جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای سرگلزایی

فریدون سرگلزایی اول، محمدعلی نراقی، حسن توفیقی، علیقلی سبحانی،
دوره 58، شماره 2 - ( 2-1379 )
چکیده

تعیین جنسیت اولین قدم پس از شناسایی بقایای اسکلت می باشد و استخوان هیپ و یا قسمتهای تشکیل دهنده آن از قابلیت اطمینان و ارزش بالایی در این رابطه برخوردار می باشند. جهت تعیین ارزش استئومتری استخوان هیپ در افتراق بین دو جنس مطالعه حاضر صورت گرفت. 50 استخوان هیپ انسان (25 مذکر و 25 مونث) بطور تصادفی از یک موزه استخوان شناسی انتخاب گردید. بر روی کنار قدامی هرکدام از استخوانها 16 متغیر تعیین و مورد مطالعه قرار گرفت. از متغیرهای مورد مطالعه در دو جنس، چهار متغیر فاصله خار خاصره قدامی فوقانی تا تکمه پوبیس، فاصله خار خاصره قدامی تحتانی تا برآمدگی ایلیوپوبیک، فاصله خار خاصره قدامی تحتانی تا تکمه پوبیس و اندازه شکاف بین خار خاصره قدامی تحتانی و برآمدگی ایلیوپوبیک تفاوت معنی دار آماری را نشان دادند. این متغیرها می توانند جهت تعیین جنسیت استخوان هیپ انسان و یا قطعات باقیمانده آن، در صورت سالم بودن کنار قدامی، در مراکز پزشکی قانونی مورد استفاده قرار گیرند.


فریدون سرگلزایی اول، علی قلی سبحانی، محمد اکبری، بهروز نیک نفس، عظیم هدایت پور،
دوره 62، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: تحقیق حاضر بمنظور ارزیابی ظرفیت القا استخوان سازی و روند ترمیم ضایعات استخوانی در استخوان های پهن با استفاده از ترکیب OCP/BMG طراحی گردید. مواد و روش ها: در این تحقیق از 40 سر موش صحرایی جوان (6-5 هفته ای) از جنس نر و از نژاد Sprague Dawley استفاده شد. حیوانات بطور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند. ضایعه ای به قطر 5 میلیمتر بر روی استخوان پاریتال ایجاد و در گروه آزمایشی ترکیبی از OCP/BMG به نسبت 1.4 در محل ضایعه کشت داده شد. جهت بررسی روند استخوان سازی در طی روزهای 5، 7، 14 و 21 نمونه های لازم برداشت گردید. پس از آماده سازی بافتی، از نمونه های بدست آمده مقاطع بافتی به ضخامت 5 میکرون تهیه گردید. سپس با H & E و آلسین بلو رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند.    

یافته ها: در روز پنجم پس از کشت سلول های آماسی در اطراف مواد کاشت شده مشاهده گردید که در اطراف قطعات OCP از شدت بیشتری برخوردار بود. روند ترمیم با ظهور بافت غضروفی اندک در درون قطعات BMG در روز هفتم آغاز شده منتهی بافت استخوانی جدید به وضوح قابل مشاهده نبود. در روز چهاردهم استخوان جدید به وضوح مشهود بوده و علاوه بر استخوان سازی جدید در مجاورت حاشیه ضایعه، جزایر استخوانی در بین مواد کاشت شده نیز مشاهده شد. در پایان روز بیست و یکم قسمت اعظم مواد کاشت شده جذب گشته و ترابکول های منظم استخوانی همراه با حفرات مغز استخوان ایجاد شده بود. درصورتیکه در نمونه های گروه کنترل استخوان سازی ضعیفی فقط در مجاورت استخوان میزبان مشاهده شد.

نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که ترکیب OCP/BMG باعث تحریک فعالیت استخوان سازی و افزایش بافت استخوانی جدید در ناحیه ضایعه دیده استخوان پاریتال در موش صحرایی می شود. از این رو بنظر می رسد که این ترکیب ممکن است بتواند از نظر بالینی در مواردی که نقایص استخوانی بزرگ وجود دارد، موثر باشد.


محمدرضا عرب، آزاده شریف‌زاده، فریدون اول سرگلزایی، طاهره طلایی‌خوزانی،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

مقدمه: فیومهای جوشکاری الکتریکی یکی از عوامل آلوده کننده محیط کار محسوب می‌شوند که موجب بروز اختلالات فراوانی از جمله تحریکات مخاطی، تغییرات کیفیت مایع سمن و حتی سرطان در کارگران می‌گردند. جذب این فیومها می‌تواند باعث کاهش اسپرمهای با شکل نرمال و کاهش قدرت نفوذ خطی اسپرم‌ها شود. علیرغم تحقیقات فراوانی که در این زمینه تاکنون صورت گرفته است. هنوز اطلاعات ما از تغییرات ساختمانی و مکانیسم عمل این فیومها بر اپی تلیوم ژرمینال بسیار محدود باقی مانده است. هدف از این مطالعه شناسائی تغییرات ساختمانی حاصل از تأثیر این فیومها بر اپی تلیوم ژرمینال در موش صحرایی به عنوان یک مدل حیوانی در شرایط قابل کنترل از نظر میزان آلودگی در محفظه گاز بود.
مواد وروشها: 60 سر موش صحرایی از نژاد Sprague Dawley انتخاب و در گروه آزمایش (40 سر) و کنترل (20 سر) قرار گرفتند. هر یک از گروههای آزمایش وکنترل به چهار زیر گروه 2، 4، 6 و 8 هفته‌ای تقسیم شدند، تعداد رتها در هر زیر گروه آزمایش و کنترل به ترتیب 10 و 5 سر بود. حیوانات پس از سازش با محیط در شرایط استاندارد نگهداری شدند. در گروه آزمایش رتها به مدت 2 ساعت در روز (ساعات 12-14), 5 روز در هفته (شنبه تا چهار شنبه) در اتاقک گاز تحت تأثیر فیومهای حاصل از جوشکاری با شدت 100 آمپر قرار گرفتند. الکترودها از نوع آما 2000 و سرعت جوشکاری cm/s 1/0 بود. با تنظیم هواکش حلزونی سرعت تعویض هوای درون اتاقک 12-15 بار ثابت نگه داشته شد. میزان گازهای No + No2, Co, Co2, O3 وهم چنین میزان عناصر فلزی هوای درون اتاقک انداره گیری شد. با توجه به زمان بندی هر زیر گروه آزمایش و کنترل، در موعد مقرر از بیضه رتها نمونه گیری شد و برشهایی به ضخامت 5-7 میکرومتر تهیه و با تکنیک‌های پاس، آلشین بلو (5/2 = pH) و لکتین PNA رنگ‌آمیزی و مطالعه شدند. ضخامت اپی تلیوم لوله‌های منی ساز اندازه گیری وبه کمک تست کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌‌ها: نتایج حاصله از این مطالعه تغییرات کمی و کیفی فراوانی را در اپی تلیوم ژرمینال بیضه نشان داد. اتساعات عروقی در تونیکا واسکولازا، افزایش ضخامت غشاء پایه، از هم گسیختگی ارتباط سلولهای سرتولی و رده اسپرماتوزوئیدی، توقف اسپرماتوژنز در مرحله اسپرماتوسیتی تیپ I از یافته‌های گروه آزمایش بود. هم چنین اختلاف معنی داری میان گروههای آزمایش و کنترل برای ضخامت اپیتلوم ژرمینال (p<0.001) دیده شد.
نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می‌رسد علیرغم ایجاد نوعی پاسخ تطابقی در ارگانیسم برای مقابله با این گازها، تغییرات ساختمانی زیادی در پوشش ژرمینال بوجود می‌آید که میزان این اثرات وابسته به نوع مواد توکسیک، دوز آنها و مدت زمان آلودگی می‌باشد.


محمدرضا عرب، احمداله یاری، فریدون سرگلزایی اول، هوشنگ رفیق دوست، مهربد کریمی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده

ماتریکس خارج سلولی شبکه پیچیده‌ای از پروتئین‌ها و گلیکوزآمینوگلیکانها است که نقش با اهمیتی در فیزیولوژی طبیعی سلولها و تنظیم میان‌کنش‌های سلول- سلول و سلول- ماتریکس خارج سلولی ایفا می‌کند. تغییر اجزای این بخش بافتی زمینه‌ساز ترانسفورماسیون‌های سلولی و متاستاز می‌باشد. هدف این مطالعه ردیابی تغییرات اسید هیالورونیک ماتریکس خارج سلولی در استرومای کارسینومای کولون در پاسخ به رنگ‌آمیزی آلسین بلو به روش تغییر بحرانی غلظت یون منیزیم بود.

روش بررسی: بلوکهای پارافینی 30 بیمار با تشخیص کارسینومای کولون (از هر گرید 10 بیمار) از فایل آسیب‌شناسی انتخاب گردید. پس از بریدن مقاطعی با ضخامت 5-6 میکرومتر برشها با روش هماتوکسیلن- ائوزین رنگ‌آمیزی شدند. پس از تایید تشخیص قبلی سایر برشها به روش آلسین بلو با 8/5pH= به طریقه تغییر غلظت بحرانی یون منیزیم رنگ‌آمیزی شدند و آنگاه بر اساس شدت رنگ‌آمیزی به گریدهای سه‌گانه (1) و (2) و (3) به ترتیب از کم به متوسط به زیاد درجه‌بندی شدند. اطلاعات حاصله به کمک نرم‌افزار آماری SPSS با تست‌های غیر پارامتری تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین گریدینگ هیستوپاتولوژیک و شدت واکنش استرومای تومور به آلسین‌بلو ارتباط معنی‌داری وجود دارد (005/0p<). با تست Man Whitney میان گرید I هیستوپاتولوژی با گرید II آن از نظر شدت پاسخ استروما به آلسین بلو اختلاف معنی‌داری وجود نداشت در حالی که این اختلاف برای گرید I با III و گرید II باIII به ترتیب با (002/0p<) و (005/0p<) معنی‌دار است.

نتیجه‌گیری: اختلاف واکنش استرومای تومور به آلسین‌بلو در گریدهای مختلف سرطان کولون انعکاسی از میزان متفاوت اسید هیالورونیک استروما بوده و می‌تواند در توجیه پتانسیل متفاوت سلولهای سرطانی با گریدهای مختلف در ایجاد متاستاز کمک‌کننده باشد.


محدثه زاده‌میر، نرجس سرگلزایی، امیرحسین نوراله،
دوره 78، شماره 4 - ( تیر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم سلای خالی Empty sella syndrome (ESS) یک یافته نورولوژیکی یا پاتولوژیکی است که در آن سلا تورسیکا، خالی از بافت هیپوفیز بوده و فضای ساب آراکنویید به درون سلا تورسیکا گسترش پیدا می‌کند که به دو شکل اولیه یا ثانویه و همچنین جزیی و کامل می‌باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان شیوع سندرم سلای خالی انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی گذشته‌نگر است که در آن تمامی بیماران مراجعه‌کننده به بیمارستان امام علی (ع) زاهدان برای انجام تصویربرداری الکترومغناطیس از مغز (1856 نفر) با نمونه‌گیری تمام شماری در شش ماهه ابتدایی سال 1397 به‌صورت مقطعی مورد بررسی قرار گرفتند. معیارهای ورود به مطالعه شامل، عدم وجود مشکل شناخته شده دیگر در سیستم عصبی مرکزی و بیماری زمینه‌ای همزمان توجیه‌کننده بود. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌ای متشکل از متغیرهای جمعیت‌شناختی و متغیرهای مربوط به اختلال سلای خالی بود.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان شیوع سلای خالی 2/8% با میانگین سنی 51/12±02/37 سال بود. 4/66% از بیماران زن بودند. میزان شیوع سندرم سلای خالی اولیه 9/78% با میانگین سنی 26/11±51/34 بود. 7/71% از بیماران دارای سلای خالی جزیی بودند. بین میانگین سنی و جنسیت بیماران مبتلا به سلای خالی و سالم اختلاف آماری معنادار وجود داشت (008/0=P) و (0001/0>P). بین میانگین سنی بیماران مبتلا به سلای خالی و نوع سلای خالی اختلاف آماری معنادار وجود داشت (0001/0>P).
نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاضر نشان‌دهنده شیوع کلی به‌نسبت پایین‌ سندرم سلای خالی در بیماران مراجعه‌کننده بود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb