جستجو در مقالات منتشر شده


32 نتیجه برای طاهری

علی اصغر طاهری محمودی،
دوره 16، شماره 10 - ( 1-1338 )
چکیده


مهشید افشار، اقبال طاهری، دارا الستی،
دوره 55، شماره 6 - ( 5-1376 )
چکیده

سموم ارگانوکلره از مهمترین سموم آلی بوده و دسته بزرگی از حشره کشهای دفع آفات را تشکیل می دهند. این دسته از سموم از دیرباز بطور وسیعی برعلیه بیماری مالاریا و نیز آفات و حشرات مختلف مورد استفاده قرار می گرفته و هم اکنون نیز بدلیل تاثیر بالا هنوز مصرف آن در موارد مختلف متداول می باشد. این گروه از سموم از طرق مختلفی در طبیعت گسترده شده و به راحتی می توانند از راههای گوناگون وارد چرخه زندگی انسان شوند. نظر به خواص تجمعی این دسته از سموم در بافتها و مایعات بیولوژیکی حاوی چربی، بقایای بعضی از آنها را می توان بعد از سالها ردیابی نمود. وجود بقایای این سموم در شیر مادر می تواند شاخص کیفی و کمی بارزی از حضور این حشره کشها در بدن انسان باشد. با توجه به اثرات سو متعدد و دراز مدت این دسته از سموم در بدن انسان اقدام به تعیین مقدار تعدادی از مهمترین آنها در شیر مادران تهران نمودیم. در این تحقیق بقایای 5 ترکیب مهم ارگانوکلره در 40 نمونه از شیر مادران توسط دستگاه کروماتوگرافی مجهز به سیستم برنامه ریزی، شناسایی و تعیین مقدار گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که میانگین بقایای 5 سم انتخاب شده یعنی لیندن، آروکلر، pp DDT ،op DDT و pp DDE در شیر مادران به ترتیب 23/02-110/66-2/4-4/3 و 14/96 ppb می باشد، در حالیکه میانگین مقدار استاندارد این سموم در شیر مادران به همان ترکیب ذکر شده برابر 0/5-10/0-1/0-1/0 و 1/0 ppb می باشد. نتایج آماری تحقیق در متن مقاله آورده شده اند.


پیمانه علیزاده طاهری، ضیاءالدین نوروزی،
دوره 57، شماره 4 - ( 4-1378 )
چکیده

در بررسی که بر روی بیماران بستری بین سالهای 1372 تا آخر نیمه اول سال 1374 در بیمارستان بهرامی بعمل آمد، از مجموع 9924 بیمار، 135 بیمار (1/36%) با تشخیص لیز حاد و احتمال کمبود آنزیم G6PD بستری شدند. از این تعداد 62 بیمار با اثبات آزمایشگاهی از نظر کمبود فعالیت آنزیم G6PD مورد قبول و بقیه از مطالعه حذف شدند. بیشترین شیوع سنی لیز در گروه سنی 5-0 سال بود. حدود 82% بیماران پسر بودند. شایعترین عامل اکسیدان باقلا بوده است که به صور باقلای پخته، باقلای خام، استنشاق بوی باقلا و مصرف شیر مادری که باقلا مصرف کرده است، مورد استفاده قرار گرفته است. شایعترین فصل لیز حاد، بهار بوده که فصل مصرف زیاد باقلا میباشد. شایعترین شکایت بیماری زردی و تیره شدن رنگ ادرار و شایعترین یافته آنمی بوده است. در اکثر بیماران فقط یکبار نیاز به تزریق خون بوده است. در بیش از نیمی از بیماران، Hb زمان مراجعه زیر 7 گرم درصد گزارش شده است. با توجه به اینکه شایعترین علت لیز بیماران کمبود آنزیم G6PD و شایعترین عامل اکسیدان، باقلا بوده است پس کمبود آنزیمی این بیماران، از نوع مدیترانه ای بوده و آگاهی والدین از نظر عدم مصرف باقلا، بخصوص در مناطق شایع کمبود این آنزیم در ایران می تواند از لیز حاد و عوارض آن بطور چشمگیری پیشگیری نماید.


فاطمه حاجی محمدی، فرنگیس فرد، آرمان طاهری، براتعلی حوزان،
دوره 60، شماره 5 - ( 5-1381 )
چکیده

مقدمه: یکی از اشکالات مهم در جراحی آندوسکوپی سینوس وجود خونریزی می باشد که نه تنها مانع دید در محل عمل می شود بلکه سبب بروز اشکال در انجام عمل جراحی و بدنبال آن باعث افزایش احتمال بروز عوارض فوق نیز می گردد. بمنظور بررسی اثر تجویز کلونیدین بصورت پیش داروی بیهوشی بر مقدار خونریزی حین عمل جراحی آندوسکوپی سینوس تحقیق زیر انجام شده است.

مواد و روش ها: طی یک کارآزمایی بالینی دوسویه کور 216 بیمار کاندید عمل جراحی پولیپکتومی و اتموئیدکتومی به روش آندوسکوپی سینوس بطور اتفاقی در دو گروه قرار گرفتند. در گروه اول دو ساعت قبل از شروع عمل جراحی 0.2 میلی گرم کلونیدین و در گروه دوم یک عدد قرص 100 میلیگرم B1 بعنوان پلاسبو تجویز گردید و سپس میزان خونریزی حین عمل در دو گروه اندازه گیری شد.

یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که متوسط میزان خونریزی در گروه کلونیدین 76±113 سی سی و در گروه شاهد 113±211 سی سی بود. اختلاف موجود براساس آزمون T حاکی از وجود اختلاف معنی دار آماری می باشد (P<0.0005).

نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به نتیجه حاصله می توان کلونیدین را در کاهش میزان خونریزی حین عمل جراحی آندوسکوپی سینوس بطور بارز موثر دانست و تجویز آنرا توصیه کرد.


آرمان طاهری، فاطمه حاجی محمدی، محمدرضا خاجوی،
دوره 60، شماره 6 - ( 6-1381 )
چکیده

مقدمه: اشعه لیزر به دلیل برش ظریف همراه با هموستاز بهتر، شرایط استریل بیشتر و کاهش عوارض بعد از عمل، جراحی های راه هوایی را آسان نموده ولی کنترل بیهوشی و حفظ راه هوایی به دلیل خطر آتش سوزی مشکل می باشد. در این مطالعه دو روش بیهوشی عمومی تکنیک آپنه و ونتیلاسیون کنترل مداوم با لوله پوشش دار مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت.

مواد و روشها: دو گروه 25 نفری از بیماران کاندید لیزر تراپی در سنین 60-10 سال و ASA کلاس I-II با وزن کمتر از 100 کیلوگرم را با دو روش فوق تحت بیهوشی عمومی قرار دادیم. مشکلات بیماران تنگی ساب گلوت، ندول های طنابی صوتی و انسداد اوروفارنکس بود. داروهای القا بیهوشی و نگهداری آن در هر دو گروه یکسان بود. مانیتورنیگ ها شامل NIBP، ECG، پالس اکسی متر و کاپنوگراف بود. یافته ها: تغییرات همودینامیک هر دو گروه یکسان بود و در هیچ مورد هیپوکسمی یا دیس ریتمی نداشتیم. در گروه تکنیک آپنه اکثر اعمال جراحی در 3-2 نوبت آپنه انجام می شد و طول مدت آپنه حدود 4-2 دقیقه بود. در گروه تکنیک آپنه Peteco2 قبل از آپنه 28-24 mmHg بود که هیپرکاپنی خطرناک و طولانی مدت ایجاد نشد. زمان لیزرتراپی گروه آپنه 10-9 دقیقه کوتاه تر از گروه لوله پوشش دار بود.

 نتایج: اکثر جراحان روش تکنیک آپنه را بسیار عالی دانسته و آن را بر روش لوله پوشش دار به دلیل کاهش دقت لیزر تراپی ترجیح می دادند. در کل می توان روش تکنیک آپنه را در لیزر تراپی راه هوایی فوقانی ارجح دانست.


سعید اشراقی، عبدالفتاح صراف نژاد، حمیده طاهری رودسری،
دوره 62، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: نوکاردیوز ریوی عفونت غیر شایعی است که بنظر می رسد بروز آن بعلت افزایش فاکتورهای کلینیکی و عوامل تضعیف کننده سیستم ایمنی رو به گسترش است. هدف اصلی این مطالعه عبارت بود از تشخیص نوکاردیوز ریوی در بیماران بستری شده در بیمارستان دکتر شریعتی تهران به روش کشت آزمایشگاهی و ایمونوفلورسانس غیر مستقیم (Indirect immunofluorescence assay: IIFA) و مقایسه کارآیی این دو روش. ارتباط موجود بین متغیرها و میزان همخوانی آنها با مطالعات انجام شده با استفاده اطلاعات آماری و اپیدمیولوژیکی بدست آمده در خصوص جمعیت مورد مطالعه، از اهداف دیگر این مطالعه بود.             

مواد و روش ها: در این مطالعه 101 بیمار ریوی پیشرفته، 72 نفر از کادر درمانی بیمارستان و 106 نفر نیز از افراد سالم مجموعا 279 نفر و بمدت 20 ماه مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه برداری شامل نمونه های خلط، مایع شستشوی برونش (BAL) و 5 میلی لیتر خون وریدی بود. از هر نمونه سه لام میکروسکپی تهیه و همزمان در محیط های سابورو، ژلوز خوندار و پارافین کشت داده شد. نمونه های سرم خون نیز جهت جستجوی آنتی بادی به روش ایمونوفلورسانس غیر مستقیم مورد بررسی قرار گرفت، ضمن اینکه برای هر بیمار پرسشنامه مناسب پرگردید. یافته ها: از بین 101 بیمار بستری شده تعداد 41 نفر دارای تیتر آنتی بادی از ¼ تا 1/512 بودند و یک مورد هم از نظر وجود نوکاردیا در محیط کشت و هم تست ایمونوفلورسانس غیر مستقیم مثبت گردید. بررسی های تکمیلی نشان داد که گونه بدست آمده نوکاردیا استروئیدس کمپلکس می باشد. تست ایمونوفلورسانس غیر مستقیم این بیمار تا وقت 1/512 واکنش نشان داد و لذا از سرم این بیمار بعنوان آنتی ژن در تست IFA استفاده گردید. بیمار مردی 28 ساله ای بود که بعلت بیماری واسکولیت وگنر مزمن با سابقه 1.5 سال و مصرف مداوم داروهای ایمنوساپرسیو در بیمارستان بستری شده بود. بیماران آنتی بادی مثبت از نظر جنس شامل 26 نفر مرد (63.4%) و 15 نفر زن (14.8%) و از جهت شغل، 15 نفر خانه دار (36.5%) و 9 نفر کارگر بودند که در محدوده سنی 7 تا 80 سال قرار داشتند.

نتیجه گیری و توصیه ها: یافته های این بررسی نشان می دهد که عفونت ریوی ثانویه که در افراد در معرض خطر و بدنبال ضعف عوامل دفاعی خون، ضعف و آسیب دیدگی سیستم ایمنی و دفاع ناقص ریه ها، بیماری های زمینه ای، پیوند عضو، مصرف مداوم داروهای ایمونوساپرسیو (کورتیکوستروئیدها) و غیره بوجود می آید، اندکس بسیار مهمی در تشخیص اولیه نوکاردیوز ریوی می باشد. حتی اگر پاسخ کشت منفی باشد، علائم فوق کمک کننده هستند، بنابراین استفاده از روش های تشخیصی مکمل مانند آزمون ایمونوفلورسانس، اثر غیرقابل انکاری در تشخیص زودرس بیماری دارد. باتوجه به نتایج بدست آمده در این مطالعه بنظر می رسد بیماران با عیار آنتی بادی 1/64 حداقل بعنوان افراد مشکوک به نوکاردیوز تلقی می گردند، ضمن اینکه عیارهای پایینتر و بالاتر نیز احتمال مثبت بودن بیماری را منتفی نمی کند.


ناصر سلسبیلی، امیرمحسن ضیائی، مینو طاهری، فیروزه اکبری، شهره جلائی،
دوره 62، شماره 6 - ( 6-1383 )
چکیده

مقدمه: تحقیق زیر، جهت بررسی و مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی انزال روی کمیت و کیفیت اسپرم و مایع منی در مردانی که دچار ضایعه نخاعی شده اند با مردان سالم بارور انجام شده است.

مواد و روش ها: 89 مرد ضایعه نخاعی و 49 مرد سالم بارور با چهار روش؛ خودانزالی، مقاربت، تخلیه اسپرم از مجاری اپی دیدیم و انزال با تحریک الکتریکی مورد نمونه گیری قرار گرفتند. نمونه انزال مطابق با پروتکل سازمان بهداشت جهانی WHO مورد بررسی بصورت یک مطالعه گذشته نگر بر روی پارامترهای اسپرم و مایع منی قرار گرفت. پس از تخمک گیری از همسرانشان و تلقیح اسپرم به تخمک با روش ریز تزریقی، میزان باروری تخمک متافاز دوم و تقسیم سلولی و تشکیل جنین مورد محاسبه قرار گرفت.

یافته ها: نتایج حاکی از کاهش کمیت و کیفیت اسپرم و مایع منی در بیماران ضایعه نخاعی نسبت به گروه سالم بارور بطور معنی دار بود (P<0.001). تغییرات در مایع منی با افزایش pH و غلظت بود و بطور معنی دار (P<0.001) لکوسیتوز در مایع منی افزایش یافته بود. بررسی تحریک الکتریکی انزال بطور مشخص با معادلات رگرسیون نشان داد که کاهش در حرکت اسپرم به میزان 10%، زنده بودن اسپرم به میزان 15% و حرکت اسپرم پس از شستشو و تعداد شکل طبیعی آن به میزان 10% نسبت به گروه سالم (P<0.001) کم شده است. باروری تخمک در گروه ضایعه نخاعی به 60% رسیده بود، حال آنکه در افراد سالم به میزان 71.7% بود که اختلاف معنی دار نشان می داد ولی در مقایسه تشکیل جنین و تقسیم سلولی پس از باروری تخمک اختلاف معنی دار نبود (P<0.133).                                                                                                                                                                                 نتیجه گیری و توصیه ها: اختلال در عملکرد اسپرم با نوع تحریک الکتریکی انزال در کاهش حرکت، زنده بودن، شکل طبیعی اسپرم و تعداد اسپرم پس از شستشو بطور معنی دار همبستگی و ارتباط دارد. این روش نمونه گیری بر روی باروری تخمک در افراد ضایعه نخاعی تاثیر گذارده و علیرغم تلقیح داخل سلولی اسپرم، کاهش در باروری تخمک را نشان می دهد و کاربری این روش را در نمونه گیری زیر سوال برد، لذا پیشنهاد می گردد نمونه گیری در این گروه از بیماران از روش هایی که نزدیک به انزال طبیعی است صورت گیرد.


رامش عمرانی‌پور، امیر یوسف طاهری، حسین محمودزاده، علی عرب‌خردمند،
دوره 63، شماره 1 - ( 2-1384 )
چکیده

مقدمه: این مطالعه به منظور بررسی صحت بیوپسی از پنج غده لنفاوی آگزیلاSampling(5NS) 5 Node برای مرحله‌بندی مرحله یک و دو سرطان پستان ا نجام شد.   

مواد و روش: 26 خانم مبتلا به مرحله بالینی 1و2 سرطان پستان تهاجمی که در فاصله تیرماه 1381 الی اسفند ماه 1382 در بخش کانسر 3 انستیتو کانسر بستری شدند و کاندیدای ماستکتومی مدیفیه رادیکال بودند وارد مطالعه گردیدند و پس از نمونه‌برداری از پنج غده در پایین ترین سطح آگزیلا؛ در همان مرحله تحت دیسکسیون کلاسیک آگزیلاری قرار گرفتند.
یافته‌ها: در 2 بیمار از 14 بیماری که 5ns منفی بود در دیسکسیون آگزیلا غده لنفاوی متاستاتیک یافت شد. در 2 بیمار از 12 بیماری که 5ns مثبت بود کلیه غدد لنفاوی مثبت با 5ns برداشته شده بود و در دیسکسیون یافت نشد لذا حساسیت بیوپسی از پنج غده لنفاوی 86 % : اختصاصی بودن 100% و صحت آن 92% برآورد شد، ارزش اخباری مثبت 100% و ارزش اخباری منفی86% بود.
نتیجه‌گیری: نمونه برداری از پنج غده لنفاوی در پایین‌ترین سطح آگزیلا آلترناتیو قابل قبولی برای اطلاع از وضعیت غدد لنفاوی آگزیلا در کانسر پستان می‌باشد.


سیدجمال الدین سیدجمال الدین شاه طاهری، مهشید افشار، مهران ماجدی فر، جبرائیل نسل سراجی،
دوره 63، شماره 1 - ( 2-1384 )
چکیده

مقدمه: ترکیبات آروماتیک همچون بنزن، تولوئن و گزیلن امروزه کاربرد وسیعی دارند در این میان گزیلن از جمله در بخشهای بالینی و پاتولوژی بیمارستانها در فرآیند رنگ‌آمیزی و ثبوت بافتها به مقدار زیادی استفاده می شود. متابولیت اصلی گزیلن در ادرار متیل هیپوریک اسید (MHA) می باشد که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: از روش پارا دی متیل آمینو بنزالدئید مستقیم (Direct DAB method) که یک روش رنگ‌سنجی می‌باشد برای شناسائی و ارزشیابی این متابولیت استفاده شد. در این مطالعه عوامل مختلف از جمله سن، جنس، عادت دخانیات، طول مدت مواجهه روی میزان غلظت متیل هیپوریک اسید و نقش مواجهه با گزیلن در میزان غلظت سرمی بیلی روبین توتال و مستقیم بر روی 30 نفر از پرسنل شاغل در بخش پاتولوژی چهار بیمارستان (شهید رجائی، قدس، کوثر و بوعلی سینا) تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی قزوین مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که مواجهه با گزیلن موجب افزایش متیل هیپوریک اسید در ادرار افراد در معرض خطر میگردد. این نتایج همچنین نشان دهنده عدم وجود متابولیت گزیلن در ادرار افراد شاهد و پایین تر بودن غلظت متیل هیپوریک اسید در ادرار افراد تحت معرض نسبت به حد مجاز تعیین شده از سوی سازمانهای بهداشتی بین المللی (ACGIH) می باشد که خود نشان دهنده عدم مواجهه حاد در بخش پاتولوژی می باشد ولی باید توجه داشت که اساسا" نمی توان عوارض ناشی از مواجهه مزمن را حتی در مقادیر کم نادیده گرفت.
نتیجه گیری و توصیه ها:این بررسی نشان داد که عوامل جنس، سن و مصرف دخانیات در میزان متیل هیپوریک اسید ادراری موثر نمی باشد، حال آنکه نقش مدت مواجهه و سمت افراد در بخش پاتولوژی از عواملی هستند که بر میزان متیل هیپوریک اسید تاثیر می گذارد. این تحقیق همچنان عدم تفاوت غلظت سرمی بیلی روبین نرمال و مستقیم را بین گروه شاهد و مورد نشان داد.



مروت طاهری کلانی، فرخ اکبری نخجوانی، بهرام کاظمی، فرهاد بنکدار هاشمی، محمد حقی آشتیانی، کرامت نوری، شادی شاهسون، یوسف عرفانی، امیر پیمانی، مینا عابدینی،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: مننژیت باکتریایی یک عفونت جدی و برخی مواقع یک عفونت کشنده ای است که سیستم عصبی مرکزی را تحت تاثیر قرار می دهد. عامل حدود 95% از مننژیت های کودکان هموفیلوس آنفلوآنزای تیپ b (Hib) ، استرپتوکوک پنوموتیه، E.coli و استرپتوکوکوس آگالاکتیه می باشند. روش های آزمایشگاهی مرسوم مانند کشت که برای شناسایی عوامل بیماریزای مننژیت به کار می روند، به حدود 36 ساعت یا بیشتر وقت نیاز دارند. به علاوه مشاهده شده است که به دنبال کاربرد درمان ضد میکروبی قبل از جمع آوری نمونه، توانایی کشت در تایید وجود میکروارگانیسم ایجاد کننده مننژیت در حدود 30% می باشد. به همین دلیل روش های غیر کشت نظیر PCR مورد استفاده قرار گرفته اند.
مواد و روشها: در این مطالعه از سال 1381 تا سال 1382 به مدت یکسال، 300 نمونه مایع مغزی - نخاعی از مرکز طبی کودکان تهران جمع آوری گردید و آزمایشات کشت و PCR با استفاده از پریمرهای اختصاصی Hib بر روی همه آنها انجام گرفت.
یافته ها: از تعداد کل 300 نمونه در 32 مورد نتیجه کشت مثبت بود، که از میان هموفیلوس آنفلوآنزای تیپ b در 5 مورد جدا گردید. با استفاده از PCR علاوه بر 5 نمونه ای که کشت آنها مثبت بود، در 2 مورد دیگر هم Hib تشخیص داده شد.
نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج این مطالعه نشان داد که هموفیلوس آنفلوآنزای تیپ b عامل 6/15% از موارد مننژیت های باکتریایی کودکان به شمار می رود. همچنین مقایسه دو روش کشت و PCR نیز نشان داد که روش اخیر در مقایسه با کشت دارای حساسیت و ویژگی 100% و 99% می باشد. با توجه به اینکه در مننژیت ضرورت تشخیص و درمان سریع وجود دارد، در صورت وجود امکانات PCR ، استفاده از این روش توصیه می شود. 


علیرضا شعبانزاده، سیدمرتضی کریمیان، محمدرضا طاهری کته سری، علی احدی،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

 زمینه و هدف: در بیماران صرعی اختلالات عصبی رفتاری یکی از مهمترین علائم می‌باشد. بنابراین ارزیابی این اختلالات توسط مدل حیوانی ضروری بنظر میرسد. نقش عنصر روی در این اختلالات و همچنین ارتباط غلظت آن در سرم و هیپوکامپ می‌تواند در روشن شدن روشهای پیش‌گیری و درمانی کمک کننده باشد هدف اصلی این طرح ارزیابی اثر عنصر روی به تنهایی و ارتباط آن با میزان فعالیت سیستم گابا ارژیک می‌باشد.
روش بررسی: برای این منظور 48 موش صحرایی نر سفید در 6 گروه 8 تایی به مدت 2 ماه تحت رژیم روی و آب معمولی قرار گرفتند. به سه گروه اول آب معمولی و به سه گروه بعدی روی با غلظت mg/lit248 در آب خوراکی داده شد.اختلالات رفتاری با استفاده از معیار بدرسون سنجیده شد. مقدار روی سرم با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازه گیری گردید. القاء صرع و تشنج با استفاده از تزریق داخل صفاقی کلرید لیتیوم( mg/kg127) و بیست ساعت بعد از آن پیلوکارپین( mg/kg50) صورت گرفت. بعد از تزریق دوم سپس بلافاصله به گروه 1 و 4 نرمال‌سالین( CC1/0)،به گروه 2 و 5 بیکوکولین( mg/kg1) و به گروه 3 و 6 پنتوباربیتال ( mg/kg10) بصورت داخل صفاقی تزریق گردید.
یافته‌ها: نتایج بدست آمده نشان دهنده تشدید اختلالات رفتاری به موازات مصرف روی است. بیکوکولین موجب تشدید اثرات مذکور و پنتوباربیتال موجب تقلیل اثرات فوق گردید. مقدار روی سرم در گروههای مختلف تفاوت معنی‌داری نشان نداد
نتیجه‌گیری‌: یافته‌های فوق نشان می‌دهد که روی موجب تشدید اختلالات عصبی رفتاری گردیده که احتمالاً سیستم گاباارژیک در آن نقش دارد.


کورش قره‌گزلی، فاطمه عباسی سیر،  علی اصغر کلاهی، جعفر بوالهری،   غلامرضا زمانی،   زرین تاج کیهانی دوست،   پروین ورطاهریان،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده

علیرغم پیشرفت‌های زیادی که در زمینه دانش پزشکی صرع صورت گرفته، اما ننگ همراه کلمه "صرع" هم‌چنان در بسیاری از جوامع فرد مبتلا را بیش از خود بیماری یا عوارض دارویی آن متاثر می سازد. در کشورهای در حال توسعه دیدگاه های منفی نسبت به صرع به دلیل عدم درک درست هنوز در بین مردم رواج دارد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در زمینه بررسی شناخت و نگرش مردم تهران در زمینه صرع بوسیله انجمن صرع ایران و با هدف تعیین سطح آگاهی و نگرش عموم در تابستان 1383 و بهار 1384در تهران و با نمونه های در دسترس انجام گرفت. 1079 پرسشنامه خود ایفا از مناطق پرتردد شهر تهران جمع آوری گردید.
یافته‌ها: پاسخگویان به این پرسشنامه‌ها 6/58% زنان و 6/38% مردان بودند که میانگین سنی زنان 5/10±8/28 و میانگین سنی مردان 5/12±5/32 با حداقل سن 15 سال و حداکثر 81 سال بود. 7/88% پاسخگویان با صرع آشنایی داشته و 2/42% این افراد در بستگان خود فرد مبتلا را می شناختند. 4/52% افراد علت صرع را ضایعه ای مغزی می دانستند و 2/45 % افراد عوامل دیگر از قبیل مشکل ژنتیک ، فشارهای روحی - روانی، تب یا حتی 1/1% افراد ارواح خبیثه را عنوان کرده بودند. 9/56% افراد بارداری را برای خانم مبتلا به صرع مناسب می دانستند و 94% افراد اعتقاد داشتند که کودک مبتلا به صرع می تواند مدرسه رفته و ادامه تحصیل دهد
نتیجه‌گیری: درصد نسبتا بالایی از جامعه اطلاعات مناسب در مورد بیماری صرع نداشته و لازم است خصوصا از طریق رسانه های جمعی شناخت مردم نسبت به این بیماری افزایش یافته و منجر به زدودن افکار خرافی در سطح جامعه شود.


بدرالسادات راجی،  فاطمه طاهری، شیوا اوصیا،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

این مطالعه به منظور بررسی تاثیر اضافه کردن فنتانیل به لیدوکائین در بی‌حسی نخاعی برای عمل سزارین انجام گرفته است.

روش بررسی: 60 زن باردار 37 تا 42 هفته، با وضعیت فیزیکی کلاس 1 و 2، مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی جهت انجام سزارین انتخابی تحت بیحسی نخاعی، به یک کارآزمایی بالینی دو سو کور تصادفی وارد شدند. بیماران به صورت تصادفی در یکی از دو گروه بی‌حسی نخاعی با لیدوکائین- نرمال سالین LS (85 میلی‌گرم لیدوکائین 5% همراه با 3/0 میلی‌لیتر نرمال سالین) یا لیدوکائین- فنتانیل LF (85 میلی‌گرم لیدوکائین 5% همراه با 15 میکروگرم فنتانیل) قرار گرفتند. فاصله شروع بی‌حسی تا رسیدن سطح حس به T4، برگشت سطح حسی به T12، زمان نیاز به اولین دوز مخدر، دوز کلی افدرین، تهوع و استفراغ حین و پس از عمل، خارش، دپرسیون تنفسی، سردرد و آپگار دقایق یک و پنج بررسی شدند.

یافته‌ها: بین زمان شروع بلوک تا رسیدن سطح حسی به T4، میزان افدرین مصرفی، بروز تهوع و استفراغ پس از عمل، خارش و سردرد پس از عمل دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت. زمان برگشت سطح حسی به T12 در گروه LF به میزان معنی‌داری از گروه LS طولانی‌تر بود (7/14±6/152 در برابر 2/11±2/66 دقیقه، 0009/0=p). زمان نیاز به اولین دوز مخدر نیز در گروه LF بیشتر بود (8/20±2/164 در برابر 3/11±1/68 دقیقه، 0009/0=p). بروز تهوع و استفراغ حین عمل نیز به میزان معنی‌داری در گروه LF بیشتر بود (20% در برابر صفر درصد، 023/0=p). هیچ موردی از دپرسیون تنفسی در دو گروه گزارش نشد. نمره آپگار دقیقه صفر و پنج نوزادان متولد شده در دو گروه مشابه و بین هفت تا ده بود.

نتیجه‌گیری: اضافه کردن فنتانیل به لیدوکائین در بی‌حسی نخاعی در بیمارانی که تحت سزارین قرار می‌گیرند می‌تواند طول مدت بلوک و زمان نیاز به اولین دوز مخدر را افزایش دهد این ترکیب و تاثیری بر آپگار نوزادان ندارد ولی باعث افزایش بروز تهوع و استفراغ حین عمل می‌گردد.


ندا خانلرخانی، محمدعلی اطلسی، ایرج راگردی کاشانی، همایون نادریان، علی‌اکبر طاهریان، حسین نیکزاد،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول‌های بنیادی برگرفته از بافت چربی قابلیت تزاید زیادی داشته و به رده‌های مختلف سلولی همچون آدیپوسیت، استئوبلاست، کندروسیت و میوسیت تمایز داده شده‌اند. با توجه به نقش پروژسترون در میلین‌سازی سیستم اعصاب محیطی، ما در این مطالعه بر آن شدیم تا تاثیر آن را بر روی بیان ژن‌های P0, S100, Krox20 در سلول‌های بنیادی برگرفته از بافت چربی در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار دهیم.
روش بررسی:
در این مطالعه تجربی سلول‌های بنیادی مزانشیمی گرفته شده از بافت چربی ناحیه اینگوینال موش صحرایی بالغ، جهت تایید با فلوسیتومتری مورد بررسی قرار گرفتند. سپس سلول‌های بنیادی مزانشیمی ابتدا تحت تاثیر بتا مرکاپتواتانول و سپس رتینوییک اسید قرار گرفتند و در ادامه سلول‌های حاصله در چهار گروه مختلف شامل دو گروه کنترل مثبت و منفی حاوی فاکتورهای رشد بدون پروژسترون و دو گروه آزمایش حاوی فاکتورهای رشد و پروژسترون تقسیم شدند. بیان مارکرهای سلول شوان شامل S100, P0, Krox20 در با استفاده از واکنش زنجیره پلیمراز معکوس نیمه کمی semi-quantitative PCR بررسی گردیدند.
یافته‌ها:
سلول‌های بنیادی مزانشیمی برگرفته از بافت چربی آنتی‌ژن‌های سطحی CD90 ،CD73 و CD31 را بیان نمودند. در گروه‌های چهارگانه، ژن‌های S100, P0, Krox20 در گروه‌های حاوی پروژسترون بیان شدند. نسبت بیان ژن‌های S100 و Krox-20 در گروه‌های حاوی پروژسترون نسبت به گروه کنترل مثبت بدون پروژسترون کمتر بود (0001/0P<).
نتیجه‌گیری:
پروژسترون به عنوان یک عامل القایی می‌تواند سبب بیان ژن‌های S100, P0, Krox20 در سلول‌های بنیادی چربی شود.


علی اکبر رهبری منش، مریم موبدی، پیمانه علیزاده طاهری،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هد ف: سپتی سمی از علل مهم مرگ در اطفال است . در این مطالعه فراوانی عوامل خطر سپت ی سمی در کودکان بررسی گردید. روش بررس ی: این مطالعه توصیفی با بررسی پرونده پزشکی تمام بیماران یک ماه ه تا 15 ساله مبتلا به سپسیس دارای 1389 انجام گرفت . اطلاعات مربوط به سن، جنس، - کشت خون مثبت، بستری در بیمارستان بهرامی در سا ل های 90 بیماری زمینه ای، وسایل پزشکی به کاربرده شده، میکروارگانیسم عامل سپسیس استخراج و در فرم جمع آوری اطلاعات ثبت گردید و سپس آنالیز آماری انجام شد. %18/ 54 % دارای بیماری زمین ه ای ( 1 / 51 % زیر یک سال ، 3 / 54 % پسر ، 1 / یافت هها: از کل 94 بیمار مورد بررسی 3 11 % بیماری کلیوی) و 34 % دارای اختلال رشد بودند ، میکروارگانیسم های جدا شده از کشت خون شامل : / بدخیمی، 7 ،% 10 % استاف اورئوس) بود. کاتتر وریدی محیطی در 100 / 63 % استاف کواگولاز منفی 6 / %82 باکتری گرم مثبت ( 8 9% از بیماران / 7%، لوله بینی - معده ای در 4 / 5%، لوله گذاری داخل تراشه در 4 / 4%، شالدون در 4 / کاتتر ادراری در 3 6% بود. / وجود داشت. مورتالیتی 3 نتیج هگیری: در بیمارستان بهرامی شیرخوران و بیماران مبتلا به بدخیمی و بیما ری کلیوی در خطر بالاتری برای ابتلا به سپسیس قرار دارند و احتمال ایجاد سپسیس با باکتری های گرم مثبت بی شتر است.
سید مرتضی باقری، محمودرضا طاهری،
دوره 70، شماره 5 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال عملکرد جنسی در مردان، ممکن است ناشی از ناکافی بودن نعوظ با منشای عروقی باشد. یکی از روش‌های تشخیص آن، تزریق داخل سینوزوییدی پاپاورین و سپس بررسی شریان کاورنوزال پنیس با استفاده از سونوگرافی داپلر است. در این مطالعه رابطه میان Peak Systolic Velocity (PSV) شریان کاورنوزال قبل از تزریق پاپاورین و ناتوانی جنسی با علت عروقی بررسی گردیده است.
روش بررسی: این مطالعه در سال‌های 1389 و 1390 در بیمارستان هاشمی‌نژاد تهران در قالب یک مطالعه کارآزمایی بالینی خود شاهد شونده (Self-controlled) انجام شده است. جمعیت مورد مطالعه بیماران مبتلا به اختلال نعوظ می‌باشد. با استفاده از دستگاه سونوگرافی PSV شریان کاورنوزال پنیس ثبت شده و در مرحله بعد بیماران 40 تا 80 میلی‌گرم پاپاورین دریافت کرده و مجدداً PSV شریان کاورنوزال ثبت ‌گردید. نتایج به‌دست‌آمده در قبل و بعد از تزریق با یک‌دیگر مقایسه شد.
یافته‌ها: 90 بیمار مذکر با میانگین سنی 7/13±7/47 سال وارد مطالعه شدند. پاسخ به تزریق پاپاورین در 5/45%     (41 بیمار) مثبت بود. میانگین PSV قبل از تزریق برابر با cm/s65/5±68/14 و بعد از تزریق cm/s8/18±74/53 بود (001/0P<). در گروه بیماران با اختلال نعوظ شریانی، PSV قبل از تزریق با حد تمایز PSV معادل cm/s10 مقایسه و بررسی گردید. بر این اساس مقدار حساسیت این حد تمایز 50% و ویژگی آن 100% می‌باشد.
نتیجه‌گیری: میزان PSV قبل از تزریق معادل cm/s10 به‌عنوان حد تمایز جهت افتراق علل شریانی اختلال نعوظ از حساسیت لازم برخوردار نیست ولی ویژگی بالایی دارد.


پیمانه علیزاده طاهری، مینا سپهران، مامک شریعت،
دوره 70، شماره 12 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: زردی نوزادی به خصوص زردی ناشی از کمبود تغذیه با شیر مادر شایع‌ترین علت بستری مجدد در طول اولین ماه زندگی می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه شناسایی عوامل خطر مادری موثر بر زردی ناشی از کمبود تغذیه با شیر مادر جهت پیشگیری بهتر این نوع زردی است.
روش بررسی: در این مطالعه که در بخش نوزادان بیمارستان اطفال بهرامی صورت گرفت. 75 نوزاد ترم و سالم مبتلا به زردی ناشی از کمبود تغذیه با شیر مادر با توجه به کاهش وزن بیش از 7% وزن تولد و یکی از علایم آزمایشگاهی کم آبی به صورت وزن مخصوص ادرار < 1012، سدیم سرمی &gemeq/lit150 و اوره &gemeq/lit40 به عنوان گروه مورد و 75 نوزاد ترم و سالم بستری شده به علت زردی با کاهش وزن کم‌تر از 7% وزن تولد و سایر علل زردی به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. جهت بررسی ریسک فاکتورهای زردی شیر مادر پرسش‌نامه برای آن‌ها تکمیل و داده‌ها با آزمون‌های آماری مورد آنالیز و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: عدم شروع تغذیه در ساعت اول زندگی، تکنیک نامناسب شیردهی و وجود مشکلات تشریحی پستانی مادر در گروه مورد به طور معنی‌دار بیش‌تر از گروه شاهد بود (05/0P<).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه لزوم توجه بیش‌تر و پی‌گیری بهتر مادران نوزادان در معرض خطر زردی ناشی از کمبود تغذیه با شیر مادر، به خصوص مادران دارای مشکلات تشریحی پستان نظیر نوک سینه فرورفته یا آموزش ناکافی شیردهی را می‌رساند. در این مطالعه شروع هرچه سریع‌تر شیردهی پس از زایمان به خصوص شیردهی ساعت اول از عوامل مهم در کاهش بروز زردی ناشی از شیر مادر بود.


نگار سجادیان، حمیده شجری، روزا مفید، رامین جهادی، پیمانه علیزاده طاهری،
دوره 70، شماره 12 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: رابطه فصل تولد با بروز بیماری‌ها شناخته شده و چنین رابطه‌ای ممکن است مربوط به نقش فصل و عوامل محیطی در مراحل اولیه نمو خارج رحمی باشد. تجربه متخصصین نوزادان این است که درجه زردی نوزادان ممکن است به دلیل تغییر در شدت تابش آفتاب که وابسته به تغییر فصل است باشد ولی اطلاعات مبتنی بر شواهد در این زمینه بسیار کم است. بنابراین نقش فصل را در میزان افزایش بیلی‌روبین در دوره نوزادی مورد بررسی قرار دادیم.
روش بررسی: این یک مطالعه آینده‌نگر و کوهورت بود که 629 نوزاد ترم و سالم که در بیمارستان شریعتی متولد شدند به ترتیب وارد مطالعه شدند. سطح بیلی‌روبین بندناف و سطح آن نزدیک به 48 ساعت بعد از تولد اندازه‌گیری شد و تفاوت فصلی میزان افزایش بیلی‌روبین مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: میزان افزایش بیلی‌روبین در فصل بهار mg/dl 4/1±95/3، در فصل تابستان mg/dl 69/1±76/3، در فصل پاییز mg/dl 60/1±51/3 و در فصل زمستان mg/dl 99/1±79/4 بود. میزان بیلی‌روبین بندناف رابطه‌ای با فصل تولد نداشت. بعد از تصحیح نقش احتمالی سایر متغیرها رابطه فصل تولد با میزان افزایش بیلی‌روبین قابل ملاحظه بود. میزان افزایش بیلی‌روبین به طور قابل توجهی در فصل زمستان بیش‌تر از سایر فصول بود (0001/0P<).
نتیجه‌گیری: فصل به عنوان یک فاکتور مستقل در ایجاد زردی نوزادی عمل می‌کند و میزان افزایش بیلی‌روبین در فصل زمستان از سایر فصول بیش‌تر است. این مطالعه اطلاعاتی را جهت آگاهی پرستاران و در شناسایی عوامل خطر زردی و پیشگیری از بستری مجدد نوزادان ارایه می‌نماید.


ابوطالب بیگی، نیما طاهری، حمیدرضا نوروزی،
دوره 71، شماره 3 - ( خردادماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان زودرس بیش‌ترین تأثیر را در شاخص میزان مرگ‌و‌میر نوزادان دارد. این مطالعه با‌هدف بررسی شیوع زایمان بسیار زودرس (32-26 هفته)، عوامل خطر و عوارض نوزادی زودرس آن (28 روز اول زندگی یا کم‌تر) انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به‌روش توصیفی- مقطعی گذشته‌نگر انجام شد. از 4393 مورد زایمان در بیمارستان آرش در سال 1388، 59 زایمان و 79 تولد، بسیار زودرس بود که از نظر عوامل خطر مادری، و عوارض نوزادی بررسی شدند.
یافته‌ها: از 59 زن باردار، 12/27% حاملگی چند‌قلو و 12/27% پارگی زودرس پرده‌های جنینی داشتند. در حدود نیمی از نوزادان وزن بسیار پایین تولد، 74 نفر (93/67%) سندرم دیسترس تنفسی و 13 مورد مرگ گزارش شد.
نتیجه‌گیری: زایمان زودرس یک پدیده چندعلتی است و شناسایی علل خطر و جلب مشارکت مادران باردار و بالابردن آگاهی آن‌ها می‌تواند در کاهش ابتلا به آن مؤثر باشد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb