13 نتیجه برای زاهدی
علی زاهدی ،
دوره 5، شماره 8 - ( 6-1327 )
چکیده
علی زاهدی ،
دوره 5، شماره 10 - ( 6-1327 )
چکیده
علی زاهدی،
دوره 7، شماره 2 - ( 2-1328 )
چکیده
فریدون عزیزی، آرش اعتمادی، پیام صالحی، صالح زاهدی اصل،
دوره 61، شماره 5 - ( 5-1382 )
چکیده
مقدمه: سندرم متابولیک تجمع عوامل خطرساز بیماری های غیر واگیر همراه با مقاومت به انسولین می باشد. هدف بررسی حاضر تعیین شیوع سندرم متابولیک در افراد شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران بوده است.
مواد و روش ها: بررسی انجام شده در میان 10368 فرد بالغ (شامل 4397 مرد و 5971 زن) با سن بالاتر از 20 سال در افراد شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران بود. سندرم متابولیک بصورت وجود سه یا بیش از سه مورد از موارد زیر تعریف شد: چاقی مفرط در ناحیه شکم، تری گلیسیرید بالای سرمی، HDL-C کاهش یافته، فشار خون بالا و گلوکز ناشتای بالا.
یافته ها: شیوع خام سندرم متابولیک در جمعیت مورد مطالعه 30.1 درصد (فاصله اطمینان 95%: 31.0-29.2) و شیوع استاندارد شده براساس سن معادل 33.7 درصد (فاصله اطمینان 95%: 34.6-32.8) بود. میزان شیوع در دو جنس با بالا رفتن سن افزایش می یافت و در زنان بیش از مردان مشاهده شد (42% در مقابل24% و P<0.001). کاهش HDL-C شایعترین اختلال متابولیک در دو جنس بود. غیر از میزان بالای گلوکز ناشتای پلاسما، همه اختلالات در زنان شایعتر از مردان بودند (P<0.001). پنجاه و هشت درصد افراد مبتلا به سندرم متابولیک 3 مورد، 33% افراد 4 مورد و 9% افراد 5 مورد از معیارهای این سندرم را داشتند.
نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه که اولین گزارش در مورد سندرم متابولیک در ایران محسوب می شود، شیوع بالای این اختلال را که اثرات جدی به نظام مراقبت بهداشتی تحمیل می کند، نشان می دهد. تلاش برای رواج رژیم های غذایی سالم، افزایش فعالیت بدنی و کنترل فشار خون باید مدنظر قرار گیرند.
حمید زاهدی، وحید اخیانی، زاهد حسین خان، مسعود یونسیان،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از پاسخ های متابولیک به استرس جراحی، افزایش قند خون می باشد. در این مطالعه تغییرات قند خون بیماران قبل، حین و بعد از اعمال جراحی انتخابی چشمی تحت بیهوشی عمومی، با دو روش سنجش با گلوکومتر و اندازه گیری آزمایشگاهی به روش آنزیمی گلوکز اکسیداز و عوامل احتمالی موثر بر این تغییرات و میزان همبستگی دو روش بررسی شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی با بعد تحلیلی، روی 230 بیمار غیر دیابتی با کلاس فیزیکی یک یا دو انجام شد. تمام بیماران توسط روش واحد تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند و قند خون آنها در سه نوبت و با دو روش به طور همزمان، اندازه گیری شد.
یافته ها: در تمامی موارد، تغییرات قند خون بعد از عمل د رمقایسه با قبل از عمل، با هر دو روش اندازه گیری و بدون در نظر گرفتن متغیرهای مستقل مطالعه، افزایش آماری معنی داری را نشان داد و در اکثر موارد با در نظر گرفتن متغیرهای مستقل مطالعه افزایش قند خون از نظر آماری معنی دار بود و میانگین افزایش قند خون بعد از عمل در مقایسه با قبل از عمل با روش آزمایشگاهی، با نوع عمل جراحی چشم ارتباط آماری معنی داری داشت ولی با متغیرهای جنس، سن و طول مدت عمل ارتباط آماری معنی داری نداشت. همبستگی دو روش اندازه گیری نسبتاً خوب و از لحاظ آماری معنی دار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه و مخفی ماندن علایم تغییرات قند خون حین بیهوشی عمومی توصیه می نماییم، حین اعمال جراحی طولانی مدت در افراد غیر دیابتی، پایش قند خون به عمل آید و با توجه به مزایای گلوکومتر Accu-Chek (مدل Sensor)، استفاده از آن مناسب به نظر می رسد.
ماندانا خطیبی، زهرا احمدینژاد، محسن نصیری طوسی، بشیر حاجی بیگی، حامد زاهدی،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت هپاتیت C نه تنها باعث بیماریهای مزمن کبدی بلکه تظاهرات خارج کبدی مانند کرایوگلوبولینمی و لیکن پلان دهانی نیز میگردد. لیکن پلان نیز درماتوز شایع پوستی مخاطی است که به دلیل سیر مزمن و احتمال بروز تغییرات بدخیمی کشف و درمان آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی فراوانی لیکن پلان دهانی در بیماران آلوده به ویروس هپاتیت C انجام شد.
روش بررسی: تحقیق از نوع توصیفی- مقطعی روی 150 بیمار آلوده به ویروس هپاتیت C مراجعهکننده به بخش کبد، گوارش و عفونی بیمارستان امامخمینی و سازمان انتقال خون تهران در طی سالهای 1384 و 85 انجام شد. نمونهگیری به روش sequential صورت پذیرفت.
یافتهها: از 150 بیمار مبتلا به هپاتیت C در این مطالعه 7/88% (133 نفر) مرد و 3/11% (17 نفر) زن بودند. میانگین سنی بیماران تحت مطالعه 2/39 (±4/11) سال بود. در شش بیمار (4%) ضایعات لیکن پلان در دهان مشاهده شد که همه موارد از نوع کراتوتیک بود. شایعترین محل ضایعه مخاط باکال و ضایعه در 7/66% یکطرفه بود. ارتباطی بین متغیرهای زمینهای و مستقل از جمله سن، بیماری زمینهای، مصرف سیگار، اینترفرون و ژنوتیپ ویروس با بروز لیکن پلان وجود نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به فراوانی بالاتر لیکن پلان دهانی در افراد آلوده به ویروس هپاتیت C در این مطالعه (4%) نسبت به جمعیت نرمال، باید به لیکن پلان دهانی به عنوان یکی از تظاهرات خارج کبدی هپاتیت C توجه بیشتری نمود.
فرناز آموزگار هاشمی، فاطمه زاهدی، فرشید فرهان، بیتا کلاغچی، نیلی مهرداد، پیمان حداد،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که عمدتاً درمان سرطان سرویکس با رادیوتراپی اکسترنال و براکیتراپی به روش پرتودهی با دوز کم (LDR) انجام میشود و در انستیتوکانسر بیمارستان امام به علت عدم امکان بستری طولانیمدت و مراقبتهای شبانهروزی مورد نیاز توسط پرستاران و جهت کاهش هزینههای درمان با دوز کم (LDR) بیماران را با تعدیل دوز به روش پرتودهی با دوز متوسط (MDR) درمان میکنیم. هدف این مطالعه آیندهنگر بررسی نتایج این درمان در انستیتوکانسر بیمارستان امام میباشد.
روش بررسی: ما تعداد 140 بیمار مبتلا به سرطان سرویکس را از تاریخ فروردین 1384 لغایت تیر 1386 که به بخش رادیوتراپی انکولوژی انستیتو کانسر تهران مراجعه کرده بودند و اندیکاسیون رادیوتراپی داشتند را تحت رادیوتراپی اکسترنال با دوز 64-44 گری به کل لگن و سپس براکیتراپی MDR با دوز ریت 3/0±2/2 گری در ساعت با دوز کلی 30-8 گری قرار دادیم. براکیتراپی با اپلیکاتورهای تاندم اوویید با اوویید در فاصله 112-0 روز بعد از خاتمه رادیوتراپی اکسترنال با دوز در هر جلسه Gy 15-8 به نقطه A در یک یا دو جلسه بر حسب مرحله بیماری تجویز شد.
یافتهها: تعداد 121 بیمار به مدت متوسط 18 ماه (39-9) جهت پیگیری مراجعه کردند، عود لوکال در گروه جراحی و ادجوانت رادیوتراپی (11%)54/6 و در گروه پیشرفتهتر که رادیکال رادیوتراپی شده بودند (25%)65/16 و در کل (19%)121/23 بود. انسیدانس عوارض رکتال در بیماران مورد مطالعه (10%)121/12 و عوارض مثانه (13%)121/23 بوده است که عارضه گرید بالا فقط در یک بیمار که رادیکال رادیوتراپی شده بود بهصورت عارضه گرید III مثانه دیده شد. طبق این مطالعه بقای بدون بیماری (DFS) و کلی سه ساله به ترتیب 73% و 92% بهدست آمد که در کل مرحله بیماری (007/0=p) و زمان کلی درمان (05/0=p) بیشترین اثر را روی آن داشتند.
نتیجهگیری: EBRT و براکیتراپی MDRبا 20% کاهش دوز در مقایسه با LDR میتواند از نظر کنترل لوکال و عوارض دیررس رکتال و مثانه قابل مقایسه باشد و این روش در شرایطی که امکان درمان LDR وجود ندارد تکنیک قابل قبولی است.
حمید زاهدی، آناهید ملکی،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه: داروهای توپیکال چشمی میتوانند
با درجات متفاوتی بهطور سیستمیک جذب شوند و قابلیت ایجاد عوارض سیستمیک جدی را
دارا هستند. بهویژه کودکان در برابر بروز عوارض سیستمیک داروهای توپیکال چشمی که
دوز آنها مطابق با وزن آنها تجویز نمیشود، آسیبپذیر هستند.
معرفیبیمار: در این گزارش عوارض سیستمیک ناشی از استفاده همزمان
داروهای توپیکال فنیل افرین، تتراکایین، تروپیکامید و آتروپین را در یک پسر 17
ساله کاندیدای ویترکتومی عمیق در بیمارستان فارابی در سال 1389 بررسی میکنیم. پس
از چند بار استفاده از ترکیب این قطرهها بیمار دچار علایم افزایش فشارخون و کاهش
هوشیاری میشود.
نتیجهگیری: تعداد قطرهها و چندین بیمار استفاده پیاپی از قطرهها میتواند
سبب بروز عوارض ناشی از مصرف زیاد این قطرهها شود استفاده از غلظت پایین دارو،
استفاده از یک نوع دارو، قطرههای کوچک دارو و مسدود کردن سوراخ مجرای اشکی برای
به حداقل رساندن جذب دارو نتایجی هستند که از این مطالعه بهدست آمد و لازم است که
جهت پیشگیری از دوز توکسیک در بدن بیمار رعایت شوند.
علی زاهدیان، محسن شجاع، هادی ملازاده، معصومه طیبی،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی تاثیر سرعت متفاوت دمیدن گاز به فضای داخل شکم بر روی احساس درد شانه بعد از عمل در افراد کاندید لاپاراسکوپی کولهسیستکتومی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، نمونه مورد مطالعه 100 نفر بود که به دو گروه 50 نفره تقسیم شدند که شامل سرعت دمیدن گاز L/min CO2 2 در گروه اول و L/min 5 در گروه دوم بود. در زمانهای صفر، شش، 12، 24 ساعت بعد از عمل میزان درد شانه با استفاده از پرسشنامه VAS مورد ارزیابی قرار گرفت و مقایسه شد.
یافتهها: میانگین مدت زمان هر عمل جراحی در گروه اول 1/37 دقیقه و در گروه دوم 8/35 دقیقه بود که این اختلاف در دو گروه معنادار نبود (42/0=P). ولی میانگین درد شانه در زمانهای صفر، شش، 12 و 24 به ترتیب در گروه اول 34/3، 23/3، 64/2، 82/1 و در گروه دوم 86/4، 60/4، 75/3 و 78/2 بود که این اختلافها از نظر آماری معنادار بودند (02/0=P، 02/0=P، 03/0=P، 04/0=P)
نتیجهگیری: چنانچه دمیدن گاز دیاکسیدکربن در فضای داخل شکم با سرعت پایینتر باشد بیماران درد شانه کمتری را احساس میکنند. از این روی جهت جراحیهای لاپاراسکوپی دمیدن گاز با سرعت پایین توصیه میشود.
شهرام سیفی، علی زاهدیان، فرشاد حسنزاده کیابی،
دوره 75، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که بیشتر داروهای ضد درد از جمله مخدرها و ضد التهابهای غیر استروییدی دارای عوارض جانبی مختلفی هستند استفاده از داروی با عوارض کمتر ارزشمند است. هدف این مطالعه بررسی اثر اناستیلسیستیین در درمان درد پس از جراحی کولهسیستکتومی بهروش لاپاروسکوپی بود.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی که از شهریور تا اسفند ۱۳۹۴ در دو بیمارستانهای آموزشی شهرستان بابل انجام گرفت، ۳۸ بیمار کاندید عمل جراحی لاپاروسکوپی کولهسیستکتومی با سن ۵۰-۲۰ سال، با کلاس I انجمن بیهوشی امریکا انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. شب پیش از عمل به گروه مداخله mg ۱۲۰۰ اناستیلسیستیین خوراکی داده شد و در صبح پیش از عمل نیز mg ۶۰۰ اناستیلسیستیین وریدی تجویز شد. به گروه شاهد دو قرص ویتامین C جوشان (دارونما) شب پیش از عمل داده شد و صبح روز عمل ml ۳ آب مقطر بهعنوان پلاسبو تزریق شد. نمره درد، میزان مصرف پتیدین و تغییرات همودینامیک، ۲۴ ساعت پس از عمل در دوگروه ثبت و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافتهها: میانگین کلی سن بیماران در دو گروه تفاوت معناداری نداشت (۰/۲۳P=). میانگین نمره درد در گروه پلاسبو برابر با ۲/۱±۳/۵ و گروه اناستیلسیستیین برابر با ۰/۵۸±۲/۷ بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود (۰/۰۶P=). میانگین میزان پتدین در طی ۲۴ ساعت در گروه پلاسبو، mg ۵۲ و گروه اناستیلسیستیین، mg ۲۹ بود که تفاوت معناداری بین دوگروه وجود داشته است (۰/۰۱P=).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد، که اگرچه مصرف اناستیلسیستیین خوراکی در مقایسه با مصرف ویتامین C خوراکی پیش از عمل سبب کاهش معنادار شدت درد پس از لاپاروسکوپی کولهسیستکتومی نشده است، اما میزان مصرف پتیدین پس از عمل را بهصورت معناداری کاهش میدهد.
آسیه سادات زاهدی، بهاره صداقتی خیاط، سارا بهنامی، فریدون عزیزی، مریم السادات دانشپور،
دوره 76، شماره 7 - ( مهر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم متابولیک مجموعهای از ناهنجاریهای متابولیکی است که خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی را افزایش میدهد. مطالعات فراوانی نشان دادهاند که پلیمورفیسمهای (۷۸۰۰۹۴rs و ۱۲۶۰۳۲۶rs) ژن پروتیین تنظیمکننده گلوکوکیناز (GCKR) با مقادیر گلوکزخون، تریگلیسرید پلاسما و سندرم متابولیک در ارتباط هستند. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط این دو پلیمورفیسم ژن GCKR با سندرم متابولیک و شاخصهای آن در جمعیت بزرگسالان مطالعه قند و لیپید تهران (TLGS) بود.
روش بررسی: در مطالعه مورد-شاهدی کنونی که از فروردین تا مرداد ۱۳۹۶ انجام شد، تعداد ۸۷۱۰ فرد (۳۵۲۲ مرد و ۵۱۸۸ زن) بالای ۱۹ سال غیرمرتبط خونی از افراد شرکتکننده در مطالعه قند و لیپید تهران انتخاب شدند. بر مبنای معیار Joint interim statement (JIS) افراد در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. نمونههای ژنومی با HumanOmniExpress-24 v1.0 BeadChips (Illumina, San Diego, CA, USA) تعیین ژنوتیپ شدند.
یافتهها: فراوانی ژنوتیپ TT هر دو پلیمورفیسم بهصورت معناداری در گروه افراد مبتلا به سندرم متابولیک بیشتر بود و برحسب نسبت شانس تعدیلیافته (۷۱/۲OR= برای ۱۲۶۰۳۲۶rs، ۵۲/۲OR= برای ۷۸۰۰۹۴rs)، هر دو پلیمورفیسم با سندرم متابولیک ارتباط داشتند. ژنوتیپ TT در افرادی که میزان C-reactive protein (CRP) آنها بیشتر از mg/l ۳ بود، فراوانی بیشتری داشت. آلل T هر دو پلیمورفیسم با میزان تریگلیسرید ارتباط افزایشی و با میزان قندخون ارتباط کاهشی نشان داد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش بین ۷۸۰۰۹۴rs و ۱۲۶۰۳۲۶rs، دو پلیمورفیسم رایج ژن GCKR و سندرم متابولیک در جمعیت مورد بررسی تهرانی ارتباط وجود دارد. این دو پلیمورفیسم با سطح تریگلیسرید و قندخون نیز بهصورت معکوس ارتباط نشان دادند که تاییدکننده نتایج مطالعات پیشین است.
آزاده زاهدی، سید مختار اسمعیل نژاد گنجی، سکینه کمالی آهنگر، رحمتاله جوکار،
دوره 77، شماره 1 - ( فروردین 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: از عوارض دیابت، زخم پا است که در صورت عدم درمان مناسب منجر به آمپوتاسیون میشود. گچگیری تماس کامل روشی در ارتوپدی است که بهعنوان استاندارد طلایی در درمان زخمهای نوروپاتیک و نوروایسکمیک پا، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش کنونی با هدف بررسی نتایج درمانی گچگیری تماس کامل در بیماران با زخم پای دیابتی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر، ۹۲ بیمار که در بازه زمانی فروردین ۱۳۹۳ تا اسفند ۱۳۹۴ به بیمارستان شهید بهشتی بابل با شکایت زخم پای دیابتی گرید ۰، ۱ و ۲ (درجهبندی واگنر) مراجعه کرده بودند، شرکت داشتند. دادههای مربوط به ویژگیهای دموگرافیک، بیوشیمیایی و ابعاد زخم گردآوری گردید. پس از اقدامات اولیه در پاکسازی زخم، برای بیماران گچگیری تماس کامل بسته شده و هر هفته تا زمان بهبود تعویض شد. سرعت ترمیم زخم بهصورت کاهش هفتگی مساحت زخم محاسبه گردید.
یافتهها: جامعه کل با میانگین سنی ۱۰/۵۶±۶۳/۹ سال متشکل از ۱۶ نفر با دیابت نوع یک و ۷۶ نفر با دیابت نوع دو بودند. مدت گچگیری با تماس کامل بهطور میانگین ۱/۹±۶/۸ هفته بود. سرعت ترمیم زخم پس از گچگیری با تماس کامل در تمامی افراد بهطور میانگین cm2/week ۰/۱۶۸±۰/۴۰۶ بود. سرعت التیام زخم با بالا رفتن سن بیمار (۰/۰۰۱P<) و افزایش طول مدت ابتلا به دیابت (۰/۰۰۳P=) کاهش یافت.
نتیجهگیری: گچگیری تماس کامل میتواند روشی موثر در التیام زخمهای پای دیابتی باشد. بیماران با سن بالا و سابقه بیشتر ابتلا به دیابت به درمان طولانیتری جهت بهبود کامل زخم نیاز دارند.
سید حامد جعفری، هاجر زاهدی مهر، بنفشه زینلی رفسنجانی، سارا حاصلی، مهدی سعیدی مقدم،
دوره 80، شماره 6 - ( شهریور 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از بیماران نیاز به سیتی دینامیک کبدی دورهای دارند. یک تصویر بیکیفیت، باعث تکرار میشود که افزونبر پرتوگیری غیرضروری بیمار، برای پرسنل و بیمار بسیار وقتگیر است و افزونبرآن برای مرکز از لحاظ زمان و هزینه مقرون به صرفه نیست. این مطالعه با هدف تعیین همبستگی بین کیفیت تصویر و واحد-هانسفیلد کبد و عروق آن در فاز شریانی و وریدی به منظور تعیین محدوده قابل قبول واحد-هانسفیلد برای تصاویر سی-تی کبدی برای تولید تصاویر با کیفیت بالا انجام شد.
روش بررسی: کیفیت 146 تصویر سیتی در بیمارستان نمازی شیراز از شهریور 1398 تا مرداد 1400 بهصورت مقطعی بررسی شد. ابتدا ارزیابی کیفی توسط دو متخصص رادیولوژی با تجربه انجام شد. آنها کیفیت تصویر را در سه گروه دستهبندی کردند. سپس ارزیابی کمی تصاویر، با استفاده از واحد هانسفیلد نواحی آئورت، ورید کبدی، ورید باب اصلی، لوب قدامی راست، راست خلفی و چپ کبد در فاز شریانی و وریدی انجام شد.
یافتهها: براساس نتایج ارزیابی کیفی تصاویر سیتی اسکنهای تری فازی، 6/59% کیفیت خوب، 8/17% کیفیت قابلقبول و 6/22% کیفیت ضعیف داشتند. بین کیفیت تصاویر و واحد هانسفیلد در فاز شریانی رابطه معناداری وجود داشت (005/0P>). بین واحد هانسفیلد ورید باب، بخش قدامی راست و خلفی کبد در فاز وریدی ارتباط معناداری مشاهده گردید (03/0P>).
نتیجهگیری: در یک سیتی سهفازی با کیفیت بالا، واحد هانسفیلد قسمتهای مختلف در فاز شریانی بهصورت زیر میباشد، آئورت 78±310، ورید باب 40±150، ورید کبدی 7±44، بخشهای جانبی راست خلفی و قدامی و چپ کبد 11±77، 7±77 و 12±78 واحد هانسفیلد. ورید باب، ورید کبدی و بخشهای خلفی و قدامی راست کبد در فاز وریدی باید بهترتیب 27±155، 30±167، 19±111، 16±112 باشند. از این مقادیر میتوان بهعنوان معیاری برای تصاویر با کیفیت استفاده کرد.