جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای زهرا پورپاک

زهرا پورپاک، محبوبه منصوری، ابوالحسن فرهودی، زهرا غیاثی اصفهانی،
دوره 60، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده

مقدمه: در میان بیماریهای آلرژی، حساسیت غذایی یکی از مهمترین ها می باشد که اگرچه در بالغین شیوع کمی دارد ولی شیوع آن در شیرخواران 8 درصد گزارش شده است و گندم یکی از 6 آلرژن غذایی شایع، در مطالعات مختلف شناخته شده است و با توجه به تداخل آنتی ژنیک گسترده در خانواده غلات تعیین جانشین غذایی مناسب برای گندم در بیماران حساس به گندم هدف اصلی این مطالعه می باشد.

مواد و روشها: 24 بیمار با تشخیص قطعی حساسیت نوع اول به گندم، در این مطالعه وارد شدند تست پوستی بروش Prick و تعیین IgE اختصاصی به روش ELISA با 6 غله (گندم، یولاف، جو، چاودار، ذرت و برنج) انجام شد و همچنین چالش غذایی بعنوان Gold standard با سه غله در دسترس و رایج فرهنگ غذایی ایران (جو، برنج و ذرت) صورت گرفت. همچنین مقایسه بین پوسته گندم و آرد گندم از نظر آلرژیزا بودن با تست پوستی به روش پریک انجام شد.

یافته ها: در نتایج تست پوستی با خانواده غلات غیر از جو که در 66/7 درصد موارد مثبت بود سایر غلات بین 80-100 درصد موارد پاسخ مثبت داشتند و تست پوستی با پوسته گندم در صددرصد بیماران مثبت بود. در نتایج اندازه گیری IgE اختصاصی بیشترین پاسخ مثبت به ترتیب با گندم و جو (94/5 درصد و 68 درصد) مشاهده شد و آزمون IgE اختصاصی ذرت تنها در 10 مورد انجام شد که 3 مورد آن مثبت بود و در مورد سایر غلات در کمتر از 11 درصد موارد پاسخ مثبت داشتند همچنین در آزمون چالش خوراکی با خانواده غلات چالش با جو در 60 درصد موارد بدست آمد ولی کلیه موارد چالش با ذرت و برنج منفی بود.

نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به عدم تفاوت واکنشهای تست پوستی بین پوسته گندم و آرد گندم بنظر می رسد پرهیز از هر دو ماده در بیماران حساس به گندم الزامی است. براساس نتایج، بهترین جانشین غذایی برای بیماران حساس به گندم به ترتیب ذرت و برنج می باشد. از آنجا که کمترین میزان پاسخ IgE اختصاصی بعد از برنج و ذرت، با یولاف و چاودار مشاهده شده است می توان در صورت در دسترس بودن این مواد، در اولویتهای بعدی، چالش شده و درتغذیه بیماران قرار گیرد ولی لازمست برای شروع تغذیه با جو در بیماران حساس به گندم حتما چالش غذایی در بیمارستان و با فراهم بودن امکانات اورژانس انجام شود.


زهرا پورپاک، محمود آل بویه، ابوالحسن احمدیانی،
دوره 60، شماره 4 - ( 4-1381 )
چکیده

مقدمه: مصرف سیستمیک اوپیوئیدها جهت تسکین درد از دیرباز شناخته شده ولی تجویز موضعی اوپیوئیدها جهت تسکین درد جهت کاهش عوارض آن از یک دهه قبل آغاز گردیده است. مرفین علاوه بر اثرات ضد دردی برخی اثرات ضد التهابی را نیز از خود نشان داده ولی مکانیسم اثرات مرفین بر تنظیم سیستم ایمنی هنوز بطور کامل شناخته نشده است.

مواد و روشها: در مطالعه حاضر که در طی سال 1379 در گروه فارماکولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتی انجام گرفته، به بررسی اثر ضد التهابی مرفین در تجویز سیستمیک و اثر آن بر سطح سرمی اینترلوکین-1 (IL-1) در مدل التهابی ناشی از تجویز کف پایی کاراژینان پرداختیم.

یافته ها: تزریق کف پایی کاراژینان (0/05 میلی لیتر از محلول 3 درصد W/V) موجب ایجاد التهاب در پای تحت تزریق گردید. التهاب نیم ساعت پس از تزریق آغاز و در ساعت های سوم و چهارم به حداکثر خود رسید. پیش درمانی با مرفین در دوز 1 mg/kg وزن بدن موجب افزایش التهاب ناشی از کاراژینان گردید ولی تجویز داخل صفاقی مرفین در دوز 7 mg/kg وزن بدن موجب کاهش التهاب ناشی از کاراژینان از ساعت دوم تا ششم آزمایش شد. تجویز داخل صفاقی نالوکسان در دوزهای 2 mg/kg و 45 دقیقه قبل از تزریق کاراژینان و 10 mg/kg در دقیقه 165 پس از تجویز کاراژینان موجب مهار اثر ضدالتهابی مرفین گردید. همچنین تزریق داخل صفاقی نالوکسان در دوز 10 mg/kg و 2 موجب افزایش التهاب ناشی از کاراژینان در یکساعت ابتدای آزمایش گردید در حالیکه تزریق کف پایی نالوکسان در دوز 2 mg/kg اثری بر التهاب ناشی از کاراژینان نداشت که این مسئله نشان دهنده اثر پپتیدهای درونزا EOP) Endogenous opioid peptid) در تنظیم التهاب ناشی از کاراژینان می باشد. اندازه گیری سطح سرمی IL-1 در گروههای مختلف نشانگر افزایش معنی دار IL-1? در گروه تحت درمان با مرفین به همراه کاراژینان بود و پیش درمانی با نالوکسان در این گروه موجب کاهش سطح سرمی IL-1 گردید. همچنین تزریق داخل صفاقی آنتی IL-1? در دوز 7 gµ/mice موجب افزایش التهاب ناشی از کاراژینان در گروه تحت درمان با مرفین در3 ساعت آخر آزمایش گردید در حالی که تجویز داخل صفاقی آنتی IL-1? در دوزهای 28 gµ/mice و 14 موجب خنثی شدن اثر ضدالتهابی مرفین گردید.

نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج این مطالعه نشان می دهد که IL-1 واسطه اثرات ضدالتهابی مرفین بوده و نشان می دهد که افزایش IL-1 در کاهش التهاب نقش دارد.


محبوبه منصوری، مسعود موحدی، زهرا پورپاک، رزیتا اکرمیان، راهله شکوهی شورمستی، حبیبه مظفری، ابوالحسن فرهودی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

آلرژی به شیر گاو شایع‌ترین آلرژی غذایی در سال اول عمر است. در حال حاضر تنها درمان پذیرفته شده در آلرژی غذایی پرهیز از آلرژن مربوطه می‌باشد. از آنجایی‌که شیر گاو ترکیب عمده رژیم غذایی شیرخواران می‌باشد این اقدام چندان منطقی و عملی نیست. هدف این مطالعه ارائه یک راهکار درمانی در بیماران مبتلا به آلرژی به شیر گاو است.

روش بررسی: تمامی بیماران با تشخیص قطعی آلرژی به شیر گاو از نوع با واسطۀ IgE که بین اسفند ماه 1383 تا آذر ماه 1384 به درمانگاه آلرژی مرکز طبی کودکان مراجعه نمودند، در دو گروه مداخله و کنترل وارد مطالعه شدند و پس از تکمیل پرسشنامه، در مورد گروه مداخله حساسیت‌زدایی خوراکی و در مورد گروه کنترل حداقل شش ماه پی‌گیری و بررسی بالینی و آزمایشگاهی به‌عمل آمد. در نهایت هر دو گروه از نظر علائم بالینی و نتایج IgE اختصاصی به شیر مجددا˝ بررسی شدند.

یافته‌ها: 20 بیمار مورد حساسیت‌زدایی خوراکی قرار گرفتند و 13 بیمار در گروه شاهد بودند. هر دو گروه از نظر میانگین سنی، جنسیت و علائم بالینی تقریبا˝ مشابه بودند. در پایان مطالعه در 18 نفر گروه مداخله (90%) حساسیت‌زدایی با موفقیت پیش رفت و در 14 نفر آنها (70%) به اتمام رسید. تمامی افراد گروه کنترل همچنان با مصرف شیر گاو علامت‌دار باقی ماندند.

نتیجه‌گیری: بیماران در طی متوسط 9 ماه حساسیت‌زدایی شدند، این اقدام در 90% بیماران موفقیت‌آمیز بوده و روند آن رو به اتمام است. نظر به علامت‌دار ماندن بیماران گروه کنترل در 100% موارد، روش حساسیت‌زدایی خوراکی می‌تواند یک درمان امیدوار‌کننده در آلرژی غذایی با‌شد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb