جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای زرین دست

محمدرضا زرین دست، فروغ ابطحی، محمد خوئی،
دوره 28، شماره 2 - ( 1-1350 )
چکیده

تاکی فیلاکسی پدیده ایست که در آن دارو اثر خود را به علت تجویز مکرر از دست می دهد. به طور کلی درباره ایجاد تاکی فیلاکسی تئوری های مختلف بیان شده اما هیچکدام کاملاً مشخص کننده مکانیسم ایجاد تاکی فیلاکسی نیستند.تاکی فیلاکسی با تحمل نسبت به دارو تفاوت دارد چون تحمل با زیاد کردن دارو از بین می رود. تاکی فیلاکسی نسبت به دارو تقریباً اختصاصی است بهترین موادی که تاکی فیلاکسی را ایجاد می کنند و از این نظر مورد مطالعه قرار گرفته اند عبارتند از داروهای مقلد و مسدد پاراسمپا تیک - مقلد سمپاتیک - محرک و فلج عضلات صاف و هورمونهای موضعی . در این مقاله مکانیسم های ممکنه تولید تاکی فیلاکسی در اکثر داروهای فوق ارائه شده و درباره هر یک با ذکر اثرات مشهود بحث شده است.


محمد رضا زرین دست،
دوره 30، شماره 9 - ( 1-1352 )
چکیده


عباس پوستی، محمدرضا زرین دست، منیر اعظم دیبانی،
دوره 30، شماره 10 - ( 1-1352 )
چکیده

مطالعه و تعمق در مکانیسم تداخل عمل دارویی نشان می دهد که چطور دارو درمانی در طول سالهای اخیر پیچیده شده است و این مطلب اساسی است که پزشک باید در موقع تجویز داروهای قوی مهار کننده های MAO از راکسیونهای خطرناک آنها با اطلاع باشد بخصوص وقتی که چند دارو تواماً تجویز گردند. در حقیقت کلید این موفقیت ها در شناخت بیوشیمی و فارماکولوژی داروها است و این یکی از دلایلی است که در طب عملی همکاری نزدیک بین طبیب بالینی و فارماکولوژیست را کاملاً ضروری کرده و لازم است بخشی به نام کلینیکال فارماکولوژی جزء دپارتمانهای دانشگاهی توسعه یابد و در برنامه های تدریسی و تحقیقی مکانیسم داروها را در روی انسان با بهترین متد فارماکوتراپی صحیح پیاده نمایند.


محمد رضا زرین دست،
دوره 31، شماره 2 - ( 2-1352 )
چکیده


محمدرضا زرین دست،
دوره 35، شماره 3 - ( 2-1356 )
چکیده


محمدرضا زرین دست،
دوره 35، شماره 7 - ( 1-1357 )
چکیده

بیماری پارکینسون بعلت بهم خوردن تعادل موجود بین سیستم دوپامینرژیک و کلینرژیک بوجود می آبد. این عدم تعادل در نتیجه کم شدن فعالیت دستگاه دوپامینرژیک در مغز است. موادی که گیرنده های دوپامینرژیک مغز را وقفه می دهند نیز می توانند حالات نظیر پارکینسون ایجاد کنند. جهت درمان این بیماری یا فعالیت دستگاه دوپامینی مغز توسط داروهای زیاد کننده دوپامین مغز و یا تحریک کننده گیرنده های دوپامینی مخصوص این دستگاه زیاد می شود. و یا آنتی کلینرژیک ها بکار می روند. اثر بیشتر با تجویز توام هر دو گروه دارو حاصل می گردد.داروهای مورد مصرف و متداول جهت درمان این بیماری در جدولی خلاصه شده است.


محمدرضا زرین دست، فروغ ابطحی،
دوره 36، شماره 5 - ( 1-1359 )
چکیده

در دستگاه عصبی مرکزی برای مرفین گیرنده های ویژه ای وجود دارد. این گیرنده ها در غشاء نرونها قرار دارند و تصور می شود که مرفین با نشستن روی این گیرنده ها بعضی از اثرات خود را اعمال می کند. گیرنده ها در دستگاه عصبی مرکزی در ناحیه Periaqueductal خاکستری پایه مغز، قسمت قدامی و جانبی تالاموس سابستانشیاژلاتینوزا نخاع، هسته Solitary و CTZ و آمیگدال های مغز مشخص شده است. در حیوانات آزمایشگاهی دو ماده پپتیدی بنامهای متیونین آنکفالین و لوسن آنکفالین بدست آمده که روی گیرنده های مرفین در مغز می نشیند و اثرات مشابه مرفین دارند. شاید این مواد پپتیدی یکی واسطه شیمیائی نرونهای مغز باشند که روی گیرنده های مرفین اثر کرده و اثرات بخصوصی از جمله تعدیل حس درد و هیجان را بعهده دارند. با بکار بردن مرفین مقدار آنکفالین نرون که در دسترس گیرنده ها قرار می گیرد تغییر می کند و تغییرات شاید در معتادین باعث بروز سندرم قطع دارو می شود.آندروفین ها (آلفا، بتا، گاما و تتاآندروفین ها) مواد پپتیدی هستند. از نظر ساختمان شیمیائی با آنکفالین ها کمی تفاوت دارند و در هیپوفیز روی گیرنده های مرفین می نشینند و بعضی از اثرات مرفین مثل آزاد کردن ADH را نشان می دهند. بعلاوه ممکن است آندورفین ها آزاد کردن ACTH و FSH را تسهیل کنند.احتمالاً هر گونه اختلالی در سنتز یا آزاد شدن آندورفین ها منشاء رفتار غیر طبیعی در موجود زنده می شود.2- بعد از بکار بردن مرفین، آنکفالین داخل نرون افزایش پیدا می کند. نرون با انکفالین در سطح بالاتری در حال تعادل قرار می گیرند. بعد از قطع مرفین چون مقداری از انکفالین آزاد می شود و این تعادل بهم می خورد سندرم قطع دارو حاصل می شود (7).


ایرج میرزایی دیزگاه، مرتضی کریمیان، محمدرضا زرین دست، حمید سوهانکی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

اعتیاد به اوپیوئیدها یکی از مشکلات عمده جوامع بشری به‌ویژه ایران است و درمان آن از اولویت‌های بهداشتی جامعه به‌شمار می‌رود، مطالعه در این زمینه نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مکانیسم دقیق وابستگی به اوپیوئیدها و سندرم قطع مصرف هنوز بدرستی شناخته نشده است. به نظر می‌رسد که سیستم دوپامینی و همچنین هسته لوکوس سرولئوس نقش مهمی در بروز علائم جسمی ناشی از سندرم قطع مصرف دارند. مطالعه حاضر به تأثیر آگونیست و آنتاگونیست گیرنده‌های دوپامینرژیک D2 تجویز شده در هسته لوکوس سرولئوس بر شدت بروز علائم قطع مصرف در موش‌های صحرایی وابسته به مرفین پرداخته است.
روش بررسی: برای این منظور 64 رأس موش صحرایی نر در گروه‌های هشت تایی تقسیم گردیدند. هسته لوکوس سرولئوس به‌صورت دوطرفه طبق اطلس پاکسینوس با دستگاه استریوتاکس کانول‌گذاری شد. یک هفته پس از بهبودی، هفت گروه از حیوانات با تزریق مرفین زیر‌جلدی روزانه به مدت یک هفته وابسته گردیدند. در گروه کنترل سالم نرمال سالین تزریق شد. در روز هشتم ابتدا در هسته لوکوس سرولئوس نرمال سالین و یا سه دوز از آگونیست (کوئین پیرول) یا آنتاگونیست (سولپیراید) گیرنده‌های دوپامینی D2 و سپس جهت القای عوارض قطع مصرف نالوکسان (زیر جلدی) تزریق گردید.
یافته‌ها: امتیاز کل به‌عنوان شاخصی در ارزشیابی شدت عوارض قطع، با تجویز دوز µg/site 1/0 کوئین پیرول و دوزهای µg/site 30 و 15 سولپیراید کاهش یافت.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که احتمالا˝ سیستم دوپامینی گیرنده‌های
 D2 در هسته لوکوس سرولئوس در بروز سندرم قطع مصرف مرفین در موش‌های صحرایی نقش دارد.


غلامحسن واعظی، محمدرضا زرین دست، ابوالفضل سالاریان زاده، سهند باباپور،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده

اضطراب فرآیندی است که در برگیرنده اثرات مکرر عوامل بیولوژیک و یا فیزیولوژیک بر روی یک ساختمان بیولوژیک (مغز) می‌باشد. اضطراب و ترس از دیر باز از جمله مباحث مهم روانشناختی بوده‌اند و همواره برای کنترل اضطراب از روش‌ها و داروهای مختلفی استفاده به عمل آمده است. هدف از این تحقیق اثر مرفین در کاهش اضطراب می‌باشد.

روش بررسی: این تحقیق با روش Elevated plus maze انجام شد، از موشهای صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در محدوده وزنی 200 تا 240 گرم استفاده شد. پس از عمل جراحی و کانول گذاری و گذراندن دوره بهبودی پنج روزه، برای تست مورد تزریق سالین و سه دوز مختلف مرفین قرار گرفتند. تست رفتاری بین ساعات 12 تا 16 انجام شد و هر حیوان فقط یک‌بار مورد آزمایش قرار گرفت. آزمایش اول در ناحیه تگمنتوم شکمی و آزمایش دوم در ناحیه نوکلئوس اکومبنس انجام شد.

یافته‌ها: دوزهای مختلف مرفین بر درصد زمانی تعداد دفعاتی که موش وارد بازوی باز شده است تاثیری نداشته ولیکن دوز µl/Rat 5 باعث افزایش درصد زمانی تعداد دفعاتی می‌شود که موش وارد بازوی باز شده است (05/0p<). در آزمایش دوم که در ناحیه نوکلئوس اکومبنس انجام شد، دوز µl/Rat5/2 مرفین بر درصد زمانی که موش در بازوی باز طی کرده (01/0p<) و درصد زمانی تعداد دفعاتی که موش وارد بازوی باز شده است دارای تاثیر معنی‌داری بود (01/0p<).

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این مطالعه، به نظر می‌رسد که دوزهای مختلف مرفین در این دو ناحیه می‌تواند باعث کاهش اضطراب شود.


بتول قربانی یکتا، محمد ناصحی، شهرزاد خاکپور، محمد رضا زرین دست، یزدان شفی خانی،
دوره 71، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: شناخت مسیرهای نورونی درگیر در هسته اکومبنس قاعده مغزی بر اساس گزارش‌های قبلی نقش مهمی در اتیولوژی و پاتوفیزیولوژی افسردگی، اضطراب و اعتیاد دارد. اما چگونگی این مکانیسم‌ها در مغز روشن نیست. در این راستا نیکوتین به طور مستقیم در هسته اکومبنس مغز تزریق شد تا نقش فرآیندهای شبه اضطرابی آن در این هسته در دستگاه ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع (Elevated plus maze) موش صحرایی نر بررسی گردد.
روش بررسی: در این تحقیق از موش‌های صحرایی استفاده ‌شد. پس از بیهوشی ابتدا در ناحیه پوسته هسته اکومبنس مغز، با استفاده از دستگاه استریوتاکسی عمل جراحی و کانول‌گذاری دو طرفه انجام شد. بعد از کانولاگذاری به مدت یک هفته به موش‌های جراحی‌شده اجازه داده شد تا بهبودی کامل را به‌دست آورند. بعد از بهبودی، رفتار اضطرابی و فعالیت حرکتی حیوانات با استفاده از ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع آزمایش‌شده و اثر تزریق داروهای مورد نظر در هسته‌ی اکومبنس بر روی رفتار اضطرابی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: آزمایش‌های انجام گرفته نشان داد که تزریق دو طرفه نیکوتین (Nicotine)، آگونیست گیرنده نیکوتینی استیل‌کولین دوز 1/0 از میان دوزهای (5/0 و 25/0، 1/0، 05/0) میکروگرم بر رت، درون هسته نوکلئوس اکومبنس مغز باعث افزایش معنی‌داری در درصد زمان سپری‌شده در بازوهای باز نسبت به گروه کنترل می‌شود (01/0P=).
نتیجه‌گیری: گیرنده‌های نیکوتینی نورون‌های موجود در پوسته هسته اکومبنس قاعده مغز در رفتارهای شبه اضطرابی در موش صحرایی نر موثر است.


کتایون کنگرلو حقیقی، شهربانو عریان، محمدرضا زرین دست، محمد ناصحی،
دوره 74، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: حافظه، توانایی ذخیره و فراخوانی اطلاعات یادگرفته شده است. اضطراب، پاسخ موجود به عامل تهدید کننده است که می‌تواند همئوستاز را دچار اختلال نماید. هدف این مطالعه بررسی اثر سیستم کانابینرژیک بر حافظه و اضطراب در هسته قاعده‌ای- جانبی آمیگدال و تداخل آن با سیستم گابانرژیک در روش ماز به‌علاوه مرتفع بود.

روش بررسی: این مطالعه تجربی در آزمایشگاه حیوانی برای پژوهش روی موش سوری و موش صحرایی به کمک دستگاه استریوتاکسی پژوهشکده علوم شناختی در فاصله زمانی مهرماه 1392 تا دی‌ماه 1393 بر روی موش‌های کانول‌گذاری شده، انجام گرفت. پس از یک هفته استراحت دوزهای مختلف آراشیدونیل سیکلوپروپیل آمید و آگونیست باکلوفن و آنتاگونیست فاکلوفن انتخابی گیرنده B گابانرژیک به صورت تزریق داخل هسته قاعده‌ای- جانبی آمیگدال تجویز شد. درصد ورود به بازوی باز و درصد زمان حضور در بازوی باز و فعالیت حرکتی اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: تجویز آراشیدونیل سیکلوپروپیل آمید در دوز بالا خاصیت تخریب حافظه اکتسابی و ضد اضطرابی داشت ولی تجویز دوزهای بالای باکلوفن موجب تخریب حافظه شد ولی بر اضطراب اثری نداشت و دوزهای بالای فاکلوفن موجب بهبود حافظه شد ولی بر اضطراب اثری نداشت. در حالیکه تجویز آراشیدونیل سیکلوپروپیل آمید همراه با باکلوفن موجب تخریب بیشتر حافظه ولی اثر اضطراب‌زدایی داشت و تجویز آراشیدونیل سیکلوپروپیل آمید همراه با فاکلوفن موجب بهبود حافظه گشت ولی بر اضطراب تاثیری نداشت.

نتیجه‌گیری: گیرنده‌های پیش‌سیناسپی کانابینوییدی CB1 منجر به مهار ترشح بسیاری از نوروترانسمیترها، مانند گابا می‌شود. به نظر می‌رسد که آگونیست گابا توانسته جایگزین نوروترانسمیترهای مهارشده توسط آراشیدونیل سیکلوپروپیل آمید شده باشد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb