان در سنین باروری به این بیماری مبتلا میباشند. آنزیم گلوتاتیون S- ترانسفراز در فرآیند حفاظت سلولی نقش داشته که نقص در آن میتواند با خطر ابتلا به بیماری در ارتباط باشد. بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی نقش پلیمورفیسمهای شایع ژن گلوتاتیون S- ترانسفراز (GSTT1, GSTM1) در استعداد ابتلا به میوم رحمی در جمعیت ایرانی پرداخته شد.
روش بررسی: مطالعه مورد- شاهدی حاضر از آبان ماه 1391 تا شهریور 1392 بر روی 50 زن مبتلا به میوم رحمی و 50 زن سالم در انستیتو پاستور ایران انجام گرفت. DNA ژنومیک از لکوسیتهای خون محیطی به روش Salting out استخراج شد. پلیمورفیسمهای GSTT1 و GSTM1 بهوسیله تکنیک Gap-polymerase chain reaction (gap-PCR) ژنوتیپ شدند.
یافتهها: در این مطالعه افراد مبتلا به میوم رحمی با دامنه سنی 49-16 سال و افراد سالم با دامنه سنی 39-20 سال مورد بررسی قرار گرفتند. یافتههای بهدست آمده نشان داد فراوانی ژنوتیپهای null GSTT1 و GSTM1 در بین گروه بیمار بیشتر از گروه سالم بود. (به ترتیب (8/10-4/1CI:، 009/0P=) و (37/9-35/1CI:، 01/0P=)). از سوی دیگر خطر ابتلا به میوم رحمی در افراد دارای ژنوتیپ null ترکیبی GSTT1/M1 در مقایسه با سایر افراد بیشتر بود (41/167-20/2CI:، 007/0P=).
نتیجهگیری: در این مطالعه، بین پلیمورفیسمهای ژن GSTT1 و GSTM1 و بروز بیماری میوم رحمی ارتباط معناداری مشاهده گردید. اگرچه انجام مطالعات با حجم نمونه بالاتر در سایر جمعیتها و قومیتها به منظور تایید نتایج حاصل در این پژوهش پیشنهاد میگردد.
ریحانه اسدی، پریسا محمدینژاد، فاطمه داوری تنها، مهدی صفرپور، احمد ابراهیمی،
دوره 72، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت ویژه مسیرهای هورمونی به ویژه استروژن و نقش آن در ابتلا به بیماری اندومتریوز، بهنظر میرسد هرگونه تغییر در ژنها و جایگاههای ژنی مرتبط با این مسیرهای هورمونی میتواند دارای اهمیت بهسزایی در ایجاد، شناسایی و تشخیص زودرس اندومتریوز باشند. از این رو مطالعه حاضر به بررسی اهمیت پلیمورفیسم rs9340799 ژن ESR1 بهعنوان یکی از مهمترین ژنهای شناخته شده مرتبط با ترشح استروژن در جمعیت زنان ایرانی و ارتباط آن با اندومتریوز پرداخته است.
روش بررسی: مطالعه مورد- شاهدی حاضر از دی ماه 1391 تا شهریور 1392 بر روی 100 بیمار مبتلا به اندومتریوز و 100 فرد سالم در بیمارستان جامع زنان محب یاس تهران انجام گرفت. پس از استخراج DNA از لکوسیتهای خون محیطی به روش نمک اشباع شده و کیفیت سنجی آن، پلیمورفیسم rs9340799 بهروش Amplification refractory mutation system- polymerase chain reaction (ARMS-PCR) تعیین ژنوتیپ شد. سپس آنالیز وابستگی فراوانی آللها و ژنوتیپها با بیماری در مقایسه با کنترل با استفاده از نرمافزار PLINK انجام شد.
یافتهها: بر مبنای نتایج بهدست آمده ژنوتیپ AG شایعترین ژنوتیپ در گروه بیماران (52%) و گروه شاهد (48%) بود، اگرچه شایعترین آلل در گروه بیماران آلل A (57%) و در گروه شاهد آلل G (52%) بود. از سوی دیگر یافتههای بهدست آمده نشاندهنده عدم وجود اختلاف معنادار در فراوانی آللی و ژنوتیپی در دو گروه بیماران و گروه شاهد بود (بهترتیب 07/0 P= و 17/0P=).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که پلیمورفیسم (rs9340799) ژن ESR1 با خطر ابتلا به اندومتریوز در جمعیت ایران مرتبط نمیباشد. اگرچه انجام مطالعات بیشتر با حجم نمونه بالاتر در سایر جمعیتها و قومیتها به منظور تایید نتایج حاصل در این پژوهش ضروری است.
محبوبه شیرازی، نفیسه صاعدی، مامک شریعت، فاطمه آزادی، فاطمه داوری تنها،
دوره 74، شماره 8 - ( آبان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعاتی بر روی اثربخشی سیتالوپرام انجام شده، اما به دلیل عوارض آن و با توجه به مطالعات صورت گرفته در مورد گیاهان دارویی موجود در ایران از جمله ملیس (ترکیب سرشاخههای خشک گیاه بادرنجبویه با میوه رازیانه)، بر اختلالات سیستم عصبی مانند اضطراب و بیخوابی، در این مطالعه اثر این داروها در بهبود اختلالات خواب در زنان یائسه بررسی و با اثر درمان با سیتالوپرام و دارونما مقایسه شد.
روش بررسی: در این مطالعه 60 زن یائسه مراجعهکننده به درمانگاه یائسگی بیمارستان یاس در طی سالهای 1391-1393 با شکایت اختلال خواب در کارآزمایی بالینی با کنترل پلاسبو، در یک دوره هشت هفتهای بررسی شدند. بیماران به سه گروه درمانی: گروه الف mg 600 ملیس، گروه ب mg 20 سیتالوپرام که پس از یک هفته به mg 30 افزایش داده شد و گروه ج دارونما، تقسیم شدند. پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ (Pittsburgh Sleep Quality Assessment, PSQI) جهت مقایسه گروهها استفاده شد.
یافتهها: اگرچه بهبود شاخص پیتسبورگ در هر سه گروه درمانی نسبت به قبل درمان مشاهده شد (001/0P<)، اما در گروه ملیس تفاوت معناداری در بهبود کیفیت خواب نسبت به دو گروه دیگر مشاهده شد، همچنین افزایش تمایل مصرف ملیس نسبت به سیتالوپرام و دارونما وجود داشت (01/0P<).
نتیجهگیری: اثربخشی ملیس در بهبود کیفیت خواب بهطور قابل توجهی بیشتر از سیتالوپرام و دارونما بود که نشان دهنده خرسندی بیماران از بهبود کیفیت خواب و در نتیجه تمایل بیشتر به مصرف آن در مقایسه با سایر گروهها است. با توجه به نتایج حاصله، میتوان این داروی گیاهی را در درمان اختلالات خواب دوران یائسگی توصیه کرد.
بتول حسین رشیدی، مریم باقری، اشرف آلیاسین، لادن کاشانی، فاطمه داوری تنها، الهام فیضآباد، فدیه حقاللهی،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: رضایتمندی مراجعین از مهمترین ارکان ارزشیابی و مولفههای کیفیت خدمات مراکز بهداشتی، درمانی محسوب میگردد. در این پژوهش میزان رضایتمندی بیماران نابارور ارزیابی شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر، یک مطالعه مقطعی-توصیفی میباشد. اطلاعات 304 نفر از بیماران نابارور مراجعهکننده به درمانگاه ناباروری (حداقل چهار ویزیت) و بستری در چهار بخش از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران (بیمارستانهای 4-1) از اردیبهشت 1399تا شهریور 1400جمعآوری شد. اطلاعات پرسشنامه حاوی 56 سوال (9 حیطه) در SPSS software, version 24 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) وارد و بهکمک آمار توصیفی موردتجزیهوتحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: میانگین رضایت از خدمات پذیرش و ترخیص، خدمات پزشکی، خدمات تغذیه و حسابداری و بیمهگری در بیمارستان شماره یک بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داد و میانگین رضایت از خدمات پرستاری یا مامایی، خدمات تشخیصی درمانی (رادیولوژی/آزمایشگاه)، خدمات کاخداری، منشور حقوق بیمار، خدمات مدیریتی، هزینههای پرداختی در بیمارستان شماره چهار بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داد. میانگین خدمات پرستاری یا مامایی، منشور حقوق بیمار، و خدمات کاخداری در کل بیمارستانها بهترتیب بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دادند و خدمات تغذیه و هزینههای پرداختی کمترین امتیاز را به خود اختصاص دادند (بیشترین نارضایتی) (05/0P<).
نتیجهگیری: با توجه به امتیاز رضایت زنان مراجعهکننده به درمانگاه ناباروری، خدمات ارائه شده در 9/35% موارد در سطح مناسب و عالی در 3/49% در سطح نسبتاً مناسب و در 8/14% در سطح نامناسب درنظرگرفته شد.