جستجو در مقالات منتشر شده


42 نتیجه برای سلطانی

رضا سلطانی نسب،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1343 )
چکیده


رضا سلطانی نسب،
دوره 22، شماره 3 - ( 2-1343 )
چکیده


رضا سلطانی نسب،
دوره 22، شماره 6 - ( 2-1343 )
چکیده


رویا ابوالفضلی، حسین باقری، امیرحسین سلطانی،
دوره 60، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده

مقدمه: یکی از مفیدترین تستهای الکتروفیزیولوژیک در زمینه بررسی سیستم شنیداری، تست پاسخهای برانگیخته شنیداری ساقه مغزی A.B.R) Auditory Brainstem Response) می باشد، بطوریکه امروزه این تست در کلیه کلینیکهای رادیولوژی، نورولوژی به عنوان یک تست ممتاز در مجموعه تستهای تشخیصی ضایعات عصب شنوائی و یا ضایعات مغزی بکار می رود. گروهی از محققین اعتقاد دارند که نتایج بدست آمده با پلاریته های مختلف دارای اختلاف قابل ملاحظه ای نمی باشند و برعکس گروهی دیگر معتقدند که مشخصا امواج (A.B.R) تحت تاثیر پلاریته واقع می شوند. وجود این تناقض لزوم پژوهش بیشتر پیرامون پلاریته را مشخص تر می سازد.

مواد و روشها: این پژوهش بر روی 148 بیمار و 296 گوش صورت پذیرفته است که از این تعداد 75 نفر مرد و 73 نفر زن بوده اند.

یافته ها: نتایج (A.B.R) این بیماران که با سه پلاریته انبساطی، انقباضی و متناوب بدست آمده با یکدیگر مقایسه شده است. از این تعداد 69 نفر در هر گوش دارای شنوائی طبیعی بوده و نتایج تست (A.B.R) آنها نیز نرمان بوده که در دسته بندی طبیعی طبقه بندی شده اند. 17 نفر از بیماران مبتلا به ضایعه رتروکوکلئر بوده اند که توسط پزشک متخصص و نتایج تستهای رادیولوژیک و سایر تستهای پاراکلینیک برای آنها تشخیص ضایعه رتروکوکلئر داده شده و توسط تست (A.B.R) وجود ضایعه در این افراد ثابت شده است. زمان نهفتگی امواج (V ،III ،I) و فاصله بین موج I تا V در سه گروه نرمال، کوکلئر و رتروکوکلئر محاسبه گردید. این طبقه بندی براساس میزان شنوائی در اودیومتری تون خالص در سه فرکانس 1000 و 2000 و 4000 هرتز (Hz) و محل ضایعه صورت گرفته است. نتایج نشان داد که زمان نهفتگی موج I در سه پلاریته مختلف از نظر آماری دارای اختلاف معنی داری می باشد (P<0.05) ولی امواج III و V و زمان نهفتگی بین امواج I تا V اختلاف قابل توجهی در سه پلاریته ذکر شده ندارند.

نتیجه گیری و توصیه ها: نکته قابل توجه این بود که زمان نهفتگی و امواج ثبت شده در پلاریته انبساطی Rarefaction درمقایسه با دو پلاریته دیگر از ثبات بیشتری برخوردار بودند.


منصور حسنی، علیرضا ابراهیم سلطانی،
دوره 60، شماره 5 - ( 5-1381 )
چکیده

مقدمه: رهایی از اضطراب و کاهش تهوع و استفراغ پس از عمل و حین القا بیهوشی، ثبات همودینامیک از جمله اهداف مهمی هستند که در مداوای قبل از عمل یا پره مدیکاسیون دنبال می شوند. میدازولام از جمله شایعترین داروهایی است که بصورت خوراکی جهت رفع اضطراب و آرامبخشی بکار می رود ولی بهرحال درصد موفقیت جهت آرامبخشی با میدازولام در حدود 50 تا 80% بیشتر نمی باشد. به همین دلیل در این مطالعه ترکیب کتامین میدازولام (کتامین با دز 2.5mg/kg و میدازولام با دز 0.25mg/kg) با میدازولام خوراکی با دز 0.5mg/kg و کتامین با دز 5mg/kg بصورت مطالعه آینده نگر و دوسویه کور تصادفی از نظر اثرات آرامبخشی مورد مقایسه قرار گرفتند.

مواد و روش ها: ما 105 کودک با متوسط سنی 6 سال (از 2 تا 10 سالگی) را که تحت عمل جراحی بیش از نیم ساعت قرار گرفتند را مورد مطالعه قرار دادیم. پره مدیکاسیون خوراکی در اطاق انتظار در کنار مادر بیمار انجام شده و 30 دقیقه بعد بیماران از نظر تسکین، رفتار حین جدا شدن از والدین، رفع اضطراب مورد ارزیابی قرار گرفتند و از 1 تا 4 امتیاز دریافت کردند.

یافته ها: این امتیازات در گروه (کتامین میدازولام) بهتر از دو گروه دیگر بود. هر سه گروه از نظر سن، جنس، وزن و نوع عمل جراحی و زمان بیهوشی تقریبا یکسان بودند درصد موفقیت برای رفع اضطراب (Anxiolysis) و رفتار حین جدا شدن از والدین در گروه کتامین میدازولام بیشتر بود 90% در مقایسه با میدازولام تنها با 80% و کتامین با 75%. شیوع آپنه، آسپیراسیون، تهوع و استفراغ، ترشح بزاق فراوان، تحریک پذیری و رفتارهای سایکوتیک در تمام گروه ها خیلی پایین بود. تحریک پذیری و حالت تهوع و استفراغ قبل از اینداکشن در گروه کتامین بیشتر دیده شد. در طی ریکاوری تفاوتی در آرامبخشی یا زمان ترخیص از اتاق عمل در گروه های سه گانه دیده نشد.

نتیجه گیری و توصیه ها: بطور خلاصه اثرات ضد اضطرابی واضح بهتر و جدا شدن از والدین راحتتر در گروه پره مدیکاسیون خوراکی مخلوط کتامین میدازولام نسبت به گروه میدازولام و کتامین تنها دیده شد. مدت زمان آرامبخشی و عوارض جانبی یکسان بود و درحد بسیار پایینی قرار داشت.


منصور حسنی، علیرضا ابراهیم سلطانی،
دوره 61، شماره 4 - ( 4-1382 )
چکیده

مقدمه: اینداکشن از مهمترین قسمت های یک بیهوشی است که باید در آن اهدافی چون پایداری وضعیت همودینامیک، اینتوبیشن و در نهایت عبور از فازهای مختلف بیهوشی و رسیدن به فاز جراحی در بیهوشی دنبال می شود. انتخاب روش بیهوشی علی الخصوص در اطفال به مسائل مختلف شامل وضعیت اضطراب کودک، توانایی همکاری و ارتباط برقرار کردن (سن، وضعیت منتال، زبان)، معده پر یا خالی ارتباط دارد. روش های اینداکشن در اطفال شامل اینداکشن استنشاقی، اینداکشن عضلانی، اینداکشن وریدی، اینداکشن رکتال، می باشد. در بین این روش ها هرکدام مزایا و معایبی دارند ولی با تمام این مسائل روش استنشاقی از طرفداران بیشتری برخوردار است. در بین داروهای استنشاقی امروزه بر روی سووفلوران تاکید می گردد که بدلیل عوارضی است که برای هالوتان قائل هستند. ولی بعلت عدم دسترسی به سووفلوران در ایران بیشتر با هالوتان کار می شود و در این مطالعه ما سعی در بررسی عوارض اینداکشن استنشاقی با هالوتان به دو روش و مقایسه تن با روش معمولی اینداکشن وریدی داریم.

مواد و روش ها: این مطالعه در سال 1379 بر روی 75 بیمار که با روش نمونه برداری تصادفی ساده و جدول اعداد تصادفی ساده در سه گروه 25 نفری تحت عناوین گروه هالوتان نیتروس، هالوتان اکسیژن و وریدی تقسیم شدند. متغیرهای مورد بررسی شامل فشار خون سیستولیک، ضربان قلب، زمان از بین رفتن رفلکس پلکی، زمان از بین رفتن تونوسیته عضلات فکی، زمان از بین رفتن رفلکس Hand grip، زمان منظم شده تنفس بدنبال لوله گذاری و شیوع عوارضی چون استفراغ، سرفه. لارنگواسپاسم، نگهداشتن تنفس، ترشح بزاق زیاد، سکسکه بودند.

 یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد که در اینداکشن با هالوتان 4% و نیتروس اکسید 60% و هالوتان، اکسیژن 100% (اینداکشن استنشاقی) سرعت منظم شده تنفس بدنبال اینداکشن و لوله گذاری نسبت به اینداکشن وریدی بیشتر می باشد هرچند که زمان از بین رفتن رفلکس Hand grip با P<0.01 و زمان شل شدن فک (P<0.05) بطور معنی داری کمتر می باشد ولی اختلاف زمان از بین رفتن رفلکس پلکی (P<0.1) بین گروه ها از نظر آماری معنی دار نمی باشد. ثبات قلبی عروقی در سه گروه دیده می شود و عوارض جانبی راه هوایی در هر سه گروه بسیار ناچیز می باشد و در هیچکدام از گروه ها افت اشباع اکسیژن خون شریانی به زیر 96% دیده نشد. در گروه اینداکشن استنشاقی اضطراب بیشتر دیده شد.


حسن رادمهر، سیدحمید میرخانی، مهدی صنعت کارفر، حسن سلطانی نیا، سیدعلی امامی، ایرج قرباندایی پور، ابوالقاسمی، محبوبه تقوی، فاطمه مومنی،
دوره 61، شماره 6 - ( 6-1382 )
چکیده

مقدمه: باتوجه به پیشرفت در رشته های جراحی و اقدامات کلینیکی تهاجمی (Invasive) در سال های اخیر و افزایش نیاز به مصرف خون از یک طرف و محدودیت در تامین این نیاز از سوی دیگر، همچنین افزایش شیوع انتقال عفونت های ویروسی از طریق خون در قرن اخیر توجه را به استفاده از خون های اتولوگ بجای استفاده از خون همولوگ معطوف ساخته است. این مطالعه به بررسی مقایسه ای استفاده از خون اتولوگ و همولوگ می پردازد.

مواد و روش ها: 208 بیمار در فاصله تیرماه 1379 لغایت فروردین ماه 1380 در بخش جراحی قلب بیمارستان امام خمینی تهران تحت عمل جراحی قلب قرار گرفتند. در 104 بیمار قبل از شروع بای پس قلبی-ریوی با (CPB: Cardio-pulmonary bypass) و قبل از تزریق هپارین یک یا چند واحد خون از هر بیمار گرفته می شد و بعد از خاتمه CPB و تزریق پروتامین مجددا به بیمار تزریق می شد (گروه اتولوگ) و 104 بیمار دیگر بطور روتین تحت عمل جراحی قرار می گرفتند (گروه شاهد).

یافته ها: میانگین سنی گروه اتولوگ 8.6±55.9 سال و گروه همولوگ 9.3±56.6 سال بود (P=NS). از نظر جنس گروه اتولوگ شامل 73 مرد و 31 زن و گروه همولوگ شامل 79 مرد و 25 زن بود (P=NS). از نظر نوع عمل جراحی (بای پس کرونر، ترمیم یا تعویض دریچه قلبی، اعمال جراحی مادرزادی) تفاوت قابل توجهی بین دو گروه نبود. از نظر ریسک فاکتورها که شامل سیگار کشیدن، سابقه فامیلی قلبی، هیپرلیپیدمی، دیابت قندی، نارسایی کلیه، هیپرتانسیون، سابقه سکته مغزی و سابقه انفارکتوس قدیمی بود دو گروه با یکدیگر مشابه بودند و اختلاف آماری قابل توجهی نداشتند. همچنین از نظر شدت آنژین صدری براساس معیار CCS، انجام عمل جراحی اورژانس، تعداد سیستم های درگیر کرونر قلب، مدت زمان بای پس قلبی-ریوی (CPB)، مدت زمان کلامپ آئورت، استفاده از شریان توراسیک داخلی (Internal mammary artery) و تعداد گرافت های زده شده بین دو گروه تفاوت قابل ملاحظه ای بچشم نمی خورد. بعد از عمل جراحی ملاحظه شد که متوسط حجم خونریزی در 24 ساعت اول بعد از عمل در گروه اتولوگ 548 سی سی و در گروه همولوگ 803 سی سی بود (P=0.003). همچنین نیاز به انجام عمل جراحی بجهت کنترل خونریزی در گروه اتولوگ 2 مورد (18%) و در گروه همولوگ 9 مورد (86%) بود (P=0.002). از نظر بروز عفونت زخم و مدیاستینیت، نارسایی کلیه، نیاز طولانی مدت به ونتیلاتور، حوادث حاد عروقی مغزی، نیاز به استفاده از (IABP: Intra ortic balloon pump) و مدت اقامت در ICU و بیمارستان دو گروه تفاوت قابل توجه آماری نداشتند. میانگین مدت زمان جدا شدن بیماران از ونتیلاتور (Extubation) در گروه اتولوگ 10.2 ساعت و در گروه همولوگ 14.8 ساعت بود (P=0.001). از نظر حجم خونریزی حین عمل جراحی نیز دو گروه تفاوت قابل ملاحظه ای نداشتند.

نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه استفاده از خون اتولوگ و همولوگ در اعمال جراحی قلب مورد مقایسه قرار گرفت و مشخص شد که استفاده از خون های اتولوگ علاوه بر آنکه روشی کاملا مطمئن می باشد از طرف دیگر روشی موثر (Effective) نیز می باشد. زیرا با استفاده از این روش میزان خونریزی بعد از عمل و نیاز به انجام عمل جراحی مجدد جهت کنترل خونریزی و همچنین مدت زمان نیاز به ونتیلاتور بعد از عمل کاهش می یابد.


امین کشاورز زیرک، سید سهی‌ فروغی آل‌داوود، اکبر سلطانی،  باقر اردشیر لاریجانی،
دوره 63، شماره 3 - ( 3-1384 )
چکیده

مقدمه: ساب‌کلینیکال هیپرتیروئیدی، وضعیتی است که با TSH پایین‌تر از حد نرمال و سایر اندکس‌های تیروئیدی نرمال تعریف می‌شود و اگرچه معمولاً علایم بالینی ندارد ولی عوارض زیادی را خصوصاً در افراد مسن موجب میگردد. روش اندازه‌گیری TSH در ایران عمدتاً روش IRMA است. هدف از انجام این طرح، تعیین ارزش TSH پایین در این افراد و کمک به نحوه تصمیم‌گیری در برخورد با این بیماران می‌باشد.
مواد و روشها: جمعیت مورد مطالعه در این طرح را افراد با TSH سرمی کمتر از mu/l5/. (به روش IRMA) و و نرمال بدون بیماری واضح تیروئیدی و غیرتیروئیدی که به درمانگاه‌های غدد شریعتی و امام خمینی مراجعه کرده بودند، تشکیل می‌دادند. یک نمونه TSH پایه و نمونه دیگر، 30 دقیقه بعد از تزریق وریدی TRH گرفته شد و ارتباط TSH پایه با ساب‌کلینیکال هیپرتیروئیدی در این افراد مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: افراد تحت مطالعه براساس TSH پایه به 5 گروه تفکیک شدند. شیوع ساب‌کلینیکال هیپرتیروئیدیسم در این گروهها بدین قرار بود: در افراد با TSH پایه mu/l1/0 و کمتر، 100%‌، mu/l2/0-1/0،‌ 75%،‌ mu/l3/0-2/0، 5/38%، mu/l4/0-3/0، 3/14% و در موارد بیشتر از mu/l4/0، هیچ‌کدام ساب‌کلینیکال هیپرتیروئیدیسم نبودند. با آنالیز این داده‌ها و تعیین حساسیت و ویژگی روش IRMA، مشخص شد که این روش برای تشخیص ساب‌کلینیکال هیپرتیروئیدی به تنهایی مناسب نیست، همچنین بین مقادیر TSH پایه و d.TSH رابطه خطی (001/0P<؛ 68/0r=) و کوبیک (Cubic)، (001/0P<، 79/0r=) وجود داشت.
نتیجه‌گیری و توصیه‌ها: از آنجا که آزمون TRH پر هزینه است و انجام آن برای تمامی موارد مقرون به صرفه نیست، می‌توان مقادیر TSH کمتر از mu/l25/0 را بیمار و مقادیر بیشتر از mu/l4/0 را نرمال قلمداد نمود و برای موارد بین mu/l4/0-25/0، با در نظر گرفتن خطر بیماری برای هر فرد، در صورت لزوم آزمون TRH را انجام داد.


سوسن سلطانی ‌محمدی،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

هیستیوسیتوز سلولهای لانگرهانس (LCH) از نظر بالینی معمولاً به سه صورت تظاهر می‌کند: (1) Eosinophilic granuloma که بصورت ضایعه استخوانی منفرد در بچه های کم سن دیده می‌شود (2)Hand-schuller-christian syndrome . که با ضایعات استخوانی و بافتهای نرم همراه است (3) Letterer-siwe syndrome که بطور اولیه بافتهای نرم بخصوص پوست، مغزاستخوان، کبد وریه‌ها را درگیر می‌کند. تشخیص قطعی بیماری با نمونه‌برداری از بافتهای درگیر است.
گزارش فوق، روش بیهوشی در یک کودک 2 ساله است که برای نمونه‌برداری از بافت لثه تحت بیهوشی عمومی ،به اتاق عمل آورده شد. در این بیماران بسته به شدت درگیری و اختلال عملکرد ارگان‌های مختلف بدن و تغییرات حاصل از آنها باید مورد ارزیابی دقیق قبل از بیهوشی قرار گرفته و نوع دارو و روش بیهوشی براساس این تغییرات انتخاب شود.


سید محمود صدر بافقی، منصور رفیعی، سیده مهدیه نماینده، عباس اندیشمند، محمدحسین سلطانی، مصطفی متفکر، محمود امامی میبدی، محمدرضا امینی پور،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: بیماریهای ایسکمپک قلب و عروق علت اصلی مرگ و میر و ناتوانی در اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از جمله ایران می باشد. بیماری زودرس عروق کرونر حدود 25% حوادث حاد عروق کرونر را به خود اختصاص می دهد. تفاوتهائی از نظر فاکتورهای خطر، سابقه فامیلی و پیش آگهی این بیماران با سایر بیماران مشاهده گردیده است. هدف از این مطالعه بررسی خصوصیات دموگرافی، بالینی ، آزمایشگاهی و پیش آگهی بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد زودرس ور مقایسه آن با افراد مبتلا به شکل دیر رس بیماری بود.
مواد و روش ها: 823 مورد بیمار مبتلا به MI حاد که طی 18 ماه در سی سی یوهای شهر یزد بستری شدند وارد مطالعه گردیدند. از بین کل افراد مورد مطالعه 200 نفر در گروه (Premature Coronary Artery Disease) PCAD (گروه I ) و 623 نفر در گروه (Late Onset Coronary Artery Disease) LOAD ( گروه II ) گرفتند. بیماران به طور سرشماری وارد مطالعه شدند و از نظر فاکتورهای خطر، مشخصات دموگرافی، اطلاعات بالینی و آزمایشگاهی، عوارض بیمارستانی پیش آگهی با سایر بیماران مقایسه شدند.
یافته ها: بطور کلی گروه I 5/24% از کل بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد را به خود اختصاص دادند. شیوع PCAD در زنان 9/17% و در مردان 7/27% بود. (P<0.01) گروه I بطور معنی داری بیشتر دارای سابقه چاقی، کلسترول بیشتر از 200، مصرف سیگار و سابقه فامیلی بیماری تنگی کرونر بودند. 67% بیماران گروه I استرپتوکیناز دریافت نمودند که این آمار در گروه II 8/51% بود. (P=0.001) شدت تنگی عروق اصلی کرونر با معیار gensini score به طور معنی داری در گروه I کمتر بود. (P=0.04) شدت تنگی در مردان بیشتر از زنان بود. (10.7 در مقابل 9 ) (P=0.3). شدت تنگی در بیماران مبتلا به هیپرلپیدمی به طور معنی داری بیشتر از سایرین بود. (P=0.02) مورتالیتی بیمارستانی در گروه I 6/3% در مقابل 3/14% در گروه II مشاهده شد. (r=0.1) (P=0.001) [odd=0.2(0-1-0.4)]
نتیجه گیری و توصیه ها: انفارکتوس میوکارد زودرس بیشتر در بین مردان سیگاری، دارای سابقه فامیلی مثبت، هیپرکلسترولمی، هیپرتری گلیسریدمی و چاقی در بین زنان مبتلا به سندرم متابولیک ایجاد می شود. این افراد شدت تنگی کرونر کمتری داشته و مورتالیتی بیمارستانی پائین تری دارند.


سوسن سلطانی محمدی، فرهود توفیقی، گیتا شعیبی،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: لوله گذاری تراشه را می توان با استفاده از رمی فنتانیل و یک هوشبر وریدی غیر مخدری، بدون استفاده از شل کننده عضلانی انجام داد. هدف از اِین مطالعه مقایسه پروپوفول و رمی فنتانیل با تیوپنتال سدیم و رمی فنتانیل بدون استفاده از شل کننده عضلانی از نظر شرایط لوله گذاری تراشه و پاسخ همودینامیک می باشد.
مواد و روشها: 100 بیمار
ASA کلاس 1و 2 که تحت اعمال جراحی انتخابی کمتر از یک ساعت قرار می گرفتند به دو گروه مساوی به صورت تصادفی تقسیم شدند. بعد از تجویز میدازولام 03/0 میکروگرم بر کیلوگرم، رمی فنتانیل 4 میکروگرم بر کیلوگرم تجویز شد در گروه اول پروپوفول 5/2 میلی گرم بر کیلوگرم ودر گروه دوم تیوپنتال 5 میلی گرم بر کیلوگرم به عنوان داروی هوشبر تزریق گردید. پس از 90 ثانیه لوله گذاری تراشه انجام شد. وضعیت لوله گذاری توسط پزشک انجام دهنده لوله گذاری به حالت های عالی، خوب، متوسط و ضعیف تقسیم بندی شد فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و متوسط شریانی و ضربان قلب در قبل از تزریق داروها بعد از القای بیهوشی ودقیقه های 1، 3، 5، 10 و 15 بعد از لوله گذاری ثبت می شد. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری. Chi-square, independent t-test, paired t-test and fisher's exact test ارزیابی شد و P<0/05 معنی دار به حساب می آمد.
یافته ها: وضعیت لوله گذاری تراشه عالی در 60% ، خوب در 32% و متوسط در 16% بیماران گروه اول و در گروه دوم به ترتیب 42%، 42% و 16% بود (P= 0/166). در گروه اول 52% و در گروه دوم 24% نیاز به تزریق وریدی افدرین برای درمان هیپوتانسیون داشتند (P= 0/004)) و آتروپین در 4 بیمار گروه اول به علت برادیکاردی داده شد (P= 0/05).
نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج حاصله پیشنهاد می کنند که پروپوفول و رمی فنتانیل در مقایسه با تیوپنتال سدیم و رمی فنتانیل نه تنها برتری برای لوله گذاری تراشه ندارد بلکه با تغییرات همودینامیک بیشتری همراه می باشد، لذا در صورت لوله گذاری با رمی فنتانیل بدون شل کننده عضلانی تیوپنتال سدیم داروی مناسب تری به نظر می رسد. 


منصور کشاورز، پریسا حسنین، محسن پرویز، مرضیه منصوری، نپتون سلطانی، ناصرمیرازی،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده

زمینه و هدف :دیابت، بیماری مزمنی است که با عوارض بسیاری از جمله نوروپاتی محیطی همراه می باشد. گرچه پاتوفیزیولوژی دقیق نوروپاتی دیابتی بطور کامل شناخته نشده است، اما احتمالاً هیپرگلیسمی در بروز آن نقش دارد. با توجه به اثر منیزیم خوراکی در پیشگیری از بروز هیپرگلیسمی در دیابت، در این مطالعه به ارزیابی تأثیر تجویز منیزیم خوراکی بر هیپرآلژزی حرارتی ناشی از دیابت در موشهای صحرایی پرداختیم.
روش بررسی: موش های صحرایی نر نژاد ویستار به چهار گروه مساوی شامل گروه‌های کنترل، دیابتی، دیابتی درمان شده با منیزیم وکنترل درمان شده با منیزیم تقسیم شدند. در گروه دیابتی درمان شده با منیزیم ، سولفات منیزیم (gl/L10) از روز دهم بعد از تزریق استرپتوزوسین به مدت 8 هفته به آب آشامیدنی حیوانات اضافه شد. در گروه کنترل درمان شده با منیزیم نیز همین الگو اجرا گردید. دو گروه دیگر، آب معمولی فاقد سولفات منیزیم را دریافت کردند.
یافته‌ها: هشت هفته پس از تشخیص دیابت ، کاهش معنی داری درآستانه درد حرارتی و منیزیم پلاسما و نیز افزایش قابل توجهی در گلوکز پلاسما در حیوانات دیابتی نسبت به کنترل مشاهده شد. تجویز منیزیم خوراکی به مدت 8 هفته از زمان تشخیص دیابت از کاهش آستانه درد حرارتی جلوگیری کرده و سطوح گلوکز و منیزیم پلاسما را به حد طبیعی رساند.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که تجویز خوراکی منیزیم به محض تشخیص دیابت، می تواند ازبروز هیپرگلیسمی و هیپرآلژزی حرارتی ناشی از دیابت درموش صحرایی، جلوگیری کند.

زاهد حسین خان، شهریار اربابی، علیرضا ابراهیم سلطانی،
دوره 65، شماره 1 - ( 12-1386 )
چکیده

در این مقاله تاریخچه، ارزیابی راه‌هوایی پیش از بیهوشی و نحوه برخورد با بیماری که احتمال می‌رود اداره راه‌هوایی وی مشکل باشد و یا احتمال دشواری اداره راه‌هوایی در وی پیش‌بینی نشده است مورد مرور قرار می‌گیرد. اکثر مقالات اخیر در زمینه وسایل جدید برای اداره راه‌هوایی و کاربرد آنها در شرایط مختلف در این مقاله لحاظ شده‌اند. این مقاله علل راه‌هوایی مشکل را مورد بررسی قرار می‌دهد و برای برخورد با بیمارانی که به‌نظر می‌رسد راه‌هوایی مشکل دارند راه‌حل‌های مناسبی ارائه می‌دهد.


گیتا شعیبی، سوسن سلطانی محمدی، مهدی رجبی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

درد حین تزریق پروپوفول از عوارض شایعی است که منجر به ناراحتی بیمار می‌شود. روشهای متعددی جهت کاهش این درد بکار رفته که نتایج متفاوتی داشته‌اند. هدف از این مطالعه بررسی اثر سولفات منیزیم بر شدت درد ناشی از تزریق ﭘروﭘوفول است.
روش بررسی: در یک کارآزمائی بالینی دوسوکور، 100 بیمار 50 -20 ساله با کلاس ASA، کلاس ΙΙ و Ι که کاندید اعمال جراحی الکتیو بودند، در سال 1384 و در بیمارستان شریعتی، بطور تصادفی در دو گروه 50 نفری قرار گرفتند. در هر دو گروه از هر دو دست بیمار کانول وریدی شماره 20 گرفته شد. در گروه اول: به طور همزمان سولفات منیزیم 10٪ از یک دست و نرمال ‌سالین هم حجم آن از دست دیگر به عنوان ﭘیش دارو و در گروه دوم: سولفات منیزیم 10٪ از یک دست و لیدوکائین 1% از دست مقابل در عرض 30 ثانیه تزریق شد. حجم تمام داروهاml 2 بود. بعد از 30 ثانیه ml 2 ﭘروﭘوفول 1% به طور همزمان از ﭘشت هر دو دست تزریق می‌گردید شدت درد بر اساسVerbal Analogue Scale از بیمار سوال و ثبت می‌شد.
یافته‌ها: نتایج در گروه اول متوسط درد در دست با پیش داروی منیزیم 07/1± ۴۶/۱ و در دست با نرمال‌سالین 15/2±56/4 بود (001/0p=). در گروه دوم متوسط درد در دست با سولفات منیزیم 34/1±82/0 و در دست با لیدوکائین 07/1± ٧٨/0 بود ( 86/0p=).
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که ﭘیش درمانی با سولفات منیزیم داخل وریدی تفاوت معنی‌داری با لیدوکائین در کاهش درد حاصل از تزریق وریدی ﭘروﭘوفول ندارد ولی هر دو دارو نسبت به نرمال ‌سالین تاثیر بیشتری دارند.


سوسن سلطانی محمدی، علیرضا خواجه نصیری، گیتا شعیبی، حسین عاشری،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

این مطالعه جهت بررسی تأثیر مخلوط کردن پروپوفول و تیوپنتال بر روی تغییرات همودینامیک، درد زمان تزریق و مقدار دوز خواب‌آور در زمان القای بیهوشی عمومی انجام شد.

روش بررسی: 125 بیمار در کلاس I و II طبقه‌بندی ASA که قرار بود تحت عمل جراحی انتخابی قرار گیرند، به‌طور تصادفی در چهار گروه تقسیم‌بندی شده و به‌صورت دوسوکور تحت القای بیهوشی با این ترکیبات قرار گرفتند: گروه 100P: پروپوفول 1%، گروه 75P: 75/0 حجم پروپوفول 1% و 25/0 حجم تیوپنتال 5/2%، گروه 50P: 50% حجم پروپوفول 1% و 50% حجم تیوپنتال 5/2%، گروه 100T: تیوپنتال 5/2%. (به‌عنوان کنترل). معیارهای همودینامیک قبل و پس از القا، درد زمان تزریق و مقدار داروی مصرفی جهت ایجاد هیپنوز ثبت شده و مورد بررسی آماری قرار گرفتند. 05/0p< معنی‌دار در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: افزودن تیوپنتال به پروپوفول سبب کاهش درد ناشی از تزریق وریدی پروپوفول می‌شود. شدت درد ناشی از تزریق 75P و 50P به‌طور معنی‌داری کمتر از درد تزریق 100P بود. (0001/0P=) ایجاد هیپنوز با 100T به‌طور معنی‌داری سریعتر از 100P و 75P صورت گرفت. (046/0P=) پروپوفول و تیوپنتال از نظر اثر هیپنوتیک تداخل Additive دارند. فشار خون سیستولیک و دیاستولیک به‌دنبال القای بیهوشی در گروه 100P در اغلب اوقات به‌طور معنی‌داری پایین‌تراز گروه‌های 75P، 50P، 100T بود. (037/0P<) میزان ضربان قلب پس از لارنگوسکوپی و انتوباسیون تراشه در گروه 100P به‌طور معنی‌داری پایین‌تر از گروه‌های 50P و 100T بود. (042/0P<)

نتیجه‌گیری: مخلوط پروپوفول - تیوپنتال یک ترکیب کم درد جهت القای بیهوشی وریدی است که ضمن داشتن تداخل Additive در مورد اثر هیپنوتیک، سبب تعدیل اثرات همودینامیک هر کدام به‌تنهایی می‌شود.


هدایت‌اله نحوی، منصور ملائیان،  فرزانه کاظمیان،  مهرداد حسین پور،  عبدالرزاق کیانی، فاطمه خاتمی، ژامک خورگامی، مهرداد گودرزی،  علیرضا ابراهیم سلطانی،  جواد احمدی،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

شکاف‌های دهانی از شایع‌ترین آنومالی‌های مادرزادی هستند. کودکان با شکاف دهانی اغلب با نقص‌های مادرزادی دیگری به‌خصوص ناهنجاری‌های قلبی همراهند. میزان بروز انواع ناهنجاری‌های همراه، در مطالعات مختلف متفاوت گزارش شده است. هدف این مطالعه بررسی میزان بروز ناهنجاری‌های قلبی همراه در کودکان با شکاف دهانی است.

روش بررسی: در این مطالعه کلیه شیرخواران با شکاف دهانی ارجاعی به بخشهای جراحی کودکان بیمارستانهای آموزشی مرکز طبی و بهرامی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال 1370 تا 1384 به‌طور پروسپکتیو وارد مطالعه گردیدند. بیماران توسط تیم آموزشی متشکل از متخصص کودکان، جراح کودکان و کاردیولوژیست کودکان معاینه و اکوکاردیوگرافی و ثبت شدند. تنها موالید زنده وارد مطالعه و آنومالیهای غیرقلبی ‌و بیماران بدون اکوکاردیوگرافی منظور نشدند. اطلاعات شامل سن، جنس، سابقه ازدواج فامیلی و شکاف دهانی، نوع شکاف دهانی، نتایج اکوکاریوگرافی و انواع آنومالیهای همراه قلبی در پرونده‌ها جمع‌آوری وآنالیز گردید.

یافته‌ها: از 284 بیمار مبتلا به شکاف شکاف دهانی. 162 نفر پسر (57%) و 122 نفر دختر (43%) بودند. در تقسیم‌بندی بر اساس محل ضایعه، 79 بیمار شکاف لب (8/27%)، 84 نفر شکاف کام (5/29%) و 121 نفر (6/42%) شکاف کام و لب داشتند. میزان بروز انواع آنومالیهای مادرزادی قلبی همراه در مجموع 60 مورد (1/21%) و شایع‌ترین آنومالی قلبی در این مطالعه ASD بود (17مورد معادل 3/28% آنومالی‌های قلبی).

نتیجه‌گیری: در بیماران با شکاف لب و کام قبل از هرگونه اقدام جراحی بررسی مشاوره قلبی و اکوکاردیوگرافی روتین انجام و در صورت وجود آنومالی قلبی اقدام درمانی مناسب انجام و آنتی‌بیوتیک پروفیلاکتیک تجویز گردد.


زهرا کرم سلطانی، احمد رضا درستی، محمد رضا اشراقیان، فریدون سیاسی، ابوالقاسم جزایری،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده

امنیت غذایی به مفهوم دسترسی همه مردم در تمام اوقات به غذای کافی به‌منظور زندگی سالم و فعال است، همچنین فراهم بودن غذای سالم و کافی از نظر تغذیه‌ای و کسب اطمینان از توانایی افراد در بدست آوردن غذای مورد قبول از طرق مورد پذیرش جامعه را شامل می‌شود. این مطالعه به‌منظور تعیین شیوع چاقی، امنیت غذایی در کودکان دبستانی و برخی عوامل غذایی (انرژی و درشت مغذی‌ها) مرتبط با آنها در شهر یزد انجام گردید.

روش بررسی: طی نمونه‌گیری خوشه‌ای دو مرحله‌ای در سال تحصیلی 84-1383، تعداد 3245 دانش‌آموز 11-6 ساله جهت تعیین شیوع چاقی بررسی شدند. تعداد 187 دانش آموز 9 تا 11 ساله دارای BMI بزرگتر یا مساوی صدک 95 مرجع ایرانی حسینی و همکاران، به‌عنوان افراد چاق (مورد) و همین تعداد افراد هم‌سن و هم‌جنس غیر چاق BMI (کوچکتر از صدک 85 همان مرجع) به‌عنوان گروه شاهد محسوب شدند. پرسشنامه امنیت غذایی خانواده (USDA) و پرسشنامه 24 ساعت یادآمد خورال برای تعیین وضعیت ناامنی غذایی میزان دریافت انرژی و درشت مغذی‌ها بکار رفت.

یافته‌ها: شیوع چاقی در بین کل دانش‌آموزان 3/13% و شیوع ناامنی غذایی در بین دانش‌آموزان گروه مورد 5/30% بود. میانگین انرژی و کربوهیدرات دریافتی بر حسب RDA، درصد انرژی دریافتی از پروتئین و کربوهیدرات و میزان انرژی و درشت مغذی‌های دریافتی به ازاء کیلوگرم وزن بدن در بین دو گروه اختلاف آماری معنی‌داری داشت (05/0p<). با کنترل چربی، بین امنیت غذایی و چاقی ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده گردید. (027/0p=).

نتیجه‌گیری: دریافت بالای انرژی، پروتئین و کربوهیدرات از عوامل غذایی مرتبط با چاقی در بین دانش‌آموزان دبستانی شهر یزد بود. همچنین تغییر در میزان دریافت چربی نیز، یک عامل مرتبط با ناامنی غذایی بود.


مرضیه منصوری، محسن پرویز، منصور کشاورز،  نپتون سلطانی، شهریار غریب زاده،
دوره 65، شماره 13 - ( دوره 65، ویژه نامه شماره 1 1386 )
چکیده

دیابت ملیتوس یک اختلال متابولیک شایع است که با تغییرات ساختمانی و عملکردی در سیستم عصبی مرکزی و محیطی همراه است. در جریان بیماری دیابت، اختلال حافظه رخ می‌دهد و سطح منیزیم پلاسما در بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس کاهش می‌یابد. برخی مطالعات نشان داده‌اند که افزودن منیزیم به رژیم غذایی می‌تواند تاثیر مثبت در کنترل دیابت داشته باشد. روش بررسی: موش‌های صحرایی نر با mg/kg 40 استرپتوزتوسین وریدی دیابتی گردیدند. جهت کنترل دیابت از سولفات منیزیم با دوز g/l10 استفاده گردید که به آب آشامیدنی آنها اضافه می‌شد. به‌منظور بررسی اینکه آیا استفاده سیستمیک از سولفات منیزیم می‌تواند از اختلالات شناختی جلوگیری کند، هشت هفته پس از تایید دیابت، حیوانات در ماز آبی موریس مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‌ها: کاهش معنی‌داری در مدت زمان یافتن سکو و مسافت شنا در رسیدن به سکو در تمام مدت چهار روز در همه گروه‌ها دیده شد. میانگین مدت زمان تاخیری در گروه دیابتی در مقایسه با سایر گروه‌ها به‌طور معنی‌داری طولانی بوده است که نشان‌دهنده عملکرد ضعیف موش‌هایی بوده که به‌مدت هشت هفته دیابتی بوده‌اند. این عملکرد ضعیف به‌طور نسبتا˝ کامل با استفاده از سولفات منیزیم قابل پیشگیری است. به‌طوری‌که مدت زمان یافتن سکو و مسافت شنا در موش‌های دیابتی درمان‌شده با منیزیم در مقایسه با موش‌های دیابتی تفاوت معنی‌داری داشت. نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد پس از هشت هفته درمان با منیزیم (به‌میزان g/l10 در آب آشامیدنی)، حافظه فضایی حیوانات مورد آزمون در مقایسه با پاسخ گروه دیابتی بهتر است که می‌تواند مطرح‌کننده نقش منیزیم در جلوگیری از اختلال حافظه فضایی حیوانات دیابتی باشد.


علیرضا ابراهیم سلطانی،  شهریار اربابی، هدایت ا.. نحوی، نیکی مشیریان،
دوره 66، شماره 2 - ( 2-1387 )
چکیده

پیش درمانی به‌طور گسترده‌ای برای کاهش اضطراب استفاده می‌گردد. هدف از این مطالعه مقایسه اثرات تجویز مقعدی دو داروی کتامین و میدازولام در بیهوشی اطفال می‌باشد.

روش بررسی: 64 کودک یک تا 10 ساله، II و I ASA در یک مطالعه دو سویه‌کور در دو گروه قرار گرفتند: گروه اول mg/kg5/0 داروی میدازولام و گروه دوم 5 mg/kg کتامین را به‌صورت مقعدی دریافت نمودند. میزان آرام‌بخشی، اثر ضداضطرابی، میزان تحمل ماسک حین القاء بیهوشی و نحوه جدا شدن از والدین براساس جدول دو تا چهار امتیازی ارزیابی شد.

یافته‌ها: اختلاف معنی‌داری از لحاظ میانگین و توزیع سنی وجود نداشت. (385/0p=) از طرفی از لحاظ جنسیت نیز اختلاف معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نشد (740/0p=). امتیاز آرام‌بخشی در گروه‌های میدزازولام و کتامین کمتر از 75% بود (725/0p=). اثر ضد اضطرابی و پذیرش ماسک القاء بیهوشی در هر دو گروه در سطح رضایت‌بخشی بود (>75%) با برتری گروه میدازولام (042/0p=) (00/0p=) امتیاز گریه کردن حین جدا شدن از والدین تفاوت معنی‌داری (288/0p=) نداشت.عوارض جانبی مهم مثل آپنه در هیچکدام از گروهها دیده نشد.

نتیجه‌گیری: اثرات ضداضطرابی و پذیرش ماسک در حین القای بیهوشی در هر دو گروه با برتری میدارولام رضایت‌بخش بود. جدا شدن از والدین در هر دو گروه بدون تفاوت معنی‌داری قابل قبول بود. آرام‌بخشی با اینکه در گروه میدازولام بهتر بوده اما در سطح قابل قبولی نبود. به نظر می رسد که داروی میدازولام رکتال با دوز mg/kg5/0 می‌تواند انتخاب مناسبی در Premedication در بیهوشی اطفال باشد.


رضا شریعت محرری، محسن پارسایی، اتابک نجفی، علیرضا ابراهیم سلطانی، محمدرضا خاجوی، پاتریشیا خشایار،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: بلوک شبکه آگزیلاری برای ایجاد آنستزی جهت اعمال جراحی دست و ساعد استفاده می‌گردد. مطالعات معدودی به بررسی و مقایسه اثرات همودینامیک و بلوک دوزهای پایین اپی‌نفرین در مقایسه با دوزهای بالاتر این دارو پرداخته‌اند، بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه طول مدت اثر و عوارض همودینامیک اپی‌نفرین با دوز بالا و پایین در این گروه از اعمال جراحی طراحی گردید.

روش بررسی: مطالعه RCT حاضر بر روی بیماران سالم کاندید اعمال الکتیو جراحی دست و ساعد انجام گرفت. بیماران مورد مطالعه توسط نرم‌افزار تصادفی‌سازی به سه گروه تقسیم شدند که دو گروه اول به ترتیب برای عمل لیدوکایین با اپی‌نفرین دوز پایین (µg/ml6/0)، اپی‌نفرین دوز بالا (µg/ml5) دریافت نموده و برای بیماران گروه سوم لیدوکایین با نرمال سالین تزریق گردید. اطلاعات همودینامیک بیماران شامل فشار متوسط شریانی، ضربان قلب در دقایق متعدد، بروز هرگونه عوارض جانبی به همراه طول مدت بی‌دردی و بلوک حرکتی ثبت گردید.

یافته‌ها: از 75 بیمار مورد مطالعه، 15 مورد به‌علت بلوک ناکامل یا شکست بلوک و نیاز به بیهوشی جنرال جهت ادامه عمل از مطالعه حذف شدند. زمان بی‌دردی و بی‌حرکتی در گروه اپی‌نفرین با دوز بالا نسبت به دو گروه دیگر طولانی‌تر ولی این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌دار نبود.

 نتیجه‌گیری: استفاده از دوز پایین اپی‌نفرین به همراه لیدوکایین به‌عنوان بی‌حس‌کننده موضعی، با ایجاد بی‌دردی قابل مقایسه با دوزهای بالاتر این دارو، عوارض جانبی کمتری دارد.



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb