جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای ستارزاده

مهدی موسوی، مسعود اسلامی، رویا ستارزاده بادکوبه، حسن رادمهر، مهرداد صالحی، نفیسه توکلی، محمد رضا عوادی،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده

بتابلوکرها به تنهایی در پیشگیری از بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس ازCABG کافی نیستند و اسیدآسکوربیک درمانی مؤثر و نسبتا بی‌خطر می‌باشد. این مطالعه برای ارزیابی اثر تجویز همزمان اسید‌آسکوربیک با بتابلوکرها در کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از CABG طراحی شده است.
روش بررسی: بیماران کاندید جراحی منفرد بای‌پس عروق کرونر، در صورت دارا بودن سن بالای 50 سال و دریافت بتابلوکر قبل از عمل (حداقل برای یک هفته)، وارد مطالعه شدند. بیماران شب قبل از عمل جراحی به صورت تصادفی به دو گروه اسیدآسکوربیک و کنترل تقسیم شدند. گروه اسید‌آسکوربیک شب قبل از عمل دو گرم قرص جوشان اسید‌آسکوربیک دریافت داشتند. این دارو بعد از جراحی با دوز یک گرم، دو بار در روز تا پنج روز ادامه یافت. بتابلوکر در تمامی بیماران پس از عمل ادامه یافت.
یافته‌ها: 50 بیمار به عنوان گروه اسید آسکوربیک و 50 بیمار به عنوان کنترل مطالعه را کامل کردند. بروز کلی فیبریلاسیون دهلیزی در گروه اسید آسکوربیک چهار درصد و در گروه کنترل 26 درصد بود (002/0P=، 119/0OR= و 558/0-025/0 95%:CI).
نتیجه‌گیری: اسید آسکوربیک درمانی بی‌خطر، ارزان و کم عارضه است و بخوبی تحمل می‌شود، تجویز همزمان مکمل اسید آسکوربیک قبل و بعد از عمل جراحی به همراه رژیم معمول بتابلوکر در بیمارانی که مورد CABG قرار می‌گیرند در کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی مفید خواهد بود.


رویا ستارزاده، حسن رادمهر، علی‌اکبر سلیمانی، مهرداد صالحی،
دوره 66، شماره 4 - ( 4-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: روش Ross به عنوان یکی از روش‌های بسیار مناسب جهت جایگزینی دریچه آئورت معرفی شده است.   با این حال، برخی مطالعات از تنگی هموگرافت پولمونر پس از جراحی Ross به عنوان یکی از مشکلات این روش جراحی یاد کرده اند. هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل خطرساز ایجاد تنگی پولمونری هموگرافت پس از جراحی Ross می‌باشد.
روش
بررسی: این مطالعه کوهورت گذشته‌نگر روی 42 بیمار که تحت جراحی Ross قرار گرفته و جهت پی‌گیری اکوکاردیوگرافیک مراجعه کرده بودند، انجام شد. کلیه بیماران شش ماه و یک‌سال بعد از جراحی تحت اکوکاردیوگرافی کنترل و معاینات بالینی قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به اکوکاردیوگرافی همراه با اطلاعات هموگرافت از پرونده بیماران و دهنده‌های پیوند که در بخش پیوند اعضا موجود بود، استخراج گردید.
یافته‌ها: در مجموع 13 بیمار (31%) دچار تنگی هموگرافت پولمونر شده بودند. بروز تنگی پولمونر با سن گیرنده ارتباط معنی‌داری داشت (04/0p=). شانس نسبی وجود تنگی در افراد مبتلا به بیماری مادرزادی قلب نسبت به غیر مبتلایان 7/4 با بازه اطمینان 95% 06/1 تا 8/20 بود که از لحاظ آماری معنی‌دار می‌باشد (04/0p=). متغیرهای پیشگویی‌کننده تنگی هموگرافت پولمونر پس از جراحی Ross شامل سن پایین‌تر فرد دهنده (03/0p=) و فرد گیرنده (05/0p=) بودند.
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد که روش جراحی Ross با توجه به بروز کم تنگی، روش مناسبی جهت جایگزینی دریچه آئورت می‌باشد با این‌حال باید به این مطلب توجه کرد که بیماری‌های مادرزادی قلب و سن پایین فرد دهنده می‌توانند به عنوان فاکتور خطری جهت تنگی هموگرافت پولمونر مطرح باشد که علت آن viability بیشتر در سلول‌های دریچه‌ای آنان است.


رویا ستارزاده بادکوبه، آناهیتا طاوسی، کاظم حیدری، محسن رضایی همامی،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: تخمین فشار انتهای دیاستولی بطن‌چپ در مبتلایان به‌تنگی دریچه‌میترال علاوه بر کمک به‌تشخیص نارسایی دیاستولیک بطن چپ، در توجیه علایم بیماران با تنگی دریچه میترال نیز اهمیت دارد ولی در حال حاضر نمی‌توان با روش‌های معمول اکوکاردیوگرافی داپلر به‌تخمین این فشار دست یافت.

روش بررسی: در این مطالعه 33 بیمار مبتلا به تنگی دریچه میترال متوسط تا شدید که به‌نحوی اندیکاسیون کاتتریزاسیون قلب چپ داشتند، وارد شدند. محل انجام مطالعه بیمارستان امام‌خمینی و طی سال 88-1387 بود. در بخش کاتتریزاسیون، فشار انتهای دیاستولی بطن چپ (LVEDP) این بیماران اندازه‌گیری شد. حداکثر ظرف مدت سه ساعت قبل از کاتتریزاسیون، بیماران تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفته‌و اطلاعات شامل سرعت‌های ورودی میترال، داپلر بافتی آنولوس میترال، سرعت فلوهای ورید پولمونر، به‌دست آمدند. آنالیز رابطه خطی اسپیرمن و رگرسیون خطی مولتیپل انجام شد. حد معنی‌دار 05/0p< در نظر گرفته شد. 

یافته‌ها: میان نسبت ماگزیمم سرعت ابتدای دیاستولی ورودی میترال به ماگزیمم سرعت داپلر بافتی ابتدای دیاستول آنولوس میترال (E/Ea) اندازه‌گیری شده توسط اکوکاردیوگرافی و LVEDP به‌صورت معنی‌داری ارتباط مستقیم وجود داشت (38/0r =، 04/0p=). یک رابطه معکوس معنی‌دار میان فاصله‌زمانی شروع موج E و Ea (TE-Ea)و فشار انتهای دیاستولی بطن چپ (LVEDP) مشاهده گردید (44/0- r =، 01/0p=). همچنین متغیرهای اندکس Tei (4/0β=، 02/0p=) و TE-Ea (5/0β=، 02/0p=) مستقلاً توانایی پیشگویی فشار دیاستولی بطن‌چپ را داشتند (49%= 2R). میان سایر شاخص‌های اکوکاردیوگرافیک اندازه‌گیری‌شده با LVEDP رابطه معنی‌داری مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه به‌کار بردن شاخص‌های اکوکاردیوگرافی TE-Ea و E/Ea و اندکس Tie در پیشگویی متوسط LVEDP تایید می‌کند، لیکن استفاده از این شاخص‌ها نیازمند مطالعات بیشتر است.


رویا ستارزاده بادکوبه، یونس نوذری، فرنوش لارتی، سعید صفری، فرخ‌لقا احمدی، مهدیه امامی،
دوره 68، شماره 10 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: نقش رادیکال‌های آزاد اکسیژن در ایجاد پاتولوژی‌های مختلف قلبی شناخته شده است. تاثیر آلوپورینول به عنوان یک مهارکننده گزانتین اکسیداز در کاهش تولید رادیکال‌های آزاد و بهبود روند‌های پاتولوژیک قلبی مورد توجه قرار گرفته و مطالعات حیوانی تاثیر آن را در بهبود دیلاتاسیون، هیپرتروفی و فیبروز بطن چپ و نیز قدرت انقباضی میوکارد نشان داده‌اند. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثرات آلوپورینول در بهبود اختلال عملکرد دیاستولیک در بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مرحله انتهایی (ESRD) و هیپراوریسمی است.

روش بررسی: یک مطالعه مداخله‌ای آینده‌نگر بر روی 28 بیمار (19 مرد و 9 زن) مبتلا به ESRD و هیپراوریسمی انجام گرفت و در پایان یک ماه درمان با آلوپورینول (mg100روزانه)، شاخص‌های اکوکاردیوگرافیک مربوط به اختلال عملکرد دیاستولیک با شاخص‌های متناظر در ابتدای دوره درمان مقایسه شد.

یافته‌ها: میانگین سطح اسید اوریک بیماران mg/dl7/5±0/96 و میانگین کسر جهشی (EF) بیماران قبل و بعد از مطالعه به ترتیب 8/9%±28/44% و 7/9%±64/44% بود (فاقد تغییر معنی‌دار). تنها دو شاخص زمان انقباض ایزوولمیک (IVCT) و موج A معکوس (A reversal) کاهش معنی‌دار با مقدار p معادل 028/0 و 012/0 (به ترتیب) داشتند. تفاوت معنی‌داری بین درجه‌بندی‌ شدت اختلال عملکرد دیاستولیک، قبل و بعد از درمان با آلوپورینول وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: بهبود معنی‌دار حاصل در برخی از شاخص‌های مورد بررسی، فقط در گروه مردان (و نه زنان) تکرار شد که این موضوع می‌تواند حاکی از پاسخ بهتر مردان (در قیاس با زنان) به آلوپورینول باشد. افزایش مدت درمان، انتخاب بهتر بیماران با کسر جهشی دارای توزیع نرمال (و گنجاندن بیمارانی که شدت اختلال دیاستولیک بیشتری در ابتدای مطالعه داشته باشند) و نیز تکرار مطالعه در بیماران هیپراوریسمیک غیردیالیزی می‌تواند به حصول نتایج دقیق‌تری منجر شود.


محمد رهبر، لیلا عظیمی، مونا محمد‌زاده، فرانک عالی‌نژاد، سمیه سلیمان‌زاده مقدم، محبوبه ستارزاده، عبدالعزیز رستگار لاری،
دوره 70، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: مصرف روزافزون آنتی‌بیوتیک‌های بتالاکتام در بالین از ابتدای دهه 1980 در درمان عفونت‌های مختلف باکتریایی منجر به افزایش ظهور مقاومت به این آنتی‌بیوتیک‌ها در بین انواع باکتری‌های جدا شده از بیماران گردیده است. به‌طوری که امروزه یکی از معضلات درمان عفونت‌های بیمارستانی ناشی از باکتری‌های مقاوم بالاخص انتروباکترکلوآکه به‌لحاظ وجود مقاومت متقاطع در این میکروارگانیسم‌ها و به‌دلیل تولید آنزیم‌های بتالاکتاماز وسیع‌الطیف می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی انتروباکترکلوآکه‌های تولید‌کننده آنزیم بتالاکتاماز وسیع‌الطیف جدا شده از نمونه‌های مختلف عفونی ارسالی از دو بیمارستان میلاد و شهید مطهری تهران می‌باشد.

روش بررسی: در مطالعه حاضر 101 انتروباکترکلوآکه از بهمن 1389 تا شهریور 1390 از بیمارستان‌های میلاد و شهید مطهری تهران جمع‌آوری گردید. پس از تایید گونه توسط آزمایش‌های استاندارد و اختصاصی میکروبیولوژی، تست حساسیت آنتی‌بیوتیکی طبق روش استاندارد CLSI و با استفاده از 13 آنتی‌بیوتیک انتخابی مصرفی در مطالعه حاضر انجام گرفت. هم‌چنین گونه‌های تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیع‌الطیف با استفاده از روش دیسک ترکیبی به‌عنوان یک روش استاندارد تشخیص فنوتیپی جداسازی شدند. 

یافته‌ها: نتایج حاصل از روش فنوتیپی نشان داد که 33 (33%) از گونه‌های انتروباکترکلوآکه جداسازی شده توانایی تولید آنزیم بتالاکتاماز وسیع‌الطیف را دارا بودند.  5% گونه‌های جدا شده به ایمی‌پنم نیز مقاوم بودند.

نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان از مقاومت بالا به بتالاکتام‌های وسیع‌الطیف و هم‌چنین وجود پنج درصدی سوش‌های با مقاومت چندگانه (MDR) در بین انتروباکترکلوآکه‌های ایزوله‌شده دارد. این سویه‌ها تنها به کلستین حساس بودند. این نتایج می‌تواند زنگ خطری برای پزشکان جهت درمان عفونت‌های ناشی از انتروباکترکلوآکه‌های مقاوم به آنتی‌بیوتیک‌ها بالاخص گونه‌های تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیع‌الطیف باشد.


رویا ستارزاده بادکوبه، لیلا درخشان، امیر فرهنگ زند پارسا، علی پاشامیثمی، بختیار خسروی، بابک گراییلی، سیدمصطفی جباری،
دوره 70، شماره 8 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: برای تعیین شدت تنگی دریچه میترال و ارایه بهترین روش‌های درمانی علاوه بر اطلاعات بالینی، اندازه‌گیری دقیق سطح دریچه میترال ضروری است. این مطالعه با هدف مقایسه روش اکوکاردیوگرافی غیرتهاجمی معادله همبستگی جریان (Continuity equation) با پلنی متری در اندازه‌گیری سطح دریچه میترال انجام شد.
روش بررسی: بیماران مبتلا به تنگی میترال مراجعه‌کننده به کلینیک اکوکاردیوگرافی بیمارستان امام‌خمینی (ره) از ابتدا تا انتهای سال 1389 که برای انجام اکوکاردیوگرافی قبل از والوولوپلاستی میترال با کاتتر بالون‌دار یا به‌صورت روتین به این مرکز مراجعه کرده بودند، تحت بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: تعداد موارد مورد مطالعه 73 بیمار بود، از این تعداد 17 نفر (3/23%) مرد و 56 نفر (6/76%) زن بودند متوسط سن بیماران 9/8±18/42 سال بود. در کل این بیماران روش معادله همبستگی با روش پلنی متری، ضریب همبستگی 832/0 (001/0P<) داشت. روش Pressure Half-Time (PHT) با روش پلنی متری ضریب همبستگی 720/0 (001/0P<) و روش PHT با روش Continuity equation ضریب همبستگی 604/0 (001/0P<) داشت. در زیر گروه بیماران با ریتم  فیبریلاسیون دهلیزی و نارسایی میترال قابل توجه، ضریب همبستگی بین پلنی متری و Continuity equation کم‌تر قابل اطمینان بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به ضریب همبستگی بالا بین روش پلنی متری مستقیم و روش Continuity equation می‌توان نتیجه گرفت که روش Continuity equation روش قابل اعتمادی در اندازه‌گیری سطح دریچه میترال می‌باشد و در مواردی که انجام پلنی متری با محدودیت مواجه است، از جمله کلسیفیکاسیون شدید دریچه میترال و بلافاصله بعد از والوولوپلاستی میترال با کاتتر بالون‌دار، می‌توان از روش Continuity equation به‌عنوان جایگزین استفاده کرد.


رویا ستارزاده بادکوبه، بابک گرایلی، محسن نصیری طوسی، علی جعفریان، کاظم حیدری،
دوره 74، شماره 11 - ( بهمن 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: در بسیاری از بیماران سیروتیک عوارض قلبی منجر به مرگ می‌شود. در این مطالعه عملکرد سیستولی قلب در بیماران سیروزی کاندید پیوند کبد در مقایسه با گروه کنترل بررسی شد.

روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی در بیمارستان امام‌خمینی (ره) تهران از اول فروردین 1387 تا آخر اسفند 1390 انجام شد. نمونه‌گیری به‌روش غیرتصادفی ساده بود. بدین‌ترتیب که 81 بیمار با سیروز کبدی و کاندید پیوند کبد وارد مطالعه شدند. 32 داوطلب سالم نیز به‌عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. برای دو گروه اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک (دو‌بعدی، داپلر رنگی و داپلر بافتی) انجام شد. بیماران با هموگلوبین کمتر از g/dl 9، اختلالات عملکرد تیرویید (هیپو یا هیپرتیروییدیسم)، بیماران با ریسک فاکتورهای متعدد بیماری عروق کرونر یا سن بالای 40 سال که شواهد ایسکمی میوکارد یا سایر بیماری‌های قلبی مانند بیماری دریچه‌ای قلب (بر اساس یافته‌های اکوکاردیوگرافیک) داشتند، از مطالعه خارج شدند.

یافته‌ها: ابعاد دهلیز راست و چپ، سایز بطن راست در قسمت بازال و حجم پایان دیاستولی بطن چپ در گروه بیماران افزایش معناداری داشت (001/0P<). Tei index و فاصله زمانی سیستولیک بطن چپ به‌طور معناداری در گروه سیروتیک بیشتر بود (001/0P<).

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد، اثرات سیروز کبدی بر روی قلب منجر به بزرگی حفرات قلب می‌شود و بنابراین باید از ایندکس‌های قلبی غیر وابسته به حجم برای ارزیابی عملکرد سیستولی در بیماران سیروزی استفاده کرد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb