جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای سرمدی

سهیلا سرمدی، نرگس ایزدی‌مود،
دوره 66، شماره 5 - ( 5-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: آدنوکارسینوم اندومتریوئید آندومتر از شایع‌ترین بدخیمی‌های دستگاه تناسلی خانم‌ها بوده که به‌دنبال یک‌سری تغییرات ژنتیکی به‌شکل فعال شدن انکوژن‌ها و از بین رفتن فعالیت ژن‌های ساپرس‌کننده تومور ایجاد می‌شود. در حال حاضر شایع‌ترین تغییر ژنتیکی در این کارسینوم موتاسیون در ژن PTEN بوده که در 83-50% از موارد دیده می‌شود.
روش بررسی: تعداد 90 نمونه کورتاژ آندومتر شامل 30 آندومتر پرولیفراتیو، 30 نمونه انواع آندومتر هیپرپلاستیک و 30 کارسینوم آندومتریوئید انتخاب و رنگ‌آمیزی PTEN به‌روش ایمنو هیستوشیمی بر روی بلوک‌های پارافینی صورت گرفت و درصد رنگ‌پذیری به‌شکل نیمه کمی با دو Cut- point 10% و 50% بررسی گردید.
یافته‌ها: با در نظر گرفتن 10% cut-point از بین رفتن بروز PTEN 0%، 0%، 30%، 7/51% به‌ترتیب در فاز پرولیفراتیو، هیپرپلازی ساده، هیپرپلازی پیچیده و کارسینوم آندومتریوئید و در 50% CUT-POINT 0%، 5/3%، 30% و 2/55% به‌ترتیب در فاز پرولیفراتیو، هیپرپلازی ساده، هیپرپلازی پیچیده و کارسینوم آندومتریوئید دیده شد. همچنین با مقایسه عدم بروز PTEN در هیپرپلازی ساده و هیپرپلازی پیچیده بدون آتیپی تفاوت معنی‌دار به‌دست نیامد. علاوه بر این تفاوت معنی‌داری نیز بین هیپرپلازی پیچیده با آتیپی و کارسینوم آندومترئید دیده نشد. اما تفاوت آماری معنی‌داری بین عدم بروز PTEN در فاز پرولیفراتیو و کارسینوم آندومتر دیده شد.
 نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج با عدم بروز ژن PTEN در کارسینوم اندومترئید و هیپرپلازی پیچیده با آتیپی، ارزیابی بروز PTEN به‌طریق ایمنوهیستوشیمی می‌تواند یک روش موثر در شناسایی فقدان این پروتئین در ضایعات مختلف باشد.


نرگس ایزدی مود، سهیلا سرمدی، فرزانه حیدری‌فرزان، هایده حائری، زهرا فروهش تهرانی،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: کارسینوم دهانه رحم دومین بدخیمی مسبب مرگ و میر زنان در جهان و شایع‌ترین بدخیمی در کشورهای در حال توسعه است. از آن‌جا که بسیاری از زنان مبتلا کارسینوم سرویکس قبلاً توسط پاپ‌اسمیر غربالگری نشده بودند، پزشکان براین عقیده‌اند که پاپ‌اسمیر از دقت بالایی برخوردار است، امّا مسایلی مانند عدم تکرارپذیری کارایی آن را به چالش کشیده است و تاکنون مطالعات چندانی برای بررسی میزان تکرارپذیری صورت نگرفته است.

روش بررسی: 162 اسلاید پاپ‌اسمیر با تشخیص‌های: ASC-US،ASC-H ،LSIL ،HSIL ، SCC، AGC و آدنوکارسینوما از فایل سیتولوژی بیمارستان زنان انتخاب گردیده و سپس توسط پاتولوژیست مرجع مورد بازخوانی قرار گرفت و در یکی از دسته‌های تشخیصی ذکر شده قرار داده شدند. این 162 اسلاید به طور مستقل توسط سه پاتولوژیست دیگر نیز مورد بازبینی قرار گرفتند. داده‌های مطالعه مورد آنالیز آماری قرار گرفتند.

یافته‌ها: بیشترین و کم‌ترین میزان تکرارپذیری بین فردی به ترتیب در دسته تهاجمی‌ها (SCC به علاوه آدنوکارسینوم) با 53/0K= و دسته HSIL بود (19/0K=). در کل میزان تکرارپذیری در بین مشاهده‌گران اندک بود (26/0K=). توافق نسبی تا کامل در 42% اسلایدها دیده شد اما در 5/10% اسلایدها هیچ‌گونه توافقی بین چهار مشاهده‌گر وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: اندک بودن میزان توافق بین فردی با برخی مطالعات دیگر از این دست هم‌خوانی داشت. توصیه می‌شود که مطالعاتی با حجم نمونه بالاتر در تمام گروه‌های تشخیصی پاپ‌اسمیر انجام شود تا نتایج قابل استنادتری برای مداخلاتی جهت کاهش اختلاف نظر در تفسیر پاپ‌اسمیر به دست آید.


سهیلا سرمدی، نرگس ایزدی‌مود، بنفشه رجبیان،
دوره 70، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: علی‌رغم این‌که سرطان آندومتر شایع‌ترین بدخیمی دستگاه تناسلی خانم‌ها می‌باشد اما هنوز ابهاماتی در مکانیسم‌های زمینه‌ساز پاتوژنز این بدخیمی وجود دارد. کارسینوم آندومتریویید آندومتر به دو نوع تیپ I که وابسته به استروژن بوده (آندومتریویید آدنوکارسینوم) و تیپ II (غیروابسته به استروژن) تقسیم گردیده، که هورمون استروژن را به‌عنوان القا‌کننده هیپرپلازی و در نهایت آدنوکارسینوم تیپ I و هورمون پروژسترون را آنتاگونیست این روند به‌عنوان ممانعت‌کننده و حتی درمان‌کننده در این نوع آدنوکارسینوم تلقی می‌کنند. 

روش بررسی: تعداد 47 نمونه کورتاژ آندومتر شامل 23 نمونه انواع آندومتر هیپرپلاستیک (12 مورد هیپرپلازی ساده، پنج مورد هیپرپلازی پیچیده بدون آتیپی و شش مورد هیپرپلازی پیچیده با آتیپی) و 24 مورد کارسینوم آندومتریال انتخاب و رنگ‌آمیزی برای گیرنده‌های استروژن و پروژسترون به‌روش ایمونوهیستوشیمی بر روی بلوک‌های پارافینی صورت گرفت و با توجه به درصد رنگ‌آمیزی مثبت، بروز گیرنده‌های استروژن و پروژسترون درجه‌بندی شد. 

یافته‌ها: از  24 مورد کارسینوم آندومتریویید، گیرنده پروژسترون در 18 (75%) مورد رنگ گرفت و در تمامی 23 (100%) مورد انواع هیپرپلازی گیرنده پروژسترون رنگ گرفت، که تفاوت معنی‌داری در بروز رسپتور پروژسترون بین این دو گروه به‌دست آمد (023/0P=). هم‌چنین 18 مورد (7/85%) انواع هیپرپلازی دارای شدت رنگ‌پذیری 3+ برای گیرنده پروژسترون بودند ولیکن در 17 مورد (8/70%) موارد کارسینوم آندومتریال شدت رنگ‌پذیری 3+ به‌دست آمد و این تفاوت معنی‌دار بود (02/0P=).

نتیجه‌گیری: با توجه به اثرات مهاری پروژسترون و پرولیفراسیون اپیتلیال و افزایش بروز گیرنده‌های پروژسترونی در هیپرپلازی آندومتر در مقایسه با کارسینوم آندومتریال آندومتر استفاده از پروژسترون درمان انتخابی برای هایپرپلازی آندومتر محسوب می‌شود.


فریبا یارندی، فرحناز سادات احمدی، زهرا رضایی، نرگس ایزدی، سهیلا سرمدی، سلیمان عباسی، شهرزاد آقاعمو، مینا اکرمی،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه: تومور سلول استرویید یکی از تومورهای نادر تخمدانی بوده و حدود 1/0% از کل تومورهای تخمدان را تشکیل می‌دهد و به سه زیر گروه تقسیم می‌شود. تومور سلول استروییدی که هیچ طبقه‌بندی خاصی ندارد شایع‌ترین نوع بوده و حدود 60 درصد تومورهای سلول استرویید را تشکیل می‌دهد. از قابل توجه‌ترین علایم این تومور، فعالیت هورمونی، به‌ویژه خواص آندروژنی تومور می‌باشد. درمان اولیه شامل ریشه‌کنی ضایعه اولیه از طریق عمل جراحی است.
معرفی بیمار: بیمار دختر 29 ساله‌ای است که با سابقه 10 سال سندروم تخمدان پلی‌کیستیک، برای پی‌گیری درمان به‌طور سرپایی در سال 1389 به درمانگاه بیمارستان جامع زنان تهران مراجعه نمود. در سونوگرافی به‌عمل آمده در آدنکس راست توده 49×64 میلی‌متری حاوی اجزای هموژن وجود داشت که تحت لاپاراتومی قرار گرفت. گزارش آسیب‌شناسی تومور سلول استرویید بود.
نتیجه‌گیری: هدف از این مطالعه، گزارش یکی از تومورهای نادر تخمدان و بررسی روش صحیح شناسایی و درمان می‌باشد.


نرگس ایزدی مود، سهیلا سرمدی،
دوره 71، شماره 6 - ( شهريورماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های تروفوبلاستیک بارداری (Gestational Trophoblastic Disease, GTD) شامل گروه هتروژنی است که برخاسته از اپی‌تلیوم تروفوبلاستیک جفت بوده و براساس تقسیم‌بندی WHO شامل: مول هیداتیفرم، مول مهاجم، کوریوکارسینوما و تومور تروفوبلاستیک محل جفت می‌باشند. مول هیداتیفرم شایع‌ترین بیماری این گروه است که تشخیص قطعی آن بر اساس یافته‌های هیستولوژی می‌باشد. از آن‌جایی‌که بیماری‌های تروفوبلاستیک بارداری دارای پتانسیل‌های متفاوتی برای تهاجم موضعی و متاستاز دوردست هستند، تشخیص سریع موارد مول هیداتیفرم و به دنبال آن درمان مناسب و پیشگیری از عوارض وخیم این بیماری بسیار مهم می‌باشد.
روش بررسی: تعداد 220 خانم با تشخیص پاتولوژی GTD از بخش پاتولوژی بیمارستان زنان انتخاب شدند و سپس از نظر یافته‌های بالینی و سونوگرافی از جهت حاملگی، سابقه سقط و مول بررسی شده و توافق بین تشخیص قطعی پاتولوژی بیماران و تشخیص سونوگرافی با آزمون کاپا تعیین گردید.
یافته‌ها: از کل 220 مورد بیمار با تشخیص بالینی GTD، تعداد 197 مورد با بررسی بافت‌شناسی تایید گردید که فراوانی تشخیص‌های پاتولوژیک شامل 98 مورد (7/49%) حاملگی مولار کامل، 84 حاملگی (7/42%) مولار ناقص، چهار مورد (2%) مول مهاجم و 11 مورد (6/5%) کوریوکارسینوم بود. از تعداد 98 مورد مول کامل، سونوگرافی در تنها چهار مورد تشخیص نادرست داده بود و بین نتایج حاصل از سونوگرافی و هیستوپاتولوژی در تشخیص مول کامل توافق به نسبت بالایی دیده شد (0005/0P=).
نتیجه‌گیری: سونوگرافی به همراه معاینات بالینی هم‌زمان از کارایی بالایی در تشخیص موارد مول کامل برخوردار است ولی این نتایج در مورد مول ناقص در این مطالعه بالا نمی‌باشد.

نرگس ایزدی مود، سهیلا سرمدی، بنفشه رجبیان، فریبا یارندی، افسانه رجبیانی،
دوره 71، شماره 10 - ( دی ماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: در حال حاضر در تشخیص هیستولوژیک کارسینوماهای سروز تخمدان سیستم درجه‌بندی دوگانه (two tier grading) مورد قبول بسیاری از محققان می‌باشد. این روش تقسیم بر مبنای اصول بیولوژی مولکولی و ژنتیک استوار است. با توجه به توافق بین فردی بالای این سیستم درجه‌بندی ما نیز سعی در بازنگری کارسینوماهای سروز نموده، تا با در نظر گرفتن نمای مورفولوژیک و استفاده از مطالعه ایمونوهیستوشیمیایی P53 به بررسی آن‌ها بپردازیم. روش بررسی: پس از بازنگری 32 مورد (هشت مورد تومور با تمایز خوب و 24 مورد با تمایز ضعیف تا متوسط) با در نظر گرفتن معیارهای تعریف شده بر اساس سیستم درجه‌بندی دوگانه، در دو گروه با درجه پایین (Low grade) و درجه بالا (High grade) بار دیگر طبقه‌بندی شده و بروز ایمنوهیستوشیمیایی P53 در آن‌ها بررسی گردید. یافته‌ها: بر اساس طبقه‌بندی گذشته کارسینوماهای سروز با تمایز متوسط و ضعیف، به‌طور عمده در گروه با درجه بالا قرار گرفتند در حالی‌که کارسینوم‌های با تمایز خوب در گروه با درجه پایین جای داده شدند که ارتباط معناداری در هر گروه پیدا گردید (005/0P<). هم‌چنین رنگ‌پذیری P53 در کارسینوم‌های با درجه بالا در 12 مورد (54%) دیده شد، در حالی‌که در هیچ‌کدام از کارسینوم‌های با درجه پایین واکنش مثبت مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری: علی‌رغم این‌که بروز P53 در کلیه موارد کارسینوم با درجه پایین منفی بود ولی به دلیل تعداد اندک این دسته از کارسینوم‌های تخمدان و هم‌چنین پایین بودن تعداد نمونه‌های ما تفاوت آشکاری بین میزان بقا و بروز P53 به روش ایمنوهیستوشیمی در دو گروه کارسینوم با درجه بالا و پایین در این تعداد از بیماران دیده نشد.
علیرضا سرمدی، احمد کچویی، مصطفی واحدیان، عنایت‌اله نوری، مژده بهادرزاده، امراله سلیمی، محمد حسین عاصی،
دوره 79، شماره 9 - ( آذر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سختی عمل کوله‌سیستوکتومی لاپاراسکوپیک در بیماران دیابتی به‌طور واضح روشن نیست و روش ارجح عمل جراحی کوله‌سیستکتومی در این افراد هنوز موضوع مورد بحث است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دیابت بیماران بر سختی عمل کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپیک بود.
روش بررسی: در این مطالعه، اطلاعات بیماران مراجعه‌کننده به بیمارستان فرقانی و شهید بهشتی قم که از فرودین 1398 تا فروردین 1399 تحت کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپیک قرار گرفته بودند به دو گروه دیابتی و غیر دیابتی تقسیم و سپس اطلاعات حین عمل شامل مدت زمان عمل، خونریزی، چسبندگی و تبدیل به عمل باز از پروندههای مربوطه استخراج و وارد چک لیست شدند. در مرحله آخر فاکتور دیابت به‌عنوان یک ریسک فاکتور در این دو گروه مقایسه شد.
یافته‌ها: اسکار شکمی، کیسه صفرا قابل لمس و نگ صفرا در دو گروه تفاوت معناداری نداشت (33/0=P). اما سابقه حملات کوله‌سیستکتومی در دو گروه تفاوت معناداری داشت (05/0P<). مقادیر آزمایشگاهی بین دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (05/0P<). عمل‌های سخت در بیماران دیابتی به نسبت بیماران غیر دیابتی بیشتر بود و حتی دو مورد تبدیل به عمل باز در گروه بیماران دیابتی دیده شد، اما تفاوت آماری معناداری بین دو گروه از نظر سختی عمل مشاهده نشد (09/0=P). خونریزی حین عمل، در بین دو گروه تفاوت آماری معناداری داشت (02/0=P). اما چسبندگی حین عمل بین دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (38/0=P).
نتیجه‌گیری: در نهایت مطالعه ما نشان داد که دیابت می‌تواند به‌عنوان یک ریسک فاکتور برای سختی عمل کوله‌سیستکتومی قابل پیش‌بینی باشد.

زهره‌السادات میری‌پور، مهسا فرامرزپور، پریسا آقایی، الهام شیرعلی، سهیلا سرمدی، پریسا حسین‌پور، محمد عبدالاحد،
دوره 80، شماره 10 - ( دی 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: اگرچه سرطان دهانه رحم در زنان بالغ با آزمایش‌های تشخیصی زودهنگام، قابلیت درمان و مدیریت بیماری بهتری دارد، اما تشخیص دقیق و سریع هرگونه نشانه‌ای از ضایعات نئوپلازی درون اپی‌تلیالی دهانه رحم و دیسپلازی پرخطر در هر مرحله‌ای بسیار مهم است. اگر هر سلول پیش‌سرطانی/مشکوک غیرطبیعی در فرآیند تشخیصی مرسوم (پاتولوژی) شناسایی نشود، نمی‌توان آن را پیش از تبدیل ضایعه به سرطان دهانه رحم درمان کرد و در نتیجه میزان بقای بیماران را افزایش داد.
روش بررسی: در این مطالعه بالینی که یک مطالعه آزمایشی و غیرتصادفی است، کارایی و دقت تشخیصی حسگر سنجش الکتروشیمیایی متابولیسم گلیکولیز در سلول‌های سرطانی (HEA) بر روی نمونه‌های تازه خارج شده از دهانه رحم 40 بیمار کاندید کونیزاسیون بدلیل سابقه حضور سلول‌های غیرطبیعی در نتایج پاپ اسمیر آنها از تاریخ 31/5/1397 تا 31/3/1400، در بخش زنان بیمارستان یاس، دانشگاه علوم پزشکی تهران و بیمارستان‌های وابسته بررسی شد.
یافته‌ها: دقت آستانه جریان الکتروشیمیایی نه جریانی الکتروشیمیایی ROS/H2O2 به‌دست آمده توسط حسگر برای تمایز نواحی سرطانی از غیر آن، بیش از 95% بود (0001/0P<) که نشان از رابطه معنادار بین افزایش جریان الکتروشیمیایی و وجود CIN داشت. در این مطالعه، یک طبقه‌بندی تشخیصی بالینی همسان بین نتایج پاتولوژیک بافت‌های آزمایش شده و پاسخ الکتروشیمیایی ROS/H2O2 تشخیصی حسگر، براساس طبقه‌بندی CIN پیشنهاد شد.
نتیجه‌گیری: ارزیابی پاتولوژیکی بیشتر نمونه‌های آزمایش‌شده نشان داد که شناسایی الکتروشیمیایی متابولیسم گلیکولیز در نمونه‌های کونیزاسیون دهانه رحم توانست 10% از ضایعات CIN تشخیص داده نشده توسط پاتولوژی مرسوم را به‌درستی مثبت تشخیص دهد. از این‌رو به‌عنوان یک روش مکمل، قابلیت کمک به افزایش دقت و سرعت تشخیص ضایعات CIN در مرحله کونیزاسیون دارد.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb