36 نتیجه برای رجب
حسن محمدی ها، عادل رجبی، ناصر ملک نیا،
دوره 38، شماره 1 - ( 1-1361 )
چکیده
اسیدهای چرب سرم بیماران دیابتی - قلبی و تیروئیدی در مقایسه با افراد سالم به روش کروماتوگرافی گاز - مایع تعیین مقدار گردید و در میزان برخی از این اسیدهای چرب تغییراتی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد.
عادل رجبی، بهرام فتح الله زاده، نسرین معظمی، اکبر میرصالحیان، فرهاد غفرانی،
دوره 55، شماره 1 - ( 1-1376 )
چکیده
از 130 بیمار مبتلا به اختلالات دستگاه گوارش مراجعه کننده به بخش گوارش بیمارستان امام خمینی، بیوپسی معده در موقع آندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی به عمل آمد و کلیه نمونه ها مورد بررسی باکتریولوژیکی قرار گرفت که از این تعداد در 100 مورد، هلیکوباکترپیلوری ایزوله گردید، سپس پنج کشت خالص از موارد فوق را بصورت تصادفی انتخاب شد و اثر ضد باکتریایی املاح بیسموت (نیترات بیسموت، کربنات بیسموت، سیترات بیسموت و ساب سیترات بیسموت) و تاثیر سینرژیستی ساب سیترات بیسموت با تتراسایکلین و مترونیدازول به روش انتشار دیسک روی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. ضمنا به منظور کنترل روش کاری، حساسیت چهار کشت میکروبی استاندارد: استافیلوکوک اورئوس (ATCC:25923)، بروسلا ابورتوس (S-99 (CSBPI-A 103، سالمونلاتیفی (O-901 (CSBPI-B 196 و اشریشیاکولی (ATCC-25922) نیز سنجش گردید. در این تحقیق قطر هاله ممانعت از رشد توسط ساب سیترات بیسموت (با غلظت 128 میکروگرم در دیسک) در محیط کشت هلیکوباکترپیلوری برابر 2.4±15 (mean±SD) و در محیطهای کشت استاندارد فوق به ترتیب معادل 2.6±15، 3.1±20 و 2.5±14 میلی لیتر محاسبه گردید. در حالیکه اشریشیاکلی هیچگونه حساسیتی نسبت به املاح بیسموت از خود نشان نداد. به علاوه، قطر هاله ایجاد شده توسط تتراسایکلین (با غلظت 30 میکروگرم در دیسک) در محیط کشت هلیکوباکترپیلوری 30±2.6 و در محیط های کشت استاندارد به ترتیب 2.4±30، 2.9±40، 2.3±25 و 2.8±21 بود. همچنین قطر هاله ایجاد شده توسط مترونیدازول (با غلظت 200 میکروگرم در دیسک) در محیط کشت هلیکوباکترپیلوری برابر 1±4 و در محیط کشت سوشهای استاندارد به ترتیب 1.2±3، 2.4±8 و 1.38±3 بود و اشریشیاکلی نیز مقاوم گزارش گردید. املاح دیگر بیسموت که در بالا ذکر شد، هیچگونه اثر ضد باکتریایی از خود نشان ندادند. در آزمایشات دیگری که اثر سینرژیستی ساب سیترات بیسموت با تتراسایکلین و مترونیدازول (به میزان چهار قسمت ساب سیترات بیسموت، یک قسمت تتراسایکلین و شش قسمت مترونیدازول) با غلظت 359 میکروگرم مورد بررسی قرار گرفت. هاله ممانعت در محیط کشت هلیکوباکترپیلوری برابر 3±40 و علیه سوشهای شاهد به ترتیب 2.2±42، 2.1±45، 2.6±35 و 2.3±27 محاسبه گردید. بنابراین ارزیابی یافته های فوق نشان می دهد که از بین املاح بیسموت، ساب سیترات بیسموت نه تنها اثر ضد باکتریایی قابل توجهی از خود نشان می دهد، بلکه چنانچه همراه تتراسایکلین و مترونیدازول مصرف گردد، فعالیت ضدباکتریایی بسیار موثرتری علیه هلیکوباکترپیلوری و درمان اولسرهای پپتیک خواهد داشت.
بهرام فتح الله زاده، بهمن تبرائی، عادل رجبی، هادی غفرانی، اکبر میرصالحیان، نسرین معظمی،
دوره 56، شماره 2 - ( 2-1377 )
چکیده
از 230 بیمار مبتلا به اختلالات گوارشی مراجعه کننده به بخش گاستروآنترولوژی بیمارستان امام خمینی، بیوپسی به عمل آمده و کلیه نمونه ها مورد بررسی باکتریولوژیک قرار گرفتند. از این تعداد بیمار 200 مورد هلیکوباکترپیلوری جدا گردید. 100 نفر از این بیماران بوسیله ساب سیترات بیسموت توام با تتراسیکلین و مترونیدازول به مدت دو هفته تحت درمان قرار گرفتند. 100 بیمار دیگر بوسیله رانیتیدین به همراه آموکسی سیلین معالجه گردیدند. کلیه بیماران، یک ماه پس از دوره درمان، مجددا مورد بررسی اندوسکوپیک نتیجه درمان قرار گرفتند و جهت بررسیهای باکتریولوژیک، نمونه بیوپسی تهیه و به آزمایشگاه ارسال گردید. نمونه ها در آزمایشگاه از نظر وجود هلیکوباکترپیلوری مورد آزمایش قرار داده شدند. به همین ترتیب در دو نوبت دیگر، یعنی 6 ماه و 12 ماه پس از معالجه، بیماران از نظر وجود باکتری و عود بیماری بررسی گردیدند. در گروه اول پس از درمان کامل، در 79 نفر از 88 بیمار کنترل شده، باکتری ریشه کن شده و در 9 نفر باکتری کماکان وجود داشت. در گروه دوم (بیمارانی که بوسیله داروهای غیربیسموت معالجه گردیدند) در 21 نفر از 88 بیمار کنترل شده، باکتری ریشه کن شده و 67 نفر از آنان همچنان حامل باکتری بودند. نتایج حاصله از این بررسی تا یک سال ثابت مانده و هیچگونه تغییری مشاهده نگردید. به هر حال، در افرادی که باکتری در آنها ریشه کن شده، زخم دوازدهه نیز بهبود یافت.
محمد پژوهی، محمدحسن باستان حق، اسداله رجب، احمد مسعود، مریم رستمی،
دوره 58، شماره 3 - ( 3-1379 )
چکیده
از آنجا که ابتلا به عفونت یکی از عوامل مهم مرگ و میر در بیماران دیابتی است و گفته می شود میزان حساسیت به عفونت در این بیماران با کنترل قند آنان ارتباط دارد، برآن شدیم عملکرد لکوسیت های بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس وابسته به انسولین را در دو گروه قند خون کنترل شده و کنترل نشده در سنین 7 تا 25 سال در پاسخ به یک محرک (فوربول مریستات استات یا PMA) و یک محرک ذره ای (مخمر اپسونیزه) به کمک روش کمی لومینسانس مورد بررسی قرار دهیم. وقتی که از PMA بعنوان محرک استفاده گردید، اختلاف معنی داری بین دو گروه آزمایش با گروه شاهد مشاهده نگردید، با این حال اختلاف بین دو گروه بیماران کنترل شده و کنترل نشده معنی دار بود (P<0.05). همچنین با استفاده از مخمر اپسونیزه بعنوان محرک بین گروه های آزمایش و شاهد اختلاف معنی داری مشاهده نگردید، با این وجود میزان کمی لومینسانس در گروه بیماران کنترل شده کاهش نشان داد.
سید خلیل فروزان نیا، محمد حسن عبدالهی، مصطفی متفکر، حمید رضا دهقان، حسن رجبیون،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده
فیبریلاسیون دهلیزی (AF) شایعترین آریتمی بعد از عمل جراحی پیوند عروق کرونر (CABG) میباشد که میتواند سبب طپش قلب، ناپایداری همودینامیک و حوادث ترومبوآمبولیک شود. به منظور بررسی اثرات آمیودارون با دوزهای مختلف در پیشگیری از AF بعد از CABG، این مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی بر روی 300 بیمار کاندید CABG انجام شد.
روش کار: بیماران به صورت تصادفی به سه گروه مساوی تقسیم شدند. قبل از آغاز عمل جراحــــی در گروه
اول فقط پروپرانولول mg 10 خوراکی هر 8 ساعت و در گروه دوم و سوم، علاوه بر پروپرانولول به ترتیب از
آمیودارون Low Dose و High Dose به میـزان mg 350 وmg 1000 به صـورت انفوزیـون داخـل وریـدی از 24 ساعت قبل از عمل جراحی استفاده شد.
یافتهها: میزان آریتمی AF بعد از عمل CABG در گروه اول 12 نفر و در گروه دوم چهــــار نفر در و گـــروه
سوم 10نفر بود که از این تعداد 23 مورد در گروه مردان (36/10%) و سه مورد در گروه زنان (84/3%) بود. 267 بیمار (89%) به روش On Pump (با استفاده از دستگاه پمپ قلبی-ریوی) و 33 بیمار (11%) به روش Off Pump (بدون استفاده از دستگاه پمپ قلبی- ریوی) عمل شدند. در بیمارانی که به روش On Pump عمل شدند AF در 26 مورد (73/9%) AF به وقوع پیوست در حالی که در گروه Off Pump هیچ آریتمی رخ نداد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده رژیم داروئی آمیودارون Low Dose همـــراه با پروپـــرانــولول به
عنوان پروفیلاکسی از AF در بیماران کاندید CABG توصیه میشود.
گیتا شعیبی، سوسن سلطانی محمدی، مهدی رجبی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده
درد حین تزریق پروپوفول از عوارض شایعی است که منجر به ناراحتی بیمار میشود. روشهای متعددی جهت کاهش این درد بکار رفته که نتایج متفاوتی داشتهاند. هدف از این مطالعه بررسی اثر سولفات منیزیم بر شدت درد ناشی از تزریق ﭘروﭘوفول است.
روش بررسی: در یک کارآزمائی بالینی دوسوکور، 100 بیمار 50 -20 ساله با کلاس ASA، کلاس ΙΙ و Ι که کاندید اعمال جراحی الکتیو بودند، در سال 1384 و در بیمارستان شریعتی، بطور تصادفی در دو گروه 50 نفری قرار گرفتند. در هر دو گروه از هر دو دست بیمار کانول وریدی شماره 20 گرفته شد. در گروه اول: به طور همزمان سولفات منیزیم 10٪ از یک دست و نرمال سالین هم حجم آن از دست دیگر به عنوان ﭘیش دارو و در گروه دوم: سولفات منیزیم 10٪ از یک دست و لیدوکائین 1% از دست مقابل در عرض 30 ثانیه تزریق شد. حجم تمام داروهاml 2 بود. بعد از 30 ثانیه ml 2 ﭘروﭘوفول 1% به طور همزمان از ﭘشت هر دو دست تزریق میگردید شدت درد بر اساسVerbal Analogue Scale از بیمار سوال و ثبت میشد.
یافتهها: نتایج در گروه اول متوسط درد در دست با پیش داروی منیزیم 07/1± ۴۶/۱ و در دست با نرمالسالین 15/2±56/4 بود (001/0p=). در گروه دوم متوسط درد در دست با سولفات منیزیم 34/1±82/0 و در دست با لیدوکائین 07/1± ٧٨/0 بود ( 86/0p=).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که ﭘیش درمانی با سولفات منیزیم داخل وریدی تفاوت معنیداری با لیدوکائین در کاهش درد حاصل از تزریق وریدی ﭘروﭘوفول ندارد ولی هر دو دارو نسبت به نرمال سالین تاثیر بیشتری دارند.
احمد م. رجب شلبی، اسامه عبدالله کریم، سید علی احمدی،
دوره 66، شماره 2 - ( 2-1387 )
چکیده
تاکید بر کشف زود هنگام سرطان پروستات به کمک اولتراسونوگرافی ترانس رکتال و بیوپسی سوزنی، پاتولوژیستها را با معضل تشخیص سرطانهای کوچک مواجه نموده است. اخیرا˝ از مارکر P504S جهت تشخیص قطعی سرطان در بیوپسیهای کوچک استفاده شده است.
روش بررسی: رنگآمیزی مارکر P504S برای 70 نمونه بیوپسی سوزنی پروستات و شش نمونه رزکسیون از طریق مجرا که همگی حاوی کانونهای مشکوک (آتیپیک) بودند و نیز40 نمونه سرطان قطعی پروستات، شامل هشت نمونه دارای سلولهای کفآلود (foamy) بهعمل آمد.
یافتهها: 36 نمونه از 40 بیوپسی سرطان قطعی، درجاتی از رنگپذیری برای P504S نشان دادند (حساسیت 90%)؛ دو سرطان کوچک و دو سرطان با سلولهای کفآلود فاقد رنگپذیری بودند. از مجموع 76 مورد مشکوک، 18 مورد بهعنوان نئوپلازی داخل اپیتلیالی درجه بالا (HGPIN) شناخته شدند که 16 مورد آنها رنگپذیری متوسط منتشر نشان دادند. از 58 مورد باقیمانده دارای پرولیفراسیون غدد کوچک آتیپیک 14 مورد قویاً بهنفع سرطان بود که چهار مورد آنها فاقد رنگپذیری P504S بودند. در بین 44 مورد آتیپیک به نفع خوشخیمی، 14 مورد هیپرپلازی آدنومی آتیپیک با دو مورد رنگپذیری ضعیف موضعی و دو مورد آتیپی بهدنبال پرتوتابی با یک مورد رنگپذیری موضعی مشاهده شد و 28 نمونه دیگر P504S منفی بودند.
نتیجهگیری: حساسیت P504S برای کشف سرطان پروستات از آنچه قبلاً تصور میشد پایینتر است. منفی تلقّی شدن سرطانهای کوچک ممکن است بهدلیل ناهمگونی رنگپذیری باشد. در پرولیفراسیون غدد کوچک آتیپیک، رنگپذیری مثبت و منتشر P504S قویاً گویای تشخیص سرطان است ولی عدم رنگپذیری آنرا رد نمیکند. حساسیت P504S برای کشف سلولهای سرطانی کفآلود و کانونهای کوچک سرطانی کمتر است. HGPIN غالبا˝ رنگپذیری متوسط منتشر نشان میدهد. رنگپذیری ضعیف کانونی ممکن است در غدد خوشخیم نیز مشاهده شود. ما استفاده از P504S را فقط در همراهی با بررسی مورفولوژیک و مارکرهای سلولهای بازال توصیه میکنیم.
مرضیه بادینلو، سعید رجبعلیان، ایران پورابولی، حسین اسکندری، حمید جنگی اقدم، میترا حری،
دوره 66، شماره 4 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: یووینگ سارکوما یکی از بدخیمترین تومورهای کودکان و نوجوانان است. ردههای سلولی اندکی از تومورهای این خانواده تولید شده است که مطالعه جنبههای بیولوژیک این تومورها را مشکل میسازد. ما اخیراً یک رده سلولی جدید از تومور یووینگ سارکوما ناحیه توراسیک چپ دختری 16 ساله تولید کردیم که با نام SS-ES-1 نامگذاری گردید. سلولهای 1 SS-ES- تاکنون بیش از 90 بار به صورت پیوسته پاساژ شدهاند. در مطالعه حاضر برخی از ویژگیهای سلولهای SS-ES-1 گزارش میشود.
روش بررسی: کشت سلول در محیط کشت DMEM حاوی 10% سرم جنین گاوی، 100 میکروگرم در میلیلیتر استرپتومایسین، 100 واحد در میلیلیتر پنیسیلین در اتمسفر مرطوب دارای 7% دیاکسیدکربن در دمای 37 درجه سانتیگراد انجام شد. مطالعه ویژگیهای این رده سلولی با استفاده از مجموعهای از آنتیبادیهای منوکلونال و پلیکلونال با روش ایمنوسیتوشیمی انجام شد. همچنین حساسیت این سلولها به تعدادی از داروهای ضد تورموی با روش سنجش MTT تعیین شده و به صورت ارزشهای IC50 گزارش گردید.
یافتهها: ویژگی مورفولوژیکی رده سلولی SS-ES-1 شامل سلولهای کوچک و گرد است که به صورت چند لایه تکثیر میشود. رنگآمیزی ایمنوسیتوشیمی حضور برجسته پروتئینهای CD99، p53، Ki67، سیتوکراتین، نوروفیلامنت و همچنین عدم بیان پروتئین GFAP را در این رده سلولی نشان داد. بر پایه ارزشهای IC50، این سلولها حساسیت قابل توجهای به وین بلاستین (picomole 7/0±2) نشان دادند که به دنبال آن وینکریستین (nM12/0±3/0)، دوکسو روبیسین (µm03/0±05/0)، اتوپوزاید (µm28/0±64/0) و سیسپلاتین (µm45/0±67/0) قرار گرفتند.
نتیجهگیری: ویژگیهای منحصر به فرد رده سلولی SS-ES-1، این رده سلولی را به عنوان مدل مطالعاتی ارزشمند برای بررسی جنبههای بیولوزیک مختلف تومورهای یووینگ سارکوما مطرح میسازد.
عباس عبدالهی، رضا باقری، قدرت اله مداح، محمد تقی رجبی مشهدی،
دوره 66، شماره 6 - ( 6-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: تومورهای استرومال دستگاه گوارش نادر و از سلولهای عضلانی منشأ گرفته، منشأ مزانشیمال داشته و تحت عنوان کلی تومورهای استرومایی دستگاه گوارش Gastrointestinal stromal tumors نامگذاری شدهاند. هدف از این مطالعه معرفی یک بیمار با لیومیوماتوزیس مری است که با ازوفاژکتومی درمان گردید.
معرفی بیمار: مردی 70 ساله بهعلت اختلال در بلع، دیسفاژی، آروغ زدن و حالت تهوع بعد از غذا مراجعه کرد. در بررسیهای بهعمل آمده، در بلع باریوم بهجز اتساع مری و حالت انبارهای (تجمع مواد غذایی و بزاق) در مری نکته خاص دیگری نداشته و در سیتیاسکن اتساع مری توراسیک بهطول 10 سانتیمتر مشهود بود. آندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی نرمال بوده است. بیمار تحت ترانس ازوفاژیال اولتراسوند قرار گرفت که در فاصله 20 تا 30 سانتیمتری از دندان پیشین افزایش ضخامت جداره عضلانی مری مشهود بود. با تشخیص تومور استرومایی دستگاه گوارش جهت جراح ارجاع گردید و تحت عمل جراحی ترانس هیاتال ازوفاژکتومی قرار گرفت و با حال عمومی خوب از بیمارستان مرخص شد و تاکنون (یکسال بعد از عمل) مشکلی نداشته است.
رضا باقری، علیرضا توسلی، علی صدری زاده، محمدتقی رجبیمشهدی، فرامرز شهری،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیبهای نافذ توراکو-ابدومینال میتوانند با آسیب دیافراگم و احشاء شکمی همراه باشند. 20-15% بیماران با شرایط عمومی پایدار که تحت درمانهای نگهدارنده قرار میگیرند دچار آسیبهای مخفی دیافراگم هستند که در نهایت منجر به هرنیهای مزمن دیافراگم میشوند. هدف از این مطالعه بررسی دقت تشخیصی توراکوسکوپی در تشخیص آسیبهای مخفی دیافراگم در ترومای نافذ توراکو-ابدومینال است.
روش بررسی: 30 بیمار دچار ترومای نافذ توراکو-ابدومینال با علائم حیاتی پایدار و عدم وجود آسیب ارگانهای دیگر و با نیاز به اکسپلوراسیون اورژانس، تحت توراکوسکوپی جهت بررسی آسیب مخفی دیافراگم قرار گرفتند. در صورت وجود آسیب دیافراگم ترمیم بهکمک توراکوسکوپی یا لاپاراتومی انجام شد و تمام بیماران شش ماه بعد جهت تشخیص هرنی مزمن تحت CT- اسکن قرار گرفتند.
یافتهها: متوسط سن بیماران 2/26 سال و نسبت مرد به زن پنج به یک بود. در بررسی توراکوسکوپیک، ترومای مخفی دیافراگم در پنج نفر (7/16%) وجود داشت که ترمیم توراکوسکوپیک در سه مورد (9/9%) و لاپاراتومی و ترمیم دیافراگم در دو مورد (6/6%) انجام شد. آسیب همزمان ریوی در دو بیمار (6/6%) رویت شد که ترمیم توراکوسکوپیک انجام شد. آسیب همزمان داخل شکمی نیز در یک بیمار (3/3%) رویت شد که ترمیم با لاپاراتومی انجام شد. هیچ عارضهای مربوط به توراکوسکوپی گزارش نشد و در بررسی مجدد با CT Scan شکم و قفسه سینه که پس از شش ماه صورت گرفت، در هیچیک از بیماران شواهدی به نفع هرنی دیافراگماتیک مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به دقت تشخیصی بالا و حداقل تهاجم و قابلیت تشخیصی و درمانی ما انجام توراکوسکوپی را در تمام بیماران با آسیب نافذ توراکو-ابدومینال با شرایط پایدار توصیه میکنیم.
احمد مسعود، نوشین شیخ بهایی، مهتاب مسعود، عیسی صالحی، امیرحسین مسعود، محمد وجگانی، اسدالله رجب،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت نوع I، یکی از بیماریهای اتوایمیون بهشمار میرود که بیشتر، جوانان را تحت تأثیر قرار میدهد. عوامل متعدد ژنتیکی، محیطی و ایمونولوژیکی در بروز این بیماری مؤثر میباشند. اینترلوکین- 18 یک سایتوکاین قوی التهابی است که از طریق القاء تولید اینترفرون گاما نقش مؤثری در بروز پاسخهای ایمنی نوع Th1 دارد و نقش آن در بروز بیماری دیابت در موش NOD و بیماری دیابت نوع یک انسانی نشان داده شده است. هدف مطالعه بررسی پلیمورفیسم ژن کد کننده IL18 در نوکلئوتیدهای 137- و 607- و مقایسه آن در مبتلایان دیابت نوع I و افراد سالم است.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی 75 بیمار مبتلا به دیابت نوع I و 88 فرد سالم مورد مطالعه قرار گرفتند. بعد از استخراج DNA از سلولهای خون محیطی پلیمورفیسم ژن کد کننده IL18 در موقعیت 137- و 607- بهروش PCR-SSP بررسی شد. تجزیه و تحلیل داروها با نرمافزار SPSS ویراست 12 و آزمون 2χ با حدود اطمینان 95% انجام شد.
یافتهها: 53% بیماران دیابتیک ژنوتیپ GG در موقعیت 137- را نشان دادند و شیوع ژنوتیپ CC در بیماران 16% بود که تفاوت قابلتوجهی نسبت به افراد کنترل سالم داشت. در موقعیت 607- ژنوتیپهای AA، AC و CC در افراد دیابتیک تغییر آماری قابل توجهی نسبت به افراد طبیعی نشان نمیدهند.
نتیجهگیری: فراوانی ژنوتیپ GG در موقعیت 137- و نیز ژنوتیپ CC در همینموقعیت در مبتلایان دیابت نوع I دارای اختلاف معنیداری نسبت به افراد سالم بود و دو آلل دارای نوکلئوتیدهای C و G با افزایش میزان بیان IL18 همراه بوده و در پاتوژنز بیماری نقش مهمی دارند.
مجید محمودی، سعید رجبعلیان، علیرضا فرومدی، سعید حیدری کشل، ملیحه سادات صفوی، احد خوش زبان، کورس دیوسالار، محمدعلی محققی،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: ترکیبات کرومن با زنجیره شیمیائی 4-Aryl-4H-chromenes، گروهی از ترکیبات طبیعی هستند که خواص ضد توموری شدیدی در بافتهای مبتلا به تومور از خود نشان میدهند. بر اساس گزارشات این ترکیبات از طریق جلوگیری از تشکیل توبولین در هنگام تقسیم سلولی باعث توقف تکثیر سلولها میگردند. در این مطالعه اثرات سیتوتوکسیسیته سلولی و اثر القاء آپوپتوز (ایجاد مرگ برنامهریزی شده سلولی) مشتقاتی از این ترکیبات که در آزمایشگاه سنتز شدهاند، مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی: اثر سیتوتوکسیسیته سلولی مشتقات سنتز شده ترکیبات کرومن با استفاده از ردههای سلولی تومور انسانی شامل MCF-7 (کارسینومای پستان)، A549 (کارسینومای ریه)، HEPG-2 (کارسینومای کبد)، SW-480 (کارسینومای کولون)، 1321N1 (آستروسیتوما)، U87-MG (گلیوبلاستوما) و DAOY (مدولوبلاستوما) و با بهکارگیری روش MTT assay مورد ارزیابی قرار گرفت. در این روش جهت کنترل و مقایسه از داروی ضد سرطان etoposide استفاده شد. اثر القاء آپوپتوز این مشتقات با روش رنگآمیزی DNA سلول (DAPI staining) مورد سنجش قرار گرفت. یافتهها: نتایج این بررسی نشان داد که مشتقات سنتز شدهای که دارای گروه شیمیایی فنیل- ایزواکسال یا حاوی گروه متوکسی در زنجیره شیمایی خود میباشند، اثر سیتوتوکسیسیته سلولی و اثر القاء آپوپتوزیس قابل مقایسه و یا حتی بیشتری در مقایسه با داروی etoposide از خود نشان میدهند. نتیجهگیری: جابهجایی گروه شیمیایی تریمتوکسیفنیل (3,4,5-trimethoxyphenyl) با گروه شیمایی تیازول در مشتقات کرومن سنتز شده باعث کاهش اثر سیتوتوکسیسیته ترکیب کرومن میگردد در حالیکه مشتق سنتز شدهای که حاوی گروه شیمیایی فنیل- ایزواکسال باشد اثر سیتوتوکسیسیته و اثر القاء آپوپتوزیس شدیدتری دارد.
زهرا باقری حسین آبادی، سعید رجبعلیان، بهجت کلانتری خاندانی، فاطمه پویا، مسعود صالح مقدم، بتول معتمدی،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: یووینگ سارکوما یکی از بدخیم ترین تومورهای کودکان و نوجوانان است. خانواده این نوع تومور از
سه گروه یووینگ سارکومای استخوانی، یووینگ سارکومای خارج استخوانی و تومورهای نورواکتودرمال اولیه
تشکیل شده است. مطالعات اندکی، بیولوژی مولکولی این گروه از تومورها را بررسی نمود هاند. (PPNET) محیطی
در بلوک های پارافینی 15 بیمار ایرانی Fli- و 1 CD99 ،Ki67 ،p بنابراین جهت بسط مطالعات قبل بیان پروتیین های 53
با یکدیگر و هم چنین با سن، جنس و p و 53 Ki67 ،Fli- یووینگ سارکوما بررسی شد. همبستگی بین بیان پروتیین ها 1
طول عمر بیماران بررسی شد. روش بررسی: بیان پروتیین های مورد نظر در 15 نمونه توموری از تومورهای خانواده
یووینگ سارکوما فیکس شده در فرمالین و قالب گیری شده در پارافین با روش ایمونوهیستوشیمی بررسی شد.
برش های رنگ آمیزی شده با توجه به درصد سلول های توموری رنگ شده طبقه بندی شدند. یافت هها: نتایج بیان
در هسته سلول های توموری Fli- را در 100 درصد بافت های توموری نشان داد. بیان پروتیین 1 CD غشایی پروتیین 99
53 درصد / در هسته سلو لهای توموری در 3 p 86 درصد از نمونه ها مشاهده شد. بیان افزایش یافته پروتیین 53 / در 7
در 60 درصد از بافت های توموری دیده شد. همبستگی Ki از نمون هها مشاهده شد. بیان افزایش یافته پروتیین 67
با سن، جنس و طول عمر بیماران اثبات نشد. همبستگی Fli- و 1 Ki67 ،p آماری معنی دار بین بیان پروتیین های 53
نتیج هگیری: نتایج این مطالعه بر نقش .(2 ،P=0/ مشاهده شد ( 003 Ki و 67 p آماری معن یدار بین بیان پروتیین های 53
در ایجاد و پیشرفت این گروه از تومورها تاکید می کند. هم چنین نتایج رنگ آمیزی هم زمان Ki و 67 p پروتیین های 53
را جهت تشخیص یووینگ سارکوما پیشنهاد م یکند. CD و 99 Fli- ایمونوهیستوشیمی پروتیین های
پویا پورنقی، رجبعلی صدرخانلو، شاپور حسنزاده، امیرعبّاس فرشید،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: دیابت یک اختلال
متابولیکی است که بر تمام بدن از جمله دستگاه تناسلی ماده تأثیر میگذارد و از
عوامل مؤثر در ناباروری میباشد. متفورمین از داروهای رایج کنترل قندخون بیماران
دیابتی است. هدف این مطالعه بررسی تغییرات فوقریزبینی فولیکولهای تخمدانی رتهای
دیابتی و سنجش میزان اثربخشی داروی متفورمین در این زمینه بود.
روش بررسی: تعداد 36 سر رت ماده بالغ نژاد Sprague-Dawley (210-170 گرم)
در سه گروه (کنترل، دیابتی و دیابتی درمانشده با متفورمین) مطالعه شدند. در گروههای دوم و سوم، رتها با تزریق mg/kg45 استرپتوزوتوسین
دیابتی و در گروه سوم با mg/kg/day100 متفورمین منوهیدروکلراید تیمار شدند. در پایان دوره آزمایش، رتها
تشریح و تخمدان راست آنها پس از طی مراحل آمادهسازی، با میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) مطالعه گردیدند.
یافتهها: نسبت به گروه کنترل، کاهش در ضخامت پرده شفاف و کاهش در
میانگین تعداد میکروویلیهای درون واحد سطح آن، در گروه دیابتی معنیدار (بهترتیب
01/0>P و 001/0>P) و در گروه
دیابتی درمانشده با متفورمین بهترتیب معنیدار (05/0>P) و غیرمعنیدار بود. اندامکهای سیتوپلاسم
اووسیت در گروه دیابتی درمانشده با متفورمین نسبت به گروه دیابتی به تعداد بیشتر
و با اشکال طبیعی و یا نزدیک به طبیعی ملاحظه شد. کاهش تعداد و بالونیشدن
کریستاهای میتوکندریها از بارزترین تغییرات در گروه دیابتی بودند.
نتیجهگیری: دیابت باعث کاهش در ضخامت پرده
شفاف و تعداد میکروویلیهای درون آن، کاهش تعداد اندامکهای اووسیت و تغییر ساختاری
آنها میگردد. در بیماران دیابتی درمان با متفورمین شرایط بهتر در موارد فوق را
فراهم میکند.
مهدی مقتدایی، غلامرضا شاهحسینی، حسین فراهینی، علی یگانه، سعید رجبپور،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: دابیگاتران اتکسیلات Dabigatran etexilate، از معدود داروهای ضد انعقاد مهارکننده مستقیم
ترومبین است که ویژگی آن شامل مصرف خوراکی، عدم نیاز به پایش مستمر عوارض، بینیازی تطابق
دوز دارویی میباشد. بهاتکای این برتریها، این دارو میتواند گزینه مناسبی جهت
پیشگیری از ایجاد ترومبوآمبولی وریدی بهدنبال جراحی تعویض مفصل زانو باشد.
روش
بررسی: در این مطالعه که بهروش
"بررسی بیماران" انجام شد، 45 بیمار
شامل 50 مورد تعویض مفصل زانو که در بیمارستانهای
مورد مطالعه، تحت عمل جراحی قرار گرفتند، انتخاب شدند. جهت پیشگیری از
ترومبوآمبولی وریدی پس از جراحی از دابیگاتران
اتکسیلات بهصورت 110 میلیگرم در طول 4-1 ساعت اول پس از
جراحی و سپس 220 میلیگرم در روز بهمدت 10 روز استفاده شد. بیماران در سه نوبت
تحت معاینه قرار گرفته و یک نوبت سونوگرافی داپلر وریدی در روز یازدهم انجام شد و
مجدداً در انتهای ماه اول و ماه سوم پس از جراحی مورد معاینه قرار گرفتند.
یافتهها: از کل
بیماران مورد نظر فقط در یک مورد ترومبوز وریدی در سونوگرافی روز یازدهم گزارش شد
ولی بیمار فاقد علایم بالینی بوده و نیز در سونوگرافی مجدد در روز سیام و ماه سوم
هیچگونه ترومبوزی مشاهده نگردید. سایر بیماران هیچ علایم بالینی یا سونوگرافیک
دال بر ترومبوز وریدی را نشان ندادند. در ضمن هیچگونه عوارضی در بررسی سه ماهه
بیماران مشاهده نشد.
نتیجهگیری: دابیگاتران اتکسیلات بهمیزان 220 میلیگرم در روز بهمدت 10 روز جهت
پیشگیری از ترومبوز وریدی پس از عمل جراحی تعویض مفصل زانو توصیه میشود.
سهیلا سرمدی، نرگس ایزدیمود، بنفشه رجبیان،
دوره 70، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: علیرغم اینکه سرطان آندومتر شایعترین بدخیمی دستگاه تناسلی خانمها میباشد اما هنوز ابهاماتی در مکانیسمهای زمینهساز پاتوژنز این بدخیمی وجود دارد. کارسینوم آندومتریویید آندومتر به دو نوع تیپ I که وابسته به استروژن بوده (آندومتریویید آدنوکارسینوم) و تیپ II (غیروابسته به استروژن) تقسیم گردیده، که هورمون استروژن را بهعنوان القاکننده هیپرپلازی و در نهایت آدنوکارسینوم تیپ I و هورمون پروژسترون را آنتاگونیست این روند بهعنوان ممانعتکننده و حتی درمانکننده در این نوع آدنوکارسینوم تلقی میکنند.
روش بررسی: تعداد 47 نمونه کورتاژ آندومتر شامل 23 نمونه انواع آندومتر هیپرپلاستیک (12 مورد هیپرپلازی ساده، پنج مورد هیپرپلازی پیچیده بدون آتیپی و شش مورد هیپرپلازی پیچیده با آتیپی) و 24 مورد کارسینوم آندومتریال انتخاب و رنگآمیزی برای گیرندههای استروژن و پروژسترون بهروش ایمونوهیستوشیمی بر روی بلوکهای پارافینی صورت گرفت و با توجه به درصد رنگآمیزی مثبت، بروز گیرندههای استروژن و پروژسترون درجهبندی شد.
یافتهها: از 24 مورد کارسینوم آندومتریویید، گیرنده پروژسترون در 18 (75%) مورد رنگ گرفت و در تمامی 23 (100%) مورد انواع هیپرپلازی گیرنده پروژسترون رنگ گرفت، که تفاوت معنیداری در بروز رسپتور پروژسترون بین این دو گروه بهدست آمد (023/0P=). همچنین 18 مورد (7/85%) انواع هیپرپلازی دارای شدت رنگپذیری 3+ برای گیرنده پروژسترون بودند ولیکن در 17 مورد (8/70%) موارد کارسینوم آندومتریال شدت رنگپذیری 3+ بهدست آمد و این تفاوت معنیدار بود (02/0P=).
نتیجهگیری: با توجه به اثرات مهاری پروژسترون و پرولیفراسیون اپیتلیال و افزایش بروز گیرندههای پروژسترونی در هیپرپلازی آندومتر در مقایسه با کارسینوم آندومتریال آندومتر استفاده از پروژسترون درمان انتخابی برای هایپرپلازی آندومتر محسوب میشود.
آرام احمدی، رجبعلی صدرخانلو، سیامک سلامی، عباس احمدی،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: مصرف بعضی از داروهای آنتیسایکوتیک
تاثیر شدیدی بر باروری جنس نر دارد. اثرات هیپوفیزی و تغییر در غلظت سرمی بعضی از هورمونها
مثل پرولاکتین، LH و FSH تاثیرات مختلفی بر تولید اسپرم
دارد. در این مطالعه اثر داروی سولپراید بر روی کیفیت، میزان آسیب DNA و وضعیت بلوغ
هسته اسپرم مطالعه شد.
روش بررسی: 24 موش نر سوری بالغ (سن:
8-6 هفته) به سه گروه تیمار، کنترل شم و کنترل تقسیم شدند. بهمدت 45 روز روزانه به
گروه تیمار محلول سولپراید بهمیزان mg/kg40 و به کنترل شم حلاّل دارو بهصورت داخل صفاقی تزریق شد. گروه
کنترل چیزی دریافت نکرد. پس از این مدت تمامی موشها به روش جابهجایی گردن کشته شده،
اپیدیدیم به روش جراحی خارج شد و درml 1 محیط کشت Human Tubal Fluid (HTF) بهمدت نیم ساعت در داخل
انکوباتورCO2 به منظور شناورسازی اسپرمها گذاشته
شد. تعداد، قدرت تحرک و قدرت زیستپذیری اسپرمها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین کیفیت
بلوغ هسته و میزان آسیب DNA اسپرم توسط رنگآمیزی آنیلین بلو و آکریدین
اورنج ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد در موشهای
گروه درمانی، کاهش چشمگیری در تعداد و قدرت تحرک اسپرمها مشاهده شد و تعداد اسپرمهای
غیرطبیعی در مقایسه با دو گروه دیگر افزایش معنیداری داشت (05/0P<). کاهش مشخصی در قدرت زیستپذیری
و بلوغ هسته اسپرمها دیده شد و میزان آسیب DNA در مقایسه با گروههای دیگر
افزایش چشمگیری یافت (05/0P<).
نتیجهگیری: مشخص شده داروی آنتیسایکوتیک سولپراید دارای اثرات منفی
بر پارامترهای اسپرم در موشهای درمان شده است و در تعدادی از نمونهها هیپوگنادیسم
ثانویه ایجاد میکند.
محمد مهدی سلطاندلال، مجید مجرد، زهره صالحیپور، هدی عطاپور مشهد، رضا رئوفیان، زهرا رجبی،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و
هدف: پروبیوتیکها
باکتریهای فلور نرمال هستند که در صورت مصرف کافی علاوه بر فواید تغذیهای، دارای
فواید بهداشتی نیز خواهند بود. این فواید بهداشتی که شامل جلوگیری از اسهالهای
باکتریایی، اگزماهای پوستی و به تازگی جلوگیری و حتی کنترل سرطانهای مختلف نیز میباشد.
تاکنون مکانیسمهای مختلفی مثل تحریک سیستم ایمنی، تعدیل ترکیب جمعیت فلور نرمال
دستگاه گوارشی، ادراری و تناسلی و جلوگیری از فعالیت آنزیمهای سرطانزای مدفوعی
برای اثرات پروبیوتیکها شناسایی شده است. با توجه به تراکم بالای فلور نرمال در
روده و ماهیت اکثرا تکگیر سرطانهای کولورکتال، این سرطانها جزو کاندیداهای اصلی
درمان با پروبیوتیکها محسوب میشوند. در این مطالعه اثرات مستقیم پروبیوتیک
لاکتوباسیلی بر سلولهای توموری مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: از کشت باکتریها،
مایع رویی و عصاره باکتریایی تهیه شده و سلولها توسط این مواد تیمار شدند. تاثیر
این مواد بر تکثیر سلولی با استفاده از روش Microculture Tetrazolium Test (MTT)، نکروز سلولی
با استفاده از بررسی Lactate Dehydrogenase assay (LDH assay) و آپوپتوز سلولی با استفاده از بررسی میزان
فعالیت کاسپاز سه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: مایع رویی لاکتوباسیلها
باعث کاهش تکثیر سلولی و افزایش آپوپتوز سلولها میشود اما بر میزان نکروز سلولی
تاثیری ندارد. اما هنگامی که سلولهای سرطانی در معرض عصاره لاکتوباسیلها قرار میگیرند،
این عصارهها علاوه بر کاهش تکثیر سلولی و افزایش آپوپتوز سلولی منجر به نکروز سلول
نیز میشود.
نتیجهگیری: استفاده از پروبیوتیکهای
لاکتوباسیلی باعث کاهش تکثیر سلولهای توموری کولورکتال در مراحل اولیه سرطانی میشود.
رضا باقری، سید ضیااالله حقی، محمد تقی رجبی مشهدی، علیرضا توسلی، داوود عطاران، سعید اخلاقی، نیوشا برکاتی، مریم اسماعیلی،
دوره 71، شماره 9 - ( آذر 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: فلج اکتسابی دیافراگم یک عارضه شناخته شده است که بهعلت تروما آسیب جراحی و ضایعات تومورال یا گاهی بدون دلیل رخ میدهد و با اختلال در عملکرد دیافراگم منجر به اختلال در تستهای تهویهای و تنگینفس در بیمار میگردد. هدف این مطالعه بررسی نتایج پلیکاسیون دیافراگم در فلج اکتسابی یکطرفه غیربدخیم دیافراگم میباشد. روش بررسی: بیست بیمار با فلج یکطرفه بدخیم اکتسابی کاندید جراحی شدند و در فاصله زمان 1370 تا 1390 وارد مطالعه شدند. بیماران از نظر سن، جنس، علایم بالینی، Dyspnea Score (DS) و علت بروز عارضه، روش، تشخیص اندکس توده بدن، وضعیت تست تنفسی و عوارض جراحی مورد بررسی قرار گرفته و سپس شش ماه بعد از جراحی بار دیگر ارزیابی شدند. یافتهها: تعداد 20 بیمار وارد مطالعه شدند که متوسط سنی 607/1181/45 سال، 6/14 M/F=، متوسط زمان تشخیص تا جراحی 91/1040/34 ماه بود. شایعترین دلیل، تروما بود (11 بیمار) و بیشتر در سمت چپ (15 بیمار) دیده شد. متوسط Forced Vital Capacity (FVC) قبلاز عمل 7±4/41% و FEV1 6±4/52% بود و متوسط FVC بعد از عمل 6/8±4/80% و FEV1 1±4/74% بود. بنابراین متوسط افزایش Forced Expiratory Volume (FEV) و FVC بهترتیب 4±4/63% و 8/7±1/60% بود. جراحی منـجر به بهبود واضـح DS شـد (001/0P<، 001/0P<). نتیجهگیری: در بیماران مبتلا به فلج اکتسابی یکطرفه غیربدخیم دیافراگم، پلیکاسیون دیافراگم با توجه به افزایش میزان تستهای تنفسی و بهبود DS بعد از عمل توصیه میگردد.
نرگس ایزدی مود، سهیلا سرمدی، بنفشه رجبیان، فریبا یارندی، افسانه رجبیانی،
دوره 71، شماره 10 - ( دی ماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر در تشخیص هیستولوژیک کارسینوماهای سروز تخمدان سیستم درجهبندی دوگانه (two tier grading) مورد قبول بسیاری از محققان میباشد. این روش تقسیم بر مبنای اصول بیولوژی مولکولی و ژنتیک استوار است. با توجه به توافق بین فردی بالای این سیستم درجهبندی ما نیز سعی در بازنگری کارسینوماهای سروز نموده، تا با در نظر گرفتن نمای مورفولوژیک و استفاده از مطالعه ایمونوهیستوشیمیایی P53 به بررسی آنها بپردازیم.
روش بررسی: پس از بازنگری 32 مورد (هشت مورد تومور با تمایز خوب و 24 مورد با تمایز ضعیف تا متوسط) با در نظر گرفتن معیارهای تعریف شده بر اساس سیستم درجهبندی دوگانه، در دو گروه با درجه پایین (Low grade) و درجه بالا (High grade) بار دیگر طبقهبندی شده و بروز ایمنوهیستوشیمیایی P53 در آنها بررسی گردید.
یافتهها: بر اساس طبقهبندی گذشته کارسینوماهای سروز با تمایز متوسط و ضعیف، بهطور عمده در گروه با درجه بالا قرار گرفتند در حالیکه کارسینومهای با تمایز خوب در گروه با درجه پایین جای داده شدند که ارتباط معناداری در هر گروه پیدا گردید (005/0P<). همچنین رنگپذیری P53 در کارسینومهای با درجه بالا در 12 مورد (54%) دیده شد، در حالیکه در هیچکدام از کارسینومهای با درجه پایین واکنش مثبت مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: علیرغم اینکه بروز P53 در کلیه موارد کارسینوم با درجه پایین منفی بود ولی به دلیل تعداد اندک این دسته از کارسینومهای تخمدان و همچنین پایین بودن تعداد نمونههای ما تفاوت آشکاری بین میزان بقا و بروز P53 به روش ایمنوهیستوشیمی در دو گروه کارسینوم با درجه بالا و پایین در این تعداد از بیماران دیده نشد.