جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای عسگریان

نسترن خسروی، نسرین خالصی، ثمیله نوربخش، شیما جوادی‌نیا، رامین عسگریان، آذردخت طباطبایی،
دوره ۷۱، شماره ۱۱ - ( بهمن ماه ۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: به‌دلیل احتمال مرگ و میر بالای نوزادان مبتلا به مننژیت نوزادی، تشخیص سریع این بیماری اهمیت بسیاری دارد. پروتیین واکنشی C (CRP) از پروتیین‌های فاز حاد است که در بسیاری از عفونت‌ها و بیماری‌های التهابی افزایش می‌یابد. هدف از این طرح بررسی ارتباط CRP در مایع مغزی- نخاعی در نوزاد مبتلا به مننژیت نوزادی باکتریایی (چرکی) با مننژیت آسپتیک (غیر‌چرکی) و ارزش تشخیصی این تست در مننژیت‌ نوزادی بود. روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی و مقطعی، ۴۹ نوزاد مشکوک به مننژیت و بستری در بیمارستان، به‌روش غیراحتمالی آسان وارد مطالعه شدند. داده‌های حاصل از معاینات بالینی و آزمایشگاهی نمونه‌ها در پرسش‌نامه وارد شد و کلیه نوزادان براساس داده‌های فوق در دو گروه مننژیت باکتریایی و مننژیت آسپتیک قرار گرفتند. کلیه داده‌ها شامل سطح CRP مایع مغزی- نخاعی در نوزادان دو گروه مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین و انحراف‌معیار سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی ۶۸/۰±۹۵/۰ میلی‌گرم در لیتر و در نوزادان مبتلا به مننژیت غیرچرکی ۳۶/۰±۱۶/۰ میلی‌گرم در لیتر بود. سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیر‌چرکی از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشت (۰۰۱/۰P<). نقطه برش (Cut off point) برای سطح CRP، ۱۷/۰ میلی‌گرم/ لیتر محاسبه شد. حساسیت و ویژگی CRP مایع مغزی- نخاعی به‌عنوان تست تشخیصی به‌ترتیب ۹۵% و ۸۶% محاسبه شد. نتیجه‌گیری: سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیر‌چرکی بالاتر بود و در نتیجه می‌توان گفت که CRP می‌تواند به‌عنوان یک واکنش‌دهنده حساس برای افتراق سریع مننژیت باکتریایی از مننژیت آسپتیک مورد توجه قرار گیرد.
شیما جوادی‌نیا، ثمیله نوربخش، آناهیتا ایزدی، محمدرضا شکرالهی، رامین عسگریان، آذردخت طباطبایی،
دوره ۷۱، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: شدت عفونت تنفسی توسط عوامل مختلفی از جمله پاتوژن‌ها و واکنش ایمنی میزبان تعیین می‌گردد. ویتامین‌ها و ریز مغذی‌ها نقش بسیار مهمی در حمایت از سیستم دفاعی بدن انسان دارند و هموستاز آن‌ها نقش اساسی در پاسخ به عفونت‌ها دارد. در خاورمیانه و آسیا، فقر غذایی ویتامین‌های A و D در کودکان بسیار شایع می‌باشد. این مشکل به دلیل رژیم غذایی نامناسب و از دست‌رفتن این مواد در دوره‌های عفونت مکرر می‌باشد. روش بررسی: این مطالعه تحلیلی و مقطعی در ۶۵ کودک با سن شش ماه تا پنج سال بستری در بخش‌های کودکان و جراحی بیمارستان‌های رسول اکرم (ص) و بهرامی تهران انجام شد. کلیه نمونه‌ها از لحاظ ابتلا به عفونت حاد تنفسی بر اساس معیارهای WHO ارزیابی شدند و سطوح سرمی ویتامین‌های A و D و هم‌چنین روی سرم به ترتیب با استفاده از روش‌های اتمی، الایزا و اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: سطح سرمی ویتامین A در مبتلایان به عفونت حاد تنفسی µg/ml ۱۶/۰±۲۷/۰ و در کودکان فاقد عفونت µg/ml ۲/۰±۴۱/۰ بود که اختلاف از نظر آماری معنا‌دار نبود (۴/۰P=). سطح سرمی ویتامین D در مبتلایان به عفونت حاد تنفسی ng/ml ۶۸/۳۴±۳۷/۳۵ و در کودکان فاقد عفونت ng/ml ۰۵/۲۱±۷۸/۴۵ بود که اختلاف از نظر آماری معنا‌دار نبود (۱/۰P=). سطح سرمی Zn در مبتلایان به عفونت حاد تنفسی µg/dl ۳۴/۲۳±۹۳/۸۷ و در کودکان فاقد عفونت µg/dl ۷۰/۲۳±۹۵/۱۰۶ بود و اختلاف از نظر آماری معنا‌دار بود (۰۰۲/۰P=). نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های مطالعه حاضر، سطح پایین روی در سرم با ابتلا به عفونت‌‌های تنفسی در کودکان رابطه دارد. ارتباط سطح سرمی ویتامین‌های A و D با ابتلا به این عفونت‌ها نیاز به بررسی بیش‌تری دارد.
شیما جوادی‌نیا، رامین عسگریان، ثمیله نوربخش، بهنام ثبوتی، محمدرضا شکرالهی، آذردخت طباطبایی،
دوره ۷۲، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم شوک توکسیک، از پیامدهای خطرناک سم نوع یک سندرم شوک سمی(Toxic Shock Syndrome Toxin-۱, TSST-۱) ناشی از استافیلوکوکوس اورئوس است. تشخیص زودرس عفونت استافیلوکوکوس اورئوس و پیشگیری از عواقب تولید TSST-۱ در کودکان دچار سوختگی اهمیت زیادی دارد. از مهم‌ترین نشانه‌های تولید TSST-۱ در بیماران دچار سوختگی وجود تب است. این مطالعه با هدف مقایسه TSST-۱ در نمونه زخم سوختگی دو گروه کودکان تب‌دار و بدون تب این بیماران در سال ۹۲ و از بیماران بستری از بیمارستان شهید مطهری انتخاب شدند. روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۹۰ کودک بستری در بخش سوختگی در دو گروه ۴۵ نفره تب‌دار (گروه مورد) و بدون تب (گروه کنترل) قرار گرفتند. از نمونه زخم کلیه کودکان دارای سوختگی، نمونه‌برداری انجام شد و سپس نمونه‌ها تحت انجام آزمون PCR برای شناسایی پرایمر اختصاصی ژن TSST-۱ قرار گرفتند. در نهایت نتایج آزمایشات جمع‌آوری گردید و تحلیل آماری انجام شد. یافته‌ها: نتایج مثبت آزمون PCR (تولید سم نوع یک سندرم شوک سمی) در کودکان تب‌دار ۷/۳۷% و در کودکان فاقد تب ۱/۱۱% بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (۰۰۳/۰P=). میانگین و انحراف‌معیار درصد سطح سوختگی در مجموع نتایج مثبت آزمون PCR، ۳۰/۹±۱۶/۹۳ و در مجموع نتایج منفی آزمون PCR، (۲۰۰۹±۱۱/۰۲) بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (۰۱/۰P=)، اما بین موارد آزمون مثبت PCR و آزمون منفی PCR، تفاوت معناداری از لحاظ جنسیت و سن وجود نداشت (۰۵/۰P>). نتیجه‌گیری: در این مطالعه، ارتباط توکسین TSST-۱ با ایجاد تب در کودکان دچار سوختگی مورد تأیید قرار گرفت. هم‌چنین ارتباطی بین تولید توکسین TSST-۱ و افزایش سطح سوختگی دیده شد. انجام تحقیقات بیش‌تر در این زمینه توصیه می‌شود.
نسترن خسروی، نسرین خالصی، ثمیله نوربخش، آذردخت طباطبایی، بهمن احمدی، رامین عسگریان، شیما جوادی‌نیا،
دوره ۷۲، شماره ۸ - ( آبان ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: ارزیابی سطح سرب سرم در نوزادان می تواند موجب تشخیص زودرس مسمومیت با این عنصر و پیشگیری از اختلالات تکاملی و عصبی شود. این مطالعه با هدف ارزیابی سطوح سرمی سرب خون بندناف در تعدادی از نوزادان بستری انجام شد. روش بررسی: این مطالعه تحلیلی- مقطعی در بخش نوزادان بیمارستان های اکبرآبادی و رسول اکرم (تهران) از خرداد ۱۳۹۰ تا خرداد ۱۳۹۱ انجام شد. پس از نمونه‌گیری به روش غیر احتمالی، ۶۰ نوزاد تازه متولد شده تحت خونگیری از بندناف قرارگرفتند و سطح سرب نمونه‌خون از طریق اسپکتروفتومتری جذبی اتمی اندازه‌گیری شد. سطح سرب بالاتر از μg/dl ۵ با ارزش تلقی شد. یافته‌ها: در مجموع ۴/۶۱% نوزادان پسر بودند. میانگین و انحراف‌معیار سن داخل رحمی ۶۴/۲±۴/۳۷ هفته، وزن زمان تولد ۸/۶۴۲±۲۷۰۱ گرم و سن مادران ۷۳/۶±۲۰/۲۹ سال بود. ۷۰% مادران ساکن شهر بودند. ۱۳% مادران سابقه مصرف دارو داشتند و ۵% سیگاری بودند. سطح سرب سرم در خون بندناف نوزادان μg/dl ۲۴/۲±۹۷/۲ بود. این میزان با جنسیت نوزاد، محل سکونت، مصرف دارو و دخانیات ارتباطی نداشت. همچنین این میزان در ۷/۱۶% نوزادان بالاتر از μg/dl ۵ بود. (سطح پرخطر) موارد پرخطر با سن مادر، وزن و سن جنین ارتباط داشت. (۰۲/۰P=، ۰۰۴/۰P=، ۰۳/۰P=) نتیجه‌گیری: با وجود پایین بودن سطوح پرخطر سرب سرم در خون بندناف نوزادان، سطح سرب سرم در خون بندناف نوزادان از مطالعات مشابه بالاتر بود. بررسی سطوح سرمی سرب در سایر نوزادان و همچنین در مناطق مختلف توصیه می‌شود.
بهنام ثبوتی، شیما جوادی‌نیا ، ثمیله نوربخش، رامین عسگریان، نسترن خسروی، آذردخت طباطبایی،
دوره ۷۲، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: به دلیل اهمیت تشخیص به موقع مننژیت و طولانی بودن روند کشت مایع مغزی- نخاعی (CSF)، سایر روش‌های تشخیصی مورد توجه قرار گرفتند. این پژوهش با هدف تعیین ارزش تشخیصی سطوح اینترلوکین‌های ۱، ۶ و ۸ (IL-۱, IL-۶, IL-۸) در CSF کودکان و نوجوانان مبتلا به مننژیت اجرا گردید. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، ۵۱ بیمار مبتلا به مننژیت یک ماهه تا ۱۸ ساله در طی دو سال (مهر ۱۳۹۱ تا مهر ۱۳۹۳) از بخش کودکان بیمارستان‌های رسول و علی‌اصغر تهران انتخاب شدند و تحت آسپیراسون CSF قرارگرفتند. آزمایشات معمول شامل کشت، رنگ‌آمیزی و بیوشیمیایی CSF و روشELISA برای بررسی سطح اینترلوکین‌های ۱، ۶ و ۸ انجام شد. یافته‌ها: ۴۹% نمونه‌ها مننژیت باکتریال و ۷/۶۴% نمونه‌ها پسر بود و جنسیت بین دو گروه باکتریال و آسپتیک تفاوتی نداشت (۷/۰P=). میانگین سنی مجموع نمونه‌‌ها ۴۰/۸۵۸±۴۶/۳۵۸ روز و در مننژیت باکتریال بالاتر بود (۰۴۷/۰P=). سطح IL-۱ در باکتریال pg/ml ۰۴/۳۷±۸۷/۱۰ و آسپتیک pg/ml ۶۴/۱±۵۵/۰ بود که تفاوتی نداشتند (۱۶۸/۰P=). سطح IL-۶ در باکتریال (pg/ml ۳/۱۳۹±۵۱/۹۰) از آسپتیک (pg/ml ۸۴/۶۷±۳۶/۲۱) بالاتر بود (۰۳۰/۰P=). سطح IL-۸ در باکتریال (pg/ml ۲/۷۶۵±۴۰/۳۶۵) از آسپتیک (pg/ml ۳۴/۵۹±۶۶/۵۰) بالاتر بود (۰۴۷/۰P=). سطح تشخیصی IL-۸ (۸/۳۶) نسبت به IL-۱ (۰۵/۰) و اینترلوکین ۶ (۱۸/۱) بالاتر بود. سطوح تشخیصی IL-۱ در باکتریال (۷۷/۸۰%) با آسپتیک (۰۰/۶۸%) تفاوتی نداشت (۳۴۹/۰P=). سطوح تشخیصی IL-۶ در باکتریال (۸۵/۵۳%) با آسپتیک (۰۰/۶۴%) تفاوتی نداشت (۵۷۲/۰P=). سطوح تشخیصی IL-۸ در باکتریال (۷۷/۸۰%) از آسپتیک (۰۰/۲۸%) بالاتر بود (۰۰۱/۰P<). متغیرهای رنگ‌پذیری، شاخص گلبول‌های سفید و قرمز، قند و پروتیین CSF تفاوتی بین دو گروه نداشتند. نتیجه‌گیری: با وجود اهمیت IL-۶ و IL-۸ در تشخیص افتراقی مننژیت، فقط IL-۸ دارای ارزش تشخیصی مناسب در افتراق دو نوع مننژیت باکتریایی و آسپتیک است.
محمد فرهادی، احمد دانشی، شیما جوادی‌نیا، محمد نبوی، رامین عسگریان، محمود فرامرزی، آذردخت طباطبایی،
دوره ۷۳، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: هلیکوباکترپیلوری با بروز بیماری‌های مختلف به‌ویژه اختلالات گوارشی ارتباط دارد و در ترشحات گوش میانی بیماران مبتلا به اوتیت مدیا نیز دیده می‌شود. تشخیص بالینی عفونت هلیکوباکترپیلوری از طریق روش‌های مختلف انجام می‌شود و روش‌های تشخیصی جدید تحت مطالعه قرار دارند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین غلظت اینترلوکین‌های ۶، ۱۷ و ۲۳ با آلودگی به عفونت هلیکوباکترپیلوری در ترشحات گوش میانی بیماران مبتلابه اوتیت مدیای با افیوژن اجرا گردید. روش بررسی: ۴۰ بیمار مبتلا به اوتیت ‌مدیای با افیوژن مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران از اسفند ماه ۱۳۹۱تا مرداد ۱۳۹۳ در این مطالعه مقطعی وارد شدند. کلیه بیماران تحت عمل جراحی میرنگوتومی همراه با تعبیه لوله ونتیلاسیون قرار گرفتند و نمونه ترشحات آسپیره شده گوش میانی تحت آزمایش قرار گرفت. غلظت اینترلوکین‌های ۶، ۱۷ و ۲۳ با استفاده از روش الیزا اندازه‌گیری شد و این مقادیر با نتایج آزمون Polymerase chain reaction (PCR) هلیکوباکترپیلوری مقایسه شد. یافته‌ها: در این مطالعه ۵/۲۲% نمونه‌ها دارای آزمون PCR مثبت بود. در مجموع نمونه‌ها، IL-۶ دارای غلظتpg/ml ۱۱/۱۰±۹۵/۲، IL-۱۷ دارای غلظت pg/ml ۸۹/۵±۹۱/۰ و IL-۲۳ دارای غلظت pg/ml ۰۷/۴±۳۴/۱ بود. سطح IL-۶ در بیماران PCR مثبت pg/ml ۲۹/۲۲±۴۰/۶ و بیماران PCR منفی pg/ml ۱۶/۶±۸۸/۳ بود که دو گروه تفاوت معنادار بود. (۰۱/۰P=). سطح IL-۱۷ در بیماران PCR مثبت pg/ml ۱۶/۶±۲۹/۱ و بیماران PCR منفی pg/ml ۸۱/۵±۱۳/۱ بود که تفاوت معناداری نداشت (۴۲/۰P=). سطح IL-۲۳ در بیماران PCR مثبت pg/ml ۱۵/۶±۷۷/۳ و بیماران PCR منفی pg/ml ۴۲/۳±۳۳/۱ بود که تفاوت معناداری نداشت (۲۷/۰P=). نتیجه‌گیری: سطح اینترلوکین ۶ با عفونت هلیکوباکترپیلوری گوش میانی در مبتلایان به اوتیت مدیای همراه با افیوژن ارتباط داشت. مطالعات بیشتر برای تعیین رابطه سایتوکین‌ها و عفونت هلیکوباکترپیلوری در آینده پیشنهاد می‌شود.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb