10 نتیجه برای روحی
عبدالصمد رفعت، رستم الهی، سیاوش سمندر، روحی میری،
دوره 26، شماره 6 - ( 2-1347 )
چکیده
مسمومیت حاد با سوبلیمه در بیمار 16 ساله که با 5 گرم سوبلیمه مسموم و دچار نارسائی حاد و شدید کلیه گردیده بود شرح داده شد. با وجود اینکه در روز سوم مسمومیت تحت درمان با دیالیز صفاقی قرار گرفت بعد از یک هفته با بهبود کامل بیمارستان را ترک کرد.
عبدالصمد رفعت، سیاوش سمندر، روحی میری،
دوره 27، شماره 3 - ( 2-1348 )
چکیده
زهرا خاتمی، صغری روحی، آزرم نامی، نزهت شاکری، محمد عباسی،
دوره 60، شماره 6 - ( 6-1381 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت اندازه گیری مقدار پروتئین ادرار 24 ساعته در تشخیص، پیشگیری و پیگیری وضعیت بیماران در نارسائی های کلیوی و نیاز به مقادیر صحیح و دقیق آن جهت تعیین روند درمانی، سه روش مورد استفاده در آزمایشگاه های تشخیص طبی ایران مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
مواد و روشها: این سه روش عبارت بودند از: روش 1) روش اسید تری کلرواستیک (TCA) (کدورت سنجی در طول موج 405 نانومتر). روش 2) روش اسید تری کلرواستیک (TCA) (کدورت سنجی در طول موج 620 نانومتر). روش 3) روش اسید سولفوسالیسیلیک (SSA) (کدورت سنجی در طول موج 620 نانومتر). این ارزیابی با استفاده از نمونه های کنترل و نمونه های ادرار جمعیت افراد بیمار و سالم و مواد کالیبراسیون متفاوت انجام شده است.
یافته ها: نتایج حاصل بیانگر کیفیت مناسب روش 1 برای اندازه گیری غلظت های 25-700 mg/l پروتئین و حداقل تاثیرپذیری در استفاده از مواد کالیبراسیون متفاوت می باشد، در حالیکه روش 3 پایین ترین کیفیت را در سنجش مقادیر کمتر از 200mg/l نشان داده و در استفاده از مواد کالیبراسیون مختلف تاثیرپذیری قابل توجهی را داشته است. روش 2 نیز، دارای کیفیت مناسب در اندازه گیری غلظت های 100-1000 mg/l پروتئین بوده ولی در استفاده از مواد کالیبراسیون متفاوت، تاثیرپذیری بیشتری از روش 1 را داشته است.
نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به نتایج فوق پیشنهاد می شود که استفاده از روش SSA در آزمایشگاه ها بطور کلی منسوخ گردد و از روش TCA در طول موج 620 نانومتر به منظور اندازه گیری روتین و از روش TCA در طول موج 405 نانومتر برای غربالگری مقادیر کم پروتئین در جمعیت های مستعد به بیماریهای کلیوی، برای تشخیص زودرس استفاده شود.
عباسعلی گائینی، ندا خالدی، رعنا فیاض میلانی، علیاصغر رواسی، گلنوش صدقروحی، وحید عربکری،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: آلفا اکتینینها در خط z عضله اسکلتی پستانداران و دارای دو نوع آلفا اکتینین دو و سه میباشند و پژوهشهای اندکی درباره تاثیر تمرین بر بیان ژن آلفا اکتینینها انجام شده است. این پژوهش تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده را بر وزن، تغییرات بیان ژن آلفا اکتینین سه و ترکیب تار عضله تا کننده دراز انگشت شست پا بررسی کرده است.
روش بررسی: 45 سر موش صحرایی ماده سهماهه نژاد اسپراگ (وزن اولیه 9±25/169) به گروههای کنترل (18 موش)، تمرین (22 موش) و آزمایشی (پنج موش) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان همراه با وزنههای متصل به دم موش بود و وزنههای حمل شده در هشت هفته تمرین بهتدریج افزایش مییافت. سنجش بیان ژن آلفا اکتنین سه با روش کمی واکنش زنجیره پلیمراز و تعیین ترکیب تار با روش رنگآمیزی ایمونو بافت شیمی انجام شد.
یافتهها: در این مطالعه، وزن عضله افزایش معنیداری بین گروه تمرینی و کنترل داشت (01/0P=). تفاوت میانگین بیان ژن بین گروههای تمرین و کنترل از نظر آماری معنیدار نبود (852/0P=). همچنین، نتایج نشان داد ارتباط معنیداری بین بیان ژن و تغییرات نوع تار IIX وجود ندارد (70/0, P= 012/0r=).
نتیجهگیری: علیرغم تاثیر تمرین مقاومتی بر افزایش پروتیینهای سارکومری، نتایج این پژوهش نشان داد تمرین مقاومتی تاثیری بر مقادیر آلفا اکتینین سه ندارد. گرچه آلفا اکتینینها نقش مهمی در تولید و گسترش نیرو در سارکومر دارند، اما در پاسخ به تمرین مقاومتی تغییر معنیداری نشان ندادند.
اعظم السادات موسوی، مژگان کریمی زارچی، نادره بهتاش، مهناز مختاری گرگانی، نیلی مهرداد، میترا روحی، سید حسین حکمتی مقدم،
دوره 72، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آمار سازمان بهداشت جهانی نشانگر این است که یک زن از هر ۵۵ زن در جهان مبتلا به سرطان تخمدان در مقطعی از زندگیش میشود. سن شایع ابتدا به سرطان تخمدان بعد از 50 سالگی میباشد. هدف این مطالعه بررسی نقش کموتراپی داخل صفاقی با کربوپلاتین بهعنوان درمان نگهدارنده در کاهش میزان عود و افزایش میزان بقای مبتلایان به سرطان پیشرفتهی تخمدان و همچنین بررسی سمیت این روش درمانی میباشد.
روش بررسی: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی در بخش انکولوژی زنان بیمارستان ولیعصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی تهران طی سالهای 1389-1384 انجام شد. 30 بیمار مبتلا به سرطان اپیتلیالی تخمدان با Stage II-IV به صورت غیرتصادفی ساده وارد مطالعه شدند. 18 بیمار در گروه کموتراپی داخل صفاقی و 12 بیمار در گروه شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله سه هفته پس از شیمی درمانی وریدی در سه دوره به فاصلهی 21 روز، شیمی درمانی داخل صفاقی با کربوپلاتین دریافت کردند. بقای عمر دو و پنج ساله، بقای عمر بدون بیماری (فاصلهی زمانی اتمام درمان تا عود بیماری)، بقای کلی، توکسیسیتی و عود، ثبت و آنالیز شد.
یافتهها: میانگین سن بیماران در گروه مورد 6/8±4/52 سال و گروه شاهد 5/11±1/55 سال بود. میانگین بقای بدون عود در بیماران گروه مورد 6/8±13 و در گروه شاهد 3/4±5/9 ماه بود. میانگین مدت بقا در گروه مورد 5/16±39 و در گروه شاهد 2/16±8/30 ماه بهدست آمد که در هیچکدام از موارد بالا تفاوت معنادار نبود (05/0P>). میزان بقای کلی در گروه کموتراپی همراه با کربوپلاتین 2/72% و در گروه بدون کموتراپی داخل صفاقی 3/33% بود. فراوانی سمیت در گروه مداخله 6/5% بود که شامل دردهای خفیف و متوسط شکمی و تهوع و استفراغ بود.
نتیجهگیری: درمان نگهدارنده بهروش داخل صفاقی بهصورت معناداری باعث افزایش میزان بقا، کاهش چشمگیر عود و مرگ بیماران نمیشود، هر چند سمیت بالایی برای این روش دیده نشد.
مائده پاسیار، لیلا روحی، زهرا بمزاده، سید حسین حجازی،
دوره 74، شماره 9 - ( آذر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجاییکه مهار رشد در سلولهای سرطانی یکی از روشهای مناسب برای درمان سرطان بوده و یافتن ترکیبات ضدسرطان جدید بهویژه ترکیبات مهارکننده تکثیر، اولویت پژوهشی محسوب میگردد. امروزه در خصوص متابولیتهای تولیدی جنس سودوموناس که علیه سلولهای سرطان موثر میباشند، گزارشهایی وجود دارد، بنابراین در این مطالعه متابولیتهای تولیدی سویه بومی سودوموناس UW4 جداسازی و اثرات ضدمیکروبی و ضدسرطانی آن بررسی شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی در اردیبهشت ۱۳۹۴ در مرکز تحقیقات سلولی-تکوینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد انجام شد. فعالیت ضدمیکروبی متابولیتهای تولیدی سویه بومی سودوموناس UW4 عیله برخی از باکتریهای بیماریزا انجام شد. برای بررسی فعالیت ضدسرطانی، سلولهای SKBR3 و HU-02 با غلظتهای مختلف ۵، ۱۰، ۱۵ و mg/ml ۲۰ برای مدت زمان ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت تیمار شدند. میزان بقای سلولها با روش رنگسنجی MTS مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان داد که سودوموناس UW4، قادر به تولید متابولیتهای ضدمیکروبی علیه استافیلوکوکوس اورئوس است. تیمار با متابولیت نشان داد با افزایش غلظت بهصورت وابسته به دوز و زمان، توان زیستی سلولها کاهش پیدا کرد. بهطوری که بیشترین تأثیر مربوط به غلظت mg/ml ۲۰ و در زمان ۷۲ ساعت پس از تیمار سلولها بود (01/0P<). در حالیکه متابولیتها در غلظتهای مختلف تاثیر معناداری بر سلولهای فیبروبلاست نرمال نداشت (24/0P=).
نتیجهگیری: ترکیبات فعال زیستی تولید شده توسط سودوموناس UW4 میتواند برای از بین بردن عفونتها و درمان سرطان پستان SK-BR3 بهکار برده شود.
رقیه لرکی، لیلا روحی، سید حسین حجازی،
دوره 76، شماره 3 - ( خرداد 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان دومین سرطان شایع در زنان پس از سرطان ریه میباشد. اسید گالیک (Gallic acid, GA)، که یک پلیفنل میباشد، دارای فعالیت ضد رشد در برابر بسیاری از ردههای سلولهای سرطانی است. هدف از مطالعه کنونی، تاثیر اسیدگالیک بر میزان تکثیر و آپوپتوز سلولهای سرطان پستان رده SKBR3 و سلولهای فیبروبلاست نرمال بود.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی از اردیبهشت تا شهریور ۱۳۹۴ در مرکز تحقیقات سلولی-تکوینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد انجام شد. با کشت سلولهای SKBR3 و فیبروبلاست نرمال در محیط کشت Dulbeccos modified eagles medium, DMEM (Gibco, Life Technologies, Inc., New York, USA) و تیمار با اسیدگالیک در غلظتهای ۲۰، ۴۰، ۸۰، ۱۰۰ و µg/ml۲۰۰ در زمانهای ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت با روش رنگسنجی MTS، میزان توان زیستی سلولها مورد بررسی قرار گرفت. میزان القای آپوپتوز به روش فلوسایتومتری با رنگآمیزی کیت Annexin V-FITC (BioVision Research Products, Mountain View, CA, USA) در زمان ۴۸ ساعت انکوباسیون بررسی گردید.
یافتهها: با افزایش غلظت اسیدگالیک بهصورت وابسته به دوز و زمان، توان زیستی سلولها بهطور معناداری کاهش پیدا کرد (۰/۰۴P=). بهطوریکه بیشترین تاثیر اسیدگالیک مربوط به غلظت µg/ml۲۰۰ و در زمان ۷۲ ساعت پس از تیمار سلولها بود. القای آپوپتوز نیز وابسته به دوز بود و غلظت ml µg/۲۰۰ اسیدگالیک بیشترین درصد آپوپتوز را در سلولها SKBR3 نشان داد (۰/۰۰۲P=)، درحالیکه اسیدگالیک در غلظتهای مختلف تاثیر معناداری بر سلولهای فیبروبلاست نرمال نداشت.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای حاصل میتوان نتیجه گرفت اسیدگالیک میتواند سبب کاهش تکثیر و افزایش آپوپتوز سلولهای سرطان پستان رده SKBR3 گردد بدون اینکه به سلولهای فیبروبلاست نرمال آسیبی برساند.
محمد صابر ملکی، لیلا روحی، خلیل خاشعی ورنامخواستی،
دوره 78، شماره 10 - ( دی 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: حتی پس از انجام جراحی بهعنوان موثرترین راه درمانی برای سرطان کولورکتال، در حدود 40%-30 مبتلایان، عود مجدد دیده میشود. در مطالعه حاضر اثرات سایتوتوکسیسیتی و ضدباکتریایی لاکتوباسیلوس ساکئی بر رده سلولی آدنوکارسینومای کولورکتال انسان (HT-29) و برخی میکروبهای بیماریزا مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: در تحقیق حاضر که بهصورت تجربی از اردیبهشت ۱۳۹7 تا شهریور ۱۳۹7 در مراکز تحقیقات سلولی- تکوینی و باکتریشناسی مجتمع آزمایشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد انجام شد، اثر ضدباکتریایی مایع رویی کشت باکتریهای لاکتوباسیلوس ساکئی علیه عوامل بیماریزای باکتریایی بهکمک روش چاهک بررسی گردید. با کشت رده سلولی (HT-29) در محیط کشت DMEM محتوی 10% سرم جنین گاوی و تیمار سلولها در غلظتهای 5، 10، 15 و mg/ml 20 از متابولیتهای ساکئی و انکوبه شدن در زمان 24، 48 و 72 ساعت، میزان رشد سلولی با روش رنگسنجی MTS طبق دستورالعمل کیت در هر سه زمان انکوباسیون مورد بررسی قرار گرفت. بهمنظور کاهش خطا، آزمونها با سه بار تکرار انجام گرفت.
یافتهها: ساکئی قادر به تولید متابولیتهای مقابله کننده با عوامل بیماریزای باکتریایی میباشد. بهعلاوه تیمار رده سلولی HT-29 با متابولیتهای تولید شده توسط ساکئی نشان داد که با افزایش غلظت متابولیتها، بهصورت وابسته به دوز و زمان، توان زیستی در این رده سلولی (HT-29) کاهش مییابد (05/0P<).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد زمینهی تحقیقاتی مناسبی برای بهرهبرداری از ترکیبات فعال زیستی تولید شده توسط لاکتوباسیلوس ساکئی در کنترل و مقابله با عوامل بیماریزای باکتریایی و درمان آدنوکارسینومای کولورکتال (HT-29) وجود داشته باشد.
رسول صمیمی، امیر پیمانی، سمانه روحی، شادمان نعمتی، ساناز احمدی، افرا حسین پناهی، سمیه احمدی گورجی،
دوره 80، شماره 3 - ( خرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت هلیکوباکتر پیلوری و دستگاه تنفسی بهطور همزمان باعث افزایش بیماریزایی و مرگومیر میشود. هدف از این مطالعه، بررسی همزمانی ابتلا به مشکلات دستگاه تنفسی فوقانی و عفونتهای گوارشی هلیکوباکتر پیلوری بود.
روش بررسی: تحقیق حاضر بهصورت یک مرور نظاممند و فراتحلیل، از شهریور 1398 تا شهریور 1399، در دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد. مقالات وارد شده در پایگاههای دادههای بینالمللی (آوریل 2001-دسامبر 2018)، در خصوص همزمانی ابتلا به اختلالات مجاری تنفسی فوقانی با عفونتهای گوارشی هلیکوباکتر پیلوری مورد بررسی قرار گرفتند. از اثر مدل تصادفی با سطح اطمینان 95% جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: بیشترین شیوع همزمانی مربوط به اختلالات تنفسی مرتبط با بافت آدنویید (33%)، پولیپ بینی (100%) و رینوسینوزیت مزمن (71%) بود. شیوع همزمانی بیماری، 53% در رینوسینوزیت مزمن، 63% در پولیپ بینی، 62% در بافت آدنویید و در کل 60% برآورد شد که معنادار بود (000/0P=). شیوع همزمانی اختلالات مجاری تنفسی فوقانی با عفونتهای گوارشی هلیکوباکتر پیلوری در بیماران به میزان 61% در سن بیش از 27 سال و 60% در سنین کمتر از 27 سال برآورد شد.
نتیجهگیری: شیوع همزمانی ابتلا به اختلالات مجاری تنفسی فوقانی با عفونتهای گوارشی هلیکوباکتر پیلوری در بیماران با سنین بالا و پایین تقریبا به یک میزان و بهصورت معناداری مشاهده شد. با توجه به اینکه وقوع همزمان بیماری ها در افراد خطرناک میباشد، غربالگری بیماران مبتلا به هریک از این بیماریها، جهت شناسایی بیماریهای دیگر و تجویز داروهای مناسب ضروری میباشد.
حسین قربانی، محمد رعنایی، علیرضا فیروزجاهی، زهرا احمدنیا، سمانه روحی، فرزانه جعفریان، روزبه محمدی آبندانسری، سمیه احمدی گورجی،
دوره 80، شماره 5 - ( مرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: جهت کنترل استرونژیلوییدس استرکورالیس، اطلاع از وضعیت پراکندگی آن در مناطق مختلف مورد نیاز میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع استرونژیلوییدس استرکورالیس انجام شد.
روش بررسی: مطالعه توصیفی حاضر بهصورت گذشتهنگر (1399-1390) انجام شد. اطلاعات آزمایش مدفوع بیمارانی که از به بیمارستان روحانی شهر بابل مراجعه کرده بودند، جمعآوری شد. تشخیص استرونژیلوییدس استرکورالیس بهروش گسترش مرطوب و فرآیند تغلیظ فرمال-اتر انجام شد. شاخصهای میانگین، انحراف معیار، تعداد و درصد برای توصیف دادهها استفاده شد.
یافتهها: در مدفوع 420 بیمار (05/1%)، وجود استرونژیلوییدس استرکورالیس تایید شد. جمعیت بیماران مرد ( 249 بیمار) از زنان (171 بیمار) بیشتر بود. علایم در 206 بیمار مثبت بود. شایعترین بیماری زمینهای در بیماران درد شکم (220 نفر) بود.
نتیجهگیری: شیوع این انگل در مردان، افراد با سنین بالا و با بیماریهای زمینهای بیشتر بود. بررسی و کنترل شیوع بیماریهای انگلی، بخصوص در افراد با بیماریهای زمینهای با اهمیت است.