18 نتیجه برای صفی
اسفندیار بداغی، محمد حسین عمید، رضا صفی،
دوره 33، شماره 7 - ( 1-1355 )
چکیده
آرتریت روماتوئید با آغاز نوزادی در تنها پسر و دختر خانواده گزارش گردید. چنین حادثه ای بی نهایت نادر است و نشریات پزشکی تنها آغاز آن را در آخر ماه نخست عمر در قلیلی بیمار گزارش نموده اند، و فقط یک مورد به آغاز آن در سن یک هفتگی اشاره شده است. وجود این دو بیمار مسائل مهمی مانند پاتوژنی و اتیولوژی بیماری را به میان می کشد. نقش یک عامل عفونی ناشناخته در زایش بیماری در دوران بارداری و احتمال آغاز پدیده « خود ایمنی » در زندگی جنینی از یک سو و امکان انتقال بیماری به طور خانوادگی و توارث در این بیماران از سوی دیگر به بحث گذاشته می شود.
صفیه مهتدی، مهین قائمی، سیمین واقفی، مهدی جم،
دوره 36، شماره 8 - ( 2-1359 )
چکیده
در مطالعهای که برای سنجش اثر انواع مختلف پروتئینهای غذایی بر روی تعادل ازت، کلسیم، تغییرات اورهء سرم و وضع متابولیسم ریبوفلاوین انجام گرفت 8 نفر داوطلب بالغ و سالم شرکت نمودند. 4 رژیم غذایی که حاوی 2000 کالری و 60گرم پروتئین بود ولی منبع پروتئین به عنوان متغیر مطالعه انتخاب شده بود هر یک بمدت 10 روز به داوطلبان داده شد و ادرار و مدفوع 24 ساعته و خون ناشتا از آنها گرفته شد. در این مقاله نتایج دفع ریبوفلاوین و نسبت آن به کراتینین دفع شده مورد بحث قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که ریبوفلاوین دفع شده در هر رژیم تابع مقدار مصرف آن بود ولی در رژیمهایی که منبع پروتئین مصرفی از گیاهان تأمین میشد دفع ریبوفلاوین نسبت به مصرف آن از رژیمهای دیگر کمتر و در رژیم پروتئین گوشت بیشتر بود.احتمالا این اختلافات ممکن است بدلیل آهنگ سرعت عبور مواد از روده در رژیم های مختلف در اثر وجود یا عدم فیبر غذایی و تغییرات جذب آن باشد.
فرشاد فرنقی، زهرا صفایی نراقی، صفیه السادات محیط،
دوره 56، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده
بیماری مایکوزیس فونگوئیدس (MF) یک لنفوم پوستی در اثر لنفوسیتهای T بدخیم می باشد. در این بیماری آلوپسی (ریزش مو) بطور نادر دیده می شود که آن هم به شکل فولیکولار موسینوزیس می باشد. در این مقاله بیماری معرفی می شود که در تمامی ضایعات او، ریزش مو بدون علایم موسینوز دیده می شد. اضافه بر آن یک پلاک فقط با ریزش مو بدون تغییرات بالینی اپیدرمال، کاملا شبیه به آلوپسی آره آتا و از نظر آسیب شناسی منطبق با MF وجود داشت. بعد از حدود شش ماه درمان، در تمامی ضایعات، رویش موی مجدد تقریبا طبیعی اتفاق افتاده است.
امیرآروین سازگار، روح انگیز صفی خانی،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: مایکوباکتریوم توبرکولوزیس یکی از علل نادر ماستوییدیت بوده که اغلب تشخیص آن به تاخیر افتاده و منجر به عوارض بالقوه جدی می گردد.
معرفی بیمار: در این مقاله یک مورد ماستوییدیت سلی را که به صورت کری و فلج عصب صورتی یک طرفه همراه با آدنوپاتی های گردنی مراجعه کرده بود ارائه می دهیم.
نتیجه گیری: این مورد نشان می دهد که در کلیه ماستوییدیت های مزمن که به درمان های معمول جواب نمی دهند به ویژه اگر همراه با عوارض غیر معمول باشند، باید ماستوییدیت سلی را در نظر گرفته شود.
جلال مهدیزاده، روح انگیز صفی خانی، مازیار مطیعی لنگرودی،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: لولهگذاری طولانی داخل نایی، یکی از روشهای جدید در حال پیشرفت جهت حمایت تنفسی از بیمارانی است که به دلایل مختلف نیاز به مراقبت ویژه دارند. این روش با وجود پیشرفتهای فراوان، عوارضی را به همراه دارد که از جمله مهمترین آنها عوارض نایی ـ حنجرهای میباشد.
روش بررسی: این مطالعه گذشتهنگر در فاصله زمانی 2 سال بر روی 57 بیمار با سابقه لولهگذاری طولانی مدت که به بخش گوش و حلق و بینی بیمارستان امیراعلم ارجاع شده بودند انجام شد. از کلیه بیماران علاوه بر اخذ تاریخچه و انجام معاینه فیزیکی، از طریق لارنگوسکوپی و برونکوسکوپی مستقیم تحت بی هوشی عمومی بررسی کامل به عمل آمد.
یافتهها: در این مطالعه 57 بیمار (44 مذکر، متوسط سنی 7/14 ± 9/23 سال ) با متوسط زمان لولهگذاری 8 ± 8/15 روز مورد مطالعه قرار گرفتند. شایعترین علت مراجعه بیماران تنگی نفس(62%) بود. شایعترین علت لولهگذاری (4/72%) صدمه مغزی بود. از میان ضایعات نایی، تنگی نای شایعترین (9/56%) یافته بود. از میان ضایعات حنجرهای، تنگی زیرگلوت شایعترین (2/55%) یافته بود. متوسط طول تنگی نای 83/0± 81/0 سانتیمتر بود. بین طول تنگی نای و طول مدت لولهگذاری ارتباط آماری معنیدار مشاهده شد(0001/0=P ) اما طول تنگی نای با سن و جنس و علت لولهگذاری ارتباطی نداشت (همه مقادیر P بیشتر از 05 /0). از میان ضایعات گلوتیک، شایعترین (9/25%) چسبندگی بین آرتینوییدها بود. بین ضایعات گلوتیک و زیرگلوتیک با سن و جنس و طول مدت لولهگذاری ارتباط معنیدار به دست نیامد (همه مقادیر P بیشتر از 05/0).
ابراهیم رزمپا، محمدصادقی حسنآبادی، نسترن آصفی، محسن عربی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده
کانسر تیروئید یک بدخیمی نادر است و کمتر از 1% نئوپلاسمهای بدخیم انسان را شامل میشود هدف از این مطالعه بررسی خصوصیات دموگرافیک و ریسک فاکتورها در مبتلایان به بدخیمی تیروئید در انستیتو کانسر و بیمارستان امام طی سالهای 81-71 بود.
روش بررسی: بر اساس یک مطالعه توصیفی گذشتهنگر پرونده 20 بیمار که طی سالهای 81-71 با تشخیص قطعی بدخیمی تیروئید توسط پاتولوژی در انستیتو کانسر و بیمارستان امام خمینی بستری شدند، مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات بیماران از قبیل: سن، جنس، محل آناتومیک، نوع هیستوپاتولوژی، سابقه رادیاسیون، سابقه خانوادگی و وجود ندول از پرونده آنان جمعآوری گردید.
یافتهها: از مجموع 320 بیمار مبتلا به بدخیمی تیروئید 1/68% کانسر پاپیلاری، 9/10% کانسر فولیکولار، 6/10% کانسر آناپلاستیک و 06/9% کانسر مدولاری و 2/1% مبتلا به لنفوما بودند. میانگین سنی بیماران 6/15 ± 2/50 سال (محدوده سنی 98-12) بود. 6/60% بیماران مونث و 4/39% مذکر بودند. 8/22% بیماران سابقه ندول و 5% بیماران سابقه رادیاسیون داشتند. از نظر محل آناتومیکی 5/57% موارد در سمت راست و 1/38% در سمت چپ و 4/4% در ایسموس بود. هیچکدام از بیماران سابقه فامیلی مثبت نداشتند.
نتیجهگیری: بدخیمی تیروئید در دهه پنجم زندگی و در جنس مونث شایعتر است در این رده سنی باید به علائم هشداردهنده این بدخیمی نظیر توده قدامی گردنی، ندول تیروئید و گرفتگی صدا بیشتر توجه شود.
یونس نوذری، علی قائمیان، اعظم صفیرمردانلو،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
آنژیوپلاستی عروق کرونر در ضایعه محل دو شاخه شدن در مقایسه با غالب ضایعات دیگر کرونر با موفقیت پایینتر و عوارض بیشتری همراه است. این مطالعه بهمنظور بررسی میزان عوارض زودرس بهدنبال آنژیوپلاستی و شناخت عوامل پیشگوییکننده انسداد شاخههای جانبی ماژور (بزرگتر از یک میلیمتر) بهدنبال آنژیوپلاستی در این ضایعات صورت گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه 104 بیمار مراجعهکننده پیاپی با ضایعه در محل دو شاخه شدن که در آنها آنژیوپلاستی انجام شد مورد ارزیابی قرار گرفتند. شاخههای جانبی براساس مرفولوژی و قطر تقسیم شدند.
یافتهها: در 41 بیمار (4/39%) Side Branch Compromise (SBC) ایجاد شد. در صورت وجود تنگی ostial بیشتر از 50% در شاخه جانبی که از نزدیکی شاخه اصلی جدا میشد احتمال بروز SBC نسبت به بیماران بدون ضایعه فوق بهطور معنیدار بیشتر بود (012/0 P=) و نیز در صورت تنگی بیش از 80 درصد در شاخه اصلی، احتمال بروز SBC بیشتر بود (020/0 P=). در حالی که طول ضایعه، سن، جنس، خصوصیات بالینی و نیز کسر خروجی Ejection Fraction (EF) با بروز SBC ارتباط معنیدار نداشت. در موارد ایجاد SBC درد قفسه سینه در 1/34% ایجاد شد. در سه بیمار (9/2%) Non-Q Wave Myocardial Infarction اتفاق افتاد که هر سه به دنبال پیدایش SBC بود و میزان بروز Non-Q Wave Myocardial Infarction به دنبال SBC 3/7% بود.
نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد که در آنژیوپلاستی ضایعات محل دوشاخه شدن با وجود شاخههای جانبی با تنگی Ostial بیش از 50% و نیز تنگی شاخه اصلی بیش از 80%، احتمال SBC افزایش مییابد.
مرجان پشت مشهدی، مرضیه مولوی نجومی، سید کاظم ملکوتی، جعفر بوالهری، صفیه اصغر زاده امین، علی اصغر اصغر نژاد فرید،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
مشکلات روانی اجتماعی و وجود سیستمهای حمایتی در اقدام به خودکشی حایز اهمیتاند. این مقاله به بررسی عوامل استرسزا و وضعیت حمایت عملی در اقدامکنندگان کرجی میپردازد.
روش بررسی: این مطالعه قسمتی از بخش ایرانی مطالعه چند مکانی پیشگیری از خودکشی(SUPREMISS) است که توسط سازمان جهانی بهداشت در هشت کشور انجام گرفته است. در این مقاله دادههای مربوط به 632 اقدامکننده کرجی طی 10 ماه ارایه شده است.
یافتهها: از نظر فاصله زمانی با اقدام برخی عوامل مستعدکننده یا دیستال (مشکلات مالی، تحصیلی، شغلی و وجود بیماری جسمی طولانی)، و برخی دیگر تسهیلکننده یا پروکزیمال (اختلاف با خانواده و همسر) میباشد. اختلاف با خانواده (25%) و با همسر (35%) شایعترین مشکلات اقدامکنندگان از یک ماه پیش تا زمان اقدام بود. اختلاف با همسر در افرادی که کمتر از هفت سال از ازدواج آنها میگذشت، بیشتر بود. در افراد کمتر از 25 سال اختلاف با والدین شایعترین مشکل بود و سیستم حمایتی برای زنان اهمیت بیشتری داشت.
نتیجهگیری: نقش عوامل استرسزا در اقدام به خودکشی متفاوت است. اختلاف با خانواده و با همسر در اقدام به خودکشی هم عوامل زمینه ساز و هم آشکار سازند، شبکههای حمایتی در پیشگیری از اقدام به خودکشی، بخصوص در زنان، نقش موثری دارد.
طاهره طلایی خوزانی، ملیحه منصفی، زهرا وجدانی، فرزانه دهقانی، محمد رضا عرب،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
زنان حامله شاغل در محیطهای پر سر و صدا در معرض انواع اصوات ناهنجاری هستند که سلامت جنین آنها را تهدید میکند. یکی از ارگانهایی که تحت تاثیر این اصوات قرار میگیرد، اجزاء مختلف سیستم شنوایی است. صوت با تاثیر بر طرح بیان ژنی میتواند فیزیولوژی گوش و روند تکامل را تغییر دهد. یکی از مولکولهای مهم درگیر در فرایند تکامل گلیکوکانژوگهها هستند. بیان این مولکولها میتوانند تحت تاثیر صوت تغییر نموده و مسیر تکاملی اجزاء مختلف گوش را تغییر دهد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات صوت بر روی تکامل مولکولی گانگلیون مارپیچی با شدتی معادل آنچه کارگران در مکانهای صنعتی با آن مواجه هستند، میباشد.
روش بررسی: جهت بررسی تغییرات این گلیکوکانژوگهها از 42 سر موش حامله استفاده گردید. موشها به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. هر گروه کنترل و آزمایش نیز به نوبه خود به سه زیر گروه تقسیم گردیدند. جنین و نوزادان موشهای گروه آزمایش در معرض صوتی با شدت 100 دسیبل به مدت 5/2 ساعت از روز پنجم جنینی تا روز هفتم پس از تولد قرار گرفتند. نمونهبرداری از گوش نوزادان موشها در روز اول پس از تولد، روز هفتم و روز چهاردهم پس از تولد انجام شد. نمونهها پس از آمادهسازی بافتی با کمک لکتینهای PNA, WGA, BSAI-B4 و DBA رنگ آمیزی شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که پس از در معرض قرارگیری با صوت تغییرات بافتی قابل ملاحظه در سطح میکروسکوپ نوری مشاهده نشد. اما واکنش جسم سلولی نورونهای گانگلیون به لکتینBSAI-B4 در نوزادان چهارده روزه تغییر معنیداری نمود. (05/0p<)
نتیجهگیری: به نظر میرسد که گرچه صوت در نورونهای گانگلیون تغییرات بافتی ایجاد ننموده است، اما سبب تغییرات مولکولی میشود. زمان بروز این تغییرات همزمان با تغییر پتانسیل غشاء در نورون و مسیر شنوایی است که ممکن است بتواند بر روی این عمل تاثیر گذارده و اختلالات شنوایی مادرزادی را به دنبال داشته باشد.
عباس محقق، اعظم بختیاریان، صفیه محبیتبار، زهرا فرقانی، فیروزه امامی خوانساری، محمود قاضی خوانساری، میرجمال حسینی، سیما سبزهخواه، سحر سیادتیان، نسرین کلانتری،
دوره 66، شماره 2 - ( 2-1387 )
چکیده
افزایش فشارخون یکی از بزرگترین معضلات تهدیدکننده سلامتی است ازجمله عوامل موثر دیگر عوامل محیطی مثل جیوه که در مطالعات تاثیر آن بر روی فشارخون و سیستم قلبی و عروقی بررسی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه تاثیر جیوه بر روی فشارخون در سال 86-1385 در دو گروه مبتلا به فشارخون اولیه (112=n) و غیرمبتلا به فشارخون (112=n) مورد بررسی قرارگرفت که سن افراد مورد مطالعه بین 80-40 سال بود. در گروه اول افراد مبتلا به فشارخون اولیه یا ایدیوپاتیک بودند و در گروه دوم افراد غیرمبتلا به فشارخون که سابقه هیچگونه افزایش فشارخون نداشتند قرار گرفتند. پس از انتخاب افراد و گرفتن نمونه خون از آنها سطح جیوه خون آنها توسط دستگاه جذب اتمی به روش Flame اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین غلظت جیوه خون در گروه اول µg/dl30/1+75/10 و در گروه دوم µg/dl04/1+62/1بود و آنالیز آماری نشان داد که میزان جیوه به صورت معنیداری در گروه اول بالاتر از گروه دوم است. میانگین غلظت جیوه خون در گروه مردان مبتلا µg/dl38/1+9/11 (60n=) و میانگین غلظت جیوه خون در گروه مردان غیر مبتلا µg/d56/1+74/1 (56n=) بود و در گروه زنان مبتلا µg/dl53/0+65/9 (52n=) و میانگین غلظت جیوه خون در گروه زنان غیر مبتلا 5/1 (56n=) بود که اختلاف معنیداری (001/0p<) بین دو گروه وجود دارد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشاندهنده ارتباط بین افزایش سطح جیوه خون و افزایش فشار خون بود.
بیژن شهبازخانی، غلامعلی محرابی، محسن نصیری طوسی، حسین فروتن، شادی آصفی راد،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: علت افزایش مزمن ترانس آمینازهای سرم میتواند در افراد
دارای اختلالات کبدی علیرغم بررسیهای کامل کلینیکی و پاراکلینیکی اولیه، همچنان
نامعلوم باقی بماند. بیماری سلیاک (یا همان بیماری اسپروی غیر گرمسیری) بهعنوان
یکی از علل ایجادکننده افزایش ترانس آمینازهای سرم مطرح شده است. هدف از انجام
این مطالعه نیز بررسی میزان فراوانی بیماری سلیاک در بین بیماران با افزایش آنزیمهای
کبدی با علت نامعلوم میباشد.
روش
بررسی: 100 بیمار که با افزایش آنزیمهای کبدی با علت
نامعلوم به درمانگاه گوارش و کبد بیمارستان امام خمینی تهران در سال 88-1387
مراجعه کرده بودند، بیمارانی که پس از انجام اقدامات لازم کلینیکی و انجام
آزمایشات پاراکلینیکی اولیه هنوز علت افزایش آنزیمهای کبدی در آنها مشخص نشده
بود، وارد یک مطالعه از نوع بررسی مقطعی شدند. پس از انجام آزمایش آنتیبادی ضد
ترانس گلوتامیناز بافتی از نوع IgA از
سرم بیمار اگر جواب آزمایش مثبت بود، بیوپسی از قسمت دوم دئودنوم بیمار برای بررسی
ابتلا به سلیاک انجام میگرفت و بدینوسیله تشخیص نهایی ابتلاء به سلیاک مسجل میگردید.
یافتهها: میانگین سن بیماران مورد بررسی این مطالعه 77/16±79/39 بود که از این تعداد 55% مذکر بودند. فراوانی سلیاک در بیماران مورد
بررسی 6% (با محدوده اطمینان 95% از 78/2% تا 48/12%) بود. بین فراوانی دو جنس
میانگین سن، AST و ALT در دو گروه اختلاف معنیداری یافت
نشد.
نتیجهگیری: فراوانی بیماری سلیاک در بین بیماران مبتلا به افزایش آنزیمهای کبدی با
علت نامعلوم 6% بود که به فراوانی بهدست آمده در سایر مطالعات نزدیک است.
محمد رضا پهلوان صباغ، سید محمد رضا خاتمی، مجتبی سالاریفر، احمد علی برومند، صفیه داودی،
دوره 69، شماره 8 - ( 8-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: لیپوکالین وابسته به
ژلاتیناز نوتروفیل (NGAL)Neutrophilic Gelatinase Associated Lipocaline به عنوان بیومارکر تشخیص زودرس
آسیبهای حاد کلیه، جایگاه ویژهای پیدا کرده است. ولی اینکه در تمام آسیبها به
علل مختلف ارزش تشخیصی بالایی داشته باشد نیاز به مطالعات بیشتری وجود دارد. کنتراست
نفروپاتی از جمله این موارد است که علیرغم مطالعات موجود، ارزش پیشگویی کننده NGAL در تشخیص
زودرس نارسایی کلیه ناشی از مواد حاجب روشن نیست. هدف این مطالعه بررسی نقش این
بیومارکر در تشخیص زود هنگام کنتراست نفروپاتی است.
روش
بررسی: در این مطالعه، 122 بیمار کاندیدای آنژیوگرافی/ آنژیوپلاستی در بهار و
تابستان سال 88 وارد مطالعه شدند. در نمونههای ادراری ساعات مختلف غلظت NGAL اندازهگیری و
میزان آن در بیماران مبتلا و غیرمبتلا مقایسه شد.
یافتهها: 37 نفر (3/30%) از
بیماران کنتراست نفروپاتی داشتند. افزایش غلظت ادراری NGAL، 12 ساعت پس
از پروسیجر به ترتیب در مبتلایان و غیرمبتلایان 63/105±62/90 و 8/45±6/27، (0001/0P=) و غلظت
ادراری آن 24 ساعت پس از پروسیجر 7/117±78/79 و 84/52±92/30، (002/0P=) بود. حساسیت و ویژگی NGAL ادرار 12 ساعت پس از پروسیجر با Cut-off هشت نانوگرم
در میلیلیتر و AUC 75/0، به ترتیب 94% و 25% و ارزش اخباری منفی آن 91% بود. همچنین
حساسیت و ویژگی NGAL ادرار 24 ساعت پس از پروسیجر در Cut-off 5/5 نانوگرم
بر میلیلیتر با AUC 70/0، به ترتیب 97% و 24% و ارزش اخباری منفی آن 95% بود.
نتیجهگیری: NGAL ادرار
بیومارکری حساس برای تشخیص زودرس نارسایی حاد کلیوی ناشی از ماده حاجب میباشد.
بهزاد ایمنی، رضا صفیآریان، بابک منافی، آرزو کرمپوریان، کریم قاضی خانلو ثانی،
دوره 72، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالسازی پلاکتها و تجمع آنها نقش اساسی را در تشکیل و انتشار ترومبوز عروق کرونری ایفا مینماید. امروزه در بازار دارویی ایران داروی کلوپیدوگرل بهعنوان مهارکننده تجمع پلاکتی به شکل خوراکی تجویز میشود. بهدلیل قیمت بالای برند اصلی کلوپیدوگرل، یک برند ایرانی تحت عنوان اسویکس (Osvix) تولید شده است. این مطالعه با هدف بررسی کارایی برند ایرانی کلوپیدوگرل اجرا گردید.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور تعداد 80 بیمار تحت عمل جراحی قلب باز در بیمارستان اکباتان همدان در دو گروه مستقل در مهر ماه 1390 لغایت خرداد ماه 1391 مورد مطالعه بودند. یکی از گروهها از برند ایرانی کلوپیدوگرل (اسویکس) و گروه دیگر از برند اصلی (پلاویکس) استفاده نمودند. بهمنظور بررسی کارایی این دو رژیم دارویی در مهارکنندگی پلاکتها، نمونههای خونی از بیماران مورد مطالعه دریافت شد. تست تجمع پلاکتی از نمونههای خونی با استفاده از سیستم اگریگومتر انجام شد.
یافتهها: میانگین پلاسمای غنی شده با پلاکت در گروه درمانی اسویکس و پلاویکس بهترتیب 123444236260 و 85204153290 پلاکت در میکرولیتر بوده است. نتایج بیانگر وجود اختلاف معنادار در پلاسمای غنی شده با پلاکت (001/0P=) و میزان آدنوزین دیفسفات (004/0P=) در گروه مردان و زنان برای گروه درمانی پلاویکس و اسویکس بود. همچنین اختلاف معنادار آماری برای شمارش پلاکت (000/0P=) برای گروه درمانی پلاویکس و اسویکس وجود داشت.
نتیجهگیری: برند ایرانی کلوپیدوگرل (اسویکس) از لحاظ فاکتورهای کارایی در جلوگیری از تجمع پلاکتی کارایی کمتری نسبت به برند اصلی (پلاویکس) نشان میدهد.
حسن محمودی، محمدرضا عربستانی، سید فضلالله موسوی، صفیه غافل، محمدیوسف علیخانی،
دوره 73، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: پروتیین A یک جزو اصلی در دیوارهی سلولی استافیلوکوکوس اورئوس است که آنالیز توالی نوکلئوتیدها در ناحیه x ژن spa کدکننده پروتیین A نشان داد این ناحیه از 24 جفت باز تکراری تشکیل شده که دارای پلیمورفیسم بالایی است. در این مطالعه الگوهای ژن spa استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از بینی پرسنل و نمونههای بالینی مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: در مجموع 200 نمونه بالینی از بیماران بستری و سواپ بینی از کارکنان بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی همدان از مهر 1392تا مرداد 1393 جمعآوری گردید. بعد از تایید سویههای جدا شده، بررسی حساسیت آنتیبیوتیکی بهروش دیسک دیفیوژن با توجه به دستورکار Clinical and laboratory standards institute (CLSI) و شناسایی ژن mecA سویههای Methicillin-resistant Staphylococcus aureus (MRSA) و spa (کدکننده پروتیین A) با روش PCR انجام شد. محصولات PCR با روش Polymerase chain reaction- restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) و آنزیم Rsa I (Afa I) برش خوردند. یافتهها: سویهها MRSA بهترتیب بیشترین حساسیت و مقاومت را به کلیندامایسین و سیپروفلوکساسین داشتند. در مجموع هشت محصول PCR، با اندازههای مختلف برای ژن spa شناسایی شد که پس از برش آنزیمی 9 الگو بهدست آمد که برخی از این الگوها در ایزولههای جدا شده از بینی پرسنل و نمونههای بالینی مشترک بودند. نتیجهگیری: الگوهای مشابه ژن spa در بیماران بستری و کارکنان بیانگر این مطلب است که یک منبع عفونت مشترک در چرخش و انتقال از فرد به فرد در بیمارستان است. تجزیه و تحلیل این الگوها میتواند انتقال عفونت در میان کارکنان و بیماران بستری در بیمارستانها را کاهش داد و همچنین در درمانهای دارویی میتواند به پزشکان و بیماران کمک کند.
محمدرضا عربستانی، سحر راستیانی، سید فضلالله موسوی، صفیه غافل، محمد یوسف علیخانی،
دوره 73، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس فاکتورهای مختلف شامل توکسین سندرم شوک سمی (TSST-1) و اگزفولیاتو (ET) را تولید میکند که در کلونیزه شدن و ایجاد بیماری نقش دارند. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی ژنهای TSST-1 و ET در ایزولههای کلینیکی استافیلوکوکوس اورئوس بود. روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی بر روی 100 سویه استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متیسیلین (MRSA) و 100 سویه استافیلوکوک اورئوس حساس به متیسیلین (MSSA) جدا شده از نمونههای بالینی بیماران بستری، سرپایی و ناقلین بیمارستانهای آموزشی شهر همدان از مهر 1392 تا مرداد 1393 انجام گرفت. گونههای شناسایی شده به روش بیوشیمیایی با استفاده از تکنیک مولکولی Polymerase chain reaction (PCR) نیز تایید شدند. الگوی حساسیت دارویی با استفاده از روش دیسک دیفیوژن انجام شد. وجود ژنهای TSST-1 و ET با روش PCR مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: بیشترین حساسیت و مقاومت سویههای MRSA، MSSA و سویههای ناقلین در برابر آنتیبیوتیکها به ترتیب شامل کلیندامایسین و سیپروفلوکساسین، کلیندامایسین و تتراسایکلین، اریترومایسین و جنتاماسین مشاهده شد. بهطور کلی (13%) 26 سویه از 200 دارای ژن توکسین سندرم شوک سمی و اگزفولیاتیو بودند. فراوانی مربوط به ژنTSST (11%) 22 و فراوانی ژن ETD (2%) 4، میباشد. با توجه به نتایج آماری ارتباطی بین سویههای MRSA و MSSA با ژنهای TSST و ETD دیده نشد (به ترتیب با 058/0P= و 36/0P=). نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که میزان شیوع استافیلوکوکوس اورئوس حامل TSST در شهر همدان موضوع نگران کنندهای است. گردش این ایزولهها در افراد جامعه به ویژه افراد مسن و افراد دچار نقص سیستم ایمنی در کشور و در افراد سالم که گاه تا60-50% میرسد، دارای اهمیت میباشد.
صفیه عباسی، ساسان طاعی، بهنام زمانزاد،
دوره 73، شماره 11 - ( بهمن 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: انتروتوکسینهای A و B از جمله فاکتورهای بیماریزایی مهم استافیلوکوکوس اورئوس هستند که همگی سوپر آنتیژن بوده و از جمله عوامل ناراحتیهای گوارشی هستند. این مطالعه بهمنظور شیوع فراوانی ژنهای مولد انتروتوکسین در سویههای بالینی استافیلوکوکوس اورئوس (SEA, SEB) جدا شده از بیماران بستری در بیمارستانهای آموزشی شهرکرد انجام گرفت. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، تعداد 110 ایزوله استافیلوکوکوس اورئوس از بیماران بستری طی مدت هشت ماه از اردیبهشت 1393تا دی 1393 جمعآوری و نمونهها در ابتدا با استفاده از روشهای استاندارد بیوشیمیایی و آزمایشگاهی تعیین هویت شده و حداقل غلظت مهارکننده آنها نسبت به آنتیبیوتیک اگزاسیلین بهروش Broth micro dilution تعیین گردید. نمونهها پس از کشت و تأیید آزمونهای بیوشیمیایی توسط تکنیک Polymerase chain reaction (PCR) ارزیابی شدند. یافتهها: تعداد 110 نمونه آلوده به استافیلوکوکوس اورئوس جدا شد که از این تعداد دو مورد (8/1%) آلوده به استافیلوکوکوس اورئوس حاوی هر دو ژن انتروتوکسین A و B بودند، همچنین، دو مورد (8/1%) از نمونههای آلوده دارای انتروتوکسین B و 26 مورد از نمونه بالینی حاوی ژن انتروتوکسین A (6/23%) شناسایی گردید. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای ما پیشنهاد میشود که شناسایی ژنهای انتروتوکسین استافیلوکوکوس اورئوس از طریق PCR که یک روش اختصاصی، حساس، سریع و ارزان میباشد جایگزین روشهای سنتی گردد.
سعید ناطقی، فروغ گودرزی، صمد تقوی نمین، عاطفه رسولی، اکرم خلیلی نوشآبادی، صفیه محمدنژاد،
دوره 79، شماره 9 - ( آذر 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سن، ریسک فاکتور قوی در افزایش خطر شدت و مرگ ناشی از بیماری COVID-19 است. از آنجایی که سالمندان بخش بزرگی از بیماران COVID-19 را تشکیل میدهند، بنابراین مطالعه حاضر جهت ارزیابی شدت بیماری در سالمندان بستری بهدلیل COVID-19 و تاخیر در مراجعه به بیمارستان و مرگ ناشی از آن برای مدیریت بهتر بیماری انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه کوهورت گذشتهنگر حاضر برروی 444 سالمند مبتلا به COVID-19 بستری از اول فروردین 1399 تا اواخر مهر سال 1399 در بیمارستان بهارلوی تهران انجام گرفت. بیماران براساس شدت بیماری به سه گروه متوسط، شدید و خیلی شدید تقسیم شدند. ازآزمون Analysis of variance برای مقایسه دادههای کمی و از آزمون Chi-square test برای بررسی متغیرهای کیفی در گروههای بیماری استفاده شد.
یافتهها: از بین 444 شرکتکننده، 73% به نوع متوسط و 15% به نوع شدید و12% به نوع بسیار شدید بیماری مبتلا شده بودند. میانگین سن 42/8±90/72 بود. زمان شروع علایم تا مراجعه به بیمارستان بهطور متوسط هفت روز بود. در سالمندان با فرم بسیار شدید بیماری، دیسپنه تنفسی(002/0P=) و افت سطح هوشیاری (0001/0P<) بالاتر بود. زمان بستری در بیمارستان بهطور متوسط هفت روز بود. در فرم بسیار شدید تا 11روز ادامه داشت. مرگ و بستری در ICU در بیماران فرم بسیار شدید بیماری بیشتر بود. با افزایش تاخیر در روزهای مراجعه به بیمارستان شدت بیماری و مرگومیر افزایش پیدا کرده است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل ازمطالعه نشان داد که طولانی شدن زمان شروع علایم تا مراجعه به بیمارستان پیشآگهی را در سالمندان بدتر کرده و همچنین باعث تشدید بیماری و افزایش مرگومیر در سالمندان میشود.
پریسا عبدی، زکیه واحدیان، عاطفه دهقانی، مونا صفیزاده، الیاس خلیلیپور،
دوره 81، شماره 5 - ( مرداد 1402 )
چکیده
کاتاراکت کودکان یکی از علل اصلی نابینایی در دوران کودکی است. براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال 2001، کاتاراکت مادرزادی مسئول حدود 20%-5 موارد نابینایی اطفال در جهان براساس مناطق جغرافیایی مختلف میباشد. کاتاراکت در کودکان میتواند بهصورت یکطرفه یا دوطرفه، مادرزادی یا اکتسابی، با الگوهای ارثی خاص یا بهصورت اسپورادیک ظاهر شود. علاوهبراین، این وضعیت میتواند پایدار یا پیشرونده باشد. آب مروارید مادرزادی میتواند با بیماریهای سیستمیک خاصی همراه باشد، یا ممکن است در چشم یک کودک سالم رخ دهد. کاتاراکت درماننشده در کودکان منجر به بار اجتماعی، اقتصادی و عاطفی فوقالعادهای برای کودک، خانواده و جامعه میشود. نابینایی مربوط به کاتاراکت کودکان را میتوان با شناسایی زودهنگام و مدیریت مناسب درمان کرد. مدیریت آب مروارید کودکان یک چالش است. افزایش مشکلات حین عمل نسبت به بزرگسالان، تمایل به افزایش التهاب پس از عمل، همراهی با عوارضی مانند گلوکوم آفاکی و عروق جنینی پایا، تغییر وضعیت انکساری چشم، و تمایل به ایجاد آمبلیوپی، همگی باعث پیچیدگی دستیابی به بینایی خوب میشوند. جراحی کاتاراکت اطفال طی سالها تکامل یافته است و با بهبود دانش درمورد شیفت میوپی و رشد محوری، نتایج این بیماران قابلپیشبینیتر شده است. نتایج مطلوب نهتنها به جراحی موثر، بلکه به مراقبتهای دقیق پس از عمل و توانبخشی بینایی نیز بستگی دارد. ازاینرو، این تلاش ترکیبی والدین، جراحان، متخصصان بیهوشی، متخصصان اطفال و اپتومتریستها است که میتواند تفاوت را ایجاد کند.