جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای شاهسوند

اسماعیل شاهسوند، مریم نوروزیان، مجید فیاضی بروجنی،
دوره 60، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

مقدمه: اسکیزوفرنیا، یکی از مهمترین و در عین حال ناتوان کننده ترین اختلالات ذهنی بشر در تمامی دنیا می باشد. میزان ابتلای مردان و زنان یکسان است. "تشخیص"، یکی از مشکلترین مفاهیم در این اختلال به شمار می رود. گر چه نظام های تشخیصی مانند DSM-IV و ICD-10 برای اهداف بالینی و درمانی مورد استفاده قرار می گیرند، ولی از آنجا که این نظام ها مبتنی بر ارائه ذهنی علائم بیمار از جانب وی می باشند، دارای اعتبار(validity)  و اتکاء پذیری (reliability) قابل قبولی نیستند. اصولا به نظر می رسد که در آینده ای نه چندان دور نیاز خواهد بود تا به مشخصه های عینی تری در روانپزشکی و بطور خاص در "تشخیص" دست پیدا کنیم. در این زمینه، اسکیزوفرنیا از جایگاه خاصی برخوردار می باشد. نرم نشانه های عصبی از جمله این مشخصه ها به شمار می روند. در مطالعه حاضر شیوع نرم نشانه های عصبی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا مورد بررسی قرار گرفته و با شیوع اینگونه علائم در سایر بیماران روانپریش (به استثنا بیماران خلقی با علائم روانپریشی) و نیز افراد بهنجار مقایسه شده اند.
مواد و روشها: ما در این پژوهش، نرم نشانه های عصبی (یکپارچگی حسی حرکتی، هماهنگی حرکتی، اعمال حرکتی پیچیده متوالی، بازتاب های اولیه و حرکات چشمی) را در 30 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا، 30 بیمار مبتلا به سایر روانپریشی ها (به استثنای بیماران خلقی با علائم روانپریشی) و نیز 30 نفر از افراد بهنجار مورد بررسی و ارزیابی قرار دادیم.  تشخیص اسکیزوفرنیا و همچنین سایر روانپریشی ها بر اساس مشخصه های DSM-IV بود. افراد بهنجار از میان کارکنان بیمارستان روزبه بطور تصادفی انتخاب شدند.
یافته ها: تفاوت موجود در میانگین های زیر مجموعه "هماهنگی حرکتی" نرم نشانه های عصبی در اسکیزوفرنیا و سایر اختلالات روانپریشی (به استثنای بیماران خلقی با علائم روانپریشی) معنی دار بود (P value=0.047) تفاوت های معنی داری بین میانگین های سایر زیر مجموعه های نرم نشانه های عصبی (یکپارچگی حسی- حرکتی، اعمال حرکتی پیچیده متوالی، بازتاب های اولیه و حرکات چشمی) در دو گروه بیماران مشاهده نشد.
نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد آشفتگی هایی در زیر مجموعه "همانگی حرکتی" نرم نشانه های عصبی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا وجود دارد. شاید بتوان گفت که این آشفتگی ها ناشی از درگیری هسته های قاعده ای، قشر حرکتی مخ و مخچه می باشند.بنابراین، ممکنست آشفتگی های زیر مجموعه "هماهنگی حرکتی" نرم نشانه های عصبی را بتوان به عنوان شاخصی (a marker) برای تمایز بین اسکیزوفرنیا و سایر اختلالات روانپریشی به شمار آورد.


سینا سلیمانی، شهلا شاهسوندی، امید مددگار، همایون مهروانی، محسن لطفی،
دوره 73، شماره 3 - ( خرداد 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی توان تحریک و القا سامانه ایمنی توسط یاورهای زیستی، پایه پژوهش‌های نوین در زمینه پیش‌گیری و کنترل بیماری‌های عفونی است. در این پژوهش اثر توالی رمز‌گذار پروتیین سلولی Myxovirus resistance (Mx)، به‌عنوان یاور زیستی بر القا پاسخ ایمنی هومورال علیه ویروس آنفلوانزا بررسی شد. روش بررسی: این مطالعه تجربی در موسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی از خرداد تا آذر 1393و بر روی موش‌های Balb/c انجام شد. پس از هم‌ردیفی توالی‌های Mx سه موتیف با بیش‌ترین همسانی بین گونه‌های انسان، موش و پرنده انتخاب شده و توانایی القای پاسخ‌های ایمنی آنها علیه ویروس آنفلوانزا در مطالعه in silico ارزیابی شد. بر اساس داده‌های ایمونوانفورماتیکی توالی Mx1 در وکتور pcDNA3.1 قرار داده شده و به‌عنوان یاور با آنتی‌ژن غیرفعال آنفلوانزا به گروه‌های موش تزریق شد. آزمایش‌های سرولوژی برای ارزیابی ایمنی‌زایی روی نمونه‌های سرم و آزمایش هیستوپاتولوژی برای ارزیابی بی‌ضرری واکسن و یاور انجام شد. یافته‌ها: میانگین وزن موش‌ها در گروه‌های کنترل و تیمار تفاوتی نداشت (05/0P=) و در بازه زمانی آزمایش از g 21 به g 37 رسید. اختلاف افزایش عیار آنتی‌بادی علیه ویروس در موش‌های ایمن شده با واکسن دارای یاور Mx1 به‌ویژه با یادآور دوم در مقایسه با گروهی که فقط واکسن را دریافت کرده بودند، معنادار بود (01/0P=). بیش از 78% موش‌های دریافت‌کننده یادآور دوم از میانگین عیار آنتی‌بادی بیش از شش (Log2) برخوردار بودند که در مقایسه با موش‌های دریافت‌کننده یک نوبت یادآور بیش‌تر بود (001/0P=). نتیجه‌گیری: داده‌ها بیانگر این هستند که Mx1 به‌عنوان یاور زیستی توان افزایش عیار آنتی‌بادی علیه ویروس و القای خاطره ایمنی قوی‌ در ایمن‌سازی علیه آنفلوانزا بدون ایجاد اثرات جانبی را دارد.
شهلا شاهسوندی،
دوره 73، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده

پراکندگی ویروس‌های آنفلوآنزا در گونه‌های مختلف پرندگان و پستانداران تهدید جدی جمعیت‌های انسانی و حیوانی در سطح جهانی است. انتقال مستقیم ویروس‌هایی که دارای گیرنده‌های اختصاصی اسید سیالیک شبیه ویروس‌های آنفلوآنزا انسانی هستند هشداری برای پیدایش یک سویه جهش یافته جدید است که به‌احتمال شاخصه‌های مولکولی برای تکثیر آسان در میزبان انسانی را کسب کرده‌ و می‌تواند به‌سهولت از فردی به فرد دیگر منتقل شود. تغییرات ژنتیکی، بازپدیدی و نوپدیدی واریته‌های آنتی‌ژنی و انتقال ویروس آنفلوآنزا پرندگان به انسان اقدامات گسترده برای کنترل جهان‌گیری را می‌طلبد. واکسیناسیون، پیشگیری دارویی و محافظت فردی ابزارهای برخورد با عفونت ویروسی هستند. پدیدار شدن سویه‌های مقاوم تحت فشار انتخابی دارو و کارایی محدود آنها در موارد پرخطر، نیاز به راهبردهای درمانی جدید را بیش‌تر می‌کند. در سال‌های اخیر ترکیباتی که بر مراحل مختلف چرخه زندگی ویروس اثر می‌گذارند معرفی و دامنه گسترده‌ای از راهبردهای ضد ویروسی شامل بازداشتن ورود و توقف تکثیر ویروس یا هدف قرار دادن مسیرهای انتقال پیام داخلی سلولی ارایه شده‌اند. واکسن‌های غیرفعال فقط پاسخ سلول‌های B را برمی‌انگیزند. کاربرد این واکسن‌ در نتیجه پدیدار شدن واریته‌های آنتی‌ژنی جدید ویروس‌ با محدودیت‌هایی مواجه شده است. در دهه اخیر طراحی واکسن‌های ژنی با هدف قرار دادن پروتیین‌های ویروسی که پاسخ‌های ایمنی هومورال‌ و سلولی‌ را القا می‌کنند، مورد توجه بوده است. افزایش و هدایت این پاسخ‌ها با بهره‌گیری از یاور قابل دستیابی است. توانایی یاورهای مولکولی زیستی مانند سایتوکین‌ها، اینترلوکین‌ها، و مشتقات باکتریایی برای بهبود ایمنی‌زایی واکسن‌ها به‌عنوان راهبردی نوین در حال ارزیابی است، هر چند پروتیین‌های تنظیم‌کننده سامانه ایمنی توجه بیش‌تری را به خود معطوف کرده‌اند.


سینا سلیمانی، شهلا شاهسوندی، امید مددگار،
دوره 74، شماره 8 - ( آبان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: واکسن‌های اسید نوکلئیک به‌عنوان نسل سوم واکسن‌ها برای کنترل آنفلوانزا به‌ دلیل افزایش سویههای نوپدید و بازپدید ویروس و انتقال مستقیم ویروس‌های پرندگان به انسان مورد توجه خاصی قرار گرفته‌اند. مزیت مهم این واکسن‌ها، القای هر دو نوع سیستم ایمنی سلولی و هومورال و کنترل سویه‌های در گردش می‌باشد. مطالعه حاضر با هدف استفاده از قطعه محافظت شده HA2 هماگلوتینین آنفلوانزا جهت طراحی یک واکسن ژنی جامع و ارزیابی ایمنی متقاطع آن علیه ویروس‌های رایج انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توسعه‌ای- کاربردی از آذر 1393 تا تیر 1394 در موسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی انجام شد. توالی HA2 در وکتور pcDNA3.1 بیان شده و به گروه‌های موش Bulb/c تیمار و کنترل با استراتژی Prime/Boost تزریق شد. ایمنی هومورال محافظت کننده متقاطع با بررسی عیار آنتی‌بادی در فواصل زمانی معین با روش Virus neutralization (VN) با دو سروتیپ مختلف ویروس آنفلوانزا (H1N1 و H9N2)، ایمنی سلولی با آزمایش Proliferation assay و بی‌ضرری واکسن با بازرسی‌های روزانه واکنش‌های موضعی و عمومی و همچنین آزمایش هیستوپاتولوژی مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: عیار آنتی‌بادی و ایمنی سلولی در گروه‌های تیمار برای هر دو سروتیپ به‌طور معناداری از گروه کنترل بالاتر بوده و در گروه تیمار با دو بار تزریق یادآور دارای بالاترین عیار بود (01/0P<). در موش‌های تحت آزمایش هیچگونه واکنش موضعی، اثرات پاتولوژیک بافتی، واکنش‌های عمومی و یا مرگ و میر مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: واکسن ژنی بر پایه قطعه HA2 سبب افزایش عیار آنتی‌بادی علیه آنفلوانزا و همچنین تحریک ایمنی سلولی بدون ایجاد عوارض جانبی می‌شود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb