جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای طلائی

عبدالحسن طلائی‌زاده، محمد نوری زاده،
دوره 65، شماره 14 - ( دوره 65، ویژه نامه شماره 2 1386 )
چکیده

فتق اینگوینال یکی از شایع‌ترین فتق‌ها بوده و 80% اعمال جراحی در مورد فتق را به خود اختصاص می‌دهد و شایع‌ترین عمل جراحی اطفال می‌باشد. روشهای مختلفی در ترمیم فتق اینگوینال از جمله ترمیم بافتی و ترمیم صناعی وجود دارد که عود در این اعمال جراحی حدود 3-1% می‌باشد. در این تحقیق شیوه جدیدی به نام روش ترمیم دوگانه (double repair) را برای ترمیم فتق اینگوینال به کار برده و عود و عوارض آن را مورد ارزیابی قرار داده‌ایم.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمائی بالینی آینده‌نگر از سال 1377 تا 1380 تعداد 174 بیمار که فتق اینگوینال اعم از مستقیم و غیرمستقیم داشتند به طریقه double repair مورد جراحی قرار گرفتند. در این روش جراحی با استفاده از نخ نایلون یا پرولن پس از برداشتن ساک فتق کف کانال اینگوینال را در دو لایه یکی در سطح لیگامان کوپر و فاشیا ترانسورسالیس و دیگری در سطح لیگامان اینگوینال و لیگامان مختلف به صورت پیوسته به هم نزدیک کرده و با چند برش آزادکننده روی فاشیای خارجی رکتوس فشار را از روی خط ترمیم برداشتیم و فاشیای عضله اکسترنال را روی cord با نخ قابل جذب دوختیم. سپس بیماران را به مدت پنج سال متوالی به صورت متناوب از نظر بروز عوارض زودرس و دیررس و عود فتق مورد بررسی قرار دادیم. نتایج حاصله را با نتایج حاصل از عمل جراحی استاندارد ترمیم‌های نسجی متداول بدون استفاده از مش پرولن مقایسه نمودیم. یافته‌ها: میانگین سنی بیماران 28 سال بود (3/94%) 164 مرد و (7/5%)10 زن بودند. (34%)59 نفر مبتلا به فتق اینگوینال در سمت چپ و (52%)92 بیمار در سمت راست بودند و (13%)23 فتق اینگوینال دوطرفه داشتند. دو مورد عود (15/1%) پس از دو سال مشاهده شد. هیچ گونه عارضه دیگر زودرس یا دیررس ناشی از این روش جراحی پس از پنج سال در این گروه بیماران دیده نشد.

نتیجه‌گیری: اختلاف معنی‌داری بین میزان عود فتق با روش دوگانه (1/1%) در مقایسه با روشهای استاندارد موجود همانند ترمیم بافتی یا ترمیم مصنوعی (3-1%) دیده نشد. (05/0p<) ولی با توجه به سادگی و زمان کوتاه این شیوه جراحی و نداشتن عارضه جدی، این روش می‌تواند جایگزین خوبی برای روش‌های متداول مانند ترمیم بافتی و ترمیم مصنوعی شود ولی هنوز با توجه به نوین بودن روش، ارزیابی طولانی مدت‌تری برای بررسی عود و عوارض فتق باید صورت گیرد.


مرضیه برزگر، سید‌علیرضا طلائی زواره، محمود سلامی،
دوره 68، شماره 10 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهد متعددی نشان می‌دهد که مواجهه با استرس‌های محیطی مختلف در طی دوران بارداری بر رفتارهای فیزیولوژیک فرزندان موثر است. در این مطالعه تجربی اثر استرس صوتی در دوران بارداری، بر یادگیری تثبیت حافظه فضایی فرزندان نر موش‌های صحرایی در ماز آبی موریس و نیز میزان کورتیکوسترون سرم آن‌ها بررسی شده است.

روش ‌بررسی: فرزندان نر از مادرانی که دوره بارداری را به طور طبیعی گذراندند یا در هفته آخر بارداری در معرض استرس قرار داشتند، به چهار گروه 10 سری شامل یک گروه کنترل، و سه گروه که در هفته آخر جنینی روزانه 1، 2 و 4 ساعت در معرض استرس صوتی بودند، تقسیم شدند. یادگیری فضایی طی پنج شب و هر شب چهار مرحله آزمایش، توسط ماز آبی موریس سنجیده شد. در شب آخر میزان تثبیت حافظه فضایی نیز بررسی شد. مدت زمان سپری شده و مسافت پیموده شده در ربع‌های مورد نظر ماز تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج حاصل نشان داد که مواجهه روزانه به مدت دو و یا چهار ساعت در هفته آخر بارداری باعث ایجاد اختلال در روند یادگیری و نیز تثبیت حافظه فضایی فرزندان می‌شود (05/0p<). میزان کورتیکوسترون سرم این حیوانات نیز به وضوح افزایش یافته بود و با نتایج حاصل از مطالعات رفتاری همخوانی داشت. اعمال روزانه یک ساعت استرس تغییری در میزان کورتیکوسترون و رفتار فرزندان ایجاد نکرد.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های ما، مواجهه روزانه با استرس صوتی در هفته آخر بارداری، می‌تواند سبب افزایش کورتیکوسترون سرم و کاهش یادگیری و حافظه در فرزندان نر بالغ شود.


سید فخرالدین مصباح، عایشه بحری، الهه قاسمی، طاهره طلائی خوزانی، حسین میرخانی، محمد ابراهیم پارسان‍‍ژاد،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) علت اصلی ناباروری ناشی از فقدان تخمک‌گذاری می‌باشد. یکی از راه‌های درمان این سندرم استفاده از داروی متفورمین است. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی تأثیر داروی متفورمین بر اندومتر رحم در حین لانه گزینی و تعداد جنین در موش صحرایی ماده دچار سندرم تخمدان پلی کیستیک می‌باشد.

روش بررسی: تعداد 40 سر موش صحرایی ماده بالغ از نژاد Sprague-Dawley به‌طور تصادفی انتخاب و به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. گروه یک: کنترل، بدون دریافت هیچ دارویی، گروه دو: داروی متفورمین (mg/kg/day150) دریافت نمودند، گروه سه: با دریافت استرادیول والریت (mg/rat4)، PCOS در آن‌ها برانگیخته شد، گروه چهار: پس از برانگیختن PCOS، موش‌ها با متفورمین درمان شدند. وزن بدن، قند خون و هورمون‌های LH، FSH، تستوسترون، پروژسترون و استرادیول در خون موش‌ها اندازه‌گیری شدند. پس از جفت-‌گیری موش‌های هر گروه به‌طور تصادفی و مساوی به دو زیر گروه تقسیم شدند و زیر گروه‌ها 5 و 15 روز پس از جفت‌گیری به‌ترتیب برای بررسی واکنش‌های دسیدوا در رحم و شمارش جنین کشته شدند.

 یافته‌ها: قند خون و هورمون‌های LH، FSH، تستوسترون و استرادیول در موش‌های دچار PCOS افزایش معنی‌دار داشت. قند خون به‌صورت معنی‌دار در موش‌های دچار PCOS دریافت‌کننده متفورمین کاهش نشان داد (01/0P£)، در حالی که وزن و تعداد جنین افزایش نشان داد (01/0P£). وزن در موش‌های دچار PCOS نسبت به گروه کنترل افزایش داشت (01/0P£).

نتیجه‌گیری: متفورمین تأثیر معنی‌دار بر میزان گلوکز و هورمون‌های جنسی خون و هم‌چنین تعداد جنین در موش صحرایی مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک دارد.


سید علیرضا طلائی، ابوالفضل اعظمی، الهام مهدوی، محمود سلامی،
دوره 73، شماره 3 - ( خرداد 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: طی دوره بحرانی تکامل مغز، پیام‌های محیطی نقش مهمی در بلوغ مدارهای عصبی دارند. نشان داده شده است که تغییر در پیام‌های بینایی در این دوره باعث ایجاد تغییر در ساختمان و عملکرد گیرنده‌های گلوتامات در قشر بینایی می‌شود. بخشی از پیام‌های بینایی پس از پردازش در قشر به هیپوکامپ رسیده و در تولید حافظه نقش دارند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر محرومیت از بینایی در دوره بحرانی تکامل مغز بر بیان زیرواحدهای گیرنده α-amino-3-hydroxy-5-methyl-4-isoxazolepropionic acid (AMPA) در هیپوکامپ موش صحرایی بود. روش بررسی: این مطالعه تجربی در زمستان 1392 در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی کاشان بر روی 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار که از بدو تولد یا در سیکل 12-12 روشنایی تاریکی (LR) و یا در تاریکی کامل (DR) پرورش یافته بودند، انجام شد. بیان mRNA مربوط به زیرواحدهای GluR1 و GluR2 در هیپوکامپ با روش Reverse transcription polymerase chain reaction (RT-PCR) و بیان پروتیین زیرواحدهای گفته‌شده با روش وسترن‌بلات در سنین دو، چهار و شش هفتگی هر دو گروه از حیوانات بررسی شد. داده‌ها پس از کمی‌سازی با آنالیز واریانس یک‌سویه مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته‌ها: بیان نسبی زیرواحد GluR1 در هیپوکامپ موش‌های گروه 6WLR در مقایسه با گروه 2WLR به‌میزان 24% کاهش داشت (004/0P=) و بیان نسبی زیرواحد GluR2 به‌میزان 190% افزایش داشت (0001/0P<). محرومیت از بینایی باعث افزایش بیان هر دو زیرواحد در هیپوکامپ موش‌های گروه 6WDR نسبت به 2WDR به‌میزان 20% گردید (01/0P=). نتیجه‌گیری: محرومیت از بینایی در دوره بحرانی تکامل مغز طی یک روند وابسته به سن باعث ایجاد تغییر در بیان نسبی و نیز چینش هر دو زیرواحد گیرنده AMPA در هیپوکامپ موش صحرایی می‌شود.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb