جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای صفدری

وجیهه مرصوصی، لیلی صفدریان، لاله اسلامیان،
دوره 56، شماره 3 - ( 2-1377 )
چکیده

259 مورد متوالی کولپوسکوپی انجام شده در خلال سالهای 76-74 مورد بررسی قرار گرفت. 58 مورد به علت عدم دسترسی به پاسخ بیوپسی کنار گذاشته شد. از 201 مورد باقیمانده 167 مورد همخوانی و 34 مورد ناهمخوانی بین پاسخ پاپ اسمیر و بیوپسی مشاهده شد. با توجه به نتایج بدست آمده، حساسیت 42/2%، ویژگی 94%، PPV=60.8 ،NPV=89.3%، میزان منفی کاذب، 57/8% و میزان مثبت کاذب، 5/3% به دست آمد. جهت بالا بردن حساسیت آزمون غربالگری سرطان دهانه رحم، انجام همزمان پاپ اسمیر و HPV-DNA توصیه می شود.


لیلی صفدریان، نسرین نیرومند، فاطمه رمضان زاده، بلقیس اولادی،
دوره 59، شماره 2 - ( 2-1380 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA مطالعه در حال انجام که از سال 1373 شروع شده، یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی (clinical trial) است که عوارض مختلف استفاده از IUD را در دو گروه از زنانی که اواخر دوره بعد از زایمان (6-5 هفته) هستند و غیر از این زمان را مورد بررسی قرار می دهد. در این مطالعه عارضه خونریزی غیر طبیعی، قاعدگی سنگین، دیسمنوره، خروج خودبخود IUD، حاملگی خارج رحم و حاملگی طی 6 ماه از جایگذاری IUD مورد بررسی قرار گرفته است. سن بیماران در گروه بعد از زایمان 47-17 سال و متوسط 23 سال در 77 بیمار بوده است. سن مراجعین در گروه غیر این زمان 47-16 سال و متوسط 28 سال و در 414 مراجعه کننده بدست آمده است. تعداد حاملگی، تعداد زایمان و تعداد فرزند زنده در هر دو گروه یکسان بوده است. متوسط سیکل قاعدگی در گروه بعد از زایمان و غیر این زمان 30 روز است. میزان خونریزی غیر طبیعی 15 روز بعد از جایگذاری در هر دو گروه بدون اختلاف معنی دار، میزان خونریزی غیر طبیعی 30 روز بعد از جایگذاری در هر دو گروه بدون اختلاف معنی دار بودند. میزان خونریزی غیر طبیعی 1-3 ماه بعد از جایگذاری در گروه غیر این زمان بیشتر بوده ولی اختلاف معنی داری با هم نداشتند. میزان خونریزی غیر طبیعی 6-4 ماه بعد جایگذاری اختلاف معنی داری داشته و در گروه غیر این زمان بیشتر بوده است (P=0.03). قاعدگی سنگینی یک ماه بعد جایگذاری اختلاف معنی دار داشته و در گروه غیر این زمان بیشتر بوده است (P=0.01). قاعدگی سنگین سه ماه بعد جایگذاری IUD در گروه غیر این زمان به نحو معنی داری بیشتر بوده است (P=0.02). در مورد قاعدگی سنگین 4-6 بعد از جایگذاری IUD اختلاف معنی داری در دو گروه وجود نداشت. اگرچه در گروه غیر این زمان بیشتر بود. میزان دیسمنوره در 30 روز بعد از جایگذاری با (P=0.05) اختلاف معنی دار داشتند و در گروه غیر این زمان بیشتر بود. در میزان دیسمنوره 3-1 ماه بعد جایگذاری و 6-4 ماه بعد جایگذاری اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. خروج خود بخود IUD 15 روز بعد جایگذاری در 4 مورد غیر این زمان و 1 مورد انتهای پست پارتوم اتفاق افتاد ولی اختلاف معنی دار نبود. خروج خود بخود IUD یک ماه بعد جایگذاری در 3 مورد غیر این زمان و یک مورد پست پارتوم دیده شد که اختلاف معنی دار نداشتند. خروج خود بخود IUD سه ماه بعد جایگذاری در یک مورد غیر این زمان دیده شده و 6 ماه بعد از جایگذاری نیز در یک مورد غیر این زمان اتفاق افتاد که اختلاف معنی دار نبود. هیچ موردی از حاملگی طبیعی و حاملگی نابجا طی 6 ماه بررسی انجام شده در دو گروه وجود نداشت. نتایج بدست آمده دلالت بر این می کند که استفاده از IUD در انتهای دوره پست پارتوم با خونریزی غیرطبیعی کمتر، قاعدگی سنگین کمتر دیسمنوره کمتری همراه بوده و خروج خود بخود آن مشابه گروه غیر این زمان است.


لیلا صفدریان، نجمه مطهری،
دوره 61، شماره 5 - ( 5-1382 )
چکیده

مقدمه: یکی از ویژگی های اصلی بیماران مبتلا به (Polycystic ovary syndrome: PCOS)، ناباروری بعلت عدم تخمک گذاری می باشد. یکی از داروهای موثر و البته مورد بحث در تخمک گذاری و بارداری در این بیماران متفورمین می باشد. ما در این مطالعه میزان اثربخشی متفورمین را بر تخمک گذاری و بارداری در زنان مبتلا به PCOS مقاوم به کلومیفن سیترات را بررسی نمودیم و نیز عوامل احتمالی موثر بر پاسخ دهی را نیز مدنظر داشتیم.

مواد و روش ها: این مطالعه که بصورت یک مطالعه توصیفی (Case series) طراحی شده است 31 زن مبتلا به PCOS مقاوم به درمان با کلومیفن سیترات مراجعه کننده به درمانگاه زنان و نازایی بیمارستان شریعتی در طی سال های 1380 و 1381 را از طریق روش نمونه گیری غیر تصادفی ساده انتخاب و بررسی نموده است. داده های مربوط به پروفایل هورمونی و ویژگی های زمینه ای، تخمک گذاری و بارداری و عوارض دارویی در بیماران جمع آوری گردید.

یافته ها: در 19 زن (61.3%) تخمک گذاری و در 9 زن (29%) بارداری مشاهده گردید. تخمک گذاری با سن و مدت ناباروری ارتباط معنادار داشت (بترتیب P=0.044 و P=0.002). باردار شدن نیز با سن و مدت ناباروری ارتباط معنادار آماری داشت (بترتیب P=0.028 و P=0.027). در 6 نفر (19.4%) از بیماران عارضه گوارشی (تهوع یا اسهال) دیده شد.

نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد که استفاده از متفورمین در بیماران مقاوم به کلومیفن سیترات در القا تخمک گذاری و بارداری موثر باشد ولی وجود عوارض گوارشی بعنوان عامل بازدارنده در مصرف این دارو نیز باید مدنظر قرار گیرد.


لیلی صفدریان، ملیحه آدینه،
دوره 62، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: استفاده از اسید فولیک در بارداری نقش بسزایی در کاهش بروز نقص لوله عصبی جنین دارد. این مطالعه با هدف بررسی سطح آگاهی مادران باردار از اثرات سودمند اسید فولیک و میزان استفاده از آن در دوران بارداری انجام گردید.

مواد و روش ها: در یک مطالعه مقطعی، 300 زن باردار به شیوه تصادفی ساده در بیمارستان های شریعتی، شهدا و مهدیه انتخاب شدند. زنان در مورد میزان مصرف و اطلاع از اثرات مفید اسید فولیک مبنی بر جلوگیری از بروز نقص لوله عصبی، همچنین دلایل عدم مصرف آنها از اسید فولیک مورد سوال قرار گرفتند.    یافته ها: از 300 زن، 50% آنها (150 نفر) توصیه به مصرف اسید فولیک شده بودند ولی تنها 31 درصد (47 نفر) از اسید فولیک طی دوران بارداری استفاده کردند. 12% از کل افراد (37 نفر) از اثرات سودمند اسید فولیک مطلع بودند.

نتیجه گیری و توصیه ها: در نهایت اگرچه نیمی از زنان توصیه به استفاده از اسید فولیک شده اند کمتر از نصف آنها عملا از آن استفاده کردند در نتیجه برای افزایش دریافت اسید فولیک بین مادران باردار و آگاهی آنها از فواید مکمل فولات نیاز به آموزش بهداشت داریم.


مرضیه آقاحسینی، اشرف آل یاسین، لیلی صفدریان، لادن کاشانی،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده

اهدای تخمک یکی از درمان‌های قابل قبول در فن‌آوری کمک باروری برای بیمارانی می‌باشد که در دهه‌های گذشته غیرقابل درمان شناخته می‌شدند. با توجه به آنکه ویژگی‌های فرد دهنده و گیرنده، نتایج فن‌آوری کمک باروری با تخمک اهدایی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، هدف از این مطالعه تعیین ویژگی‌هایی از فرد گیرنده و دهنده می‌باشد که می‌تواند بر نتایج فن‌آوری کمک باروری تاثیر گذار باشد.

روش بررسی: در این پژوهش که به‌صورت گذشته‌نگر انجام شد پرونده 45 بیمار که تحت 51 سیکل IVF قرار گرفتند، مطالعه شدند.

یافته‌ها: میزان حاملگی 40% به ازای هر بیمار و 35% به ازای هر سیکل درمانی بود، از نظر BMI، سن، گراویدیتی، وجود سیکل قاعدگی در افراد گیرنده و همچنین سن افراد دهنده، اختلافی بین گروه حامله و غیر حامله وجود نداشت. متوسط ضخامت آندومتر در گروه حامله‌ها به‌طور مشخصی بیش از گروه غیر حامله‌ها بود 048/0p=، ضخامت آندومتر کمتر از mm8 فقط در گروه غیر حامله‌ها دیده شد. تعداد اووسیت‌های بالغ نیز در گروه حامله‌ها به‌طور مشخصی بیش از گروه غیر حامله‌ها بود. 006/0p=.

نتیجه‌گیری: قابل اعتماد‌ترین فاکتور پیش‌بینی‌کننده موفقیت درمان در سیکل‌های تخمک اهدایی، ضخامت آندومتر فرد گیرنده بود. سن فرد دهنده در محدوده 34-20 سال تاثیری در میزان حاملگی نداشت و افراد دهنده در اوایل دهه 30 خود نیز کاندید مناسب تخمک اهدایی می‌باشند.


لیلی صفدریان، محبوبه محمدزاده، مرضیه آقاحسینی، اشرف آل یاسین، فاطمه سروی،
دوره 70، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

و وقایع (OHSS) زمینه و هدف: مهم ترین عوارض فن آوری های کمک باروری سندرم تحریک بیش از حد تخمدان ترومبوآمبولیک مرتبط با آن است. هدف از این مطالعه ارزیابی برخی ترومبوفیلی ها در بیماران منتخب می تواند در ارزیابی خطر و تصمیم گیری برای اقدامات پیشگیرانه سودمند باشد. روش بررسی: در 108 بیمار کاندیدای لقاح ،C پروتیین ،S آزمایشگاهی که به دنبال تحریک تخمدان 20 فولیکول یا بیش تر داشتند، سطح فعالیت پروتیین آنتی ترومبین، آنتی بادی های آنتی کاردیولیپین و لوپوس آنتی کوآگولانت اندازه گیری شد. آزمایشات ترومبوفیلی در بیماران دچار علایم شدید و غیرشدید سندرم تحریک بیش از حد تخمدان مقایسه شد و تغییرات آ نها پس از مراجعه کردند OHSS شروع تظاهرات بالینی، با تکرار آزمایشات در هنگام بستری 43 بیماری که با علایم شدید 101 در /7±16/ شدید پیدا کردند، کم تر بود ( 3 OHSS بیماران یکه علایم S پی گیری شد. یافت هها: میانگین پروتیین شدید نیز کاهش یافت و OHSS فعالیت این پروتیین پس از بروز تظاهرات بالینی .(P<0/001 ؛118/4±17/ مقابل 0 2 درصد کاهش یافت، / سطح آنتی ترومبین مبتلایان به فرم شدید، با بروز علایم 09 .(P<0/ 91 رسید ( 001 /6±20/ به 1 آنتی ترومبین و آنتی بادی های آنتی کاردیولیپین یا ،C سطوح پروتیین .(P=0/ اما این تفاوت معن یدار نبود ( 051 نسبتاً پایین، S شدید نداشتند. نتیج هگیری: بیماران با فعالیت پروتیین OHSS آنتی کوآگولانت لوپوسی، ارتباطی با بروز شدید و بالطبع خطرات متعاقب آن هستند؛ در هنگام OHSS به دنبال تحریک تخمدان در معرض خطر بالاتر بروز کم تر نیز می شود. بنابراین بیماران در مقابل افزایش انعقادپذیری S پروتیین Severe OHSS بروز تظاهرات بالینی آسیب پذیرتر خواهند بود. این نکته باید در ارزیابی ریسک بیماران و طراحی استراتژی پیشگیرانه مد نظر باشد.
لیلی صفدریان، نوش آفرین ستاری دیبازر، آرش احمدزاده، بتول قربانی یکتا،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: اختلال اندوتلیال، می‌تواند بر میزان باروری در زنان مبتلا به تخمدان پلی‌کیستی موثر باشد. شاخص اتساع وابسته به جریان Flow Mediated Dilatation (FMD) در بیماران دچار تخمدان پلی‌کیستی مختل می‌باشد. هدف این طرح مقایسه دو روش تحریک تخمک‌گذاری به وسیله لتروزول (Letrozole) یا لتروزول همراه با گنادوتروپین منوپازی انسانی Human Menopausal Gonadotropins (HMG) در بیماران نابارور با سندرم تخمدان پلی‌کیستی مقاوم به کلومیفن سیترات بر اساس یافته‌های سونوگرافی شریان براکیال می‌باشد.

روش بررسی: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور می‌باشد. افراد مراجعه‌کننده به مرکز ناباروری بیمارستان دکتر شریعتی در سال 1390-1389 که دارای معیارهای ورود بودند بررسی اتساع وابسته به جریان (FMD) و سونوگرافی ترانس واژینال به عمل آمد و به دو گروه تحت درمان با لتروزول و تحت درمان با لتروزول +HMG تقسیم شدند. پس از پایان دریافت برنامه دارویی متغیرها ثبت و آنالیز شد.

یافته‌ها: نتایج درمان در گروه لتروزول در 15 بیمار (7/57%) موفق و در 11 بیمار (3/42%) شکست خورد در ارتباط با گروه لتروزول +HMG، 18 بیمار (5/54%) دارای درمان موفق و در 15 بیمار (5/45%) درمان شکست خورد. میانگین FMD در گروه با نتایج درمانی موفق 10±42/19% و در گروه با نتایج ناموفق 2/7±57/18% بود این اختلاف از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (712/0P=).

نتیجه‌گیری: در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستی مقاوم به کلومیفن، لتروزول به تنهایی می‌تواند به اندازه لتروزول همراه با گنادوتروپین در تحریک تخمک‌گذاری موثر باشد. بین یافته‌های سونوگرافی داپلر شریان براکیال در گروه لتروزول در ترکیب با گنادوتروپین با لتروزول به تنهایی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت.


فاطمه نسیمی، حسین زراعتی، جواد شاهین‌فر، محمدرضا صفدری، علی اسماعیلی، مریم قربان‌زاده،
دوره 78، شماره 2 - ( اردیبهشت 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: نوزادان نارس در حین مراقبت و درمان تحت رویه‌های استرس‌زای زیادی قرار می‌گیرند که سبب تغییرات فیزیولوژیک در آن‌ها می‌گردد. تحریک چندحسی یک طبقه‌بندی گسترده از مداخلاتی است که در راستای بهبود پیامد‌های تکاملی و فیزیولوژیک نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان طراحی شده‌اند تا استرس‌ها را در محیط بخش مراقبت ویژه نوزادان به حداقل برسانند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر تحریک چندحسی بر معیارهای فیزیولوژیک نوزادان نارس انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور که از اردیبهشت‌ تا آذر ۱۳۹۵ در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان شهید مطهری شهرستان جهرم انجام شد، تعداد ۸۰ نوزاد نارس با سن حاملگی ۳۴ تا ۳۶ هفته به‌صورت تصادفی در دو گروه تحریک چندحسی و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله، برنامه تحریک چندحسی را یک نوبت به‌مدت ۶۰ دقیقه و در گروه کنترل فقط مراقبت‌های معمول بخش را دریافت کردند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه و چک لیست معیارهای فیزیولوژیک نوزادان بود.
یافته‌ها: آزمون‌های آماری نشان‌ داد که در مرحله حین مداخله (نیم ساعت اول و دوم) یک روند رو به کاهش در میانگین تمامی شاخص‌های فیزیولوژیک وجود داشت (۰/۰۰۱>P)، ولی این تغییرات در گروه کنترل معنا‌دار نبوده است. همچنین آزمون آنالیز واریانس با اندازه‌های تکراری نشان داد که تفاوت معنا‌داری بین تغییرات متغیرهای فیزیولوژیک در بین دو گروه در مراحل مختلف ارزیابی وجود داشت (۰/۰۰۱>P).
نتیجه‌گیری: تحریک چندحسی منجر به کاهش تعداد ضربان قلب و تنفس و ثبات فشار خون نوزادان نارس شد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb