جستجو در مقالات منتشر شده


52 نتیجه برای صدر

محمد صدری، امیرپاشا محققی،
دوره 10، شماره 1 - ( 2-1331 )
چکیده


مهین صدر،
دوره 27، شماره 8 - ( 1-1349 )
چکیده

 آمار بستری شدگان با توجه به علت مراجعه در مدت یکسال در بیمارستان مسعودی مطالعه شد و 31 درصد کل بستری شدگان از مبتلایان به سوء تغذیه بوده اند. تعداد بیماران مبتلا به فرم بالینی ماراسموس دوبرابر مبتلایان به کوارشیور کور بوده است و میزان مرگ و میر در سال اول عمر شیوع بیشتری داشته است. سن 45 درصد مبتلایان به سوء تغذیه کمتر از یکسال بوده است و این نکته بر خلاف گزارش های قبلی در مورد سن شیوع این بیماری یکبار دیگر اهمیت شیوع سوء تغذیه و وخامت آن را در سال اول عمر نشان میدهد. سوء تغذیه در شیرخوارن نتیجه عوامل پیچیده ای است که یکی از آنهامشکل تغذیه است . مرگ و میر بیماران بستری در بیمارستان خیلی بالا است (37 درصد) که قسمتی بعلت وخامت حال بیماران در موقع مراجعه و قسمتی هم بعلت مشکلات درمان میباشد. شیوع بیماری در فصول مختلف سال متفاوت است و در تابستان بعلت شیوع فراوان اسهال و استفراغ بیماری به فرم ماراسموس با مرگ و میر بسیار شایع است.در گروهی از بیماران بستری در بیمارستان که تحت بررسی قرار گرفته اند ارتباط بروز ورم با سایر علائم بیماری مانند کبد بزرگ و ضایعات جلدی و غیره مورد مطالعه قرار گرفته .اکثر بیماران مبتلا به سوء تغذیه فقط چند ماه با شیر مادر تغذیه شده اند. کمبود شیر مادر و موجود نبودن غذای مناسب جهت تغذیه کودک عامل مهمی در پیدایش سوء تغذیه بوده است.مقایسه وزن بیماران بستری در بیمارستان و مراجعین به درمانگاه با منحنی های استاندارد نشان میدهد که حتی مراجعین به درمانگاه هم دچار مراحل مختلف سوء تغذیه میباشند.در بیماران ماراسمیک مقدار پروتئینهای سرم خون، هموگلوبین و آلبومین از مقدار طبیعی خیلی پایین تر بوده است ولی کاهش این مقادیر در بیماران مبتلا به کوارشیور کور بیش از بیماران ماراسمیک بوده است .آلفادوگلوبولین و گاماگلوبولین در بیماران ماراسک بیش از مقادیر طبیعی بوده است نسبت اسیدهای آمینه غیراصلی به اصلی در پلاسما غیر از دو مورد در حدود طبیعی بوده است.این بررسی در تهران انجام شده و جهت روشن شدن وضع تغذیه کودکان ایران باید بررسیهای بیشتری در قسمتهای مختلف مملکت انجام شود.


محمود جلالی، مرتضی ذوالفقاری، حسینعلی ناظمیان، فریدون صدری،
دوره 34، شماره 7 - ( 1-1356 )
چکیده


هوشنگ مومن زاده، امیرمنصور صدر، جبار نصیرپور،
دوره 35، شماره 5 - ( 2-1356 )
چکیده


هادی هدایتی، مرتضی صدری، ابوالفضل نیکبین،
دوره 35، شماره 10 - ( 1-1357 )
چکیده


مهین زهرائی، صدرالدین کلانتری،
دوره 40، شماره 1 - ( 1-1366 )
چکیده


سید شهاب الدین صدر،
دوره 53، شماره 1 - ( 1-1374 )
چکیده

با درمان 377 بیمار مبتلا به درجات مختلف گرمازدگی در هیئت پزشکی حج جمهوری اسلامی ایران در سال 1371، عواملی از قبیل جنس بیماران گرمازده، گرمازدگی برمبنای موسم و محل، شدت گرمازدگی، علایم حیاتی، همچنین شاخصهای معاینه فیزیکی بیماران گرما زده، بررسی گردید. مهمترین روش درمان بکار گرفته شده در بیماران مبتلا به گرمازدگی شدید، استفاده از وان آب سرد بوده است. در این روش، 64/5 درصد از بیماران به بهبودی کامل در بخش گرمازدگی دست یافتند و 35 درصد جهت مراقبت های بعدی به بخش عادی در بیمارستان فرستاده شدند. در این میان، کمتر از 0/5 درصد از بیماران گرمازده دچار مرگ و میر شده اند.


سیدشهاب الدین صدر، علیرضا شعبان زاده، فاطمه قائم مقامی،
دوره 54، شماره 1 - ( 1-1375 )
چکیده

طرح تحقیقاتی براساس نمونه گیری تصادفی و آزمون مقایسه زوج ها و جهت ارزیابی قدرت اثر استروژن کانژوگه، تحمل زنان یائسه و اثر در گرگرفتگی طراحی شده است. در این روش میزان قند خون و شاخص های بیوشیمیایی استخوان در خون بررسی گردید و کنترل زنان بمدت ده ماه انجام گرفت و به زنان انتخاب شده از روز 1 تا 25 هر ماه پریمارین از نوع 0.625 میلیگرم و از روز 15 تا 25 همان ماه مدروکسی پروژسترون استات خوراکی از نوع 5 میلیگرم تجویز گردید. رژیم مناسب دریافت روزانه حداقل 800 میلیگرم کلسیم برای آنها نیز تدوین گردید. 25 زن حداقل بمدت ده ماه با این طرح تحقیقاتی همکاری کرده و در این مدت کلسیم، فسفات و گلوکز سرم و کلسیم و فسفات ادرار آنها به روش رنگ سنجی اندازه گیری شد. نتایج بصورت مقایسه ای در هر زن قبل از مصرف دارو و پس از مصرف دارو مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر متوسط نشان می دهند که کلسیم و فسفات سرم و کلسیم ادرار بطور معنی داری پس از مصرف کاهش یافته اند ولی فسفات ادرار بطور معنی داری پس از مصرف دارو افزایش یافته است. گلوکز سرم هنگام ناشتا هیچگونه تغییر معنی داری پس از مصرف دارو نداشته است. کاهش سطح کلسیم سرم (9.6 در مقایسه با 9.1 و P<0.005)، کاهش سطح فسفات سرم (3.77 در مقایسه با 3.39 و P<0.005)، کاهش سطح کلسیم ادرار 149.81 در مقایسه با 121.46 و P<0.005)، افزایش سطح فسفات ادرار (625.83 در مقایسه با 676.06 و P<0.005)، قند خون در حالت ناشتا (92.03 در مقایسه با 91.45 و P>0.02 و P<0.1). باتوجه به اثرات استروژن کانژوگه بر کلسیم و فسفات پلاسما و ادرار و برطرف نمودن علائم بالینی بیماران ما نتیجه گرفتیم که استروژن کانژوگه می تواند بر استئوپوروز زنان یائسه موثر باشد. ولی رابطه ای بین استروژن اگزوژن، قند خون و گرگرفتگی مشخص نگردید.


سید شهاب الدین صدر، فرهاد فتحی،
دوره 54، شماره 2 - ( 2-1375 )
چکیده

در 55 بیمار مبتلا به بیماریهای پستان (20 نفر با بیماریهای خوش خیم پستان و 35 نفر مبتلا به سرطان پستان) غلظت های مس، روی و همچنین نسبت روی/مس اندازه گیری شد. نتایج این بیماران با نتایج گروه شاهد (مشتمل بر 30 نفر) مقایسه گردید. میانگین غلظت سرمی مس در بیماران مبتلا به سرطان پستان در مقایسه با بیماران مبتلا به بیماریهای خوش خیم، بسیار بالاتر بود (127/5 میکروگرم در دسی لیتر با 75/6 میکروگرم در دسی لیتر) (P<0.0005). بیماران با سرطان پیشرفته غلظت سرمی مس بیشتر در مقایسه با بیماران با سرطان در مراحل اولیه داشتند (163 میکروگرم در دسی لیتر در مقایسه با 103/9 میکروگرم در دسی لیتر) (P<0.0005). بیماران با سرطان پیشرفته همچنین غلظت روی سرمی کمتری نسبت به بیماران، بیماریهای خوش خیم (68/9 میکروگرم/دسی لیتر در مقابل 135/9 میکروگرم/دسی لیتر) (P<0.0005) و همچنین گروه شاهد (68/9 میکروگرم/دسی لیتر در مقابل 129/9 میکروگرم/دسی لیتر) (P<0.0005) نشان دادند اما از نظر آماری اختلاف معنی داری از نظر غلظت های سرمی روی در بین بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته و بیماران با سرطان در مراحل اولیه مشاهده نشد. (68/9 میکروگرم/دسی لیتر در برابر 72/9 میکروگرم/دسی لیتر) (P<0.05). سطح سرمی روی در بیماران مبتلا به بیماریهای خوش خیم کاهش نشان نمی داد.


روشنک امیرصدری، محمد بربرستانی، محمد اکبری، محمود فرزان،
دوره 56، شماره 4 - ( 4-1377 )
چکیده

وضعیت شاخه راجعه (Recurrent) یا عضلانی تنار نسبت به عصب مدین و فلکسور رتیناکولوم از مقوله هایی است که همواره مورد توجه متخصصان و جراحان دست بوده است. بدین منظور سطح پالمار 64 دست (32 جسد مرد) تشریح شد. پس از مشخص کردن مدین در کنار فوقانی فلکسور رتیناکولوم و باز نمودن تونل مچ دستی، موارد فوق بررسی گردید. نتایج حاصل نشان می دهد که وضعیت شاخه راجعه نسبت به فلکسور رتیناکولوم از چهار الگو پیروی می کند: A) شاخه راجعه در 53/1% موارد بعد از تونل مچ دستی از مدین منشا می گیرد. B) در 31/3% موارد این شاخه در تونل مچ دستی از مدین منشا می گیرد و برای ورود به ناحیه تنار، کنار تحتانی فلکسور رتیناکولوم را دور می زند. C) در 14/1% موارد این شاخه در تونل مچ دستی از مدین منشا می گیرد و فلکسور رتیناکولوم را سوراخ می کند. D) در 1/56% موارد شاخه راجعه پس از انشعاب از مدین در تونل مچ دستی به دو شاخه تقسیم می گردد، یک شاخه از الگوی B و شاخه دیگر از الگوی C پیروی می کند. در مرحله دیگر این پژوهش، موقعیت شاخه راجعه نسبت به عصب مدین بررسی گردید. یافته ها نشان می دهد برخلاف این تصور که شاخه راجعه غالبا از سمت خارج عصب مدین منشا می گیرد، این شاخه در 68/75% موارد از سطح قدامی مدین منشا می گیرد. آزمون McNemar مشخص کرد که شیوع هیچیک از الگوهای فوق با راست یا چپ بودن دست ارتباطی ندارد.


سید شهاب الدین صدر، فاطمه قائم مقامی، مژگان مستعلی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

این طرح تحقیقاتی براساس آزمون مقایسه زوجها (Paired Comparisons) جهت ارزیابی قدرت استروژن کانژوگه (پریمارین) و پروژسترون طراحی شده است. در این روش 21 زن یائسه که حداقل یک سال از زمان یائسگی آنها می گذرد انتخاب شده اند. در این طرح مقادیر لیپوپروتئین سرم افرد به مدت 6 ماه مورد بررسی قرار گرفت. به زنان انتخاب شده از روز 1 تا 25 هر ماه پریمارین به میزان 0/625 میلی گرم و از روز 15 تا 25، مدروکسی پروژسترون استات به میزان 5 میلی گرم در یک دوره 30 روزه تجویز گردید. 21 نفر، تا انتهای طرح شش ماهه، جهت تعیین مقادیر کلسترول تام، LDL-کلسترول، HDL-کلسترول، VLDL و تری گلیسرید (TG) سرم به روش کالریمتریک با ما همکاری کردند. نتایج حاصله به صورت مقایسه ای قبل از مصرف دارو و شش ماه پس از مصرف دارو در زنان ارزیابی شد. با بررسی تغییرات مقادیر متوسط شاخصهای بیوشیمیایی به این نتیجه رسیدیم که مصرف دارو بطور معنی داری باعث کاهش سطح کلسترول تام سرم (248/85 در مقایسه با 130/6 و P<0.05) شده ولی بطور معنی داری باعث افزایش سطح HDL-کلسترول (53/46 در مقایسه با 61/46 و P<0.05) گردید و از طرفی میزان تری گلیسرید و VLDL سرم بطور معنی داری تغییر نکرد. در پایان ما نتیجه گرفتیم که استروژن کانژوگه در زنان یائسه بر کلسترول تام پلاسما، LDL-کلسترول و HDL-کلسترول موثر می باشد.


فرشاد فرنقی، مرتضی رضیعی، محمد فریور صدری،
دوره 59، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده

مقدمه: عفونت سطحی پوست شایعترین عفونتهای انسانی می باشد که از بین آنها درماتوفیتوز پا و کشاله ران در این بررسی مورد مطالعه قرار گرفته اند. عوامل اتیولوژیک مختلفی در این عفونتها نقش دارند که مهمترین آنها T. Mentagrophyte ،T. Rubrum ،Epid. floccosum می باشند. ترتیب شیوع این عوامل در جوامع مختلف متفاوت است. روشها: این مطالعه یک مطالعه Case series می باشد که طی آن 42 بیمار مبتلا به درماتوفیتوز پا و 40 بیمار مبتلا به درماتوفیتوز کشاله ران بررسی شده است. از بیماران با ضایعه بالینی مشکوک که طی 6 ماه ابتدای سال 77 به بیمارستان رازی مراجعه کرده بودند اسمیر و کشت تهیه شد و ضمنا برای بررسی همراهی عفونت قارچی این دو ناحیه در صورت شک بالینی به ضایعه درماتوفیتوز پا در بیماران مبتلا به درماتوفیتوز کشاله ران در این مطالعه اسمیر و همچنین ریسک فاکتورهای درماتوفیتوز پا و کشاله ران بررسی شد. یافته ها: عوامل اتیولوژیک درماتوفیتوز پا در این مطالعه به ترتیب شیوع T.rubrum ،T.ment و سپس Ep.floccosum می باشد و در مورد درماتوفیتوز کشاله ران به ترتیب شیوع Ep.floccosum ،T.rubrum و سپس T.ment می باشد. نتایج: در این مطالعه عوامل اتیولوژیک پا و کشاله ران بررسی گردیده اند و مشاهده شد که الگوی عوامل اتیولوژیک آنها در ایران با سایر کشورها متفاوت می باشد.


غلامرضا توگه، مسعود صدرالدینی، منوچهر کیهانی، رمضانعلی شریفیان، سیدرضا صفایی،
دوره 59، شماره 4 - ( 5-1380 )
چکیده

مطالعات متعددی اهمیت بالینی وجود CD7 را در سلولهای میلوبلاست مبتلایان به AML نشان داده اند. جهت ارزیابی خصوصیات بالینی و پاسخ به شیمی درمانی در بیماران AML که دارای این آنتی ژن می باشند 76 مورد بیمار AML بستری شده در بخش خون بیمارستان امام خمینی بین سالهای 1377 لغایت 1379 که تحت شیمی درمانی قرار گرفته بودند مطالعه شدند. خصوصیات بالینی و پاسخ به درمان بصورت رمیسیون کامل و یا مقاومت در نظر گرفته شد که 70/5 درصد از موارد CD7 مثبت و 89/6 درصد از موارد CD7 منفی به رمیسیون کامل دست یافتند که تفاوت معنی داری را نشان نداد (P=0.11). در سایر خصوصیات بالینی و آزمایشگاهی هم تفاوت معنی داری بین این دو گروه مشاهده نشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که علی رغم عدم تاثیر وجود این آنتی ژن بر روی سلولهای میلوبلاست در بیماران AML تعداد موارد CD7 مثبت در مقایسه با مطالعات خارجی در بیماران ما بالاتر می باشد (52/6 درصد در مقابل حداکثر 30 درصد) و همینطور با توجه به کم بودن حجم این مطالعه جهت بررسی بسیاری از خصوصیات بالینی و آزمایشگاهی مطالعات تکمیل تری با حجم نمونه بزرگتر لازم می باشد.


علی پاشاپور، سیدعلی صدرالدینی،
دوره 60، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

مقدمه: به منظور مطالعه عوامل موثر در مرگ و میر بیماران مبتلا به خونریزی مغزی بستری شده در بخش اعصاب بیمارستان امام خمینی تبریز، این بررسی در مورد علائم بالینی و فاکتورهای موثر در مرگ و میر و علائم سی تی اسکن، در بیماران فوت شده از خونریزی مغزی انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه گذشته نگر، از روی پرونده 358 بیمار بستری شده به علت خونریزی مغزی، که تعداد 149 نفر از آنان منجر به فوت شده و در یکصد بیمار تشخیص خونریزی داخل مغزی به طور قطعی و با سی تی اسکن مسجل گردیده، از نظر علائم بالینی، علائم سی تی اسکن و ریسک فاکتورهای موثر در مرگ و میر بیماران در 30 روز اول، بررسی به عمل آمده است.
یافته ها: از 358 بیمار مبتلا به خونریزی مغزی 175 مرد و 183 نفر زن بودند که از تعداد 149 نفر بیمار فوت شده 92 مرد و 57 نفر زن بودند و 49 نفر آنان به علت مرگ قبل از انجام سی تی اسکن از بررسی کنار گذاشته شدند. میانگین سنی بیماران 60.8 سال و 62 درصد بیماران را مرد و 38 درصد آنان را زنان تشکیل داده بودند. کلاً 90 درصد بیماران سابقه هیپرتانسیون 28 درصد سابقه C.V.A قبلی، 15 درصد سابقه مصرف سیگار و 12 درصد سابقه دیابت داشتند. شایعترین محل خونریزی در عقده های قاعده ای مغز و در درجه بعدی خونریزی لوبر بوده است.
نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه نشان می دهد که فشار خون مهمترین عامل موثر در خونریزی مغزی بوده که کنترل به موقع و دقیق فشار خون و درمان آن می تواند در پیشگیری از خونریزی مغزی و کاهش مرگ و میر آن موثر باشد.


حمیدرضا صادقی پور رودسری، آذین میرصدرائی، محمد عفت پناه، عباس سروی، مهدی دلیلان،
دوره 60، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده

مقدمه: سرخک یکی از بیماریهای مهم واگیردار است که به علت خطر مرگ و میر، عوارض جسمی و ذهنی و احتمال همه گیری، همواره مورد نظر بوده است. با توجه به بار جهانی بیماری همواره جهت کنترل و ریشه کنی سرخک اقدامات فراوانی انجام شده است. در کشور ما مهمترین استراتژی جهت کنترل بیماری، واکسیناسیون می باشد که به دنبال آن Surveillance یا مراقبت از سرخک نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. بیماریابی (فعال و غیرفعال) و اقدامات کنترل صحیح و بدون تاخیر در نواحی پرخطر، ما را در رسیدن به هدف کنترل سرخک یاری می کند.

مواد و روشها: مرکز بهداشت جنوب تهران با جمعیتی معادل 1375283 نفر که پنج منطقه شهرداری تهران شامل 17، 16، 11، 10 و 19 را تحت پوشش دارد، مهاجر پذیر بوده و از نظر تراکم جمعیت، سو تغذیه، فقر و ... در ردیف مناطق پرخطر قراردارد. بدین منظور بررسی مقطعی بر روی بیماران مظنون به سرخک تشخیص داده شده در سال 1378 در این منطقه انجام شد.

یافته ها: از 230 بیمار مظنون به سرخک، 147 بیمار با تائید آزمایشگاهی مبتلا به سرخک قطعی شناخته شدند که از این تعداد 121 نفر را مردان تشکیل می دادند. بیشترین موارد ابتلا در گروه سنی 24-20 سال (35/7 درصد) و اکثرا در منطقه 11 شهرداری تهران بوده است، علت این امر وجود دو پادگان دانشکده افسری و حر در این منطقه می باشد که اکثریت بیماران مبتلا به سرخک قطعی را شامل می شدند. متاسفانه اکثر بیماران سابقه نامشخصی از واکسیناسیون قبلی داشته اند. در مورد سابقه تماس در گروه مبتلا، 61/2 درصد تماس داشته اند. از نظر توزیع فصلی بیشترین موارد ابتلا به سرخک در فصل زمستان مشاهده شده است.

نتیجه گیری و توصیه ها: آنچه که در این تحقیق اهمیت ویژه دارد، تغییر در سن ابتلا به سرخک است که نیازمند به تحقیقات بیشتر در این زمینه می باشد.


محمد صادقی، سیدموسی صدرحسینی، جهانگیر قربانی،
دوره 60، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده

آتلکتازی سینوس فکی، بیماری نادر و نسبتا ناشناخته ای است که اغلب با علائم غیر مرتبط با سینوس تظاهر می کند. به نظر می رسد فشار منفی داخل سینوس ناشی از انسداد منفذ آن، علت رتراکسیون جداره ها باشد. دو بیمار با تشخیص آتلکتازی سینوس فکی معرفی می شوند: بیمار اول به علت انوفتالمی مراجعه و در بررسی ها، کدورت و آتلکتازی سینوس فکی، مشخص شده است. بیمار دوم به علت فرورفتگی ناحیه وسط صورت مراجعه و در بررسی های رادیولوژیک و آندوسکوپیک، تشخیص آتلکتازی سینوس فکی مطرح شده است. جهت بیمار اول با تکنیک جراحی آندوسکوپیک سینوس uncinectomy و انتروستومی میانی و برای بیمار دوم جراحی Caldwel-Luc همراه انتروستومی تحتانی انجام شد. در پیگیری یکساله در هر دو بیمار پیشرفت بیماری متوقف و بیماران بدون سمپتوم بودند.


سیدمحمود صدربافقی، منصور رفیعی، منیره مدرس مصدق، محمدحسین احمدیه، فریدون زندی کریمی، کاظم عقیلی،
دوره 61، شماره 4 - ( 4-1382 )
چکیده

مقدمه: آنژین ناپایدار در مرکز طیفی قرار دارد که یک سوی آن انفارکتوس حاد میوکارد و سوی دیگر آن آنژین پایدار است به منظور بررسی مشخصات کلینیکی و پاراکلینیکی آنژین ناپایدار در یزد این مطالعه انجام گرفت.

مواد و روش ها: 200 بیمار با تعریف مشخص آنژین ناپایدار که در بخش های سی سی یو یزد بستری شدند، طی یک مطالعه Cross-sectional مورد بررسی قرار گرفتند ویژگی های کلینیکی و پاراکلینیکی شامل کلاس شدت آنژین، شرایط کلینیکی همراه، برنامه دارویی، ریسک فاکتورها، تغییرات ECG و وضعیت بیمار موقع ترخیص مورد مطالعه قرار گرفت.

یافته ها: سن متوسط بیماران 61.85 سال بود. 57% زن و 43% مرد بودند. شایعترین ریسک فاکتور در مردان سیگار (48.8%) و در زنان هیپرتانسیون 62.2% بود. توزیع فراوانی بیماران در کلاس های شدت آنژین براساس پیشنهاد «براون والد» شامل کلاس I برابر با (24.5%)، کلاس II برابر با (4%) و کلاس III برابر با (71.5%) بود. 24.5% از بیماران در موقع بستری شدن ECG نرمال داشتند و 67% در موقع ترخیص ECG نرمال را نشان دادند. توزیع فراوانی بیماران بستری شده براساس طبقه بندی خطر (Risk stratification) بترتیب در سه گروه کم خطر 22.5%، گروه خطر متوسط 58.5% و گروه پرخطر 19% بودند. 3.5% از بیماران در مدت بستری شدن دچار انفارکتوس حاد میوکارد شدند که عمدتا از کلاس III آنژین بودند.

تنتیجه گیری و توصیه ها: مطالعه حاضر کنترل ریسک فاکتورهای اساسی مثل سیگار در مردان و فشارخون بالا در زنان را بعنوان مهمترین عوامل خطر پیشنهاد می کند. همچنین موفقیت اولیه درمانی در طی فاز حاد آنژین ناپایدار نشانگر یک اندکس پیشگویی کننده مطلوب نزد این بیماران نمی باشد و بسیاری از آنها بعد از ترخیص نیاز به ارزیابی های بیشتر مثل تست ورزش و آنژیوگرافی کرونر خواهند داشت تا با درمان مناسب از عود حوادث حاد کرونری بعدی جلوگیری شود.


رویا کلیشادی، مهین هاشمی پور، نضال صراف زادگان، غلامحسین صدری، رضوان انصاری، حسن علیخاصی، نصرالله بشردوست، رضوان پشمی، صدیقه رفیعی طباطبائی، مریم شهاب،
دوره 61، شماره 4 - ( 4-1382 )
چکیده

مقدمه: چاقی یک عامل خطرساز مهم برای تصلب شرائین، مقاومت به انسولین، دیابت، پرفشاری خون، برخی سرطان ها و بیماری های کیسه صفرا می باشد. نزدیک به 80% نوجوانان چاق در سنین بزرگسالی نیز دچار چاقی خواهند بود. بنا به اهمیت موضوع، بررسی فراوانی اضافه وزن و چاقی در بین دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان و ارتباط آن با عوامل تغییرپذیر محیطی در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت.

مواد و روش ها: افراد مورد بررسی، 1000 دختر و 1000 پسر 11 تا 18 ساله انتخاب شده توسط نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، والدین آنها (2000 نفر) و مسئولین و دبیران مدارس (500 نفر) در مناطق شهری و روستایی دو استان اصفهان و مرکزی بودند. یافته ها توسط نرم افزار SPSS v10/win تجزیه و تحلیل شده اند.

یافته ها: براساس صدک های شاخص توده بدنی (BMI)، فراوانی اضافه وزن (صدک 85?BMI و صدک BMI<95) و چاقی (BMI?95) در دختران بطور معنی داری بیش از پسران و بترتیب 1.1±10.67% و 0.1±2.9% و در برابر 0.9±7.37 و 0.1±1.87 بود (P<0.05). میانگین BMI بطور معنی داری در نواحی شهری (5.2±25.38) بیش از نواحی روستایی (7.1±23.25) بود (P<0.05). مادران دانش آموزان با BMI بیش از صدک 85 سطح پایین تری از تحصیلات نسبت به سایر مادران داشتند، سال های تحصیل مادران بترتیب 2.1±9.2 در برابر 2.4±11.5% بود (P<0.05). میانگین کل انرژی مصرفی بین افراد دارای اضافه وزن یا چاقی و افراد دارای وزن طبیعی متفاوت نبود (kcal 90±1825 در برابر kcal 85±1815 و P>0.05) ولی درصد انرژی کسب شده از مواد نشاسته ای بطور معنی داری در گروه اول بیش از گروه دیگر بود (69.4% در برابر 63.2% و P<0.05). در دانش آموزان دارای اضافه وزن یا چاقی فعالیت های ورزش منظم خارج از مدرسه بطور معنی داری کمتر از سایرین و زمان صرف شده برای تماشای تلویزیون بطور معنی داری بیش از سایر دانش آموزان بود (20±300 در برابر 30±240 دقیقه در روز، P<0.05). ارتباط خطی بین دفعات مصرف برنج، نان، ماکارونی، غذاهای آماده و میان وعده های چرب و شور با BMI نشان داده شد (P<0.05 و ?=0.05-0.06)، همبستگی معنی داری بین صدک های BMI و تری گلیسرید، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا و فشار خون سیستولیک بدست آمده و ضریب همبستگی پیرسون بترتیب 0.38، 0.32- و 0.47 بود.

نتیجه گیری و توصیه ها: اجرای مداخلات در جهت اصلاح شیوه زندگی جهت جلوگیری و کنترل اضافه وزن از دوران کودکی حتی در کشورهای در حال توسعه حایز اهمیت می باشد. برای موفق بودن در این امر، تاثیرات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی باید در نظر گرفته شود.


سیدموسی صدرحسینی، بابک ساعدی،
دوره 61، شماره 6 - ( 6-1382 )
چکیده

مقدمه: موکورمایکوزیس رینوسربرال یک عفونت قارچی مهاجم و به سرعت پیشرونده است که بیشتر در افراد دیابتی یا دارای نقص ایمنی دیده می شود. تصور براین است که این عفونت از بینی شروع شده و از طریق سینوس های اتموئید پس از خوردگی لامینا پاپیراسه به اربیت گسترش می یابد، سپس عفونت از آپکس اربیت به سینوس کاورنو و مغز راه می یابد. بدین ترتیب انجام اسفنواتموئیدکتومی با یا بدون ماگزیلکتومی نقش اساسی را در دبریدمان جراحی این بیماران ایفا می کند. هدف این مقاله ارائه یک دیدگاه نو در ارتباط با شیوه گسترش موکور از بینی به اربیت و مغز می باشد. بعلاوه کاربرد بالینی این دیدگاه ارائه می شود.

مواد و روش ها: طی سال های 81-1377 نه بیمار مبتلا به موکورمایکوزیس رینوسربرال توسط مولف در بیمارستان امام خمینی (ره) تحت دبریدمان قرار گرفتند. 8 تن از این بیماران که پاتولوژی مثبت داشتند در مطالعه واقع شدند. پرونده بیماران از جهت متغیرهایی مانند سن، جنس، فاکتور زمینه ای، علایم، محل درگیری، وسعت دبریدمان و دفعات آن و پیش آگهی مورد بررسی قرار گرفت.

یافته ها: یافته های زیر در تقریبا تمام بیماران ما وجود داشت: 1) علایم چشمی شامل کاهش بینایی، افتالموپلژی، پروپتوز و تورم پری اربیتال، 2) درگیری نسج نرم صورت شامل درد، بی حسی، تورم و فلج صورت، 3) درگیری بینی و سینوس ها، 4) درگیری فضای پتریگوپالاتن. سه تن از بیماران زنده ماندند، علت مرگ در 5 بیمار دیگر پنومونی بیمارستانی، هیپوکالمی و بروز آریتمی هنگام بیهوش کردن بیمار بود. موکورمایکوزیس در بیشتر این بیماران به هنگام فوق تحت کنترل بود.

نتیجه گیری و توصیه ها: فضای پتریگوپالاتن محل اصلی تجمع و تکثیر موکورمایکوزیس رینوسربرال بوده و گسترش موکور به چشم و نسج نرم صورت از این محل صورت می گیرد. موکور بعد از ورود به بینی این فضا را درگیر کرده و سپس در ادامه با درگیری فیشر تحتانی اربیت (IOF) به سرعت به بخش رتروگلوبال اربیت گسترش یافته و علایم چشمی را ایجاد می کند. نسج نرم صورت، کام و فضای اینفراتمپورال نیز ممکن است بطور ثانوی درگیر شوند. بررسی و دبریدمان این منطقه در هر بیمار مبتلا به موکورمایکوزیس رینوسربرال پیشرفته توصیه می شود.


کاظم خلخالی، سیدموسی صدرحسینی، محمدرضا عزیزی، غلامعلی دشتی خویدکی،
دوره 61، شماره 6 - ( 6-1382 )
چکیده

بیماری کیمورا یک بیماری ناشایع، خوش خیم و التهابی مزمن است که علت و پاتوژنز آن ناشناخته می باشد. این بیماری بافت های زیرجلدی را گرفتار کرده؛ مانند ضایعات توموری تظاهر می کند و بیشتر در ناحیه سر و گردن یافت می شود. از نظر بالینی در صورت گرفتاری پاروتید، با تومور پاروتید همراه با متاستاز به غدد لنفاوی اشتباه می شود. تشخیص آن قبل از بیوپسی بافتی مشکل است و FNA ارزش محدودی در تشخیص این بیماری دارد. شواهدی از تبدیل به بدخیمی وجود ندارد و گاهی بهبود خودبخودی رخ می دهد. انواع روش های درمانی در درمان این بیماری پیشنهاد شده است اما هیچکدام بطور کامل تایید نشده اند و عود شایع است. ما یک مرد 33 ساله دچار بیماری کیمورا را که تظاهر آن بصورت توده پاروتید چپ بوده است شرح می دهیم.



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb