48 نتیجه برای عرب
ابراهیم چهرازی ، غلامعلی عربشاهی ،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1323 )
چکیده
عبداله عرب محمدحسینی،
دوره 56، شماره 5 - ( 4-1377 )
چکیده
خونریزی داخل بطنی از علل مهم مرگ و میر نوزادان نارس می باشد و عوامل متعددی در ایجاد آن دخالت دارند. یکی از عوامل مورد بحث در مقالات مختلف نقش زایمان طبیعی در ایجاد آن می باشد که این فاکتور در مطالعات مختلف ثابت نشده است. با توجه به افزایش روزافزون سزارین در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر بر آن شدیم که در یک مطالعه آینده نگر تاثیر سزارین و زایمان طبیعی را در بروز خونریزی داخل بطنی در نوزادان نارس بررسی نماییم. در این مطالعه 122 نوزاد نارس با سن داخل رحمی کمتر از 24 هفته که در طی مدت سه سال در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان حضرت علی اصغر (ع) بستری شدند مورد بررسی قرار گرفتند. از 47 نوزاد متولد شده با زایمان طبیعی 15 نوزاد (31/1 درصد) و از 71 نوزاد متولد شده با سزارین 23 نوزاد (32/4 درصد) دچار خونریزی داخل بطنی شدند که اختلاف معنی داری بین این دو دسته مشاهده نگردید. بنابراین زایمان به روش سزارین تاثیر در پیشگیری از خونریزی داخل بطنی نداشته و نمی تواند دلیلی برای انجام سزارین باشد.
زهرا حیدری، حمیدرضا محمودزاده ثاقب، مهدی محمدی، سید محمدحسین نوری موگهی، علی عرب،
دوره 62، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: سفالومتری یکی از شاخه های مهم آنتروپومتری می باشد، که در تشخیص هویت، پزشکی قانونی، جراحی پلاستیک، ارتودنسی، باستان شناسی و تشخیص منشا نژادها کاربرد دارد. مطالعه حاضر بمنظور تعیین فنوتیپ های سر و صورت نوزادان پسر یک روزه دو گروه قومی بومی سیستانی و بلوچ ساکن شهرستان زاهدان، صورت گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش مقطعی و بصورت توصیفی تحلیلی بر روی 420 نوزاد پسر یک روزه بومی (216 سیستانی و 204 بلوچ) که از لحاظ بالینی سالم بودند، در تابستان 1381 و در مرکز آموزشی درمانی قدس زاهدان انجام شد. در این مطالعه شاخص های سفالیک و پروسوپیک با روش سفالومتری کلاسیک تعیین گردید.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار شاخص سفالیک در گروه های سیستانی و بلوچ بترتیب 4.8±83.67 و 4.77±83.64 و شاخص پروسوپیک 5.87±86.79 و 6.76±86.53 تعیین گردید. براساس شاخص سفالیک در گروه سیستانی تیپ غالب انواع براکی سفال (37%) و هیپربراکی سفال (37%) بود. در گروه قومی بلوچ نیز تیپ غالب سر هیپربراکی سفال (37.3%) و براکی سفال (3.35%) بود. براساس شاخص های پروسوپیک در گروه سیستانی تیپ غالب صورت اوری پروسوپیک (42.6%) و در گروه بلوچ نیز تیپ غالب صورت اوری پروسوپیک (39.2%) بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: این تحقیق نشان داد که اختلاف آماری معنی داری بین میانگین شاخص ها و انواع تیپ های سر و صورت در دو گروه قومی سیستانی و بلوچ ساکن در شهرستان زاهدان وجود ندارد (P<0.05). براساس این مطالعه مقطعی بنظر می رسد که بین نوزادان دو گروه قومی مذکور از نظر شاخص های سر و صورت شباهت هایی وجود دارد.
رامش عمرانیپور، امیر یوسف طاهری، حسین محمودزاده، علی عربخردمند،
دوره 63، شماره 1 - ( 2-1384 )
چکیده
مقدمه: این مطالعه به منظور بررسی صحت بیوپسی از پنج غده لنفاوی آگزیلاSampling(5NS) 5 Node برای مرحلهبندی مرحله یک و دو سرطان پستان ا نجام شد.
مواد و روش: 26 خانم مبتلا به مرحله بالینی 1و2 سرطان پستان تهاجمی که در فاصله تیرماه 1381 الی اسفند ماه 1382 در بخش کانسر 3 انستیتو کانسر بستری شدند و کاندیدای ماستکتومی مدیفیه رادیکال بودند وارد مطالعه گردیدند و پس از نمونهبرداری از پنج غده در پایین ترین سطح آگزیلا؛ در همان مرحله تحت دیسکسیون کلاسیک آگزیلاری قرار گرفتند.
یافتهها: در 2 بیمار از 14 بیماری که 5ns منفی بود در دیسکسیون آگزیلا غده لنفاوی متاستاتیک یافت شد. در 2 بیمار از 12 بیماری که 5ns مثبت بود کلیه غدد لنفاوی مثبت با 5ns برداشته شده بود و در دیسکسیون یافت نشد لذا حساسیت بیوپسی از پنج غده لنفاوی 86 % : اختصاصی بودن 100% و صحت آن 92% برآورد شد، ارزش اخباری مثبت 100% و ارزش اخباری منفی86% بود.
نتیجهگیری: نمونه برداری از پنج غده لنفاوی در پایینترین سطح آگزیلا آلترناتیو قابل قبولی برای اطلاع از وضعیت غدد لنفاوی آگزیلا در کانسر پستان میباشد.
حمید رضا صادقی پور رودسری، امیر بهزاد حیدری، پیمان قاضی شعرباف،
دوره 63، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده
مقدمه: هنوز در سطح بسیاری از خانوارهای ایرانی به دلایل مختلف کم توجهی و یا بی توجهی در برنامههای بهداشتی وجود دارد. با اینکه در تمام سطح کشور واحدهای بهداشتی درمانی جمعیت منطقه مزبور خود را تحت پوشش دارند و برای هر خانوار پروندهجداگانه ای در واحد مربوطه تشکیل شده است اما وجود پروندههای ناقص یا سفید حاکی از عدم مراجعه بعضی از خانوارها جهت دریافت خدمات ارزان و اکثراً رایگان بهداشتی میباشد. این پروندههای سفید و همچنین وجود پروندههای ناقص که میزان آنها کم نمی باشد، ما را بر آن داشت تا به بررسی میزان علاقه مندی خانوارهای تحت پوشش و ارزیابی علل عدم علاقه مندی گروهی دیگر از آنها برای دریافت خدمات بهداشتی از واحدهای شهری تحت پوشش شبکه بهداشت و درمان شهرستان اسلامشهر بپردازیم.ازکل مراکز بهداشتی درمانی شهری و پایگاههای بهداشتی شبکه بهداشت و درمان شهرستان اسلامشهر 712 پرونده بطور تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت.از این پرونده ها 25 درصد آنها کامل, 51 درصد ناقص و 24 درصد سفید و دست نخورده بود. جهت 533 پرونده ناقص یا سفید با مراجعه به درب منازل پرسشنامه پر گردید. درقسمت تنظیم خانواده، پایش رشد و مراقبتهای بارداری، مصاحبه شوندگان بیشترین علت عدم مراجعه خود را عدم احساس نیاز به مراقبتهای مربوطه ذکر کردند و در بخش بهداشت دهان و دندان بیشترین علت عدم مراجعه, نبودن بخش دندانپزشکی در واحد مربوطه بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: این پژوهش نشان داد که درقسمت تنظیم خانواده، پایش رشد و مراقبتهای بارداری، عدم درک نیاز به این مراقبتها توسط خانوارها که ناشی از نا آکاهی آنان نسبت به لزوم آنهاست، موجب عدم مراجعه ایشان به واحدها می گردد که با اجرای آموزشها و تبلیغات مناسب میتوان بر این مشکل تا حدودی فائق آمد. در بخش بهداشت دهان و دندان نیز میتوان با تجهیز همه مراکز به واحد دندانپزشکی نسبت به رفع این کمبود اقدام نمود.
محمدرضا عرب، آزاده شریفزاده، فریدون اول سرگلزایی، طاهره طلاییخوزانی،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده
مقدمه: فیومهای جوشکاری الکتریکی یکی از عوامل آلوده کننده محیط کار محسوب میشوند که موجب بروز اختلالات فراوانی از جمله تحریکات مخاطی، تغییرات کیفیت مایع سمن و حتی سرطان در کارگران میگردند. جذب این فیومها میتواند باعث کاهش اسپرمهای با شکل نرمال و کاهش قدرت نفوذ خطی اسپرمها شود. علیرغم تحقیقات فراوانی که در این زمینه تاکنون صورت گرفته است. هنوز اطلاعات ما از تغییرات ساختمانی و مکانیسم عمل این فیومها بر اپی تلیوم ژرمینال بسیار محدود باقی مانده است. هدف از این مطالعه شناسائی تغییرات ساختمانی حاصل از تأثیر این فیومها بر اپی تلیوم ژرمینال در موش صحرایی به عنوان یک مدل حیوانی در شرایط قابل کنترل از نظر میزان آلودگی در محفظه گاز بود.
مواد وروشها: 60 سر موش صحرایی از نژاد Sprague Dawley انتخاب و در گروه آزمایش (40 سر) و کنترل (20 سر) قرار گرفتند. هر یک از گروههای آزمایش وکنترل به چهار زیر گروه 2، 4، 6 و 8 هفتهای تقسیم شدند، تعداد رتها در هر زیر گروه آزمایش و کنترل به ترتیب 10 و 5 سر بود. حیوانات پس از سازش با محیط در شرایط استاندارد نگهداری شدند. در گروه آزمایش رتها به مدت 2 ساعت در روز (ساعات 12-14), 5 روز در هفته (شنبه تا چهار شنبه) در اتاقک گاز تحت تأثیر فیومهای حاصل از جوشکاری با شدت 100 آمپر قرار گرفتند. الکترودها از نوع آما 2000 و سرعت جوشکاری cm/s 1/0 بود. با تنظیم هواکش حلزونی سرعت تعویض هوای درون اتاقک 12-15 بار ثابت نگه داشته شد. میزان گازهای No + No2, Co, Co2, O3 وهم چنین میزان عناصر فلزی هوای درون اتاقک انداره گیری شد. با توجه به زمان بندی هر زیر گروه آزمایش و کنترل، در موعد مقرر از بیضه رتها نمونه گیری شد و برشهایی به ضخامت 5-7 میکرومتر تهیه و با تکنیکهای پاس، آلشین بلو (5/2 = pH) و لکتین PNA رنگآمیزی و مطالعه شدند. ضخامت اپی تلیوم لولههای منی ساز اندازه گیری وبه کمک تست کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج حاصله از این مطالعه تغییرات کمی و کیفی فراوانی را در اپی تلیوم ژرمینال بیضه نشان داد. اتساعات عروقی در تونیکا واسکولازا، افزایش ضخامت غشاء پایه، از هم گسیختگی ارتباط سلولهای سرتولی و رده اسپرماتوزوئیدی، توقف اسپرماتوژنز در مرحله اسپرماتوسیتی تیپ I از یافتههای گروه آزمایش بود. هم چنین اختلاف معنی داری میان گروههای آزمایش و کنترل برای ضخامت اپیتلوم ژرمینال (p<0.001) دیده شد.
نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر میرسد علیرغم ایجاد نوعی پاسخ تطابقی در ارگانیسم برای مقابله با این گازها، تغییرات ساختمانی زیادی در پوشش ژرمینال بوجود میآید که میزان این اثرات وابسته به نوع مواد توکسیک، دوز آنها و مدت زمان آلودگی میباشد.
نورالدین نخستین انصاری، محمدرضا هادیان، حسین باقری، صوفیا نقدی، شهره جلایی، طاهره خسرویان عرب،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: اسپاستیسیته یک اختلال حرکتی است که با افزایش وابسته به سرعت در رفلکس های کششی تونیک (تون عضله) و تشدید تاندون جرک بعلت افزایش تحریکپذیری رفلکس کششی بعنوان جزئی از سندرم نورون محرکه فوقانی مشخص میشود. ارزیابی کلینیکی در درمان و تعیین پیشرفت بیماران اسپاستیک ضروری میباشد. در حال حاضر، پذیرفته شدهترین مقیاس کلینیکی برای ارزیابی تون عضلانی، مقیاس اصلاح شده اشورت است. هدف تحقیق، بررسی پایایی مقیاس اصلاح شده اشورت (اینترریتر ریلایبیلیتی) و مقایسه پایایی در اندام فوقانی و تحتانی، عضلات پروگزیمال و دیستال اندامها بود.
روش بررسی: در این مطالعه 30 بیمار، 14 زن و 16 مرد با میانگین سنی40/59 مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران توسط دو فیزیوتراپیست خانم و با تجربه ارزیابی شدند. اداکتورهای شانه، فلکسورهای آرنج و فلکسورهای مچ دست از اندام فوقانی و اداکتورهای هیپ، عضلات چهار سر رانی و پلانتار فلکسورهای مچ پا از اندام تحتانی تست شدند. برای تعیین سطح توافق بین معاینه کنندهها از Cohen&aposs kappa Test و برابری کاپاها از آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافتهها: پایایی مقیاس اصلاح شده اشورت در عضلات ادوکتور شانه و فلکسورآرنج "نسبتاً متوسط" (مقدار کاپا به ترتیب 372/0 و 0.369)، فلکسور مچ دست "خوب" (612/0)، ادوکتور هیپ " نسبتا متوسط" (350/0)، اکستانسوزانو و پلانتارفلکسور مچ پا" متوسط " (مقدار کاپا به ترتیب 518/0 و 542/0)، میانگین کاپا بین عضلات اندام فوقانی (505/0) و تحتانی (516/0) معنیدار نبود (p>0.05). مقدار کاپا در عضلات دیستال اندام فوقانی 612/0 (خوب) و در عضلات پروگزیمال آن 372/0 (نسبتاً متوسط) بود که این اختلاف معنیدار بود (p<0.05 =33.87, df=1,²X). مقدار کاپا در عضلات دیستال اندام تحتانی 0.542 (متوسط) و در عضلات پروگزیمال آن 350/0 (نسبتاً متوسط) بود که این اختلاف معنیدار نبود (p>0.05 =1.315, df=1,²X).
نتیجهگیری: اینتر ریتر ریلایبیلیتی مقیاس اصلاح شده اشورت خوب نیست. اندام در میزان پایایی اثر ندارد و در اندام فوقانی بر خلاف اندام تحتانی بین عضلات پروگزیمال و دیستال اختلاف معنیدار است. هنگام استفاده از مقیاس باید محدودیتهای آن را در نظر گرفت.
فریدون سرگلزائی اول، محمد رضا عرب، شیراحمد سارانی، عظیم هدایت پور،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف :این مطالعه به منظور بررسی و مطالعه روند استخوان سازی جدید پس از کاشت اکتاکلسیم فسفات(OCP) در محل ضایعات ایجاد شده بر روی استخوان تی بیا در موش صحرائی طراحی گردیده است.
روش بررسی: در این مطالعه از بیست و پنج سر موش صحرائی بالغ از جنس نر و از نژادSprague Dawley استفاده گردید. ضایعه ای به قطر سه میلیمتر بر روی انتهای فوقانی استخوان تیبیا و در استخوان هر دو سمت ایجاد گردید. در محل ضایعه ایجاد شده، در استخوان تیبیای سمت راست مقدار شش میلی گرم اکتاکلسیم فسفات تزریق گردید. ضایعه ایجاد شده در سمت چپ به عنوان کنترل استفاده شد. به منظور مطالعه روند استخوان سازی، نمونه برداری در طی روزهای هفتم، دهم، چهاردهم، بیست و یکم و بیست و هشتم پس از کاشت انجام گردید.
یافتهها: در گروه آزمایشی، در روز هفتم پس از کاشت روند ترمیم با ظهور جزایر غضروفی در نزدیکی حاشیه ضایعه و در بین قطعات OCP آغاز شد. این روند در روز دهم و چهاردهم ادامه پیدا کرد. در روز پایانی دوره مطالعه، ضمن افزایش بیشتر استخوان جدید ساخته شده و اتصال آن به استخوان میزبان، ضایعه ایجاد شده تقریباً بطور کامل بوسیله استخوان جدید ساخته شده پر شد. در این روز قسمت عمده ماده کاشت شده جذب و بوسیله استخوان جدید جایگزین شد. در گروه کنترل در روزهای قبل از چهاردهم، محل ضایعه بوسیله بافت همبند نسبتا متراکم اشغال شد. در این گروه استخوان سازی جدید در روز پایانی دوره مطالعه بصورت محدود و عمدتاً در حاشیه ضایعه مشاهده گردید.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که OCP در صورت کاشت در محل ضایعات استخوانی ایجاد شده در استخوان های دراز، دارای قدرت القاء استخوان سازی و ترمیم محل ضایعه بوده و در نهایت جذب می گردد.
همایون امینی، جواد علاقبندار، ونداد شریفی، رزیتا داوری آشتیانی، حسن کاویانی، زهرا شهریور، امیر شعبانی، فریبا عربگل، الهام شیرازی، میترا حکیم وشتری،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده
مصاحبه تشخیصی جامع بینالمللی (CIDI) یک مصاحبه کاملاً ساختار یافته و جامع برای ارزیابی اختلالات روانی است که توسط سازمان بهداشت جهانی ابداع گردیده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی روایی نسخه فارسی (CIDI) ]نسخه کامل و مدول سایکوز/ مانیا (شامل بخشهایF, G و P)[ در تشخیص اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی (مانیا) صورت گرفت.
روش بررسی: مطالعه در پنج مرکز روانپزشکی شهر تهران در سال 1382 انجام شد. در مجموع 307 نفر وارد مطالعه شدند. برای 203 نفر نسخه کامل CIDI و برای 104 نفر مدول سایکوز/ مانیا تکمیل شد. انتخاب نمونهها به شکل نمونه گیری در دسترس بود. کلیه افراد پس از کسب رضایت نامه کتبی آگاهانه وارد مطالعه میشدند. پرسشگری CIDI توسط کارشناسان یا کارشناسان ارشد روانشناسی بالینی آموزش دیده انجام شد. چک لیست تشخیصی ICD-10 و DSM-IV توسط بالینگران به شکل توافقی تکمیل گردید. پرسشگران و بالینگران از تشخیص یکدیگر اطلاعی نداشتند. میزان توافق تشخیصی، حساسیت و ویژگی محاسبه شد.
یافتهها: حساسیت تشخیصی اسکیزوفرنیا طبق DSM-IV 12/0 و ویژگی 96/0 بود (طبق معیار ICD-10 به ترتیب 19/0 و 92/0). حساسیت تشخیصی اختلال دوقطبی طبق معیار DSM-IV، 21/0 و ویژگی 90/0 بود (طبق معیار ICD-10 به ترتیب 17/0 و 89/0) بود. در ضمن حساسیت و ویژگی درمورد مدل سایکوز/ مانیا تفاوت بارزی با نسخه کامل نداشت.
نتیجهگیری: در مجموع CIDI برای تشخیصهای اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی ازحساسیت پایینی حداقل در محیطهای بالینی برخوردار است. ولی قوت این ابزار ویژگی بسیار بالای نسخه فارسی آن برای تشخیص اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی است
عبدالهادی ناجی، پیمان عرب،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده
سندرم فیبرومیالژی از بیماری های مزمن دردناک نسج نرم با اتیولوژی ناشناخته است و شیوع ﺁن در این مراکز بین 3% تا 20% میباشد.
روش بررسی: بیماران مراجعه کننده به درمانگاه داخلی توسط یک پزشک تحت پرسشهای لازم در رابطه با وجود درد منتشر مزمن، احساس خستگی، اختلال خواب، سن، وضیعت تأهل، سطح سواد، محل زندگی و تعداد فرزندان قرار گرفتند. تشخیص ابتلا به فیبرومیالژی بر اساس معیارهای تشخیصی American College of Rheumatology (ACR) توسط همان پزشک، صورت پذیرفت.
یافتهها: در بررسی انجام شده از 1004 بیمار میزان شیوع درد منتشر مزمن 6/14% (8/16-4/12:CI95%)، بود و 4% از مراجعین (40 نفر) (2/5-9/2:CI95%) به فیبرومیالژی مبتلا بودند. میانگین سنی مبتلایان به فیبرومیالژی 9/14±4/48 سال بود. 5/92% (37 نفر)، از مبتلایان زن و 5/7% (3 نفر) مرد بودند. شیوع فیبرومیالژی در زنان 98/5% (06/8-31/4:CI95%) و در مردان 78/0%، (11/2-20/0 :CI 95%) بود. ارتباط مستقیم بین جنس زن و نیز پایین بودن سطح تحصیلات و ابتلا به فیبرومیالژی مشاهده شد (به ترتیب تست chi square ،9/11= χ2 ,001/0=P و تست exact s'Fisher ,003/0=P). 5/92% از مبتلایان دچار احساس خستگی و 5/82% دچار اختلال خواب بودند که از نظر ﺁماری بین وجود شکایات مذکور و ابتلا به فیبرومیالژی رابطه معنا دار وجود داشت (به ترتیب،6/19= χ 2 ،001/0 > P و 9/29= χ 2 ،001/0P<).
نتیجهگیری: با در نظر گرفتن شیوع قابل ملاحظه فیبرومیالژیا و عوارض جسمی و روحی و نیز پیﺁمدهای اقتصادی مهم ﺁن انجام مطالعات گسترده اپیدمیولوژیک پیشنهاد می شود.
ابراهیم رزمپا، محمدصادقی حسنآبادی، نسترن آصفی، محسن عربی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده
کانسر تیروئید یک بدخیمی نادر است و کمتر از 1% نئوپلاسمهای بدخیم انسان را شامل میشود هدف از این مطالعه بررسی خصوصیات دموگرافیک و ریسک فاکتورها در مبتلایان به بدخیمی تیروئید در انستیتو کانسر و بیمارستان امام طی سالهای 81-71 بود.
روش بررسی: بر اساس یک مطالعه توصیفی گذشتهنگر پرونده 20 بیمار که طی سالهای 81-71 با تشخیص قطعی بدخیمی تیروئید توسط پاتولوژی در انستیتو کانسر و بیمارستان امام خمینی بستری شدند، مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات بیماران از قبیل: سن، جنس، محل آناتومیک، نوع هیستوپاتولوژی، سابقه رادیاسیون، سابقه خانوادگی و وجود ندول از پرونده آنان جمعآوری گردید.
یافتهها: از مجموع 320 بیمار مبتلا به بدخیمی تیروئید 1/68% کانسر پاپیلاری، 9/10% کانسر فولیکولار، 6/10% کانسر آناپلاستیک و 06/9% کانسر مدولاری و 2/1% مبتلا به لنفوما بودند. میانگین سنی بیماران 6/15 ± 2/50 سال (محدوده سنی 98-12) بود. 6/60% بیماران مونث و 4/39% مذکر بودند. 8/22% بیماران سابقه ندول و 5% بیماران سابقه رادیاسیون داشتند. از نظر محل آناتومیکی 5/57% موارد در سمت راست و 1/38% در سمت چپ و 4/4% در ایسموس بود. هیچکدام از بیماران سابقه فامیلی مثبت نداشتند.
نتیجهگیری: بدخیمی تیروئید در دهه پنجم زندگی و در جنس مونث شایعتر است در این رده سنی باید به علائم هشداردهنده این بدخیمی نظیر توده قدامی گردنی، ندول تیروئید و گرفتگی صدا بیشتر توجه شود.
طاهره طلایی خوزانی، ملیحه منصفی، زهرا وجدانی، فرزانه دهقانی، محمد رضا عرب،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
زنان حامله شاغل در محیطهای پر سر و صدا در معرض انواع اصوات ناهنجاری هستند که سلامت جنین آنها را تهدید میکند. یکی از ارگانهایی که تحت تاثیر این اصوات قرار میگیرد، اجزاء مختلف سیستم شنوایی است. صوت با تاثیر بر طرح بیان ژنی میتواند فیزیولوژی گوش و روند تکامل را تغییر دهد. یکی از مولکولهای مهم درگیر در فرایند تکامل گلیکوکانژوگهها هستند. بیان این مولکولها میتوانند تحت تاثیر صوت تغییر نموده و مسیر تکاملی اجزاء مختلف گوش را تغییر دهد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات صوت بر روی تکامل مولکولی گانگلیون مارپیچی با شدتی معادل آنچه کارگران در مکانهای صنعتی با آن مواجه هستند، میباشد.
روش بررسی: جهت بررسی تغییرات این گلیکوکانژوگهها از 42 سر موش حامله استفاده گردید. موشها به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. هر گروه کنترل و آزمایش نیز به نوبه خود به سه زیر گروه تقسیم گردیدند. جنین و نوزادان موشهای گروه آزمایش در معرض صوتی با شدت 100 دسیبل به مدت 5/2 ساعت از روز پنجم جنینی تا روز هفتم پس از تولد قرار گرفتند. نمونهبرداری از گوش نوزادان موشها در روز اول پس از تولد، روز هفتم و روز چهاردهم پس از تولد انجام شد. نمونهها پس از آمادهسازی بافتی با کمک لکتینهای PNA, WGA, BSAI-B4 و DBA رنگ آمیزی شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که پس از در معرض قرارگیری با صوت تغییرات بافتی قابل ملاحظه در سطح میکروسکوپ نوری مشاهده نشد. اما واکنش جسم سلولی نورونهای گانگلیون به لکتینBSAI-B4 در نوزادان چهارده روزه تغییر معنیداری نمود. (05/0p<)
نتیجهگیری: به نظر میرسد که گرچه صوت در نورونهای گانگلیون تغییرات بافتی ایجاد ننموده است، اما سبب تغییرات مولکولی میشود. زمان بروز این تغییرات همزمان با تغییر پتانسیل غشاء در نورون و مسیر شنوایی است که ممکن است بتواند بر روی این عمل تاثیر گذارده و اختلالات شنوایی مادرزادی را به دنبال داشته باشد.
محمدرضا عرب، احمداله یاری، فریدون سرگلزایی اول، هوشنگ رفیق دوست، مهربد کریمی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده
ماتریکس خارج سلولی شبکه پیچیدهای از پروتئینها و گلیکوزآمینوگلیکانها است که نقش با اهمیتی در فیزیولوژی طبیعی سلولها و تنظیم میانکنشهای سلول- سلول و سلول- ماتریکس خارج سلولی ایفا میکند. تغییر اجزای این بخش بافتی زمینهساز ترانسفورماسیونهای سلولی و متاستاز میباشد. هدف این مطالعه ردیابی تغییرات اسید هیالورونیک ماتریکس خارج سلولی در استرومای کارسینومای کولون در پاسخ به رنگآمیزی آلسین بلو به روش تغییر بحرانی غلظت یون منیزیم بود.
روش بررسی: بلوکهای پارافینی 30 بیمار با تشخیص کارسینومای کولون (از هر گرید 10 بیمار) از فایل آسیبشناسی انتخاب گردید. پس از بریدن مقاطعی با ضخامت 5-6 میکرومتر برشها با روش هماتوکسیلن- ائوزین رنگآمیزی شدند. پس از تایید تشخیص قبلی سایر برشها به روش آلسین بلو با 8/5pH= به طریقه تغییر غلظت بحرانی یون منیزیم رنگآمیزی شدند و آنگاه بر اساس شدت رنگآمیزی به گریدهای سهگانه (1) و (2) و (3) به ترتیب از کم به متوسط به زیاد درجهبندی شدند. اطلاعات حاصله به کمک نرمافزار آماری SPSS با تستهای غیر پارامتری تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین گریدینگ هیستوپاتولوژیک و شدت واکنش استرومای تومور به آلسینبلو ارتباط معنیداری وجود دارد (005/0p<). با تست Man Whitney میان گرید I هیستوپاتولوژی با گرید II آن از نظر شدت پاسخ استروما به آلسین بلو اختلاف معنیداری وجود نداشت در حالی که این اختلاف برای گرید I با III و گرید II باIII به ترتیب با (002/0p<) و (005/0p<) معنیدار است.
نتیجهگیری: اختلاف واکنش استرومای تومور به آلسینبلو در گریدهای مختلف سرطان کولون انعکاسی از میزان متفاوت اسید هیالورونیک استروما بوده و میتواند در توجیه پتانسیل متفاوت سلولهای سرطانی با گریدهای مختلف در ایجاد متاستاز کمککننده باشد.
اشرف تشکری، فریبا عربگل، لیلی پناغی، رزیتا داوری آشتیانی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده
اختلالات افسردگی کودکان و نوجوانان مزمن و پرعارضه میباشند. در درمان دارویی افسردگی خصوصاً ضد افسردگیهای اختصاصی دستگاه نورآدرنرژیک در این طیف سنی مطالعات کمی صورت گرفته است. ربوکستین مهارکننده اختصاصی بازجذب نوراپینفرین بوده و در این مطالعه تأثیر ربوکستین در درمان افسردگی کودکان و نوجوانان بررسی شد.
روش بررسی: بیست دختر و پسر 17-7 ساله که طبق ملاکهای چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری بیماریهای روانی اختلال افسردگی اساسی یا کج خلقی داشتند به صورت کارآزمایی بالینی قبل و بعد به مدت هشت هفته ربوکستین گرفتند. نمونهگیری به روش آسان و مصاحبه بالینی بر مبنای فهرست کیدی برای اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنی کودکان سنین مدرسه (K-SADS) انجام گرفت. ربوکستین به میزان یک (میلیگرم در روز) شروع شده و حداکثر به شش میلیگرم در روز رسید. بیماران از لحاظ تغییر در علائم افسردگی با مقیاس افسردگی کودکان و تغییر در عملکرد کلی با مقیاس ارزیابی کلی کودکان ارزیابی و پرسشنامه عوارض دارویی نیز استفاده شد. دادهها با آمار توصیفی شامل فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار و آمار تحلیلی شامل آزمون ANOVA با اندازههای تکراری تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: اگر چه نمره مقیاس افسردگی کودکان حدود 69/32% کاهش یافت ولی معنیدار نبود (39/0=p). زیر مقیاس عدم کارآیی کاهش معنیداری داشت (006/0=p). عملکرد کلی تغییر معنیداری نداشت (2/0p=). بیشتر عوارض خفیف تا متوسط بوده و گذرا بودند. شایعترین عوارض، کاهش اشتها و خوابآلودگی بود.
نتیجهگیری: ربوکستین در کودکان و نوجوانان افسرده نسبتاً خوب تحمل شده و احساس عدم کارآیی را در آنها بهبود میبخشد ولی همه علائم افسردگی را کم نمیکند. مطالعات دوسوکور، مقایسه با دارونما و گروه شاهد فعال و با حجم نمونه بزرگتر لازم است.
فریبا عربگل، لیلی پناغی، میترا حکیم شوشتری، پریا حبرانی،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده
اختلال بیشفعالی/ کمتوجهی Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD) یکی از اختلالات شایع روانپزشکی در کودکان و نوجوانان است که مشکلات قابل توجهی را در عملکرد مبتلایان ایجاد میکند. داروهای محرک با نیمرخ ایمن عوارض جانبی و تاثیر بالا جایگاه ویژهای در درمان این اختلال دارند. اما درصد قابل توجهی از مبتلایان یا به محرکها پاسخ کافی نمیدهند یا عوارض جانبی آن را نمیتوانند تحمل کنند. این مشکلات نیاز به درمانهای جایگزین موثر و کمعارضه را مطرح میکند. در این مطالعه تاثیر رباکستین، یک مهارکننده اختصاصی باز جذب نوراپی نفرین، در کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD بررسی میشود.
روش بررسی: 15 کودک و نوجوانان مبتلا به ADHD غیر بستری با حدود سنی 16-7 سال (71/2+72/9= انحراف معیار+ میانگین) بهمدت شش هفته تحت درمان با رباکستین با دوز mg/d6-4 قرار گرفتند. مقیاس درجهبندی ADHD فرم والد و معلم برای ارزیابی نتایج مورد استفاده قرار گرفت. بیماران قبل از شروع درمان و در هفتههای 2، 4 و 6 درمان توسط روانپزشک اطفال مورد ارزیابی قرار گرفتند. از آزمون تحلیل واریانس با اندازههای تکراری جهت مقایسه نمرات در طی درمان استفاده شد.
یافتهها: دوازده نفر درمان را تا پایان ادامه دادند. کاهش معنیداری در علایم ADHD در مقیاس درجهبندی ADHD فرم والد (003/0p=) و معلم (04/0p=) رخ دارد. عوارض جانبی از نظر شدت خفیف تا متوسط بودند و شایعترین عوارض جانبی شامل خواب آلودگی/ تسکین و کاهش اشتها بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشانگر تاثیر رباکستین در درمان کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD است ولی مطالعات دوسو کور و پلاسبو کنترل با حجم نمونه بالاتر و مدت مداخله طولانیتر برای تائید این تاثیر و تعیین عوارض جانبی لازم است.
فاطمه رحیمی شعرباف، فاطمه داوری تنها، شیرین نیرومنش، نسترن صالح، مهرناز ولدان، نسرین نیرومند، مرضیه غفارنژاد،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده
این مطالعه جهت بررسی رابطه مایع آمنیوتیک مکونیومی با تب و عفونت پس از زایمان انجام شده است. روش بررسی: مطالعه کوهورت و آیندهنگر روی 573 خانم حامله ترم انجام شد؛ 280 نفر با مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم با 293 نفر با مایع آمنیوتیک شفاف با شرایط یکسان که تحت عمل سزارین قرار گرفتند از نظر بروز تب و عفونت پس از زایمان با هم مقایسه شدند. خانمهایی که دارای بیماری مدیکال، زایمان طولانی، پاره شدن طولانی پردههای جنینی، عمل سزارین عارضهدار و عفونت قبل از عمل بودند از مطالعه حذف شدند.
یافتهها: در میان 573 خانم حامله ترم 82 نفر (14%) تب داشتند؛ که 42 نفر در گروه مکونیوم و 40 نفر در گروه شفاف قرار داشت (3/0p=). تب طولانیتر از 24 ساعت در (33 نفر) گروه مکونیوم 5/6% در مقابل 7/2% در گروه شفاف ایجاد شد (05/0p<) و 1/3-3/1 CI: 95% 98/1 RR:. آندومتریت در 22 مورد (4%) دیده شد که 14 نفر (5%) در گروه مکونیوم و هشت نفر (2%) در گروه شفاف وجود داشت 05/0p و 4/3-3/1 CI: 95% 3/2 RR: و عفونت زخم 7/1% در گروه مکونیوم در مقابل 68/0% در گروه شفاف وجود داشت (7/0p=).
نتیجهگیری: آغشته بودن مایع آمنیوتیک به مکونیوم یک عامل خطر مستقل برای آندومتریت بعد از زایمان میباشد.
فاطمه رحیمیشعرباف، فاطمه میرزایی، مهبد کاوه،
دوره 66، شماره 6 - ( 6-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع آلوایمونیزاسیون Rh بهدنبال استفاده از ایمونوگلوبولین آنتی D کاهش یافته است. با انجام آمنیوسنتز سریال، سونوگرافی داپلر شریان مغزی میانی و کوردوسنتز و درمان آنمی با تزریق خون داخل رحمی مرگ و میر پریناتال کاهش یافته است. درمان آلوایمونیزاسیون Rh در حاملگیهای دوقلو با مشکلات تشخیصی و درمانی بیشتری همراه است.
معرفی بیمار: ما یکمورد درمان موفقیتآمیز Rh آلوایمونیزاسیون شدید در یک حاملگیدوقلوی دیکوریون دیآمنیون با سطح هموگلوبین نمونه خون جنینها g/dl1/3 و g/dl9/3 و وجود آسیت در هر دو قل در قبلاز ترانسفوزیون داخلرحمی را گزارش میکنیم. برای اولینبار در ایران پساز چندین نوبت تزریقخون داخلرحم بهجنینها، هر دوقلو در سنحاملگی 34 هفته با آپگارخوب و وزن 2300 و 2200 گرم زنده متولد شدند.
نتیجهگیری: اگرچه در ایران پروفیلاکسی جهت 10% جمعیت Rh منفی بهصورت همگانی انجام میشود چون آلوایمونیزاسیون Rh را نمیتوان ریشهکن نمود، نیازمند تجهیز مراکز محدود جهت ارایه خدمات به این بیماران میباشیم.
محمد رضا عرب، فاطمه عرب، مهربد کریمی، محمد رضا شهرکی، غلامحسین سرگزی،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: گلیکوکونژوگههای سطح سلول دستهای از مولکولهای گلیکوپروتئینی سطح سلول هستند که تغییر قندهای انتهایی این گلیکوکونژوگههای سلولی یکی از مهمترین پدیدههای سیر تغییرات نئوپلازیک بهحساب میآید، و نشاندهندۀ رفتارهای بیولوژیک غیرعادی سلولهای تومورال میباشد. لکتینها دستهای از ترکیبات گلیکوپروتئینی با منشا گیاهی یا جانوری هستند که بهصورت کاملا اختصاصی با قندهای انتهایی گلیکوکونژوگهها واکنش میدهند. هدف از این مطالعه شناسایی قند انتهایی ال فوکوز در گلیکوکونژوگههای سطح سلولهای تومورال و ماتریکس خارج سلولی در گریدهای مختلف سرطان کولون بود.
روش بررسی: بلوکهای پارافینی 30 بیمار با تشخیص آدنوکارسینومای کولون از فایل آسیبشناسی بیمارستان خاتمالانبیا زاهدان انتخاب گردیدند. از هر کدام از این بلوکها مقاطعی با ضخامت 7-5 میکرومتر تهیه گردید و پساز رنگآمیزی با هماتوکسیلن، ائوزین و گریدینگ مجدد با تکنیکی که در مقاله آمده رنگآمیزی شدند. لکتین در بافر فسفات بهمیزان 10 میکروگرم در میلیلیتر رقیق شد. لامها بر اساس شدت واکنش با لکتین بهصورت Blind درجهبندی (3-0) شدند. اطلاعات آماری با تستهای غیرپارامتری کروسکال والیس و مان ویتنی بهکمک نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میزان واکنش سلولهای تومورال به لکتین UEA برای نشان دادن قند انتهایی ال فوکوز در گریدهای مختلف سرطان کولون با هم از نظر آماری تفاوت دارد (001/0p<). با افزایش گرید هیستوپاتولوژیک تومور میزان واکنش سلولها به لکتین در سیتوپلاسم و هسته کاهش مییابد در حالیکه این واکنش برای ماتریکس خارجسلولی افزایش مییابد. همچنین مشخص گردید میزان این واکنش در قسمتهای مختلف سلولهای تومورال نیز باهم متفاوت است.
نتیجهگیری: اختلاف میزان واکنش سلولهای تومورال به لکتین UEA برای قند انتهایی ال فوکوز، انعکاسی از تغییرات فراوان و غیر معمول مسیر گلیکوزیلاسیون پروتئینهای سلولی در روند نئوپلازی است.
فاطمه رحیمی شعرباف، زینب السادات موسوی فخر، فاطمه داوری تنها،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: نشان داده شده که میزان روی سرم در خانمهای حاملۀ مبتلا به دیابت بارداری پایینتر از حاملههای نرمال است. هدف این مطالعه بررسی میزان روی سرم در حاملههای دیابتیک و غیر دیابتیک و همچنین تاثیر تجویز مکمل روی در GDM میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه در مرحلۀ اول 70 نفر از حاملههای 24 الی 28 هفته مراجعهکننده به درمانگاه پره ناتال بیمارستان میرزا کوچک خان بررسی شدند و به دو گروه 35 نفره (حاملههای نرمال و مبتلایان به دیابت بارداری) تقسیم شدند و میزان روی سرم آنها مقایسه شد و در مرحلۀ دوم حاملههای دیابتیک تحت درمان با انسولین به دو گروه تقسیم شده و به یک گروه مکمل روی تجویز شد و وزن نوزاد و میزان انسولین آنها مقایسه شد.
یافتهها: در گروه مبتلا به دیابت حاملگی میانگین میزان روی سرم پایینتر از حاملهای نرمال بود (83/94 در برابر 49/103 با (0001/0
.
نتیجهگیری: میزان روی سرم در حاملههای مبتلا به دیابت بارداری به میزان معنیداری کاهش مییابد و تجویز مکمل روی به مبتلایان دیابت بارداری میتواند از ماکروزومی جنین جلوگیری کند.
مهرناز ولدان، مهشید مریدی، فاطمه داوری تنها، فاطمه رحیمی شعرباف، زهرا الهی پناه،
دوره 66، شماره 11 - ( 11-1387 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و
هدف: تست بیوفیزیکال پروفایل بهصورت رایج جهت ارزیابی سلامت
جنین و تشخیص وجود هیپوکسی و اسیدوز در جنین مورد استفاده قرار میگیرد. مداخلاتی
که براساس تست بیوفیزیکال پروفایل غیرطبیعی صورت گرفته منجر به کاهش مورتالیتی پریناتال
و همچنین کاهش فلج مغزی شده است. تست شامل ارزیابی پنج متغیر شامل تست غیراسترسی،
تنفس جنین، حرکات جنین، تونیسیته جنین و حجم مایع آمنیوتیک میباشد. هدف از این مطالعه
تعیین ارتباط فاکتورهای مختلف فعالیت بیوفیزیکی جنین با درجات مختلف اسیدوز جنین
میباشد.
روش بررسی: در طی یک مطالعه آیندهنگر 140 بیمار با حاملگی تکقلو و سن
حاملگی 28 تا 42 هفته که قبل از شروع مراحل زایمانی کاندید سزارین شدند مورد بررسی
قرار گرفتند. 24 ساعت قبل از انجام عمل سزارین پروفیل بیوفیزیکی جنین انجام شد سپس
بلافاصله بعد از زایمان نوزاد بهطریقه سزارین، cm20-10
از بندناف بهصورت دوبل کلامپ شده و PH خون شریانی بند
ناف اندازهگیری شد. (PH کمتر از 2/7 جهت تشخیص اسیدوز بهکار رفت).
یافتهها: میانگین
سن مادران در این مطالعه 42/27 سال بود. پروفیل بیوفیزیکی جنین
ارتباط قابلتوجهی با PH خون بندناف داشت. حساسیت، ویژگی، ارزش
اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی پروفیل بیوفیزیکی جنین بهترتیب 9/88%، 6/88%،
50%، 1/98% بود.
نتیجهگیری: اولین تظاهر اسیدوز جنین بهصورت تست بدون استرس غیرراکتیو و
کاهش تنفس جنین میباشد، در اسیدمی پیشرفته حرکات جنین و تون جنین تحت تاثیر قرار میگیرند.
بهتر است در ارزیابی بیوفیزیکی جنین علاوه بر نمره بهدست آمده به فاکتورهای مختلف
بیوفیزیکی نیز توجه کرد.