جستجو در مقالات منتشر شده


35 نتیجه برای شیوا

شیوا صیرفیان، منصور هاشمی راد،
دوره 56، شماره 2 - ( 2-1377 )
چکیده

دیابت یکی از علل شایع بیماریهای منجر به دیالیز می باشد. در یک مطالعه کوهورت، بیماران دیالیزی دیابتی با دیالیزی غیردیابتی به مدت یکسال از نظر سن، جنس، علت و دفعات بستری و میزان مرگ مقایسه گردیدند. مطالعه روی 101 بیمار دیالیزی صورت گرفت، تا انتهای یکسال 88 نفر در مطالعه باقی ماندند. نتایج براساس روشهای آماری T-test و X² تفسیر و با P Value کمتر از 5 درصد معنی دار تلقی شد. نتایج: 1) دیابت 17/8 درصد علت نارسایی کلیه را بین 101 نفر تشکیل داد. 2) متوسط سن بیماران دیابتی نسبت به غیردیابتی بالاتر (P=0.02) بود. 3) مرگ بیماران دیابتی در مدت یکسال 20% و مشابه غیردیابتی ها بود. 4) عفونت و تب و لرز شایعترین علت بستری بین دیابتی ها (33%) و غیردیابتی ها (25%) بود. 5) از نظر علت بستری تفاوتی آماری بین دیابتی ها و غیردیابتی ها وجود نداشت (P>0.1). نتیجه گیری: میزان مرگ و عوارض در بیماران دیالیزی دیابتی با دیالیزی غیردیابتی تفاوت معنی داری نداشت.


شیوا صیرفیان، بهار باستانی،
دوره 56، شماره 4 - ( 4-1377 )
چکیده

برخی از بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه یا ICU که دچار نارسایی حاد کلیه شده اند نیاز به دیالیز می یابند. انجام همودیالیز به روش مرسوم و متناوب، خطر افت فشارخون و عدم دفع کافی مایعات و توکسین ها را از بدن دارد. دیالیز صفاقی نیز خطر پریتونیت دارد و اثر بخشی آن کمتر از همودیالیز است. به همین دلایل و نبودن بخش دیالیز در بیمارستان الزهرای اصفهان، از روش همودیالیز مداوم بصورت ورید به ورید یا CVVHD) Continuous Venovenous Hemodialysis) برای نخستین بار در کشورمان در مورد 3 بیمار ICU استفاده شد. روش و مواد: با استفاده از مامبران پلی سولفان، پمپ خون و محلول دیالیز صفاقی و یک پرستار ثابت، بیماران بین 24-12 ساعت همودیالیز شدند. نتایج: 1) کلیرانس اوره بین 18-50 ml/min بود. 2) میزان اولترافیلتراسیون بین 1000-160 میلی لیتر در ساعت بود. 3) با دیالیز، خونریزی متوقف شده اختلال انعقادی و اکسیژناسیون بهبود یافت. 4) همه بیماران دچار هایپرگلیسمی و هایپوترمی شدند. 5) هر 3 بیمار (2 نفر به علت سپتی سمی و 1 نفر به علت هیپوتانسیون) فوت نمودند. نتیجه گیری: روش CVVHD با وسایل ابتدایی موجود جایگزین مناسب همودیالیز و دیالیز صفاقی و قادر به دفع زیادتر مایعات و توکسینها خواهد بود.


مرتضی رفیعی، مریم بشتام، نضال صراف زادگان، شیوا صیرفیان، ایماندخت گلشادی، ناهید آبدار، روشنک وکیلی، حسین ثمریان،
دوره 60، شماره 5 - ( 5-1381 )
چکیده

مقدمه: یکی از مهمترین علل مرگ و میر در جهان بیماری های قلبی عروقی می باشد که در میان عوامل ایجاد کننده این بیماری ها، فشار خون یک ریسک فاکتور شناخته شده است. نظر به شیوع بالای فشار خون در افراد بالای 18 سال شهر اصفهان (حدود 28%)، این مطالعه با هدف تعیین میانگین دریافت نمک در شهر اصفهان و نیز ارتباط الکترولیت های دفعی ادرار با فشار خون اجرا گردید.

مواد و روش ها: در این بررسی 1800 نفر از افراد 60-20 سال شهر اصفهان (850 مرد و 950 زن) با روش نمونه گیری Multistage انتخاب شده، برای هریک پرسشنامه مخصوصی جهت گردآوری اطلاعات لازم در مورد سن، جنس، سابقه ریسک فاکتورهای بیماری های قلبی عروقی، مصرف سیگار و تعداد آن، مصرف داروهای مختلف و ... تکمیل گردید. در همان زمان و پس از حداقل 5 دقیقه استراحت و از دست راست در حالت نشسته (براساس روش های استاندارد) دوبار از آنها فشار خون گرفته شد و ضربان قلب آنها نیز اندازه گیری گردید. پس از آن یک ظرف مدرج به آنها تحویل و از آنان خواسته شد تا ادرار 24 ساعته خود را در آن جمع آوری نمایند. اندازه گیری کلسیم، سدیم و پتاسیم این نمونه ها با روش Flame photometry انجام شد و کلرید به روش کلریمتری (Colorimetry) و کراتینین به روش Jaffe اندازه گیری گردید. لازم به ذکر است افرادی که مشکلی در مصرف نمک و یا دفع ادراری آن داشتند، بکلی از مطالعه خارج شدند. میزان کراتی نین ادرار نیز در مردان و زنان برای اطمینان از 24 ساعته بودن ادرار، اندازه گیری شد نمونه های نامناسب حذف گردید. اطلاعات بدست آمده پس از ورود به کامپیوتر توسط نرم افزار SPSS/Win با استفاده از تست های آماری T آنالیز رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته ها: پس از اجرای کامل مطالعه به این نتیجه مهم رسیدیم که میزان کلرید سدیم مصرفی روزانه در افراد 60-20 سال جامعه ما 9.7 گرم (3.0±9.3 برای مردان و 3.8±9.7 برای زنان) بوده است که این میزان در مقایسه با رژیم غربی (12-10 گرم) کمتر می باشد اما باز هم بیش از مقادیر توصیه شده (6 گرم) است و همچنین میزان مصرفی سدیم روزانه 165.6 میلی مول برآورد گردید. میزان پتاسیم ادراری در تمام گروه های سنی در حدود 47.7 میلی مول در ادرار 24 ساعته بدست آمد. ضمن اینکه میانگین سدیم در زنان در محدوده 16.6-165.9 میلی مول و در مردان 164.2-158.5 میلی مول در ادرار 24 ساعته بود (اختلاف بین زنان و مردان معنی دار نبود P>0.05). میانگین کلرید ادراری در زنان 128.4 میلی مول و در مردان 133.5 میلی مول در ادرار 24 ساعته بود.

نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه پس از حذف اثر سن، مصرف سیگار و تعداد آن، مصرف کنتراسپتیو، شغل و تحصیلات هیچگونه ارتباط معنی داری بین فشار خون و الکترولیت های ادراری بدست نیامد.


شیوا موسوی، حسین فائزی پور، سعید طالبیان،
دوره 61، شماره 4 - ( 4-1382 )
چکیده

مقدمه: تغییرات در بسیج واحدهای حرکتی بدنبال بروز ضایعات محیطی و مرکزی اعصاب حرکتی بروز می نماید که می تواند در میزان ناتوانی فرد موثر باشد. بدنبال کمردرد با هر علت شناخته شده، نقش موثر عضلات در تامین ثبات وضعیتی یا داینامیک دچار اختلال می شود. امروزه در توانبخشی این بیماران جدای از مراتب درمانی برای کاهش درد، توجه زیادی به ارزیابی کنترل حرکت و برگشت کارآیی آن جهت جلوگیری از بروز مجدد علائم بیماری می شود. هدف از این پژوهش تعیین میزان تغییرات طرح ریزی حرکتی در سطح کنترل حرکت برای فراهم نمودن زمینه مناسب حرکت ستون فقرات کمری بدنبال پاسخ های وضعیتی بدنبال تحریکات محیطی است.

مواد و روش ها: تعداد 10 زن سالم با میانگین سنی 2.32±24.3 سال و 5 زن با سابقه کمردرد با میانگین سنی 4.67±27.34 بدون اختلال ساختمانی ستون فقرات در این آزمایشات شرکت کردند. مراحل آزمایش شامل حرکات در صفحه ساژیتال بصورت فلکشن/اکستنشن با و بدون تحریک شنوایی خارجی در زوایای 30 درجه فلکشن و 10 درجه اکستنشن به تعداد پنج تکرار بود. با اندازه گیری میزان عکس العمل افراد و محاسبه دامنه حرکتی، سرعت حرکت، گشتاور عضلانی تولید شده و زمان تاخیری برای بروز عکس العمل در قبل از رسیدن به نقطه تحریک و بعد از آن و مقایسه آنها با هم در هر دو گروه و نیز مقایسه دو گروه با هم نتایج تحقیق بدست آمد.

یافته ها: در هر دو گروه تفاوت معنی داری بین تغییرات دامنه، سرعت حرکت و گشتاور عضلانی در زمان های مشابه در قبل و بعد از تحریک شنوایی در هر دو نوع حرکت دیده شد (P<0.05)، بطوریکه میزان مقادیر فوق در مدت زمان قبل بمراتب بیشتر از بعد از شنیدن تحریک خارجی و بروز پاسخ وضعیتی بود. همچنین در مقایسه با شرایط بدون تحریک خارجی و تحمل پاسخ وضعیتی مقادیر ذکر شده در مدت زمان بروز پاسخ وضعیتی کاهش معنی داری را نشان دادند (P<0.05). گروه بیماران مبتلا به کمردرد در مقایسه با افراد سالم در مدت زمانی که حرکات بدون تحریک خارجی بود تفاوت معنی داری را با افراد سالم نشان ندادند درحالیکه در مراحل تحریک خارجی و بروز پاسخ های وضعیتی مقادیر زمانی و دامنه حرکتی، سرعت و گشتاور حرکتی تفاوت معنی داری را نشان دادند (P<0.05). در افراد سالم درصد کاهش عملکرد حرکتی بدنبال تحریک خارجی بیشتر از افراد با سابقه کمردرد بود (P<0.05).

نتیجه گیری و توصیه ها: این امر نشان می دهد افراد با سابقه کمردرد دچار اختلال در زمینه سازی برای طرح حرکتی (Planning) و یا اختلال در Feed forward می شوند، لذا در این بیماران علاوه بر اختلال حرکتی در عضلات بدلیل اسپاسم و درد، بطور ثانویه اختلال در سطح کنترل حرکت بوجود می آید. این عدم قابلیت توانایی در پاسخ های وضعیتی خود در آینده می تواند زمینه ساز ناتوانی و عود مجدد درد در کمر گردد.


سعید طالبیان،  غلامرضا علیایی، شیوا موسوی، پگاه خواجوی، عاطفه طالبیان،
دوره 63، شماره 3 - ( 3-1384 )
چکیده

مقدمه: کمر درد یکی از شایع ترین مشکلات ستون فقرات کمر در انسان است و نقش عضلات کمری و رفتار آن در حرکات روزمره از اهمیت خاصی بر خوردار میباشد. رفتار حرکتی مناسب مفاصل ران و زانو در انجام حرکات نرم و بدون استرس بر اساس بیومکانیک می‌تواند سلامت حرکتی ستون فقرات را تامین کند، بطوریکه وجود حرکات دقیق و مناسب در مفاصل ران و زانو در زنجیره حرکتی با ستون فقرات کمری می‌تواند برآیند و تبدیل نیروهای وارده به مهره‌های کمری را مناسب تر و کار آمد تر در جهت افزایش بازده حرکتی نماید. این پژوهش نگرشی دارد بر میزان مداخله مفاصل مجاور ستون فقرات کمری در بهبود علائم در بیماران مبتلا به کمردرد و توجه به آن در درمان‌های فیزیکی.
مواد و روشها: تعداد 50 بیمار خانم مبتلا به کمر درد با علت استئوآرتریت ستون فقرات کمری در این پژوهش شرکت کردند و به دو گروه کنترل و درمان مکمل تقسیم شدند. گروه کنترل تحت درمان فیزیوتراپی با روش رایج ( گرمای سطحی، اولتراسوند، تنس، ورزشهای فلکسوری و اکستانسوری کمر ) قرار گرفتند و گروه دوم کلیه مراحل درمانی گروه اول را به همراه درمان‌های تقویتی و استرچینگ عضلات مؤثر در حرکات ران و زانو ( لاتیسیموس دورسی، ایلیوپسوآس، گلوتئوس ماکزیموس، کوادریسپس و همسترینگ ) را دریافت می‌کردند. دامنه حرکتی مفاصل کمر، ران و زانو توسط گونیامتر و درد حین حرکت ستون فقرات کمر در تمام محورها توسط مقیاس کمّی درد ( VAS ) در قبل، بعد از جلسه پنجم ودهم جهت مقایسه اندازه گیری شدند.
یافته ها: در گروه اول دامنه حرکتی مفاصل ران، زانو قبل و بعد از درمان فیزیوتراپی تفاوت معنی داری را نشان ندادند ولی کاهش معنی داری بین جلسات قبل و دهم برای شاخص درد وجود دارد ( 05/0 P < ) در حالیکه این کاهش در بین جلسات قبل و پنجم و همچنین پنجم و دهم معنی دار نیستند. همچنین افزایش مختصر و معنی داری در حرکات ستون فقرات کمری بین جلسات قبل و دهم بوجود آمد ( 05/0 P < ). در گروه دوم دامنه حرکتی مفاصل ران، زانو و کمر و همچنین مقیاس درد در حرکات کمر قبل و بعد از درمان فیزیوتراپی تفاوت معنی داری را بین جلسات قبل و دهم و همچنین جلسات قبل و پنجم و نیز پنجم و دهم نشان دادند ( 05/0 P < ). مقایسه دو گروه تفاوت معنی داری را بین قدر ت عضلات در قبل و بعد از درمان به همراه نداشت ولی افزایش دامنه حرکتی ران، زانو و کمر بعد از فیزیوتراپی در گروه دوم بیشتر از گروه اول بود ( 05/0 P < ). در بررسی اثر درمان فیزیوتراپی بر کاهش درد در حرکات ستون فقرات کمری گروه درمان مکمل بهبودی بیشتری را گزارش کردند ( 05/0 P < ).
نتیجه‌گیری و توصیه‌ها :همراهی کاهش درد در سطح قابل قبول با بهبود حرکتی در مفاصل کمر، ران و زانو نشان میدهد که درد بیماران کمر دردی زمانی کاهش پیدا می‌کند که رفتار حرکتی در اندامهای تحتانی و کمر بطور همزمان به محدوده طبیعی نزدیک شوند. یعنی استرچ عضلات کوادریسپس، همسترینگ، گلوتئوس ماگزیموس و لاتیسیموس دورسی و تقویت آنها در کنار ورزشهای انتخابی ستون فقرات کمر، می‌تواند پاسخ بیماران به درمانهای ضد التهابی و تسکینی را بهتر کند.


حسن هاشمی، شیوا مهرآوران، اکبر فتوحی، سعید پاپور،
دوره 63، شماره 10 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: هدف از این تحقیق تعیین کارآیی، پایداری و بی خطری بلند مدت عمل لیزیک و رضایت بیماران در درمان نزدیک بینی بعد از پنج سال می باشد.
مواد و روش ها: برای انجام این مطالعه 54 بیمار (97 چشم) که 4 تا 6 سال قبل یا Omnimed Summit Excimer Laser تحت عمل لیزیک قرار گرفته بودند، مجدداً مورد معاینه قرار گرفتند. در کلیه این بیماران از Chron Automated Comeal Shaper (ACS) برای ایجاد فلپ استفاده شد. معاینات انجام شده شامل حدت بینایی، رفراکشن، معاینه با اسلیت لمپ، اندازه گیری فشار چشم، معاینه شبکیه، کراتومتری، پاکیمتری و توپوگرافی قرنیه بود. همچنین برای ارزیابی رضایت آنان از کیفیت دید و نتیجه عمل ، از بیماران خواسته شد یک پرسشنامه 11 سئوالی را کامل کنند.
یافته ها: متوسط زمان پیگیری بعد از عمل تا آخرین ویزیت انجام شده 4/5 سال (4/4 تا 3/6 سال) بود. میانگین و انحراف معیار معادل اسفریک قبل از عمل در این مطالعه برابر با 42/3 ± 50/8 - دیوپتر (از 88/2-تا 75/16- دیوپتر) بود. پنج سال بعد از لیزیک، میانگین و انحراف معیار اسفریک به 77/1± 72/1- دیوپتر (از 75/0 تا 25/8- دیوپتر) رسید. معادل اسفریک در 55 چشم (7/56%) در محدوده 1± دیوپتر و در 86 چشم (66/88%) در محدوده 3± دیوپتر از مقدار مورد نظر بود. حدت بینایی اصلاح نشده در 23 چشم (7/23%) برابر 20/20 یا بهتر و در 66 چشم (68%) برابر با 40/20 یا بهتر بود. دید اصلاح شده در چهار چشم بیش از 2 خط بهبود و در 2 چشم بیش از 2 خط افت داشت. بر اساس پاسخ بیماران به پرسشنامه ، 1/96% از آنها از نتیجه عمل و دیدشان " راضی" یا " خیلی راضی" بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: در بلند مدت، لیزیک روشی بی خطر و مؤثر در اصلاح نزدیک بینی خصوصاً در درجات خفیف تا متوسط می باشد. با پیشرفت های تکنولوژی بوجود آمده و درک بهتری که امروزه از اثرات و عوارض آن وجود دارد، در آینده نتایج بهتری را نیز می توان انتظار داشت.


شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، محمدرضا جلالی‎ندوشن، محمدحسن مظفری، مریم اسلامی،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی گازهای خون بند ناف، وسیله‏ای جهت ارزیابی وضعیت اکسیژناسیون و اسید و باز نوزادان می‏باشد. اسیدمی شدید جنین با افزایش مرگ و میر نوزادی و آسیب رشد عصبی نوزاد همراه است. در سزارین به علت عبور داروی بیهوشی از جفت، احتمال بروز اسیدوز و هیپوکسمی نوزاد افزایش می‌یابد، در این مطالعه تغییرات گازهای خون بندناف در نوزادان حاصل از زایمان طبیعی و روش‏های مختلف بیهوشی در سزارین مقایسه گردید.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی روی 100 نمونه ورید نافی بلافاصله بعد از بسته شدن بندناف صورت گرفت که در سه گروه زایمان طبیعی (40 نفر)، سزارین به روش بیهوشی عمومی (35 نفر) و سزارین به روش بی‎حسی نخاعی (25 نفر) تقسیم شدند و از نظر گازهای خون و آپگار دقیقه اول و پنجم و مدت زمان بیهوشی و تأثیر آن روی گازهای خون و آپگار مقایسه شدند.
یافته‌ها: در گروه زایمان طبیعی میانگین‏های شاخص‌ها بدین ترتیب بود: PH 13/5306/7، pCO2 57/682/41، pO2 87/624/25، HCO3 03/256/20 و آپگار 38/082/8 .
در گروه سزارین به روش بیهوشی عمومی، میانگین‏ها: PH 73/4304/7، pO2 02/1470/38، pCO2 87/526/43، آپگار 70/017/8 و 311/21=HCO3 بود.
در گروه سزارین به روش بی‎حسی نخاعی میانگین‏ها: PH 50/4301/7، pO2 50/592/26، HCO3 15/238/21، آپگار 62/060/8 و pCO2 99/410/44 بود.
بین نوع زایمان، آپگار و pO2 رابطه آماری معنی‏دار به دست آمد. آپگار در گروه بیهوشی عمومی نسبت به بی‏حسی نخاعی و طبیعی کمتر و pO2 نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود.
بین مدت زمان بیهوشی و pO2 رابطه آماری معنی‏داری بدست آمد. به طوری که با افزایش مدت زمان بیهوشی pO2 کاهش یافت. در روش‏های مختلف زایمان، اختلاف معنی‏داری بین PH و pCO2 و HCO3 وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: گازهای خون نوزاد در روش‏های مختلف زایمان تفاوت معنی‏داری ندارند. آپگار نوزادان زایمان طبیعی بیشتر از سایر روش‏های زایمانی می‎باشد. با افزایش مدت زمان بیهوشی در سزارین به روش بیهوشی عمومی، آپگار و pO2 افت پیدا کنند.


حاجیه برنا،  صدیقه برنا، شیوا رفعتی، فاطمه حاجی ابراهیم تهرانی،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده

در اغلب نوزادان در غیاب علایم بالینی یا اختلالات خونی شاخص های خونی متغیری ملاحظه می‌گردد که تحت تأثیر عوامل متعددی می باشند. هدف از این مطالعه بررسی برخی از عوامل موثر بر شاخص های هماتولوژیک نوزادان در زایمان طبیعی و سزارین می‌باشد.
روش بررسی: در طی یک مطالعه توصیفی مقطعی شاخص های هماتولوژیک ورید نافی در 150 نوزاد در دو مرکز آموزشی درمانی در دی ماه 1383 بررسی شدند. شاخص‌های خونی ورید نافی در دو گروه زایمان طبیعی (75 نفر) و سزارین الکتیو (75 نفر) شامل لکوسیت‌ها، نوتروفیل، پلاکت، هماتوکریت و همچنین تأثیر نوع زایمان، جنسیت، وزن هنگام تولد، سن حاملگی، مدت زمان فازهای زایمانی، گراویدیتی، پاریتی،‌ بر میزان شاخص‌های خونی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: در گروه زایمان طبیعی میانگین کلیه شاخص‌های خونی به جز لنفوسیت بالاتر از سزارین است (001/0P<). هموگلوبین و هماتوکریت در نوزادان پسر بالاتر بوده و با افزایش سن حاملگی بیشتر می شود (001/0P<). سطح هماتوکریت و پلاکت با افزایش وزن نوزاد بیشتر می شود (001/0P<). افزایش گراویدیتی و پاریتی موجب کاهش شاخص‌های خونی به جز لنفوسیت می‌شود(001/0P<). افزایش مدت زمان فازهای زایمانی موجب افزایش شاخص‌های خونی به جز لنفوسیت و هموگلوبین می‌شود(001/0P<).
نتیجه‌گیری: در ارزیابی شاخص‌های هماتولوژیک نوزادان باید به عوامل مؤثر بر این شاخص‌ها از جمله روش زایمان، جنسیت،‌ وزن تولد، سن حاملگی، گراویدیتی، پاریتی، مدت زمان فازهای زایمانی توجه شود.


شهرزاد شهیدی،  شیوا صیرفیان، بهنام شایگان‌نیا، هایده عدیلی پور،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده

در ایـن تحقیق میـزان بروز کانـسر در بیماران پیوند کلیه و رابطه آن با برخی عوامل بررسـی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه گذشته‌نگر 350 بیمار که حداقل یک‌سال از عمر کلیه پیوندی آنها می‌گذرد از نظر سن، جنس، بروز کانسر، داروهای ایمنوساپرسیو، نوع پیوند، مدت زمان دیالیز قبل از پیوند بررسی شدند. از این تعداد 289 نفر معیارهای ورود به مطالعه را داشتند.
روش بررسی: از 289 بیمار 186 نفر مرد، 103 نفر زن، میانگین سنی آنها 9/13±17/42 سال و متوسط پی‌گیری بیماران 24/33±46/52 ماه بود. شش مورد (1/2%) کانسر در شش بیمار تشخیص داده شده بود. میانگین سنی 7/14±71/51 (68-26 سال) و میانگین مدت زمان بروز کانسر بعد از پیوند 1/26±8/50 (بین 15 تا 82 ماه) بود. دو بیمار مبتلا به اسکواموس سل کارسینوما، دو بیمار مبتلا به بازال سل کارسینوما و دو بیمار مبتلا به لنفوم بودند، و دو نفر از شش بیمار فوق فوت کردند.
نتیجه‌گیری: سن، جنس، مدت زمان دیالیز قبل از پیوند، مصرف داروهای ایمنوساپرسیو و داروهای ضد رد پیوند با بروز کانسر ارتباطی نداشتند. میزان بروز کانسر، کمتر از آمار ارائه شده از سایر مراکز بود که می‌توان کوتاه بودن زمان پی‌گیری و کم بودن شیوع کانسر در جمعیت عادی شهر را در آن دخیل دانست. بروز بدخیمی 28 برابر جمعیت عادی شهر بود. مرگ و میر در بیماران پیوندی دچار کانسر نسبت به بیماران پیوندی بدون کانسر افزایش می‌یابد که لزوم بررسی‌های روتین بیماران چه قبل و چه بعد از پیوند را تائید می‌کند.


لیلا آزادبخت، پروین میرمیران، مهدی هدایتی، احمد اسماعیل زاده، نیلوفر شیوا، فریدون عزیزی،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده

تعیین اثرات رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول بر اندازه قطر ذرات LDL و HDL در نوجوانان مبتلا به اختلالات چربی خون.
روش بررسی: 42 نوجوان 18 تا 20 ساله مبتلا به اختلالات چربی خون در این مطالعه مورد ـ شاهدی شرکت کردند. رژیم غذایی کنترل رژیمی مشابه اغلب نوجوانان تهرانی بود. رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول یک رژیم غذایی است که 30% کل انرژی روزانه آن را چربی‌ها تشکیل می‌دهند که کمتر از 7% آن را چربی‌های اشباع، کمتر از 15% آن را چربی‌های با یک باند مضاعف و کمتر از 15% آن را چربی‌‌های با چند باند مضاعف تشکیل می‌دهد و حاوی کمتر از 200 میلی‌گرم کلسترول در روز می‌باشد. اندازه قطر ذرات لیپوپروتئین‌ها متغیرهای اصلی بود که بعد از سه ماه مداخله اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: میانگین نمایه توده بدن 2/4±3/26 کیلوگرم بر مترمربع بود. رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول باعث کاهـش بیشتـر کلستـرول تـام در ایـن رژیـم در مقایسـه با رژیـم کنتـرل (4±13- در مقابل3/0±2- میلی‌گرم در دسی‌لیتر، 001/0p<) و همچنین کاهش بیشـتر LDL در مقایسه با کنـترل (2±9- در مقابل6/0±3 میلی‌گرم در دسی‌لیتر، 01/0p<) و افزایش اندازه ذرات LDL در مقایسه با رژیم کنترل (4/0±7/1در مقابل 4/0±1/0میلی‌گرم در دسی‌لیتر، 001/0p<) گردید. اندازه قطر ذرات HDL تغییر معنی‌داری نکرد.
نتیجه‌گیری: رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول اثر مطلوبی روی اندازه ذرات LDL داشت. مکانیسم مربوطه باید در مطالعات تجربی آینده‌نگر بررسی شود.


شیوا طباطبائی، فریدون سیاسی، گیل هریسون، محمود جلالی، کیخسرو کیقبادی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

در کشور‌های در حال توسعه کمبود ریبوفلاوین در زنان و کودکان شیوع بالایی دارد و کمبود آن در بسیاری موارد همراه با کمبود دیگر ویتامین‌های محلول در آب است. هدف از این مطالعه تعیین شیوع کمبود ریبوفلاوین در دانش‌آموزان دبستانی روستاهای استان کرمان و رابطه آن با میزان ریبوفلاوین پروتئین و انرژی دریافتی بود.
روش بررسی: در این بررسی مقطعی با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی چند‌مرحله‌ای طبقه‌ای خوشه‌ای 327 دانش‌آموز از روستاهای استان کرمان انتخاب شدند. برای هر دانش‌آموز پرسشنامه 24 یاد‌آمد خوراک تکمیل گردید و سپس از هر کودک پنج میلی‌متر خون وریدی گرفته شد و با اندازه‌گیری ضریب فعالیت آنزیم گلوتاتیون ردوکتاز گویچه‌های سرخ (EGR) وضعیت ریبوفلاوین دانش‌آموزان ارزیابی گردید. برای تعیین وضعیت مواد مغذی دریافتی دانش‌آموزان از نرم افزار FIAS برای تعیین وابستگی و همبستگی از آزمونهای کای‌‌دو تست دقیق فیشر و ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین اختلاف میانگین EGR بین طبقه‌بندی متغیرهای مستقل از آزمون Student t -test استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که پسران و دختران و در مجموع به ترتیب 7/39%، 6/43% و 8/41% (130 نفر) کمبود حاشیه‌ای و 7/37%، 4/33% و 4/35% (110 نفر) کمبود ریبوفلاوین داشتند. ارزیابی رژیم غذایی دانش‌آموزان نشان داد که 1/70% از پسران، 7/63% دختران و در مجموع 2/67% دانش‌آموزان به میزان کافی ریبوفلاوین دریافت می‌کردند. دریافت پروتئین در 9/79% پسران، 5/72% دختران و در مجموع 6/76% به میزان کافی بود در حالیکه تنها 5/24% پسران، 3/19% دختران و در مجموع 22% دانش‌آموزان به اندازه کافی انرژی دریافت می‌کردند.
نتیجه‌گیری: بطور کلی این مطالعه نشان داد که کمبود ریبوفلاوین یکی از مشکلات عمده تغذیه‌ای دانش‌آموزان روستاهای استان کرمان است و میزان دریافت پروتئین یکی از عوامل موثر بر وضعیت ریبوفلاوین این دانش‌آموزان می‌باشد.


بدرالسادات راجی،  فاطمه طاهری، شیوا اوصیا،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

این مطالعه به منظور بررسی تاثیر اضافه کردن فنتانیل به لیدوکائین در بی‌حسی نخاعی برای عمل سزارین انجام گرفته است.

روش بررسی: 60 زن باردار 37 تا 42 هفته، با وضعیت فیزیکی کلاس 1 و 2، مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی جهت انجام سزارین انتخابی تحت بیحسی نخاعی، به یک کارآزمایی بالینی دو سو کور تصادفی وارد شدند. بیماران به صورت تصادفی در یکی از دو گروه بی‌حسی نخاعی با لیدوکائین- نرمال سالین LS (85 میلی‌گرم لیدوکائین 5% همراه با 3/0 میلی‌لیتر نرمال سالین) یا لیدوکائین- فنتانیل LF (85 میلی‌گرم لیدوکائین 5% همراه با 15 میکروگرم فنتانیل) قرار گرفتند. فاصله شروع بی‌حسی تا رسیدن سطح حس به T4، برگشت سطح حسی به T12، زمان نیاز به اولین دوز مخدر، دوز کلی افدرین، تهوع و استفراغ حین و پس از عمل، خارش، دپرسیون تنفسی، سردرد و آپگار دقایق یک و پنج بررسی شدند.

یافته‌ها: بین زمان شروع بلوک تا رسیدن سطح حسی به T4، میزان افدرین مصرفی، بروز تهوع و استفراغ پس از عمل، خارش و سردرد پس از عمل دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت. زمان برگشت سطح حسی به T12 در گروه LF به میزان معنی‌داری از گروه LS طولانی‌تر بود (7/14±6/152 در برابر 2/11±2/66 دقیقه، 0009/0=p). زمان نیاز به اولین دوز مخدر نیز در گروه LF بیشتر بود (8/20±2/164 در برابر 3/11±1/68 دقیقه، 0009/0=p). بروز تهوع و استفراغ حین عمل نیز به میزان معنی‌داری در گروه LF بیشتر بود (20% در برابر صفر درصد، 023/0=p). هیچ موردی از دپرسیون تنفسی در دو گروه گزارش نشد. نمره آپگار دقیقه صفر و پنج نوزادان متولد شده در دو گروه مشابه و بین هفت تا ده بود.

نتیجه‌گیری: اضافه کردن فنتانیل به لیدوکائین در بی‌حسی نخاعی در بیمارانی که تحت سزارین قرار می‌گیرند می‌تواند طول مدت بلوک و زمان نیاز به اولین دوز مخدر را افزایش دهد این ترکیب و تاثیری بر آپگار نوزادان ندارد ولی باعث افزایش بروز تهوع و استفراغ حین عمل می‌گردد.


افسانه مصلح، شادان داربوی، شیوا خوشنویس انصاری، مهنوش محمدی،
دوره 65، شماره 14 - ( دوره 65، ویژه نامه شماره 2 1386 )
چکیده

یکی از وظایف اصلی متولیان بهداشت و درمان در همه جوامع منطقی کردن تجویز و مصرف دارو می‌باشد. یکی از الگوهای مناسب برای ارزیابی وضعیت تجویز دارو روش پیشنهادی سازمان بهداشت جهانی (WHO) است که بر اساس فرمول‌های WHO این اطلاعات قابل استخراج می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه به منظور بررسی وضعیت نسخه نویسی در مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران و بر اساس معیارهای آن سازمان، 35 مرکز بهداشتی درمانی که واجد داروخانه بودند انتخاب گردید و 4190 نسخه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: شاخص‌ها و نتایج به‌دست آمده میانگین اقلام دارویی تجویزشده: 58/2 ، داروهای نسخه شده با نام ژنریک 8/99% ، نسخ دارای حداقل یک آنتی‌بیوتیک 39/62% ، نسخ دارای حداقل یک قلم داروی تزریقی 96/28% وداروهای نسخه شده بر اساس دارونامه مراکز بهداشتی درمانی 46/99%.

نتیجه‌گیری: دو شاخص نسخه‌نویسی WHO در این تحقیق: 1- نسخ دارای حداقل یک آنتی‌بیوتیک 39/62% می‌باشد که مصرف زیاد آنتی‌بیوتیک‌ها منجر به عواقب خطرناکی در ایجاد مقاومت دارویی می‌شود 2- نسخ دارای حداقل یک قلم داروی تزریقی 96/28% می‌باشد و توجه به این که تجویز شکل تزریقی داروها همیشه انتخاب مناسبی برای اغلب بیماران نیست لذا این دو شاخص در مراکز تابعه تحت پوشش نیاز به بهبود داشته که این امر نیاز به مداخلات مناسب به خصوص مداخلات آموزشی دارد


میترا حکیم شوشتری، احمد حاجبی، لیلی پناغی، شیوا عابدی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده

هدف از این پژوهش مقایسه مشکلات رفتاری و هیجانی در بچه‎های تک والد تحت سرپرستی مادر با خانواده‎های دو والد در کمیته امداد امام خمینی (ره) تهران است. منظور از مشکلات رفتاری علائمی مثل پرخاشگری، بزهکاری و مشکلات اجتماعی است و منظور از مشکلات هیجانی علائمی مثل افسردگی، اضطراب و شکایات جسمانی است.

روش بررسی: این پژوهش از نوع مقطعی و نمونه‎گیری آن به‌روش خوشه‎ای بود. حجم نمونه برای هر گروه 230 و در کل 460 نفر به‌دست آمد. جهت اندازه‎گیری مشکلات رفتاری هیجانی از پرسشنامه CBCL استفاده شد.

یافته‌ها: در هیچ یک از خرده مقیاس‎های CBCL بین خانواده‎های دو والد و تک والد تفاوت معنی‎داری وجود ندارد. آزمون رگرسیون لجستیک جهت تعیین احتمال وقوع هر یک از سطوح متغیر کیفی دو حالته براساس متغیرهای مستقل نشان داد که متغیرهای مستقلی مثل جنس، سابقه روانپزشکی کودک و سابقه مراجعه به روانپزشک در والدین تأثیر معنی‌داری بر احتمال وقوع متغیر کیفی دو حالته یعنی نمرات مقیاس‎های برونی‎سازی، درونی‎سازی و کل دارند. برای تبدیل نمرات این مقیاس‎ها به متغیر کیفی دو حالته از نقطه برش 64 استفاده شد.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‎ها مشخص گردید خانواده‎های دو والد در این مطالعه از شرایط خاصی برخوردار هستند بنابراین نتایج از قدرت تعمیم بالایی برخوردار نیستند. در این خانواده‎ها پدر به عللی از قبیل ناتوانی جسمی یا بیماری روانی قدرت کافی برای اداره خانواده ندارد لذا نقش وی کمرنگ می‎شود و شرایط خانواده به خانواده‎های تک والد نزدیک می‎گردد و در نهایت منجر به کاهش تفاوت مشکلات رفتاری و هیجانی بین دو گروه دو والد و تک والد در نمونه‎های پژوهش می‎گردد.


شیوا نعمتی، نرگس زارع مهرجردی، حسین بهاروند،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان انسانی توانایی تبدیل به انواع مختلف سلول‌ها از جمله سلول‌های چربی، استخوان و غضروف را دارند. به‌علاوه، این سلول‌ها را می‌توان به انواع سلول‌ها مثل سلول‌های نورونی تمایز داد. روش‌های مختلفی برای تمایز دادن این سلول‌ها به نورون‌ها گزارش شده است. با استفاده از یک روش جدید در صدد تولید پیش‌سازهایی هستیم که در آنها میزان بیان مارکرهای نورونی بیش از مطالعات انجام شده باشد.

روش بررسی: آسپیراسیون مغز استخوان، از استخوان ایلیاک یک مرد بالغ سالم انجام شد. سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان در محیط کشت DMEM حاوی 15% سرم جداسازی و کشت شدند. سلول‌های بنیادی مزانشیمی بین پاساژهای 8-4 به حالت نوروسفر به مدت هفت روز کشت و با فاکتورهای رشد bFGF, EGF, RA القا شدند و هفت تا 14 روز بر روی پلیت‌های پوشیده شده با لامینین و پلی-L- اورنیتین کشت داده شدند. به‌منظور بررسی میزان بیان مارکرهای اختصاصی سلول‌های بنیادی عصبی از روش‌های فلوسیتومتری و ایمونوسیتوشیمی استفاده گردید.

یافته‌ها: فلوسیتومتری نشان داد که سلول‌ها بعد از القا حدود 52/2±90% مارکر نستین، حدود 1±1/41% مارکر توبولین و 05/1±82/67% مارکر GFAP را بیان می‌کنند. مطالعات ایمونوسیتوشیمی و تغییرات مورفولوژیکی نیز در راستای نتایج حاصل از آنالیزهای فلوسیتومتری بودند.

نتیجه‌گیری: تیمار سلول‌های مزانشیمی با bFGF, EGF, RA تعداد نورون‌های Tuj1 مثبت را افزایش می‌دهد. این مطالعه نشان داد که سلول‌های مزانشیمی توانایی تمایز به نورون‌ها را در in vitro دارند و این مسئله به نوع روش القا بستگی دارد.


مهناز محمودی‌راد، آمنه شیرین ظفرقندی، مریم عامل ذبیحی، یاسمن میردامادی، نورینا رهبریان، بهنوش عباس آبادی، مهتاب شیوایی، زهره امیری،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: ولوواژینیت کاندیدایی یک بیماری قارچی خارش‌دار همراه با ترشحات سفید رنگ می‌باشد. تشخیص گونه‌های کاندیدا برای به‌کارگیری درمان مناسب، امری مهم می‌باشد. در این تحقیق برای تعیین گونه 191 کاندیدای جدا شده از نمونه‌های واژینال 175 بیمار مبتلا به ولوواژینیت کاندیدایی از روش multiplex PCR استفاده شد.
روش بررسی: 175 نمونه سواب واژینال روی محیط سابورو دکستروز آگار کشت داده شد. در این بررسی، ناحیه ITS1 و قسمت‌هایی از نواحی 5.8S و 18S ریبوزومال RNA به‌همراه قطعه‌ای از ناحیه ITS2 که اختصاصی گونه C.albicans است تکثیر شد و محصولات multiplex PCR با الکتروفورز روی آگاروز 2% جدا گردیدند.
یافته‌ها: 191 ایزوله کاندیدا در نمونه‌های واژینال تشخیص داده شد. در 7/89% نمونه‌ها یک گونه کاندیدا و در 3/10% آنها چند گونه کاندیدا جدا گردید. از نظر شیوع انواع گونه‌های کاندیدا، در 114 مورد C. albicans، 23 مورد C. glabrata، 11 مورد C. tropicalis، هفت مورد C. krusei، یک مورد C. guilliermondii، یک مورد C. parapsilosis به‌تنهایی عامل بروز ولوواژنیت کاندیدایی بودند و در 10 مورد C. glabrata و C. albicans، دو مورد C. parapsilosis و C. albicans، یک مورد C. krusei و C. albicans، یک مورد C. tropicalis و C. albicans، یک مورد C. glabrata و C. tropicalis، یک مورد C. krusei و C. tropicalis، یک مورد C. glabrata و C. krusei و یک مورد ترکیب C. glabrata و C. krusei و C. albicans عامل بیماری بودند.
نتیجه‌گیری: شایع‌ترین عامل بیماری ولوواژنیت کاندیدایی C. albicans و سپس C. glabrata و شایع‌ترین ترکیب عامل بیماری نیز این دو گونه بودند.


مهناز محمودی‌راد، آمنه شیرین ظفرقندی، مهتاب شیوایی، نیکی محمودی‌راد، بهنوش عباس آبادی، مریم عامل ذبیحی، زهره امیری،
دوره 67، شماره 11 - ( 11-1388 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: این تحقیق به‌منظور بررسی میزان تأثیر ایتراکونازول، میکونازول، فلوکونازول و فلوسیتوزین در شرایط آزمایشگاهی به‌روش میکرودایلوشن برات، بر روی 191 گونه کاندیدای جدا شده از 175 بیمار مبتلا به ولوواژینیت کاندیدایی که بین سال‌های 1385 تا 1387 به بیمارستان مهدیه مراجعه کرده بودند، صورت گرفت.

روش بررسی: 191 گونه کاندیدا از نمونه‌های بالینی جدا گردید. تست حساسیت داروهای ضد قارچی بر اساس روش میکرودایلوشن برات NCCLS انجام شد و نتایج بعد از 48 ساعت قرائت گردید. 

یافته‌ها: C. albicans نسبت به هر چهار نوع داروی بررسی شده حساسیت قابل قبولی (>90%) داشت. C. glabrata نسبت به میکونازول و سپس نسبت به فلوسیتوزین حساسیت قابل قبولی داشت ولی نسبت به ایتراکونازول و فلوکونازول مقاوم‌تر بود.  C. tropicalis به‌ترتیب به میکونازول و بعد به فلوکونازول حساسیت قابل قبولی داشت و مقاومت دارویی ناچیزی در برابر چهار داروی بررسی شده نشان داد که بیشترین مقاومت آن در برابر فلوسیتوزین بود. C. krusei بیشترین حساسیت را نسبت به میکونازول داشت و حساسیتش نسبت به سه داروی دیگر بیشتر وابسته به دوز بود و بیشترین مقاومت را نیز نسبت به فلوکونازول نشان می‌داد.

نتیجه‌گیری: گونه‌های بررسی شده در این مطالعه بیشترین حساسیت دارویی را نسبت به میکونازول و همچنین حساسیت قابل قبولی نیز نسبت به سایر داروهای فوق داشتند. شیوع موارد مقاومت دارویی در گونه‌های C. krusei و C. glabrata نسبت به سایر گونه‌ها بالاتر بود.

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4


مسعود اعتمادی فر، مهردخت مزده، حمیدرضا ترابی، مجید غفارپور، مجتبی عظیمیان، شیوا سلامی، سید محمد امیر شاه کرمی،
دوره 68، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات اخیر حاکی از شیوع بالای بیماری اسکلروز متعدد (MS) در ایران است. اینترفرون‌ها به‌عنوان خط اول درمان در MS کاربرد دارند. در ایران با دستیابی به فن‌آوری تولید بتا- اینترفرون‌ها، سینووکس CinnoVexTM تولید شده است. در این مطالعه (Postmarketing study) اثربخشی و عوارض سینووکس در مطالعه‌ای کشوری با نام "مطالعه سینا" بررسی شده است.

روش بررسی: این مطالعه در سال‌های 87-1386 در شهرهای تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و شیراز اجرا شد. مبتلایان به MS عودکننده- بهبود‌یابنده، با سن 16 تا 50 سال و Expanded Disability Status Scale کمتر از چهار با تشخیص متخصص مغز و اعصاب، سینووکس (mg, Weekly IM30) دریافت کردند. EDSS، عوارض جانبی، و حملات در چهار ویزیت سه‌ماهه ارزیابی شد.

یافته‌ها: مجموعاً 1050 بیمار وارد مطالعه شدند که در 627 بیمار (60%) پرسشنامه‌ها به‌صورت صحیح تکمیل گردید. میانگین سنی 6/8±7/30 سال و 514 نفر (82%) مؤنث بودند. بررسی تغییرات EDSS طی یک‌سال، کاهش معنی‌دار در سه ماهه آخر را نشان داد. عوارض مصرف دارو در سه ماه اول، دوم، سوم و چهارم به‌ترتیب در 47%، 50%، 61% و 4/61% بیماران مشاهده شد و عوارض شدید مانند افکار خودکشی (0%)، اکیموز محل تزریق (2/1%)، تشنج (2/1%) و سنکوپ (75/3 %) در درصد بسیار کمی از موارد مشاهده شد. فراوانی حملات بیماری به‌ترتیب 4/13%، 7/15%، 9/16% و 4/2% بود.

نتیجه‌گیری: سینووکس باعث جلوگیری‌از پیشرفت ناتوانی MS می‌گردد. همچنین، با مصرف سینووکس عوارض شناخته‌شده در استفاده از اینترفرون‌ها مشاهده می‌شود.


محمد کلانی، حسین فروتن، عارف رحیمی، هادی غفرانی، شیوا احدپور بهنامی،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم روده تحریک‌پذیر (IBS) بیماری شایع گوارشی می‌باشد. از عامل احتمالی این بیماری تغییر در فلور میکروبی روده و رشد بیش از حد باکتری‌ها می‌باشد. شواهد مبنی بر نقش علت فوق در حال افزایش است. علایم بالینی IBS و رشد بیش از حد باکتری‌ها مشابه می‌باشد ولی رابطه علیتی بین آنها ثابت نشده است. اینکه اختلال حرکتی روده موجب رشد بیش از حد باکتری‌ها می‌شود و یا بالعکس مشخص نیست.

روش بررسی: جهت بررسی اثربخشی داروی بیسموت ساب‌سیترات در بهبود علایم گوارشی بیماران، مطالعه‌ای به‌صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور انجام شد و سه علامت تواتر درد شکمی، تعداد دفعات اجابت مزاج و شدت نفخ بررسی شد.

یافته‌ها: 119بیمار مورد مطالعه قرار گرفتند. تعداد 59 بیمار دارو و تعداد 60 بیمار دارونما دریافت کردند. در انتهای مرحله دوم هر سه علامت به‌طور معنی‌داری بهبودی داشته‌اند (001/0p<) ولی تفاوت آماری معنی‌داری در بهبودی این علایم در گروه دارو با گروه دارونما مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: با توجه به آنالیزهای انجام شده مشخص گردید که تفاوت آماری معنی‌داری در بهبود علایم بین دو گروه دریافت کننده بیسموت ساب‌سیترات و دارونما وجود ندارد. نقش آنتی‌بیوتیک‌ها در بهبود کیفیت زندگی این بیماران نیاز به مطالعه بیشتری در آینده دارد. مداخله: پس از تقسیم‌بندی تصادفی بیماران به گروه دارو و دارونما در گروه دارو به مدت دو هفته بیسموت‌ساب سیترات به میزان mg120 چهار بار در روز و در گروه دارونما به مدت دو هفته دارونما چهار بار در روز تجویز گردید.


سعید لطیفی نوید، شیوا محمدی، صابر زهری،
دوره 71، شماره 11 - ( بهمن ماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: سازمان بهداشت جهانی، هلیکوباکترپیلوری را به‌عنوان کارسینوژن کلاس یک معرفی کرد. گزارش‌ها نشان داده‌اند که ژنوتیپ‌های مشخصی از هلیکوباکترپیلوری با بیماری‌های گوارشی مختلف در ارتباط است. هدف مطالعه بررسی ارتباط آلل‌های s ژن vacA با بروز بیماری‌های گوارشی در ایران می‌باشد. روش بررسی: تعداد 149 سویه باکتری از کشت بیوپسی‌های معده افراد مبتلا به بیماری‌های گوارشی جمع‌آوری و بررسی شد. پس‌از استخراج DNA، با Polymerase Chain Reaction (PCR) فراوانی آلل‌های s مورد بررسی قرار گرفت. رگرسیون خطی و لجستیک برای بررسی ارتباط این آلل‌ها با بروز بیماری‌های گوارشی استفاده شد. یافته‌ها: در این مطالعه، آنالیزهای آماری نشان داد که فراوانی آلل s1 در مقایسه با آلل s2 در سویه‌های هلیکوباکترپیلوری جدا شده از افراد مبتلا به سرطان معده ارتباط معناداری ندارد (05/0P>). فراوانی آلل s1 در بیماران جمعیت ایرانی مبتلا به سایر بیماری‌های گوارشی (گاستریت و بیماری زخم معده) ارتباط معناداری را نشان نداد (05/0P>). نتیجه‌گیری: آلل s1 به‌تنهایی نمی‌تواند با بیماری‌های گوارشی در ایران ارتباط داشته باشد. احتمال دارد نقش بیماری‌زایی s1 زمانی بروز پیدا می‌کند که با سایر آلل‌های بیماری‌زای این ژن همراه شود.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb